مرا به باغ و بهاران چه ڪار دور از تو ؟
مرا چه ڪار به باغ و بهار دور از تو ؟
بهار آمده امّا نه سوی من ڪه نسیم
زند به خرمن عمرم ، شرار دور از تو
به سرو و گل نگراید دل شڪسته ی من
ڪه سر به سینه زند سوگوار دور از تو
هم از بهار مگر عشق ، عذر من خواهد
اگر ز گل شده ام ، شرمسار دور از تو
به غنچه ماند و لاله ، بهار خاطر من
شڪفته تنگ دل و داغدار دور از تو
نسیمی از نفست سوی من فرست ڪه باز
گرفته آینه ام را غبار دور از تو
گلم خزان زده آید به دیدگان ڪه بهار
خزانی آمده در این دیار ، دور از تو
دلم گرفت ، اگر نیستی برم ، باری ،
ڪجاست جام می خوش گوار دور از تو ؟
چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان ؟
ڪه دل گرفته ام از روزگار دور از تو...
#حسین_منزوی💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
مرا چه ڪار به باغ و بهار دور از تو ؟
بهار آمده امّا نه سوی من ڪه نسیم
زند به خرمن عمرم ، شرار دور از تو
به سرو و گل نگراید دل شڪسته ی من
ڪه سر به سینه زند سوگوار دور از تو
هم از بهار مگر عشق ، عذر من خواهد
اگر ز گل شده ام ، شرمسار دور از تو
به غنچه ماند و لاله ، بهار خاطر من
شڪفته تنگ دل و داغدار دور از تو
نسیمی از نفست سوی من فرست ڪه باز
گرفته آینه ام را غبار دور از تو
گلم خزان زده آید به دیدگان ڪه بهار
خزانی آمده در این دیار ، دور از تو
دلم گرفت ، اگر نیستی برم ، باری ،
ڪجاست جام می خوش گوار دور از تو ؟
چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان ؟
ڪه دل گرفته ام از روزگار دور از تو...
#حسین_منزوی💕
⊱✾☕️☕️✾⊰
پلهها در پيشِ رويم يک به يک ديوار شد
زير هر سقفی که رفتم، بر سرم آوار شد
خرقِ عادت کردم اما بر عليهِ خويشتن
تا به گردِ گردنم پيچد، عصايم مار شد
اژدهای خفتهای بود آن زمينِ استوار
زيرِ پايم ناگه از خوابِ قرون بيدار شد
گل فراموشی و هر گلبانگ، خاموشی گرفت
بس که در گلشن، شبيخونِ خزان، تکرار شد
تا بياويزند از اينان، آرزوهای مرا
جا به جا در باغِ ويران، هر درختی دار شد
زندگی با تو چه کرد، ای عاشقِ شاعر، مگر
کان دلِ پُر آرزو، از آرزو، بيزار شد
بسته خواهد ماند اين در، همچنان تا جاودان
گرچه بر وی کوبههای مشتمان رگبار شد
زَهرهی سقراط با ما نيست روياروی مرگ
ورنه جامِ روزگار، از شوکران سرشار شد
#حسین_منزوی
⊱✾☕️☕️✾⊰
زير هر سقفی که رفتم، بر سرم آوار شد
خرقِ عادت کردم اما بر عليهِ خويشتن
تا به گردِ گردنم پيچد، عصايم مار شد
اژدهای خفتهای بود آن زمينِ استوار
زيرِ پايم ناگه از خوابِ قرون بيدار شد
گل فراموشی و هر گلبانگ، خاموشی گرفت
بس که در گلشن، شبيخونِ خزان، تکرار شد
تا بياويزند از اينان، آرزوهای مرا
جا به جا در باغِ ويران، هر درختی دار شد
زندگی با تو چه کرد، ای عاشقِ شاعر، مگر
کان دلِ پُر آرزو، از آرزو، بيزار شد
بسته خواهد ماند اين در، همچنان تا جاودان
گرچه بر وی کوبههای مشتمان رگبار شد
زَهرهی سقراط با ما نيست روياروی مرگ
ورنه جامِ روزگار، از شوکران سرشار شد
#حسین_منزوی
⊱✾☕️☕️✾⊰
بی تو شهرم قفس است ای همه آزادی من
غم مرا همنفس است ای تو همه شادی من
بی تو آوارم و در خویش فرو ریخته ام
ای همه سقف و ستون و همه آبادی من...
#حسین_منزوی
⊱✾☕️☕️✾⊰
غم مرا همنفس است ای تو همه شادی من
بی تو آوارم و در خویش فرو ریخته ام
ای همه سقف و ستون و همه آبادی من...
#حسین_منزوی
⊱✾☕️☕️✾⊰
ای چشمهات، مطلع زیباترین غزل!
با این غــــزل، تغـــــزل من نیز مبتذل
شهدی که از لب گل سرخ تو می مکم
در استحاله جای عسل، می شود غزل
شیرینکم!به چشم و به لب خوانده ای مرا
تـا دل ســـوی کدام کشد قنــــد یا عسل؟
ای از همـــــه اصیـــل تـــــر و بـــی بدیل تـر
وی هر چه اصل چون به قیاست رسد، بدل
پر شد ز بی زمان تو، در داستان عشق
هر فاصله کــــه تا بـــه ابد بــــود، از ازل
انگار با تمـــام جهـــــان وصل مــی شوم
در لحظهای که میکِشَمت تنگ در بغل
من در بهشتِ حتم گناهم، مرا چه کار
بـــا وعدهی ثواب و بهشتـان محتمل؟
#حسین_منزوی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
با این غــــزل، تغـــــزل من نیز مبتذل
شهدی که از لب گل سرخ تو می مکم
در استحاله جای عسل، می شود غزل
شیرینکم!به چشم و به لب خوانده ای مرا
تـا دل ســـوی کدام کشد قنــــد یا عسل؟
ای از همـــــه اصیـــل تـــــر و بـــی بدیل تـر
وی هر چه اصل چون به قیاست رسد، بدل
پر شد ز بی زمان تو، در داستان عشق
هر فاصله کــــه تا بـــه ابد بــــود، از ازل
انگار با تمـــام جهـــــان وصل مــی شوم
در لحظهای که میکِشَمت تنگ در بغل
من در بهشتِ حتم گناهم، مرا چه کار
بـــا وعدهی ثواب و بهشتـان محتمل؟
#حسین_منزوی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
.
و آمدیم...
که عاشق شویم و
درگذریم
که رازِ زندگی و مرگِ آدمی،
این بود
#حسین_منزوی
16 اردیبهشت ماه
سالروز درگذشت شاعر و غزل سرای معاصر ایران
حسین_منزوی
روحش در آرامش ابدی 🥀
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
و آمدیم...
که عاشق شویم و
درگذریم
که رازِ زندگی و مرگِ آدمی،
این بود
#حسین_منزوی
16 اردیبهشت ماه
سالروز درگذشت شاعر و غزل سرای معاصر ایران
حسین_منزوی
روحش در آرامش ابدی 🥀
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
شبی گذشت با غم تو ، آن چنان شبی که کس
به جز غم تو خلوت من و تو را ، به هم نزد
خوشا طریق عاشقی ، خوشا و خوش تر آن که دل
به جز طریق عاشقی به هیچ سو ، قدم نزد
#حسین_منزوی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
به جز غم تو خلوت من و تو را ، به هم نزد
خوشا طریق عاشقی ، خوشا و خوش تر آن که دل
به جز طریق عاشقی به هیچ سو ، قدم نزد
#حسین_منزوی
💚⊱✾☕️☕️✾⊰💚
.
نخفتهایم که شب بگذرد، سحر بزند
که آفتاب چو ققنوس، بال و پر بزند
نخفتهایم که تا صبحِ شاعرانهی ما
ز ره رسیده و همراهِ عشق، دَر بزند
#حسین_منزوی
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
نخفتهایم که شب بگذرد، سحر بزند
که آفتاب چو ققنوس، بال و پر بزند
نخفتهایم که تا صبحِ شاعرانهی ما
ز ره رسیده و همراهِ عشق، دَر بزند
#حسین_منزوی
❤️⊱✾☕️☕️✾⊰❤️
شبی که می گذرد با تو
بی کران خوش تر
که پای بند تو ،
وارسته از زمان خوش تر
برای مستی و دیوانگی ،
می و افیون
خوش اند هر دو و چشمت
ز هر دو آن خوش تر
#حسین_منزوی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
بی کران خوش تر
که پای بند تو ،
وارسته از زمان خوش تر
برای مستی و دیوانگی ،
می و افیون
خوش اند هر دو و چشمت
ز هر دو آن خوش تر
#حسین_منزوی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
نسیم خوش خبر! از نور چشم من چه خبر؟
همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟
تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟
#حسین_منزوی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
همیشه در سفر! از بوی پیرهن چه خبر؟
تو پیکی و همه پیغام عاشقان داری
از آن پری، گل قاصد! برای من چه خبر؟
#حسین_منزوی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
.
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکهای و من غریق مست شب
دوباره تو.. دوباره من.. شناوری.. شناورم
#حسین_منزوی
♥️⊱✾☕️☕️✾⊰♥️
دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم
تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیالِ باورم
تو مثل ماهِ برکهای و من غریق مست شب
دوباره تو.. دوباره من.. شناوری.. شناورم
#حسین_منزوی
♥️⊱✾☕️☕️✾⊰♥️