This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میخاد آمار کشته شده هارو به انگلیسی بخونه
داداش تو همون زبون خودتون صحبت کن ما گوگل میکنیم متوجه میشیم!! تا بخایی رقم کشته شده هارو بخونی خودتم به رحمت خدا رفتی.
@sagdony
داداش تو همون زبون خودتون صحبت کن ما گوگل میکنیم متوجه میشیم!! تا بخایی رقم کشته شده هارو بخونی خودتم به رحمت خدا رفتی.
@sagdony
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راست میگه با اون حالتی که تو داشتی میگفتی احتمال میدم مهران مدیری میومده اونجا میداده:))))))))
@sagdony
@sagdony
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگِ کیر کلفت را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت : این میرداماد چقدر بی عرضه و کص مشنگ است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت : کوهی از علم و دانش و خایه برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد و زیرش ریده است!
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت : این شیخ بهائی رعایت نمیکند شعورش اندازه گوز است، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم کلفتی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است تو کونش عروسی است و میخواهد از شوق بال در آورد. و پس از آن شاهعباس به شدت کله اش سوراخ گشت و راه را ادامه داد!
این است رسم رفاقت...!
#داستان
#تلنگر
@sagdony
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت : این میرداماد چقدر بی عرضه و کص مشنگ است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت : کوهی از علم و دانش و خایه برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد و زیرش ریده است!
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت : این شیخ بهائی رعایت نمیکند شعورش اندازه گوز است، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم کلفتی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است تو کونش عروسی است و میخواهد از شوق بال در آورد. و پس از آن شاهعباس به شدت کله اش سوراخ گشت و راه را ادامه داد!
این است رسم رفاقت...!
#داستان
#تلنگر
@sagdony