صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
62.4K subscribers
922 photos
289 videos
52 files
2.47K links
کانال تلگرام صادق زیباکلام
@sadeghzibakalam

www.zibakalam.com

اینستاگرام
Instagram.com/zibakalamsadegh
فیس بوک
Fb.com/sadeghzibakalam
Download Telegram
♦️قربانیان اتهام جاسوسی در ایران – بخش دوم
✍️صادق زیباکلام |۱۶خرداد۱۳۹۷

🔹وزارت اطلاعات و سازمان محیط‌زیست، فعالین محیط‌زیست بازداشت‌شده را از دست داشتن در اقدامات جاسوسی مبرا دانسته‌اند، مع‌ذلک اطلاعات سپاه غیر از این باور دارد و درنتیجه آنان همچنان در بازداشت به سر می‌برند. شاید اگر دکتر کاوه مدنی هم از کشور خارج نشده بود، ای‌بسا اکنون در اوین سرگرم بازجویی در خصوص اتهام جاسوسی به سر می‌برد. به نظر می‌رسد یک جریان قدرتمند و بانفوذ به هر پدیده یا فردی که نسبت به آن مشکوک می‌شود و یا اطلاعات و دانش چندانی در موردش ندارد، به سروقت اتهام جاسوسی می‌رود. وزیر سابق اطلاعات شرکت‌های تجاری اینترنتی یا هرمی را جاسوس تصور می‌کرد. ازآنجاکه قوه قضاییه با این جریان به‌آسانی کنار می‌آید و برای محکومیت متهمین پرونده جاسوسی خیلی اصراری بر ارائه ادله، شواهد و مستندات مستدل و محکم قضایی نمی‌نماید، بنابراین متهمین پرونده‌های جاسوسی معمولاً به‌راحتی در دادگاه‌های انقلاب متهم شناخته شده و به حبس‌های طولانی محکوم می‌شوند.

🔹لیست کسانی که ظرف سال‌های اخیر به «جاسوسی» یا «عامل نفوذی دشمن» متهم شده و در پشت درهای بسته محاکمه و محکومیت یافتند شوربختانه طولانی است. از آخرین‌ها همچون سیامک نمازی و پدر هشتادساله‌اش محمدباقر نمازی، کارن وفاداری، آفرین نیساری، نازنین زاغری تا قدیمی‌ترها همچون زهرا کاظمی، رامین جهانبگلو، هاله اسفندیاری، رکسانا صابری، مازیار بهاری، حسین رسام، مهدی هاشمی رفسنجانی، حسین موسویان، جیسون رضائیان... تا برسیم به بزرگ‌ترین قربانی اتهام جاسوسی در ایران، مهندس عباس امیر انتظام. قربانیانی که بعضاً سال‌ها به اتهام جاسوسی در زندان به سر بردند بدون آنکه هرگز مشخص شود که اتهامات واقعی آن‌ها کدام بوده؟ اینکه چه کرده‌اند و یا اساساً به کدام اطلاعات طبقه‌بندی‌شده دسترسی می‌داشته‌اند که خواسته باشند آن‌ها را در اختیار بیگانگان قرار دهند.

🔹داستان «دو تابعیتی‌ها» به‌وضوح نشان می‌دهد که چگونه نگاه به موضوع جاسوسی در ایران تابع اغراض و امیال سیاسی است تا واقعیت. جریانات تندرو پیرامون دو تابعیتی‌ها به‌گونه‌ای اظهارنظر و موضع‌گیری کردند کانه یک ایرانی دو تابعیتی مادرزاد جاسوس و «عامل نفوذی دشمن» است مگر آنکه استثنا عکس آن ثابت شود. در جوامع دیگر با مجرمین و مفسدین آن‌گونه که تندروها در ایران با دو تابعیتی‌ها برخورد می‌نمایند رفتار نمی‌کنند. در حقیقت برخورد با دو تابعیتی‌ها روی دیگر سکه موضوع جاسوسی و گرفتار نمودن افراد به اتهام جاسوسی است.

https://www.instagram.com/p/BjrkpqVBfEH

▪️بخش اول یادداشت را در آدرس ذیل بخوانید
https://t.me/sadeghZibakalam/2444
♦️دهکده امید: گزارش دوازدهم
✍️۱۷خرداد۱۳۹۷
https://www.instagram.com/p/BjuKEcdhs0z/

🔹ابتدا بنا داشتیم چهارشنبه نهم خرداد به‌اتفاق خانم‌ها مهشید خاکباز، دکتر فاطمه قوانلو و مهندس علی کولیوند بعد از دیدار با خانم دکتر هایده شیرزادی -که با کمک آلمانی‌ها در کرمانشاه یک واحد بزرگ بازیافت زباله و یک واحد تبدیل نخاله‌ها و ضایعات ساختمان به مصالح جدید ساختمانی نموده‌اند- عازم امید شویم. علت ملاقات با خانم دکتر شیرزادی آن بود که یکی از برنامه‌هایمان برای «دهکده امید» بازیافت پسماندها است. ازآنجاکه خانم شیرزادی نزدیک ۲۰سال است که در کرمانشاه به کمک شهرداری و محیط‌زیست به چنین امری اهتمام ورزیده‌اند و حاضرشده‌اند آموزش و کمک‌های دیگر را برای امید انجام دهند لذا دوستان هماهنگ کرده بودند تا دیداری با ایشان داشته باشیم.

🔹آن دیدار همه برنامه‌هایمان را برهم زد. دیداری که قرار بود نیم ساعت طول بکشد، چهار ساعت به درازا کشید و همه بالأخص خود من تحت تأثیر شخصیت خانم دکتر شیرزادی و کار دشوار و با عظمتی که یک‌تنه در کرمانشاه انجام می‌دهد قرار گرفتیم. این خانم از یک خانواده اشرافی کرد کرمانشاهی است و سال‌ها در آلمان در مهندسی کشاورزی و محیط‌زیست درس خوانده و کار می‌کرده و در حدود بیست سال پیش به ایران بازگشته و به کمک همسر آلمانی‌شان بعلاوه تکنولوژی آلمان زندگی‌شان را وقف نجات محیط‌زیست زادگاهش کرمانشاه نمودند. او ده‌ها تن زباله را که شهرداری‌ها یا می‌سوزانند و جو را آلوده می‌کنند و یا اینکه بدتر آن را در زمین دفن می‌کنند و آب‌وخاک و محیط‌زیست را باهم به لجن کشیده و نابود می‌کنند، بازیافت می‌کند. مواد پلاستیک، کاغذ، مقوا، شیشه و فلزات را جدا نموده و مورد بهره‌برداری مجدد قرار می‌دهد؛ و مهم‌تر از همه این‌ها، مواد غذایی که بیش از ۷۰٪زباله‌هایمان را تشکیل می‌دهند تبدیل به کود اورگانیک یا کمپوست می‌نماید.

🔹اینکه چرا تحت تأثیر عظمت شخصیت این بانوی بزرگ قرار گرفتم، فقط یک موردش را بگویم که مثل باران که از آسمان می‌بارد در محل کار ایشان مگس بود. بماند بوی شدید تعفن تپه‌هایی از زباله که جانوران را هم فراری داده بود؛ اما این همه همت او نبود. به فاصله ۵کیلومتری آنجا واحد دیگری به کمک تکنولوژی آلمان راه‌اندازی نموده که نخاله‌های ساختمانی را تبدیل به موادی می‌کردند که می‌تواند مورد استفاده مجدد قرار بگیرد. فقط در منطقه زلزله‌زده کرمانشاه تصور می‌کنم میلیون‌ها تن نخاله‌های ساختمانی پخش‌شده؛ بماند مابقی مملکت.

🔹وقتی داشتیم خارج می‌شدیم و دفتر یادبودشان را آوردند بی‌اختیار نوشتم «خانم شیرزادی درد و بلای شما بخورد بر فرق سر صادق زیباکلام و همه آن‌هایی که زن را مصداق رجل سیاسی نمی‌دانند.»

🔸آخرین اخبار مربوط به #دهکده_امید را می توانید از طریق صفحات ذیل پیگیری نمایید.
🌐 Telgram: @Dehkadeh_Omid_Official
🌐 Instagram: www.instagram.com/Dehkadeh_Omid_Official/
🌐 Twitter: twitter.com/Dehkade_Omid_OF
🔹جناب آقای دکتر محمدرضا عارف!
کمترین انتظاری که از یک‌صد نماینده فراکسیون امید می‌رفت آن بود که دست‌کم خواهان توضیح از مسئولین در قبال مرگ زندانیان در حین بازداشت برمی‌آمدند. با استفاده از اختیارات قانونیشان حداقل تلاش می‌کردند تا مشخص شود قربانی در اختیار کدام نهاد بوده؟
آیا این هم انتظار زیادی هست؟

https://www.instagram.com/p/BjwSSBvBPJb
♦️دهکده امید: گزارش سیزدهم
✍️۲۰خرداد۱۳۹۷

https://www.instagram.com/p/Bj1biqshyev

🔹پنجشنبه دهم خرداد به‌اتفاق همراهان عازم امید شدیم. نخستین جلسه با آقای یعقوبی پیمانکار ساخت منازل در امید بود. ایشان کار را کند کرده و دو گلایه عمده داشتند. نخست آنکه قیمت مصالح ساختمانی به دنبال بالا رفتن قیمت ارز بسیار افزایش پیدا کرده و می‌گفت عملاً دیگر برایش با قیمت‌های سابق ادامه کار صرف نمی‌کند. گلایه دومشان آن بود که بالغ‌بر ۲۰۰میلیون تومان از بنیاد طلبکار بودند که خبری از پرداخت آن نمی‌رفت. گلایه تیم دانشگاه هم آن بود که چرا پنل‌ها را از تولیدکنندگان محلی خریداری نمی‌کنند؟

🔹بعد از مذاکرات، نخستین قرارداد ساخت یکی از منازل با استفاده از تکنولوژی «تری دی پنل» میان پیمانکار، صاحب‌خانه و اینجانب به‌عنوان نماینده تیم دانشگاه به امضا رسید. بنا بر دلایلی که برایم توضیح دادند اما من نفهمیدم برای ساخت هر منزل می‌بایستی قرارداد جداگانه امضا شود.

🔹ملاقات بعدی با آقای برزان الیاسی مالک زمینی هست که در گزارش قبلی نوشته بودم می‌بایستی از وی خریداری کنیم؛ اما ملاقات با وی متأسفانه به‌جایی نرسید. نخستین مشکل آن است که ایشان به‌هیچ‌روی حاضر نیستند که در زمینی که به تیم دانشگاه می‌فروشند احدی از اهالی روستا ساکن شود. فقط زمین را جهت احداث تأسیسات عمومی حاضرند به ما بفروشند. مشکل دوم آن است که بهای خیلی زیادتری از ارزش واقعی آن را از ما مطالبه می‌کردند. استدلالشان هم آن بود که به‌واسطه بالا رفتن قیمت ارز قیمت ملک هم در آن منطقه بسیار بالا رفته. مشکل سوم آن است که ایشان حاضر نیستند همه زمین را به ما بفروشند و فقط دو هزار متر آن را می‌فروشند. خرید زمین آقای برزان الیاسی برای ما بسیار تعیین‌کننده است. چون افزون بر ساخت تأسیسات عمومی، برای ساخت منازل افرادی که زمین ندارند هم از آن می‌بایستی استفاده کنیم.

🔹اتفاق ناخوشایند دیگری که ظرف دو هفته گذشته افتاده شروع ساخت‌وساز بر روی تپه‌ای بوده که بنیاد مسکن و میراث فرهنگی مجوز ساخت آنجا نداده بودند. بعلاوه شماری از روستاییان فاقد زمین با ادعای مالکیت، قطعاتی از زمینی که برای ایجاد مزرعه خورشیدی در نظر گرفته بودیم را به‌منظور ساخت خانه متصرف شده‌اند. بااینکه عصر روز پنجشنبه بود، چاره‌ای به‌جز ملاقات با مسئولین اصلی بنیاد آقایان مهندس عبدالحسین دمشقی و مهندس غلامعلی پیرانی در سرپل ذهاب نداشتیم. جلسه دو ساعت طول کشید اما مفید بود. هر دو آنان بسیار صمیمانه می‌خواستند کمک کنند. از اینکه پدیده مهاجرت معکوس در دهکده امید اتفاق افتاده ابراز خرسندی نمودند. درعین‌حال اذعان داشتند که اولویت بنیاد، تأمین مسکن روستاییان است و تأسیسات عمومی در اولویت بعدی است. به همین خاطر به‌صورت غیررسمی و با توجه به اینکه قبلاً بر روی تپه منازل مسکونی بوده از میراث خواسته‌اند که مخالفتی با ساخت‌وساز جدید نکند. اگر میراث غمض عین کند، دست‌کم نیمی از مشکل کمبود زمین حل می‌شود. پیشنهاد دیگرشان آن بود که منهای تصفیه‌خانه فاضلاب، مابقی تأسیسات عمومی را در روستای دیگری بسازیم که تمامی دوستان تیم دانشگاه با آن پیشنهاد مخالفت کردند. ظاهراً چاره‌ای نداریم و اگر با آقای برزان الیاسی نتوانیم به توافقی برسیم، همکاران فنی تیم دانشگاه می‌بایستی همه تأسیسات عمومی را در زمینی که از ابتدا برای مزرعه خورشیدی تدارک دیده بودند جا بدهند.

🔸آخرین اخبار مربوط به #دهکده_امید را می توانید از طریق صفحات ذیل پیگیری نمایید.
🌐 Telgram: @Dehkadeh_Omid_Official
🌐 Instagram: www.instagram.com/Dehkadeh_Omid_Official/
🌐 Twitter: twitter.com/Dehkade_Omid_OF
🔹تصاویر آقای حمید بقایی تکان دهنده است. شبیه تصاویر هولوکاست که دولت ایشان اصرار بر انکار آن داشت. از آن غم‌انگیزتر سرنوشت ماه‌ها بازداشت بدون‌ اتهام آقای رحیم مشایی است. تقاضای آقای بقایی برای محاکمه علنی و سرنوشت بازداشت بدون اتهام آقای رحیم مشایی، حکایت تلخ هزاران موارد مشابه‌ای است که ازجمله در دوران دولت فخیمه آن‌ها هم در جریان بود و مع‌الاسف به یادم نمی‌آید که نه آنان و نه رئیس دولت معجزه هزاره سوم کلامی اعتراض کردند. البته که مهم است امروز بپرسیم که دیروز آن‌ها چه کردند؟ اما از آن مهم تر آن است که از خودمان بپرسیم که در قبال رفتاری که امروز دارد با آن‌ها می‌شود ما کدام اعتراض را کرده‌ایم؟

https://www.instagram.com/p/Bj2Kx9gBTWl
صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam pinned «♦️دهکده امید: گزارش سیزدهم ✍️۲۰خرداد۱۳۹۷ https://www.instagram.com/p/Bj1biqshyev 🔹پنجشنبه دهم خرداد به‌اتفاق همراهان عازم امید شدیم. نخستین جلسه با آقای یعقوبی پیمانکار ساخت منازل در امید بود. ایشان کار را کند کرده و دو گلایه عمده داشتند. نخست آنکه قیمت…»
اهدای جایزه آزادی بیان۲۰۱۸ دویچه‌وله به صادق زیباکلام
حدود ساعت۲۰ شب به وقت تهران از اینستالایو مشاهده کنید
https://www.instagram.com/zibakalamsadegh/
♦️ اهدای جایزه «دویچه‌وله» برای آزادی بیان در «همایش جهانی رسانه‌ها»
✍️۲۲خرداد۱۳۹۷

دوستان سلام
🔹جایزهDW برای آزادی بیان، یک جایزه بین‌المللی است که به افراد یا نهادهایی که در جهت آزادی بیان تلاش نموده‌اند هر سال اهدا می‌شود. هدف، قدردانی از مشکلات و درعین‌حال ارج نهادن به کار آن‌ها است. این جایزه جدید است و برای نخستین‌بار در سال۱۳۹۴ به یک بلاگر سعودی به نام Raif Badawi تعلق گرفت که بواسطه مطالبش در فضای مجازی، مقامات سعودی وی را به زندان می‌اندازند. بالطبع سعودی‌ها اجازه خروج از کشور را به وی ندادند و همسرش که به کانادا پناهنده شده جایزه را دریافت نمود.

🔹سال۱۳۹۵، نامزد دریافت جایزه آقای Sedat Ergin سردبیر روزنامه معروف «حریت» بود. ایشان بواسطه درج مقالات علیه سیاست‌های آقای اردوغان و انتقاد از وی، بالاخص سرکوب گسترده منتقدین و مخالفینش بعد از کودتا تحت فشارهای زیادی قرار می‌گیرد. هم خود آقای ارگین و هم روزنامه حریت.

🔹سال۱۳۹۶ مجموعه خبرنگاران کاخ سفید(White House Correspondents Association) نامزد دریافت آزادی بیانDW شدند. انتخاب آن‌ها بواسطه مجموعه فشارها، توهین‌ها، تهدید ها و ناسزاهایی که رئیس جمهور جدید آمریکا آقای ترامپ نسبت به خبرنگاران و اصحاب رسانه بالاخص مجموعه گروه خبرنگاران کاخ سفید ابراز نمود اما آنان تسلیم وی نشدند و همچنان به درج اخبار صادقانه ادامه دادند.
امسال هم بنده را نامزد دریافت این جایزه نموده اند.

🔹هدفDW تلاش در جهت کمک به آزادی بیان در کشورهای مختلف است. بالاخص کشورهایی که انتقال آزادانه اخبار دشوارتر است. امسال از ۱۱۰کشور قریب با ۲۶۰۰خبرنگار، روزنامه‌نگار، وبلاگ‌نویس و اهل قلم برای یک همایش به آلمان دعوت شده‌اند. چندین جلسه گفتگو با آن‌ها داشته‌ام و نقطه اوج مراسم امشب بود که جایزه رسما اعطا شد.
نطقم را در خصوص وضعیت آزادی بیان و دموکراسی در ایران به انگلیسی نوشتم که در حدود نیم‌ساعت می‌شود. در ضمن عده‌ای از ایرانیان قرار است برای اعتراض به اهدای جایزه آزادی بیان به بنده در محل همایش اعتراض نمایند.

🔹همه را ول کنیم این را بگوییم که جناب پرفسور حسن عباسی معتقدند من انگلیسی بلد نیستم حتی دو دقیقه هم حرف بزنم. نمیدانم چه خاکی بر سرم کنم! میخواهم اگر بشود بگویم من به احترام زبان فارسی -که شکر است- به فارسی سخنرانی می‌کنم و شما به انگلیسی یا آلمانی ترجمه کنید! بی‌سوادی هم بد دردی است! برگشتم ایران کلاس انگلیسی ثبت‌نام می‍‌کنم.

ایام به کام باد
۲۲خرداد۹۷
بن - آلمان

https://www.instagram.com/p/Bj8lYhDBnpj
⭕️ زیباکلام: علیرغم همه شرمندگی‌ها چاره‌ای جز اصلاح‌طلبی نداریم

صادق زیباکلام به دلیل مصاحبه‌ای که در جریان اعتراضات مردمی دی ماه با دویچه‌وله فارسی داشت، از سوی قوه قضائیه ایران به ۱۸ ماه حبس محکوم شده است. پس از آن، بخش مرکزی دویچه‌وله جایزه آزادی بیان سال ۲۰۱۸ خود را به این استاد علوم سیاسی اهدا کرد.

اهدای این جایزه به زیباکلام با حرف و حدیث‌های زیادی روبرو شد. عده‌ای از مخالفان جمهوری اسلامی معتقدند زیباکلام همراه و همکار نظام سیاسی حاکم بر ایران است و اعطای جایزه از سوی یک رسانه آلمانی به او کار درستی نیست.

او در گفت‌وگوی اختصاصی با بخش فارسی دویچه‌وله می‌گوید با کسانی که با اهدای جایزه آزادی بیان به او مخالفند احساس همدلی و همراهی می‌کند، به خصوص به دلیل نظرات اخیرش در جریان مصاحبه‌ای با "ایران وایر" که در آن گفته بود برای حفظ نظام سیاسی ایران حاضر است اسلحه به دست بگیرد.

🎙 این مصاحبه را در لینک زیر بشنوید.
https://soundcloud.com/dwfarsi/jilsxkaav0v3
♦️گزارش مراسم دریافت جایزه آزادی بیان DW
▫️بخش اول

با سلام
🔹از همه دوستانی که دریافت جایزه آزادی بیان DW را به حقیر تبریک گفتند، صمیمانه تشکر می‌کنم. مراسم خیلی ساده بود و در سالن بزرگی مثل اجلاس سران خودمان و یک جمع یکی دوهزارنفره برگزار شد. یک ساعت قبل مراسم آمدند دنبال من و گفتند چندنفری در بیرون سالن در اعتراض به اعطای جایزه آزادی بیان علیه شما و علیه مقامات DW تجمع کرده‌اند و لذا ما شما را از درب پشت سالن می‌بریم. گفتم من عادت دارم و ایران هم خیلی جاها که می‌روم مورد اعتراض و هتاکی قرار می‌گیرم و اشکالی ندارد از پیش آن‌ها برویم؛ اما نپذیرفتند.

🔹قبل از شروع مراسم به دفتر مدیرکل سازمان رفتیم. مردی بسیار تنومندتر و بلندتر از من. به من و لیلا و الناز دوست قدیمی لیلا که آنجا درس می‌خواند و برای مراسم آمده بود، خوش‌آمد گفت و پرسید آیا اعطای این جایزه برای شما دردسری به وجود نخواهد آورد؟ گفتم نه چون ‌اگر مخالف بودند اجازه خروج نمی‌دادند. بعد پرسید در مورد رأی دادگاه تجدیدنظرتان چطور، به ضررتان نمی‌شود؟ گفتم‌ نه شاید حتی به نفعم هم بشود چون اگر محکومم کنند ممکن است به‌عنوان یک‌جور دهان‌کجی به آلمان تلقی شود و فعلاً آقای ترامپ کاری کرده که مقامات ایران نمی‌خواهند خیلی روابط خصمانه‌ای با اروپایی‌ها پیدا کنند.

🔹به‌اتفاق رئیس و حدود ۱۰نفر دیگر به سمت تالار اصلی رفتیم. آنجا اتفاقی افتاد که شکل دیگری از مملکت‌داری را به نمایش گذارد. قبل از مراسم اصلی، در آن سالن کارگاه یا جلسه‌ای سی چهل‌نفره منعقد بوده. قرار بوده که ساعت7:45 تمام می‌کردند که مراسم اصلی ساعت۸ آغاز می‌شد؛ اما ساعت از ۸گذشته بود و هنوز برنامه تمام نشده بود و رئیس و هیئت همراهان پشت در ایستاده بودند تا جلسه تمام شود. بالاخره ساعت۸:۱۵ تمام کردند. تصورش را بکنید اگر این اتفاق در یکی از سازمان‌ها و نهادهای دولتی در ایران اتفاق افتاده بود. فکر کنم حراست سقف آنجا را بر روی سرشان پایین می‌آورد؛ اما جناب رئیس DW با هیئت همراه و صدها میهمان خارجی آنجا ۲۰دقیقه علاف ایستادند و کوچک‌ترین اعتراضی هم نکردند و فقط از من عذرخواهی کردند.

https://www.instagram.com/p/BkCxIvXhWxf
♦️گزارش مراسم دریافت جایزه آزادی بیان DW
▫️بخش دوم

🔹مراسم بالاخره با بیش از نیم ساعت تأخیر شروع شد. جای من در کنار رئیس بود و جالب است که میرزا و الناز را هم در ردیف اول نشاندند. فکر کردم مثل ایران، سرود ملی کشورشان، پیام رئیس‌جمهور یا صدراعظم، وزیر ارشاد و رئیس بنیاد یا وزیر و بالاخره با پیام یک شخصیتی مراسم آغاز شود؛ اما انگارنه‌انگار. واقعاً این مملکت آلمان چقدر بی‌صاحب است!

🔹هولناک‌تر از همه این‌ها آن بود که سخنرانان همه به انگلیسی سخنرانی می‌کردند. اصلاً یک جو غیرت ملی نداشتند! تصورش را بکنید یک چنین مراسمی در ایران برپا شود و از ۱۱۰کشور جهان یکی دو هزار نفر میهمان بیاید و آن‌وقت در مراسم رسمی مثلاً وزیر ارشاد یا آقای رئیس‌جمهور یا رئیس دانشگاه تهران، جناب دکتر نیلی احمدآبادی یا رئیس بنیاد مفاسد اقتصادی به زبان انگلیسی صحبت کند. چه فاجعه‌ای خواهد شد. به‌خصوص اگر آن دسته‌گل زیبا را «غیرخودی»ها به آب داده باشند. فقط نماز جمعه تهران، برنامه خبری۲۰:۳۰ و صفحه اول روزنامه کیهان را تجسم نمایید.

🔹خانم مجری بعد از خوشامدگویی از حاضرین خواست که چشمانشان را ببندند؛ گفت حالا یک خاطره دوست‌داشتنی زندگی‌تان را تصور کنید که در آن با عزیزانتان که دوستشان دارید هستید. بعد از اندکی مکث و درحالی‌که چشمانمان بسته بود گفت حالا تصور کنید که آن عزیزان و آن باهم بودن قرار است به مدت ۵سال یا حتی بدتر به مدت ۱۰سال اتفاق نیفتد؛ گفت حالا چشم‌های خود را بازکنید، سپس گفت شما چند لحظه در وضعیت یک زندانی سیاسی قرارگرفته بودید که مجبور است از دیدار همه آن عزیزانی که دوستشان دارد محروم بماند.

🔹البته من خواستم بگویم این‌که فرمودید در مورد زندانیان سیاسی است. ما خوشبختانه در ایران زندانی سیاسی نداریم. این‌ها که هستند مجرمین «امنیتی» هستند که مجری اوامر دشمن بوده‌اند یا نفوذی هستند یا می‌خواستند جاسوسی کنند یا خواسته‌اند «نظام را تضعیف کنند» یا خواسته‌اند «اذهان عمومی را تشویش نمایند» یا می‌خواستند «علیه نظام تبلیغ کنند» یا درصدد بوده‌اند «اقدام علیه امنیت ملی» نمایند؛ خلاصه مرتکب یک جرم و خلافی شده‌اند. والا بیخودی که دادستان در ایران علیه کسی اعلام‌جرم نمی‌کند و تازه دادستان هم بیخودی اعلام‌جرم کند، بازپرسی رفع اتهام می‌کند و اگر هیچ‌کدام این‌ها درست عمل نکردند قضات دادگاه‌های انقلاب دقیق، موبه‌مو و سطربه‌سطر پرونده را می‌خوانند و همین‌جوری که یک نفر را محکوم نمی‌کنند. در آلمان و کشورهای دیگر غربی به‌خصوص در آمریکای جنایتکار البته به‌واسطه انتقاد از حکومت یا مخالفت با نظام خیلی‌ها در زندان بسر می‌برند اما در ایران ما اصلاً زندانی سیاسی نداریم.

https://www.instagram.com/p/BkDmXs_hwTB
♦️گزارش مراسم دریافت جایزه آزادی بیان DW
▫️بخش سوم

🔹بعد جناب رئیس پشت میکروفن رفتند. بعد از خوشامدگویی به حضار گفتند امشب برای اصحاب رسانه و ما درDW شب بسیار بااهمیتی است. ما میهمان ارزشمندی از ایران داریم که حضور ایشان در آلمان برای ما باعث افتخار است. البته ما نگران بودیم که او نتواند از کشور خارج شود اما مقامات ایران خوشبختانه اجازه دادند ایشان برای دریافت جایزه آزادی بیان به اینجا بیایند. ادامه داد که ما در خصوص جوایز قبلی‌مان با اعتراض عربستان، ترکیه و حتی تلخی برخی مقامات آمریکایی روبرو شدیم امیدواریم که در مورد پرفسور زیباکلام این اتفاق نیفتاد. سپس در خصوص اهمیت آزادی بیان برایDW مقداری توضیح دادند و بعد هم ‌بازگشت کنار من نشست.

🔹خانم مجری سپس اعلام کرد که امشب یک گروه هنرمند شامل دو آهنگساز و نوازنده گیتار از کشور مالی در آفریقا داریم. این گروه هم آهنگ‌هایشان را خودشان ساخته‌اند هم اشعارشان را که درباره مفاهیمی چون صلح، آزادی، دوستی و برابری هست خودشان سروده‌اند. دو هنرمند که مردان جوانی بودند با تشویق جمعیت و نواختن گیتار ترانه‌هایشان را شروع کردند. حضار به‌شدت آنان را تشویق کردند اما من خیلی خوشم نیامد. من(البته با اجازه گزینش دانشگاه تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی و بزرگ‌ترهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی) مرضیه، هایده، داریوش، معین، شهرام ناظری، شجریان، سیما بینا و یکی دوتا از ترانه‌های محمد اصفهانی را ترجیح می‌دهم. تصورش را بکنید اگر در آن سالن بزرگ بجای موسیقی روشنفکرانه هنرمندان آزادیخواه، «من از روز ازل دیوانه بودم» مرضیه یا «گل‌سنگم» هایده رو پخش می‌کردند!

🔹سخنران بعدی یک نویسنده و ژورنالیست آلمانی معروف بود که سال‌ها در مصر و ترکیه برای رسانه‌های آلمانی کار می‌کرده. ایشان چندین بار هم به ایران آمده‌اند و هر بار هم باهم گفتگوهای طولانی در مورد مسائل ایران داشته‌ایم. ایشان شرمنده‌ام کردند و کلی از من تعریف کردند. البته یک نکته‌ای گفت که هم خیلی به دلم نشست و هم دیدم چقدر آدم باهوشی است. گفت در تمام این سال‌هایی که من با پرفسور زیباکلام مصاحبه کردم و مطالبش را توی فضای مجازی می‌خواندم هیچ‌وقت توهین، تنفر و کینه ندیدم؛ و این در فضای سیاسی ایران یک استثناست.

https://www.instagram.com/p/BkE1xHUhE0d
♦️گزارش مراسم دریافت جایزه آزادی بیان DW
▫️بخش چهارم

🔹بعد خانم مجری مجدداً رئیسDW را فراخواند و از ایشان درخواست نمود که جایزه را به بنده اهدا نماید. من هم برخاستم و بعد از دریافت جایزه و تعظیم به حاضرین رفتم پشت تریبون. ابتدا گفتم من امیدوار بودم دو سخنران قبلی بیشتر صحبت می‌کردند تا من احساس گناه کمتری می‌کردم چون متأسفانه سخنرانی من طولانی هست. بعد هم با گفتن بسم‌الله الرحمن الرحیم، سخنرانی‌ام را شروع کردم.

🔹بعد هم مراسم شام و شب از نیمه گذشته بود که به هتل محل اقامتمان برگشتیم و به‌اصطلاح شتر را کشتند.

🔹هنوز یک کار دیگر مانده بود. ارسال ترجمه فارسی سخنرانی‌ام به ایران. آقای جمشید برزگر مسئول بخش فارسیDW گفتند که همکارانشان آن را به فارسی ترجمه کرده‌اند و برایم می‌فرستند که پس از رؤیت من در سایتشان بگذارند. وقتی فرستادند دیدم ترجمه‌شان سلیس و روان است منتهی مشخص است که املا و انشای من نیست. نثرش خیلی شیک بود و پر از اصطلاحات امروزی همچون: «این‌همانی»، «هماوردی»، «خوانش»، «بالگرد» و...

🔹من بدبختیم فقط این نیست که هنوز به موسیقی مرضیه و هایده علاقمند هستم؛ در زمینه املا و انشا هم هنوز عاشق «فی‌الواقع»؛ «منورالفکر»، «مرضی‌الطرفین»، «امناء دولت فخیمه»، «شیدالله ارکانه» و سایر الفاظ قدیمی عهد قاجار هستم اعم از عربی یا غیرعربی. بجای اروندرود، میان‌رودان، بالگرد و... از شط العرب، بین‌النهرین، رادیوتلویزیون، هلی‌کوپتر، لیسانس، فوق‌لیسانس و... در نوشته‌هایم استفاده می‌کنم. خیلی هم در فضای مجازی لعن و نفرین و توهین به من می‌کنند؛ اما نثری که توی دبیرستان رهنما، توی خیابان منیریه تهران آموختم برایم خیلی مطبوع‌تر از «این‌همانی» و سایر اصطلاحات چندش‌آور و بی‌معنایی است که فرهنگستان جناب حداد عادل (کثرالله امثالهم) تحت عنوان «پاسداری از زبان پارسی» تولید می‌کند. به نظر من فارسی را با گلستان، با بوستان، با «منت خدای را عزوجل»، با کلیله‌ودمنه، با لسان‌الغیب، با حکیم ابوالقاسم فردوسی با چشم‌هایش بزرگ علوی و «کسی می‌آید، کسی که مثل هیچ‌کس نیست» فروغ می‌بایستی پاسداشت. بگذریم.

🔹توی این افکار بودم که دیدم آن‌قدر خسته‌ام که حتی نمی‌توانم خودکار دستم بگیرم. همان متن شیک و «فارسی را پاس بداریم» را برگرداندم و گفتم خوب است اشکالی ندارد.

ایام ‌به کام باد
#صادق_زیباکلام
پایان

https://www.instagram.com/p/BkGEcxthmFQ