صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
62.2K subscribers
905 photos
286 videos
52 files
2.4K links
کانال تلگرام صادق زیباکلام
@sadeghzibakalam

www.zibakalam.com

اینستاگرام
Instagram.com/zibakalamsadegh
فیس بوک
Fb.com/sadeghzibakalam
Download Telegram
♦️پخش برنامه راز بقا به جای برنامه گستره شریعت

دوستان سلام
🔹بسیاری در فضای مجازی پرسیده‌اند که چرا برنامه گستره شریعت پخش نشد؟ من هیچ علم و اطلاعی نداشتم ‌که پخش برنامه لغو شده است. حتی اعلام برنامه را هم عصری در کانالم گذاردم. من در دو برنامه پیرامون روشنفکری شرکت داشتم که اولی هفته گذشته پخش شد و علی‌القاعده دومی می‌بایستی امشب پخش می‌شد که بجای آن برنامه «راز بقا» درمورد پرندگان پخش شد که قطعا برای بینندگان مفیدتر و از بسیاری جهات آموزنده‌تر از گستره شریعت بود. البته فردا(جمعه۲۴اسفند) قراربود در «شهر کتاب الماس» هم یک برنامه داشته باشم که دو هفته قبل مجوز آن صادر شده بود اما امروز صبح اطلاع دادند که آن برنامه را هم دستور داده‌اند لغو شود.

🔹به نظر می‌رسد دلخوری و عصبانیت از دست من جدی است. پناه بر خدا
https://www.instagram.com/p/BgWwS2CBI8U/
♦️چندکلام درباره زیباکلام
✍️سیدعبدالجواد موسوی|روزنامه اعتماد| ۲۴اسفند۱۳۹۶

🔹تا به حال سابقه نداشته در مقابل حکم محکومیت کسی این قدر جناح‌ها و گروه‌های مختلف با یکدیگر همدل و همسخن شوند. علتش هم واضح و روشن است. صادق زیباکلام با وجود همه مواضع ساختار‌شکنانه‌اش همین است که هست. فرداروزی اگر به او اتهام جاسوسی و وطن‌فروشی ببندند، هیچ‌کس باور نخواهد کرد. همه موافقان و مخالفان صادق زیباکلام در صدق و صفای او شک ندارند. صاحب این قلم با حضرت ایشان یک بار نزاع قلمی تندی داشته و چند باری هم در رد و انکار او یادداشت‌هایی نوشته اما هیچکدام اینها باعث نشده تا از لطف آقای زیباکلام در حق این بنده کم‌ترین کاسته شود.

به حسن خلق توان کرد صید اهل نظر
به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را

🔹همین حسن خلق جناب زیباکلام باعث شده تا در این سال‌ها هر جا که تریبونی یا نشریه‌ای در اختیار داشته‌ام، از ایشان خواسته‌ام با ما همکاری کند. دیگر این که ندیده‌ام اختلاف نظر او با دیگران او را به سمت بی‌اخلاقی سوق دهد. با حسین‌ الله‌کرم بارها و بارها مناظره‌های تندی داشته اما پشت سر او نماز هم خوانده. بسیاری از اصولگرایان را از حیث سیاسی مطلقا قبول ندارد اما نشنیده‌ام چیزی غیر اخلاقی درباره آنها بگوید یا همانند بعضی از مخالفانش بی‌پروا آنها را به هر چیزی متهم کند.

🔹زیباکلام نه کار تشکیلاتی کرده و نه با خارج‌نشینان در ارتباط بوده. صرفا حرف زده و نوشته. شاید بسیاری از ما با بسیاری از مواضع او مشکل داشته باشیم- چنان که خود من هر بار ایشان درباره سرنگونی هواپیمای ایرباس ایران حرف می‌زند، متشنج می‌شوم - اما نمی‌توانیم بپذیریم کسی به صرف نوشتن و سخن گفتن زندانی شود. این اقدام هیچ فایده‌ای جز بردن عرض خود و دادن زحمت به دیگران در پی ندارد. اگر مقصود از زندانی کردن همین است در محبوس کردن ایشان لحظه‌ای درنگ نفرمایید اما اگر قصد و غرض دیگری در میان است اندکی تامل بفرمایید. فقط اندکی.

https://www.instagram.com/p/BgYhJsiBdRB/
کسی که مثل هیچکس نیست
صادق زیباکلام
♦️کسی که مثل هیچکس نیست
تقدیم به همه عزیزانی که بواسطه محکومیت زندانم ابراز همدردی کردند.
صادق زیباکلام
Audio
زیباکلام: رفتن به اوین را برای خودم افتخار نمی‌دانم.
من رسالتم را نوشتن «ماچگونه ماشدیم»، «غرب چگونه غرب شد»، «تولد اسرائیل» و «رضاشاه» می‌دانم. اوین واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که حکومت نگذارد بنویسم.
صادق زیباکلام - Sadegh Zibakalam
زیباکلام: رفتن به اوین را برای خودم افتخار نمی‌دانم. من رسالتم را نوشتن «ماچگونه ماشدیم»، «غرب چگونه غرب شد»، «تولد اسرائیل» و «رضاشاه» می‌دانم. اوین واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که حکومت نگذارد بنویسم.
♦️رفتن به اوین را برای خودم افتخار نمی‌دانم.
✍️صادق زیباکلام | ۲۶اسفند۱۳۹۶

🔹دوستان زیادی در فضای مجازی از صدور محکومیتم ابراز تاسف نموده و با من ابرازهمدردی کرده بودند. ازهمه سپاسگزارم و شعری از زنده‌یاد فروغ را بعنوان یک دسته‌گل به پاس محبت‌هایتان تقدیم داشتم.

🔹اما در خصوص خود حکم. حقیقتش را بخواهید شگفت‌زده شدم. اما دو روز بعدش وقتی تلویزیون برنامه «گستره شریعت» را پخش نکرد و بجای آن «راز بقا» روی آنتن رفت، تکان خوردم(بخوانید ترسیدم). تا قبل از «راز بقا» هنوز کورسویی امید داشتم که تجدیدنظر ممکن است حبس را تبدیل به جزای نقدی و تخفیفی هم در دو سال محرومیت بدهند. اما جلوگیری از پخش «گستره شریعت» بعلاوه کنسل شدن برنامه حضور در «شهر کتاب الماس» که روز جمعه 25اسفند قرار بود برگزار شود به معنای آن بود که جریانی که به دنبال محکومیتم است، هم فوق‌العاده بانفوذ است و هم بسیار از دستم خشمگین. البته شواهد دیگری هم حکایت از جدی بودن کار می‌کرد.

🔹پرونده قبلی‌ام درست مشابه همین پرونده بود. یعنی بواسطه مصاحبه با رادیوآلمان(دویچه وله) متهم به «تبلیغ علیه نظام» شده بودم. تمامی مراحل آن توسط پیامک الکترونیکی صورت می‌گرفت و حدود شش ماه به طول انجامید. پرونده به دادگاه کارکنان دولت ارجاع شد و به پرداخت 4میلیون تومان جزای نقدی محکوم شدم. اما مراحل دادرسی دومی به صورت تلفنی و ظرف یک هفته به طول انجامید. بعلاوه بجای دادگستری، سر از دادگاه انقلاب و محکمه جناب قاضی صلواتی درآورد. درجلسه تفهیم اتهام، قاضی صلواتی فرمودند اتهام شما «ماده 500قانون مجازات اسلامی» است که در صورتی که شما محکوم شوید حداکثر مجازاتتان یکسال بیشترنیست. اما بعدا با افزودن «تکرارجرم» شد 18ماه. بعلاوه به مدت دو سال هم محروم از کلیه فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شامل هرگونه همکاری با مطبوعات و رسانه‌های جمعی، حضور در فضای مجازی، سخنرانی وغیره شدم.

🔹درعین‌حال این نکته را هم نمی‌بایستی نادیده گرفت که تصمیم به محکومیت زندان من برای نظام هم به هیچ‌روی تصمیم ساده‌ای نیست. هزینه آن برایش در افکارعمومی داخل و خارج از کشور کم نخواهد بود. تا همین جا هم بسیاری از خود اصولگرایان به این حکم اعتراض کرده و اجرای آن را به سود من و به زیان نظام می‌دانند. شاید بجز تندروها بخش‌های دیگر حاکمیت خواهان اجرای این حکم نباشند.
اما نظر خودم درباره این حکم. آنچه می‌خواهم در مورد محکومیتم بگویم می‌دانم اسباب ناامیدی بسیاری ازطرفدارانم خواهد شد. دوستان، من هیچ اصرارو اشتیاقی برای رفتن به زندان ندارم. فی‌الواقع و در شرایط فعلی جامعه، رفتن به اوین را برای خودم خیلی افتخار نمی‌دانم. من مسیرم را انتخاب کرده‌ام: «نوشتن».

🔹یقینا بسیاری از شما اکراه من از نرفتن به اوین را به پای عافیت‌طلبی، ترس، نداشتن شهامت و سست بودنم در راه خواهید گذارد. بماند عزیزانی که اساسا من را سوپاپ اطمینان نظام می‌دانند وهمه این داستان‌ها را فیلم و سر کار گذاردن ملت تصورمی‌کنند. شاید حق با شما باشد. اما دوستان من وظیفه‌ام را انتخاب کرده‌ام. من رسالتم را نوشتن «ماچگونه ماشدیم»، «غرب چگونه غرب شد»، «تولد اسراییل» و «رضاشاه» می‌دانم.

🔹اوین واقعی برای من زمانی اتفاق می‌افتد که حکومت نگذارد بنویسم. الان بزرگترین دغدغه‌ام این نیست که از بابت آن 18ماه چه کنم. بلکه این شده که با کتاب رضاشاه که ارشاد ماه گذشته با چاپ آن مخالفت کرده چه خاکی می‌بایستی بر سرم کنم؟

ایام به کام باد
https://www.instagram.com/p/Bgb03-BhH3V/
♦️نامه سرگشاده به وزیر ارشاد درمورد مخالفت با چاپ کتاب «رضاشاه»

جناب آقای دکتر سیدعباس صالحی
وزیر محترم ارشاد اسلامی زیده توفیقاته
🔹با سلام و تحیات در شهریورماه کتاب «رضاشاه» در ۱۳فصل به همراه یک مقدمه به آن وزارتخانه جلیله برای کسب مجوز چاپ از سوی «انتشارات روزنه» ارسال گردید. در آذرماه هم به اتفاق آقای علیرضا بهشتی شیرازی، مدیر انتشارات روزنه، دیداری با جناب آقای دکترجوادی معاونت جدید فرهنگی و برخی مدیران ممیزی کتاب صورت گرفت و بنده کلیات کتاب را به استحضارشان رسانیدم. سرانجام در اسفندماه وزارت ارشاد فرمودند که با چاپ کتاب موافقت نمی‌شود.

🔹جناب آقای دکترصالحی، در این کتاب نه بی‌عصمتی، بی‌عفتی یا بی اخلاقی صورت گرفته، نه مطالب آن ممکن است خطرات و تبعاتی برای امنیت ملی کشور در بر داشته باشد و نه کتاب وارد حیطه مقدسات و باورهای مذهبی می‌شود. واقعاً درک نمی‌کنم، کتابی که پیرامون بخشی از تاریخ معاصر ایران در مورد رضاشاه و چگونگی به قدرت رسیدن و اقداماتش است، چگونه و به چه دلیلی مورد مخالفت وزارت ارشاد قرار گرفته؟ به‌عبارت‌دیگر، دلایل مخالفت ارشاد با این کتاب چیست؟ وزارت ارشاد یک کلمه توضیح نداده‌است که به کدامین دلایل یا مستندات این کتاب نمی‌بایستی انتشار یابد؟

🔹البته من درک می‌کنم که چرا با انتشارکتاب رضاشاه مخالفت شده. چون اگر مطالب کتابِ بنده پیرامون رضاشاه، نحوه به قدرت رسیدن و اقداماتش واقعیت داشته باشند، درآن‌صورت روایت رسمی که از رضاشاه در ایران صورت گرفته با علامت سؤال بزرگی مواجه خواهدشد. اگر هم برعکس روایت حکومتی درست باشد در آن صورت کتاب بنده ارزش کاغذ‌هایی که صرف چاپ آن شده را هم پیدا نمی‌کند. قطعاً فقط یکی از این دو روایت پیرامون رضاشاه می‌تواند واقعیت داشته باشد و نه هر دوی آن‌ها، بنابراین نظام چاره‌ای ندارد تا به منظور به زیر سؤال نرفتن تصویری که چهل سال است از رضاشاه ترسیم کرده با چاپ کتاب بنده مخالفت نماید. درعین‌حال و با توجه به اینکه بنده سال‌ها وقت صرف نگارش این کتاب نموده‌ام، توقع داشتم که کارشناسان محترمی که با چاپ کتاب مخالفت ورزیده‌اند دست‌کم چند سطر توضیح می‌دادند که کدامین بخش‌های آن نادرست بوده و نمی‌بایستی انتشار یابد؟

ایام به کام باد
صادق زیباکلام
۲۸اسفند۱۳۹۶

https://www.instagram.com/p/Bggo1lchtjn/
♦️ آیا نوروز یک پدیده اسلامی است؟
🎧پادکست نوروزیِ صادق زیباکلام قسمت اول

این پادکست را به صورت کامل در آدرس ذیل بشنوید:

👉 https://telegram.me/sadeghZibakalam/596

🔹برخي از پرسش‌ها به‌گونه‌ای هستند كه به نظر مي‌رسد مطرح نشوند بهتر است تا اينكه كسي مَتّه به خشخاش بگذارد و درصدد يافتن پاسخ آن‌ها برآيد. «اسلامي بودن نوروز» هم به نظر مي‌رسد ازاین‌دست پرسش‌ها باشد. بيشتر توجه ما به سمت قالب و پوشش ظاهري آن رفته و ترجيح مي‌دهيم خيلي به عمقِ نسبت آن با اسلام وارد نشويم.

🔹امروزه پاسخ بسياري از ايرانيان به اين پرسش روشن است: نوروز خيلي ربطي به اسلام ندارد. اين گروه از ايرانيان سعي مي‌كنند با بزرگداشت هرچه بيشتر نوروز و اهميت دادن به آن، شكاف يا درست‌تر گفته باشيم، دوگانگي اسلام و نوروز را به نمايش بگذارند. اين دسته از ايرانيان نوعاً هم خيلي انس و الفتي با اسلام ندارند و با تأکید گذاشتن بر روي نوروز، بزرگ كردن هرچه بيشتر آن و افزودن عناصر و خصيصه‌هاي غيرديني به آن، مي‌خواهند مخالفت خود با اسلام را نشان دهند. در سال‌هاي نخست انقلاب این‌گونه نبود؛ اما هرقدر كه اصرار و تأکید مسئولان بر روي اسلاميت افزايش يافت، شماري از ايرانيان متقابلاً به سمت ايرانيت و فرهنگ و تمدن ايران قبل از اسلام رفتند. ازجمله بزرگ شدن نوروز و اهميت دادن به آن در حقيقت واكنش سياسي و اجتماعي ايرانياني شد كه تأکید پررنگ و سنگين بر روي اسلام را به‌نوعی مغاير با ايرانيت مي‌ديدند.

🔹براي بسياري از ايرانيان، رفتن به سمت نوروز و فرهنگ و تمدن ايران قبل از اسلام در حقيقت با انگيزه‌هاي سياسي بود و به‌نوعی مي‌خواستند مخالفت خود را با موضع‌گيري‌ها و رفتارهاي سياسي حاكميت بعد از انقلاب نشان دهند. هيچ مقام حكومتي نمي‌توانست توجه به فرهنگ و تمدن ايران باستان (ايران قبل از اسلام)، عيد نوروز، چهارشنبه‌سوري و سيزده‌بدر را به‌عنوان ضديت با نظام بگيرد. بنابراين بسياري از مخالفان با تمسك به آن تمدن و جلوه‌هاي عملي آن ازجمله مهم‌ترين آن‌که نوروز باشد، در حقيقت مخالفت سياسي خود را بروز مي‌دادند، بدون آنكه نگراني و ترسي از واكنش حكومت داشته باشند. البته برخي از مسئولان هم با بي‌توجهي و احياناً موضع‌گيري‌هاي نه‌چندان دوستانه نسبت به ايران قبل از اسلام و نوروز، آب به آسياب مخالفان مي‌ريختند و باعث مي‌شدند كه آنان با تعصب و تأکید خيلي بيشتري به سمت نوروز و بزرگداشت آن بروند. البته اين وضعيت، يا درست‌تر گفته باشيم رويارويي، بيشتر در دهه نخست انقلاب كه عنصر ايدئولوژيكِ اسلام‌خواهي طبعاً پررنگ‌تر بود، وجود داشت.

🔹به‌تدریج مسئولان متوجه شدند كه نه اصراري داشته باشند تا ايران قبل از اسلام را در برابر اسلام قرار دهند و نه اصراري داشته باشند كه نوروز را جشن و مناسبتي مربوط به ايران قبل از اسلام بدانند. کم‌وبیش از اوايل دهه دوم انقلاب وضعيت نوروز و ايران قبل از اسلام در برابر اسلام كنار گذاشته شد اما اين كنارگذاري بيشتر از ناحيه حاكميت بود. آن دسته از ايرانيان كه نوروز و ايران قبل از اسلام برايشان ابزاري شده بود براي نشان دادن مخالفت و نارضايتي‌شان از رفتارهاي سياسي مسئولان، همچنان به نوروز و ايران قبل از اسلام چسبيدند. بعضاً به‌عنوان واکنشی در برابر این دسته از ایرانیان و بعضاً از سر اعتقاد، برخی از مسئولین از آن‌طرف پشت‌بام افتادند و با اصرار و تلاش خستگی‌ناپذیری، ظرف سال‌های اخیر سعی کرده‌اند که برعکس سال‌های اوایل انقلاب نوروز را بچسبانند به اسلام. اگر از كالبدشكافي «نوروز و اسلام» و قبض و بسط‌هاي سياسي اين دو، بعد از انقلاب صرف‌نظر نماييم از بعد يا منظر تاريخي در خصوص «اسلام و نوروز» چه مي‌توان گفت؟

🔹آنچه خيلي كلي مي‌توان گفت اين است كه تا بوده نوروز، نوروز بوده و اسلام هم اسلام. نه اين دو را ايرانيان رقيب يكديگر مي‌پنداشتند، نه ارجحيت و تعصبي نسبت به يكي در مقابل ديگري داشتند و نه اصراري داشتند (همچنان كه مسئولان امروزي دارند) كه نوروز را با هزار مصيبت به اسلام بچسبانند. (همچنان كه مسئولان امروزي مي‌كنند).

#زیباکلام_پادکست_نوروزی
♦️نوروز در دوره رضاشاه

🎧پادکست نوروزیِ صادق زیباکلام قسمت دوم

قسمت دوم پادکست را به صورت کامل در آدرس ذیل بشنوید:
👉 telegram.me/sadeghZibakalam/598

🔹يكي از سياست‌هاي فرهنگي رضاشاه احياي فرهنگ و تمدن ايران قبل از اسلام يا باستان‌گرايي بود. توجه به ايران قبل از اسلام براي رضاشاه و بسياري از دولتمردانش بيش از آنكه از باب رويارويي و رقابت با اسلام باشد، براي فراهم آوردن یک‌جور ايدئولوژي ايران باستان براي سلطنت مي‌بود؛ ايجاد یک‌جور «هويت ملي» براي نظام سياسي تازه تأسیس‌شده (سلسله پهلوي) بود.

🔹قطعاً اين سياست در جهت رويارويي با اسلام نبود چراکه دست‌كم در آن مقطع اسلام هيچ خطر، تهديد و تعارضي با حاكميت جديد نداشت. رضاشاه در تهران حكومت مي‌كرد و علما در قم و نجف به دنبال امور حوزوي خودشان بودند. مابینشان انس و الفت چنداني نبود اما درعین‌حال دشمني و درگيري و تعارضي هم نبود. البته ممكن است در ميان برخي از مسئولان و صاحب‌نظران دوره احيا يا توجه به ايران قبل از اسلام، يك رگه‌هايي از ضديت با اسلام و اعراب بوده باشد. به‌هرحال آنچه مهم بود ابعاد عملي و اجرايي «باستان‌گرايي» بود. زدودن لغات عربي از فارسي و جايگزين كردن آن‌ها با تركيبات و الفاظ فارسي (كاري كه امروزه فرهنگستان جمهوري اسلامي هم انجام مي‌دهد)، توجه به مراسم، سنت‌ها، آداب‌ورسوم ايران قبل از اسلام، بزرگداشت شاهنامه و فردوسي، نوروز، آداب‌ورسوم جمشيد و... رضاشاه و مردانش بيش از آنكه هدفشان در احياي گذشته رويارويي با اسلام باشد در حقيقت به دنبال ايجاد اين فضا بودند كه ايران درمانده، تحقيرشده و عقب‌مانده عصر قاجار به سر آمده و هوايي تازه و فرهنگي تازه و عصری نوین در ايران به وجود آمده.

🔹ازآنجاکه حكومت نه تلويزيون داشت، نه ماهواره‌اي بود و راديو هم مختص خواص بود و شايد در تهران پنج يا ۱۰درصد مردم بيشتر راديو نداشتند (چه برسد به شهرستان‌ها)، احياي فرهنگ و تمدن قبل از اسلام فقط در حد شمار معدودي از اعيان و اشراف بالأخص آنان كه مرتبط با حكومت بودند و يا در زمره بوروكراسي، قواي مسلحه و رجال بودند، رسوخ كرد. مردم عادي نه خيلي مجذوب و مفتون فرهنگ و تمدن ايران قبل از اسلام شدند، نه مفاتيح، زيارت شب جمعه، مراسم شب احيا و شام غريبان، تاسوعا و عاشورا را كنار گذاشتند و نه شاهنامه‌خوان شدند و نه اسامي فاطمه‌، زهرا، محمد، علي، حسن، حسين، جواد و حسينعلي را كنار گذاشتند و به‌جای آن طهمورث، جمشيد، كيكاووس، فريدون، منيژه، بيتا، شيوا يا پوراندخت را بر روي بچه‌هايشان گذاشتند.

🔹اما اين همه داستان نبود. قشر يا گروه اجتماعي كه علي‌القاعده مشتری و یا خریدار فرهنگ پارسی مي‌شد، يعني تحصیل‌کرده‌ها و دانشگاهيان، اكسير حقيقت و شراب رهباني را در جاي ديگري يافتند. دكتر تقي ارانی و ساير روشنفكران و نخبگان سياسي عصر رضاشاه كه ازنظر رژيم علي‌القاعده مشتريان بالقوه پارسي‌گرايي بايد مي‌شدند، بيش از آنكه مفتون اوستا، شيفته تخت جمشيد و عيد نوروز شوند دل درگرو عشق با كارل ماركس و انديشه‌هاي فوئر باخ باختند؛ روال و روندي كه بعد از سقوط رضاشاه در شهريور۱۳۲۰ و فروپاشي ديكتاتوري خفقان‌آور حاكم بر ايران و ظهور فضاي باز سياسي در كشور شتاب‌ بيشتري به خود گرفت. اقبال پرشور و گسترده روشنفكران، دانشجويان، نويسندگان، نخبگان سياسي، هنرمندان، فعالان سياسي و آزاديخواهان به ادبيات چپ و ماركسيسم نه جايي براي فرهنگ و تمدن ايران قبل از اسلام باقي گذاشت و نه پارسي‌گرايي و باستان‌گرايي سكه‌اي داشت. بنابراين نوروز همچنان همان نوروز بود، نه چيزي به آن افزوده شده بود و نه ارج‌وقرب آن كاهش يافته بود. سالروز اول ماه مه (روز كارگر- ۱۱ارديبهشت)، سالروز انقلاب اكتبر (در روسيه)، سالروز «شهادت» دكتر تقي اراني، سالروز تولد کارل مارکس و لنین و... اگر براي نسل آرمان‌خواه و ایدئالیست چپ عصر بعد از رضاشاه از سالروز اول فروردين ارجمندتر نبود، يقيناً ارزش و اعتبار كمتري هم نداشتند. طرفه آنکه متفكران چپ تنها نكته ارزنده‌اي كه در ايران قبل از اسلام مي‌ديدند اسطوره قيام كاوه آهنگر در برابر ضحاك بود. كاوه سمبل پرولتاريا بود و ضحاك هم علي‌القاعده مصداق بورژوازي و سرمايه‌داري منحط.

#زیباکلام_پادکست_نوروزی
Audio
⬆️ پادکست نوروزیِ صادق زیباکلام قسمت دوم
در سایت «شنوتو» نیز قابل ذسترس است
shenoto.com/podcast/2912
متن پادکست www.zibakalam.com/news/2201
♦️نگاه به نوروز از دوره مصدق تا آغاز انقلاب اسلامی

🎧پادکست نوروزیِ صادق زیباکلام قسمت سوم

قسمت سوم پادکست را به صورت کامل در آدرس ذیل بشنوید:
👉 https://telegram.me/sadeghZibakalam/600

🔹از اواخر دهه۱۳۲۰ رقيب نيرومندي براي چپ و حزب توده سر برون آورد؛ قيام دكتر محمد مصدق و نهضت ملي شدن نفت؛ اما نه مصدق و نه نهضت ملي شدن نفت ايدئولوژي و جهان‌بيني كه بتواند ماركسيسم- لنينيسم را به چالش بكشند با خود به همراه نياوردند. مصدق سمبل دموكراسي و آزادي‌خواهي و ايستادگي در برابر امپراتوري بريتانيا شد و در جامعه‌اي كه قدرت همواره معطوف به زير پا گذاشتن قانون و قرار گرفتن در وراي قانون بوده، به قدرت رسيدن رهبري كه حاضر نبود مخالفانش را قلع‌وقمع كند، حكايتي بود. مشكل چپ با مصدق به‌واسطه جهان‌بيني او نبود كه پيرمرد، مبلغ هيچ مكتب و مرامي نبود، الا احترام به قانون و آزادي.

🔹مشكل چپ با مصدق به كاريزماي او بازمي‌گشت. جالب است كه مصدق هم همچون چپ به دنبال آدرس ايران قبل از اسلام نرفت. نه سعي كرد داريوش را بزرگ كند، نه كوروش را بر روي سرش گذاشت و نه حتي براي بازديد به تخت جمشيد رفت و نه در دو سالي كه نخست‌وزير بود سعي كرد نوروز و آئين جمشيد و كيقباد را ارج بنهد. ماركسيسم حزب توده و كاريزماي ملی مصدق عملاً جايي و چيزي از باستان‌گرايي باقي نگذاشتند.

🔹اما اگر هنوز كورسويي از باستان‌گرايي عصر رضاشاه باقی‌مانده بود، اين بار به دست پيرمرد ديگري به‌کل و به جزء و به اصل و به فرع، حداقل در ميان بسياري از تحصیل‌کرده‌ها از بين رفت. اين هم از بخت و اقبال طرفداران كوروش، داريوش، شاهنامه و نوروز بود كه جايگزين مصدق پير، لیبرال میان‌سال ديگري شد به نام مهندس مهدي بازرگان. او برخلاف مصدق داراي مكتب و جهان‌بيني بود؛ مكتب و جهان‌بيني به نام اسلام.

🔹بازرگان توانست يك‌تنه پا جاي پاي حزب توده بگذارد. اگر در دهه۱۳۲۰ حزب توده توانسته بود دانشجويان و تحصیل‌کرده‌های كشور را كه به مسائل سياسي و اجتماعي علاقه‌مند بودند به سمت ماركسيسم جلب كند، بازرگان موفق شد اسلام را برای بسیاری از آنان جایگزین چپ نموده و اسلام را برای نخستین بار به دانشگاه ببرد. اسلامِ بازرگان، اسلامي معتدل، ميانه‌رو و همسو با دموكراسي بود. درعین‌حال ضمن آنكه بغض و كينه‌اي نسبت به ايران قبل از اسلام نداشت، همانند حزب توده و مصدق خيلي هم اصراري بر زدن سنگ آن بر سينه نداشت. پهلوي دوم در دهه۱۳۴۰ و نيمه دوم دهه۱۳۵۰ كه درآمدهاي نفتي‌اش چندين برابر قبل شده بود تلاشي در جهت توجه به ايران قبل از اسلام يا باستان‌گرايي نمود؛ اما تلالو اسلام كه حالا افزون بر بازرگان، مرحوم امام خميني، مرحوم دكتر علي شريعتي و مجاهدين هم آن را بدل به يك نيروي عظيم اجتماعي ساخته بودند، عملاً جايي نه براي اسطوره و فرهنگ و تمدن قبل از اسلام گذاشت، نه جايي براي پارسي‌گرايي و توجه به آئين نوروز و جشن‌هاي ايران باستان. تا رسيديم به انقلاب. در سال‌هاي نخست انقلاب همان‌طور كه اشاره كرديم، تلالو اسلام و فرهنگ و روحيه انقلابي آن‌قدر خروشان بود كه نه كسي به فرهنگ و تمدن قبل از اسلام خيلي توجهي داشت و نه كسي به نوروز به‌عنوان بزرگداشت آداب و سنن پارسي يا ايراني مي‌نگريست.

#زیباکلام_پادکست_نوروزی
♦️سرخوردگي‌هاي سياسي و اجتماعي عامل گرایش به پارسي‌گرايي و تمدن قبل از اسلام

🎧پادکست نوروزیِ صادق زیباکلام قسمت چهارم (پایان)

قسمت چهارم(پایانی) پادکست را در آدرس ذیل بشنوید:
👉 https://telegram.me/sadeghZibakalam/604

🔹دو عامل به‌تدریج نوروز را احيا كرد؛ همان دو عاملي كه باعث نضج گرفتن و احياي شديد پارسي‌گرايي و توجه به ايران قبل از اسلام شدند. نخست رويكرد منفي و تا حدودی از سر كبر و غرور برخي از چهره‌ها و شخصيت‌ها نسبت به ايران قبل از اسلام بود؛ امري كه نه ضرورتي داشت و نه به صلاح بود. عامل دوم برخي سرخوردگي‌هاي سياسي و اجتماعي بود. رفتن به سمت پارسي‌گرايي و تمدن قبل از اسلام به‌تدریج بدل ‌شد به يك نوع مكانيسم دفاعي در برابر بسياري از نيروهاي سياسي كانون‌هاي قدرت.

🔹هرقدر كه سرخوردگي سياسي و اجتماعي در سطح جامعه بيشتر مي‌شد، به همان ميزان هم گرايش به پارسي‌گرايي و تمدن قبل از اسلام هم افزايش پيدا كرد. براي بسياري از ايرانيان پارسي‌گرايي در حقيقت بيش از آنكه معلول اعتقادات عميق فلسفي-تاريخي با فرهنگ و تمدن قبل از اسلام باشد، در حقيقت یک‌جور تقابل با ايدئولوژي دولتي حاكم در ايران بود. اين قاعده كلي شامل نوروز هم مي‌شد. براي بسياري از اقشار و لايه‌هاي سنتي‌تر و مذهبي‌تر جامعه كه لزوماً يا مشكل سياسي ندارند يا كمتر آن را احساس مي‌كنند، نگاهشان به نوروز همان نگاهي است كه 50سال پيش يا قبل از انقلاب بود؛ اما براي بسياري ديگر، نوروز، چهارشنبه‌سوري، سيزده‌بدر و هر نماد و سمبل ديگر ايران قبل از اسلام، همچون علامتي براي نشان دادن مخالفتشان با بسياري از سياست‌هاي حاكم است.

🔹دولتمردان نيز متوجه اين مسئله شده‌اند. يك واكنش آنان اين بوده كه مثل گذشته‌ها سعي نكنند در برابر تمدن ايران قبل از اسلام جبهه‌گيري نمايند. برخي در حقيقت تا آنجا پيش رفته‌اند كه بيرق ايران، ايران‌گرايي و پارسي‌گرايي را خود به دست گرفته‌اند. يك واكنش عمومي‌تر اين بود كه بسياري از مسئولان به اين تفكر رسيده‌اند كه چرا ما در برابر ايران قبل از اسلام و نمادهاي آن همچون نوروز موضع‌گيري مي‌كرديم؟ حالا كه نمي‌شود نوروز را محدود كرد، سيزده‌بدر را منسوخ كرد، چهارشنبه‌سوري را جمع كرد و... سعي كنيم آن‌ها را مصادره و به‌اصطلاح «اسلامی» كنيم. سيزده‌بدر شد روز طبيعت، نوروز هم شد يك جشن ملي- اسلامي و ... مسئولان براي اينكه از زهر به كار گرفته شدن نوروز، چهارشنبه‌سوري يا سيزده‌بدر به‌عنوان يك حربه سياسي عليه‌شان بكاهند، خودشان هم افتاده‌اند به تلاش در جهت بزرگداشت اين آئين‌ها. بعضاً در «اسلاميزه» كردن نوروز و... آن‌چنان متوسل به حجيت‌ها و انگاره‌هاي ديني مي‌شوند كه بعيد نيست چند سال ديگر نوروز بدل شود به يك پديده اسلامي.

🔹نوروز هيچ ارتباطي به اسلام ندارد. تنها اعيادي كه رسول اكرم(ص) بزرگ مي‌داشتند، در درجه اول عيد فطر و در مرتبه بعدي عيد قربان بوده. برخلاف ايران در تمامي كشورهاي اسلامي ديگر، عيد فطر يك مناسبت بسيار بزرگ و مفصل است. ما تنها كشور اسلامي هستيم كه به عيد بزرگ فطر اهميت زيادي نمي‌دهيم. تنها مسئله مهم برایمان در عیدی که در سنت رسول‌الله(ص) و صحابه صدیقشان مهم‌ترین عید بوده آن است که آیا هلال ماه رویت شده یا نه. بدون اينكه آن رفتار و بزرگداشت را كه مسلمين در كشورهاي ديگر براي اعیاد فطر و قربان قائل‌اند را انجام بدهيم.

🔹گفتن اين سخن كه عيد نوروز هيچ ربطي به اسلام ندارد و آن‌قدر تلاش نكنيم كه آن را به شريعت بچسبانيم، به‌هیچ‌روی به معناي آن نيست كه از آن‌طرف پشت‌بام بيفتيم. در برابر آن جبهه‌گيري كنيم و خواسته باشيم آن را خوار كنيم (همچنان كه برخي تلاش كردند بعد از انقلاب اين‌گونه كنند). خيلي سنت‌ها و آداب‌ورسوم ديگر هم، چه در عربستان و چه در جوامع ديگر بوده‌اند كه ربطي به اسلام نداشتند اما درعین‌حال آداب‌ورسوم خوبي بودند و منافاتي هم با اسلام نداشتند و نه رسول‌الله (ص)، نه صحابه صديق و نه خلفاي راشدين خواهان جمع شدن اين آداب‌ورسوم نشدند. به‌بیان‌دیگر، نه نيازي هست كه ما آن‌گونه كه در سال‌هاي نخست انقلاب، بعضاً عده‌اي انجام دادند، موضعي عليه نوروز بگيريم و نه ايضاً نيازي هست كه این‌گونه كه ظرف سال‌هاي اخير مد شده، نوروز را روي سرمان بگذاريم و اصرار نماييم آن را به اسلام بچسبانيم.

🔹كلام آخر اينكه، به‌جای آنكه براي عقب نيفتادن از ديگران، نوروز را روي سرمان بگذاريم و حلوا حلوا كنيم، شايد بهتر باشد كه ببينيم چرا چه شد که در مقطعي (سال‌های نخست انقلاب) نوروز، نوروز بود اما امروزه بسياري از مردم اين همه به آن توجه نشان می‌دهند و آن را بزرگ نموده‌اند؟

#زیباکلام_پادکست_نوروزی
پادکست نوروزی 4
صادق زیباکلام
♦️پادکست نوروزیِ صادق زیباکلام قسمت چهارم (پایان)
🔹متن پادکست
www.zibakalam.com/news/2203

#زیباکلام_پادکست_نوروزی