rouZGar
Photo
در امریکا مارک تواین را به سبب نوع زندگی و سبک نگارشش نویسندهی نمونه و فراتر از آن مرد نمونهی آمریکایی میدانند. ویلیام فالکنر به او پدر ادبیات امریکا لقب میدهد و همینگوی میگوید همهی ادبیات مدرن امریکا از یک کتاب نشأت میگیرد و آن هم هاکلبری فین است. مایکل شلدون هم که کتابی نوشته دربارهی سالهای آخر عمر مارک تواین دربارهی او میگوید: «او به وجود خدا شک دارد، همانطور که به زندگینامهی خودنوشت، همینطور هم به مأموریت امپریالیستی امریکا در کوبا و پورتوریکو و فیلیپین، منتقد تئودور روزولت است و معتقد است که میهنپرستی آخرین مأمن رجالههاست. مخالف فرستادن میسیونرهای مذهبی به آفریقاست و میگوید که همینجا باید در امریکا بمانند و اگر قرار باشد کسی را موعظه کنند باید این کافرهایی را به راه راست هدایت کنند که سیاهان را در جنوب لینچ میکنند نه سیاهان آفریقا را.» تواین خود در مخالفت با جنگ امریکا در فیلیپین مینویسد: «دوست میداشتم عقاب امریکا بر فراز اقیانوس آرام فریاد سر دهد... از خودم پرسیدم چرا بالهایش را بر فراز فیلیپین نگستراند... آنجا که مردمش سیصد سال است در رنج و عذابند. ما میتوانیم آزادشان کنیم مثل خودمان، بگذاریم دولت و کشور خودشان را داشته باشند، بگذاریم ... قانون اساسیمان در اقیانوس آرام شناور باشد. فیلیپین جمهوری نوی بشود و جای خود را در میان ملل آزاد جهان بیابد. به نظرم وظیفهی ما این خواهد بود. اما کمی که بیشتر فکر کردم و معاهدهی پاریس را خواندم دریافتم که ما نه برای آزاد کردن که برای برده کردنِ مردمِ فیلیپین به آنجا رفتهایم. برای فتح و نه رهایی به آنجا رفتهایم. به نظرم میرسد آزاد کردن این مردم و اینکه رهایشان کنیم با روش خودشان به مشکلات خودشان بپردازند وظیفه و منبع رضایت ما است پس من ضد امپریالیستم، من با اینکه این عقاب پنجهاش را هرجای دیگری روی زمین بگذارد مخالفم.» همینطور در اظهار نظر دربارهی انقلاب فرانسه طرف سانکولوتها را میگیرد و از ژان پل مارا دفاع میکند. تواین مرگ بسیاری از نزدیکانش را دید: زنش، سه فرزند، و دوستانش. ماری- نوئل ریو، منتقد فرانسوی میگوید که او مرگ آمریکایی را هم که در جوانی از صمیم دل به آن اعتقاد داشت دیده و این تأثیر ژرفی بر او گذاشته: با قهرمانهایش تام سایر و هاکلبری فین، مرگ ارزشهای اولیهیی را که امریکا بر آنها بنا شده بود نشان میدهد. آزادی، جرأت، صداقت و نیکی را با پیروزی شیادان سرمایهدار از دسترفته میبیند و به سرمایهداری مانند جی گولد میتازد که به اسم «اخلاق تجارت» فساد را باب میکند. سیاست را محو شده در تجارت و نشریات را بهخوابرفته میداند.
ساموئل لانگهورن کلمنس در سال ۱۸۳۵ زاده شد، نام ادبی مارک تواین را برای خود برگزید، و در سال ۱۹۱۰ از دنیا رفت. او وصیت کرده بود که زندگینامهاش، یکصد سال پس از مرگش منتشر شود. شاید چون که «من از ورای گورم حرف میزنم. به همین دلیل میتوانم آزادانه سخن بگویم».
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۴
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۵
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
ساموئل لانگهورن کلمنس در سال ۱۸۳۵ زاده شد، نام ادبی مارک تواین را برای خود برگزید، و در سال ۱۹۱۰ از دنیا رفت. او وصیت کرده بود که زندگینامهاش، یکصد سال پس از مرگش منتشر شود. شاید چون که «من از ورای گورم حرف میزنم. به همین دلیل میتوانم آزادانه سخن بگویم».
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۴
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۵
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
مقاله
— Perry Anderson, "Renewals", New Left Review, no 1, January-February 2000, London.
پری اندرسون، در مطلبی که به مناسبت ورود دوماهنامهی نیو لفت ریویو (New Left Review) به دههی پنجم انتشارش برای این مجله نوشته، نظرش را دربارهی اینکه یک مجلهی چپ چگونه مجلهیی باید باشد اینطور بیان میکند:
«برای قضاوت دربارهی اینکه آیا نیو لفت ریویو این ظرفیت را دارد تا نُتِ سیاسی متفاوتی را به گوشها برساند، باید دید که تا کجا و چند بار میتواند گربه را گربه بنامد و به این ترتیب خوانندگانش را شوکه کند بهجای اینکه در دام کلیشههای عامدانه یا کورِ چپ بیفتد. امروز بیشتر به روح روشنگری نیاز داریم تا به آموزههای مسیحی.»
عنوان مقالهی پری اندرسون را میتوان به «نوسازیها» ترجمه کرد ("Renewals"). این مقاله در پاسخ به اقتراح مجله دربارهی اینکه «از کجا آمده و به کجا میرویم و چگونه باید رویدادهای دههی نود را (که تازه پایان گرفته بوده) ارزیابی کرد»، نگاشته شده است.
بله او حق دارد. گربه را گربه دیدن و آن را گربه نامیدن (هر بار و هر بار) در زمانهی ما نیاز به جسارت و دقت و دوری از توهمهای خرافی و عشقی به انسان دارد که از مشخصههای روشنگری است.
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۶
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
— Perry Anderson, "Renewals", New Left Review, no 1, January-February 2000, London.
پری اندرسون، در مطلبی که به مناسبت ورود دوماهنامهی نیو لفت ریویو (New Left Review) به دههی پنجم انتشارش برای این مجله نوشته، نظرش را دربارهی اینکه یک مجلهی چپ چگونه مجلهیی باید باشد اینطور بیان میکند:
«برای قضاوت دربارهی اینکه آیا نیو لفت ریویو این ظرفیت را دارد تا نُتِ سیاسی متفاوتی را به گوشها برساند، باید دید که تا کجا و چند بار میتواند گربه را گربه بنامد و به این ترتیب خوانندگانش را شوکه کند بهجای اینکه در دام کلیشههای عامدانه یا کورِ چپ بیفتد. امروز بیشتر به روح روشنگری نیاز داریم تا به آموزههای مسیحی.»
عنوان مقالهی پری اندرسون را میتوان به «نوسازیها» ترجمه کرد ("Renewals"). این مقاله در پاسخ به اقتراح مجله دربارهی اینکه «از کجا آمده و به کجا میرویم و چگونه باید رویدادهای دههی نود را (که تازه پایان گرفته بوده) ارزیابی کرد»، نگاشته شده است.
بله او حق دارد. گربه را گربه دیدن و آن را گربه نامیدن (هر بار و هر بار) در زمانهی ما نیاز به جسارت و دقت و دوری از توهمهای خرافی و عشقی به انسان دارد که از مشخصههای روشنگری است.
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۶
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
کتاب
— Jean Cocteau, Secrets de beauté, Gallimard, Paris, 2013.
ژان کوکتو، جایی در کتاب رموز زیبایی مینویسد: «شعر به زبانی که شاعر به کار میبرد نوشته نمیشود. شعر زبانی بهکلی جدا دارد و نمیتوان آن را به هیچ زبان دیگری ترجمه کرد، حتا به زبانی که به نظر میآید به آن نوشته شده است».
Jean Cocteau dit: "Un poème n'est pas écrit dans la langue que le poète emploie. La poésie est une langue à part et ne se peut traduire en aucune autre langue, même pas en celle où elle semble avoir été écrite."
او در جای دیگری در همین کتاب مینویسد: «شما به صرف نوشتن واژهی میز، از میز سخن نمیگویید. با نوشتن واژهی درخت، از درخت حرف نمیزنید. اینطور نیست که با نوشتن واژهی عشق، از عشق سخن به میان آورده اید».
میتوان به همین سیاق افزود: «به صرف نوشتن واژهی آزادی، از آزادی سخن نمیگوییم».
Jean Cocteau dit: "Ce n'est pas en écrivant le mot table que vous parlerez d'une table. Ce n'est pas en écrivant le mot arbre que vous parlerez d'un arbre, ce n'est pas en écrivant le mot amour que vous parlerez d'amour."
J'ajoute : "Ce n'est pas en écrivant le mot liberté que vous parlerez de la liberté."
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۷
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
📕 نسخهی پیدیاف PDF
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
— Jean Cocteau, Secrets de beauté, Gallimard, Paris, 2013.
ژان کوکتو، جایی در کتاب رموز زیبایی مینویسد: «شعر به زبانی که شاعر به کار میبرد نوشته نمیشود. شعر زبانی بهکلی جدا دارد و نمیتوان آن را به هیچ زبان دیگری ترجمه کرد، حتا به زبانی که به نظر میآید به آن نوشته شده است».
Jean Cocteau dit: "Un poème n'est pas écrit dans la langue que le poète emploie. La poésie est une langue à part et ne se peut traduire en aucune autre langue, même pas en celle où elle semble avoir été écrite."
او در جای دیگری در همین کتاب مینویسد: «شما به صرف نوشتن واژهی میز، از میز سخن نمیگویید. با نوشتن واژهی درخت، از درخت حرف نمیزنید. اینطور نیست که با نوشتن واژهی عشق، از عشق سخن به میان آورده اید».
میتوان به همین سیاق افزود: «به صرف نوشتن واژهی آزادی، از آزادی سخن نمیگوییم».
Jean Cocteau dit: "Ce n'est pas en écrivant le mot table que vous parlerez d'une table. Ce n'est pas en écrivant le mot arbre que vous parlerez d'un arbre, ce n'est pas en écrivant le mot amour que vous parlerez d'amour."
J'ajoute : "Ce n'est pas en écrivant le mot liberté que vous parlerez de la liberté."
📖 دفترِ فرنگ–۱۴، ص. ۷
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
📕 نسخهی پیدیاف PDF
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
📖 دفترِ فرنگ–۱۵
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
📕 نسخهی پیدیاف PDF
اشارهیی به:
رمان برای عشق کلر از ادویج دانتیکت، ادگار مورن و کتابی دربارهی او، دو مجموعهی مونوگرافیکِ کایه دُ لرن و کارنه دُ لرن از انتشارات مستقل لرن L'Herne، امیلیو جنتیله و کتاب او فاشیسم چیست؟ تاریخ و تفسیر، رمان اندرو میلر دربارهی سالهای منتهی به انقلاب کبیر فرانسه در پاریس، مصاحبهی رادیو فرانس کولتور (رادیو فرهنگ) با ژک رانسیر، کتاب برای حق حکمرانی مردم اثر آندره بُلون و ژان ـ پیر کرِپن
کتاب روِش، کولژ دُ فرانس، سیوران، سلین، لوی اشتراوس، چامسکی، فاشیسم، توتالیتاریسم، دانیل گرن، فاشیسم و بنگاههای کلان اقتصادی، لئون تروتسکی، رمان کازانوای عاشق، دکتر گیوتین، کتاب آموزگار نادان، لویی ـ فیلیپ، آلفونس دُلامارتین، ژنرال دو گل، قرعهکشی بهجای رأیگیری، جنبش جلیقهزردها
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
📕 نسخهی پیدیاف PDF
اشارهیی به:
رمان برای عشق کلر از ادویج دانتیکت، ادگار مورن و کتابی دربارهی او، دو مجموعهی مونوگرافیکِ کایه دُ لرن و کارنه دُ لرن از انتشارات مستقل لرن L'Herne، امیلیو جنتیله و کتاب او فاشیسم چیست؟ تاریخ و تفسیر، رمان اندرو میلر دربارهی سالهای منتهی به انقلاب کبیر فرانسه در پاریس، مصاحبهی رادیو فرانس کولتور (رادیو فرهنگ) با ژک رانسیر، کتاب برای حق حکمرانی مردم اثر آندره بُلون و ژان ـ پیر کرِپن
کتاب روِش، کولژ دُ فرانس، سیوران، سلین، لوی اشتراوس، چامسکی، فاشیسم، توتالیتاریسم، دانیل گرن، فاشیسم و بنگاههای کلان اقتصادی، لئون تروتسکی، رمان کازانوای عاشق، دکتر گیوتین، کتاب آموزگار نادان، لویی ـ فیلیپ، آلفونس دُلامارتین، ژنرال دو گل، قرعهکشی بهجای رأیگیری، جنبش جلیقهزردها
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
رمان
—Edwidge Danticat, Pour l'amour de Claire, Grasset, Paris, 2014.
ادویج دانتیکت، بانوی نویسندهی هاییتی ـ امریکایی من را به یاد علیاشرف درویشیان میاندازد. او هم در رمانهایش از فقر و پیامدهایش مینویسد و تباهی آن را پیش چشمان ما میگذارد. کتاب از هشت داستان تشکیل شده که گرچه هر یک از دیگری مستقلاند اما در کنار یکدیگر دنیایی را میآفرینند. داستان اصلی که نامش را به کتاب داده، داستان آشنای فروش دختر به خانوادهیی آمریکایی است که میتواند آیندهی او را تضمین کند اما دختر، کلر، که عاشق آسمان شب و دریا و کورسوی شعلههای کومههای مردم روستایش است پیش از سپرده شدن به خانوادهی تازه، گم میشود.
در هاییتی مردم به زبان کرئول صحبت میکنند که یکجور فرانسویِ به زبان بومی درآمده است. مثلا نام کامل کلر، کلر لیمیه لامه است که کرئولشدهی لومیر دلا مر به معنی نور دریاست. او قرار است رِستاَوک یعنی فرزندخوانده شود و پدرش شش لاوی (شقش لاوی) است یعنی دنبال لقمه نانی باید به دریا برود. داستانهای دیگر به همین سختی و غمناکیاند که در گذشته یا در آینده میگذرند. داستانِ به (Bé) که در گتو زندگی میکند و همانجا یاد میگیرد که بکَپَد و بمیرد و...
ادویج دانتیکت زادهی ۱۹۶۹ است، اوج دوران حکومت میلیشیای تونتون ماکوت (tontons macoutes)، میلیشیای ساختهی دست فرانسوا دووالیه، دیکتاتور هاییتی. این عنوان را البته مردم به آنها داده بودند که آن را از افسانههایشان وام گرفته بودند: تونتون ماکوت که معنیاش میشود عمو گونی بر اساس افسانه، بچهها را میدزدید و عذابشان میداد و بعد آنها را در گونی (ماکوت) میگذاشت تا فردا صبح یک لقمهی خام بکندشان.
نویسنده تا ۱۲ سالگی در هاییتی بود و سپس با خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. او گرچه به انگلیسی مینویسد اما آن را از صافی زبان کرئول میگذراند تا فقر زمین مادری و فساد سیاستمدارانش را صادقانهتر روایت کند. تا سرنوشت کودکانی را که فروخته میشوند و همیشه هم خوشبخت نمیشوند و گاه اسلحه در دست سر از باندهای تبهکار درمیآورند شرح دهد. هرچند اگر در پایان رقص کلر در گرگ و میش ساحل دریا کمی سرخوشی در این دنیا بدمد شاید بشود به آیندهی نامعلوم خوشبین بود!
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۲
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
—Edwidge Danticat, Pour l'amour de Claire, Grasset, Paris, 2014.
ادویج دانتیکت، بانوی نویسندهی هاییتی ـ امریکایی من را به یاد علیاشرف درویشیان میاندازد. او هم در رمانهایش از فقر و پیامدهایش مینویسد و تباهی آن را پیش چشمان ما میگذارد. کتاب از هشت داستان تشکیل شده که گرچه هر یک از دیگری مستقلاند اما در کنار یکدیگر دنیایی را میآفرینند. داستان اصلی که نامش را به کتاب داده، داستان آشنای فروش دختر به خانوادهیی آمریکایی است که میتواند آیندهی او را تضمین کند اما دختر، کلر، که عاشق آسمان شب و دریا و کورسوی شعلههای کومههای مردم روستایش است پیش از سپرده شدن به خانوادهی تازه، گم میشود.
در هاییتی مردم به زبان کرئول صحبت میکنند که یکجور فرانسویِ به زبان بومی درآمده است. مثلا نام کامل کلر، کلر لیمیه لامه است که کرئولشدهی لومیر دلا مر به معنی نور دریاست. او قرار است رِستاَوک یعنی فرزندخوانده شود و پدرش شش لاوی (شقش لاوی) است یعنی دنبال لقمه نانی باید به دریا برود. داستانهای دیگر به همین سختی و غمناکیاند که در گذشته یا در آینده میگذرند. داستانِ به (Bé) که در گتو زندگی میکند و همانجا یاد میگیرد که بکَپَد و بمیرد و...
ادویج دانتیکت زادهی ۱۹۶۹ است، اوج دوران حکومت میلیشیای تونتون ماکوت (tontons macoutes)، میلیشیای ساختهی دست فرانسوا دووالیه، دیکتاتور هاییتی. این عنوان را البته مردم به آنها داده بودند که آن را از افسانههایشان وام گرفته بودند: تونتون ماکوت که معنیاش میشود عمو گونی بر اساس افسانه، بچهها را میدزدید و عذابشان میداد و بعد آنها را در گونی (ماکوت) میگذاشت تا فردا صبح یک لقمهی خام بکندشان.
نویسنده تا ۱۲ سالگی در هاییتی بود و سپس با خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. او گرچه به انگلیسی مینویسد اما آن را از صافی زبان کرئول میگذراند تا فقر زمین مادری و فساد سیاستمدارانش را صادقانهتر روایت کند. تا سرنوشت کودکانی را که فروخته میشوند و همیشه هم خوشبخت نمیشوند و گاه اسلحه در دست سر از باندهای تبهکار درمیآورند شرح دهد. هرچند اگر در پایان رقص کلر در گرگ و میش ساحل دریا کمی سرخوشی در این دنیا بدمد شاید بشود به آیندهی نامعلوم خوشبین بود!
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۲
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
کتاب و بنگاه نشر
— Edgar Morin (sous la direction de François L'Yvonnet), L'Herne, Collection Cahiers de L’Herne, Paris, 2016.
ادگار مورن که امسال مرز صد سالگی را درنوردید، از جنبش مقاومت در صف حزب کمونیست شروع کرد اما بعد، از حزبی که استالینزده میدانستاش فاصله گرفت. سپس به کار روشنفکری پرداخت و به جامعهشناسی، مردمشناسی، معرفتشناسی و سینما و... رو آورد اما با همهی این تشتت در کار توانست خود را بهعنوان اندیشمندی برجسته و منحصر بهفرد به ویژه در دنیای اسپانیاییزبان (اسپانیا و آمریکای لاتین) تثبیت کند. پدیدآورندگان کتابِ ادگار مورن، بر این باورند که مورن در هر یک از این علوم که قلم زد، به این علت اثر ماندگاری آفرید که روش علمی یکسانی داشت که در حکم امضای او بود چنانکه نقاشی صاحبسبک تابلویی خلق کند و با یک نگاه دانسته شود که نقاشی از او و فقط از اوست. مورن البته روش علمی خود را در کتاب روش (Méthode) در شش مجلد شرح داده. به این ترتیب همگونی و ثباتی در نوشتههای مورن حفظ شده خواه جامعهشناسانه باشند، خواه معرفتشناسه و... . معروف است که روش تحلیل او از پیچیدگی خاصی برخوردار است که حاصل این باور اوست که «نوع انسان و دنیای او پیچیدهاند» و «تحلیلهای او هیچگاه در دام اصول مکانیکی و جبری نمیافتند».
انتشارات مستقل لِرن (L'Herne) در پاریس، دو مجموعهی کتاب به چاپ میرساند که اهمیت و شهرت جهانی دارند: کایه دُ لرن و کارنه دُ لرن. هر دو در فرم مونوگرافی منتشر میشوند. مجموعهی کایه دُ لرن که با همکاری کولژ دُ فرانس منتشر میشود و کتاب ادگار مورن که بالاتر معرفی شد در آن جای دارد، مجموعهیی منحصر بهفرد از آثار مردمشناسی اجتماعی است. مجموعهی دوم، کارنه دُ لرن، که از سال ۲۰۰۲ منتشر میشود، به چاپ آثار ناشناخته اما مهم و رادیکالِ متفکران برجسته و تأثیرگذاری مانند نوام چامسکی، کلود لوی اشتراوس، سنت اگوستن، سیوران، سلین و... میپردازد.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۳
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
— Edgar Morin (sous la direction de François L'Yvonnet), L'Herne, Collection Cahiers de L’Herne, Paris, 2016.
ادگار مورن که امسال مرز صد سالگی را درنوردید، از جنبش مقاومت در صف حزب کمونیست شروع کرد اما بعد، از حزبی که استالینزده میدانستاش فاصله گرفت. سپس به کار روشنفکری پرداخت و به جامعهشناسی، مردمشناسی، معرفتشناسی و سینما و... رو آورد اما با همهی این تشتت در کار توانست خود را بهعنوان اندیشمندی برجسته و منحصر بهفرد به ویژه در دنیای اسپانیاییزبان (اسپانیا و آمریکای لاتین) تثبیت کند. پدیدآورندگان کتابِ ادگار مورن، بر این باورند که مورن در هر یک از این علوم که قلم زد، به این علت اثر ماندگاری آفرید که روش علمی یکسانی داشت که در حکم امضای او بود چنانکه نقاشی صاحبسبک تابلویی خلق کند و با یک نگاه دانسته شود که نقاشی از او و فقط از اوست. مورن البته روش علمی خود را در کتاب روش (Méthode) در شش مجلد شرح داده. به این ترتیب همگونی و ثباتی در نوشتههای مورن حفظ شده خواه جامعهشناسانه باشند، خواه معرفتشناسه و... . معروف است که روش تحلیل او از پیچیدگی خاصی برخوردار است که حاصل این باور اوست که «نوع انسان و دنیای او پیچیدهاند» و «تحلیلهای او هیچگاه در دام اصول مکانیکی و جبری نمیافتند».
انتشارات مستقل لِرن (L'Herne) در پاریس، دو مجموعهی کتاب به چاپ میرساند که اهمیت و شهرت جهانی دارند: کایه دُ لرن و کارنه دُ لرن. هر دو در فرم مونوگرافی منتشر میشوند. مجموعهی کایه دُ لرن که با همکاری کولژ دُ فرانس منتشر میشود و کتاب ادگار مورن که بالاتر معرفی شد در آن جای دارد، مجموعهیی منحصر بهفرد از آثار مردمشناسی اجتماعی است. مجموعهی دوم، کارنه دُ لرن، که از سال ۲۰۰۲ منتشر میشود، به چاپ آثار ناشناخته اما مهم و رادیکالِ متفکران برجسته و تأثیرگذاری مانند نوام چامسکی، کلود لوی اشتراوس، سنت اگوستن، سیوران، سلین و... میپردازد.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۳
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
کتاب
— Emilio Gentile, Qu'est-ce que le fascisme ? Histoire et interprétation, Gallimard, Paris, 2004.
یکی از موضوعهای مورد علاقهی من در علوم سیاسی، پدیدهی فاشیسم (و نازیسم) است تا آنجا که دو کتاب در این زمینه یکی از دانیل گرن و دیگری از لئون تروتسکی به فارسی برگرداندهام. در دانشگاه پاریس ۸ هم که علوم سیاسی میخواندم در هرچه کلاس در بارهی فاشیسم و توتالیتاریسم و موضوعهای مشابه بود شرکت کرده گذراندهمشان. کارهای امیلیو جنتیله دربارهی فاشیسم ایتالیا بیگمان از بهترین پژوهشهاست. در یکی از همین کلاسها از او دعوت شده بود تا دربارهی نوشتههایش صحبت کند. یادم میآید که نکتهی جالب حرفهای او برای منی که از ایران میآمدم که مبتلا به نظامی سیاسی است که از خیلی جهات با نظام فاشیستی مشابهت دارد تحلیل او دربارهی چگونگی برخورد مردم ایتالیا با فاشیسم برای قابل تحمل کردن شرایطِ غیرقابل تحمل بود. او میگفت که مردم ایتالیا (و ما در مورد خودمان میتوانیم بگوئیم مردم ایران) با لطیفه و جوک ساختن از مظاهر فرهنگ فاشیستی گویی هم دل خود را خنک میکردند و هم پوشالی بودن جدیت و توهم قدرت داشتن آن را با کمهزینهترین روش بیان میکردند. جنتیله میگفت که اصولا ایتالیاییها با روحیهی طنزپردازشان نه فقط فلاکت زندگی زیر سلطهی فاشیسم را تحملپذیرتر کردند بلکه اساسا همین روحیه باعث شد فاشیسم ایتالیا نسبت به نازیسم آلمان در بعضی جنبهها سبعیت کمتری داشته باشد.
نگاه به نظامهای سیاسی از جنبهی فرهنگی به نظرم حامل واقعیتهایی است که به یاری تحلیلهای غالبا اقتصادی و اجتماعی از آن پدیدهها میآیند و برخی مسایل توضیحناپذیر را توضیح پذیر(تر) میکنند.
با مطالعهی آثار جنتیله در زمینهی فاشیسم و بویژه اثر کلاسیکش فاشیسم چیست؟ تاریخ و تفسیر، میتوان ویژگیهای اصلی آن را چنین برشمرد (البته نباید از اثر مهم دانیل گرن با عنوان فاشیسم و بنگاههای کلان اقتصادی غافل ماند):
فاشیسم جنبشی است هم ضد دمکراتیک و هم ضد لیبرال (و گاه با جنبههای ضد بورژوا)، محافظهکار، ضد مارکسیست (هرچند رتوریک ضدسرمایهدارانه دارد)، ملیگرا، امپریالیستی، جنگطلب، و خود انقلابی پندار است. این نظام سیاسی دشمن آرمانهای روشنگری است هرچند خود را در خدمت آرمان مدرنیته نشان میدهد. نظام فاشیستی که در آرزوی ذوب کامل فرد و توده در دولت بود، اشتیاق داشت با روش اقتدارگرا و سرکوبگرایانه به این هدف دست یابد و یکی از برنامههایش برای رسیدن به آن اعلام پروژهی عوامفریبانهی همکاری طبقاتی بین طبقهی کارگر و بورژوازی بود.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۴
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
— Emilio Gentile, Qu'est-ce que le fascisme ? Histoire et interprétation, Gallimard, Paris, 2004.
یکی از موضوعهای مورد علاقهی من در علوم سیاسی، پدیدهی فاشیسم (و نازیسم) است تا آنجا که دو کتاب در این زمینه یکی از دانیل گرن و دیگری از لئون تروتسکی به فارسی برگرداندهام. در دانشگاه پاریس ۸ هم که علوم سیاسی میخواندم در هرچه کلاس در بارهی فاشیسم و توتالیتاریسم و موضوعهای مشابه بود شرکت کرده گذراندهمشان. کارهای امیلیو جنتیله دربارهی فاشیسم ایتالیا بیگمان از بهترین پژوهشهاست. در یکی از همین کلاسها از او دعوت شده بود تا دربارهی نوشتههایش صحبت کند. یادم میآید که نکتهی جالب حرفهای او برای منی که از ایران میآمدم که مبتلا به نظامی سیاسی است که از خیلی جهات با نظام فاشیستی مشابهت دارد تحلیل او دربارهی چگونگی برخورد مردم ایتالیا با فاشیسم برای قابل تحمل کردن شرایطِ غیرقابل تحمل بود. او میگفت که مردم ایتالیا (و ما در مورد خودمان میتوانیم بگوئیم مردم ایران) با لطیفه و جوک ساختن از مظاهر فرهنگ فاشیستی گویی هم دل خود را خنک میکردند و هم پوشالی بودن جدیت و توهم قدرت داشتن آن را با کمهزینهترین روش بیان میکردند. جنتیله میگفت که اصولا ایتالیاییها با روحیهی طنزپردازشان نه فقط فلاکت زندگی زیر سلطهی فاشیسم را تحملپذیرتر کردند بلکه اساسا همین روحیه باعث شد فاشیسم ایتالیا نسبت به نازیسم آلمان در بعضی جنبهها سبعیت کمتری داشته باشد.
نگاه به نظامهای سیاسی از جنبهی فرهنگی به نظرم حامل واقعیتهایی است که به یاری تحلیلهای غالبا اقتصادی و اجتماعی از آن پدیدهها میآیند و برخی مسایل توضیحناپذیر را توضیح پذیر(تر) میکنند.
با مطالعهی آثار جنتیله در زمینهی فاشیسم و بویژه اثر کلاسیکش فاشیسم چیست؟ تاریخ و تفسیر، میتوان ویژگیهای اصلی آن را چنین برشمرد (البته نباید از اثر مهم دانیل گرن با عنوان فاشیسم و بنگاههای کلان اقتصادی غافل ماند):
فاشیسم جنبشی است هم ضد دمکراتیک و هم ضد لیبرال (و گاه با جنبههای ضد بورژوا)، محافظهکار، ضد مارکسیست (هرچند رتوریک ضدسرمایهدارانه دارد)، ملیگرا، امپریالیستی، جنگطلب، و خود انقلابی پندار است. این نظام سیاسی دشمن آرمانهای روشنگری است هرچند خود را در خدمت آرمان مدرنیته نشان میدهد. نظام فاشیستی که در آرزوی ذوب کامل فرد و توده در دولت بود، اشتیاق داشت با روش اقتدارگرا و سرکوبگرایانه به این هدف دست یابد و یکی از برنامههایش برای رسیدن به آن اعلام پروژهی عوامفریبانهی همکاری طبقاتی بین طبقهی کارگر و بورژوازی بود.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۴
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
رمان
— Andrew Miller, Dernier Requiem pour les Innocents, Piranha, Paris, 2014.
جالب است که چه بسا بهترین بررسیها و رمانهای تاریخی دربارهی انقلاب فرانسه و کمون پاریس را بتوان در دنیای انگلوساکسون یافت.
سال ۱۷۸۵ است و این سال، چهار سال پیش از انقلاب کبیر فرانسه است. دولت مستقر در ورسای تصمیم میگیرد گورستان اینوسان (به معنی معصوم) را از مرکز محلهی شاتلهی پاریس به جای دیگری منتقل کند. کمی پیشتر دیوارهای پستویی در نزدیکی گورستان بر اثر فشار وزنِ نعشها فروریخته بوده و بوی تعفن همهجا را گرفته، سبزیها و میوهها که در زمینهای اطراف کاشته میشوند مزهی غریبی پیدا کردهاند و بیم میرود که نه فقط اهالی محل که شاه و وزیرانش هم مسموم شوند. گورستان را با کلیسای مجاورش و روسپیهای پلاسِ دور و برش از شهر برمیچینند و جابجا میکنند. این داستان غریب را، از آن رو که برای نخستین بار در پاریس اتفاق میافتاده و نشانگان تغییرهای بزرگی را در چند سال آینده با خود دارد، اندرو میلر دستمایهی رمانی خواندنی کرده است. او در رمان دیگرش، کازانوای عاشق، علاقهاش را به عصر روشنگری فرانسه نشان داده است.
ژان- باتیست بارات، مهندسِ تازه فارغ از تحصیلِ مدرسهی سلطنتی پل و جاده، از نرماندی به پاریس میآید تا در پروژهی تغییر مکانِ گورستان کار کند. هرچند که مشتاق است نظرهایش را در انجام پروژهیی به این اهمیت در میان بگذارد، باورهایش با این کار در تضاد هستند چراکه او خود را مهندس میداند که قرار است بسازد و نه اینکه ویران کند و خراب کردن سنگ قبرها هم از نظر اخلاقی برای او توجیهپذیر نیست؛ پس با نگرانی و تشویش کار را میپذیرد. در پایتخت، دوستها و دشمنهایی پیدا میکند، با ایدههای انقلابی آشنا میشود، عاشق روسپی باسوادی میشود، با دکتر گیوتین «نازنین» آشنا میشود (این دکتر گیوتین که نامش را به آن دستگاه کذاییِ اعدام داده، مخالف مجازات اعدام بود و مخترع آن دستگاه هم نیست اما در سال ۱۷۸۹، سال انقلاب فرانسه، پیشنهاد داد که حالا که چپ و راست اعدام میکنند از گیوتین استفاده کنند چون محکوم درد کمتری را احساس میکند. از آنجا که جایگاه اجتماعی مناسبی داشت، حرفش مقبول واقع شد و این شد که آن دستگاه هم نام او را بهخود گرفت).
مهندس ما در کارش رشد میکند و ایدهی استخدام کارگران معدن برای تخلیهی استخوان مردهها به ذهنش میرسد و ... در جریان این همه، کمکم به این باور میرسد که تغییر مکان گورستان فقط برای خلاص کردن شهر از مکانی آلاینده نیست آنطور که دولت میگوید؛ بلکه ویران کردن گورستانِ اینوسان، در واقع جارو کردن تأثیرِ گذشتهیی است که از نظر دولت و پادشاه مسموم کننده است.
میلر، در رمانی که پر است از ارجاعهای مستند تاریخی، به خوبی نشان میدهد که چگونه در سالهای منتهی به انقلاب کبیر فرانسه، در محلهی مردمی و در ناف پاریس، محلهیی که امروز به آن لهآل (les Halles) میگویند، ملغمهیی از اشتیاق به تغییرات اساسی و هراس از وضع موجود نزد اهالی محل وجود داشته که چهار سال بعد به بنیانکنترین انقلاب تاریخ تا آن روز خواهد انجامید.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۵
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
— Andrew Miller, Dernier Requiem pour les Innocents, Piranha, Paris, 2014.
جالب است که چه بسا بهترین بررسیها و رمانهای تاریخی دربارهی انقلاب فرانسه و کمون پاریس را بتوان در دنیای انگلوساکسون یافت.
سال ۱۷۸۵ است و این سال، چهار سال پیش از انقلاب کبیر فرانسه است. دولت مستقر در ورسای تصمیم میگیرد گورستان اینوسان (به معنی معصوم) را از مرکز محلهی شاتلهی پاریس به جای دیگری منتقل کند. کمی پیشتر دیوارهای پستویی در نزدیکی گورستان بر اثر فشار وزنِ نعشها فروریخته بوده و بوی تعفن همهجا را گرفته، سبزیها و میوهها که در زمینهای اطراف کاشته میشوند مزهی غریبی پیدا کردهاند و بیم میرود که نه فقط اهالی محل که شاه و وزیرانش هم مسموم شوند. گورستان را با کلیسای مجاورش و روسپیهای پلاسِ دور و برش از شهر برمیچینند و جابجا میکنند. این داستان غریب را، از آن رو که برای نخستین بار در پاریس اتفاق میافتاده و نشانگان تغییرهای بزرگی را در چند سال آینده با خود دارد، اندرو میلر دستمایهی رمانی خواندنی کرده است. او در رمان دیگرش، کازانوای عاشق، علاقهاش را به عصر روشنگری فرانسه نشان داده است.
ژان- باتیست بارات، مهندسِ تازه فارغ از تحصیلِ مدرسهی سلطنتی پل و جاده، از نرماندی به پاریس میآید تا در پروژهی تغییر مکانِ گورستان کار کند. هرچند که مشتاق است نظرهایش را در انجام پروژهیی به این اهمیت در میان بگذارد، باورهایش با این کار در تضاد هستند چراکه او خود را مهندس میداند که قرار است بسازد و نه اینکه ویران کند و خراب کردن سنگ قبرها هم از نظر اخلاقی برای او توجیهپذیر نیست؛ پس با نگرانی و تشویش کار را میپذیرد. در پایتخت، دوستها و دشمنهایی پیدا میکند، با ایدههای انقلابی آشنا میشود، عاشق روسپی باسوادی میشود، با دکتر گیوتین «نازنین» آشنا میشود (این دکتر گیوتین که نامش را به آن دستگاه کذاییِ اعدام داده، مخالف مجازات اعدام بود و مخترع آن دستگاه هم نیست اما در سال ۱۷۸۹، سال انقلاب فرانسه، پیشنهاد داد که حالا که چپ و راست اعدام میکنند از گیوتین استفاده کنند چون محکوم درد کمتری را احساس میکند. از آنجا که جایگاه اجتماعی مناسبی داشت، حرفش مقبول واقع شد و این شد که آن دستگاه هم نام او را بهخود گرفت).
مهندس ما در کارش رشد میکند و ایدهی استخدام کارگران معدن برای تخلیهی استخوان مردهها به ذهنش میرسد و ... در جریان این همه، کمکم به این باور میرسد که تغییر مکان گورستان فقط برای خلاص کردن شهر از مکانی آلاینده نیست آنطور که دولت میگوید؛ بلکه ویران کردن گورستانِ اینوسان، در واقع جارو کردن تأثیرِ گذشتهیی است که از نظر دولت و پادشاه مسموم کننده است.
میلر، در رمانی که پر است از ارجاعهای مستند تاریخی، به خوبی نشان میدهد که چگونه در سالهای منتهی به انقلاب کبیر فرانسه، در محلهی مردمی و در ناف پاریس، محلهیی که امروز به آن لهآل (les Halles) میگویند، ملغمهیی از اشتیاق به تغییرات اساسی و هراس از وضع موجود نزد اهالی محل وجود داشته که چهار سال بعد به بنیانکنترین انقلاب تاریخ تا آن روز خواهد انجامید.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۵
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
برنامهی رادیویی ـ کتاب
— André Bellon et Jean-Pierre Crépin, Pour la souveraineté du peuple. Nous sommes tous des constituants, L'Harmattan, Paris, 2021.
رادیو فرانس کولتور (رادیو فرهنگ) درست چند روز پیش از دور یکم انتخابات ریاست جمهوریِ فرانسه با ژک رانسیِر (Jacques Rancière)، که به نظر من مهمترین فیلسوف حال حاضر فرانسه است، مصاحبه کرد. حلاوت خواندن کتاب او دربارهی آموزش، آموزگار نادان (Le maître ignorant) هنوز با من است. مصاحبه دربارهی دمکراسی بود و جان کلام رانسیِر (نقل به مضمون میکنم) این بود که حق رأی همگانی و انتخابات نشانهی دمکراسی نیست. او افزود که دمکراسیِ پس از انقلاب فرانسه با برانداختن سلطنت به معنی گرفتن حق حکمرانی از پادشاه و طبقهی اشراف بوده و دادن این حق به مردم. در واقع دمکراسی به معنی این بود که قدرت از آنهایی که تا آنموقع چنین حقی برایشان مقدر شمرده میشده گرفته و به مردم، به آنها که چنین حقی تا آنموقع برایشان منظور نشده بوده، داده شود. اما مونارشی فرانسه در سال ۱۸۴۸، سال انقلاب فوریه، که به برانداختن لویی ـ فیلیپ از تخت پادشاهی و اعلان جمهوری دوم انجامید (که آلفونس دُلامارتینِ شاعر بیانیهاش را خواند)، با اختراع حق رأی همگانی کوشید تا وضعیت را در کنترل خود نگه دارد و اجرای انتخابات به روش رأیگیری را همان دمکراسی و حکومت مردم بر مردم، جا بزند. در حالیکه میبینیم که آن خواستهی دمکراتیک که حکومت از قشر و طبقهی خاصی گرفته شود هیچ گاه محقق نشد. آن خواستهی مردمی که کسانی که حرفهشان سیاست نباشد و هدفشان فرمانبرداری خود و دیگران از قدرت نباشد به امور حکمرانی بپردازند هیچ گاه محقق نشد. و این ربطی به آنارشی هم ندارد. او در ادامه افزود که در جمهوری پنجم هم ژنرال دو گل باز آن را در کانون زندگی سیاسی قرار داد و امروزه تنها چیزی است که برایمان باقی مانده است. دیگر امروز عادت کردهایم به آنچه بنیاد الیگارشیک دارد، دمکراسی بگوییم. در واقع به چیزی میگوییم دمکراسی که دمکراسی نیست. اینکه خوب است یا بد مسألهی دیگری است. اما واضح است که در فضای مهگرفتهیی از ایدهها و باورها هستیم که پیآمدهای خطرناکی دارد. این نظام کنونی که به آن دمکراسی میگویند نظامی رسواست. نهادها و مؤسسههایش چندان مردمی نیستند. هیچ چیز ضد قدرتی در آنها وجود ندارد چون دمکراسی شکلی از قدرت است که ضد قدرت باشد.
او سپس در پاسخ به این پرسش که پس آیا شما از قرعهکشی در برابر رأیگیری دفاع میکنید؟ گفت که بد نیست در جاهایی از قرعهکشی استفاده شود. ببینید دو مجلس داریم که یکیش یکجور مؤسسهی پیشابازنشستگی برای سیاستمداران است و دیگری کمی بهتر است اما اگر به جای آنها مجلسی داشتیم که اعضایش با قرعهکشی انتخاب میشدند، مثل چند باری که در کمیسیونهای مختلف در سطح اجتماع دیدهایم و نتایج درخشانی هم داشتهاند، قطعا جذابیت و پیامدهای خیلی مؤثرتری برای جامعه میداشتند.
آندره بُلون و ژان- پیر کرپن در کتابشان، برای حق حکمرانی مردم، از این ایده دفاع میکنند و با مثال آوردن از جنبش جلیقهزردها و سپس بحران همهگیری کووید ۱۹ به تعریف مفاهیم «مردم»، «اجتماع»، «شهروند» و ... از نگاه حاکمان و سیاستمداران «دمکرات» میپردازند و نتیجه میگیرند که بحران کنونی با «مبارزهی انقلابی» درمان میشود چراکه در نظام کنونی مردم به جمعهای کوچکتر تقلیل یافته و تحلیل میرود تا کمکم از معنی تهی و سازماندهی اجتماعی مختل شود، پس چه بسا برای آنکه مردم دوباره قیمومت خود را بر خود به دست آورد، انقلاب ضروری باشد.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۶
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۷
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
— André Bellon et Jean-Pierre Crépin, Pour la souveraineté du peuple. Nous sommes tous des constituants, L'Harmattan, Paris, 2021.
رادیو فرانس کولتور (رادیو فرهنگ) درست چند روز پیش از دور یکم انتخابات ریاست جمهوریِ فرانسه با ژک رانسیِر (Jacques Rancière)، که به نظر من مهمترین فیلسوف حال حاضر فرانسه است، مصاحبه کرد. حلاوت خواندن کتاب او دربارهی آموزش، آموزگار نادان (Le maître ignorant) هنوز با من است. مصاحبه دربارهی دمکراسی بود و جان کلام رانسیِر (نقل به مضمون میکنم) این بود که حق رأی همگانی و انتخابات نشانهی دمکراسی نیست. او افزود که دمکراسیِ پس از انقلاب فرانسه با برانداختن سلطنت به معنی گرفتن حق حکمرانی از پادشاه و طبقهی اشراف بوده و دادن این حق به مردم. در واقع دمکراسی به معنی این بود که قدرت از آنهایی که تا آنموقع چنین حقی برایشان مقدر شمرده میشده گرفته و به مردم، به آنها که چنین حقی تا آنموقع برایشان منظور نشده بوده، داده شود. اما مونارشی فرانسه در سال ۱۸۴۸، سال انقلاب فوریه، که به برانداختن لویی ـ فیلیپ از تخت پادشاهی و اعلان جمهوری دوم انجامید (که آلفونس دُلامارتینِ شاعر بیانیهاش را خواند)، با اختراع حق رأی همگانی کوشید تا وضعیت را در کنترل خود نگه دارد و اجرای انتخابات به روش رأیگیری را همان دمکراسی و حکومت مردم بر مردم، جا بزند. در حالیکه میبینیم که آن خواستهی دمکراتیک که حکومت از قشر و طبقهی خاصی گرفته شود هیچ گاه محقق نشد. آن خواستهی مردمی که کسانی که حرفهشان سیاست نباشد و هدفشان فرمانبرداری خود و دیگران از قدرت نباشد به امور حکمرانی بپردازند هیچ گاه محقق نشد. و این ربطی به آنارشی هم ندارد. او در ادامه افزود که در جمهوری پنجم هم ژنرال دو گل باز آن را در کانون زندگی سیاسی قرار داد و امروزه تنها چیزی است که برایمان باقی مانده است. دیگر امروز عادت کردهایم به آنچه بنیاد الیگارشیک دارد، دمکراسی بگوییم. در واقع به چیزی میگوییم دمکراسی که دمکراسی نیست. اینکه خوب است یا بد مسألهی دیگری است. اما واضح است که در فضای مهگرفتهیی از ایدهها و باورها هستیم که پیآمدهای خطرناکی دارد. این نظام کنونی که به آن دمکراسی میگویند نظامی رسواست. نهادها و مؤسسههایش چندان مردمی نیستند. هیچ چیز ضد قدرتی در آنها وجود ندارد چون دمکراسی شکلی از قدرت است که ضد قدرت باشد.
او سپس در پاسخ به این پرسش که پس آیا شما از قرعهکشی در برابر رأیگیری دفاع میکنید؟ گفت که بد نیست در جاهایی از قرعهکشی استفاده شود. ببینید دو مجلس داریم که یکیش یکجور مؤسسهی پیشابازنشستگی برای سیاستمداران است و دیگری کمی بهتر است اما اگر به جای آنها مجلسی داشتیم که اعضایش با قرعهکشی انتخاب میشدند، مثل چند باری که در کمیسیونهای مختلف در سطح اجتماع دیدهایم و نتایج درخشانی هم داشتهاند، قطعا جذابیت و پیامدهای خیلی مؤثرتری برای جامعه میداشتند.
آندره بُلون و ژان- پیر کرپن در کتابشان، برای حق حکمرانی مردم، از این ایده دفاع میکنند و با مثال آوردن از جنبش جلیقهزردها و سپس بحران همهگیری کووید ۱۹ به تعریف مفاهیم «مردم»، «اجتماع»، «شهروند» و ... از نگاه حاکمان و سیاستمداران «دمکرات» میپردازند و نتیجه میگیرند که بحران کنونی با «مبارزهی انقلابی» درمان میشود چراکه در نظام کنونی مردم به جمعهای کوچکتر تقلیل یافته و تحلیل میرود تا کمکم از معنی تهی و سازماندهی اجتماعی مختل شود، پس چه بسا برای آنکه مردم دوباره قیمومت خود را بر خود به دست آورد، انقلاب ضروری باشد.
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۶
📖 دفترِ فرنگ–۱۵، ص. ۷
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
📖 دفترِ فرنگ–۱۶
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
📕 نسخهی پیدیاف PDF
اشارهیی به:
آنارشیسم اقتصاد پساکمیابی اثر مورای بوکچین، تابلوی «فنجان نقره» اثر شاردن و نگاه هکتور اُبالک به آن، سه کتاب دربارهی جنبههای مختلف هنر در چین، زنی در شب قطبی نوشتهی کریستیان ریتر، کتاب نامهنگاریهای نیل کسِدی از نسل بیتنیکها با جک کرواک و همسرش
کل تاریخ نقاشی در کمتر از دو ساعت، تئاتر آتلیه، رکسانا عظیمی، شارل بودلر، رمی متیو، برگزیدهیی از شعر چین، مجموعهی پلِیاد، کالین پانتال، ژنگ زییو، جاناتان فنبی، رابرت کاپا، آنری کارتیه-برسون، رنه بوری، مارک ریبو، پاتریک زکمن، کارولین دریک، کریس استیل-پرکینز، مارتین پار، هنر چین، نگاهی معاصر به شش هزار سال تاریخ، آی ویوی، هه دولینگ، آژنگ ژیائو گانگ، سامیها (Saami)، هیپیها، آزادیهای سکسی، جریانهای هنری زیرزمینی، آلن گینزبرگ، ویلیام باروز، در جاده، کن کیزی، پرواز بر فراز آشیانهی فاخته
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
📕 نسخهی پیدیاف PDF
اشارهیی به:
آنارشیسم اقتصاد پساکمیابی اثر مورای بوکچین، تابلوی «فنجان نقره» اثر شاردن و نگاه هکتور اُبالک به آن، سه کتاب دربارهی جنبههای مختلف هنر در چین، زنی در شب قطبی نوشتهی کریستیان ریتر، کتاب نامهنگاریهای نیل کسِدی از نسل بیتنیکها با جک کرواک و همسرش
کل تاریخ نقاشی در کمتر از دو ساعت، تئاتر آتلیه، رکسانا عظیمی، شارل بودلر، رمی متیو، برگزیدهیی از شعر چین، مجموعهی پلِیاد، کالین پانتال، ژنگ زییو، جاناتان فنبی، رابرت کاپا، آنری کارتیه-برسون، رنه بوری، مارک ریبو، پاتریک زکمن، کارولین دریک، کریس استیل-پرکینز، مارتین پار، هنر چین، نگاهی معاصر به شش هزار سال تاریخ، آی ویوی، هه دولینگ، آژنگ ژیائو گانگ، سامیها (Saami)، هیپیها، آزادیهای سکسی، جریانهای هنری زیرزمینی، آلن گینزبرگ، ویلیام باروز، در جاده، کن کیزی، پرواز بر فراز آشیانهی فاخته
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
rouZGar
Photo
کتاب
مورای بوکچین در کتاب آنارشیسم اقتصاد پساکمیابی مینویسد:
«آزادیِ خویش فراتر از هر چیز شامل فرآیندی اجتماعی است ... روشن است که هدف انقلابِ امروز باید آزاد کردن زندگی روزمره باشد ... این ما هستیم و زندگیهای روزمرهی ما در تکتک لحظهها و ساعتها و روزهایش که باید آزاد شویم و نه مفاهیم عامی همچون "تاریخ" و "جامعه". خویش باید همواره در انقلاب هویت داشته باشد نه اینکه در آن حل شود. خویش باید همواره از فرآیند انقلابی درک و دریافت داشته باشد نه اینکه در آن غرق شود. هیچ واژهیی در فرهنگ واژگان انقلابی از توده گمراه کنندهتر نیست. آزادی انقلابی باید خود- آزادییی باشد که به ابعاد اجتماعی برسد نه اینکه "آزادی توده" یا "آزادی طبقه" باشد که پشت آن فرمانروایی نخبگان، سلسله مراتب و دولت کمین کرده است ... از انقلاب باید خودی ظهور کند که مالک تمام و کمال زندگی روزمره باشد نه اینکه زندگی روزمرهیی از آن بروز کند که همچنان مالک تمام و کمال خود باشد.»
اقتصاد پساکمیابی، نظریهیی اقتصادی است ناظر بر امکان تولیدِ کالاها بهوفور، با کمترین استفاده از نیروی کار به نحوی که کالاهای ضروری با ارزانترین قیمت، حتی رایگان در اختیار شهروندان قرار گیرند. پساکمیابی، دورهیی است که کمیابی و گرانیِ کالاها و خدمات، دستکم کالاها و خدمات اساسی، جای خود را به فراوانی و ارزانی داده است. این نظریه بر آن است که اقتصاد سرمایهداری به کمبود کالاها و خدمات دامن میزند.
"The liberation of the self involves, above all, a social process … It is plain that the goal of revolution today must be the liberation of daily life... it is we who have to be liberated, our daily lives, with all their moments, hours and days, and not universals like “History” and “Society”. The self must always be identifiable in the revolution, not overwhelmed by it. The self must always be perceivable in the revolutionary process, not submerged by it. There is no word that is more sinister in the "revolutionary" vocabulary than "masses". Revolutionary liberation must be a self-liberation that reaches social dimensions, not “mass liberation” or “class liberation” behind which lurks the rule of an elite, a hierarchy and state... Out of the revolution must emerge a self that takes full possession of daily life, not a daily life that once again takes full possession of the self."
— Murray Bookchin, Post-Scarcity Anarchism, The Ramparts Press, Berkeley, 1971, pp. 44-45.
📖 دفترِ فرنگ–۱۶، ص. ۲
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com
مورای بوکچین در کتاب آنارشیسم اقتصاد پساکمیابی مینویسد:
«آزادیِ خویش فراتر از هر چیز شامل فرآیندی اجتماعی است ... روشن است که هدف انقلابِ امروز باید آزاد کردن زندگی روزمره باشد ... این ما هستیم و زندگیهای روزمرهی ما در تکتک لحظهها و ساعتها و روزهایش که باید آزاد شویم و نه مفاهیم عامی همچون "تاریخ" و "جامعه". خویش باید همواره در انقلاب هویت داشته باشد نه اینکه در آن حل شود. خویش باید همواره از فرآیند انقلابی درک و دریافت داشته باشد نه اینکه در آن غرق شود. هیچ واژهیی در فرهنگ واژگان انقلابی از توده گمراه کنندهتر نیست. آزادی انقلابی باید خود- آزادییی باشد که به ابعاد اجتماعی برسد نه اینکه "آزادی توده" یا "آزادی طبقه" باشد که پشت آن فرمانروایی نخبگان، سلسله مراتب و دولت کمین کرده است ... از انقلاب باید خودی ظهور کند که مالک تمام و کمال زندگی روزمره باشد نه اینکه زندگی روزمرهیی از آن بروز کند که همچنان مالک تمام و کمال خود باشد.»
اقتصاد پساکمیابی، نظریهیی اقتصادی است ناظر بر امکان تولیدِ کالاها بهوفور، با کمترین استفاده از نیروی کار به نحوی که کالاهای ضروری با ارزانترین قیمت، حتی رایگان در اختیار شهروندان قرار گیرند. پساکمیابی، دورهیی است که کمیابی و گرانیِ کالاها و خدمات، دستکم کالاها و خدمات اساسی، جای خود را به فراوانی و ارزانی داده است. این نظریه بر آن است که اقتصاد سرمایهداری به کمبود کالاها و خدمات دامن میزند.
"The liberation of the self involves, above all, a social process … It is plain that the goal of revolution today must be the liberation of daily life... it is we who have to be liberated, our daily lives, with all their moments, hours and days, and not universals like “History” and “Society”. The self must always be identifiable in the revolution, not overwhelmed by it. The self must always be perceivable in the revolutionary process, not submerged by it. There is no word that is more sinister in the "revolutionary" vocabulary than "masses". Revolutionary liberation must be a self-liberation that reaches social dimensions, not “mass liberation” or “class liberation” behind which lurks the rule of an elite, a hierarchy and state... Out of the revolution must emerge a self that takes full possession of daily life, not a daily life that once again takes full possession of the self."
— Murray Bookchin, Post-Scarcity Anarchism, The Ramparts Press, Berkeley, 1971, pp. 44-45.
📖 دفترِ فرنگ–۱۶، ص. ۲
🔹 معرفی کتاب
▫️ نوشتهی: رضا اسپیلی
#معرفی_کتاب | #دفتر_فرنگ | #رضا_اسپیلی
🆔 rouzgar | 🌐 rouzgar.com