نمی دانم
در کجاے عشق ،ایستاده‌ام!؟
خوب است یا بد ؟
اما دلم دیگر برایت
تنگ نمےشود ،نمی‌تپد،
نم نم به لطفِ گریه
از "غم" گذشته‌ام...
من به تَرکِ عادت‌ها ،عادت کرده‌ام؛
برگشته‌ام به اوّلِ اوّلِ آشنایے
به همان روزهاے بے "تو"ے
تنهایے، تنهایے، تنهایی...

#مینا_آقازاده

❄ @romankhone_ir📚 ❄

هوا سرد است و
آتشِ نگاهِ تو روشـن
چایِ باران
در فنجانِ قهـــوه ای چشمم
دَم کشیده است
نترس
شانه ات را نزدیکتر کن
دردهایم از دهن افتاده اند ...!!

#مینا_آقازاده

❄ @romankhone_ir📚 ❄

هوا سرد است و
آتشِ نگاهِ تو روشـن
چایِ باران
در فنجانِ قهـــوه ای چشمم
دَم کشیده است
نترس
شانه ات را نزدیکتر کن
دردهایم از دهن افتاده اند ...!!

#مینا_آقازاده

❄ @romankhone_ir📚 ❄

می روی و
با نبودنت
مثل مرگ عزیزی
که اختیارش با من نیست
کنار می آیم ؛

مرگ مگر
غیر از این است که تو
"باشی" امّا ، برای من ، نه...!


#مینا_آقازاده

❄ @romankhone_ir📚 ❄

من برگشته ام امّا
پنجره های این کوچه را
جمع کرده اند...
تو پشت کدام "خاطره" ایستاده ای ؟

تمام کوچه را
تا روشن شدنِ "چشم هایت"
صبح می کنم؛
بگو پنجره ای روزی
از این دیوارها
طلوع خواهد کرد...؟!


#مینا_آقازاده

❄ @romankhone_ir📚 ❄

هر صبح
یک جام سلام
از لب های سرخ تو کافی‌ست
تا سرمست شوند
لحظه های من...

#مینا_آقازاده
#صبح‌_بخیر❤️

❄️ @romankhone_ir ❤️❄️