#آنگاه_که_عشق_می_میرد
نویسنده: #دانیل_استیل
تعداد صفحات:193
@romankhone_ir
خلاصه:
نها لحظاتی در کنار هم روی کاناپه نشستند و بعد از معاشقات فراوان و اظهار علایق برای استراحت آماده شدند. آن شب نوشیدنی خنکی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، هر دویشان را بیشتر به شور هیجان خاص انداخته بود. هیچیک از آنها تا آن روز چنان احساسی نداشتند. از ذره ذره وجود یکدیگر لذت میبردند. گویی لذایذ دنیوی در وجودشان نهفته بود و تمام امکانات برای کامیابی آنان در نظر گرفته شده بود.
#خارجی
خارجی
آنگاه که عشق می میرد
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: #دانیل_استیل
تعداد صفحات:193
@romankhone_ir
خلاصه:
نها لحظاتی در کنار هم روی کاناپه نشستند و بعد از معاشقات فراوان و اظهار علایق برای استراحت آماده شدند. آن شب نوشیدنی خنکی که برای آنها در نظر گرفته شده بود، هر دویشان را بیشتر به شور هیجان خاص انداخته بود. هیچیک از آنها تا آن روز چنان احساسی نداشتند. از ذره ذره وجود یکدیگر لذت میبردند. گویی لذایذ دنیوی در وجودشان نهفته بود و تمام امکانات برای کامیابی آنان در نظر گرفته شده بود.
#خارجی
خارجی
آنگاه که عشق می میرد
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#تولد_دوباره
نویسنده: #دانیل_استیل
تعداد صفحات:102
@romankhone_ir
خلاصه:
جک واتسون با مهارت اتومبیل فراری خود را در فضای مخصوصش در پارکینگ فروشگاه بورلی هیلز، پارک کرد – دقیقا بیست سال قبل به خاطر دختر نه ساله اش نام فروشگاه را جولی گذاشته بود. در آن زمان ….
#خارجی
خارجی
تولد دوباره
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: #دانیل_استیل
تعداد صفحات:102
@romankhone_ir
خلاصه:
جک واتسون با مهارت اتومبیل فراری خود را در فضای مخصوصش در پارکینگ فروشگاه بورلی هیلز، پارک کرد – دقیقا بیست سال قبل به خاطر دختر نه ساله اش نام فروشگاه را جولی گذاشته بود. در آن زمان ….
#خارجی
خارجی
تولد دوباره
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#کلون_و_من
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:245
فقط Pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
زندگی مشترک استقانی و دو بچه اش هنگامی که همسرش او و دو فرزندش را به خاطر زن جوانتر رها کرد از هم پاشید تا اینکه هنگامی که او سفر کوتاهی به پاریس داشت ناگهان همه چیز تغییر کرد
#خارجی
خارجی
کلون و من
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:245
فقط Pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
زندگی مشترک استقانی و دو بچه اش هنگامی که همسرش او و دو فرزندش را به خاطر زن جوانتر رها کرد از هم پاشید تا اینکه هنگامی که او سفر کوتاهی به پاریس داشت ناگهان همه چیز تغییر کرد
#خارجی
خارجی
کلون و من
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#موسم_اشتیاق
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:399
فقط pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
زنگ ساعت شماطه دار در راس ساعت شش به صدا درآمد. زن حركتي به خود داده، دستش را از زير پتو بيرون آورد و زنگ ساعت را قطع كرد: مي توانست صداي زنگ ساعت را نشنيده بگيرد، مي توانست همچنان بخوابد و مجبور نبود برود.
#خارجی
خارجی
موسم اشتیاق
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:399
فقط pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
زنگ ساعت شماطه دار در راس ساعت شش به صدا درآمد. زن حركتي به خود داده، دستش را از زير پتو بيرون آورد و زنگ ساعت را قطع كرد: مي توانست صداي زنگ ساعت را نشنيده بگيرد، مي توانست همچنان بخوابد و مجبور نبود برود.
#خارجی
خارجی
موسم اشتیاق
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#عشق_دوباره
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:387
فقط Pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
هر شهری در زمانی از سال به کمال نزدیک میشود : پس از گرمای تابستان , پیش از سرمای زمستان و قبل از که برف و باران به تصور درآید . زمانی که چون هوا رو به خنکی می گذارد , همچون کریستالی شفاف به نظر می آید , زمانی که آسمان همچنان آبی روشن است , بار دیگر لباس پشمی پوشیدن احساس خوبی به انسان می دهد ، و بیش از ماههای گذشته سریعتر گام بر میدارد . زمانی برای باز زیستن ، نقشه کشیدن ، عمل کردن ، بودن . زمانی چون ادغام سپتامبردر اکتبر . در این زمان زنها جلوه بهتری دارند و مردان نیز احساس بهتری . حتی کودکان هم به وقت بازگشت به مدرسه ، در پاریس یا نیویورک یا سان فرانسیسکو ، نرم و شکننده مینمایند . شاید در رم شدت تمامی این موارد بیشتر باشد . پس از ماهای کند تابستان که با سرو صدا و شلوغیهای در حاشیه پاتوقهای قدیمی سپری شد ، از میدان شهر گرفته تا مارینا پیکولا در شهر کاپری ، همه برای در کردن خستگی یا به حمامهای طبیعی ایسکیا رفته بودن ، یا از روزهای آفتابی سان رمو لذت میبردند ، یا به طور معمول از سواحل عمومی استیا . اما در اوخر سپتامبر همه چیز پایان یافته و پاییز از راه می رسید . ماه داد و ستد گونه ، ماهی زیبا ، که برای سر زندگی احساس خوشی را به وجود می آورد .
#خارجی
خارجی
عشق دوباره
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:387
فقط Pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
هر شهری در زمانی از سال به کمال نزدیک میشود : پس از گرمای تابستان , پیش از سرمای زمستان و قبل از که برف و باران به تصور درآید . زمانی که چون هوا رو به خنکی می گذارد , همچون کریستالی شفاف به نظر می آید , زمانی که آسمان همچنان آبی روشن است , بار دیگر لباس پشمی پوشیدن احساس خوبی به انسان می دهد ، و بیش از ماههای گذشته سریعتر گام بر میدارد . زمانی برای باز زیستن ، نقشه کشیدن ، عمل کردن ، بودن . زمانی چون ادغام سپتامبردر اکتبر . در این زمان زنها جلوه بهتری دارند و مردان نیز احساس بهتری . حتی کودکان هم به وقت بازگشت به مدرسه ، در پاریس یا نیویورک یا سان فرانسیسکو ، نرم و شکننده مینمایند . شاید در رم شدت تمامی این موارد بیشتر باشد . پس از ماهای کند تابستان که با سرو صدا و شلوغیهای در حاشیه پاتوقهای قدیمی سپری شد ، از میدان شهر گرفته تا مارینا پیکولا در شهر کاپری ، همه برای در کردن خستگی یا به حمامهای طبیعی ایسکیا رفته بودن ، یا از روزهای آفتابی سان رمو لذت میبردند ، یا به طور معمول از سواحل عمومی استیا . اما در اوخر سپتامبر همه چیز پایان یافته و پاییز از راه می رسید . ماه داد و ستد گونه ، ماهی زیبا ، که برای سر زندگی احساس خوشی را به وجود می آورد .
#خارجی
خارجی
عشق دوباره
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#سفر_عشق
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:465
فقط Pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
نور خورشيد همچون آبشاري زرين از پنجره هاي بلند فرانسوي به درون تابيد وهمه چيز در خانه روشن كرد. در قسمت جلو خانه دو اتاق نشيمن بود.
#خارجی
خارجی
سفر عشق
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:465
فقط Pdf📢📢📢
@romankhone_ir
خلاصه:
نور خورشيد همچون آبشاري زرين از پنجره هاي بلند فرانسوي به درون تابيد وهمه چيز در خانه روشن كرد. در قسمت جلو خانه دو اتاق نشيمن بود.
#خارجی
خارجی
سفر عشق
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#عشق_نافرجام
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:243
@romankhone_ir
خلاصه:
اینک پانزده روز است که من در خیابان ها و کوچه های نیویورک قدم می زنم و آخرین اسکناس های جیب من خرج می شود و از بین می رود. به هم خوردن اساس زندگی، مرا وادار کرد که با استفاده از قانون قبول مهاجرین ، که چندی پیش در آمریکا وضع شده، اروپا را ترک کرده و به این کشور بیایم که شاید موفق شوم به زندگی خود سر و صورتی بدهم. در واقع چیزی که مرا به آمریکا کشانیده، همان عاملی است که تمام مهاجرین را به این قاره بزرگ می کشاند و جملگی آرزو دارند که بر اثر یک تصادف نیک صاحب جاه و مال بشوند؛ ولی در این پانزده روزی که من در آمریکا هستم، فرشته اقبال به من رو نکرده و من از بام تا شام، در خیابان های بزرگ نیویورک، قدم می زنم و چشم به آسمان خراش ها دوخته ام تا فرشته اقبال از بالای یکی از این عمارت ها بال و پر بگشاید و به سوی من بیاید. هر روز بدون هیچ هدف مشخصی، در خیابان های بزرگ و وسط آسمان خراش های عظیم و سر به فلک کشیده این شهر گردش می کنم. در اینجا، تمام آسمان خراش ها به شکل مکعب مستطیل است و من گاهی فکر می کنم که شاید این شهر به دست یکی از رب النوع هایی که شخصا به شکل مکعب مستطیل بوده بنا شده که همه چیز را به شکل خود دراورده است. صدها هزار زن و مرد از چپ و راست من می آیند و می روند و هیچ کس به من توجهی نمی کند. همگی به سوی مقصدی نامعلوم در حرکت هستند!
#خارجی
خارجی
عشق نافرجام
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:243
@romankhone_ir
خلاصه:
اینک پانزده روز است که من در خیابان ها و کوچه های نیویورک قدم می زنم و آخرین اسکناس های جیب من خرج می شود و از بین می رود. به هم خوردن اساس زندگی، مرا وادار کرد که با استفاده از قانون قبول مهاجرین ، که چندی پیش در آمریکا وضع شده، اروپا را ترک کرده و به این کشور بیایم که شاید موفق شوم به زندگی خود سر و صورتی بدهم. در واقع چیزی که مرا به آمریکا کشانیده، همان عاملی است که تمام مهاجرین را به این قاره بزرگ می کشاند و جملگی آرزو دارند که بر اثر یک تصادف نیک صاحب جاه و مال بشوند؛ ولی در این پانزده روزی که من در آمریکا هستم، فرشته اقبال به من رو نکرده و من از بام تا شام، در خیابان های بزرگ نیویورک، قدم می زنم و چشم به آسمان خراش ها دوخته ام تا فرشته اقبال از بالای یکی از این عمارت ها بال و پر بگشاید و به سوی من بیاید. هر روز بدون هیچ هدف مشخصی، در خیابان های بزرگ و وسط آسمان خراش های عظیم و سر به فلک کشیده این شهر گردش می کنم. در اینجا، تمام آسمان خراش ها به شکل مکعب مستطیل است و من گاهی فکر می کنم که شاید این شهر به دست یکی از رب النوع هایی که شخصا به شکل مکعب مستطیل بوده بنا شده که همه چیز را به شکل خود دراورده است. صدها هزار زن و مرد از چپ و راست من می آیند و می روند و هیچ کس به من توجهی نمی کند. همگی به سوی مقصدی نامعلوم در حرکت هستند!
#خارجی
خارجی
عشق نافرجام
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#باج
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:441
@romankhone_ir
فقط Pdf📢📢📢
خلاصه ندارد📢📢📢
#خارجی
خارجی
باج
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:441
@romankhone_ir
فقط Pdf📢📢📢
خلاصه ندارد📢📢📢
#خارجی
خارجی
باج
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#چشم_به_راه
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:498
@romankhone_ir
فقط Pdf📢📢📢
خلاصه ندارد📢📢📢
#خارجی
خارجی
چشم به راه
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:دانیل استیل
تعداد صفحات:498
@romankhone_ir
فقط Pdf📢📢📢
خلاصه ندارد📢📢📢
#خارجی
خارجی
چشم به راه
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#آثار_ژول_ورن
#خارجی
#علمی #تخیلی #داستان
@romankhone_ir
بیوگرافی:
ژول گابریل ورن (به فرانسوی: Jules Gabriel Verne) (زاده ۸ فوریه ۱۸۲۸ – ۲۴ مارس ۱۹۰۵) نویسنده، شاعر ونمایشنامهنویس فرانسوی بود که بیشتر شهرتش را مدیون نگارش کتابهای ماجراییاش است که دنیای داستانهایعلمی–تخیلی را دگرگون کرد.
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
#خارجی
#علمی #تخیلی #داستان
@romankhone_ir
بیوگرافی:
ژول گابریل ورن (به فرانسوی: Jules Gabriel Verne) (زاده ۸ فوریه ۱۸۲۸ – ۲۴ مارس ۱۹۰۵) نویسنده، شاعر ونمایشنامهنویس فرانسوی بود که بیشتر شهرتش را مدیون نگارش کتابهای ماجراییاش است که دنیای داستانهایعلمی–تخیلی را دگرگون کرد.
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
یک جفت چشم آبی
نویسنده: توماس هاردی
مترجم: ابراهیم یونسی
عنوان اصلی: A pair of blue eyes
#خارجی
@romankhone_ir
توضیحات:
داستان درخصوص دختری جوان و زیبا با چشمان آبی به نام الفرید سوانکورت است که با پدر پنجاهسالهاش که کشیش بخشى از شهر کاسل بوتول بهنام اندل استو است، زندگی می کند .داستان با ورود جوانی به نام اسمت به منطقه با هدف تعمیر ومرمت سقف کلیسا آغاز می شود و ماجرای عاشقانه ای که میان دخترک روستایی و اسمیت شکل می گیرد .کشیش که فردی مادی است تنها به استناد به نام بلند آوازه اسمیت اجازه می دهد ارتباط میان دخترش و اسمیت شکل صمیمی تری به خود بگیرد اما زمانی که درمی یابد اسمیت روستازاده ای بیش نیز ورق بر میگردد...
نویسنده به نحو زیرکانه ای مفهوم صداقت را زیر سوال می برد. "مطالعه این داستان خواننده شکاک را بهسوى نسبى بودن مفاهیم اخلاقى سوق مىدهد و وی را به این حرف نیچه می رساند که پدیده اخلاقى وجود ندارد، هر آن چه که هست، تفسیر اخلاقى پدیدههاست."
#یک_جفت_چشم_آبی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: توماس هاردی
مترجم: ابراهیم یونسی
عنوان اصلی: A pair of blue eyes
#خارجی
@romankhone_ir
توضیحات:
داستان درخصوص دختری جوان و زیبا با چشمان آبی به نام الفرید سوانکورت است که با پدر پنجاهسالهاش که کشیش بخشى از شهر کاسل بوتول بهنام اندل استو است، زندگی می کند .داستان با ورود جوانی به نام اسمت به منطقه با هدف تعمیر ومرمت سقف کلیسا آغاز می شود و ماجرای عاشقانه ای که میان دخترک روستایی و اسمیت شکل می گیرد .کشیش که فردی مادی است تنها به استناد به نام بلند آوازه اسمیت اجازه می دهد ارتباط میان دخترش و اسمیت شکل صمیمی تری به خود بگیرد اما زمانی که درمی یابد اسمیت روستازاده ای بیش نیز ورق بر میگردد...
نویسنده به نحو زیرکانه ای مفهوم صداقت را زیر سوال می برد. "مطالعه این داستان خواننده شکاک را بهسوى نسبى بودن مفاهیم اخلاقى سوق مىدهد و وی را به این حرف نیچه می رساند که پدیده اخلاقى وجود ندارد، هر آن چه که هست، تفسیر اخلاقى پدیدههاست."
#یک_جفت_چشم_آبی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#بانوی_سایه_ها
نویسنده: #دارن_شان
#خارجی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: #دارن_شان
#خارجی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
#نماد_گمشده
★نویسنده : دن براون
#خارجی
@romankhone_ir
★ خلاصه داستان :
کتاب «نماد گمشده» که در ابتدا بنا بود با عنوان «کلید سلیمان» منتشر شود، دنبالهای بر ماجراهای رابرت لنگدان است. اینبار نیز شخصیتها در تلاش برای دستیابی به دانش اسرارآمیز نیاکان خردمند بشریت، باید بکوشند تا رمزهایی را تفسیر کنند. دانشی که به گفته متون کهن، قدرتی خدایگونه به انسان بخشیده و وی را همردیف خدایان قرار میدهد و در نهایت نیز سرشت این دانش، یا حداقل ماهیت آن برای خواننده روشن میشود. نماد گمشده نیز همچون دیگر کتابهای براون مملو از اطلاعات جدید، رمزگشایی نمادهای آشنا و زاویهای تازه برای نگاه کردن به حقایق مسلم پنداشته در خصوص مذهب، انسان، معنویت، ادیان، سیاست، فرقههای مخفی و… است، که در قالبی معماوار و در بستر ماجرایی جنایی روایت میشود. بسیاری از مطالب طرح شده در کتاب مابهازای عینی در جهان خارجی دارند. مهمترین و جذابترین آنها کشفیات کاترین سالمون در حوزه «علوم نوتیک» است؛
نماد گمشده
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
★نویسنده : دن براون
#خارجی
@romankhone_ir
★ خلاصه داستان :
کتاب «نماد گمشده» که در ابتدا بنا بود با عنوان «کلید سلیمان» منتشر شود، دنبالهای بر ماجراهای رابرت لنگدان است. اینبار نیز شخصیتها در تلاش برای دستیابی به دانش اسرارآمیز نیاکان خردمند بشریت، باید بکوشند تا رمزهایی را تفسیر کنند. دانشی که به گفته متون کهن، قدرتی خدایگونه به انسان بخشیده و وی را همردیف خدایان قرار میدهد و در نهایت نیز سرشت این دانش، یا حداقل ماهیت آن برای خواننده روشن میشود. نماد گمشده نیز همچون دیگر کتابهای براون مملو از اطلاعات جدید، رمزگشایی نمادهای آشنا و زاویهای تازه برای نگاه کردن به حقایق مسلم پنداشته در خصوص مذهب، انسان، معنویت، ادیان، سیاست، فرقههای مخفی و… است، که در قالبی معماوار و در بستر ماجرایی جنایی روایت میشود. بسیاری از مطالب طرح شده در کتاب مابهازای عینی در جهان خارجی دارند. مهمترین و جذابترین آنها کشفیات کاترین سالمون در حوزه «علوم نوتیک» است؛
نماد گمشده
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
📚 نام رمان: #ماسه_و_کف
✍ نویسنده: #جبران_خلیل_جبران
مترجم: #حیدر_شجاعی
📖 تعداد صفحات: 127
@romankhone_ir
📋قسمت هایی از کتاب:
مشتی ماسه و کف است.
در میان هر مرد و زنی اندکی ماسه و کمی کف است.
برخی آشکارش می کنند و بعضی شرم دارند.
پس مرا ببخشید زیرا شرم نمی کنم.
آنان در بیداری میگویند:
تو و جهانی که در آن به سر میبری چیزی جز دانههای ماسه بر ساحلی لایتناهی در دریای بیکران هستی نخواهی بود.
در رویایم به آنان گفتم:
من دریای لایتناهیم و تمام جهان چیزی جز دانههای شن بر ساحل من نیست.
چون خداوند مرا به صورت ریگی در این دریاچهی شگفت انداخت؛ آرامش آن را بر هم زدم و بر سطح آن دایرههای بیشماری پدید آوردم اما چون به ژرفایش فرو رفتم؛ مانند او آرام گرفتم و سکوت به من آموخت چگونه در تاریکی شب سرازیر شوم.
📝 ژانر: #خارجی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍ نویسنده: #جبران_خلیل_جبران
مترجم: #حیدر_شجاعی
📖 تعداد صفحات: 127
@romankhone_ir
📋قسمت هایی از کتاب:
مشتی ماسه و کف است.
در میان هر مرد و زنی اندکی ماسه و کمی کف است.
برخی آشکارش می کنند و بعضی شرم دارند.
پس مرا ببخشید زیرا شرم نمی کنم.
آنان در بیداری میگویند:
تو و جهانی که در آن به سر میبری چیزی جز دانههای ماسه بر ساحلی لایتناهی در دریای بیکران هستی نخواهی بود.
در رویایم به آنان گفتم:
من دریای لایتناهیم و تمام جهان چیزی جز دانههای شن بر ساحل من نیست.
چون خداوند مرا به صورت ریگی در این دریاچهی شگفت انداخت؛ آرامش آن را بر هم زدم و بر سطح آن دایرههای بیشماری پدید آوردم اما چون به ژرفایش فرو رفتم؛ مانند او آرام گرفتم و سکوت به من آموخت چگونه در تاریکی شب سرازیر شوم.
📝 ژانر: #خارجی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#مرد_داستان_فروش
✍🏻نویسنده: یوستین گردر
مترجم: مهوش خرمیپور
ناشر: کتابسرای تندیس
تعداد صفحات: 290 صفحه
@romankhone_ir
خلاصه:
مردی به نام “پیتر” از کودکی توانایی ویژهای برای نقل قصه دارد. از همان موقع ذهن او پُر از ایدهها و طرحهای مختلف برای نوشتن رمان است، اما خودش تمرکز کافی برای نوشتن یک رمان را ندارد و همچنین از شهرت نیز بیزار است. به همین خاطر تصمیم میگیرد طرحهای خود را به نویسندگان و دفاتر انتشارات بفروشد …
این کتاب به نوعی با تمام کتابهای دیگر این نویسنده که اکثراً حول و حوش مسائل و پرسشهای فلسفه می گردند، متفاوت است. در واقع این کتاب مثل اکثر نوشته های این نویسنده، یک داستان کلی دارد و چند داستان کوتاه. داستانهای کوتاه که در دل داستان اصلی روایت می شوند هر کدام به ژانرهای مختلفی از رمانتیک گرفته تا جنائی، جنگی، ترسناک و حتی علمی-تخیلی تعلق دارند. بعضی از این خرده داستانها با روایات مختلفی در طول داستان کلی مجدداً تعریف می شود، اما این ماجرا به گونه ای نیست که حوصله شما را سر ببرد و یکی از این خرده داستانها به طور عجیبی سر از داستان کلی در می آورد! اما داستان کلی یک داستان جدید است. داستان مردی است که به نویسنده های در گل مانده و یا تازه کارانی که بدون قدرت خلاقیت می خواهند داستان بنویسند ایده می فروشد! کار به نظر جالب می رسد، اما موضوع به همین سادگی ها هم نیست.
ژانر: #رمانتیک #معمایی #فلسفی #خارجی #پیشنهاد_شده
❌فاقد فرمت apk و epub❌
مرد داستان فروش
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍🏻نویسنده: یوستین گردر
مترجم: مهوش خرمیپور
ناشر: کتابسرای تندیس
تعداد صفحات: 290 صفحه
@romankhone_ir
خلاصه:
مردی به نام “پیتر” از کودکی توانایی ویژهای برای نقل قصه دارد. از همان موقع ذهن او پُر از ایدهها و طرحهای مختلف برای نوشتن رمان است، اما خودش تمرکز کافی برای نوشتن یک رمان را ندارد و همچنین از شهرت نیز بیزار است. به همین خاطر تصمیم میگیرد طرحهای خود را به نویسندگان و دفاتر انتشارات بفروشد …
این کتاب به نوعی با تمام کتابهای دیگر این نویسنده که اکثراً حول و حوش مسائل و پرسشهای فلسفه می گردند، متفاوت است. در واقع این کتاب مثل اکثر نوشته های این نویسنده، یک داستان کلی دارد و چند داستان کوتاه. داستانهای کوتاه که در دل داستان اصلی روایت می شوند هر کدام به ژانرهای مختلفی از رمانتیک گرفته تا جنائی، جنگی، ترسناک و حتی علمی-تخیلی تعلق دارند. بعضی از این خرده داستانها با روایات مختلفی در طول داستان کلی مجدداً تعریف می شود، اما این ماجرا به گونه ای نیست که حوصله شما را سر ببرد و یکی از این خرده داستانها به طور عجیبی سر از داستان کلی در می آورد! اما داستان کلی یک داستان جدید است. داستان مردی است که به نویسنده های در گل مانده و یا تازه کارانی که بدون قدرت خلاقیت می خواهند داستان بنویسند ایده می فروشد! کار به نظر جالب می رسد، اما موضوع به همین سادگی ها هم نیست.
ژانر: #رمانتیک #معمایی #فلسفی #خارجی #پیشنهاد_شده
❌فاقد فرمت apk و epub❌
مرد داستان فروش
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
رمان: شرلوک هلمز(درنده باسکرویل)
نویسنده: سر آرتور کانن دویل
مترجم: کریم امامی
@romankhone_ir
خلاصه:
درنده باسکرویل نام یک رمان جنایی است که به قلم سر آرتور کانن دویل نوشته شده است که سومین داستان بلند شرلوک هلمز محسوب میشود.
این داستان را کانن دویل در مدت کوتاهی پس از بازگشت از آفریقای جنوبی که در آن او به عنوان یک پزشک داوطلب در بلومفونتن استخدام کرده بودند نوشته بود.
او این داستان را به همراه روزنامه نگاری به نام برترم فلچر رابینسون (1907 - 1870) به اتمام رساند.ایدههای او از افسانه ریچارد کبل که با الهام از افسانه باسکرویل بود سر چشمه گرفت.آرامگاه وی در شهر دوون از بوکفستلای است.لرد ریچارد کبل در سال 1600 زندگی میکرد و یکی از ارباب های محله بوکفستلای بود.او علاقه زیادی به شکار داشت و در آن روز ها لقب او "انسان هیولا" بود.او با این لقب تبدیل به یک شیطان شده بود.در آن زمان شایعه شده بود که همسرش را به قتل رسانده.در پنجمین روز از ژوئیه 1677 او فوت کرد و او را در گورستان دفن کردند.بعضی ها روح او را در آرامگاهش می دیدند که در حال جیغ زدن بود. کانن دویل شرح میدهد که عمارت باسکرویل را از عمارت کرومر در نورفوک الهام گرفته.برخی از شخصیت های داستان از اقامت کانن دویل در هتل رویال لینکس در کرومر الهام گرفته شده است.
❌فقط پی دی اف❌
ژانر: #پلیسی #جنایی #خارجی #شرلوک_هلمز #درنده_باسکرویل #سر_آرتور_کانن_دویل
#کریم_امامی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: سر آرتور کانن دویل
مترجم: کریم امامی
@romankhone_ir
خلاصه:
درنده باسکرویل نام یک رمان جنایی است که به قلم سر آرتور کانن دویل نوشته شده است که سومین داستان بلند شرلوک هلمز محسوب میشود.
این داستان را کانن دویل در مدت کوتاهی پس از بازگشت از آفریقای جنوبی که در آن او به عنوان یک پزشک داوطلب در بلومفونتن استخدام کرده بودند نوشته بود.
او این داستان را به همراه روزنامه نگاری به نام برترم فلچر رابینسون (1907 - 1870) به اتمام رساند.ایدههای او از افسانه ریچارد کبل که با الهام از افسانه باسکرویل بود سر چشمه گرفت.آرامگاه وی در شهر دوون از بوکفستلای است.لرد ریچارد کبل در سال 1600 زندگی میکرد و یکی از ارباب های محله بوکفستلای بود.او علاقه زیادی به شکار داشت و در آن روز ها لقب او "انسان هیولا" بود.او با این لقب تبدیل به یک شیطان شده بود.در آن زمان شایعه شده بود که همسرش را به قتل رسانده.در پنجمین روز از ژوئیه 1677 او فوت کرد و او را در گورستان دفن کردند.بعضی ها روح او را در آرامگاهش می دیدند که در حال جیغ زدن بود. کانن دویل شرح میدهد که عمارت باسکرویل را از عمارت کرومر در نورفوک الهام گرفته.برخی از شخصیت های داستان از اقامت کانن دویل در هتل رویال لینکس در کرومر الهام گرفته شده است.
❌فقط پی دی اف❌
ژانر: #پلیسی #جنایی #خارجی #شرلوک_هلمز #درنده_باسکرویل #سر_آرتور_کانن_دویل
#کریم_امامی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
رمان: پروانه آهنین
نویسنده: سیدنی شلدون
مترجم: شرف الدین شرفی
❌فقط پی دی اف❌
@romankhone_ir
خلاصه:
داستان کتاب پروانه آهنین در مورد زندگی دختری به نام لارا کامرون است.
پدر و مادر لارا از هم جدا شده اند.با مرگ مادرش در دوران کودکی و کمبود محبت پدرش کم کم مفهوم واقعی دنیا بر او نمایان شد.
لارا یاد گرفت چگونه در یک جامعه مردسالارانه راه خود را برای ادامه زندگی پیدا کند. بعد از مرگ پدرش به شیکاگو نقل مکان می کند. تجارت کوچکی در شیکاگو برپا می کند، شکوفا می شود و او را تبدیل به یکی از موفق ترین سرمایه داران آمریکا می کند به طوری که به او لقب پروانه آهنین می دهند.
#خارجی #پروانه_آهنین #سیدنی_شلدون #شرف_الدین_شرفی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: سیدنی شلدون
مترجم: شرف الدین شرفی
❌فقط پی دی اف❌
@romankhone_ir
خلاصه:
داستان کتاب پروانه آهنین در مورد زندگی دختری به نام لارا کامرون است.
پدر و مادر لارا از هم جدا شده اند.با مرگ مادرش در دوران کودکی و کمبود محبت پدرش کم کم مفهوم واقعی دنیا بر او نمایان شد.
لارا یاد گرفت چگونه در یک جامعه مردسالارانه راه خود را برای ادامه زندگی پیدا کند. بعد از مرگ پدرش به شیکاگو نقل مکان می کند. تجارت کوچکی در شیکاگو برپا می کند، شکوفا می شود و او را تبدیل به یکی از موفق ترین سرمایه داران آمریکا می کند به طوری که به او لقب پروانه آهنین می دهند.
#خارجی #پروانه_آهنین #سیدنی_شلدون #شرف_الدین_شرفی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
کتاب: من او را دوست داشتم
نویسنده: آنا گاوالدا
مترجم: الهام دارچینیان
@romankhone_ir
توضیحات:
کلوئه زنی است که عاشق شوهرش می باشد و به خاطر او همه کار کرده اما اکنون شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه اش رفته است . کلوئه نزد پدرشوهرش می رود و پدر شوهر از عشق خود می گوید از زنی که عاشقش شده اما به خاطر خانواده اش از عشق او دست کشیده . کتاب مکالمات کلوئه و پدرشوهرش هست . در این باب که اگر بعد از ازدواج عاشق شدیم ماندن صحیح تر است یا رفتن . پدر شوهر کلوئه معتقده این موضوع به نفع کلوئه هست چون اون دختر خوبیه زنی که از صمیم قلبش عاشق و فداکاره و لیاقتش بیشتر از زندگی در کنار مردی هست که از صمیم قلب عاشقش نیست و می تونه راحت اون رو ترک کنه .
فضای خاصی داره آدم حس نمی کنه یک نویسنده زن آخرش به این نتیجه نزدیک تر بشه که رفتن کار صحیح تری هست . کتاب فوق العاده ای بود بسیار دوستش داشتم و بسیار منو به فکر فرو برد . من معتقدم رابطه یک چیز دو طرفه است یک نفر حق تصمیم گیری نداره . یک نفر به تنهایی نمی تونه رابطه رو تموم کنه باید راجع به مشکل حرف بزنند تا هر دو به یک نتیجه برسن .
خیلی ها عقیده دارند که خانم گاوالدا این کتاب را بر اساس زندگی شخصی خودش نوشته چون اون خودش هم در حالی که دو فرزند داشته از شوهرش طلاق گرفته و زندگی زناشویی بی ثباتی داشته .
بخشهای زیبای از کتاب: «هوس سیگار کردم. ابلهانه بود. سال ها بود سیگار نمی کشیدم. بله اما حالا دلم می خواست، زندگی همین است… اراده ی راسختان را در ترک سیگار تحسین می کنید و بعد یک صبح سرد زمستان تصمیم می گیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. مردی را دوست دارید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی در می یابید که او خواهد رفت چون زن دیگری را دوست دارد.» / «چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟» / «باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.» / «روی زمین نشستم و سرم را میان دستانم گرفتم. فکر کردم کاش می توانستم پیچ سرم را از گردنم جدا کنم. آن را روی زمین بگذارم، شوت محکمی به آن بزنم تا آن جا که ممکن است دور و دورتر برود. آن قدر دور که دیگر نتوان پیدایش کرد. اما من حتی شوت زدن بلد نیستم. حتمن سرم همان کنار می افتاد.»
#خارجی #اجتماعی #روانشناسی
#من_او_را_دوست_داشتم #آنا_گوالدا
#الهام_دارچینیان
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: آنا گاوالدا
مترجم: الهام دارچینیان
@romankhone_ir
توضیحات:
کلوئه زنی است که عاشق شوهرش می باشد و به خاطر او همه کار کرده اما اکنون شوهرش او و دو دختر کوچکش را ترک کرده و همراه با معشوقه اش رفته است . کلوئه نزد پدرشوهرش می رود و پدر شوهر از عشق خود می گوید از زنی که عاشقش شده اما به خاطر خانواده اش از عشق او دست کشیده . کتاب مکالمات کلوئه و پدرشوهرش هست . در این باب که اگر بعد از ازدواج عاشق شدیم ماندن صحیح تر است یا رفتن . پدر شوهر کلوئه معتقده این موضوع به نفع کلوئه هست چون اون دختر خوبیه زنی که از صمیم قلبش عاشق و فداکاره و لیاقتش بیشتر از زندگی در کنار مردی هست که از صمیم قلب عاشقش نیست و می تونه راحت اون رو ترک کنه .
فضای خاصی داره آدم حس نمی کنه یک نویسنده زن آخرش به این نتیجه نزدیک تر بشه که رفتن کار صحیح تری هست . کتاب فوق العاده ای بود بسیار دوستش داشتم و بسیار منو به فکر فرو برد . من معتقدم رابطه یک چیز دو طرفه است یک نفر حق تصمیم گیری نداره . یک نفر به تنهایی نمی تونه رابطه رو تموم کنه باید راجع به مشکل حرف بزنند تا هر دو به یک نتیجه برسن .
خیلی ها عقیده دارند که خانم گاوالدا این کتاب را بر اساس زندگی شخصی خودش نوشته چون اون خودش هم در حالی که دو فرزند داشته از شوهرش طلاق گرفته و زندگی زناشویی بی ثباتی داشته .
بخشهای زیبای از کتاب: «هوس سیگار کردم. ابلهانه بود. سال ها بود سیگار نمی کشیدم. بله اما حالا دلم می خواست، زندگی همین است… اراده ی راسختان را در ترک سیگار تحسین می کنید و بعد یک صبح سرد زمستان تصمیم می گیرید چهار کیلومتر پیاده بروید تا یک پاکت سیگار بخرید. مردی را دوست دارید، از او دو بچه دارید و یک صبح زمستانی در می یابید که او خواهد رفت چون زن دیگری را دوست دارد.» / «چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چه قدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟» / «باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشک ها خشک شوند. باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.» / «روی زمین نشستم و سرم را میان دستانم گرفتم. فکر کردم کاش می توانستم پیچ سرم را از گردنم جدا کنم. آن را روی زمین بگذارم، شوت محکمی به آن بزنم تا آن جا که ممکن است دور و دورتر برود. آن قدر دور که دیگر نتوان پیدایش کرد. اما من حتی شوت زدن بلد نیستم. حتمن سرم همان کنار می افتاد.»
#خارجی #اجتماعی #روانشناسی
#من_او_را_دوست_داشتم #آنا_گوالدا
#الهام_دارچینیان
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
رمان:ارباب و نوکر
نویسنده: لئون تولستوی
@romankhone_ir
خلاصه:
کتاب ارباب و نوکر (بنده) از سری کتاب های نوشته شده توسط لئو نیکلایویچ تولستوی میباشد.تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه است. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ی ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. لئو نیکلایوویچ تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیرأ سکه ی طلای یادبودی بهاحترام وی ضرب شدهاست. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.
ژانر: #اجتماعی #خارجی #ارباب_و_نوکر #لئون_تولستوی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: لئون تولستوی
@romankhone_ir
خلاصه:
کتاب ارباب و نوکر (بنده) از سری کتاب های نوشته شده توسط لئو نیکلایویچ تولستوی میباشد.تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان و بزرگترین شخصیتهای تاریخ روسیه است. رمانهای جنگ و صلح و آنا کارنینا جایگاه او را در بالاترین رده ی ادبیات داستانی جهان تثبیت کردهاند. لئو نیکلایوویچ تولستوی بهحدی در کشورش مشهور و محبوب است که اخیرأ سکه ی طلای یادبودی بهاحترام وی ضرب شدهاست. تولستوی به رغم شهرت و محبوبیتی که با انتشار آثارش کسب کرد، زندگی خود را به شدت تغییر داد و به ساده زیستن روی آورد.
ژانر: #اجتماعی #خارجی #ارباب_و_نوکر #لئون_تولستوی
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
#مثل_آب_برای_شکلات
نویسنده:لورا اسکوئیول
تعداد صفحات:235
@romankhone_ir
خلاصه:
مامان اِلنا چنان نگاهی به او انداخت که در نظر تیتا رفتار سرکوبگرانۀ مادرش را شامل می شد که طی سالیان بر خانواده اعمال و همه را جان به سر کرده بود. گفت:
“اگر این آقا پسر می آید که از تو خواستگاری کند، برایش پیغام بده لازم نیست زحمت بکشد، وقت خودش و مرا تلف می کند. خودت خوب می دانی کوچکترین دختر خانواده بودن، معنای دیگرش این است که تا وقتی من نفس می کشم تو باید از من پرستاری کنی، ازدواج بی ازدواج.”
بعد ماما اِلنا با تأنی از جا بلند شد و عینکش را در جیب پیشبندش گذاشت و با لحنی آمرانه گفت...
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
#خارجی #چاپی
خارجی چاپی
مثل آب برای شکلات
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده:لورا اسکوئیول
تعداد صفحات:235
@romankhone_ir
خلاصه:
مامان اِلنا چنان نگاهی به او انداخت که در نظر تیتا رفتار سرکوبگرانۀ مادرش را شامل می شد که طی سالیان بر خانواده اعمال و همه را جان به سر کرده بود. گفت:
“اگر این آقا پسر می آید که از تو خواستگاری کند، برایش پیغام بده لازم نیست زحمت بکشد، وقت خودش و مرا تلف می کند. خودت خوب می دانی کوچکترین دختر خانواده بودن، معنای دیگرش این است که تا وقتی من نفس می کشم تو باید از من پرستاری کنی، ازدواج بی ازدواج.”
بعد ماما اِلنا با تأنی از جا بلند شد و عینکش را در جیب پیشبندش گذاشت و با لحنی آمرانه گفت...
ژانر: #عاشقانه #اجتماعی
#خارجی #چاپی
خارجی چاپی
مثل آب برای شکلات
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.