چه گریزی‌ست ز من؟
چه شتابی‌ست به راه؟
به چه خواهی بردن
در شبی این همه تاریک پناه؟…

#فروغ_فرخزاد
❄ @romankhone_ir📚 ❄

دلم گرفته است
دلم گرفته است

به ایوان می‌روم و انگشتانم را 
بر پوست کشیده‌ی شب می‌کشم

چراغ‌های رابطه تاریک‌اند 

#فروغ_فرخزاد
❄ @romankhone_ir📚 ❄

دامنم شمع را سرنگون کرد
چشم ها در سیاهی فرو رفت
ناله کردم مرو ،صبر کن ،صبر
لیکن او رفت ،بی گفتگو رفت....

"گزیده‌ای از شعر رویا"
#فروغ_فرخزاد
❄ @romankhone_ir📚 ❄

آن کسی را که تو می جویی
کی خیال تو به سر دارد
بس کن این ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد

#فروغ_فرخزاد

❄️ @romankhone_ir📚 ❄️

یک شب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد

چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد

#فروغ_فرخزاد

#شب_بخیر


❄ @romankhone_ir📚 ❄

کسی می آید
کسی می آید
کسی که در دلش با ماست ،
در نفسش با ماست ،
در صدایش با ماست
کسی که آمدنش را نمیشود گرفت...

#فروغ_فرخزاد

❄ @romankhone_ir📚 ❄

#اولین_تپشهای_عاشقانه_قلبم
(نامه های فروغ فرخ زاد به همسرش پرویز شاپور )


#فروغ_فرخزاد

@romankhone_ir
خلاصه:
تلخ است، امّا شک ندارم بسیاری از زنان اهل هنر و ادب وطنم، در زندگی مشترک شان به جایی رسیده اند که مثل فروغ عزیزمان بنویسند :« پرویز من کجا و هنر کجا. من کی هنرمند بوده و ادّعای هنرمندی کرده ام. من کی از هنر خود حرف زدم. هنر من فقط فحش دادن است. مرده شور آن هنر را ببرند که بخواهد مرا از تو جدا کند . من هنر را بی وجود تو نمی خواهم. اصلا من که هنرمند نیستم. مگر هر کسی توانست یک قلم دست بگیرد و دو سه جمله ی فارسی بنویسد، هنرمند است. اگر من زن هنرمندی بودم بیش از همه چیز کاری می کردم که تو هیچ وقت از من نرنجی، هیچ وقت از دست من عصبانی نشوی.
من با هنر فرسنگ ها فاصله دارم. من غلط می کنم سر تو منت بگذارم و هنری را که ندارم به رخ تو بکشم. اگر من هنرمند باشم، بسی تو از من هنرمندتری .... » ( اولین تپش های قلبم، ص 162 ـ 163)

به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️

🆔 @romankhone_ir

گپ و گفتمان رمانخونه⬇️

https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯

آدم ها به کفش ها بی شباهت نیستند
کفشی که همیشه پایت را می زند
آدمی که همیشه آزارت می دهد
هیچ وقت نخواهد فهمید تو
چه دردی را تحمل کردی تا با او
همقدم باشی ...

#فروغ_فرخزاد

❄️ @romankhone_ir ❤️❄️

همه میدانند
همه میدانند
ما به خوابِ سرد و ساکتِ سی‌مرغان، ره یافته‌ایم
ما حقیقت را در باغچه پیدا کردیم
در نگاهِ شرم‌آگین گلی گمنام
و بقا را در یک لحظه‌ی نامحدود
که دو خورشید به هم خیره شدند

#فروغ_فرخزاد
#شب_بخیر

❄ @romankhone_ir📚 ❄

با کدام بال می‌توان
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک می‌توان
پرده بر نگاه خیره ی زمان کشید؟
با کدام دست می‌توان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام دست...؟

#فروغ_فرخزاد

❄ @romankhone_ir📚 ❄

چون نگهبانی
که در کف مشعلی دارد
می‌خرامد شب!
میان شهر خواب آلود
خانه‌ها با روشنایی‌هایِ رویایی
یک به یک در گیرو‌دار بوسه‌ی بدرود...

#فروغ_فرخزاد

#شب_بخیر

❄ @romankhone_ir📚 ❄

مرگ من روزی فرا خواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و شور
#فروغ_فرخزاد
💔
۲۴بهمن سالروز پرواز همیشگی فروغ فرخزاد

❄ @romankhone_ir📚 ❄

افسوس...
من مرده ام و شب هنوز هم
گویی ادامه ی همان شب بیهوده است.....

#فروغ_فرخزاد

❄ @romankhone_ir📚 ❄

یادمان باشد به دل کوزه آب ،
که بدان سنگ شکست ...
بستی از روی محبت بزنیم !
تا اگر آب در آن سینه‌ی پاکش ریزند ،
آبرویش نرود … !

#فروغ_فرخزاد


❄️ @romankhone_ir ❤️❄️

‌
دوستت می‌دارم
دوستت می‌دارم
یک لحظه از مقابل چشمم
دور نمی‌شوی،
نفسم از یادت می‌گیرد
و خونم در قلبم طغیان می‌کند.

#فروغ_فرخزاد

‌‌‌‎‌Join⏩ @romankhone_ir ❤️

دوست داشتم
معلمِ املایِ تو بودم !
و " دوستَت دارم "
را املاء بگویم ...
و هی بپرسم تا کجا گفتم ؟
تو بگویی " دوستَت دارم "
#فروغ_‌فرخزاد


Join⏩ @romankhone_ir ❤️