رمان: #سلحشور
جلد: #اول
نویسنده: #نونا_بانو
ژانر: #درام #تخیلی #هیجانی
خلاصه:
اندوه مرگ والدین بر قلب امیلی سایه انداخته. مرگی نابه هنگام و شاید مرموز…پلی میشود
برای ارتباط با دیگران, هفت جوان…
چرخه طبیعت روال خود را دارد… طلسم پیشنیان هنوز پابرجاست… ابرهای سیاه و متراکم
, آسمان شهر را دربرمیگیرد و شاید این یک نشانه باشد… نفوذ دشمن!
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
جلد: #اول
نویسنده: #نونا_بانو
ژانر: #درام #تخیلی #هیجانی
خلاصه:
اندوه مرگ والدین بر قلب امیلی سایه انداخته. مرگی نابه هنگام و شاید مرموز…پلی میشود
برای ارتباط با دیگران, هفت جوان…
چرخه طبیعت روال خود را دارد… طلسم پیشنیان هنوز پابرجاست… ابرهای سیاه و متراکم
, آسمان شهر را دربرمیگیرد و شاید این یک نشانه باشد… نفوذ دشمن!
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
Telegram
تکست و نوشته رمانخونه❤️
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
رمان: #دروازه_ی_زندگی_دروازه_ی_مرگ
جلد: #دوم_سلحشور
نویسنده: #نونا_بانو
ژانر: #هیجانی ... #ماجرایی ... #تخیلی
خلاصه:
تاریکی فرا می گیرد…. زندگی آماده ی نبرد می شود…. عشق و جنگ در هم می آمیزد و رازها، خواسته ها و آرزو ها کمرنگ میشود ….خونِ ارزشمند, مغلوب زهر میشود و اینک, انتقام جو برمی خیزد……………….
اون قبول نداره…. هیچ چیز رو به خاطر نمیاره…
شاهزاده! ارتش داره آماده میشه, جنگ نزدیکه…
من دیگه اون آدم سابق نیستم، من عوض شدم…
اون فکرایی تو سرشه نیک… احساس میکنم امیلی داره روز به روز خطرناک تر میشه…
داریان داره ارتشش رو گسترش میده… ما به کمک نیاز داریم…
ماریان نباید به حرفای اون روح فکر کنی…
الیزابت، اون پیرزن گفت که هر چی اون شب دیدی… من بهش نگفتم شب بود یا روز….
بانو کشته شده!…. سرورم, بانو رو کشتن!
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
جلد: #دوم_سلحشور
نویسنده: #نونا_بانو
ژانر: #هیجانی ... #ماجرایی ... #تخیلی
خلاصه:
تاریکی فرا می گیرد…. زندگی آماده ی نبرد می شود…. عشق و جنگ در هم می آمیزد و رازها، خواسته ها و آرزو ها کمرنگ میشود ….خونِ ارزشمند, مغلوب زهر میشود و اینک, انتقام جو برمی خیزد……………….
اون قبول نداره…. هیچ چیز رو به خاطر نمیاره…
شاهزاده! ارتش داره آماده میشه, جنگ نزدیکه…
من دیگه اون آدم سابق نیستم، من عوض شدم…
اون فکرایی تو سرشه نیک… احساس میکنم امیلی داره روز به روز خطرناک تر میشه…
داریان داره ارتشش رو گسترش میده… ما به کمک نیاز داریم…
ماریان نباید به حرفای اون روح فکر کنی…
الیزابت، اون پیرزن گفت که هر چی اون شب دیدی… من بهش نگفتم شب بود یا روز….
بانو کشته شده!…. سرورم, بانو رو کشتن!
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
Telegram
تکست و نوشته رمانخونه❤️
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
رمان: #ارتش_عقاب
جلد سوم: #سلحشور
نویسنده: #نونا_بانو
ژانر: #تخیلی
صفحات: 383
خلاصه:
زمستان در وریردین رو به پایان است. با تبدیل امیلی، او با کمک دوستانش؛ پیتر و چهار عضو ویژه، ماجرای زنده بودن خود را مخفی میکند و رهسپار دنیای غبار میشوند؛ بلکه بتوانند شاهزاده و شاهدخت گمشده را پیدا کنند و بازگردند. در این میان، داریان از ماجرای زنده بودن او با خبر میشود و ....
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
جلد سوم: #سلحشور
نویسنده: #نونا_بانو
ژانر: #تخیلی
صفحات: 383
خلاصه:
زمستان در وریردین رو به پایان است. با تبدیل امیلی، او با کمک دوستانش؛ پیتر و چهار عضو ویژه، ماجرای زنده بودن خود را مخفی میکند و رهسپار دنیای غبار میشوند؛ بلکه بتوانند شاهزاده و شاهدخت گمشده را پیدا کنند و بازگردند. در این میان، داریان از ماجرای زنده بودن او با خبر میشود و ....
کانال رسمی رمانخونه
🆔 telegram.me/romankhone_ir
✍ محبوبترین کانال رمان💯
ادمین: mozhan
📌 نسخه Pdf و Apk و Epub و jar ⬇️⬇️
Telegram
تکست و نوشته رمانخونه❤️
چقدر خوبه که وسط
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡
شلوغی های این زندگی پیدات کردم
تا دوست داشته باشم ♡
♡
@romankhone_ir💖
♡