_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئو چک

#پارت_سی_چهار
زنگ درو زدم که مامان درو باز کرد زود رفتم تو مامانم رو بغل کردم.... اخخ تو این یه هفته دلم واسه مهربونیاش تنگ شده ...
+سلام مامان... چقدر دلم واست تنگ شده بود
مامان-منم دختر گلم
+حتی واسه پس گردنی هاتم دلم تنگ شده بود
یدونه زد پس گردنم و گفت
من کی بهت پس گردنی میزنم؟؟
من چشمام از این حرکت و حرفش گرد شدد...
+مامان الان زدی که
مامان-چون گفتی دلتنگی زدم
+بابا و امیرطاها کوشن حالا؟؟
مامان-داداشت بیرونه.... باباتم خریده الاناست که بیاد
+باش من برم حموم ... تا باابا بیاد.
مامان-باش برو ..
چمدونم که وسط حال ولش کرده بودم و برداشتم و رفتم اتاق
واو اتاقم چه تمیزههه بی سابقه است اتاق تمیز باشهه ... کار مامانه میدونم انقدر سر اتاق شلختم حرص میخورد فک کنم این یه هفته اروم بوده
یه دست لباس تمیز برداشتم و رفتم تو حموم...
بعد یه ساعت اب بازی و رفع دلتنگی اومدم بیرون .... لباسامو پوشیدم و سشوار برداشتم و موهامو خشک کردم
از اتاق که رفتم بیرون دیدم بابا تو اشپزخونه ست و داره خریدارو میزاره ... منم تندی رفتم از پشت بغلش کردم
+سلام بابایییی
بابا-سلام دخمل بابا... رسیدن بخیر.... کی رسیدی؟؟
+ساعت 6 بود رسیدم
بابا- خوش گذشت؟؟
+واییی بابا اره انقدر خوب بود ... همه جارو گشتیم ... یه عالمه سوغاتی گرفتم
بابا-خب پس خوبه خداروشکر... من برم بقیه وسایل رو بیارم
یه باش ای گفتم و از اشپزخونه اومدم بیرون و رفتم سمت تی وی نشستم رو مبل و تی وی روشن کردم و زدم شبکه کارتون .. داشت باب اسفنجی میداد... هوراااا

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

آیدی چنل👇🏽
@roman_videochek