_*رمان ویدئو چک*_
15 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئو چک

#پارت_بیست_یکم
همینجور که داشتم به حرفاش فکر میکردم خودمم رفتم تو ویلا که ترنج و یکتا جلومو گرفتن
ترنج-چی میگفت بهت؟؟
یکتا-اره زود باش تا نزدمت
+باشه حالا... عههه داشتید کشیک میدادید
ترنج-اخه دیدیم علیهان اومد بیرون منم افتادم دنبالش ببینم کجا میره دیدم اومد پیشت
حالا چی گفت؟؟
حرفاشو جز به جز گفتم و ذوق کردم
که یکتا زد پس کلم و گفت:خاک به سرت برای اینا ذوق میکنی
ترنج-ضد حال نزن دیگه.... ولی چجور روش شده بعد نه سال بیاد بهت بگه
+ادم پرووو همیشه همینه حالا بیاید بریم تو
رفتیم تو که دیدم امیر علی و علیهان نشستن رو مبل حرف میزنن
که با ورود ما. برگشتن طرف ما امیر علی به جور ببه ترنج خیره شده انگار میخواد از چشاش یه چی بهش بگه
که با این افکار مزخرفم خندم میگیره که یکتا -به چی میخندی
+هیچ ولش
رفتم نشستم رو مبل گفتم
ترنج ناهار چی داریم؟؟
ترنج-هاا ناهار ببخشید مگه با شما نبود امروز از من میپرسی
+نگوووو... باش یه غذا بپزم دیگه واسه من اینجور حرف نزنی
رفتم اشپزخونه گوشت چرخ کرده رو در اوردمو گذاشتم یخش اب بشه
چند تا سیب زمینی و پیاز رنده کردم
چند تا تخم مرغ برداشتم و مواد کتلت رو درست کردم در حین سرخ کردن کتلت که گوشیم زنگ خورد
اه ستاره ست که این چی میخواد از جونم
+جانم؟؟
-اوه سارا خودتی؟؟
+زر نزن حرفتو بزن
-پاشین بیاید اینجا این سهیل منو کشت
+سهیلللل؟؟این دیگه کیه؟؟
-همون خوشنام خودمون
+عههه سهیل خودمون... خوب مارو میخواد چیکار؟
-از صبح پی یکتا رو میگیرم
+ما مهمون داریم متاسفم
-اه بزار ما بیایم اونجا تا ایشون اروم بشن
+باش فقط خودتو سهیل بیاید هاا الناز و نندازی پشتت بیای
-باش الان حرکت میکنیم
+باش بای
خوب کتلت هام سرخ شدن که احساس کردم یکی اومد اشپزخونه برگشتم دیدم یکتا
+جانم یکتا چته اومدی اشپزخونه
یکتا-چته صداتو انداختی سرت سهیل سهیل میکنی... علیهان قرمز شد انقدر گفتی سهیل
+جدی حواسم نبود
قراره ستاره و عاشق پیشت بیان اینجا
یکتا-اه اونام فقط اویزونن
+نه که بدت میاد
-زر نزن اماده شد ناهار
+بله برو بگو بیان
-باش... به به چه کردی کتلت
رفت و بهشون گفت اومدن
ترنج که از خنده قرمز شده بود علیهانم از حرص
ترنج-چیه هی سهیل سهیل راه انداخته بودی
+اسم عاشق پیشه یکتا به من چه
-عههه اسمش سهیله
+اره لانتی
نشستیم ناهارمون رو خوردیم و همه تعریف و به به چه چه دریغ از یه تعریف سمت علیهان
جهنم درک لیاقت نداری
همه رفتن و ترنج و من موندیم
ظرف ها رو جمع کردیم و شستیم و چای ریختیم و رفتیم سمت هال پذیرایی.

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

آیدی چنل 👇🏽
@roman_videochek