_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئوچک
#پارت_صد_نوزده

یه جایی خونده بودم بوسه روی پیشونی خیلی ارزشمنده. نشونه ایمان و اعتماده.
اروم چشم هام رو باز کردم. یه قطره اشک از گوشه چشمم پایین ریخت.با چشم هاش دنبالش کرد.بعد دستش رو بالا اورد و روی صورتم گذاشت. با شستش اشکم رو پاک کرد.

+این اشکا برای من خیلی مهمن نباید الکی بریزیشون.

میخواستم بهش بگم این اشکا الکی نمیریزن. همش برای شوق.خیلی چیز ها بود که میخواستم دهن باز کنم و بگم اما نمیتونستم.احساساتم از بس که زیاد بود نمیتونستم به زبون بیارمش. پس یه جور دیگه بهش نشون دادم.
خیره به چشماش سرم رو اروم جلو بردم و.....
زمان شروع به حرکت کرد. حیات و زندگی به جریان افتادن.
توقع این حرکت رو از جانب من نداشت. ولی بعد از چند ثانیه به خودش اومد و با گرفتن کمرم کامل بهش چسبیدم.
شروع به همراهی کرد.
و بالاخره بعد از ۹ سال دوباره لب هامون اروم و با شور و عشق روی هم رقصیدن.

*************

^یکتا^

چهارزانو رو تخت نشسته بودم و به ترنج که تا کمر تو کمدم بود بی حوصله نگاه میکردم.
از نیم ساعت پیش که اومده بود داشت دیوونم میکرد. هی لباس درمیاورد میگفت این خوبه بعد میگفت نه خوب نیست پرت میکرد رو تخت.
قرار بود تا نیم ساعت دیگه امیرعلی بیاد دنبالمون که بریم خونه سهیل اینا.سارا هم قرار بود با علیهان دو تایی بیان.
همون فردای شب یلدا سه تایی جمع شده بودیم خونه ترنج که سارا گفته بود میخواد یه چیز مهم رو بهمون بگه.
وقتی خبر داد که دوباره با علیهان باهمن خیلی خوشحال شدیم.با ترنج هی مسخره بازی در میاوردیم که اره برای عروسیتون چی بپوشیم.بعد میگفتیم نه اول سیسمونی اون زودتره بعد جیغ سارا رو درمیاوردیم.
الانم که ترنج خانم مثلا خودش حاضر شده اومده خونه ما که مثلا میریم خونه سهیل برای من لباس انتخاب کنه.
خودمو به پشت روی انبوه لباس هایی که ترنج روی تخت انداخته بود انداختم.و شروع به ناز کردن بدن پشمالوی رولند کردم.
رولند سگ خوشگل و پشمالوم به رنگ طوسی از نژاد پامره.
یه سگ دوبرمن هم دارم که گنده و مشکیه اسمش هم لنسلات. سارا که مثل از حیوون بیچاره میترسه ولی ترنج نه خیلی راحت باهم کنار اومدن.لنسلات چون سگ نگهبان تو حیاط میمونه ولی رولند رو تو خونه نگه میدارم.
وقتی رولند از تخت پایین پرید و از اتاق بیرون رفت منم کلافه از جام بلند شدم. داشت دیر میشد و ترنج داشت الکی وقت هدر میداد انگار داریم کجا میریم.

-اووووف ترنج.بسه دیگه بیا برو اونور. اصلا خودم انتخاب میکنم.دیرشد الان امیرعلی هم میاد.انگار داریم میریم خونه کی.

+بابا خب دیدار اوله بزارم به عهده خودت که با هودی و شلوار شیش جیب میای اونجا میشینی.
باید قشنگ خوب بپوشی که شاید مامانه خوشش اومد.زد پس کله پسرش اومدن تورو گرفتن.

بعد از گفتن این حرف هم خودش شروع کرد قاه قاه خندیدن.چون میدونستم شوخی میکنه چیزی بهش نگفتم وگرنه میزدم از وسط نصف بشه.
بی توجه بهش خودم شروع به نگاه کردن به کمد کردم.بعدچند ثانیه شوار لی آبیم بیرون اوردم.به ترنج گفتم بره بیرون تا لباس بپوشم.
اول بافت آستین بلند خیلی قشنگ نسکافه ای که خالم از ترکیه اورده بود رو پوشیدم بعد بقیه لباس هام.
ترنج وقتی اومد تو و لباس هارو تو تنم دید معلوم بود خوشش اومده.

+اووووم بزار بقیه چیزا رو من انتخاب کنم. توهم برو هرچی میخوای بمالی صورتت بمال تامن انتخاب کنم.

بعد بدون اینکه منتظر جوابی از من باشه دوباره سرشو کرد تو کمدم.

سری تکون دادم به سمت میز ارایشم رفتم. و کارمو با یه کرم و یه رژ لب کالباسی رنگ تموم کردم.
به طرف ترنج رفتم و دیدم پالتوی بلند سفیدم با روسری مشکی و نیم بوت مشکیم دستشه.
خب همچین بدم نبود یعنی قشنگ بودن و به تیپم میومدن.
با شوخی و خنده بالاخره حاضر شدیم و با زنگ امیرعلی بعد از خداحافظی با مامان اینا از خونه بیرون رفتیم.
سوار ماشین شاستی بلند امیرعلی شدیم.یعنی دقیقا ماشینی که ترنج ازش متنفره. و همیشه هم با کلی غرغر کردن و فحش دادن به ماشین و فروشنده و سازندش و الل خصوص امیرعلی سوار میشه.یه بار ازش پرسیدم دیوونه ای هستیا تو. وقتی میدونی ترنج از این ماشین ها بدش میاد چرا عوضش نمیکنی؟بعد توقع داری دوست هم داشته باشه؟
اون موقع به خندید و گفت راستش به فکرش بودم ولی وقتی یاد این میوفتم سر این سوار شدن به ماشین کلی غرغر میکنه و حرص میخوره منصرف شدم.خیلی بامزس.
درجواب حرفش تنها کاری که کردم این بود که یه دونه محکم زدم پس کلش.
به امیرعلی سلام کردیم و راه افتاد.ترنج جلو و منم عقب نشسته بودم.
ترنج یه شومیز بادمجونی پوشیده بود با شلوار جذب مشکی و نیم بوت های پاشه بلند به همون رنگ.با پالتوی مشکی و شال طرح دار مشکی بنفش.

🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
آیدی چنل👇🏽
@roman_videochek