_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان: ویدئو چک
#پارت_هفتاد_چهار
سرمو بالا میارم ببینم این کدوم بیشوری بود که بلند بلند حرف میزنه که با سهیل روبه رو شدم اخمام تو هم میره
سهیل-سلام عرض کردم یکتا خانم
یه چشم غره براش میرم میگم
+بله قبل از اینکه خودت نمایان بشی صدات زودتر اومد
سهیل یه خنده ای کرد و گفت
سهیل-بله از ترسیدن یهوییت فهمیدم صدام زودتر اومده
+ها ها من نترسیدم
سهیل-یعنی باور کنم
+ به من ربطی نداره میخوای باور کن میخوای نکن
هیچی نگفتم چون حوصله این یکی رو دیگه نداشتم فقط این خنده های سارا و ترنج و این سهیل گلابی همش رو مخم بود
داشتم به حرفای بچه ها و خنده های الکی شون گوش میدادم بعضی وقتا هم با یه اره یا نه تو بحثشون شرکت میکردم چون موضوع بحثشون درباره این اون بود من اهل اینجور بحثا نیستم.. گوشیم تو دستم زنگ خورد به صفحه اش نگاه کردم اسم مامان افتاده بود روش به اطرافم نگاه کردم ببین جای خلوتی اینجا هست والا اینجا که من نشستم صدای کر کننده اهنگا و جیغ و داد این دختر و پسرا نمیزاشتن صدا به صدا برسه والا من صدای این ترنج و سارا و سهیل و با زور میشنیدم
تا گوشی قطع نشده رفتم پشت درختی که کسی اونجا نبود ایکون سبز رو زدم و گوشی رو گذاشتم دم گوشم.
+الو جانم مامان
مامان(یکتا)- سلام دخترم ..رسیدی اونجا؟؟
+اره مامان جان رسیدم زیاد که اونجور گفتم دور نبود راحت رسیدم
مامان- عهه اخه گفتی راهت دوره نگرانت شدم گفتم زنگ بزنم ببینم رسیدی
+فدات بشم .. نه نگران نشو رسیدم خیالت تخت
مامان-باشه بهت خوش بگذره ...من برم شام رو گازه میترسم بسوزه خداحافظ
+باشه بابای بوس
گوشی قطع کردم میخواستم برم پیش بچه ها که یکی گفت
-هیی دخترخانم
اطرافمو نگاه کردم ببینم کیه که منو صدا میزنه ولی کسی نبود دوباره باز صدا اومد وایی خدا جون این کیه دیگه؟؟ اطرافمو دید میزدم که ببینم این صدا از کیه که یه پسره از پشت درختا بیرون اومد...هیکل درشتی داشت و تمام لباساش مشکی بود ...تلو تلو میمود طرفم اصلا نرمال نبود و انگار چیزی مصرف کرده بود انقدر کج و کوله اومد جلو که تقریبا بهم نزدیک شد..حالا که نزدیکم شده بود دیدم که چقدر این ادم گندست که من جلوش اندازه مورچم یه قدم که برداشت من هم یه قدم برداشتم رفتم عقب که کمرم خورد به تنه درخت ..اخ کمرم داغون شد .. نفسم بند اومده بود ..صورت پسره نزدیک صورتم بود که نفساش بهم برخورد میکرد با هر نفسش حال من بدتر میشد و نزدیک بود رو هیکلش بالا بیارم
با هر نفسش بوی گندی زیر دماغم حس میشد که بوش بی شک بوی الکل بود
پسر لندهور صورتشو نزدیک تر اورد که من با یه حرکتم یه صحنه خاک به سری به وجود میمومد
پسره لندهور- خب خانم خانما... از کجا شروع کنم ؟؟ از لبات؟ فک کنم خوشمزه باشن
این عوضی چی بلغور میکرد واسه خودش انقدر چرت و پرت گفت که اعصابم بهم ریخت و نزدیک بود لباش با لبام برخورد کنه که صورتمو عقب کشیدم و با پام کوبیدم وسط پاش که از درد به وضوح میشد دید که صورتش کبود شد و خم شد ..من حرصم خالی نشده بود که با ارنجم کوبیدم به کمرش دادش رفت بالا ...تا حالش به قبل برنگشته ازش فاصله گرفتمو قدمامو به سمت بچه ها تند کردم
یدفعه با احساس کشیده شدن دستم و برخورد با یه چیز سفت ترس کل وجودمو فرا گرفت ..سرمو بالا کردم همون پسره لندهور بود این ایا ادمه؟؟ یا یه سگ جون که با اون ضربه های من بازم افتاده دنبال من
سفت منو چسبیده بود چرا دروغ بگم داشتم له میشدم و الانا بود که استخونام بشکنه
با چشمای به خون نشسته از حرص رو بهم دوخته بود..لب باز کرد
پسره لندهور-کجا خانم کوچولو؟ شجاعتت حرف نداشت ..با اینکارت منو به خودتت جذب کردی عاشق اینجور دخترام
+عوضی ولم کن ..چی چی زر میزنی برای خودت ولم کن وگرنه جیغ میکشم تا بریزن تو سرت هاا
پسره خنده هیستیریکی کرد و گفت
-جیغ بزن فریاد بکش صدات بهشون نمیرسه اگرم برسه دیر میرسه..حالا یکم راه بیا یه حالی بده
+گمشو ببینم ..اهای کمک یکی به دادم برسه
با قرار گرفتن دستای پسره صدام خفه شد
نفس کم اورده بودم دهنشو دم گوشم میزاره میگه
-دستمو بر میدارم فقط اگه صدات در بیاد من میدونم و تو
دیگه احساس میکردم که نفسم داشت بند میمومد
سرمو برای موافقت تکون دادم دستش رو اروم اروم برداشت از فرصت استفاده کردمو باز با داد و فریاد از یکی کمک بگیرم
دیگه اندفعه دست پسره جلو دهنم قرار نگرفت سرم که پایین بود رو بالا گرفتم که دیدم پسره با اون هیکلش پخش زمین شده بالا سرش سهیل رو میبینم که با چوب وایساده
با وحشت به اون پسره لندهور نگاه میکردم نکنه مرده باشه دردسر بشه ؟؟