_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئو
#پارت_هفتاد_شش

یکتا همینجور پوکر به ترنج نگاه میکرد ینی الان یکتا فهمیده این زبون بسته چی میگه ؟ آخه هیچ ریکشنی نداره هیچ حرفیم نمیزنه
+اوممم میشه دوباره بگی؟ متاسفانه من هیچی نفهمیدم
ترنج باز اوج گرفتو از خنده غش کرد درد، مرض، کوفت رو آب بخندی.
رو کردم به یکتا و گفتم‌:
+یکتا فهمیدی این زبون بسته چی گفت یا نه؟ والا من نفهمیدم
یکتا سر تکون دادو برام ترجمه کرد با هر کلمه من تعجب میکردم آخرش که همشو فمیدم از حرص قرمز شدم دختره بیشعور آبرو منو تو بردی که. چون وسطشون بودم یکی زدم پس کلش و از بازوش بشکون گرفتم که خنده هاش قطع شد.
+عوضی تو چیکار کردی آبرو منو بردی که؟
ترنج‌-اومدم خوبی کنم خیر سرما
+تروخدا تو خوبی نکن دیگه
اومدم یه پس گردنی دیگه بزنم که دیدم یه خانمی با تعجب زل زده به من وا چشه این خانمه؟
+بچه ها اون زنه چرا منو اینجوری نگا میکنه؟
ترنج سرش رو به طرفی که گفتم برگردوند و به زنه نگاه کرد.
یه خنده ای کرد واقعا دیگه شورشو درآورده ها مثل آدم باش یه لحظه.
برگشت سمتم و گفت:
+این همون خواستگارته
وای خدا آبرو برا من نزاشته این عوضی.
خیلی آروم رو ازش برگردوندم که چشمم خورد به یکتا.
سرشو کرده بود تو گوشیش و هیچی نمیگفت از این بعیده اصن امکان نداره تو این کار دست نداشته باشه جا تعجب داره.
+یکتا؟ چی شده گفتم الان توهم سربه سرم میزاری؟
یکتا-هیچی نشده مگ باید چیزی بشه؟
ترنج- آره تو تواین کارا حتمن شرکت میکنی حتمن یچیزی شده که حتی به سارا کرمم نریختی و سر به سرش نزاشتی دیگه
یکتا-نه هیچی نیست
+بگو دیگه یچی هست
یکتا-چیزخواستی نیست
ترنج-دیگه ما تورو میشناسیم ازت بعیده میدونیم یچی شده حتمنم مهمه
+اره بگو
انقدر اصرار کردیم که کل ماجرارو برامون تعریف کرد زبون باز نمیکرد که ایششش
با هرکلمه که از دهنش خارج میشد من از تعجب چشام گرد میشد نه امکان نداره این اتفاق اینجا افتاده خوبه سهیل رفتش زد پس کله این پسره دیونه هاا خدا رحم کرده بهش
+خداایی من چیشده؟ از تلفن رسیده به کجاها
ترنج- خوبه جون ندادی همون جا یدونه زدی طرفو از عمو به عمه تبدیلش کردی
یکتا-حقش بود..عوضی معلوم نبود چه غلطی کنه ایش
+معلومه میخواست تجا*وز کنه
یکتا یه چشم غره رفت و ترنجم گفت
ترنج- ممنون که قضیه رو بازش کردی اصلا نیت اون مرده رو نمیدونستیم
+خب مگه چی گفتم اینجور میپیری بهم؟
ترنج اومد جلو و دم گوشم گفت
-نمیبینی حالشو؟ خوب نیستش ..پس لال شو
یه اه گفتم و دیگه حرف نزدم
همینجور تو سکوت بودیم با صدای سهیل سرمون به طرفش برگشت باز این پیداش شد نمک بریزه هاا ..
نمیدونم چرا این هی دور ما میچرخه انگار به جز ما مهمون نیست اینجا
سهیل -سلام مجدد لیدی ها گرامی
یه سری تکون میدیم و جواب سلامش رو میدیم یکتا هم بی تفاوت سلام میده
سهیل- یکتا خوبی؟ اخه داشتی میرفتی تو رنگ به رخسار نداشتی چیزی خوردی؟
یکتا یه نگاه بی تفاوتی بهش میکنه و سرشو تکون میده
-بله خوبم ..یه لیوان اب خوردم ممنون از پذیرایی تون
سهیل یه خوبه ای میگه و به طرف ما نگاه کرد و بعد به میزی که ظرف هایی که توشون پر از میوه و شیرینی بود اشاره میکنه
-بفرمایید ازخودتون پذیرایی کنید شیرینی میوه
حرفشو قطع کرد و به سمت زنی که داشت سینی از شربت رو به طرف مهمونا میبرد برگشت و صداش میکنه
-سمیه خانم لطف کنید با اون شربتا از مهمونای ویژه ستاره پذیرایی کنید
اون زنه که حالا اسمش سمیه بود میاد سمتمون و شربتارو به سمتون میگیره من شربت البالو و ترنج یه شربت پرتقال برداشت یکتا هم که از این شربتا نمیخوره اصلا به شربت نگاه نکرد سمیه پرسید که کار دیگه ندارید؟؟ که سهیل تشکر میکنه ازش و اون هم میره
سهیل پیشمون نشست و همش میگفت که ازخودمون پذیرایی کنید دیگه رو مخم بود که میخواستم شیرینی هارو کنم تو دماغش هاا ..سهیل همینجور وراجی میکرد چشمش انگاری به یکی افتاد که اخماش رفت تو هم رد نگاهش رو گرفتم که دیدم به یه پسری با هیکل درشت که با لباس خاک خورده که داشت با دستاش میتکوند سهیل از جاش بلند شد یکتا و ترنج داشتن میدیدن سهیل با قدمای محکم به سمت پسره میرفت واا این چش شد به یکتا نگاه کردم که از استرس چشاش دو دو میزد ..
+یکتا..چیشده حالت خوبه؟؟ سهیل کجا رفت؟؟
یکتا- این همون پسره عوضیه
عهههه این اینجا چیکار میکنه؟؟ سهیل به پسره که تازه از در اومده بود تو و کنار در داشت خودشو درست میکرد رسید یقشو گرفت و یه چیزی بهش گفت ..بعد یقشو ول کرد و چند نفرو صدا زد دو تا مرد اومدن که لباس خدمتکار تنشون بود..سهیل یه چیزی بهشون گفت که بازوهای مرد و گرفتن که مرده همش سعی داشت بازوشو از دست اون دوتا بیرون بیاره که در اخر سر تونستن بیرونش کنن خوبه خدارروشکر صداشون تو اهنگ گم شده بود و کسی حواسشون به جز ما به اونا نبود