_*رمان ویدئو چک*_
15 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئو چک
#پارت_شصت_هشت
علیهان-چی داری میگی هااا من دوست دارم عاشقتم نمیخوام مال کسی بشی بفهم اینارو
+ببین من مال کسی نشم هم مال تو نیستم
علیهان-سارا الکی نخواه که علاقه خودتو سرکوب کنی من از چشات میخونم که تو هم دوست داری مال هم باشیم تا ابد
+برو ببینم هذیون داری میگی نه یا سرت خورده به یه جا دیونه شدی؟؟
علیهان-نه هذیون میگم نه دیونه شدم من تو این چند سال به همه رویا ها ارزوهام رسیدم فقط یه ارزوم مونده اون ارزوم هم تویی اگه من به بقیه ارزو هام رسیدم به تو هم میرسم چه بخوای چه نخوای
یه قدم اومد جلو من رفتم عقب باز اومد جلو من رفتم عقب تا جایی که من خوردم به نمای ساختمون دستاشو گذاشت دو طرفم
علیهان-حالا الانم مثل دختر خوب بگو جواب خواستگارتو چی دادی؟؟
انقدر از این نزدیکه هول شده بودمو ضربان قلبم رفته بود بالا که نمیدونستم چی بگم
علیهان-سارا با توام
+هااا چیزه اوممم جوابشو
علیهان-خب جوابشو چی؟؟
+منفی بود جوابم
علیهان یه نفسی از اسوده شدن کشید
بعد خیره شد به من
علیهان-اینو از اول میگفتی چیزی میشد میخواستی منو بکشی نه
+میخواستم از زیر زبونت بکشم علیهان-چی رو؟
+حالا بماند
علیهان یه لبخندی زد فک کنم فهمید منظورم چی بود
علیهان-خب خیلی خودتو خوشگل کردی نکنه باهاشم تنها شدی؟؟
+نه خواستیم بریم تنها حرف بزنیم که ترنج و یکتا هم تو اتاق بودنو پروندنش
علیهان-چجوری؟؟
منم بهش گفتم که چیکار کردن و پروندنش
علیهان خندش گرفته بود‌ صورتش قرمز شده بود
علیهان-افرین به ابجی های من چه کردن
ایش خوبه والا ابجی ابجی میکنه واسه من
همونجور بود موقعیتمون که گفتم
+ببخشید دیگه من باید برم
علیهان-وایسا ببینم کجا حالا حالا بودی
داشت همینجور حرف میزد که یه از خدا بی خبر یه بوق زد که من پریدم طرف علیهان که پیشونیم خورد به جای گرم و نرم هاااا من کجام زهر مار کجایی گمشو عقب تر میفهمی کجا رفتی؟؟
اومدم یکم عقب که کمرم خورد به نما ساختمون اخ کوفت بگیری
سرمو بالا بردم که علیهان شیطون نگام میکرد ای خدا منو بکش این منو اینجور نگاه نکنه
علیهان یه خنده ای کرد و گفت
علیهان-خب شما که بوس شب بخیرتم گرفتی میتونی بری
مننننن چرا الکی حرف میزنی اخه
+من کی این کارو کردم اخههه؟
علیهان-همین الان عزیزم میگفتی خودم بوست میکردم دیگه لازم نبود با کلک بوسه بگیری
+خیلیییی بی چشم و رویی اصلا برو خونتون
میدونم الان از خجالت قرمز شدم ولی باید میرفتم تو خونه
علیهان-خب عزیزم بوس شب بخیرتم گرفتی خدا نگه دار
کوفت بوسه شب بخیر ولی هنوز جای بوسش گرم بود
+برو ببینم خداحافظ
خداحافظی کردم و رفتم سمت در ورودی ساختمان علیهان سوار ماشینش شد و رفت
....
از اسانسور اومدم بیرون در واحد و باز گذاشته بودم
اروم درو هل دادم و رفتم تووو ترنج هنوز تو هال بود و مراقب بود تا منو دید اومد سمتم
ترنج-یه ساعته داری چه غلطی میکنی
+چته خب کارم داشت طول کشید
ترنج-درد مامانت تا رفتی اومد امارت رو گرفت گفتم خوابی خودمم اومدم اب بخورم
+خب حالا نفهمید که؟؟
ترنج-نه بابا
+باشه بیا بریم اتاق دیگه الان یکتا صداش در میاد
با ترنج رفتیم تو اتاق دیدیم که یکتا خانم رو تخت من دراز کشیده لب تاپم رو پاشه داره سریال میبینه
ترنج-خوبه والا ما یه ساعت داریم استرس میکشیم خانم داره فیلم میبینه
+ولش کن دیه
یکتا هم یه نگاه پوکر به ما کردو بیخیال به فیلم نگاه کرد اصلا ذات این دختر یه جوری به ادم حرص میده
لباسای منم پوشیده بود لباسای منم براش گشاد بود نه اینکه من درشتم هااا نه این یکتا ریزه میزه ست
+یکتا خانم فیلم که نتونستیم ببینیم حداقل پاشووو بیا رو تشکت بخواب منم رو تختم
یکتا-باشه بیا این لبتاپت رو بگیر
رفتم لبتاپ و گرفتم و گذاشتم رو میز کنار تختم که یکتا پتو کشید رو سرشو خوابید رو تخت هاااا چیشد
+یکتا پاشوووو
یکتا-وااا بگیر بخواب دیگه مگه خوابت نمیاد
+خب منم رو تخت میخوام بخوابم
یکتا به این ور اون ور تخت نگاه کرد و گفت"
یکتا-جا نیست شرمنده بخواب کنار ترنج
+پاشو ببینم من رو زمین خوابم نمیبره هاااا
یکتا-مشکل من نیس مشکل خودته
واییییییی خدااا‌ فقط حوصله بحث ندارم وگرنه میکشتمش
ترنجم که ماشالله قربونش برم ساکت بود و مارو نگاه میکرد انگار فیلم میدید
یه پوفییی کشیدم و رفتم رو تشکی که انداخته بودم روش خوابیدم ترنجم که دید تموم شده بحثمون اومد کنار من رو تشک خوابید.
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
آیدی چنل👇🏽
@roman_videochek