_*رمان ویدئو چک*_
14 subscribers
9 photos
1 video
12 links
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم
رمان‌ویدئوچک=آنلاین

به‌قلم:سارا راد و مهشید

پارت‌گذاری= هفتگی به تعداد نامعلوم

آیدی جهت سوال،درخواست وتبادل‌در رابطه‌با رمان وچنل👇
@moon_shidd

هرگونه کپی،پیگرد قانونی دارد
Download Telegram
نام رمان:ویدئو چک
#پارت_پنجاه_هشت
یکم اهنگ گذاشتیم و باهاش قر دادیم. ولی من نرقصیدم هااا امیرعلی و ترنج و سهیل و ستاره میرقصیدن ماهم دست میزدیم انقدر خوش گذشت که ساعت11شب شد دیرمون شده بدجور
یکتا-علیهان؟؟
علیهان-بله؟؟
یکتا-الان که هممون میخوایم بریم لطف کن هودیمو درار بده.
علیهان فک کنم باور نمیکرد که باید هودیشو بده.فک کرده من باهاش شوخی کردم
علیهان-جدی بدم؟سارا بهم گفت ولی فک کردم شوخیه
+مگه من باتو شوخی دارم.زود در بیار تقدیم کن.
امیرعلی خندش گرفته بود و گفت
امیرعلی-زود باش در بیارتقدیم کن تا خانما قطعه قطعه نکردنت
اراز-یکتاجان از این هودیا که خوشت میاد خب به من میگفتی تو خونه از اینا دارم بهت میدادم.
با این حرفش سهیل اخم کرد پسره چندش. یکتا جان عوققق
علیهان-اوکی الان درش میارم
+اوممم....علیهان چیزی داری زیرش دیگه
علیهان-اره یه تیشرت پوشیدم زیرش سری تکون دادم علیهانم هودیشو اورد. یکتا از ذوق چشاش داشت در میومد.ماها هم از کارای یکتا خندمون گرفته بود .
علیهان در اورد اومد جلو هودی و بهش داد.
یکتا هم زود تنش کرد و با ذوق گفت
یکتا-وایییی قشنگ توش گم شدم عاشق هودی گشادم
ترنج-مبارک باشه منم دلم خواست
امیرعلی-میخوای منم دربیارم تقدیم کنم
ترنج-نخواستم.میترسم گدا شی
امیرعلی-داشتیم ترنج خانم
+بسه این حرفا پاشید گورمون رو گم کنیم.الان نامزد ستاره از نگرانی خودکشی میکنه .مامان منم با سوسک کش منتظرمه
با این حرفم همه پاشدن .منم رفتم از اتاق ترنج وسایلمو برداشتم

حاضر که شدم .از ترنج و بقیه بچه ها خداحافظی کردیم.با دخترا از این ماچ بازی ها و با پسرا در حد دست و اینا بعدم رفتیم بیرون.

از اسانسور که اومدیم بیرون رفتیم سمت ماشین علیهان.
با بقیه بچه ها هم که اومده بودن بیرون خداحافظی مجدد کردیم که ستاره بینش برای دوهفته دیگه برای عقدش دعوتمون کرد و نشستیم تو ماشین حرکت کردیم.
علیهان-سارا
+بله؟
علیهان-میگم یکتا بهت گفته که من پیشش رفتم مشاوره؟
عجبا!!باید جوابم پس بدیم
+چطورمگه؟؟
علیهان-میخوام ببینم گفته یا نه؟؟
+اگه نگفته باشه هم الان فهمیدم
علیهان-من رفتم پیشش که با کمکش تو رو برگردونمت.
یه پوزخند زدم خیال باطل
علیهان-باشه بخند.همه کار کن به من خانم خانما.
معلومه که میخندم.این چندسال غصه خوردم حالا نخندم؟!والا
دیگه تا رسیدن به خونه حرف نزدیم.اونم رفته بود تو فکر.منم که هر وقت یکی جدی میشه یا میره تو فکر خندم میگیره اون طرف هم اعصابش خورد میشه.
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻

آیدی چنل 👇🏽
@roman_videochek