#نرخ_گاز #نرخ_خوراک
متوسط نرخ گاز خوراک در چهار هاب بین المللی به سطوح بالایی رسیده است.
اگر این نرخ گاز باقی بماند متوسط نرخ خوراک اوره و متانول در سال 1400 حدود 9 تا 10 سنت خواهد بود.
جالب است که نرخ گاز در دو هاب تولید کننده یعنی هنری هاب آمریکا و البرتای کانادا نزدیک به 9 سنت است.
دو هاب دیگر هاب مصرف کننده هستند که رشد قیمتی قابل توجهی داشته اند. یعنی براساس فرمول نرخ گاز تحویلی به شرکتهای پتروشیمی از نرخ در آمریکا و کانادا بالاتر است.
پیشنهاد حذف هاب های مصرف کننده از فرمول قیمتگذاری پیشتر مطرح شده بود.
@rezayatee
متوسط نرخ گاز خوراک در چهار هاب بین المللی به سطوح بالایی رسیده است.
اگر این نرخ گاز باقی بماند متوسط نرخ خوراک اوره و متانول در سال 1400 حدود 9 تا 10 سنت خواهد بود.
جالب است که نرخ گاز در دو هاب تولید کننده یعنی هنری هاب آمریکا و البرتای کانادا نزدیک به 9 سنت است.
دو هاب دیگر هاب مصرف کننده هستند که رشد قیمتی قابل توجهی داشته اند. یعنی براساس فرمول نرخ گاز تحویلی به شرکتهای پتروشیمی از نرخ در آمریکا و کانادا بالاتر است.
پیشنهاد حذف هاب های مصرف کننده از فرمول قیمتگذاری پیشتر مطرح شده بود.
@rezayatee
#نرخ_گاز #نرخ_خوراک
در نمودار روند نرخ گاز در دو هاب اروپایی ( NBP انگلستان و TTF هلند) و همچنین هاب های البرتا و هنری هاب نمایش داده شده است که هنری هاب و البرتا تولید کننده هستند.
نرخ گاز بصورت منطقه ای تعیین می شود و مایع سازی آن جهت صادرات پر هزینه است.
@rezayatee
در نمودار روند نرخ گاز در دو هاب اروپایی ( NBP انگلستان و TTF هلند) و همچنین هاب های البرتا و هنری هاب نمایش داده شده است که هنری هاب و البرتا تولید کننده هستند.
نرخ گاز بصورت منطقه ای تعیین می شود و مایع سازی آن جهت صادرات پر هزینه است.
@rezayatee
پیشنهادهای کمیسیون تلفیق:
تعیین تکلیف نرخ انرژی و مالیات در مجموع به نفع بازار خواهد بود خصوصا این روزها که وزن بیشتر به ریسک ها داده می شود.
#انرژی
مواردی از پیشنهادات کمیسیون تلفیق منتشر شده که دو بند آن به نرخ انرژی و نرخ مالیات اختصاص دارد. در خصوص نرخ انرژی مبنای 10 تا 50 درصد نرخ خوراک پتروشیمی برای گاز پیش بینی شده است که احتمالا برای صنایع مختلف این درصد متفاوت خواهد بود. ابتدا عدد 50 درصد برای صنعت فولاد مطرح شد که با متوسط نرخ گاز 9 سنت حدود 4.5 سنت مبنا قرار میگرفت اما ظاهرا این رقم نصف شده و به 25 درصد رسیده است.
یعنی اگر عددها درست باشند نرخ گاز سوخت صنعت فولاد حدود 2 تا 2.5 سنت خواهد شد که رقم معقولی بنظر می رسد. نرخ گاز فولاد در حال حاضر با دلار 22 هزار تومن 1.2 سنت است. رشد تا محدوده 250 درصد نیز آسیبی به صنعت وارد نمی کند. نرخ برق هم احتمالا از ضریب تبدیل گاز به برق (حدود 3 تا 5) واحد محاسبه می شود که تقریبا همین مقدار رشد هزینه در پی خواهد داشت.
البته نرخ گاز 2.5 سنتی برای فولادسازهای کوچک غیر بورسی همچنان سنگین است و احتمالا نرخ متفاوتی برای آنها اعمال می شود.
نرخ سوخت برای پتروشیمی ها هنوز اعلام نشده اما رقم معنی داری برای این صنایع نخواهد بود چرا که عمده مصرف به گاز خوراک اختصاص دارد. البته اینکه نرخ 9 سنتی مبنای محاسبه باشد خود محل بحث است. این نرخ برابر با نرخ فعلی گاز در آمریکا و کمی بالاتر از نرخ در کانادا است.
به غیر از فولاد سایر صنایع بورسی ریسک چندانی از محل رشد یارانه انرژی متحمل نمی شوند بلکه حتی ممکن است شرایطی فراهم شود که افزایش نرخ موجب رشد سود شود. صنعت سیمان می تواند از این فرصت برای واقعی تر شدن نرخ ها استفاده کند.
#مالیات:
کاهش 25 درصدی مالیات ( از 25 درصد به 20 درصد) پیشنهاد شده است که به نفع شرکتها خواهد بود. در این موارد منتشر شده صحبتی از حذف معافیت مالیاتی به میان نیامده است.
@rezayatee
تعیین تکلیف نرخ انرژی و مالیات در مجموع به نفع بازار خواهد بود خصوصا این روزها که وزن بیشتر به ریسک ها داده می شود.
#انرژی
مواردی از پیشنهادات کمیسیون تلفیق منتشر شده که دو بند آن به نرخ انرژی و نرخ مالیات اختصاص دارد. در خصوص نرخ انرژی مبنای 10 تا 50 درصد نرخ خوراک پتروشیمی برای گاز پیش بینی شده است که احتمالا برای صنایع مختلف این درصد متفاوت خواهد بود. ابتدا عدد 50 درصد برای صنعت فولاد مطرح شد که با متوسط نرخ گاز 9 سنت حدود 4.5 سنت مبنا قرار میگرفت اما ظاهرا این رقم نصف شده و به 25 درصد رسیده است.
یعنی اگر عددها درست باشند نرخ گاز سوخت صنعت فولاد حدود 2 تا 2.5 سنت خواهد شد که رقم معقولی بنظر می رسد. نرخ گاز فولاد در حال حاضر با دلار 22 هزار تومن 1.2 سنت است. رشد تا محدوده 250 درصد نیز آسیبی به صنعت وارد نمی کند. نرخ برق هم احتمالا از ضریب تبدیل گاز به برق (حدود 3 تا 5) واحد محاسبه می شود که تقریبا همین مقدار رشد هزینه در پی خواهد داشت.
البته نرخ گاز 2.5 سنتی برای فولادسازهای کوچک غیر بورسی همچنان سنگین است و احتمالا نرخ متفاوتی برای آنها اعمال می شود.
نرخ سوخت برای پتروشیمی ها هنوز اعلام نشده اما رقم معنی داری برای این صنایع نخواهد بود چرا که عمده مصرف به گاز خوراک اختصاص دارد. البته اینکه نرخ 9 سنتی مبنای محاسبه باشد خود محل بحث است. این نرخ برابر با نرخ فعلی گاز در آمریکا و کمی بالاتر از نرخ در کانادا است.
به غیر از فولاد سایر صنایع بورسی ریسک چندانی از محل رشد یارانه انرژی متحمل نمی شوند بلکه حتی ممکن است شرایطی فراهم شود که افزایش نرخ موجب رشد سود شود. صنعت سیمان می تواند از این فرصت برای واقعی تر شدن نرخ ها استفاده کند.
#مالیات:
کاهش 25 درصدی مالیات ( از 25 درصد به 20 درصد) پیشنهاد شده است که به نفع شرکتها خواهد بود. در این موارد منتشر شده صحبتی از حذف معافیت مالیاتی به میان نیامده است.
@rezayatee
نسبت P بر E صنایع :
صنایع نمایش داده شده مجموعا 90 درصد از ارزش بازار را تشکیل می دهند.
نسبت P بر E صنایع با دلار 20-22 هزار تومان به شرح زیر است:
صنایع صادرات محور نظیر فلزات و پتروشیمی :
دارای نسبت PE تی تی ام حدود 10 واحدی هستند اما نسبت PE فوروارد 4-6 واحد است.
مخابرات و فعالیت مهندسی که عمدتا شامل رمپنا ، همراه و مخابرات هستند:
این صنایع نسبت PE بالایی دارند اما به نسبت دارایی ها ارزان محسوب می شوند. ارزش 3 میلیارد دلاری برای رمپنا و مخابرات اگر ارزان نباشد گران هم نیست.
دارو و سیمان:
نسبت PE فوروارد برای این صنایع 10 و کمتر از 10 واحد است. هر دور صنعت تحت تاثیر نرخگذاری دستوری هستند که این پتانسیل نشان می دهد این نسبتها بالا نیستند.
شرکتهای مالی نظیر بانک و بیمه:
بانکها وضعیت سودآوری خوبی دارند اما دست اندازی دولت به سود این صنعت زیاد است. ارزش بازارهای فعلی به نسبت خالص ارزش دارایی ها رقم بالایی نیست. گروه بیمه هم چندان فاصله ای با نسبت های تاریخی ندارد.
@rezayatee
صنایع نمایش داده شده مجموعا 90 درصد از ارزش بازار را تشکیل می دهند.
نسبت P بر E صنایع با دلار 20-22 هزار تومان به شرح زیر است:
صنایع صادرات محور نظیر فلزات و پتروشیمی :
دارای نسبت PE تی تی ام حدود 10 واحدی هستند اما نسبت PE فوروارد 4-6 واحد است.
مخابرات و فعالیت مهندسی که عمدتا شامل رمپنا ، همراه و مخابرات هستند:
این صنایع نسبت PE بالایی دارند اما به نسبت دارایی ها ارزان محسوب می شوند. ارزش 3 میلیارد دلاری برای رمپنا و مخابرات اگر ارزان نباشد گران هم نیست.
دارو و سیمان:
نسبت PE فوروارد برای این صنایع 10 و کمتر از 10 واحد است. هر دور صنعت تحت تاثیر نرخگذاری دستوری هستند که این پتانسیل نشان می دهد این نسبتها بالا نیستند.
شرکتهای مالی نظیر بانک و بیمه:
بانکها وضعیت سودآوری خوبی دارند اما دست اندازی دولت به سود این صنعت زیاد است. ارزش بازارهای فعلی به نسبت خالص ارزش دارایی ها رقم بالایی نیست. گروه بیمه هم چندان فاصله ای با نسبت های تاریخی ندارد.
@rezayatee
محاسبه رانت پروفیل
ورق گرم عرضه شده در بورس کالا تبدیل به پروفیل می شود.
قیمت بورس کالا بعلاوه 10 درصد مالیات و 10 درصد حاشیه سود پایین دستی قیمت منطقی پروفیل خواهد بود.
در نمودار بالا مشاهده می شود در 9 ماهه اول 99، قیمت پروفیل که در خارج از بورس کالا عرضه می شود اختلاف فاحشی با قیمت منطقی خود دارد.
اگر میزان عرضه در هر ماه را ضرب در اختلاف قیمت کنیم، به عدد 15000 میلیارد تومان می رسیم.
حال اگر خریدار ورق گرم محصول خود را با 40 روز تاخیر فروخته باشد میزان رانت به 20000 میلیارد تومان می رسد.
این در حالی است که تناژ عرضه در بورس کالا در سال جاری 20 درصد بیشتر از سال قبل بوده است.
یعنی قیمت محصول در خارج از بورس کالا تا 2 برابر قیمت واقعی فروخته شده اما استدلال می شود که بخاطر انرژی ارزان، فولاد باید ارزانتر بفروشد.
این اعداد صرفا مختص رانت ورق گرم است و سایر محصولات نیز شرایط مشابهی دارند.
جالب است بدانیم که کل سود خالص فولاد مبارکه در فصل پاییز 10 هزار میلیارد تومان بوده است و در این مورد خاص به تنهایی 15-20 هزار میلیارد تومان بین عده ای معدود توزیع شده است.
@rezayatee
ورق گرم عرضه شده در بورس کالا تبدیل به پروفیل می شود.
قیمت بورس کالا بعلاوه 10 درصد مالیات و 10 درصد حاشیه سود پایین دستی قیمت منطقی پروفیل خواهد بود.
در نمودار بالا مشاهده می شود در 9 ماهه اول 99، قیمت پروفیل که در خارج از بورس کالا عرضه می شود اختلاف فاحشی با قیمت منطقی خود دارد.
اگر میزان عرضه در هر ماه را ضرب در اختلاف قیمت کنیم، به عدد 15000 میلیارد تومان می رسیم.
حال اگر خریدار ورق گرم محصول خود را با 40 روز تاخیر فروخته باشد میزان رانت به 20000 میلیارد تومان می رسد.
این در حالی است که تناژ عرضه در بورس کالا در سال جاری 20 درصد بیشتر از سال قبل بوده است.
یعنی قیمت محصول در خارج از بورس کالا تا 2 برابر قیمت واقعی فروخته شده اما استدلال می شود که بخاطر انرژی ارزان، فولاد باید ارزانتر بفروشد.
این اعداد صرفا مختص رانت ورق گرم است و سایر محصولات نیز شرایط مشابهی دارند.
جالب است بدانیم که کل سود خالص فولاد مبارکه در فصل پاییز 10 هزار میلیارد تومان بوده است و در این مورد خاص به تنهایی 15-20 هزار میلیارد تومان بین عده ای معدود توزیع شده است.
@rezayatee
پاراگراف
#اوره_سازها برآورد سود اوره سازها. تقریبا هر 10 درصد تغییر نرخ اوره 14-18 درصد اثر مثبت روی سودآوری شرکتها دارد. قیمت اوره به 320 دلار رسیده است. با کسر 40-60 دلار تخفیف، تولید کننده های ایرانی می توانند به نرخ 260 تا 280 دلار محصول خود را بفروشند. اگر…
#اوره
روند نرخ اوره.
نرخ اوره در قرارداد تحویل فوریه به 371 دلار رسید.
به شرط ثبات نرخ ها، اوره سازهای ایرانی می توانند به نرخ 311 دلار صادر کنند و به شرط رفع تحریم، نرخ صادراتی ایران به 370 دلار می رسد.
میانگین نرخ اوره در 6 ماهه اول کمتر از 200 دلار بوده است.
@rezayatee
روند نرخ اوره.
نرخ اوره در قرارداد تحویل فوریه به 371 دلار رسید.
به شرط ثبات نرخ ها، اوره سازهای ایرانی می توانند به نرخ 311 دلار صادر کنند و به شرط رفع تحریم، نرخ صادراتی ایران به 370 دلار می رسد.
میانگین نرخ اوره در 6 ماهه اول کمتر از 200 دلار بوده است.
@rezayatee
پاراگراف
عملیات کانتینری در بنادر #حسینا #حتاید سال 98 شاهد ضعیفترین عملیات تخلیه و بارگیری بنادر طی چند سال اخیر بودیم. در دوره قبلی تحریم کمترین میزان 2.1 میلیون TEU در سال 94 بود که رکورد آن در سال 98 شکسته شد. در سال 99 کرونا هم مزید بر علت شده تا عملکرد ضعیف…
#حسینا #حتاید #عملیات_کانتینری
آمار ماهانه سازمان بنادر افت شدید عملیات کانتینری را نشان می دهد که چندان با بهبود وضعیت ارزی همخوانی ندارد.
در 9 ماهه نخست امسال حجم عملیات کانتینری به 800 هزار TEU افت کرده که سطح بی سابقه ای است. می توان برای کل سال عدد 1.1 میلیون TEU را برآورد کرد.
حجم عملیات در اوج خود بیش از 3 میلیون TEU بوده است. بنظر می رسد رفع تحریم ها و عادی شدن تجارت خارجی می تواند حجم عملیات را براحتی تا 2 برابر افزایش دهد.
@rezayatee
آمار ماهانه سازمان بنادر افت شدید عملیات کانتینری را نشان می دهد که چندان با بهبود وضعیت ارزی همخوانی ندارد.
در 9 ماهه نخست امسال حجم عملیات کانتینری به 800 هزار TEU افت کرده که سطح بی سابقه ای است. می توان برای کل سال عدد 1.1 میلیون TEU را برآورد کرد.
حجم عملیات در اوج خود بیش از 3 میلیون TEU بوده است. بنظر می رسد رفع تحریم ها و عادی شدن تجارت خارجی می تواند حجم عملیات را براحتی تا 2 برابر افزایش دهد.
@rezayatee
بازگشت پیش بینی سود
بازگشت پیش بینی سود موافقان و مخالفان پرو پا قرصی دارد و با احترام به همه موافقان در این مطلب قصد دارم دلایل نا کارآمدی را بیان کنم.
قبل از هر چیز باید تاکید کنیم که اشتباه اول حذف یکباره بودجه و ممنوعیت آن بود بجای آنکه اختیاری باشد. همچنین یک بار هزینه حذف بودجه پرداخت شده و اگر مسیر بازارهای توسعه یافته را قبول داشته باشیم، باید بپذیریم که با برگشت بودجه قصد داریم چرخ را مجددا اختراع می کنیم.
پیش بینی سود و رانت اطلاعاتی:
ارقام پیش بینی مبتنی بر مفروضاتی است که آنرا مدیرت شرکت تعیین می کند و ایراد خاصی هم نمی شود به آن وارد کرد. بنابراین براحتی با درج مفروضات خوشبینانه فراتر از انتظار بازار، رقم سود غیرمنتظره را تشخیص داده، اعمال می کنند و افراد دارای اطلاعات نهانی به سادگی از این نعمت استفاده می کنند.
پیش بینی سود و منحرف کردن قیمتها:
پیش بینی سود قیمت سهام را به مزاج مدیر عامل وصل می کند. مثلا یک مدیری ممکن است بلغمی مزاج باشد دیگری دموی و این بر قیمت سهم اثر داشته باشد. برخی مدیران عاشق تعدیل مثبت هستند پس سود ها همیشه انقدر پایین پیش بینی می شوند که جا برای تعدیل باز باشد و برخی دیگر سفته بازی کوتاه مدت را ترجیح می دهند. اینگونه می شود که اگر قیمت باید یکماهه مسیرش را طی کند به دلخواه مدیر عامل چند ماه زمان میبرد...
پیش بینی سود و خطای برآورد:
در محیطی که ما هر هفته مجبوریم نرخ ها و سودها را بروز رسانی کنیم چطور می توانیم از مدیر مالی شرکت که لزوما مطالعه ای در خصوص متغیرها هم ندارد انتظار ارائه یک پیش بینی دقیق را داشته باشیم. جالب است که در تعدیل سود هم نماد بسته می شود و گاها مدیران به دلیل پیش بینی درست یا غلط تشویق و تنبیه می شود. جالبتر اینکه همین سودها مبنای تصمیم گیری بازار می شوند.
پیش بینی سود به نام آماتور ها به کام تحلیلگرها
در جواب اکثر موارد بالا احتمالا گفته می شود ارقام اولیه هستند و بازار این ارقام را تعدیل می کند. همچنین یک استدلال دیگر این است که بازار توسعه یافته نیست و این سودها برای آماتورها بسیار مفید خواهد بود.
در حالیکه تحلیلگرها ساختار بودجه را میشناسند و براحتی با چند تعدیل ساده به رقم تحلیلی خود می رسند. اما رقم سود برای آماتورها حکم وحی منزل را دارد و براحتی با اعتماد به این ارقام دچار اشتباه می شوند. آیا بهتر نیست چنین اطلاعات کم اعتبار اصلا در دسترس نباشد؟ بودجه از این جهت به کام تحلیلگرها است که زمان دیتا اینتری و مدلسازی را کاهش می دهد.
دستاویز جدید عساتید
در حالیکه عساتید و شاخ های تلگرامی وقتی بازار منفی می شود زمین و زمان را مقصر معرفی می کنند کافی است مقدار محقق کمتر از مقدار بودجه باشد تا همه کاسه کوزه ها را سر مدیر مالی شرکت بشکنند و لشگری از معترضان بی جیره و مواجب به راه بیندازند.
فرافکنی حرفه ای ها
به لحاظ روانشناسی همه علاقه دارند دلیلی برای اشتباهات پیدا کنند و اینجا پیش بینی اشتباه توسط مدیران از همه جا بی خبر طعمه آسانی است.
پیشنهاد:
1 -پرهیز از رسمیت بخشیدن به بودجه (مانند بازارهای توسعه یافته):
• عدم نمایش سود بودجه شده در صفحه اول تی اس ای و رسمیت ندادن به آن
• دوری از بستن نماد، توبیخ مدیران و هرگونه قوانین سفت و سختی که این اطلاعات را با اهمیت جلوه دهد.
• انتشار گزارشهای بودجه در بخشی از گزارش های تفسیری ( انتشار یک گزارش جداگانه ضروری نیست )
2- حمایت از مسیرهایی که بازارهای توسعه یافته در پیش گرفته اند. بطور مثال توسعه و تشویق گزارش هایی نظیر «اجماع سود تحلیلگران» توسط کیان.
3- الزام به افشای کامل مفروضات برآورد وسلب مسئولیت
مهدی رضایتی/بهمن 99
@rezayatee
بازگشت پیش بینی سود موافقان و مخالفان پرو پا قرصی دارد و با احترام به همه موافقان در این مطلب قصد دارم دلایل نا کارآمدی را بیان کنم.
قبل از هر چیز باید تاکید کنیم که اشتباه اول حذف یکباره بودجه و ممنوعیت آن بود بجای آنکه اختیاری باشد. همچنین یک بار هزینه حذف بودجه پرداخت شده و اگر مسیر بازارهای توسعه یافته را قبول داشته باشیم، باید بپذیریم که با برگشت بودجه قصد داریم چرخ را مجددا اختراع می کنیم.
پیش بینی سود و رانت اطلاعاتی:
ارقام پیش بینی مبتنی بر مفروضاتی است که آنرا مدیرت شرکت تعیین می کند و ایراد خاصی هم نمی شود به آن وارد کرد. بنابراین براحتی با درج مفروضات خوشبینانه فراتر از انتظار بازار، رقم سود غیرمنتظره را تشخیص داده، اعمال می کنند و افراد دارای اطلاعات نهانی به سادگی از این نعمت استفاده می کنند.
پیش بینی سود و منحرف کردن قیمتها:
پیش بینی سود قیمت سهام را به مزاج مدیر عامل وصل می کند. مثلا یک مدیری ممکن است بلغمی مزاج باشد دیگری دموی و این بر قیمت سهم اثر داشته باشد. برخی مدیران عاشق تعدیل مثبت هستند پس سود ها همیشه انقدر پایین پیش بینی می شوند که جا برای تعدیل باز باشد و برخی دیگر سفته بازی کوتاه مدت را ترجیح می دهند. اینگونه می شود که اگر قیمت باید یکماهه مسیرش را طی کند به دلخواه مدیر عامل چند ماه زمان میبرد...
پیش بینی سود و خطای برآورد:
در محیطی که ما هر هفته مجبوریم نرخ ها و سودها را بروز رسانی کنیم چطور می توانیم از مدیر مالی شرکت که لزوما مطالعه ای در خصوص متغیرها هم ندارد انتظار ارائه یک پیش بینی دقیق را داشته باشیم. جالب است که در تعدیل سود هم نماد بسته می شود و گاها مدیران به دلیل پیش بینی درست یا غلط تشویق و تنبیه می شود. جالبتر اینکه همین سودها مبنای تصمیم گیری بازار می شوند.
پیش بینی سود به نام آماتور ها به کام تحلیلگرها
در جواب اکثر موارد بالا احتمالا گفته می شود ارقام اولیه هستند و بازار این ارقام را تعدیل می کند. همچنین یک استدلال دیگر این است که بازار توسعه یافته نیست و این سودها برای آماتورها بسیار مفید خواهد بود.
در حالیکه تحلیلگرها ساختار بودجه را میشناسند و براحتی با چند تعدیل ساده به رقم تحلیلی خود می رسند. اما رقم سود برای آماتورها حکم وحی منزل را دارد و براحتی با اعتماد به این ارقام دچار اشتباه می شوند. آیا بهتر نیست چنین اطلاعات کم اعتبار اصلا در دسترس نباشد؟ بودجه از این جهت به کام تحلیلگرها است که زمان دیتا اینتری و مدلسازی را کاهش می دهد.
دستاویز جدید عساتید
در حالیکه عساتید و شاخ های تلگرامی وقتی بازار منفی می شود زمین و زمان را مقصر معرفی می کنند کافی است مقدار محقق کمتر از مقدار بودجه باشد تا همه کاسه کوزه ها را سر مدیر مالی شرکت بشکنند و لشگری از معترضان بی جیره و مواجب به راه بیندازند.
فرافکنی حرفه ای ها
به لحاظ روانشناسی همه علاقه دارند دلیلی برای اشتباهات پیدا کنند و اینجا پیش بینی اشتباه توسط مدیران از همه جا بی خبر طعمه آسانی است.
پیشنهاد:
1 -پرهیز از رسمیت بخشیدن به بودجه (مانند بازارهای توسعه یافته):
• عدم نمایش سود بودجه شده در صفحه اول تی اس ای و رسمیت ندادن به آن
• دوری از بستن نماد، توبیخ مدیران و هرگونه قوانین سفت و سختی که این اطلاعات را با اهمیت جلوه دهد.
• انتشار گزارشهای بودجه در بخشی از گزارش های تفسیری ( انتشار یک گزارش جداگانه ضروری نیست )
2- حمایت از مسیرهایی که بازارهای توسعه یافته در پیش گرفته اند. بطور مثال توسعه و تشویق گزارش هایی نظیر «اجماع سود تحلیلگران» توسط کیان.
3- الزام به افشای کامل مفروضات برآورد وسلب مسئولیت
مهدی رضایتی/بهمن 99
@rezayatee
بررسی بازدهی چند نماد
بطور متوسط نسب PE در صنایع بزرگ (سود محور) حدود 5 واحد است. نسبت PE در صنایع کوچیکتر و کم ریسکتر بازار مانند زغالسنگ، نسوز، شیشه، تایر و.. بالاتر از 6-7 واحد است. در صنایع کوچکی مانند روغن خوراکی، دارو و سیمان با حذف قیمت گذاری دستوری نسبت PE به حدود 5 واحد کاهش می یابد.
در ادامه بازدهی نگهداری تا مجمع چند نمونه از شرکتها بررسی می شود که البته لزوما برتری خاصی نسبت به سایر نمادهای همگروه ندارند. (هر چند قصد داریم کمتر در مورد تک سهم ها در کانال مطلب بنویسیم).
#شاراک از پتروشیمی
رشد خوراک نفتا در پتروشیمی اراک چشم انداز سودآوری را مخدوش کرده بود که در گزارش تفسیری از تخفیف خوراک خبر داده است. بنظر می رسد با تداوم تخفیف خوراک، سود 320 تومانی امسال و سود 480 تومانی سال 1400 در دسترس باشد. قیمت سهم 2350 تومان است یعنی بازدهی نگهداری تا مجمع (4 ماهه) 10 درصد بازدهی نگهداری 16 ماهه به 35 درصد می رسد (قیمت سهم 2350 تومان).
#شیراز از کود شیمیایی
شیراز امسال 650 تومان سود دارد و سال بعد با کاهش 60 دلاری نرخ اوره (370 به 310)، سود 1400 تومانی دارد. نگهداری تا مجمع امسال (5 ماهه) 8 درصد بازدهی دارد و نگهداری 17 ماهه 33 درصد. ریسک شیراز کمی کمتر از شاراک است. (قیمت سهم 5500 تومان)
#سهگمت از سیمانی ها
سال مالی سهگمت برج 10 است و احتمال تا فروردین سود را تقسیم می کند. سود تلفیقی امسال شرکت 250 تومان است اما برای سال بعد سود دو محرک دارد. یکی مالکیت 50 درصدی سیمان نهاوند که تازه از زیان خارج شده و یک میلیون تن ظرفیت دارد (مراحل پذیرش انجام شده و احتمالا در بهار 1400 عرضه می شود). دوم واقعی شدن نرخ های صنعت سیمان است که داخلی فروش ها بیشتر نفع میبرند. در سناریوی افزایش نرخ متعادل سود سال بعد به 450-500 تومان می رسد. اگر نرخ های واقعی شوند (تنی 600 هزار تومان) سود تا 700 تومان هم رشد می کند. بازدهی نگهداری 3 ماهه و 15 ماهه به ترتیب 8 درصد 25 درصد است. سناریوی بازدهی 35 درصدی هم خیلی بی ربط نیست. (قیمت سهم 2350 تومان)
#ارفع از فولادیها
اگر نرخ گاز 5 سنت باشد و مالیات کامل گرفته شود، فولادیها به سهام معمولی تبدیل می شوند که البته از بند ریسکها خلاص می شوند. اما بنظر می رسد رشد 3 برابر انرژی در نهایت محقق شود و سعدی محمدی هم در وزارت خام بودن فولاد را تائید نکند.
در یک سناریوی متعادل ارفع امسال 220 و سال بعد 290 تومان سود دارد. بازدهی 4 ماهه و 16 ماهه (به شرط تقسیم سود) به ترتیب 16 و 40 درصد باشد. (قیمت سهم 1200 تومان).
نمادهای دیگری از صنایع مس، پالایش ، روغن خوراکی، تایر، حمل و نقل و ... قابل ذکر هستند که از حوصله بحث خارج است.
• ارقام بالا با دلار نزدیک به 21-22 هزار تومانی برآورد شده اند. نرخ در حال حاضر بالاتر است اما چاره ای نداریم که به یک توافق نیم بند و کاهش نرخ دلار امیدوار باشیم.
• بازدهی های محاسبه شده علاوه بر اینکه جذابتر از سود بانکی هستند ریسک بزرگ سود بانکی یعنی تورم را هم ندارند.
• در خصوص قیمت سهام صحبت نکردیم چرا که بازار روند خاصی ندارد و اگر کسی صرفا بخواهد با دید سود مجمع تصمیم بگیرد، می تواند سبدی از سهام تشکیل دهد.
بهمن 99
@rezayatee
بطور متوسط نسب PE در صنایع بزرگ (سود محور) حدود 5 واحد است. نسبت PE در صنایع کوچیکتر و کم ریسکتر بازار مانند زغالسنگ، نسوز، شیشه، تایر و.. بالاتر از 6-7 واحد است. در صنایع کوچکی مانند روغن خوراکی، دارو و سیمان با حذف قیمت گذاری دستوری نسبت PE به حدود 5 واحد کاهش می یابد.
در ادامه بازدهی نگهداری تا مجمع چند نمونه از شرکتها بررسی می شود که البته لزوما برتری خاصی نسبت به سایر نمادهای همگروه ندارند. (هر چند قصد داریم کمتر در مورد تک سهم ها در کانال مطلب بنویسیم).
#شاراک از پتروشیمی
رشد خوراک نفتا در پتروشیمی اراک چشم انداز سودآوری را مخدوش کرده بود که در گزارش تفسیری از تخفیف خوراک خبر داده است. بنظر می رسد با تداوم تخفیف خوراک، سود 320 تومانی امسال و سود 480 تومانی سال 1400 در دسترس باشد. قیمت سهم 2350 تومان است یعنی بازدهی نگهداری تا مجمع (4 ماهه) 10 درصد بازدهی نگهداری 16 ماهه به 35 درصد می رسد (قیمت سهم 2350 تومان).
#شیراز از کود شیمیایی
شیراز امسال 650 تومان سود دارد و سال بعد با کاهش 60 دلاری نرخ اوره (370 به 310)، سود 1400 تومانی دارد. نگهداری تا مجمع امسال (5 ماهه) 8 درصد بازدهی دارد و نگهداری 17 ماهه 33 درصد. ریسک شیراز کمی کمتر از شاراک است. (قیمت سهم 5500 تومان)
#سهگمت از سیمانی ها
سال مالی سهگمت برج 10 است و احتمال تا فروردین سود را تقسیم می کند. سود تلفیقی امسال شرکت 250 تومان است اما برای سال بعد سود دو محرک دارد. یکی مالکیت 50 درصدی سیمان نهاوند که تازه از زیان خارج شده و یک میلیون تن ظرفیت دارد (مراحل پذیرش انجام شده و احتمالا در بهار 1400 عرضه می شود). دوم واقعی شدن نرخ های صنعت سیمان است که داخلی فروش ها بیشتر نفع میبرند. در سناریوی افزایش نرخ متعادل سود سال بعد به 450-500 تومان می رسد. اگر نرخ های واقعی شوند (تنی 600 هزار تومان) سود تا 700 تومان هم رشد می کند. بازدهی نگهداری 3 ماهه و 15 ماهه به ترتیب 8 درصد 25 درصد است. سناریوی بازدهی 35 درصدی هم خیلی بی ربط نیست. (قیمت سهم 2350 تومان)
#ارفع از فولادیها
اگر نرخ گاز 5 سنت باشد و مالیات کامل گرفته شود، فولادیها به سهام معمولی تبدیل می شوند که البته از بند ریسکها خلاص می شوند. اما بنظر می رسد رشد 3 برابر انرژی در نهایت محقق شود و سعدی محمدی هم در وزارت خام بودن فولاد را تائید نکند.
در یک سناریوی متعادل ارفع امسال 220 و سال بعد 290 تومان سود دارد. بازدهی 4 ماهه و 16 ماهه (به شرط تقسیم سود) به ترتیب 16 و 40 درصد باشد. (قیمت سهم 1200 تومان).
نمادهای دیگری از صنایع مس، پالایش ، روغن خوراکی، تایر، حمل و نقل و ... قابل ذکر هستند که از حوصله بحث خارج است.
• ارقام بالا با دلار نزدیک به 21-22 هزار تومانی برآورد شده اند. نرخ در حال حاضر بالاتر است اما چاره ای نداریم که به یک توافق نیم بند و کاهش نرخ دلار امیدوار باشیم.
• بازدهی های محاسبه شده علاوه بر اینکه جذابتر از سود بانکی هستند ریسک بزرگ سود بانکی یعنی تورم را هم ندارند.
• در خصوص قیمت سهام صحبت نکردیم چرا که بازار روند خاصی ندارد و اگر کسی صرفا بخواهد با دید سود مجمع تصمیم بگیرد، می تواند سبدی از سهام تشکیل دهد.
بهمن 99
@rezayatee
#پالایشی
برآورد سود شرکتهای پالایشی با دلار 22000 تومان و 1.5 درصد تخفیف مازاد.
فرض شده کرک ها در سال آینده احیا شده و بخشی از افت را جبران کنند.
@rezayatee
برآورد سود شرکتهای پالایشی با دلار 22000 تومان و 1.5 درصد تخفیف مازاد.
فرض شده کرک ها در سال آینده احیا شده و بخشی از افت را جبران کنند.
@rezayatee
#سیمان
قصه «مازاد عرضه» صنعت سیمان از قدیم الایام بین تحلیلگران بنیادی روایت شده که همیشه طیفی از سرمایه گذاران را فراری داده است.
در نمودار بالا اما شرایط متفاوت است. صنعت سیمان از ابتدای 98 بیش از 10 برابر شده و از سقف قیمتی هم تنها 22 درصد افت کرده است.
در سمت مقابل هم نسبت P به E بطور پیوسته با انتشار گزارش ها تعدیل شده است.
این در حالی است که قیمت سیمان جز کالاهایی است هنوز با قیمت تعادلی بازار فاصله دارد و سابقه ندارد چنین فاصله ای پابرجا بماند. یعنی اگر قیمت بازار افت نکند، قیمت کارخانه خود را نزدیک خواهد کرد.
@rezayatee
قصه «مازاد عرضه» صنعت سیمان از قدیم الایام بین تحلیلگران بنیادی روایت شده که همیشه طیفی از سرمایه گذاران را فراری داده است.
در نمودار بالا اما شرایط متفاوت است. صنعت سیمان از ابتدای 98 بیش از 10 برابر شده و از سقف قیمتی هم تنها 22 درصد افت کرده است.
در سمت مقابل هم نسبت P به E بطور پیوسته با انتشار گزارش ها تعدیل شده است.
این در حالی است که قیمت سیمان جز کالاهایی است هنوز با قیمت تعادلی بازار فاصله دارد و سابقه ندارد چنین فاصله ای پابرجا بماند. یعنی اگر قیمت بازار افت نکند، قیمت کارخانه خود را نزدیک خواهد کرد.
@rezayatee
از تورم زایی بورس تا خرید زمان
در کنار همه تئوری هایی نظیر تورم زایی بورس، خلق انتظارات تورمی و حتی ناشیگری دولت در خصوص بازار سرمایه که منتقدین روایت می کنند ، روایت دیگری را هم می شود از نمودار بالا استنباط کرد:
1-تبدیل 60 هزار میلیارد تومان از شبه پول به پول از ابتدا تا انتهای 98 (پیش آغاز جهش بورس)
2- شتاب بالای روند پیش از سال 99 (زمستان 98 که البته در ماه پایانی کرونا قدری روند را تعدیل کرده است).
3- از ابتدای 99 تا مرداد 99 حدود 100 هزار میلیارد تومان از شبه پول به پول تبدیل شده که 90 هزار میلیارد تومان جذب بازار سهام شده است.
یک سناریو:
اینکه تصور کنیم در دوران نفت 20 دلاری و در اقتصاد تحریم زده ایران روند تبدیل پول تشدید نمی شد خیال خامی است، بلکه این جریان نقدینگی حتما به سمت یک کلاس دارایی ضد تورمی حرکت می کرد.
وقتی در مورد مسائل ساده اجماعی دیده نمی شود چرا در خصوص دعوت به بورس یکصدایی کامل را دیدیم؟ بنابراین حداقل باید در کنار تئوری ناشیگری دولت، سناریوی خرید زمان برای انتخابات را هم در نظر گرفت. یعنی ایجاد یک سپر تورمی موقت.
نتیجه مهم اما زیان سنگین مردم بود.
مهدی رضایتی
@rezayatee
در کنار همه تئوری هایی نظیر تورم زایی بورس، خلق انتظارات تورمی و حتی ناشیگری دولت در خصوص بازار سرمایه که منتقدین روایت می کنند ، روایت دیگری را هم می شود از نمودار بالا استنباط کرد:
1-تبدیل 60 هزار میلیارد تومان از شبه پول به پول از ابتدا تا انتهای 98 (پیش آغاز جهش بورس)
2- شتاب بالای روند پیش از سال 99 (زمستان 98 که البته در ماه پایانی کرونا قدری روند را تعدیل کرده است).
3- از ابتدای 99 تا مرداد 99 حدود 100 هزار میلیارد تومان از شبه پول به پول تبدیل شده که 90 هزار میلیارد تومان جذب بازار سهام شده است.
یک سناریو:
اینکه تصور کنیم در دوران نفت 20 دلاری و در اقتصاد تحریم زده ایران روند تبدیل پول تشدید نمی شد خیال خامی است، بلکه این جریان نقدینگی حتما به سمت یک کلاس دارایی ضد تورمی حرکت می کرد.
وقتی در مورد مسائل ساده اجماعی دیده نمی شود چرا در خصوص دعوت به بورس یکصدایی کامل را دیدیم؟ بنابراین حداقل باید در کنار تئوری ناشیگری دولت، سناریوی خرید زمان برای انتخابات را هم در نظر گرفت. یعنی ایجاد یک سپر تورمی موقت.
نتیجه مهم اما زیان سنگین مردم بود.
مهدی رضایتی
@rezayatee
فوبیای سالهای رکود
ساده سازی متغیرها راحتترین راه فرار از تحلیل های پیچیده تر هست که اغلب ذهن ترجیح می دهد از این روش استفاده کند. در حال حاضر نزدیکترین شبیه سازی که ذهن می تواند در مورد آینده بازار انجام دهد دوره سه سال رکود از 93 تا 96 است. اگر کمی دقیق تر این دوره را بررسی کنیم به چهار ویژگی اصلی میرسیم:
1- نرخ سود بانکی افسارگسیخته (بیش از 26-27 درصد)
2-سرکوب نرخ ارز با وجود رشد شدید نقدینگی
3- افت شدید قیمتهای جهانی
4-مداخله منفی دولت (نرخ خوراک، بهره مالکانه، نرخگذاری پالایشگاهها...)
شرایط فعلی:
1-نرخ سود:
عامل اصلی نرخ سود بالا در گذشته، ورشکستی بانکها، وجود موسسات غیرمجاز و اهمیت نداشتن بازار سهام بود. در حال حاضر مشکل بانکها برطرف شده، موسسات را نداریم و میبینیم با وجود فشار برای افزایش نرخ ، بانک مرکزی با ملاحطات دیگری مثل بورس در مقابل افزایش نرخ مقاومت می کند. بنابراین به محض مشاهده پایداری در متغیرها، نرخ می تواند کاهش پیدا کند. محاسبه کنید تفاوت نرخ 15 و 30 درصد چه مقدار شکاف بین وضعیت فعلی و گذشته ایجاد کند.
2- نرخ دلار:
نرخ دلار از فرط خوشبینی به برجام در حال سقوط بود که اگر مداخله بانک مرکزی نبود شاید به 2000 تومان هم میرسید. اکنون اما با تجربه برجام، سرمایه اجتماعی به شدت کمتر است و تجربه سیاستگذار هم اقتضا می کند اولا دلار را ازاد تر گذاشته و دوما منابع ارزی را ریخت و پاش نکند. هر چند احتمال یک دولت پوپولیست به سمت سرکوب ارز می رود اما خیلی بعید است ابزار آنرا در اختیار داشته باشد. چرا که حداقل پیش از توافق بر سر مسائل منطقه ای و موشکی بعید است به 2.3 میلیون بشکه صادرات برسیم.
3- افت شدید قیمتهای جهانی:
اگر گذری بر قیمت سهام مرتبط با کامودیتی ها در بازارهای بین المللی داشته باشیم، میبینیم که قیمت سهام با قیمت محصول بالا رفته و کسی منتظر نمانده که نرخ ها سقوط کند. موسسات هم هیچکدام سقوط را پیش بینی نمی کنند. هر چند آنها هم نمی دانند اما ما بیشتر نمی دانیم. وقتی با یک فرایند تصادفی روبرو هستیم چه اصراری داریم که حتما قیمت ها سقوط کند؟ چرا بالاتر نرود؟
4- مداخله منفی دولت:
در رکود گذشته دولت شرکتها را با امتیازاتی نظیر خوراک ارزان، بدون بهره مالکانه و نرخگذاری مبهم محصولات پالایشی عرضه کرد و براحتی هم پس گرفت. آن زمان که صدای سهامدار خیلی کمتر شنیده می شد. اکنون هم اگرچه بحث انرژی و مالیات مطرح است، بنظر می رسد در نهایت همه تغییرات با ملایمت بیشتری انجام شود و حداقل میزان شوک قابل مقایسه نباشد.
در حال حاضر فروشنده های اصلی بازار به دو گروه تقسیم می شوند، گروه اول که تازه واردهای نا امید هستند و کاری به سودآوری و هیچکدام از متغیرهای بالا ندارند. گروه دوم قدیمی ترهایی هستند که با پیش بینی یک رکود شبیه 93 تا 96 میفروشند تا در قیمتهای پایین تر خرید کنند و یک ناهار مجانی از دیوانگی بازار بدست آورند. احتمالا در نهایت اینگونه خواهد شد که بدون تحقق این ریسکها قیمتها به سطوح نازلی برسند.
پ.ن: ادعا نمیکنیم که گوی بلورین در اختیار داریم و پیشگویی می کنیم که بازار تحت هیچ شرایطی وارد رکود مشابه یا بدتر از آن نمی شود، بلکه صحبت این است که فعلا نشانی از آن شرایط قابل مشاهده نیست.
@rezayatee
ساده سازی متغیرها راحتترین راه فرار از تحلیل های پیچیده تر هست که اغلب ذهن ترجیح می دهد از این روش استفاده کند. در حال حاضر نزدیکترین شبیه سازی که ذهن می تواند در مورد آینده بازار انجام دهد دوره سه سال رکود از 93 تا 96 است. اگر کمی دقیق تر این دوره را بررسی کنیم به چهار ویژگی اصلی میرسیم:
1- نرخ سود بانکی افسارگسیخته (بیش از 26-27 درصد)
2-سرکوب نرخ ارز با وجود رشد شدید نقدینگی
3- افت شدید قیمتهای جهانی
4-مداخله منفی دولت (نرخ خوراک، بهره مالکانه، نرخگذاری پالایشگاهها...)
شرایط فعلی:
1-نرخ سود:
عامل اصلی نرخ سود بالا در گذشته، ورشکستی بانکها، وجود موسسات غیرمجاز و اهمیت نداشتن بازار سهام بود. در حال حاضر مشکل بانکها برطرف شده، موسسات را نداریم و میبینیم با وجود فشار برای افزایش نرخ ، بانک مرکزی با ملاحطات دیگری مثل بورس در مقابل افزایش نرخ مقاومت می کند. بنابراین به محض مشاهده پایداری در متغیرها، نرخ می تواند کاهش پیدا کند. محاسبه کنید تفاوت نرخ 15 و 30 درصد چه مقدار شکاف بین وضعیت فعلی و گذشته ایجاد کند.
2- نرخ دلار:
نرخ دلار از فرط خوشبینی به برجام در حال سقوط بود که اگر مداخله بانک مرکزی نبود شاید به 2000 تومان هم میرسید. اکنون اما با تجربه برجام، سرمایه اجتماعی به شدت کمتر است و تجربه سیاستگذار هم اقتضا می کند اولا دلار را ازاد تر گذاشته و دوما منابع ارزی را ریخت و پاش نکند. هر چند احتمال یک دولت پوپولیست به سمت سرکوب ارز می رود اما خیلی بعید است ابزار آنرا در اختیار داشته باشد. چرا که حداقل پیش از توافق بر سر مسائل منطقه ای و موشکی بعید است به 2.3 میلیون بشکه صادرات برسیم.
3- افت شدید قیمتهای جهانی:
اگر گذری بر قیمت سهام مرتبط با کامودیتی ها در بازارهای بین المللی داشته باشیم، میبینیم که قیمت سهام با قیمت محصول بالا رفته و کسی منتظر نمانده که نرخ ها سقوط کند. موسسات هم هیچکدام سقوط را پیش بینی نمی کنند. هر چند آنها هم نمی دانند اما ما بیشتر نمی دانیم. وقتی با یک فرایند تصادفی روبرو هستیم چه اصراری داریم که حتما قیمت ها سقوط کند؟ چرا بالاتر نرود؟
4- مداخله منفی دولت:
در رکود گذشته دولت شرکتها را با امتیازاتی نظیر خوراک ارزان، بدون بهره مالکانه و نرخگذاری مبهم محصولات پالایشی عرضه کرد و براحتی هم پس گرفت. آن زمان که صدای سهامدار خیلی کمتر شنیده می شد. اکنون هم اگرچه بحث انرژی و مالیات مطرح است، بنظر می رسد در نهایت همه تغییرات با ملایمت بیشتری انجام شود و حداقل میزان شوک قابل مقایسه نباشد.
در حال حاضر فروشنده های اصلی بازار به دو گروه تقسیم می شوند، گروه اول که تازه واردهای نا امید هستند و کاری به سودآوری و هیچکدام از متغیرهای بالا ندارند. گروه دوم قدیمی ترهایی هستند که با پیش بینی یک رکود شبیه 93 تا 96 میفروشند تا در قیمتهای پایین تر خرید کنند و یک ناهار مجانی از دیوانگی بازار بدست آورند. احتمالا در نهایت اینگونه خواهد شد که بدون تحقق این ریسکها قیمتها به سطوح نازلی برسند.
پ.ن: ادعا نمیکنیم که گوی بلورین در اختیار داریم و پیشگویی می کنیم که بازار تحت هیچ شرایطی وارد رکود مشابه یا بدتر از آن نمی شود، بلکه صحبت این است که فعلا نشانی از آن شرایط قابل مشاهده نیست.
@rezayatee
#استایرن #پارس
جهش 220 دلاری استایرن در یک روز. در حالیکه چینی ها در تعطیلات بسر میبرند قیمت استایرن در اروپا از سقف 2.5 ساله خود عبور کرد.
آخرین قیمت استایرن در چین 1050 دلار بوده و احتمالا در بازگشایی به تناسب تغییر خواهد کرد.
سقف 6 ساله قیمت 1630 دلار بوده است.(بطور تاریخی قیمت در اروپا بالاتر از چین بوده است)
قیمت های بیش از 1400 دلاری با نفت کمتر از 100 دلاری محقق شده و احتمالا در صورت تثبیت نفت این سطوح در دسترس باشند.
پارس با استایرن 1000 دلاری به سود 2200 تومانی می رسد و هر 100 دلار رشد استایرن 200 تومان سود هر سهم را بیشتر می کند.
@rezayatee
جهش 220 دلاری استایرن در یک روز. در حالیکه چینی ها در تعطیلات بسر میبرند قیمت استایرن در اروپا از سقف 2.5 ساله خود عبور کرد.
آخرین قیمت استایرن در چین 1050 دلار بوده و احتمالا در بازگشایی به تناسب تغییر خواهد کرد.
سقف 6 ساله قیمت 1630 دلار بوده است.(بطور تاریخی قیمت در اروپا بالاتر از چین بوده است)
قیمت های بیش از 1400 دلاری با نفت کمتر از 100 دلاری محقق شده و احتمالا در صورت تثبیت نفت این سطوح در دسترس باشند.
پارس با استایرن 1000 دلاری به سود 2200 تومانی می رسد و هر 100 دلار رشد استایرن 200 تومان سود هر سهم را بیشتر می کند.
@rezayatee
#پتروشیمی
بررسی نرخ ها نشان می دهد آخرین نرخ محصولات در یکم اسفند 99 حدود 37 درصد بالاتر از متوسط سال 99 و حدود 15 درصد بالاتر از متوسط سال 98 است.
بیشتر محصولات در حال نزدیک شدن به رکورد های های چندساله خود هستند.
@rezayatee
بررسی نرخ ها نشان می دهد آخرین نرخ محصولات در یکم اسفند 99 حدود 37 درصد بالاتر از متوسط سال 99 و حدود 15 درصد بالاتر از متوسط سال 98 است.
بیشتر محصولات در حال نزدیک شدن به رکورد های های چندساله خود هستند.
@rezayatee