پاراگراف
#فملی #ماهانه فملی در فروش فراتر از انتظار ظاهر شد و به رغم همه نگرانی ها فروشد. اگر روند فعلی تداوم پیدا کند می توان امیدوار بود شرکت موجودی باقیمانده از سال 97 را نیز بفرشد که در اینصورت سود 170-190 تومانی دور از ذهن نخواهد بود. در حال نرمال فروش نیز…
#فملی
فملی در سال 97 حدود 70 تومن به ازای هر سهم محقق کرد. عدد غیرمنتظره افزایش حقوق دولتی به 930 میلیارد تومان است در حالیکه سال قبل حدود 330 میلیارد بوده است. سرفصل سایر سربار نیز 186 میلیارد تومن به 600 میلیارد رسیده است. اگر سود سال 98 را بروز رسانی کنیم، با کاتد 5800دلاری و دلار 11000 تومانی، سود هر سهم به 120 تومن است می رسد. البته اگر تولید و فروش نرمال باشد. اگر از موجودی هم بفروشد سود قابلیت رشد تا 180 تومان را دارد.
@rezayatee
فملی در سال 97 حدود 70 تومن به ازای هر سهم محقق کرد. عدد غیرمنتظره افزایش حقوق دولتی به 930 میلیارد تومان است در حالیکه سال قبل حدود 330 میلیارد بوده است. سرفصل سایر سربار نیز 186 میلیارد تومن به 600 میلیارد رسیده است. اگر سود سال 98 را بروز رسانی کنیم، با کاتد 5800دلاری و دلار 11000 تومانی، سود هر سهم به 120 تومن است می رسد. البته اگر تولید و فروش نرمال باشد. اگر از موجودی هم بفروشد سود قابلیت رشد تا 180 تومان را دارد.
@rezayatee
#شمش_فولاد
نرخ شمش فولاد در بورس کالا طی 10 روز گذشته در محدوده 3500 تومان تثبیت شده است.
این در حالی است که نرخ شمش صادراتی حدود 380 دلار است و با دلار نمیایی 10700 تومانی، نرخ باید 4100 تومان باشد.
متوسط نرخ فروش شمش در سال 97 حدود 3000 تومان بوده و نرخ 3500 تومنی یعنی افزایش کمتر از 20 درصدی نرخ فروش. در حالیکه هزینه های تورمی نظیر دستمزد نیز بیش از این رشد خواهند داشت.
این یعنی اگر نرخ فروش تعدیل نشود حاشیه سود کم خواهد شد و کاهش حاشیه سود بستگی به سهم فروش داخلی و صادراتی دارد.
برای بیشتر فولاد سازها نرخ مواد اصلی تابعی از فروش است اما مثلا برای ذوب آهن که کک و ذغالسنگ مصرف می کند، رشد نرخ حیاتی تر خواهد بود.
تولید فولاد در سال 97 نزدیک به 20 میلیون تن بوده که حدود 7-8 میلیون تن محصولات فولادی صادر شده است. انتظار داریم با رکود بیشتر مسکن و کاهش تولید خودرو، مازاد عرضه بیشتر شود
البته معمولا نزولی شدن دلار تقاضای ناشی از رانت را از بین می برد و شاید با تثبت دلار بار دیگر تقاضای ناشی از رانت نیما موجب رشد نرخ شود.
نرخ شمش فولاد در بورس کالا طی 10 روز گذشته در محدوده 3500 تومان تثبیت شده است.
این در حالی است که نرخ شمش صادراتی حدود 380 دلار است و با دلار نمیایی 10700 تومانی، نرخ باید 4100 تومان باشد.
متوسط نرخ فروش شمش در سال 97 حدود 3000 تومان بوده و نرخ 3500 تومنی یعنی افزایش کمتر از 20 درصدی نرخ فروش. در حالیکه هزینه های تورمی نظیر دستمزد نیز بیش از این رشد خواهند داشت.
این یعنی اگر نرخ فروش تعدیل نشود حاشیه سود کم خواهد شد و کاهش حاشیه سود بستگی به سهم فروش داخلی و صادراتی دارد.
برای بیشتر فولاد سازها نرخ مواد اصلی تابعی از فروش است اما مثلا برای ذوب آهن که کک و ذغالسنگ مصرف می کند، رشد نرخ حیاتی تر خواهد بود.
تولید فولاد در سال 97 نزدیک به 20 میلیون تن بوده که حدود 7-8 میلیون تن محصولات فولادی صادر شده است. انتظار داریم با رکود بیشتر مسکن و کاهش تولید خودرو، مازاد عرضه بیشتر شود
البته معمولا نزولی شدن دلار تقاضای ناشی از رانت را از بین می برد و شاید با تثبت دلار بار دیگر تقاضای ناشی از رانت نیما موجب رشد نرخ شود.
پاراگراف
#فاسمین براساس گزارش ماه اسفند، فروش فاسمین در سال 97 به بیش از 530 میلیارد تومان رسیده است. فاسمین بصورت تلفیقی (و بطور معمول) حدود 60 هزار تن شمش روی تولید می کند که البته تولید شرکت اصلی در سال 97 کمتر از انتظارات بود. تولید شمش سال 97 حدود 32 هزار…
#فاسمین
کالسیمین در دو ماهه اول 98 خوب نفروخته اما ظاهرا در خرداد و تیر بخش زیادی از موجودی 18500 تنی به فروش می رسد. بهای تمام شده هر تن شمش براساس جداول اعلام شده حدود 10 میلیون تومان و نرخ فروش در حال حاضر حدود 30 میلیون تومان است. اگر چه روش حسابداری موجودی کالا میانگین موزون است اما حدودا فروش موجودی 140-150 تومن به سود هر سهم اضافه می کند. یعنی اگر تولید و فروش سال 98 نرمال باشد، انتظار داریم سود هر سهم به حدود 300 تومان برسد و 140 تومان نیز از محل فروش موجودی عاید شرکت شود.
بنابراین اگر گزارش های ماهانه خوب باشد می توانیم انتظار داشته باشیم با سود 420-460 تومانی، قیمت سهم در میانمدت به 1800 تومان برسد.
کالسیمین در دو ماهه اول 98 خوب نفروخته اما ظاهرا در خرداد و تیر بخش زیادی از موجودی 18500 تنی به فروش می رسد. بهای تمام شده هر تن شمش براساس جداول اعلام شده حدود 10 میلیون تومان و نرخ فروش در حال حاضر حدود 30 میلیون تومان است. اگر چه روش حسابداری موجودی کالا میانگین موزون است اما حدودا فروش موجودی 140-150 تومن به سود هر سهم اضافه می کند. یعنی اگر تولید و فروش سال 98 نرمال باشد، انتظار داریم سود هر سهم به حدود 300 تومان برسد و 140 تومان نیز از محل فروش موجودی عاید شرکت شود.
بنابراین اگر گزارش های ماهانه خوب باشد می توانیم انتظار داشته باشیم با سود 420-460 تومانی، قیمت سهم در میانمدت به 1800 تومان برسد.
#قانون_تجدید_ارزیابی
معافیت مالیاتی ناشی از تجدید ارزیابی بصورت رسمی ابلاغ شد و بیشتر شرکت ها مشمول این معافیت هستند.
معافیت مالیاتی ناشی از تجدید ارزیابی بصورت رسمی ابلاغ شد و بیشتر شرکت ها مشمول این معافیت هستند.
پاراگراف
#کبافق #ماهانه کبافق مطابق روند عمل می کند و تولید 98 نیز برابر با 97 برآورد می شود. انتظار داریم تولید کنسانتره روی به 17-18 تن و تولید کنسانتره سرب به 2400 برسد. فعلا از فروش خبری نیست اما براساس اعلام خود شرکت، کل موجودی 97 جهت صادرات به گمرک تحویل داده…
#کبافق
کبافق موجودی سال 97 را بطور کامل فروخت. در خرداد 5267 تن شمش روی به نرخ 23.4 میلیون تومن به فروش رفته است.
نرخ شمش البته در خرداد حدود 2500 دلار بوده است و نرخ نیمایی هم کمتر از 10000 تومان نیست. بنظر می رسد فروش با نرخ 9500 تومانی ثبت شده در حالیکه بطور مثال فاسمین با دلار 12000 تومانی می فروشد. قاعدتا اگر نرخ اصلاح نشود، بایستی به اندازه مابه التفاوت آن با نرخ سامانه نیما سود تسعیر شناسایی شود و اگر هم دلار ها در سامانه نیما فروخته شود باید به اندازه تفاوت نرخ 12000 تومان و 9500 تومان سود شناسایی شود.
کبافق موجودی سال 97 را بطور کامل فروخت. در خرداد 5267 تن شمش روی به نرخ 23.4 میلیون تومن به فروش رفته است.
نرخ شمش البته در خرداد حدود 2500 دلار بوده است و نرخ نیمایی هم کمتر از 10000 تومان نیست. بنظر می رسد فروش با نرخ 9500 تومانی ثبت شده در حالیکه بطور مثال فاسمین با دلار 12000 تومانی می فروشد. قاعدتا اگر نرخ اصلاح نشود، بایستی به اندازه مابه التفاوت آن با نرخ سامانه نیما سود تسعیر شناسایی شود و اگر هم دلار ها در سامانه نیما فروخته شود باید به اندازه تفاوت نرخ 12000 تومان و 9500 تومان سود شناسایی شود.
پاراگراف
#دفارا #دپارس دپارس سهامدار 51 درصدی دفارا است. همانطور که جهش قیمتی دفارا نشان می دهد، شرکت در سال 97 کاملا متحول شده است بطوریکه از زیان 69 میلیارد تومانی در سال 96 به 33 میلیارد تومان سود در 9 ماهه 97 رسیده است و پیش بینی می شود با احتساب سود سرمایه…
#دپارس
پارس دارو پس از تقسیم سود دفارا گزارش خود را اصلاح کرد و سود هر سهم را به 420 تومان به ازای هر سهم افزایش داد. این رقم در مجمع قابل تقسیم است اما اگر با سرمایه جدید حساب کنیم سود هر سهم به 170 تومان خواهد رسید.
اگر در مجمع 350 تومان تقسیم شود، قیمت تئوریک به 1330 تومن می رسد. در سال 98 نیز در یک سناریوی معمولی سود 300 تومانی را انتظار داریم.
پارس دارو پس از تقسیم سود دفارا گزارش خود را اصلاح کرد و سود هر سهم را به 420 تومان به ازای هر سهم افزایش داد. این رقم در مجمع قابل تقسیم است اما اگر با سرمایه جدید حساب کنیم سود هر سهم به 170 تومان خواهد رسید.
اگر در مجمع 350 تومان تقسیم شود، قیمت تئوریک به 1330 تومن می رسد. در سال 98 نیز در یک سناریوی معمولی سود 300 تومانی را انتظار داریم.
#مسکن
تعداد معاملات مسکن در تهران از وضعیت بحرانی خارج شد و به میانگین نزدیک شد. تعداد معاملات به 12000 فقره رسید اما این عدد در دوره مشابه سال قبل حدود 19000 فقره بوده است که به معنای کاهش 37 درصدی است.
@rezayatee
تعداد معاملات مسکن در تهران از وضعیت بحرانی خارج شد و به میانگین نزدیک شد. تعداد معاملات به 12000 فقره رسید اما این عدد در دوره مشابه سال قبل حدود 19000 فقره بوده است که به معنای کاهش 37 درصدی است.
@rezayatee
#مسکن
متوسط نرخ مسکن در تهران با وجود وضعیت رکودی همچنان در حال افزایش است بطوریکه طی ماه اردیبهشت به تنهایی 12درصد افزایش یافته است.
متوسط نرخ تا پایان اردیبهشت حدود 12.6 میلیون تومان در هر متر مربع است.
@rezayatee
متوسط نرخ مسکن در تهران با وجود وضعیت رکودی همچنان در حال افزایش است بطوریکه طی ماه اردیبهشت به تنهایی 12درصد افزایش یافته است.
متوسط نرخ تا پایان اردیبهشت حدود 12.6 میلیون تومان در هر متر مربع است.
@rezayatee
#بازار
پس از مدتها شاهد آن هستیم که بازار از حالت صفر و یک (یا صف خرید یا صف فروش) خارج شده و به یک تعادل نسبی رسیده است. اگر بازدهی دلار را از ابتدای سال 96 که شاخص حدود 77 هزار واحد بود حساب کنیم، به عدد 257 درصد می رسیم و طی این دوره شاخص حدود 218درصد رشد کرده است. این یعنی بازدهی بورس در حال نزدیک شدن به مهمترین محرک خود یعنی دلار است. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم مانند زمانیکه دلار 15000 تومان بود افراد بی محابا دست به خرید بزنند و از این به بعد سرعت رشد شاخص کندتر خواهد شد. به شرط تعادل دلار در محدود 12500 تا 13500 تومان بیشتر نمادهای اصطلاحا بنیادی و دلاری یک بازدهی معقول خواهند داشت و خبری از جهش های یک سال و نیم گذشته نخواهد بود.
با متوقف شدن رشد دلار به مرور اثار رکود و کاهش قدرت خرید نیز نمایان تر خواهد شد که باید منتظر بروز آن در گزارش های ماهانه و معاملات بورس کالا باشیم. بررسی شرایط بنیادی اما نشان می دهد صحبت از حبابی بودن بازار جایگاهی ندارد و بیشتر نمادها اگر ارزان نباشند گران هم نیستند.
معاملات روزهای اخیر نشان می دهد بازار تمایل بیشتری به سهام جامانده از رشد بازار نظیر لیزینگی ها، ساختمانی ها، نیروگاهی ها و ... پیدا کرده است. یعنی انتظار این است که به نوعی تورم ایجاد شده در همه صنایع باید خود را نشان دهد. در برخی صنایع به واسطه افزایش نرخ و در برخی دیگر به مدد تجدید ارزیابی دارایی ها. بطور مثال نماد اخابر در اوایل سال 96 حدود 180 تومان بوده و امروز 300 تومان است، مشخص نیست که چه عاملی می تواند موجب رشد اخابر به اندازه رشد شاخص شود. رشد تعرفه ها یا تجدید ارزیابی دارایی ها؟ شاید هم اصلا رشد نکند!
همچنین قبول اینکه بازی رشد دلار به پایان رسیده کمی دشوار است. حداقل اخبار سیاسی این را نشان نمی دهد و مشخص نیست یک سال بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
@rezayatee
پس از مدتها شاهد آن هستیم که بازار از حالت صفر و یک (یا صف خرید یا صف فروش) خارج شده و به یک تعادل نسبی رسیده است. اگر بازدهی دلار را از ابتدای سال 96 که شاخص حدود 77 هزار واحد بود حساب کنیم، به عدد 257 درصد می رسیم و طی این دوره شاخص حدود 218درصد رشد کرده است. این یعنی بازدهی بورس در حال نزدیک شدن به مهمترین محرک خود یعنی دلار است. بنابراین نباید انتظار داشته باشیم مانند زمانیکه دلار 15000 تومان بود افراد بی محابا دست به خرید بزنند و از این به بعد سرعت رشد شاخص کندتر خواهد شد. به شرط تعادل دلار در محدود 12500 تا 13500 تومان بیشتر نمادهای اصطلاحا بنیادی و دلاری یک بازدهی معقول خواهند داشت و خبری از جهش های یک سال و نیم گذشته نخواهد بود.
با متوقف شدن رشد دلار به مرور اثار رکود و کاهش قدرت خرید نیز نمایان تر خواهد شد که باید منتظر بروز آن در گزارش های ماهانه و معاملات بورس کالا باشیم. بررسی شرایط بنیادی اما نشان می دهد صحبت از حبابی بودن بازار جایگاهی ندارد و بیشتر نمادها اگر ارزان نباشند گران هم نیستند.
معاملات روزهای اخیر نشان می دهد بازار تمایل بیشتری به سهام جامانده از رشد بازار نظیر لیزینگی ها، ساختمانی ها، نیروگاهی ها و ... پیدا کرده است. یعنی انتظار این است که به نوعی تورم ایجاد شده در همه صنایع باید خود را نشان دهد. در برخی صنایع به واسطه افزایش نرخ و در برخی دیگر به مدد تجدید ارزیابی دارایی ها. بطور مثال نماد اخابر در اوایل سال 96 حدود 180 تومان بوده و امروز 300 تومان است، مشخص نیست که چه عاملی می تواند موجب رشد اخابر به اندازه رشد شاخص شود. رشد تعرفه ها یا تجدید ارزیابی دارایی ها؟ شاید هم اصلا رشد نکند!
همچنین قبول اینکه بازی رشد دلار به پایان رسیده کمی دشوار است. حداقل اخبار سیاسی این را نشان نمی دهد و مشخص نیست یک سال بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
@rezayatee
بررسی گزارش #ایرانخودرو
خودرو در پایان سال 97 حدود 24000 میلیارد تومان دارایی دارد اما بدهی شرکت 30000 میلیارد تومان است. یعنی حساب سهامداران 6000 میلیارد تومان منفی است.
دارایی
در سال 97 فروش از 31 هزار میلیارد تومان به 20 هزار میلیارد کاهش یافته اما دارایی جاری 3000 میلیارد تومان بیشتر شده است. مطالبات تجاری و غیرتجاری 13000 میلیارد تومان است که حدود 50 درصد آن غیرتجاری است.
فروش اعتباری شرکت حدود 2300 میلیارد تومان است که 700 میلیارد تومان سود آن در سایر عملیاتی شناسایی شده است. 3200 میلیارد تومان موجودی کالا وجود دارد که 1800 میلیارد تومان آن محصول آماده فروش است.
یادداشت ها اطلاعات تحلیلی خاصی از کم و کیف مطالبات نمی دهند شاید گزاش حسابرس جزئیات بیشتری افشا کند.
ارزش دفتری سرمایه گذاری ها 4100 میلیارد تومان است که عمده آن به سهام ساپکو (1800 میلیارد تومان)، ایساکو، خدماتی تجارت ستاره ایران، خمحور، خگستر و سرمایه گذاری سمند اختصاص دارد.
بدهی
از مجموع 30هزار میلیارد تومان بدهی تنها 10 هزار میلیارد تومان هزینه مالی ندارد. از 6300 میلیارد تومان پرداختنی حدود 4200 میلیارد تومان تجاری است و عمدتا بدهی بابت تامین مواد اولیه و به قطعه سازان وابسته است.
جهت تامین کسری نقدی مجموعا 6300 میلیارد تومان تسهیلات بانکی و 13000 میلیارد تومان پیش دریافت از مشتریان در ترازنامه دیده می شود که 7600 میلیارد تومان نسبت به سال قبل افزایش یافته است.
حقوق صاحبان سهام
سرمایه شرکت 1500 میلیارد تومان و زیان انباشته سهم حدود 7700 میلیارد تومان است.
فروش
مبلغ فروش شرکت به 20 هزار میلیارد تومن کاهش پیدا کرده که این رقم با تعداد 363 هزار دستگاه به قیمت متوسط 39 میلیون تومان و فروش 6000 میلیارد تومان قطعات تحقق پیدا کرده است. تعداد فروش در سال 97 حتی از فروش در سال 92 نیز کمتر بوده است. متوسط نرخ فروش حدود 18درصد رشد داشته است.
سود ناخالص
نزدیک به 85درصد از بهای تمام شده را مواد اولیه تشکیل می دهد. زمانیکه نرخ فولاد و محصولات پتروشیمی گران می شود چطور می توان با قیمتگذاری دستوری بازار خودرو را مدیریت کرد. حاشیه سود ناخالص ایرانخودرو در هیچ دوره و در هیچ دولتی منفی نشده بود که در دوره تکنوکرات ها این افتخار بدست آمد. متوسط حاشیه سود ناخالص طی 16سال گذشته حدود 13 درصد بوده که در سال 97 به منفی 16درصد رسید.
در ساختار بهای تمام شده حدود 84 درصد مواد اولیه، حدود 13درصد دستمزد و تنها 3درصد سایر هزینه ها نظیر انرژی و استهلاک مشاهده می شود. یعنی حتی اگر ایرانخودرو بهینه عمل کند و بهای تامین مواد اولیه را کاهش دهد، با رشد بیش از دو برابری مواد خام، رشد نرخ فروش ضروری است.
کل هزینه دستمزد با احتساب بخش عمومی و اداری معادل 2700 میلیارد تومان است. تعداد نیروی انسانی شرکت 24هزار نفر است، یعنی سرانه دستمزد پرداختی 111 میلیون تومان در سال ( حدود 9 میلیون تومان ماهانه) است.
ساختار بهای تمام شده نشان می دهد بخش کوچکی از بهای تمام شده ثابت یا تورمی است و مابقی با تولید و نرخ مواد خام تغییر می کند. جهش های دلاری مشابه سال گذشته سهم دستمزد از بهای تمام شده را با سرعت بیشتری کاهش می دهد و پیش بینی می شود طی در سال 98، سهم دستمزد به شدت کاهش پیدا کند.
هزینه عمومی و اداری 1200 میلیارد تومان بوده که 50 درصد از آن وابسته به فروش است و مابقی با تورم افزایش پیدا می کند
در بخش سایر عملیاتی 700 میلیارد تومان درآمد فروش اقساطی شناسایی شده است که این مبلغ می تواند سالانه با رشد فروش افزایش پیدا کند.
حدود 900 میلیارد تومان هزینه جذب نشده در این بخش شناسایی شده که با رشد تولید کاهش خواهد یافت. همچنین رقم قابل توجه 1000 میلیارد تومانی بابت زیان ارزش تعهدات!!! شناسایی شده است (معادل 66 تومان به ازای هر سهم). توضیحی در این خصوص ارائه نشده و باید دید ماهیت آن چیست. اما بنظر می رسد این هزینه تکرار پذیر نیست.
هزینه مالی شرکت به 2700 میلیارد تومان رسیده است ( 180 تومان به ازای هر سهم). هزینه مالی حتی با ثابت ماندن تامین مالی در سال 98 افزایش خواهد یافت.
با توجه تورم درآمدها و هزینه ها رقم سود سرمایه گذاریها اهمیت خود را از دست داده است.
@rezayatee
خودرو در پایان سال 97 حدود 24000 میلیارد تومان دارایی دارد اما بدهی شرکت 30000 میلیارد تومان است. یعنی حساب سهامداران 6000 میلیارد تومان منفی است.
دارایی
در سال 97 فروش از 31 هزار میلیارد تومان به 20 هزار میلیارد کاهش یافته اما دارایی جاری 3000 میلیارد تومان بیشتر شده است. مطالبات تجاری و غیرتجاری 13000 میلیارد تومان است که حدود 50 درصد آن غیرتجاری است.
فروش اعتباری شرکت حدود 2300 میلیارد تومان است که 700 میلیارد تومان سود آن در سایر عملیاتی شناسایی شده است. 3200 میلیارد تومان موجودی کالا وجود دارد که 1800 میلیارد تومان آن محصول آماده فروش است.
یادداشت ها اطلاعات تحلیلی خاصی از کم و کیف مطالبات نمی دهند شاید گزاش حسابرس جزئیات بیشتری افشا کند.
ارزش دفتری سرمایه گذاری ها 4100 میلیارد تومان است که عمده آن به سهام ساپکو (1800 میلیارد تومان)، ایساکو، خدماتی تجارت ستاره ایران، خمحور، خگستر و سرمایه گذاری سمند اختصاص دارد.
بدهی
از مجموع 30هزار میلیارد تومان بدهی تنها 10 هزار میلیارد تومان هزینه مالی ندارد. از 6300 میلیارد تومان پرداختنی حدود 4200 میلیارد تومان تجاری است و عمدتا بدهی بابت تامین مواد اولیه و به قطعه سازان وابسته است.
جهت تامین کسری نقدی مجموعا 6300 میلیارد تومان تسهیلات بانکی و 13000 میلیارد تومان پیش دریافت از مشتریان در ترازنامه دیده می شود که 7600 میلیارد تومان نسبت به سال قبل افزایش یافته است.
حقوق صاحبان سهام
سرمایه شرکت 1500 میلیارد تومان و زیان انباشته سهم حدود 7700 میلیارد تومان است.
فروش
مبلغ فروش شرکت به 20 هزار میلیارد تومن کاهش پیدا کرده که این رقم با تعداد 363 هزار دستگاه به قیمت متوسط 39 میلیون تومان و فروش 6000 میلیارد تومان قطعات تحقق پیدا کرده است. تعداد فروش در سال 97 حتی از فروش در سال 92 نیز کمتر بوده است. متوسط نرخ فروش حدود 18درصد رشد داشته است.
سود ناخالص
نزدیک به 85درصد از بهای تمام شده را مواد اولیه تشکیل می دهد. زمانیکه نرخ فولاد و محصولات پتروشیمی گران می شود چطور می توان با قیمتگذاری دستوری بازار خودرو را مدیریت کرد. حاشیه سود ناخالص ایرانخودرو در هیچ دوره و در هیچ دولتی منفی نشده بود که در دوره تکنوکرات ها این افتخار بدست آمد. متوسط حاشیه سود ناخالص طی 16سال گذشته حدود 13 درصد بوده که در سال 97 به منفی 16درصد رسید.
در ساختار بهای تمام شده حدود 84 درصد مواد اولیه، حدود 13درصد دستمزد و تنها 3درصد سایر هزینه ها نظیر انرژی و استهلاک مشاهده می شود. یعنی حتی اگر ایرانخودرو بهینه عمل کند و بهای تامین مواد اولیه را کاهش دهد، با رشد بیش از دو برابری مواد خام، رشد نرخ فروش ضروری است.
کل هزینه دستمزد با احتساب بخش عمومی و اداری معادل 2700 میلیارد تومان است. تعداد نیروی انسانی شرکت 24هزار نفر است، یعنی سرانه دستمزد پرداختی 111 میلیون تومان در سال ( حدود 9 میلیون تومان ماهانه) است.
ساختار بهای تمام شده نشان می دهد بخش کوچکی از بهای تمام شده ثابت یا تورمی است و مابقی با تولید و نرخ مواد خام تغییر می کند. جهش های دلاری مشابه سال گذشته سهم دستمزد از بهای تمام شده را با سرعت بیشتری کاهش می دهد و پیش بینی می شود طی در سال 98، سهم دستمزد به شدت کاهش پیدا کند.
هزینه عمومی و اداری 1200 میلیارد تومان بوده که 50 درصد از آن وابسته به فروش است و مابقی با تورم افزایش پیدا می کند
در بخش سایر عملیاتی 700 میلیارد تومان درآمد فروش اقساطی شناسایی شده است که این مبلغ می تواند سالانه با رشد فروش افزایش پیدا کند.
حدود 900 میلیارد تومان هزینه جذب نشده در این بخش شناسایی شده که با رشد تولید کاهش خواهد یافت. همچنین رقم قابل توجه 1000 میلیارد تومانی بابت زیان ارزش تعهدات!!! شناسایی شده است (معادل 66 تومان به ازای هر سهم). توضیحی در این خصوص ارائه نشده و باید دید ماهیت آن چیست. اما بنظر می رسد این هزینه تکرار پذیر نیست.
هزینه مالی شرکت به 2700 میلیارد تومان رسیده است ( 180 تومان به ازای هر سهم). هزینه مالی حتی با ثابت ماندن تامین مالی در سال 98 افزایش خواهد یافت.
با توجه تورم درآمدها و هزینه ها رقم سود سرمایه گذاریها اهمیت خود را از دست داده است.
@rezayatee
برآورد سود #خودرو
برآورد سود ایرانخودرو یعنی انتخاب یک سناریو از یک مجموعه نامتنهایی از سناریوها و صرفا قصد داریم یکی از سناریوهای محتمل را بررسی کرده و به مرور آن را اصلاح کنیم.
جهت برآورد سود نیاز است چند متغیر اصلی (تعداد فروش، حاشیه سود ناخالص، سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و تامین مالی مورد نیاز) برآورد شود.
اولین متغیر، تعداد فروش خوردو است ( متوسط نرخ فروش با تقریب خوبی قابل برآورد است). ما فرض میکنیم تعداد فروش در سال 98 به 400هزار دستگاه برسد و در سال 99 به سطح نرمال 600 هزار دستگاه برسد. نرخ فروش نیز بطور متوسط 100درصد در سال 98 و 15 درصد در سال99 رشد داده می شود.
متوسط حاشیه سود ناخالص (بجز سال 97 که خاص است) حدود 13 درصد است. از طرفی حاشیه سود زیر 10 درصد عملا به معنای آن است که وضعیت ایرانخودرو بهبود نخواهد یافت. همچنین با توجه به افزایش نرخ فروش و عدم رشد نرخ ارز در سال 98، می توانیم انتظار حاشیه سود مطلوب را داشته باشیم. ما عدد 12درصد را انتخاب میکنیم.
جهت محاسبه تامین مالی مورد نیاز لازم است نسبتهای عملیاتی بررسی شوند. دوره وصول مطالبات به 104 روز رسیده است که بیشترین مقدار تاریخی محسوب می شود. فرض میکنیم دوره وصول تغییر نکند. دوره گردش موجودی را نیز 51 روز بوده که 50 روز در نظر میگیریم. دوره تسویه بدهی به 85 روز رسیده که به 75 روز کاهش می دهیم.
بنابراین بطور تقریبی برآورد می شود چنانچه تغییری در نسبتهای فعالیت اتفاق نیفتد، شرکت در سال 98 و 99 به ترتیب به 6500 و 8500 میلیارد تومان تامین مالی بیشتر نیاز خواهد داشت که تامین مالی با نرخ 20درصد نیز هزینه مالی را به 4100 و 6100 میلیارد تومان می رساند.
بنابراین انتظار داریم زیان خالص در سال 98 به 870 میلیارد تومان کاهش یابد و در سال 99 به سود 700 میلیارد تومانی برسیم.
@rezayatee
برآورد سود ایرانخودرو یعنی انتخاب یک سناریو از یک مجموعه نامتنهایی از سناریوها و صرفا قصد داریم یکی از سناریوهای محتمل را بررسی کرده و به مرور آن را اصلاح کنیم.
جهت برآورد سود نیاز است چند متغیر اصلی (تعداد فروش، حاشیه سود ناخالص، سرمایه گذاری در سرمایه در گردش و تامین مالی مورد نیاز) برآورد شود.
اولین متغیر، تعداد فروش خوردو است ( متوسط نرخ فروش با تقریب خوبی قابل برآورد است). ما فرض میکنیم تعداد فروش در سال 98 به 400هزار دستگاه برسد و در سال 99 به سطح نرمال 600 هزار دستگاه برسد. نرخ فروش نیز بطور متوسط 100درصد در سال 98 و 15 درصد در سال99 رشد داده می شود.
متوسط حاشیه سود ناخالص (بجز سال 97 که خاص است) حدود 13 درصد است. از طرفی حاشیه سود زیر 10 درصد عملا به معنای آن است که وضعیت ایرانخودرو بهبود نخواهد یافت. همچنین با توجه به افزایش نرخ فروش و عدم رشد نرخ ارز در سال 98، می توانیم انتظار حاشیه سود مطلوب را داشته باشیم. ما عدد 12درصد را انتخاب میکنیم.
جهت محاسبه تامین مالی مورد نیاز لازم است نسبتهای عملیاتی بررسی شوند. دوره وصول مطالبات به 104 روز رسیده است که بیشترین مقدار تاریخی محسوب می شود. فرض میکنیم دوره وصول تغییر نکند. دوره گردش موجودی را نیز 51 روز بوده که 50 روز در نظر میگیریم. دوره تسویه بدهی به 85 روز رسیده که به 75 روز کاهش می دهیم.
بنابراین بطور تقریبی برآورد می شود چنانچه تغییری در نسبتهای فعالیت اتفاق نیفتد، شرکت در سال 98 و 99 به ترتیب به 6500 و 8500 میلیارد تومان تامین مالی بیشتر نیاز خواهد داشت که تامین مالی با نرخ 20درصد نیز هزینه مالی را به 4100 و 6100 میلیارد تومان می رساند.
بنابراین انتظار داریم زیان خالص در سال 98 به 870 میلیارد تومان کاهش یابد و در سال 99 به سود 700 میلیارد تومانی برسیم.
@rezayatee
#خودرو
در سال 97 به دلیل افزایش بهای مواد و عدم افزایش نرخ فروش، حاشیه سود به شدت کاهش پیدا کرده است.
@rezayatee
در سال 97 به دلیل افزایش بهای مواد و عدم افزایش نرخ فروش، حاشیه سود به شدت کاهش پیدا کرده است.
@rezayatee
پاراگراف
برآورد سود #خودرو برآورد سود ایرانخودرو یعنی انتخاب یک سناریو از یک مجموعه نامتنهایی از سناریوها و صرفا قصد داریم یکی از سناریوهای محتمل را بررسی کرده و به مرور آن را اصلاح کنیم. جهت برآورد سود نیاز است چند متغیر اصلی (تعداد فروش، حاشیه سود ناخالص، سرمایه…
اثر #تورم بر ارزش بازار
#خودرو
براساس محاسبات بالا مشاهده می شود با تداوم روند فعلی نمی توان خیلی به سودآوری شرکت امیدوار بود. چرا که با ساختار فعلی مدیریت سرمایه در گردش، نیاز به تامین مالی به شدت بالا بوده و هزینه مالی سود عملیاتی را از بین می برد. در نتیجه فعلا نمی توان ایرانخودرو را برمبنای سودآوری ارزشمند دانست. هر چند سناریوهای بسیار خوشبینانه نیز برای شرکت دور از ذهن نیست.
اما آیا تورم اثری بر ارزش بازار شرکت دارد یا خیر؟ ممکن است گفته شود وقتی شرکت زیانده است، چه تفاوتی دارد که فروش شرکت 20 هزار میلیارد تومان باشد یا 100 هزار میلیارد تومان؟ اما اتفاقی که در واقعیت می افتد به دلیل رشد اهرم آن متفاوت است.
اگر بطور مثال فرض کنیم فروش ایرانخودرو به 100 هزار میلیارد تومان باشد و از طرفی بازار بطور ناخودآگاه می داند که که در 5 سال گذشته یک مرتبه و در 10 سال گذشته حداقل دو مرتبه حاشیه سود خالص ایرانخودرو بیش از 4 درصد بوده است. یعنی با احتمال 20 درصد سود خود ایرانخودرو می تواند به 4000 هزار میلیارد تومان و ارزش بازار به بیش از 24 هزار میلیارد تومان خواهد رسید. بنابراین امید ریاضی یا متوسط انتظارات، ارزش بازار را از سطح تعادلی 6000 میلیارد تومان به 10000 میلیارد تومان خواهند رساند.
@rezayatee
#خودرو
براساس محاسبات بالا مشاهده می شود با تداوم روند فعلی نمی توان خیلی به سودآوری شرکت امیدوار بود. چرا که با ساختار فعلی مدیریت سرمایه در گردش، نیاز به تامین مالی به شدت بالا بوده و هزینه مالی سود عملیاتی را از بین می برد. در نتیجه فعلا نمی توان ایرانخودرو را برمبنای سودآوری ارزشمند دانست. هر چند سناریوهای بسیار خوشبینانه نیز برای شرکت دور از ذهن نیست.
اما آیا تورم اثری بر ارزش بازار شرکت دارد یا خیر؟ ممکن است گفته شود وقتی شرکت زیانده است، چه تفاوتی دارد که فروش شرکت 20 هزار میلیارد تومان باشد یا 100 هزار میلیارد تومان؟ اما اتفاقی که در واقعیت می افتد به دلیل رشد اهرم آن متفاوت است.
اگر بطور مثال فرض کنیم فروش ایرانخودرو به 100 هزار میلیارد تومان باشد و از طرفی بازار بطور ناخودآگاه می داند که که در 5 سال گذشته یک مرتبه و در 10 سال گذشته حداقل دو مرتبه حاشیه سود خالص ایرانخودرو بیش از 4 درصد بوده است. یعنی با احتمال 20 درصد سود خود ایرانخودرو می تواند به 4000 هزار میلیارد تومان و ارزش بازار به بیش از 24 هزار میلیارد تومان خواهد رسید. بنابراین امید ریاضی یا متوسط انتظارات، ارزش بازار را از سطح تعادلی 6000 میلیارد تومان به 10000 میلیارد تومان خواهند رساند.
@rezayatee
#کاوه
کاوه در سال 97 با سرمایه 700 میلیارد تومانی 650 میلیارد تومان محقق کرد. و پیش بینی می شود سود خالص با سرمایه 1100 میلیارد تومانی در سال 98 و 99 به ترتیب به 1170 و 1400 میلیارد تومان برسد.
@rezayatee
کاوه در سال 97 با سرمایه 700 میلیارد تومانی 650 میلیارد تومان محقق کرد. و پیش بینی می شود سود خالص با سرمایه 1100 میلیارد تومانی در سال 98 و 99 به ترتیب به 1170 و 1400 میلیارد تومان برسد.
@rezayatee
پاراگراف
#کاوه کاوه در سال 97 با سرمایه 700 میلیارد تومانی 650 میلیارد تومان محقق کرد. و پیش بینی می شود سود خالص با سرمایه 1100 میلیارد تومانی در سال 98 و 99 به ترتیب به 1170 و 1400 میلیارد تومان برسد. @rezayatee
#کاوه
کاوه در سال 97 با سرمایه 700 میلیارد تومانی 650 میلیارد تومان محقق کرد. و پیش بینی می شود سود خالص با سرمایه 1100 میلیارد تومانی در سال 98 و 99 به ترتیب به 1170 و 1400 میلیارد تومان برسد.
ظرفیت فعلی تولید شرکت 1200 هزار تن فولاد و 1850 هزار تن شمش است که پایینتر از ظرفیت کار می کند.
شرکت در سال 98 می تواند 1150 هزار تن شمش و 1550 هزار اسفنجی تولید کند.
با بهره برداری از طرح 1200 هزار تنی، ظرفیت تولید فولاد در اواخر سال 98 به2400 هزار تن می رسد که البته در حالت نرمال در سال 99 حدود 600 هزار تن به تولید فعلی اضافه خواهد شد.
بنابراین شرکت باید مقداری اسفنجی مازاد بر تولید خود خریداری کند.
هزینه راه اندازی طرح حدود از 3000 میلیارد تومان است که هزینه مالی طرح از سال 99 محاسبه می شود. برآورد می شود هزینه مالی به تنهایی(بدون تسعیر ارز) حدود 470 میلیارد تومان باشد.
انتظار داریم با نرخ صادراتی 370 دلاری و نرخ داخلی 350 دلاری و دلار 11 هزار تومانی، سود هر سهم در سال 98 و 99 به ترتیب 105 و 135 تومان باشد.
قیمت سهم در حال حاضر 500 تومان است که 80 تومان در مجمع تقسیم می شود و تئوریک به 420 تومان می رسد. اگر تنها سود سال 98 را در نظر بگیریم قیمت سهم منطقی است اما تفاوت کاوه با سایر فولاد سازها رشدی بودن سود آن است. سال 99 سود به 135 تومان می رسد و در سال 1400 نیز با تکمیل ظرفبت فولاد و اضافه شدن ظرفیت اسفنجی سود همچنان رشدی خواهد بود. همچنین برنامه راه اندازی طرح گندله سازی نیز وجود دارد که شرکت سابقه خوبی نیز در پیشبرد طح ها داشته است. بنابراین اگر یک واحد پی بر ای بالاتر به سهم بدهیم، ارزش سهم در یک بازار نرمال 20 درصد بیشتر از قیمت فعلی خواهد بود.
@rezayatee
کاوه در سال 97 با سرمایه 700 میلیارد تومانی 650 میلیارد تومان محقق کرد. و پیش بینی می شود سود خالص با سرمایه 1100 میلیارد تومانی در سال 98 و 99 به ترتیب به 1170 و 1400 میلیارد تومان برسد.
ظرفیت فعلی تولید شرکت 1200 هزار تن فولاد و 1850 هزار تن شمش است که پایینتر از ظرفیت کار می کند.
شرکت در سال 98 می تواند 1150 هزار تن شمش و 1550 هزار اسفنجی تولید کند.
با بهره برداری از طرح 1200 هزار تنی، ظرفیت تولید فولاد در اواخر سال 98 به2400 هزار تن می رسد که البته در حالت نرمال در سال 99 حدود 600 هزار تن به تولید فعلی اضافه خواهد شد.
بنابراین شرکت باید مقداری اسفنجی مازاد بر تولید خود خریداری کند.
هزینه راه اندازی طرح حدود از 3000 میلیارد تومان است که هزینه مالی طرح از سال 99 محاسبه می شود. برآورد می شود هزینه مالی به تنهایی(بدون تسعیر ارز) حدود 470 میلیارد تومان باشد.
انتظار داریم با نرخ صادراتی 370 دلاری و نرخ داخلی 350 دلاری و دلار 11 هزار تومانی، سود هر سهم در سال 98 و 99 به ترتیب 105 و 135 تومان باشد.
قیمت سهم در حال حاضر 500 تومان است که 80 تومان در مجمع تقسیم می شود و تئوریک به 420 تومان می رسد. اگر تنها سود سال 98 را در نظر بگیریم قیمت سهم منطقی است اما تفاوت کاوه با سایر فولاد سازها رشدی بودن سود آن است. سال 99 سود به 135 تومان می رسد و در سال 1400 نیز با تکمیل ظرفبت فولاد و اضافه شدن ظرفیت اسفنجی سود همچنان رشدی خواهد بود. همچنین برنامه راه اندازی طرح گندله سازی نیز وجود دارد که شرکت سابقه خوبی نیز در پیشبرد طح ها داشته است. بنابراین اگر یک واحد پی بر ای بالاتر به سهم بدهیم، ارزش سهم در یک بازار نرمال 20 درصد بیشتر از قیمت فعلی خواهد بود.
@rezayatee
پاراگراف
#تیپیکو قیمت تیپیکو در حال حاضر روی سقف تاریخی قرار دارد که ناشی از انتظار افزایش نرخ در صنعت دارو است. در صورت افزایش نرخ احتمالا تک سهم هایی یافت می شود که اهرم بالاتری داشته باشند اما بیشتر نمادهای دارویی مشکل نقدشوندگی را دارند و نمادهای بزرگتر گروه…
#تیپیکو
سال مالی تیپیکو منتهی به اردیبهشت است و برآورد می شود در سال 98 به سود 210 تا 240 تومنی دست پیدا کند. علاوه بر رشد سودآوری شرکت های بورسی، برخی از غیر بورسی ها نظیر کلر پارس و پخش هجرت رشد بالایی داشته اند.
برای سال 99 نیز با لحاظ کردن رشد سودآوری در صنعت دارو، سود بیش از 320 تومانی در یک سناریو نه چندان خوشبینانه قابل دستیابی خواهد بود.
ناو هر سهم در حال حاضر 1800 تومان است اما شرکت طی دو ماه آینده می تواند 200 تومان در مجمع تقسیم کند و با سود سال آینده، سهم ارزنده محسوب می شود. بازار انتظار رشد سودآوری بالایی از زیرمجموعه های تیپیکو دارد و بعبارتی یا شرکت زیرمجموعه باید کاهش قیمت داشته باشند یا قیمت تیپیکو افزایش پیدا کند.
@rezayatee
سال مالی تیپیکو منتهی به اردیبهشت است و برآورد می شود در سال 98 به سود 210 تا 240 تومنی دست پیدا کند. علاوه بر رشد سودآوری شرکت های بورسی، برخی از غیر بورسی ها نظیر کلر پارس و پخش هجرت رشد بالایی داشته اند.
برای سال 99 نیز با لحاظ کردن رشد سودآوری در صنعت دارو، سود بیش از 320 تومانی در یک سناریو نه چندان خوشبینانه قابل دستیابی خواهد بود.
ناو هر سهم در حال حاضر 1800 تومان است اما شرکت طی دو ماه آینده می تواند 200 تومان در مجمع تقسیم کند و با سود سال آینده، سهم ارزنده محسوب می شود. بازار انتظار رشد سودآوری بالایی از زیرمجموعه های تیپیکو دارد و بعبارتی یا شرکت زیرمجموعه باید کاهش قیمت داشته باشند یا قیمت تیپیکو افزایش پیدا کند.
@rezayatee
#سنگ_آهن
طی چند ماه گذشته شاهد آغاز یک رالی صعودی در قیمت سنگ آهن بودیم بطوریکه قیمت به 123 دلار نیز رسید. هر چند قیمت همچنان با سقف 190 دلاری سال 2010 فاصله دارد. سنگ آهن سابقه رشدها و افت های سریع را در کارنامه دارد.
این رالی اما با شکسته شدن سد واله برزیل و کاهش 6 درصدی عرضه سنگ آهن آغاز شد و همچنان بحث بر سر اینکه این رالی ادامه دار خواهد بود یا خیر داغ است.
در دو سوپر سایکل گذشته اتفاقات ناگواری افتاد. در سال 2010 سرعت رشد چین به شدت کم شد و در سال 2012 هم سمت تقاضا ضعیف شد و هم طرح های توسعه ای عظیم راه اندازی شد. این بار اما خبری از رکود عمیق نیست و طرح های مشابه گذشته نیز در کار نخواهد بود.
گاها زمانیکه همه روی افت قیمت اتفاق نظر دارند شانس صعود بیشتر است.
اما انچه نمی توان نادیده گرفت موقت بودن کاهش عرضه است و برای تداوم رالی صعودی باید اتفاقات دیگری بیفتد. مانند زمانیکه قیمت فولاد به دلیل محدودیت زیست محیطی رشد کرد اما اتفاقات بعدی رشدی بلند مدت را برای آن رقم زد.
@rezayatee
طی چند ماه گذشته شاهد آغاز یک رالی صعودی در قیمت سنگ آهن بودیم بطوریکه قیمت به 123 دلار نیز رسید. هر چند قیمت همچنان با سقف 190 دلاری سال 2010 فاصله دارد. سنگ آهن سابقه رشدها و افت های سریع را در کارنامه دارد.
این رالی اما با شکسته شدن سد واله برزیل و کاهش 6 درصدی عرضه سنگ آهن آغاز شد و همچنان بحث بر سر اینکه این رالی ادامه دار خواهد بود یا خیر داغ است.
در دو سوپر سایکل گذشته اتفاقات ناگواری افتاد. در سال 2010 سرعت رشد چین به شدت کم شد و در سال 2012 هم سمت تقاضا ضعیف شد و هم طرح های توسعه ای عظیم راه اندازی شد. این بار اما خبری از رکود عمیق نیست و طرح های مشابه گذشته نیز در کار نخواهد بود.
گاها زمانیکه همه روی افت قیمت اتفاق نظر دارند شانس صعود بیشتر است.
اما انچه نمی توان نادیده گرفت موقت بودن کاهش عرضه است و برای تداوم رالی صعودی باید اتفاقات دیگری بیفتد. مانند زمانیکه قیمت فولاد به دلیل محدودیت زیست محیطی رشد کرد اما اتفاقات بعدی رشدی بلند مدت را برای آن رقم زد.
@rezayatee
#سنگ_آهن #فولاد
شاخص حاشیه سود فولادسازی چین نشان میدهد در ماه های اخیر حاشیه سود کاهش یافته و بطور متوسط به 30 دلار در هر تن رسیده است ( یعنی اگر فولاد 450 دلار باشد، بهای تولید 420 دلار است). البته فولاد سازها از اواخر 2016 تا اواخر 2018 حاشیه سود غیرمعمولی داشتند.
سمت تقاضای فولاد تقویت شد و از طرفی به دلیل مازاد عرضه قیمت سنگ آهن رشد نکرد.
ضریب مصرف سنگ آهن حدود 1.65 واحد است یعنی با سنگ آهن 120 دلاری ، هزینه سنگ آهن به تنهایی 200 دلار از فولاد 450 دلاری را شامل می شود. اگر از برخی مدل هایی که هزینه تولید فولاد را تخمین می زنند استفاده کنیم احتمالا به رقم 480 دلاری برای بهای تمام شده فولاد در اروپا می رسیم.
اما فولادسازها لزوما در نقطه سربسر تولید نمی کنند و سابقه نشان می دهد برای مدت بیش از یکسال نیز با مارجین منفی تولید کرده اند.
@rezayatee
شاخص حاشیه سود فولادسازی چین نشان میدهد در ماه های اخیر حاشیه سود کاهش یافته و بطور متوسط به 30 دلار در هر تن رسیده است ( یعنی اگر فولاد 450 دلار باشد، بهای تولید 420 دلار است). البته فولاد سازها از اواخر 2016 تا اواخر 2018 حاشیه سود غیرمعمولی داشتند.
سمت تقاضای فولاد تقویت شد و از طرفی به دلیل مازاد عرضه قیمت سنگ آهن رشد نکرد.
ضریب مصرف سنگ آهن حدود 1.65 واحد است یعنی با سنگ آهن 120 دلاری ، هزینه سنگ آهن به تنهایی 200 دلار از فولاد 450 دلاری را شامل می شود. اگر از برخی مدل هایی که هزینه تولید فولاد را تخمین می زنند استفاده کنیم احتمالا به رقم 480 دلاری برای بهای تمام شده فولاد در اروپا می رسیم.
اما فولادسازها لزوما در نقطه سربسر تولید نمی کنند و سابقه نشان می دهد برای مدت بیش از یکسال نیز با مارجین منفی تولید کرده اند.
@rezayatee