کانال اختصاصی رضا نصری
4.39K subscribers
1.24K photos
4 videos
1 file
765 links
تحلیل در مورد حقوق بین الملل، حقوق روابط بین الملل آمریکا، سیاست خارجه، امنیتی سازی، برجام
Download Telegram
‏در انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا، راست افراطی به طرز شگفت‌انگیزی پیروز شد و مکرون را عملا وادار به انحلال مجلس ملی کرد! اگر در قرن گذشته مشخصه بارز راست افراطی در اروپا «یهودستیزی» بود، این بار با توپ پُر علیه مسلمانان به میدان آمده است. پیروزی محتمل ترامپ در آمریکا هم می‌تواند منجر به تشکیل یک ائتلاف اسلام‌ستیز خطرناک در دو سوی آتلانتیک شود و فضای بین‌المللی را برای مسلمانان بسیار دشوار سازد.

در چنین شرایطی، ایجاد یک «منطقه قوی» در غرب آسیا - که حامی و پشتیبان حقوق اساسی مسلمان باشد - بیش از همیشه یک ضرورت است.

https://twitter.com/RezaNasri1/status/1800043126532243840?t=I9os77BPf4HxfSXbwyYSDg&s=19
در گفت‌وگو با «خبرآنلاین»
رضا نصری

این قطعنامه [شورای حکام آژانس] هر دو طرف را در شرایط دشوارتری قرار می‌دهد چرا که یک گام دیگر در مسیر تشدید تقابل است. این قطعنامه و نامه‌ای که سه کشور اروپایی پیرو آن به شورای امنیت ارسال کردند به ترتیب یک بستر حقوقی و یک بستر سیاسی برای اتخاذ اقدامات سختگیرانه‌تر علیه ایران فراهم می‌سازد. به بیان دیگر، از نظر «حقوقی» یک مسیر جدید به سمت صدور یک گزارش جامع از سوی مدیرکل آژانس و در نهایت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت باز شده و از نظر سیاسی نیز - آنطور که از محتوای نامه کشورهای اروپایی پیداست - ظواهر امر نشان می‌دهد فضای حاکم به سمت تقابل و تشدید تنش در حال شکل‌گیری است. از طرف دیگر، دولت ایران نیز قصد دارد به این قطعنامه واکنش نشان دهد و واکنش آن - چنانچه تناسبی با اقدام کشورهای غربی نداشته باشد - مستعد است طرفین را هرچه بیشتر به سمت تقابل سوق دهد. طبیعتا، شکل‌گیری چنین فضایی به نفع هیچکدام از طرفین نخواهد بود.

ابتدا لازم به ذکر است که کشورهای اروپایی هیچ مبنای حقوقی محکمی برای توسل به مکانیسم حل اختلاف مندرج در برجام (یا همان مکانیسم موسوم به «ماشه») ندارند. مکانیسم ماشه برای زمانی طراحی شده که «ایران» ناقض اولیه برجام - یا Initial defector - بوده باشد. حال اینکه اقدامات جبرانی ایران همگی مطابق ماده ۳۶ برجام - نه به منظور نقض توافق بلکه - به منظور وادار کردن طرف مقابل به پایبندی به توافق صورت گرفته است. از این رو، کشورهای اروپایی نمی‌توانند ادعا کنند که با حسن‌نیت باور دارند که ایران ناقض اولیه بوده یا اینکه با نیت «نقض برجام» دست به این اقدامات زده است. منتها زمانی که شرایط سیاسی اجازه دهد، عرصه روابط بین‌الملل می‌تواند به عرصه زورگویی تبدیل شود و از این جهت نیز توسل این کشورها به مکانیسم ماشه محتمل است. مضاف بر اینکه در نامه‌ای که به شورای امنیت ارسال کردند - با اشاره به تاریخ انقضای خودکار قطعنامه ۲۲۳۱ در ماه اکتبر ۲۰۲۵ - به تلویح به این موضوع نیز اشاره کرده‌اند. در واقع، اینطور القا کرده‌اند که چنانچه اختلافات کنونی تا روز انقضای خودکار قطعنامه ۲۲۳۱ - که تاریخ خروج پرونده ایران از دستور کار شورای امنیت است - حل و فصل نگردد، به این سازوکار، ولو برخلاف نص برجام، متوسل خواهند شد.

علاوه بر این، قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس این زمینه را نیز فراهم کرده تا این کشورها - مستقل از سازوکار موسوم به ماشه - با اتهام نقض معاهده ان.پی.تی و تعهدات پادمانی، پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهند. یعنی، جدا از مکانیسم ماشه، موضوع دیگری در رابطه با پرونده هسته‌ای در دستورکار شورای امنیت قرار گیرد.

ایران باید در فرایند «تعیین واکنش» چند نکته را در نظر داشته باشد.

▪️اول اینکه واکنش خود را به نحوی طراحی کند که موجبات بسترسازی جدید حقوقی علیه کشور فراهم نشود. به عبارت دیگر، به نحوی واکنش نشان دهد که - در صورت پیروزی محتمل ترامپ - زمینه اجماع‌سازی گسترده پیرامون قطعنامه‌های شورای امنیت مهیا نباشد. این موضوع حائز اهمیت است چرا که در کنگره آمریکا نیز قوانینی به تصویب رسیده که به دولت جدید ترامپ اجازه خواهد داد فروش نفت ایران به چین را هدف قرار دهد و ترکیب این دو - یعنی ترکیب تحریم‌های بین‌المللی از یک سو و اهرم‌هایی که ترامپ در اختیار دارد از سوی دیگر - می‌تواند فضای بین‌المللی را به طرز قابل ملاحظه‌ای به زیان ایران مهیا سازد.

▪️دوم اینکه دولت ایران باید توجه داشته باشد شکافی که در دولت قبل میان اروپا و آمریکا برقرار بود در فضای کنونی از میان رفته است و دست دولت بایدن - و به طریق اولی، دست دولت ترامپ - برای اعمال فشار به ایران بازتر خواهد بود.

▪️سوم اینکه چنانچه واکنش ایران - به زعم چین و روسیه - خدشه‌ای به معاهده ان.پی.تی یا رژیم عدم اشاعه وارد سازد، محتمل است این دو کشور نیز - که به صورت سنتی حساسیت زیادی نسبت به این موضوع دارند - مواضع سختگیرانه‌تری نسبت به ایران اتخاذ کنند.

به بیان دیگر، واکنش ایران نباید به گونه‌ای باشد که موجبات اعتراض چین و روسیه را نیز فراهم آورد.

▪️چهارم اینکه لازم است دولت ایران از اتخاذ واکنشی که موجب شود مطالبات جدیدی از ایران درخواست شود پرهیز نماید. یعنی اجازه ندهد سندی در آژانس یا شورای امنیت تصویب شود که در آن - مثلا در حوزه بازرسی - مطالبات و معیارهای جدیدی مبنای مذاکرات بعدی قرار گیرد.در واقع، آنچه به نفع ایران، طرف مقابل و امنیت منطقه خواهد بود این است که هم کشورهای غربی و هم ایران تلاش کنند دینامیک موجود را - که بر اساس تشدید تنش شکل گرفته - به نفع ایجاد یک دینامیک جدید مبنتی بر تنش‌زدایی تغییر دهند.
آقای دکتر میدری، کارشناس همراه دکتر #پزشکیان در نشست اقتصادی صدا و سیما، به نکته بسیار مهمی اشاره کردند. ایشان - نقل به مضمون - گفتند یکی از مشکلات اساسی ما در سیاست خارجی این است که یک نگاه محفلی به وزارت امور خارجه داریم. کسی که دارد با غرب مذاکره می‌کند را متصل به انگلیس می‌خوانیم و دیگری را عامل چین می‌دانیم!

به نظرم واقعا این‌ یکی از آفت‌های فضای سیاست داخلی ماست که برای کارگزاران سیاست خارجی هزینه فراوان ایجاد می‌کند.

واقعیت این است که کسانی که امروز به ناحق «غربگرا» خوانده می‌شوند کارگزارانی هستند که صرفاً در زمان تصمیم حاکمیت به مذاکره با غرب یا در مسند قدرت قرار داشتند یا اینکه به دلیل تخصصی که در مذاکرات داشتند در این مقاطع از آن‌ها استفاده شده‌ است. 

به عنوان مثال به دوران خاتمی نگاه کنید. یعنی زمانی که مطابق خرد جمعی و تصمیم حاکمیتی دولت وقت وارد مذاکره با کشورهای غربی شد.

زمانی که در دولت خاتمی مذاکرات هسته‌ای شروع شد، اوج «سیاست تغییر خاورمیانه» در آمریکای سرمست از پیروزی در جنگ سرد و پیروزی و در افغانستان و عراق بود. این سیاست آمریکا - که در دوران کلینتون با تلاش برای تحمیل پیمان صلح میان اسرائیل و نمایندگان فلسطین شروع شده بود - در دوران بوش از طریق مداخله نظامی و تغییر رژیم پیگیری می‌شد. در آن زمان، نومحافظه‌کارانی که در آمریکا به قدرت رسیده بودند تلاش می‌کردند با طرح اتهام ساخت سلاح هسته‌ای به ایران - یعنی اتهامی شبیه به اتهامی که به عراق وارد کرده بودند - زمینه حمله نظامی به ایران را مهیا کنند و گامی دیگر در جهت شکل‌دهی به «خاورمیانه جدید» - با محوریت ایمن‌سازی شاهراه نفت و تفوق اسرائیل در منطقه -- بردارند. 

در این میان، هم فضای سیاسی و اجتماعی آمریکا - که مترصد انتقام گرفتن از مرتکبین حملات ۱۱ سپتامبر بود - برای درگیری نظامی با کشورهای منطقه مهیا بود، هم ایران در «محور شرارت» قرار گرفته بود، هم بودجه‌های کلان برای اپوزیسیون و ایجاد یک دولت انتقالی در خارج از کشور در نظر گرفته شده بود و هم پرونده هسته‌ای ایران - پس از قطعنامه سنگین شورای حکام آژانس - در یک قدمی ارجاع به شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفته بود. 

در آن زمان، دولت‌های عرب منطقه (آنطور که بعدها در اسناد ویکی‌لیکس هم منشر شد) نیز به شدت برای حمله آمریکا به ایران رایزنی و لابیگری می‌کردند، دولت آریل شارون در اسرائیل به کنگره آمریکا نماینده می‌فرستاد تا به نمایندگان و افکار عمومی آمریکا نسبت به «آماده شدن بمب اتم ایران در شش ماه آینده» هشدار دهند، چین و روسیه (همانطور که بعدها در رای‌گیری‌های شورای امنیت نشان دادند) نسبت به برنامه هسته‌ای ایران رویکرد منفی داشتند؛ و ایران نیز جز چند سانتیرفوژی که در گوشه‌ای می‌چرخید و یک صنعت نظامی که تازه شکل گرفته بود اهرم خاصی در اختیار نداشت. 

در این مقطع، تصمیم نظام این بود که از تشدید تنش جلوگیری کند، مانع ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت شود و تلاش کند با تعلیق موقت غنی‌سازی، همکاری با آژانس و مذاکره با کشورهای اروپایی - که خود نگران ماجراجویی جدید آمریکا در منطقه بودند - مانع فضاسازی و بهانه‌تراشی جدید واشنگتن شود. 

منتها کسانی که در آن دوران کارگزار این سیاست حاکمیتی بودند لقب «غربگرا» گرفته‌اند و سال‌ها هزینه سیاسی، حیثیتی و شخصی انجام ماموریت‌شان را پرداختند!  

در دوران مذاکرات برجام هم همینطور!  دلیل ورورد آمریکا به مذاکرات - نه شیفتگی و اعتماد عده‌ای کارگزار سیاست خارجی نظام به آمریکا و غرب بلکه - وجود شش قطعنامه فصل هفتمی شورای امنیت بود که بدون تایید آمریکا - به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت - قابل لغو نبودند؛ و از این رو باز تصمیم حاکمیت بر این شد که با آمریکا نیز مذاکره کند. 

منتها باز دولت و کارگزارانی که در مسند مسئولیت بودند - با اتهام غربگرایی و غربگدایی - هزینه این مذاکرات ناگزیر را شخصاً پرداخت کردند!

در مورد سیاست نزدیکی به شرق هم اتفاق مشابهی رخ داد. کارگزارانی که پیگیر این پروژه نظام سیاسی کشور بودند این‌ بار با انگ «روسوفیل» و «کمونیست» و برچسب‌های مشابه مواجه شدند.

مادام که سیاست داخلی برای کارگزاران سیاست خارجی هزینه ایجاد کند، نمی‌شود از ظرفیت و پتانسیل دستگاه دیپلماسی کشور به بهترین شکل و در جهت تامین منافع ملی استفاده کرد.

خوشحالم دکتر پزشکیان و تیم او به درستی این مسئله را درک کرده و از تریبون صدا و سیما به آن پرداخته است.
 
https://twitter.com/RezaNasri1/status/1801365360731410548?t=MjUZW5lw89gfUG-yKsjqeg&s=19
ادعای آقای زاکانی مبنی بر اینکه آقایان ظریف، روحانی و لاریجانی سند برجام را از او و دیگر مقامات نظام پنهان کرده بودند و در «محرمانگی کارها را پیش می‌بردند» ادعای عجیبی است. کافی بود همان موقع به سایت وزارت امور خارجه مراجعه می‌کردند تا متن کامل برجام را آنجا پیدا می‌کردند. همین الان هم می‌توانند عبارت «متن برنامه جامع اقدام مشترک» را در گوگل جستجو کنند تا ببینند از تاریخ انعقاد توافق در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ متن کامل آن در اغلب سایت‌های خبری بارگذاری شده بود. اگر نه، می‌توانستند پنج روز صبر کنند و قطعنامه ۲۲۳۱ را - که برجام ضمیمه آن است - در سایت سازمان ملل متحد مطالعه کنند!

کاش رقابت‌های سیاسی و جناحی انقدر بر سیاست خارجی، منافع ملی و حتی تاریخ مستند کشور سایه نینداخته بود!

https://twitter.com/RezaNasri1/status/1802094106585206990?t=qjS7SOLMkRyZSGy455yXTg&s=19
‏چطور از یک طرف می‌گویند «تحریم‌ مشکل ما نیست» و تاثیرش خنثی شده و از طرف دیگر هر بار نامی از تحریم می‌برند آن را همچنان «ظالمانه» می‌خوانند؟ تحریمی که دیگر «مشکلی نیست» و خنثی شده، چطور می‌تواند هم‌زمان «ظالمانه» باشد؟
‏آقای قالیباف توضیح دهند با اهرم‌هایی که قرار بود «قانون اقدام راهبردی» در اختیار مذاکره‌کنندگان قرار دهد، دولت سیزدهم - که ایشان خود را ادامه‌دهنده راه آن می‌دانند - به چه دستاوردهای ملموسی برای مردم رسید؟ با این اهرم‌های جدید کدام تحریم‌ها لغو شد؟
برای امضای کارزار حمایت از دکتر پزشکیان:

https://www.karzar.net/pezeshkian
‏آقای جلیلی در پاسخ به سوالات بخش اول مناظره دوم گفتند: «من هم تبریک عرض می‌کنم پیروزی تیم والیبال بویژه بر آمریکا را» و با طعنه به دکتر ظریف اضافه کرده‌اند «البته اگر نگویند که خود آمریکا نمی‌خواست برنده شود»!

اگر از والیبال بگذریم، برای نمونه چند تیتر روزنامه‌های آمریکا و انگلیس را به آقای جلیلی یادآوری می‌کنم که در آن از شکست‌های «مفتضحانه»، «خفت‌بار» و «آبروریز» آمریکا در صحنه دیپلماسی در زمان دکتر ظریف نوشته‌‌اند!

شاید دکتر جلیلی ببینند بُرد در حوزه دیپلماسی بازتابش این می‌شود که سی.ان.ان از انزوای آمریکا در سازمان ملل متحد گزارش دهد؛ گاردین از اینکه آمریکا در تقابل با متحدین خود قرار گرفته بگوید؛ و سایر رسانه‌های داخلی آمریکا از اینکه چرا پومپئو بدترین وزیر امور خارجه تاریخ آمریکا بنویسند!

دوستان رسانه‌ای آقای دکتر جلیلی هم می‌توانند - اگر انصاف داشته باشند - به جای انتشار هزار باره آن عکس دکتر ظریف و امیر کویت در حاشیه جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد که ادعا می‌کنند موجب خفت ایران شده - تیتر این روزنامه‌ها را هم ترجمه و منتشر کنند!

برای عزت ملی ضرر ندارد!

https://twitter.com/RezaNasri1/status/1804177593039462772?t=UFKG5_FNOBSLPaNEPw4Smg&s=19
ایران‌اینترنشنالِ ویرانی‌طلب را خاموش کنیم و خودمان - به عشق ایران - برای سرنوشت‌مان تصمیم بگیریم!
خطاب به ویرانی‌طلبان و رسانه‌هایشان

نویسنده: علی نصری

دانته، در کمدی الهی «خیانت» را نابخشودنی‌ترین گناه میداند و جایگاه خائنین به وطن را در اعماق «آنتنورا»‌ - فضایی تاریک و یخ‌بندان - که در آن «هیچ نوری به آنان نمی‌رسد» میخواند.

پس سخن گفتن با شما کار دشواری‌ست چرا که نه گرمایی در دل‌هایتان مانده تا بتوان بر شعله‌‌اش دمید و از آن آتش غیرتی افروخت و نه کورسویی از وطن‌دوستی تا بتوان در پرتوی آن مسیر بازگشت‌تان به سوی ملت را روشن نمود.

قلم دانته به تنهایی کفایت نمیکند. شکسپیر هم باید دست در دست او نهد تا توصیف کند که چگونه در طول این سالها، هنگامی که ملت - نه در خواب خوش - که شب‌ها خسته و کوفته از شدت فشارها و رنج‌های روزگار، نیمه‌جان به پهلو دراز میکشید و پلک‌هایش آهسته سنگین میشد؛ شما «کلادیوس»وار با پیاله‌ کوچک و پنهانی در دست، دزدانه با امواج ماهواره‌‌ها، از دریچه تلویزیون‌ ‌وارد اتاقش میشدید، و معجون زهرآلود کُشنده‌ای از «یأس» و «ناامیدی» و «استیصال» را آرام آرام در داخل دروازه گوشش می‌ریختید، تا اربابان‌تان تاج و خاک و همسرش را به ارث ببرند.

در طول این سال‌ها، وقتی مقامات آمریکایی هر روز از تحریم‌های «فلج‌کننده» و «خردکننده» و «بی‌رحمانه» علیه هموطنانتان می‌گفتند و آن‌ها را «به علف‌خواری افتادن» و «به زانو درآمدن» تهدید می‌کردند و نشانه موفقیت سیاست «فشار حداکثری»شان را در رشد آمار «فروش اعضای بدن» جوانان ایرانی برای سیر کردن شکم فرزندانشان میدیدند و با وقاحت بر آن می‌بالیدند، شما نه یک لحظه رگ غیرت‌تان، نه عرق وطن‌دوستی‌تان و نه صدا وجدان‌تان، تکان‌تان داد تا نخواهید به عنوان بازوی رسانه‌ای و ابزار جنگ‌روانی آن‌ها، علیه کشور خودتان، عمل کنید.

وقتی پدران و مادران ایرانی هر شب سفره‌های کوچکتری جلوی فرزندانشان پهن میکردند، و خود از شدت شرم‌ساری چشم به زمین میدوختند، کار شما نمک پاشیدن بر زخم آنها و به راه انداختن کارزار «زندگی نرمال» بود، تا بخواهند همان زمین دهان باز کند و در آن فرو بروند.

وقتی ویروس همه‌گیر کرونا، از شرق آسیا، کشورها را یکی پس از دیگری درمی‌نوردید و اضطراب و ترس تمام جوامع را دربر گرفته بود و همه دولت‌ها می‌کوشیدند تا با انواع و اقسام شِگِردهای روان‌شناسی و تزریق قطره‌چکانی و محتاطانه اخبار، از پانیک عمومی جلوگیری کنند، شما برای هموطنان‌تان تصاویر جعلی ماهواره‌ای از «گورهای دسته‌جمعی» در ایران پخش می‌کردید، تصاویر دروغین از «غش کردن» مردم در گوشه و کنار خیابان‌ها منتشر میکردید، و مأموران‌تان را با دوربین به غسالخانه‌ قبرستان‌ها می‌فرستادید تا از انبوه جنازه‌ها فیلم‌برداری کنند و در بخش «ویدئوهای ارسالی از ایران»تان نشان دهید.

فراموش نکرده‌ایم که در اوج پاندمی، هنگامی که ۳۰ تن از نمایندگان کنگره آمریکا خواستار تعلیق موقت تحریم‌ها علیه ایران شدند، شما بودید که از قول «مردم ایران» به دولت دونالد ترامپ نامه نوشتید و گفتید مبادا آمارهای بالای مرگ و میر ما باعث شود تحریم‌ها را - ولو برای لحظه‌ای- بردارید و «فشار حداکثری» اندکی کم کنید!

و در حالی که تصاویر دلخراش بدن‌های جزغاله زنان و کودکان، سرهای از بدن جدا شده نوزادان، و خانه‌ها و مدارس و بیمارستانهای با خاک یکسان‌شده غزه توسط رژیم نسل‌کش اسرائیل، یک جهان را در شوک و بهت و خشم فرو برده، شما انگشت اشاره‌تان را به سوی «سر مار» و «چشم اختاپوس» در ایران دراز کردید، تا شاید بتوانید سیل مرگ و ویرانی جنگ را به سمت خاک کشورتان روانه کنید.

حال که چنین بودید و هستید، چرا فکر می‌کنید که امروز مردم ایران گوش به فرمان شما برای «تحریم انتخابات» می‌سپارند؟

ای کلادیوس‌های برادرکُش بدنام! آن «شیره نفرین‌شده سیکران» که در گوش‌‌مان ریختید اثر نکرد! آن معجون زهرآلود یأس و افسردگی، ما را نکُشت! با اندک ندایی دوباره از جایمان بلند شدیم! و با انگیزه و اراده‌ به حرکت افتادیم. یخ‌بندان «آنتنورا»ی شما به گرمی دل‌های ما سرایت نکرد و ظلمت کینه‌توزی شما چشمان‌مان را بر مسیر روشن پیشرفت و سازندگی، و مسالمت‌‌جویی و خشونت‌پرهیزی، نبست. جمعه آینده به پای صندوق‌ها میرویم و «برای ایران» رای میدهیم.

@AliNasriTelegram
‏در داخل می‌گویند اسیر برجام شده‌ایم و در خارج با چین و روسیه بیانیه مشترک می‌دهند و برجام را توافق «بُرد-بُرد» می‌خوانند! چون می‌دانند اراده نظام است!

ولی حاضرند بخاطر چند رای مردم را گمراه کنند؛ و از اینکه ایرانیان را با این ادعا که «تا ابد محکوم به زندگی زیر بار تحریم هستید» ناامید کنند هیچ ابایی ندارند.

https://twitter.com/RezaNasri1/status/1805336106730197264?t=xdu33US-I3EAwFXkecK5UQ&s=19