اپیزود ۶۲ #آکادمی_بهره_وری
مدیریت بر خود
( چرا و چگونه باید خودمان را مدیریت کنیم تا نتایج بهتری بگیریم ؟ )
مباحث مطرح شده در این فایل صوتی، عبارت است از:
خودآگاهی
مأموریت و رسالت
اهداف
مسیر حرکت
رفع موانع
تغییر و بهبود
مسئولیت پذیری
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#بهره_وری
کد f14
مدیریت بر خود
( چرا و چگونه باید خودمان را مدیریت کنیم تا نتایج بهتری بگیریم ؟ )
مباحث مطرح شده در این فایل صوتی، عبارت است از:
خودآگاهی
مأموریت و رسالت
اهداف
مسیر حرکت
رفع موانع
تغییر و بهبود
مسئولیت پذیری
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#بهره_وری
کد f14
رضا جوشن
reza joshan – فضای امن در گفتگو
مثلث کارپمن
reza joshan
مثلث کارپمن
بخشی از وبینار آداب گفتگو
یک نمونه از گرفتاریهای ما در روابط روزمرهمان
#مهارتهای_ارتباطی
(بابت کیفیت این قسمت، معذرت میخوام)
#رادیو_بهره_وری
بخشی از وبینار آداب گفتگو
یک نمونه از گرفتاریهای ما در روابط روزمرهمان
#مهارتهای_ارتباطی
(بابت کیفیت این قسمت، معذرت میخوام)
#رادیو_بهره_وری
رضا جوشن
معتاد به کار ✍ #رضا_جوشن اگر از آن دسته از افرادی هستید که بیشتر ترجیح میدهید در محل کارتان باشید و از بودن در کنار خانواده لذت نمیبرید و یا اصولاً از برنامههای تفریحی دوری میکنید و یا حوصلهتان سر میرود، ممکن است شما هم به شغلتان اعتیاد پیدا کرده باشید!…
اول شادی دوم کار
✍ #رضا_جوشن
وضعیت معیشت به گونه ای شده که بسیاری از زنان و مردان مجبورند هر روز تا دیر وقت کار کنند و حتی در روزهای تعطیل و آخر هفته هم فرصتی برای استراحت و با هم بودن ندارند!
شاید در این شرایط دم زدن از استراحت و تفریح و تعطیلات آخر هفته و حال دادن به خود و خانواده مقداری نامأنوس و به دور از درک اجتماعی باشد؛ اما هر چه با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیتونم راجع به نقش و تأثیر همین تفریح های کوچک در شادی و موفقیت شخصی و خانوادگی نگویم و ننویسم.
پس لطفاً اگه هنوز توی دلتون نگفتید که ای بابا این چقدر دلش خوشه! ادامه مطلبو بخونید:😉
واقعیت این است که یک آدم داغون ( افسرده / مضطرب / نگران / غمگین و . . . ) را خیلی راحت تر و ساده تر می توان مدیریت کرد تا یک آدم بهره ور (شاد و موفق / با عزت نفس و اعتماد به نفس ) ! چرا؟ چون آدم داغون دائماً در حال دویدن است؛ فقط جلوی پایش را می بیند، درگیر روزمرگی هست و با هر وعده و وعیدی خیلی زود رام میشه و دلایل دیگه ای از همین دست . . .
بنابراین کسی که شما را مدیریت میکنه اگه مدیر قوی و لایقی نباشه بدش نمیاد که شما بیشتر یه آدم داغون باشید تا یه آدم بهره ور! حالا این مدیر غیر قوی میتونه هر کسی باشه؛ از همسر گرفته تا روزگار! هر فرد یا سیستمی که شما را در جایگاه ضعف و اندوه نگه دارد در واقع داره کار خودشو برای مدیریت شما راحت میکنه!
جالب ترین قسمت این ماجرا اینجاس که ما اصولاً غم ها و استرس ها و . . . را به اوضاع اقتصادی و روابط خانوادگی و درس نخوندن فرزند و اینجور چیزا ربط میدیم و خودمونو یجورایی آروم می کنیم؛ البته آروم که چه عرض کنم، بیشتر خودمونو ساکت می کنیم؛ ساکت میشیم و باز بیشتر و تندتر می دویم. می دویم و باز می دویم . . .
به کجا؟ اصولاً خودمون هم نمیدونیم! اصلاً فرصت نداریم ببینیم به کجا؟ فقط داریم می دویم!
حالا پیشنهاد من چیه؟
چیزی که گفتم حیفم میاد براتون نگم اینه که بیاین و بخاطر منم شده یه مدت روال زندگیتونو برعکس کنین!! چجوری؟ خیلی ساده . . .
بجای اینکه همش در حال کار و شغل و گرفتاری و مشغله و مأموریت و انجام وظیفه و قول دادن به مدیر و مشتری و . . . باشید تا بتونید پولی در بیارید و در کنار خانواده لذت ببرید و به آرامش برسید، چند وقتی برعکس فکر و رفتار کنید یعنی اول به خودتون و تفریحاتتون و خانوادتون و روابط اجتماعیتون و اهداف شخصیتون و علاقمندی هاتون بپردازید تا بتونید سرحالتر سر کارتون حاضر بشید و با انرژی بیشتری به خلق الله خدمت کنید.
شاید فکر کنید فرقی نمی کنه اما تفاوت اصلی در اینجاست که ما اینقدر غرق در روزمرگی میشیم که دیگه رمقی برای شاد بودن! برامون نمی مونه. در حالیکه در این روشی که من بهتون پیشنهاد دادم از همون اول یه درصدی از وقت و انرژیمونو به شادی خودمون و خانوادمون اختصاص میدیم و بقیشو میریم دنبال پول و کار و تعهداتمون.
یه استادی می گفت از حقوقی که میگیری اول هزینه هاتو نده و بعد اگه چیزی موند پس انداز کن بلکه اول پس اندازتو انجام بده و با بقیش هزینه کن. پیشنهاد منم دقیقا همین بود: اول شادی دوم کار. 🤔
جامعه و روزگار، ما را پردغدغه و گرفتار بیشتر می پسنده و خیلی از ما را معتاد به کار کرده بدون اینکه خودمون بدونیم. (راجع به اعتیاد به کار یه جای دیگه بیشتر نوشتم)
شاید بپرسید خب باشه حاضرم یکی دو هفته امتحان کنم، اما از کجا باید شروع کرد؟
اگه تا اینجای مطلبو خوندین و این سؤال براتون پیش اومد بهتون تبریک میگم و صمیمانه میگم دمتون گرم، آخه اولین قدمش همینه که وضعیت فعلیمونو بپذیریم و قبول کنیم که باید تغییراتی در رفتارهامون و در سبک زندگیمون بدیم.
پاسخ این سوال خیلی ساده هست: باید از کارهای خیلی کوچیک شروع کنیم مثلاً
- در همین آخر هفتۀ پیش رو یه تفریح خیلی کوچیک واسه خودمون و خانوادمون دست و پا کنیم؛ اصلا لازم نیست خیلی پر زرق و برق و لاکچری باشه. فقط باید چیزی باشه که خیلی بهمون خوش بگذره و کلی انرژی بگیریم.
- در آخر هفته ها و تعطیلات تلفن های کاریمونو کمتر جواب بدیم
- با همسر و بچه هامون حرف مشترک پیدا کنیم
- بدون نصیحت و پرخاش، محیط شادی را براشون فراهم کنیم.
- شاید خیلی از ما ندونیم که همسر یا بچه ها الان علائقشون چیه و از چی لذت میبرن؛ لطفا پریشون یا پشیمون نشید، کم کم بهشون نزدیک بشین و بفهمین !
- و . . .
#تفکر
ادامه👇
✍ #رضا_جوشن
وضعیت معیشت به گونه ای شده که بسیاری از زنان و مردان مجبورند هر روز تا دیر وقت کار کنند و حتی در روزهای تعطیل و آخر هفته هم فرصتی برای استراحت و با هم بودن ندارند!
شاید در این شرایط دم زدن از استراحت و تفریح و تعطیلات آخر هفته و حال دادن به خود و خانواده مقداری نامأنوس و به دور از درک اجتماعی باشد؛ اما هر چه با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیتونم راجع به نقش و تأثیر همین تفریح های کوچک در شادی و موفقیت شخصی و خانوادگی نگویم و ننویسم.
پس لطفاً اگه هنوز توی دلتون نگفتید که ای بابا این چقدر دلش خوشه! ادامه مطلبو بخونید:😉
واقعیت این است که یک آدم داغون ( افسرده / مضطرب / نگران / غمگین و . . . ) را خیلی راحت تر و ساده تر می توان مدیریت کرد تا یک آدم بهره ور (شاد و موفق / با عزت نفس و اعتماد به نفس ) ! چرا؟ چون آدم داغون دائماً در حال دویدن است؛ فقط جلوی پایش را می بیند، درگیر روزمرگی هست و با هر وعده و وعیدی خیلی زود رام میشه و دلایل دیگه ای از همین دست . . .
بنابراین کسی که شما را مدیریت میکنه اگه مدیر قوی و لایقی نباشه بدش نمیاد که شما بیشتر یه آدم داغون باشید تا یه آدم بهره ور! حالا این مدیر غیر قوی میتونه هر کسی باشه؛ از همسر گرفته تا روزگار! هر فرد یا سیستمی که شما را در جایگاه ضعف و اندوه نگه دارد در واقع داره کار خودشو برای مدیریت شما راحت میکنه!
جالب ترین قسمت این ماجرا اینجاس که ما اصولاً غم ها و استرس ها و . . . را به اوضاع اقتصادی و روابط خانوادگی و درس نخوندن فرزند و اینجور چیزا ربط میدیم و خودمونو یجورایی آروم می کنیم؛ البته آروم که چه عرض کنم، بیشتر خودمونو ساکت می کنیم؛ ساکت میشیم و باز بیشتر و تندتر می دویم. می دویم و باز می دویم . . .
به کجا؟ اصولاً خودمون هم نمیدونیم! اصلاً فرصت نداریم ببینیم به کجا؟ فقط داریم می دویم!
حالا پیشنهاد من چیه؟
چیزی که گفتم حیفم میاد براتون نگم اینه که بیاین و بخاطر منم شده یه مدت روال زندگیتونو برعکس کنین!! چجوری؟ خیلی ساده . . .
بجای اینکه همش در حال کار و شغل و گرفتاری و مشغله و مأموریت و انجام وظیفه و قول دادن به مدیر و مشتری و . . . باشید تا بتونید پولی در بیارید و در کنار خانواده لذت ببرید و به آرامش برسید، چند وقتی برعکس فکر و رفتار کنید یعنی اول به خودتون و تفریحاتتون و خانوادتون و روابط اجتماعیتون و اهداف شخصیتون و علاقمندی هاتون بپردازید تا بتونید سرحالتر سر کارتون حاضر بشید و با انرژی بیشتری به خلق الله خدمت کنید.
شاید فکر کنید فرقی نمی کنه اما تفاوت اصلی در اینجاست که ما اینقدر غرق در روزمرگی میشیم که دیگه رمقی برای شاد بودن! برامون نمی مونه. در حالیکه در این روشی که من بهتون پیشنهاد دادم از همون اول یه درصدی از وقت و انرژیمونو به شادی خودمون و خانوادمون اختصاص میدیم و بقیشو میریم دنبال پول و کار و تعهداتمون.
یه استادی می گفت از حقوقی که میگیری اول هزینه هاتو نده و بعد اگه چیزی موند پس انداز کن بلکه اول پس اندازتو انجام بده و با بقیش هزینه کن. پیشنهاد منم دقیقا همین بود: اول شادی دوم کار. 🤔
جامعه و روزگار، ما را پردغدغه و گرفتار بیشتر می پسنده و خیلی از ما را معتاد به کار کرده بدون اینکه خودمون بدونیم. (راجع به اعتیاد به کار یه جای دیگه بیشتر نوشتم)
شاید بپرسید خب باشه حاضرم یکی دو هفته امتحان کنم، اما از کجا باید شروع کرد؟
اگه تا اینجای مطلبو خوندین و این سؤال براتون پیش اومد بهتون تبریک میگم و صمیمانه میگم دمتون گرم، آخه اولین قدمش همینه که وضعیت فعلیمونو بپذیریم و قبول کنیم که باید تغییراتی در رفتارهامون و در سبک زندگیمون بدیم.
پاسخ این سوال خیلی ساده هست: باید از کارهای خیلی کوچیک شروع کنیم مثلاً
- در همین آخر هفتۀ پیش رو یه تفریح خیلی کوچیک واسه خودمون و خانوادمون دست و پا کنیم؛ اصلا لازم نیست خیلی پر زرق و برق و لاکچری باشه. فقط باید چیزی باشه که خیلی بهمون خوش بگذره و کلی انرژی بگیریم.
- در آخر هفته ها و تعطیلات تلفن های کاریمونو کمتر جواب بدیم
- با همسر و بچه هامون حرف مشترک پیدا کنیم
- بدون نصیحت و پرخاش، محیط شادی را براشون فراهم کنیم.
- شاید خیلی از ما ندونیم که همسر یا بچه ها الان علائقشون چیه و از چی لذت میبرن؛ لطفا پریشون یا پشیمون نشید، کم کم بهشون نزدیک بشین و بفهمین !
- و . . .
#تفکر
ادامه👇
رضا جوشن
اول شادی دوم کار ✍ #رضا_جوشن وضعیت معیشت به گونه ای شده که بسیاری از زنان و مردان مجبورند هر روز تا دیر وقت کار کنند و حتی در روزهای تعطیل و آخر هفته هم فرصتی برای استراحت و با هم بودن ندارند! شاید در این شرایط دم زدن از استراحت و تفریح و تعطیلات آخر هفته…
ادامه:
من توی جلسات آموزشی از حاضرین خواهش میکنم که یه آزمایش انجام بدن تا ببینن آیا هنوز خانواده ای براشون مونده یا نه !
آزمایش اینه: میگم به مدت یک هفته هر شب یک ساعت باید همه اعضای خانواده کنار هم بنشینن و بدون موبایل و آیپد و ایکس باکس و تلویزیون و . . . راجع به یه موضوع مشترک با هم گپ بزنن؛ این گپ و گفت اصلا نباید بوی نصیحت و متلک و . . . داشته باشه و نباید کسی از کسی ناراحت یا عصبانی بشه!
اگه این جلسات شبانه خانوادگی به مدت یک هفته دوام بیاره معنیش اینه که ما در مدیریت خانواده مون موفق بودیم و در غیر این صورت معنیش اینه که باید در روابطمون تجدید نظر کنیم!
مدیریت خانواده اصلا ساده تر از مدیریت یک شرکت بزرگ نیست؛ مدیرانی را می شناسم که یه شرکت دو هزار نفره را به زیبایی و مؤثر مدیریت می کنن و از پس مدیریت همسر یا فرزندشون بر نمیان. 😓
با اینکه مدیریت خانواده کار سخت و پیچیده ای میتونه باشه اما یه راه حل ساده هم داره و اون اینکه با کمی خلاقیت، شروع کنیم به ایجاد یک محیط شاد برای خانوادمون. بله درست متوجه شدین، محیط شاد اولین قدم و پیش نیاز مسیر موفقیته؛ موفقیت فردی، موفقیت خانوادگی ، موفقیت سازمانی و موفقیت اجتماعی.
من به این مطلب ایمان دارم که تا شادی نباشه از موفقیت هم خبری نیست! با اینکه در ابتدای مطلب گفتم که مدیریت بر افراد غمگین و داغون ساده تره اما اینم باید بگم که هیچ مدیری با چنین افرادی به موفقیت نخواهد رسید!
لطفا لطفا لطفا بهم اعتماد کنید ، شروع کنید و نا امید نشین. 🌱
باورکنید هیچ اتفاقی نمیفته و زیر سوال نمیرید، اتفاقا درست برعکس تازه مزه زندگیو می تونید بچشید یعنی به علائقتون بپردازید، محیط شادیو برای خانوادتون فراهم کنید و از کنارشون لذت ببرید و در محیط کاریتون هم موفق عمل کنید و درآمد کسب کنید.
حرف واسه این موضوع زیاده اما میترسم حوصلتون سر بره، واسه همین همینجا تمومش می کنم؛ لطفا نظراتتونو بنویسید تا از نظرات و تجربیات شما استفاده کنیم و در کنار هم بیشتر یاد بگیریم.
شاد و موفق باشید.
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_زندگی
من توی جلسات آموزشی از حاضرین خواهش میکنم که یه آزمایش انجام بدن تا ببینن آیا هنوز خانواده ای براشون مونده یا نه !
آزمایش اینه: میگم به مدت یک هفته هر شب یک ساعت باید همه اعضای خانواده کنار هم بنشینن و بدون موبایل و آیپد و ایکس باکس و تلویزیون و . . . راجع به یه موضوع مشترک با هم گپ بزنن؛ این گپ و گفت اصلا نباید بوی نصیحت و متلک و . . . داشته باشه و نباید کسی از کسی ناراحت یا عصبانی بشه!
اگه این جلسات شبانه خانوادگی به مدت یک هفته دوام بیاره معنیش اینه که ما در مدیریت خانواده مون موفق بودیم و در غیر این صورت معنیش اینه که باید در روابطمون تجدید نظر کنیم!
مدیریت خانواده اصلا ساده تر از مدیریت یک شرکت بزرگ نیست؛ مدیرانی را می شناسم که یه شرکت دو هزار نفره را به زیبایی و مؤثر مدیریت می کنن و از پس مدیریت همسر یا فرزندشون بر نمیان. 😓
با اینکه مدیریت خانواده کار سخت و پیچیده ای میتونه باشه اما یه راه حل ساده هم داره و اون اینکه با کمی خلاقیت، شروع کنیم به ایجاد یک محیط شاد برای خانوادمون. بله درست متوجه شدین، محیط شاد اولین قدم و پیش نیاز مسیر موفقیته؛ موفقیت فردی، موفقیت خانوادگی ، موفقیت سازمانی و موفقیت اجتماعی.
من به این مطلب ایمان دارم که تا شادی نباشه از موفقیت هم خبری نیست! با اینکه در ابتدای مطلب گفتم که مدیریت بر افراد غمگین و داغون ساده تره اما اینم باید بگم که هیچ مدیری با چنین افرادی به موفقیت نخواهد رسید!
لطفا لطفا لطفا بهم اعتماد کنید ، شروع کنید و نا امید نشین. 🌱
باورکنید هیچ اتفاقی نمیفته و زیر سوال نمیرید، اتفاقا درست برعکس تازه مزه زندگیو می تونید بچشید یعنی به علائقتون بپردازید، محیط شادیو برای خانوادتون فراهم کنید و از کنارشون لذت ببرید و در محیط کاریتون هم موفق عمل کنید و درآمد کسب کنید.
حرف واسه این موضوع زیاده اما میترسم حوصلتون سر بره، واسه همین همینجا تمومش می کنم؛ لطفا نظراتتونو بنویسید تا از نظرات و تجربیات شما استفاده کنیم و در کنار هم بیشتر یاد بگیریم.
شاد و موفق باشید.
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قانون ۵ ثانیه
من توی وبینارهای "تنبلی" و "انگیزه" توضیح دادم که زیاد با عبارت تنبلی موافق نیستم و معتقدم که اگه واسه کاری انگیزه داشته باشیم، تنبلی و اهمالکاری نمیکنیم.
اما این ویدئو هم دیدگاه جالبی ارائه میده که گفتم باهاتون به اشتراک بذارم هرچند هنوز خودم چنین اعتقادی ندارم !
#مدیریت_بر_خویشتن
#کلیپ_آموزشی
من توی وبینارهای "تنبلی" و "انگیزه" توضیح دادم که زیاد با عبارت تنبلی موافق نیستم و معتقدم که اگه واسه کاری انگیزه داشته باشیم، تنبلی و اهمالکاری نمیکنیم.
اما این ویدئو هم دیدگاه جالبی ارائه میده که گفتم باهاتون به اشتراک بذارم هرچند هنوز خودم چنین اعتقادی ندارم !
#مدیریت_بر_خویشتن
#کلیپ_آموزشی
هر روز یک شادی کوچک
<unknown>
🏋 چالش بهره وری
هر روز یک شادی کوچک
شادبودن، تولید شادی و شادیها را دیدن از مهارتهای مهم زندگیست؛
برای پیوستن به این چالش، کافیست از امروز به مدت سی روز، برای خودتان و اطرافیانتان شادی های کوچکی دست و پا کنید و یا شادی های موجود را با دقت بیشتری ببینید؛
امیدوارم با انجام این تمرین، توجه به شادیهای کوچک قسمتی از عادتهای روزانه شما قرار بگیرد تا جاییکه بتوانید هنر شاد بودن را به دیگران هم هدیه بدهید.
با آرزوی موفقیت و شادی برای مردم کشورم.
#چالش
#عزت_نفس #مهارتهای_زندگی
هر روز یک شادی کوچک
شادبودن، تولید شادی و شادیها را دیدن از مهارتهای مهم زندگیست؛
برای پیوستن به این چالش، کافیست از امروز به مدت سی روز، برای خودتان و اطرافیانتان شادی های کوچکی دست و پا کنید و یا شادی های موجود را با دقت بیشتری ببینید؛
امیدوارم با انجام این تمرین، توجه به شادیهای کوچک قسمتی از عادتهای روزانه شما قرار بگیرد تا جاییکه بتوانید هنر شاد بودن را به دیگران هم هدیه بدهید.
با آرزوی موفقیت و شادی برای مردم کشورم.
#چالش
#عزت_نفس #مهارتهای_زندگی
رضا جوشن
شادی و درس خواندن بچه ها.mp3
شادی و درس خواندن بچه ها
✍️ #رضا_جوشن
خرداد ۱۳۹۸
الان در خردادماه هستیم ؛ فصل امتحانات و بسیاری از شما، در خصوص درس خواندن فرزندانتان سخت گیری های خاص خودتان را دارید یا همسرتان این ویژگی را دارد.
یکی دو سال پیش پسر من که آن موقع حدودا دوازده ساله بود رفته بود در محوطه پایین ساختمان که با دوستانش فوتبال بازی کند، در آن مدت دائما همسرم صدایش می کرد که بازی را تمام کند و بیاید خانه برای درس خواندن.
از یک طرف به همسرم حق میدادم که نگران آینده فرزندمان باشد و از طرف دیگر یک چیزی در دلم می گفت بچه ها حق دارند که بخواهند بازی کنند.
این موضوع حسابی فکرم را درگیر کرده بود تا اینکه بالاخره به همسرم اینطور گفتم:
ما در تلاشیم تا فرزندمان طوری درس بخواند که در آینده در یک رشته خوب و در یک دانشگاه خوب بتواند ادامه بدهد و یک شغل خوب پیدا کند و بعد از اینکه در شغلش پیشرفت کرد آن موقع در سن مثلا ۵۰ سالگی بخواهد
بردن و باختن را تجربه کند
شکست را لمس کند
و . . .
تازه باید یکی مثل من را دعوت کند که کار تیمی به او و همکارانش درس بدهد
خلاقیت و هوش هیجانی بخواهد یاد بگیرد
تلاش کند که در آن سن و سال مهارت های زندگی ، مدیریت خشم ، مدیریت استرس ، مهارت های ارتباطی مؤثر را آموزش ببیند.
که اصولا هم خیلی نمی تواند برایش اثربخش باشد و تغییری در آن بوجود بیاورد؛
چرا نگذاریم که فرزندمان در همین بچگی با هم سن و سالهای خودش این ها را یاد بگیرند و تجربه کنند؟
من مدیران زیادی را دیدم که در یک رشته خوب درس خواندند و از یک دانشگاه خوب فارغ التحصیل شدند ولی الان نمی توانند با همسر یا همکارانشان ارتباط موثر و سازنده ای داشته باشند.
بگذاریم بچه ها در همین سن و سال بچگی اصول و مهارت های زندگی را یاد بگیرند حتی اگر این باعث بشود که بجای رشته و دانشگاه درجه یک به رشته و دانشگاه درجه دو بروند!
اصلا منظورم کم ارزش کردن درس و مطالعه و دانشگاه نیست، بلکه می خواهم بگویم که مهارت های زندگی هم به همان اندازه مهم و در زندگی ما تاثیرگذار است.
وگرنه همه ما می دانیم که همه بچه ها و یا همه آدمها مثل هم نیستند و چه بسا افرادی که هم به مدارج فوق العاده تحصیلی و شغلی رسیدند و هم مهارت های زندگی را بخوبی درک کردند و زندگی های شاد و موفقی هم دارند.
و اگر فرزند شما به هر دوی این ها به موازات، توجه دارد که خیلی هم عالیست.
اما اگر قرار به اولویت بندی باشد، اهمیت مهارت های زندگی مثل مهارت های ارتباطی و کنترل خشم و هدفگذاری و مدیریت استرس کمتر از اهمیت درس خواندن و مطالعه و تحصیلات نیست.
ما جامعه شاد و خوشحالی نیستیم یعنی شادی را بلد نیستیم !
بیایید این روند را قطع کنیم و نگذاریم به نسل بعدی منتقل شود
ما بدلایل زیادی یاد نگرفتیم آرام و شاد و با کیفیت زندگی کنیم اما بچه های ما این حق را دارند که خوشحال زندگی کنند.
بیایید بچه ها را با جنگلی از بایدها و نبایدها و درس خواندن ها و بازی نکردن ها در یک نظام آموزشی بیمار مواجه نکنیم.
بیایید استرس ها و نگرانی ها و نا امنی های خودمان را با اصرار و فشار برای درس خواندن بچه ها نخواهیم که آرام کنیم،
و باور کنیم که این یک جور تجاوز به حقوق بچه هاست!
قبول کنیم که معدل ۱۸ یا ۱۹ هم خوب است و بدنبال معدل ۲۰ بودن فقط و فقط برای ارضای حس کمال گرایی خودمان است و نه شادی و موفقیت بچه ها.
هنر اصلی ما توی دنیای امروز این است که محیط شادی را برای خانواده هایمان فراهم کنیم و روش های شاد بودن و موفق شدن را به بچه هایمان بیاموزیم.
ما باید به آنها یاد بدهیم که درس خواندن و تحصیلات، ابزاریست برای داشتن یک زندگی شاد و موفق و خود درس خواندن هدف اصلی زندگی نیست.
امیدوارم به روزی برسیم که شاد بودن یک ارزش تلقی شود.
امیدوارم به روزی برسیم که والدین خودشان را صاحب اختیار بچه هایشان ندانند تا بچه ها با خیال راحت و بدون دغدغه و فشارهای اطرافیان بتوانند رشته و شغلشان را بر اساس علاقمندیهایشان انتخاب کنند.
امیدوارم به روزی برسیم که ما پدر و مادرها به این درک برسیم که شخصیت سالم و روان سالم بچه هاست که باعث میشود آنها بتوانند با انسان های دیگر ارتباط برقرار کنند، خانواده های با کیفیتی بسازند، و با شادی در جامعه زندگی کنند و شغل دلخواهشان را پیدا کنند، شغلی که عاشقش باشند و از انجامش لذت ببرند.
و در این صورت است که احتمال موفق شدنشان هم خیلی خیلی بیشتر می شود.
و نکته آخر اینکه از نظر من پدر یا مادری که به بهانه آینده فرزندش برای درس خواندن یا هر چیز دیگری به او فشار شدید می آورد، حتما خودش دچار اضطراب ها و نگرانی های شخصی و درونی است که اگر با آگاهی و تمرین نمی تواند مدیریتش کند باید کمک بگیرد.
بهره ور باشید😉
#عزت_نفس #بهره_وری
#مهارتهای_زندگی #مهارتهای_رهبری
#تفکر
[فایل صوتی کنکور و زندگی]
✍️ #رضا_جوشن
خرداد ۱۳۹۸
الان در خردادماه هستیم ؛ فصل امتحانات و بسیاری از شما، در خصوص درس خواندن فرزندانتان سخت گیری های خاص خودتان را دارید یا همسرتان این ویژگی را دارد.
یکی دو سال پیش پسر من که آن موقع حدودا دوازده ساله بود رفته بود در محوطه پایین ساختمان که با دوستانش فوتبال بازی کند، در آن مدت دائما همسرم صدایش می کرد که بازی را تمام کند و بیاید خانه برای درس خواندن.
از یک طرف به همسرم حق میدادم که نگران آینده فرزندمان باشد و از طرف دیگر یک چیزی در دلم می گفت بچه ها حق دارند که بخواهند بازی کنند.
این موضوع حسابی فکرم را درگیر کرده بود تا اینکه بالاخره به همسرم اینطور گفتم:
ما در تلاشیم تا فرزندمان طوری درس بخواند که در آینده در یک رشته خوب و در یک دانشگاه خوب بتواند ادامه بدهد و یک شغل خوب پیدا کند و بعد از اینکه در شغلش پیشرفت کرد آن موقع در سن مثلا ۵۰ سالگی بخواهد
بردن و باختن را تجربه کند
شکست را لمس کند
و . . .
تازه باید یکی مثل من را دعوت کند که کار تیمی به او و همکارانش درس بدهد
خلاقیت و هوش هیجانی بخواهد یاد بگیرد
تلاش کند که در آن سن و سال مهارت های زندگی ، مدیریت خشم ، مدیریت استرس ، مهارت های ارتباطی مؤثر را آموزش ببیند.
که اصولا هم خیلی نمی تواند برایش اثربخش باشد و تغییری در آن بوجود بیاورد؛
چرا نگذاریم که فرزندمان در همین بچگی با هم سن و سالهای خودش این ها را یاد بگیرند و تجربه کنند؟
من مدیران زیادی را دیدم که در یک رشته خوب درس خواندند و از یک دانشگاه خوب فارغ التحصیل شدند ولی الان نمی توانند با همسر یا همکارانشان ارتباط موثر و سازنده ای داشته باشند.
بگذاریم بچه ها در همین سن و سال بچگی اصول و مهارت های زندگی را یاد بگیرند حتی اگر این باعث بشود که بجای رشته و دانشگاه درجه یک به رشته و دانشگاه درجه دو بروند!
اصلا منظورم کم ارزش کردن درس و مطالعه و دانشگاه نیست، بلکه می خواهم بگویم که مهارت های زندگی هم به همان اندازه مهم و در زندگی ما تاثیرگذار است.
وگرنه همه ما می دانیم که همه بچه ها و یا همه آدمها مثل هم نیستند و چه بسا افرادی که هم به مدارج فوق العاده تحصیلی و شغلی رسیدند و هم مهارت های زندگی را بخوبی درک کردند و زندگی های شاد و موفقی هم دارند.
و اگر فرزند شما به هر دوی این ها به موازات، توجه دارد که خیلی هم عالیست.
اما اگر قرار به اولویت بندی باشد، اهمیت مهارت های زندگی مثل مهارت های ارتباطی و کنترل خشم و هدفگذاری و مدیریت استرس کمتر از اهمیت درس خواندن و مطالعه و تحصیلات نیست.
ما جامعه شاد و خوشحالی نیستیم یعنی شادی را بلد نیستیم !
بیایید این روند را قطع کنیم و نگذاریم به نسل بعدی منتقل شود
ما بدلایل زیادی یاد نگرفتیم آرام و شاد و با کیفیت زندگی کنیم اما بچه های ما این حق را دارند که خوشحال زندگی کنند.
بیایید بچه ها را با جنگلی از بایدها و نبایدها و درس خواندن ها و بازی نکردن ها در یک نظام آموزشی بیمار مواجه نکنیم.
بیایید استرس ها و نگرانی ها و نا امنی های خودمان را با اصرار و فشار برای درس خواندن بچه ها نخواهیم که آرام کنیم،
و باور کنیم که این یک جور تجاوز به حقوق بچه هاست!
قبول کنیم که معدل ۱۸ یا ۱۹ هم خوب است و بدنبال معدل ۲۰ بودن فقط و فقط برای ارضای حس کمال گرایی خودمان است و نه شادی و موفقیت بچه ها.
هنر اصلی ما توی دنیای امروز این است که محیط شادی را برای خانواده هایمان فراهم کنیم و روش های شاد بودن و موفق شدن را به بچه هایمان بیاموزیم.
ما باید به آنها یاد بدهیم که درس خواندن و تحصیلات، ابزاریست برای داشتن یک زندگی شاد و موفق و خود درس خواندن هدف اصلی زندگی نیست.
امیدوارم به روزی برسیم که شاد بودن یک ارزش تلقی شود.
امیدوارم به روزی برسیم که والدین خودشان را صاحب اختیار بچه هایشان ندانند تا بچه ها با خیال راحت و بدون دغدغه و فشارهای اطرافیان بتوانند رشته و شغلشان را بر اساس علاقمندیهایشان انتخاب کنند.
امیدوارم به روزی برسیم که ما پدر و مادرها به این درک برسیم که شخصیت سالم و روان سالم بچه هاست که باعث میشود آنها بتوانند با انسان های دیگر ارتباط برقرار کنند، خانواده های با کیفیتی بسازند، و با شادی در جامعه زندگی کنند و شغل دلخواهشان را پیدا کنند، شغلی که عاشقش باشند و از انجامش لذت ببرند.
و در این صورت است که احتمال موفق شدنشان هم خیلی خیلی بیشتر می شود.
و نکته آخر اینکه از نظر من پدر یا مادری که به بهانه آینده فرزندش برای درس خواندن یا هر چیز دیگری به او فشار شدید می آورد، حتما خودش دچار اضطراب ها و نگرانی های شخصی و درونی است که اگر با آگاهی و تمرین نمی تواند مدیریتش کند باید کمک بگیرد.
بهره ور باشید😉
#عزت_نفس #بهره_وری
#مهارتهای_زندگی #مهارتهای_رهبری
#تفکر
[فایل صوتی کنکور و زندگی]
#آکادمی_بهره_وری
آداب گفتگو - [سه قسمت]
اپیزود ۶۳
اپیزود ۶۴
اپیزود ۶۵
( چگونه گفتگو کنیم تا روابط بهتری داشته باشیم )
این دوره مناسب افرادی است که اعتقاد دارند با گفتگو میشود بسیاری از مشکلات یک رابطه را حل کرد و علاقمندند مهارتهای لازم در این خصوص را بیاموزند.
(این قسمت، مربوط به جلسه اول از یک آموزش سه جلسه ای است)
محورهای ارائه شده در این سه جلسه، عبارت است از:
مهارت های ارتباطی مؤثر
مدیریت روابط
نقش و جایگاه گفتگو در روابط
گفتگو و انواع آن
پیش نیازهای گفتگو
ویژگی های یک گفتگوی مؤثر
مهارت ها و تکنیک های گفتگو
آداب گفتگو و موارد ممنوعه
ایجاد فضای امن در گفتگو
مدیریت تعارض | مثلث کارپمن
تمریناتی برای بهبود گفتگو
#مهارت_های_اجتماعی
#مهارتهای_ارتباطی
کد e17 تا e19
آداب گفتگو - [سه قسمت]
اپیزود ۶۳
اپیزود ۶۴
اپیزود ۶۵
( چگونه گفتگو کنیم تا روابط بهتری داشته باشیم )
این دوره مناسب افرادی است که اعتقاد دارند با گفتگو میشود بسیاری از مشکلات یک رابطه را حل کرد و علاقمندند مهارتهای لازم در این خصوص را بیاموزند.
(این قسمت، مربوط به جلسه اول از یک آموزش سه جلسه ای است)
محورهای ارائه شده در این سه جلسه، عبارت است از:
مهارت های ارتباطی مؤثر
مدیریت روابط
نقش و جایگاه گفتگو در روابط
گفتگو و انواع آن
پیش نیازهای گفتگو
ویژگی های یک گفتگوی مؤثر
مهارت ها و تکنیک های گفتگو
آداب گفتگو و موارد ممنوعه
ایجاد فضای امن در گفتگو
مدیریت تعارض | مثلث کارپمن
تمریناتی برای بهبود گفتگو
#مهارت_های_اجتماعی
#مهارتهای_ارتباطی
کد e17 تا e19
اپیزود ۶۶ #آکادمی_بهره_وری
ماموریت خود را دریابیم
( رسالت ما در زندگی چه می تواند باشد ؟ )
محورهای این برنامه:
فلسفه زندگی
بازی عشق و توانمندی
تعیین مأموریت
دستاوردهای مأموریت در زندگی
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
کد f15
من در این اپیزود از رادیو بهره وری هم در این رابطه صحبت کردم.
ماموریت خود را دریابیم
( رسالت ما در زندگی چه می تواند باشد ؟ )
محورهای این برنامه:
فلسفه زندگی
بازی عشق و توانمندی
تعیین مأموریت
دستاوردهای مأموریت در زندگی
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
کد f15
من در این اپیزود از رادیو بهره وری هم در این رابطه صحبت کردم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از این ویدئو (احتمالا دوربین مخفی) یه درس جانانه میشه گرفت.
به نظر من خیلی جالب بود.
چقدر میتونیم به خودمون اعتماد کنیم ؟
نظرات دیگران تا چه اندازه میتونه روی ما تاثیر بذاره؟
کجا به خودمون شک میکنیم؟
#کلیپ_آموزشی
#اعتماد_به_نفس
[در خصوص این کلیپ یک لایو صوتی برگزار شد و دوستان تجربههای خود را مطرح کردند]
به نظر من خیلی جالب بود.
چقدر میتونیم به خودمون اعتماد کنیم ؟
نظرات دیگران تا چه اندازه میتونه روی ما تاثیر بذاره؟
کجا به خودمون شک میکنیم؟
#کلیپ_آموزشی
#اعتماد_به_نفس
[در خصوص این کلیپ یک لایو صوتی برگزار شد و دوستان تجربههای خود را مطرح کردند]
رضا جوشن
<unknown> – هر روز یک شادی کوچک
ما زمانی که پیر شدیم، دست از بازی نمیکشیم؛
بلکه زمانی که دست از بازی برداریم، پیر میشویم !
هر روز برای خود مان شادی بسازیم
از شادی کردن نترسیم
احساس گناه نکنیم
یاد بگیریم که در لحظه، زندگی را بنوشیم
هفتهای سرشار از بازی، شادی، عشق، سلامتی و رشد براتون آرزو میکنم.
#عزت_نفس #بهره_وری #مهارتهای_زندگی
بلکه زمانی که دست از بازی برداریم، پیر میشویم !
هر روز برای خود مان شادی بسازیم
از شادی کردن نترسیم
احساس گناه نکنیم
یاد بگیریم که در لحظه، زندگی را بنوشیم
هفتهای سرشار از بازی، شادی، عشق، سلامتی و رشد براتون آرزو میکنم.
#عزت_نفس #بهره_وری #مهارتهای_زندگی
اپیزود ۶۷ #آکادمی_بهره_وری
مغز ما چگونه کار می کند؟
( با نحوه عملکرد مغز خود آشنا شویم تا تصمیمات بهتری بگیریم )
چرا تنبلی می کنیم؟
چرا دروغ می گوییم؟
چرا از برخی افراد خوشمان نمی آید؟
چرا پرخوری می کنیم؟ چرا خریدهای عصبی انجام می دهیم؟
محورهای ارائه شده در این برنامه:
مغز ، ذهن و آگاهی
وظایف غریزی مغز
وظایف انسانی مغز
تصمیم گیری های مغز
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
کد f16
توصیه میکنم این ویدئوی کوتاه را هم در همین رابطه ببینید.
مغز ما چگونه کار می کند؟
( با نحوه عملکرد مغز خود آشنا شویم تا تصمیمات بهتری بگیریم )
چرا تنبلی می کنیم؟
چرا دروغ می گوییم؟
چرا از برخی افراد خوشمان نمی آید؟
چرا پرخوری می کنیم؟ چرا خریدهای عصبی انجام می دهیم؟
محورهای ارائه شده در این برنامه:
مغز ، ذهن و آگاهی
وظایف غریزی مغز
وظایف انسانی مغز
تصمیم گیری های مغز
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
کد f16
توصیه میکنم این ویدئوی کوتاه را هم در همین رابطه ببینید.
سرنوشت را می توان از سر، نوشت ! 👊🏾
پایان هفته ای سرشار از تفکر و حال خوب برایتان آرزومندم😉
#بهره_وری
#تغییر #مهارتهای_رهبری
#رضا_جوشن
پایان هفته ای سرشار از تفکر و حال خوب برایتان آرزومندم😉
#بهره_وری
#تغییر #مهارتهای_رهبری
#رضا_جوشن
گِلولای زندگی
روزی اسب كشاورزی داخل چاه خشکی افتاد. حيوان بيچاره ساعت ها به طور ترحم انگيزی ناله میكرد.
بالاخره كشاورز فكری به ذهنش رسيد؛ او پيش خود فكر كرد كه اسب خيلی پير شده و چاه هم در هر صورت بايد پر شود. او همسايهها را صدا زد و از آنها درخواست كمك كرد. آن ها با بيل در چاه خاک و گل ريختند تا هم چاه را پر کرده باشند و هم حیوان زودتر بمیرد و درد کمتری را تحمل کند!
اسب ابتدا كمی ناله كرد، اما پس از مدتی ساكت شد و اين سكوت او به شدت همه را متعجب كرد. آنها باز هم روی او گل ريختند. كشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنهای ديد كه او را به شدت متحير كرد.
با هر تكه گلولای كه روی سر اسب ريخته میشد اسب تكانی به خود میداد، گِل را پايين میريخت و يك قدم بالا مي آمد. همين طور كه روی او گل میريختند ناگهان اسب به لبه چاه رسيد و بيرون آمد!
🔹 به تعبیری زندگی هم در حال ريختن گل و لای بر روی ماست. تنها راه رهايی اين است كه آنها را كنار بزنيم و يك قدم بالا بياييم.
هر يك از مشكلات ما به منزله سنگی است كه میتوانيم از آن به عنوان پلهای برای بالا آمدن استفاده كنيم. با اين روش میتوانيم از درون عميقترين چاهها بيرون بياييم.
#مسئولیت_پذیری
#مدیریت_بر_خویشتن
#تفکر
روزی اسب كشاورزی داخل چاه خشکی افتاد. حيوان بيچاره ساعت ها به طور ترحم انگيزی ناله میكرد.
بالاخره كشاورز فكری به ذهنش رسيد؛ او پيش خود فكر كرد كه اسب خيلی پير شده و چاه هم در هر صورت بايد پر شود. او همسايهها را صدا زد و از آنها درخواست كمك كرد. آن ها با بيل در چاه خاک و گل ريختند تا هم چاه را پر کرده باشند و هم حیوان زودتر بمیرد و درد کمتری را تحمل کند!
اسب ابتدا كمی ناله كرد، اما پس از مدتی ساكت شد و اين سكوت او به شدت همه را متعجب كرد. آنها باز هم روی او گل ريختند. كشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنهای ديد كه او را به شدت متحير كرد.
با هر تكه گلولای كه روی سر اسب ريخته میشد اسب تكانی به خود میداد، گِل را پايين میريخت و يك قدم بالا مي آمد. همين طور كه روی او گل میريختند ناگهان اسب به لبه چاه رسيد و بيرون آمد!
🔹 به تعبیری زندگی هم در حال ريختن گل و لای بر روی ماست. تنها راه رهايی اين است كه آنها را كنار بزنيم و يك قدم بالا بياييم.
هر يك از مشكلات ما به منزله سنگی است كه میتوانيم از آن به عنوان پلهای برای بالا آمدن استفاده كنيم. با اين روش میتوانيم از درون عميقترين چاهها بيرون بياييم.
#مسئولیت_پذیری
#مدیریت_بر_خویشتن
#تفکر
ما چقدر فقير هستيم
روزی از روزها پدری از يک خانواده ثروتمند، پسرش را به مناطق روستايی برد تا او دريابد مردم تنگدست چگونه زندگی میکنند. آنان دو روز و دو شب را در مزرعه خانوادهای بسيار فقير سر کردند و سپس به سوی شهر بازگشتند.
در نيمههای راه پدر از فرزند پرسيد: خب پسرم، به من بگو سفر چگونه گذشت؟
- خيلی خوب بود پدر
- پسرم آيا ديدی مردم فقير چگونه زندگي ميکنند؟
- بله پدر، ديدم . . .
- بگو ببينم از اين سفر چه آموختی؟
- من ديدم که:
ما در خانه خود يک سگ داريم و آنها چهار سگ داشتند،
ما استخری داريم که تا نيمههای باغمان طول دارد و آنها برکهای دارند که پايانی ندارد،
ما فانوسهای باغمان را از خارج وارد کردهايم، اما فانوسهای آنها ستارگان آسمانند،
ايوان ما تا حياط جلوی خانهمان ادامه دارد، اما ايوان آنها تا افق گسترده است،
ما قطعه زمين کوچکی داريم که در آن زندگی میکنيم، اما آنها کشتزارهايی دارند که انتهای آن ديده نمیشود،
ما پيشخدمتهایی داريم که به ما خدمت میکنند، اما آنها خود به ديگران خدمت ميکنند،
ما غذای مصرفیمان را خريداری میکنيم، اما آنها غذايشان را خود توليد ميکنند،
ما در اطراف ملک خود ديوارهايی داريم تا ما را محافظت کنند، اما آنها دوستانی دارند تا از همدیگر مراقبت کنند،
آن پسر همچنان سخن میگفت و پدر سکوت کرده بود و سخنی برای گفتن نداشت؛
پسر سپس افزود:
متشکرم پدر که با این سفر نشان دادی ما چقدر فقير هستيم!
#مدیریت_بر_خویشتن
#تفکر
روزی از روزها پدری از يک خانواده ثروتمند، پسرش را به مناطق روستايی برد تا او دريابد مردم تنگدست چگونه زندگی میکنند. آنان دو روز و دو شب را در مزرعه خانوادهای بسيار فقير سر کردند و سپس به سوی شهر بازگشتند.
در نيمههای راه پدر از فرزند پرسيد: خب پسرم، به من بگو سفر چگونه گذشت؟
- خيلی خوب بود پدر
- پسرم آيا ديدی مردم فقير چگونه زندگي ميکنند؟
- بله پدر، ديدم . . .
- بگو ببينم از اين سفر چه آموختی؟
- من ديدم که:
ما در خانه خود يک سگ داريم و آنها چهار سگ داشتند،
ما استخری داريم که تا نيمههای باغمان طول دارد و آنها برکهای دارند که پايانی ندارد،
ما فانوسهای باغمان را از خارج وارد کردهايم، اما فانوسهای آنها ستارگان آسمانند،
ايوان ما تا حياط جلوی خانهمان ادامه دارد، اما ايوان آنها تا افق گسترده است،
ما قطعه زمين کوچکی داريم که در آن زندگی میکنيم، اما آنها کشتزارهايی دارند که انتهای آن ديده نمیشود،
ما پيشخدمتهایی داريم که به ما خدمت میکنند، اما آنها خود به ديگران خدمت ميکنند،
ما غذای مصرفیمان را خريداری میکنيم، اما آنها غذايشان را خود توليد ميکنند،
ما در اطراف ملک خود ديوارهايی داريم تا ما را محافظت کنند، اما آنها دوستانی دارند تا از همدیگر مراقبت کنند،
آن پسر همچنان سخن میگفت و پدر سکوت کرده بود و سخنی برای گفتن نداشت؛
پسر سپس افزود:
متشکرم پدر که با این سفر نشان دادی ما چقدر فقير هستيم!
#مدیریت_بر_خویشتن
#تفکر
#معرفی_فیلم
در جستجوی خوشبختی
The Pursuit of Happyness
کارگردان: گابریل موچینو
سال: 2006
کشور: آمریکا
ژانر: بیوگرافی - درام
دستفروشی که سعی دارد به سختی اسکنرهایی را به فروش برساند با مشکلات شدید مالی مواجه است ولی دست از تلاش برنمیدارد و...
در جستجوی خوشبختی
The Pursuit of Happyness
کارگردان: گابریل موچینو
سال: 2006
کشور: آمریکا
ژانر: بیوگرافی - درام
دستفروشی که سعی دارد به سختی اسکنرهایی را به فروش برساند با مشکلات شدید مالی مواجه است ولی دست از تلاش برنمیدارد و...