اپیزود ۶۰ #آکادمی_بهره_وری
پذیرش خویشتن
( چگونه خودم را بپذیرم و این کار چه کمکی به من می کند؟ )
در این برنامه به محورهای زیر پرداخته می شود:
مفهوم و فلسفه پذیرش خویشتن
روش های کاربردی برای پذیرش خود
راه های مواجهه و مقابله با افکار سمی ذهنمان
ایجاد یک فضای امن برای ذهن
خود را در آغوش بگیریم
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#عزت_نفس
کد f12
پذیرش خویشتن
( چگونه خودم را بپذیرم و این کار چه کمکی به من می کند؟ )
در این برنامه به محورهای زیر پرداخته می شود:
مفهوم و فلسفه پذیرش خویشتن
روش های کاربردی برای پذیرش خود
راه های مواجهه و مقابله با افکار سمی ذهنمان
ایجاد یک فضای امن برای ذهن
خود را در آغوش بگیریم
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#عزت_نفس
کد f12
برکه امن شما کجاست ؟
✍ #رضا_جوشن
آب وقتی از بالای کوه به راه می افتد، آنقدر در مسیر پر پیچ و خم ادامه می دهد تا به جایی برسد که آرام بگیرد، آن جا می تواند برکه، باتلاق و یا دریا باشد و آب تا به آن جا نرسد آرام و قرار نمی گیرد.
به نظرم ما انسان ها هم شبیه به آب عمل می کنیم؛ آنقدر خودمان را به در و دیوار می زنیم تا جایی برای آرامش پیدا کنیم، محل امنی که بتوانیم در آن حال خوب را تجربه کنیم و به خوبی می دانیم که چیزهای موقتی به دردمان نمی خورند و ته دلمان به دنبال آرامش اصیل و واقعی است، برای همین هم پناه بردن به مهمانی، الکل و دخانیات، دین و مذهب، شغل و پول و هر چیز دیگری از این دست به صورت واقعی و عمیق ما را آرام نمی کند! و شاید بسیاری از ما تا پایان عمرمان در جستجوی این آرامش هستیم و اصولاً هم پیدایش نمی کنیم!
برخی معتقدند همین جستجو کردن، معنای واقعی آرامش است و حتی زندگی را رنج کشیدن معنا می کنند.
عده ای خود را به بی خیالی می زنند و تلاش می کنند در لحظه خوش باشند و زندگی را فقط همین لحظۀ حال می دانند.
افراد دیگری هستند که فلسفه وجودی خود را در خیر رساندن به دیگران می دانند و معتقدند آرامش واقعی در این است که بتوانی کار مؤثری برای جامعه بشری انجام دهی.
گروهی هم هستند که باور دارند، انسان برای رسیدن به آرامش در این دنیا به وجود نیامده است و خود را موجی می دانند که آسودگی شان، عدم آنهاست.
و همینطور الی آخر . . .
در واقع همه به نوعی و از دید خود به دنبال یک گمشده ای از جنس آرامش عمیق درونی هستند؛ عده ای در این مسیر از برکه ای زیبا سر در می آورند و عده ای هم به باتلاق و مرداب می رسند و . . .
به نظر من هیچ کدام از این گروه ها، اشتباه نکرده اند و اتفاقا شاید بتوان تلاش آنها در زندگی را نیز ارزشمند دانست؛ من هم به دنبال نشان دادن راه مشخص و مطمئنی به شما نیستم اما تا اینجای زندگی، یک چیز را تقریبا متوجه شدم و آن اینکه همۀ ما همین الآن در برکه خود هستیم!
صبر کنید..... لطفاً از دستم عصبانی نشوید و ادامه مطلب را بخوانید:
اگر الآن زندگی شما پر از قهر و جنگ و دعواست
اگر اوضاع مالی بر وفق مرادتان نیست
اگر سلامتتان به خطر افتاده است
اگر از جایگاه شغلی خود راضی نیستید
اگر دوستان اجتماعی تان را نمی پسندید
اگر . . .
این ها همه همان برکه امنی هستند که شما تا اینجای زندگی برای خود ساخته اید! اگر این برکه را دوست ندارید این یک نشانه هست و معنایش این است که شما متعلق به آن برکه نیستید و هنوز باید مسیر پر پیچ و خم رودخانه را ادامه دهید!
نشانه ای که می تواند به شما بگوید الان در جایی که هستی، این همان برکۀ توست، اینجای زندگی تو همان برکه ای است که باید در آن حالتان خوب باشد، این حال خوب، یک حال خوب درونی و عمیق است و به هیچ چیز و هیچ کس به جز خودتان بستگی ندارد، این حال خوب هیچ شرط و پیش نیازی ندارد و اگر هنوز به این درجه از بلوغ و آرامش و حال خوب در زندگی نرسیده ایم پس معنایش این است که باید راه را ادامه دهیم!
ممکن است جلوی راه ما، سدهایی ساخته باشند و موانعی برای مان ایجاد شده باشد، ممکن است در نقطه ای باشیم که نیاز به صبوری و گذشت داشته باشد، ممکن است شرایط مسیر، ما را الان به باتلاقی کثیف و زشت رسانده باشد، اما هیچ کدام از این ها معنایش این نیست که اینجا را برکه نهایی خود بدانیم!
بیایید برکه خودمان را پیدا کنیم، به برکه های همدیگر کاری نداشته باشیم، فقط برکه خودمان را پیدا کنیم، همانجایی که ما را به آرامشی که مد نظرمان هست می رساند؛ این برکه برای یکی ممکن است بودن در کنار خانواده اش باشد و برای دیگری کمک کردن به دیگران و برای یکی دیگر، توسعه و پیشرفت شغلی؛ فقط برکه خود را پیدا کنیم و ببینیم برای رسیدن به آن برکه چه مسیری را باید در پیش بگیریم؟ اصلا هم لازم نیست بقیه هم حتما با برکه ما حال کنند، باید بگذاریم آنها هم به دنبال برکه خود باشند!
آیا برکه ما نیاز به ورزش کردن دارد؟
آیا باید مطالعه مان را افزایش دهیم؟
آیا باید دوستان جدیدی پیدا کنیم؟
چه تغییراتی باید در خودمان ایجاد کنیم که بتوانیم راه را ادامه بدهیم؟
و از همه مهمتر اینکه قبل از همه این پرسش ها باید بدانیم برکه امن ما کجاست؟ که اگر این را ندانیم بقیه سوالات، ما را بیشتر گمراه می کنند.
از این بدتر وقتی است که ما اگر ندانیم به دنبال کدام برکه هستیم، آب های دیگر می آیند و ما را با خود به برکه امن خودشان می برند! و ما مجبوریم همه عمرمان را در برکه ای زندگی کنیم که دوستش نداریم و در آن خوشحال نیستیم!
و نکته آخر اینکه قدرت خود را دست کم نگیرید، قطرات آب اگر مستمر کار خود را ادامه دهند، سنگ را سوراخ می کنند! آب راه خودش را باز می کند؛ خیلی از اوقات پیدا کردن چنین قدرتی فقط صبروپشتکار می خواهد و اگر صبوری و پشتکار به خرج ندهیم یا بخار می شویم ویازمین ما را میبلعد! ادامه👇
✍ #رضا_جوشن
آب وقتی از بالای کوه به راه می افتد، آنقدر در مسیر پر پیچ و خم ادامه می دهد تا به جایی برسد که آرام بگیرد، آن جا می تواند برکه، باتلاق و یا دریا باشد و آب تا به آن جا نرسد آرام و قرار نمی گیرد.
به نظرم ما انسان ها هم شبیه به آب عمل می کنیم؛ آنقدر خودمان را به در و دیوار می زنیم تا جایی برای آرامش پیدا کنیم، محل امنی که بتوانیم در آن حال خوب را تجربه کنیم و به خوبی می دانیم که چیزهای موقتی به دردمان نمی خورند و ته دلمان به دنبال آرامش اصیل و واقعی است، برای همین هم پناه بردن به مهمانی، الکل و دخانیات، دین و مذهب، شغل و پول و هر چیز دیگری از این دست به صورت واقعی و عمیق ما را آرام نمی کند! و شاید بسیاری از ما تا پایان عمرمان در جستجوی این آرامش هستیم و اصولاً هم پیدایش نمی کنیم!
برخی معتقدند همین جستجو کردن، معنای واقعی آرامش است و حتی زندگی را رنج کشیدن معنا می کنند.
عده ای خود را به بی خیالی می زنند و تلاش می کنند در لحظه خوش باشند و زندگی را فقط همین لحظۀ حال می دانند.
افراد دیگری هستند که فلسفه وجودی خود را در خیر رساندن به دیگران می دانند و معتقدند آرامش واقعی در این است که بتوانی کار مؤثری برای جامعه بشری انجام دهی.
گروهی هم هستند که باور دارند، انسان برای رسیدن به آرامش در این دنیا به وجود نیامده است و خود را موجی می دانند که آسودگی شان، عدم آنهاست.
و همینطور الی آخر . . .
در واقع همه به نوعی و از دید خود به دنبال یک گمشده ای از جنس آرامش عمیق درونی هستند؛ عده ای در این مسیر از برکه ای زیبا سر در می آورند و عده ای هم به باتلاق و مرداب می رسند و . . .
به نظر من هیچ کدام از این گروه ها، اشتباه نکرده اند و اتفاقا شاید بتوان تلاش آنها در زندگی را نیز ارزشمند دانست؛ من هم به دنبال نشان دادن راه مشخص و مطمئنی به شما نیستم اما تا اینجای زندگی، یک چیز را تقریبا متوجه شدم و آن اینکه همۀ ما همین الآن در برکه خود هستیم!
صبر کنید..... لطفاً از دستم عصبانی نشوید و ادامه مطلب را بخوانید:
اگر الآن زندگی شما پر از قهر و جنگ و دعواست
اگر اوضاع مالی بر وفق مرادتان نیست
اگر سلامتتان به خطر افتاده است
اگر از جایگاه شغلی خود راضی نیستید
اگر دوستان اجتماعی تان را نمی پسندید
اگر . . .
این ها همه همان برکه امنی هستند که شما تا اینجای زندگی برای خود ساخته اید! اگر این برکه را دوست ندارید این یک نشانه هست و معنایش این است که شما متعلق به آن برکه نیستید و هنوز باید مسیر پر پیچ و خم رودخانه را ادامه دهید!
نشانه ای که می تواند به شما بگوید الان در جایی که هستی، این همان برکۀ توست، اینجای زندگی تو همان برکه ای است که باید در آن حالتان خوب باشد، این حال خوب، یک حال خوب درونی و عمیق است و به هیچ چیز و هیچ کس به جز خودتان بستگی ندارد، این حال خوب هیچ شرط و پیش نیازی ندارد و اگر هنوز به این درجه از بلوغ و آرامش و حال خوب در زندگی نرسیده ایم پس معنایش این است که باید راه را ادامه دهیم!
ممکن است جلوی راه ما، سدهایی ساخته باشند و موانعی برای مان ایجاد شده باشد، ممکن است در نقطه ای باشیم که نیاز به صبوری و گذشت داشته باشد، ممکن است شرایط مسیر، ما را الان به باتلاقی کثیف و زشت رسانده باشد، اما هیچ کدام از این ها معنایش این نیست که اینجا را برکه نهایی خود بدانیم!
بیایید برکه خودمان را پیدا کنیم، به برکه های همدیگر کاری نداشته باشیم، فقط برکه خودمان را پیدا کنیم، همانجایی که ما را به آرامشی که مد نظرمان هست می رساند؛ این برکه برای یکی ممکن است بودن در کنار خانواده اش باشد و برای دیگری کمک کردن به دیگران و برای یکی دیگر، توسعه و پیشرفت شغلی؛ فقط برکه خود را پیدا کنیم و ببینیم برای رسیدن به آن برکه چه مسیری را باید در پیش بگیریم؟ اصلا هم لازم نیست بقیه هم حتما با برکه ما حال کنند، باید بگذاریم آنها هم به دنبال برکه خود باشند!
آیا برکه ما نیاز به ورزش کردن دارد؟
آیا باید مطالعه مان را افزایش دهیم؟
آیا باید دوستان جدیدی پیدا کنیم؟
چه تغییراتی باید در خودمان ایجاد کنیم که بتوانیم راه را ادامه بدهیم؟
و از همه مهمتر اینکه قبل از همه این پرسش ها باید بدانیم برکه امن ما کجاست؟ که اگر این را ندانیم بقیه سوالات، ما را بیشتر گمراه می کنند.
از این بدتر وقتی است که ما اگر ندانیم به دنبال کدام برکه هستیم، آب های دیگر می آیند و ما را با خود به برکه امن خودشان می برند! و ما مجبوریم همه عمرمان را در برکه ای زندگی کنیم که دوستش نداریم و در آن خوشحال نیستیم!
و نکته آخر اینکه قدرت خود را دست کم نگیرید، قطرات آب اگر مستمر کار خود را ادامه دهند، سنگ را سوراخ می کنند! آب راه خودش را باز می کند؛ خیلی از اوقات پیدا کردن چنین قدرتی فقط صبروپشتکار می خواهد و اگر صبوری و پشتکار به خرج ندهیم یا بخار می شویم ویازمین ما را میبلعد! ادامه👇
ادامه:
بیایید برکه خودمان را پیدا کنیم
برای رسیدن به آن، مسیرمان را پیدا کنیم
از موانع نترسیم و برای برداشتن آنها از سر راهمان، صبر و پشتکار داشته باشیم.
#عزت_نفس #مدیریت_بر_خویشتن #تفکر
بیایید برکه خودمان را پیدا کنیم
برای رسیدن به آن، مسیرمان را پیدا کنیم
از موانع نترسیم و برای برداشتن آنها از سر راهمان، صبر و پشتکار داشته باشیم.
#عزت_نفس #مدیریت_بر_خویشتن #تفکر
در مبحث بهره وری، انسانها بسیار مهمند و جایگاه ویژهای دارند،
اگر بدنبال خانواده ، سازمان یا جامعه بهرهوری هستیم باید مهارتهای ارتباطی با سایرین را یاد بگیریم.
#بهره_وری
#مهارتهای_ارتباطی
اگر بدنبال خانواده ، سازمان یا جامعه بهرهوری هستیم باید مهارتهای ارتباطی با سایرین را یاد بگیریم.
#بهره_وری
#مهارتهای_ارتباطی
اپیزود ۶۱ #آکادمی_بهره_وری
کنترل و تغییر خود
( چگونه خودمان را کنترل کنیم و چه چیزهایی را تغییر بدهیم تا راحت تر و شادتر زندگی کنیم؟ )
در این فایل صوتی به مباحث زیر پرداخته می شود:
چه چیزهایی را باید تغییر دهیم ؟
چگونه باید تغییرات را ایجاد کرد؟
در اختیار گرفتن کنترل افکار و باورها
دیسیپلین شخصی (خود تنظیمی)
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#تغییر
کد f13
کنترل و تغییر خود
( چگونه خودمان را کنترل کنیم و چه چیزهایی را تغییر بدهیم تا راحت تر و شادتر زندگی کنیم؟ )
در این فایل صوتی به مباحث زیر پرداخته می شود:
چه چیزهایی را باید تغییر دهیم ؟
چگونه باید تغییرات را ایجاد کرد؟
در اختیار گرفتن کنترل افکار و باورها
دیسیپلین شخصی (خود تنظیمی)
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#تغییر
کد f13
فضای امن در گفتگو
reza joshan
فضای امن در گفتگو
بخشی از وبینار آداب گفتگو
برای ایجاد یک فضای امن و مدیریت گفتگو، چه شرایطی را باید رعایت کنیم؟
#مهارتهای_ارتباطی
آیا اصولا در گفتگوهای خود احساس آرامش و امنیت می کنید؟
#رادیو_بهره_وری
بخشی از وبینار آداب گفتگو
برای ایجاد یک فضای امن و مدیریت گفتگو، چه شرایطی را باید رعایت کنیم؟
#مهارتهای_ارتباطی
آیا اصولا در گفتگوهای خود احساس آرامش و امنیت می کنید؟
#رادیو_بهره_وری
طنز مدیریتی
چاله
(حل مسئله به روش برخی مدیران)
در یكی از خیابان های اصلی شهر چالهای بود كه باعث بروز حوادث متعدد برای شهروندان میشد؛
مدیران شهر طی جلسهای بر آن شدند كه مشكل را حل كنند.
مدیر اول گفت: باید آمبولانسی همیشه در كنار چاله آماده باشد تا مصدومین را به بیمارستان برساند.
مدیر بالاتر گفت: نه، وقت تلف میشود. بهتر است بیمارستانی در كنار چاله احداث كنیم.
مدیر ارشد گفت: نه، بهترین كار آن است كه این چاله را پر كنیم و چاله مشابهی در نزدیكی بیمارستان احداث کنیم.
#بهره_وری
#تفکر
چاله
(حل مسئله به روش برخی مدیران)
در یكی از خیابان های اصلی شهر چالهای بود كه باعث بروز حوادث متعدد برای شهروندان میشد؛
مدیران شهر طی جلسهای بر آن شدند كه مشكل را حل كنند.
مدیر اول گفت: باید آمبولانسی همیشه در كنار چاله آماده باشد تا مصدومین را به بیمارستان برساند.
مدیر بالاتر گفت: نه، وقت تلف میشود. بهتر است بیمارستانی در كنار چاله احداث كنیم.
مدیر ارشد گفت: نه، بهترین كار آن است كه این چاله را پر كنیم و چاله مشابهی در نزدیكی بیمارستان احداث کنیم.
#بهره_وری
#تفکر
کدام ویژگی خود را مخفی می کنید
reza joshan
👈کدام ویژگی خود را مخفی می کنید ؟
🤛 ممکن است ویژگیهایی داشته باشیم که اعتماد به نفس ما را کاهش میدهد و حواسمان نباشد!
آنها را پیدا کنیم و جلویش را بگیریم 😉
🤕شما چنین تجربهای دارید ؟
#عزت_نفس #اعتماد_به_نفس
#رادیو_بهره_وری
🤛 ممکن است ویژگیهایی داشته باشیم که اعتماد به نفس ما را کاهش میدهد و حواسمان نباشد!
آنها را پیدا کنیم و جلویش را بگیریم 😉
🤕شما چنین تجربهای دارید ؟
#عزت_نفس #اعتماد_به_نفس
#رادیو_بهره_وری
رضا جوشن
reza joshan – آیا پول پول می آورد
آیا پول، پول میآورد؟
✍️ #رضا_جوشن
امروز ششم مهرماه 1398 هماهنگ شده بود که ساعت 9:30 صبح به عنوان کارشناس بهره وری در برنامه رادیویی ایستگاه 98 که در رادیو اقتصاد تهیه می شود، شرکت کنم؛ موضوع برنامه این بود که آیا واقعاً پول، پول می آورد؟
خودم شخصاً همیشه این جمله را قبول داشتم و به آن معتقد بودم، اما از روزی که قرار شده بود در این برنامه چند دقیقه ای را راجع به این موضوع صحبت کنم، حسابی ذهنم درگیر شده بود که آیا این می تواند جملۀ درستی باشد یا نه؟ حتی در اینترنت هم که سرچ کردم با مطلبی در شبکه العالم مواجه شدم که به تحقیقی اشاره می کرد که توسط یکی از بانک های سوییس انجام شده بود و همین عبارت را تأیید می کرد؛
با کسانی هم که مشورت می کردم اکثرشان بر همین عقیده بودند، اما مثال های نقضی وجود داشت که تعدادشان کم هم نبود و نمی توانستم به راحتی از آنها چشم بپوشم؛ من در طول زندگی، افرادی را دیده بودم که ارث زیادی به آنها رسیده بود و اگر قرار بود پول، برای آنها پول بیاورد، باید برای تمام عمرشان از پولدارتر شدن لذت می بردند و حتی نسل های بعدی شان هم می توانستند به راحتی زندگی کنند اما اینطور نشده بود و خیلی زود تمام ثروتی که به آنها رسیده بود را تمام کرده بودند؛ بنابراین تقریباً مطمئن شده بودم که این پول نیست که پول می آورد بلکه واقعیت این است که فرد است که می تواند از پول، پول بسازد!
در واقع الآن به این نتیجه رسیده ام که پولدار شدن یک نوع سبک زندگی است که نیاز به مهارت هایی دارد؛ و ما اگر این سبک زندگی را انتخاب کنیم می بایست مهارت هایش را یاد بگیریم و یک سری عادت ها و رفتارها را در خود تغییر دهیم؛
حواستان باشد که دارم راجع به افراد ثروتمند خودساخته صحبت می کنم و نه آنهایی که با رانت و ارث و . . . به پول زیادی رسیده اند.
از همین رو صحبت هایم را در مصاحبه با رادیو اقتصاد بر اساس متن زیر تنظیم و تهیه کردم:
از نظر من پول واقعا پول می آورد؛
اصلا نه تنها پول که هر چیزی که شما بیشتر داشته باشید و به دنبالش باشید، همان را دائما توسعه می دهید.
آنهایی که چاق هستند، اصولا آمادگی و استعداد چاق تر شدن را دارند؛ چرا؟ چون تا الان هر کاری کردند به هر حال نتیجه اش این بوده و بنابراین راهش را بلد هستند. (البته منظورم چاقی بر اثر پرخوری است نه بیماری)
آنهایی که در رده های بالای تحصیلی هستند احتمالا خیلی راحت تر می توانند رده های بالاتری را طی کنند و به علم خودشان اضافه کنند.
بدبختی هم همینطور است؛ یعنی فردی که همیشه احساس بدبختی می کند، اصولا کارهایی می کند و تصمیماتی می گیرد و طوری رفتار می کند که دائما به بدبختی هایش اضافه می شود.
برای همین است که می گویند ما تبدیل می شویم به همان چیزی که همیشه دنبالش هستیم، در واقع جزئی از شخصیت ما می شود.
خب برگردیم سراغ همان پول که موضوع برنامه هم هست؛
گفتم به نظر منم پول، پول می آورد، اما این فقط نظر من نیست، تحقیقات هم نشان می دهد که ثروتمندان روز به روز به ثروتشان اضافه می شود؛ این یک واقعیت است!
اما دلیلش آن چیزی که عموم مردم فکر می کنند نیست!
یعنی این پول نیست که پول می آورد بلکه فرد ثروتمند است که پول را می سازد!
اگه پول، پول می ساخت، فردی که به ارث زیادی می رسید دیگر این ثروت برای همیشه در خاندانش باقی می ماند!
چه بسیار افرادی که شانس آورده و از طریق ارث یا روشهای شبیه آن به پول زیادی رسیده بودند اما چون ثروتمند شدن را بلد نبودند، پولشان نتوانست برایشان پول بیاورد!
بنابراین پولدارشدن به شانس ربطی ندارد؛ شانس یعنی داشتن آمادگی برای استفاده از فرصت ها؛ اینکه چگونه ثروتمندان شانس بیشتری می آورند را توضیح خواهم داد.
ثروتمندان که هر روز به ثروت آنها اضافه می شود، کارهایی انجام می دهند که آن کارها دائما ثروتمندترشان می کند:
این عادات رفتاری، شاید خیلی زود ما را به نتیجه دلخواه نرساند اما قطعاً در تعیین و ترسیم سبک زندگی ما در مسیر موفقیت می تواند مؤثر باشد:
آنها برای پولدارتر شدن عطش دارند (منظورم حرص و آز نیست) بلکه منظور شوق و هیجانه؛ اغلب مردم چنین اشتیاق و هیجانی برای ثروتمند شدن ندارند! که اگر در کسی چنین اشتیاق سوزانی باشد قطعا هر تغییری لازم باشد در زندگیش ایجاد می کند تا به سمت هدفش پیش رود.
پولدارها فکر می کنند و برای ثروتمندتر شدنشان نقشه می کشند (برنامه ریزی می کنند)؛ آنها باری به هر جهت روز خود را نمی گذرانند و خود را در دام روزمرگی گرفتار نمی کنند.
#تفکر
ادامه 👇
✍️ #رضا_جوشن
امروز ششم مهرماه 1398 هماهنگ شده بود که ساعت 9:30 صبح به عنوان کارشناس بهره وری در برنامه رادیویی ایستگاه 98 که در رادیو اقتصاد تهیه می شود، شرکت کنم؛ موضوع برنامه این بود که آیا واقعاً پول، پول می آورد؟
خودم شخصاً همیشه این جمله را قبول داشتم و به آن معتقد بودم، اما از روزی که قرار شده بود در این برنامه چند دقیقه ای را راجع به این موضوع صحبت کنم، حسابی ذهنم درگیر شده بود که آیا این می تواند جملۀ درستی باشد یا نه؟ حتی در اینترنت هم که سرچ کردم با مطلبی در شبکه العالم مواجه شدم که به تحقیقی اشاره می کرد که توسط یکی از بانک های سوییس انجام شده بود و همین عبارت را تأیید می کرد؛
با کسانی هم که مشورت می کردم اکثرشان بر همین عقیده بودند، اما مثال های نقضی وجود داشت که تعدادشان کم هم نبود و نمی توانستم به راحتی از آنها چشم بپوشم؛ من در طول زندگی، افرادی را دیده بودم که ارث زیادی به آنها رسیده بود و اگر قرار بود پول، برای آنها پول بیاورد، باید برای تمام عمرشان از پولدارتر شدن لذت می بردند و حتی نسل های بعدی شان هم می توانستند به راحتی زندگی کنند اما اینطور نشده بود و خیلی زود تمام ثروتی که به آنها رسیده بود را تمام کرده بودند؛ بنابراین تقریباً مطمئن شده بودم که این پول نیست که پول می آورد بلکه واقعیت این است که فرد است که می تواند از پول، پول بسازد!
در واقع الآن به این نتیجه رسیده ام که پولدار شدن یک نوع سبک زندگی است که نیاز به مهارت هایی دارد؛ و ما اگر این سبک زندگی را انتخاب کنیم می بایست مهارت هایش را یاد بگیریم و یک سری عادت ها و رفتارها را در خود تغییر دهیم؛
حواستان باشد که دارم راجع به افراد ثروتمند خودساخته صحبت می کنم و نه آنهایی که با رانت و ارث و . . . به پول زیادی رسیده اند.
از همین رو صحبت هایم را در مصاحبه با رادیو اقتصاد بر اساس متن زیر تنظیم و تهیه کردم:
از نظر من پول واقعا پول می آورد؛
اصلا نه تنها پول که هر چیزی که شما بیشتر داشته باشید و به دنبالش باشید، همان را دائما توسعه می دهید.
آنهایی که چاق هستند، اصولا آمادگی و استعداد چاق تر شدن را دارند؛ چرا؟ چون تا الان هر کاری کردند به هر حال نتیجه اش این بوده و بنابراین راهش را بلد هستند. (البته منظورم چاقی بر اثر پرخوری است نه بیماری)
آنهایی که در رده های بالای تحصیلی هستند احتمالا خیلی راحت تر می توانند رده های بالاتری را طی کنند و به علم خودشان اضافه کنند.
بدبختی هم همینطور است؛ یعنی فردی که همیشه احساس بدبختی می کند، اصولا کارهایی می کند و تصمیماتی می گیرد و طوری رفتار می کند که دائما به بدبختی هایش اضافه می شود.
برای همین است که می گویند ما تبدیل می شویم به همان چیزی که همیشه دنبالش هستیم، در واقع جزئی از شخصیت ما می شود.
خب برگردیم سراغ همان پول که موضوع برنامه هم هست؛
گفتم به نظر منم پول، پول می آورد، اما این فقط نظر من نیست، تحقیقات هم نشان می دهد که ثروتمندان روز به روز به ثروتشان اضافه می شود؛ این یک واقعیت است!
اما دلیلش آن چیزی که عموم مردم فکر می کنند نیست!
یعنی این پول نیست که پول می آورد بلکه فرد ثروتمند است که پول را می سازد!
اگه پول، پول می ساخت، فردی که به ارث زیادی می رسید دیگر این ثروت برای همیشه در خاندانش باقی می ماند!
چه بسیار افرادی که شانس آورده و از طریق ارث یا روشهای شبیه آن به پول زیادی رسیده بودند اما چون ثروتمند شدن را بلد نبودند، پولشان نتوانست برایشان پول بیاورد!
بنابراین پولدارشدن به شانس ربطی ندارد؛ شانس یعنی داشتن آمادگی برای استفاده از فرصت ها؛ اینکه چگونه ثروتمندان شانس بیشتری می آورند را توضیح خواهم داد.
ثروتمندان که هر روز به ثروت آنها اضافه می شود، کارهایی انجام می دهند که آن کارها دائما ثروتمندترشان می کند:
این عادات رفتاری، شاید خیلی زود ما را به نتیجه دلخواه نرساند اما قطعاً در تعیین و ترسیم سبک زندگی ما در مسیر موفقیت می تواند مؤثر باشد:
آنها برای پولدارتر شدن عطش دارند (منظورم حرص و آز نیست) بلکه منظور شوق و هیجانه؛ اغلب مردم چنین اشتیاق و هیجانی برای ثروتمند شدن ندارند! که اگر در کسی چنین اشتیاق سوزانی باشد قطعا هر تغییری لازم باشد در زندگیش ایجاد می کند تا به سمت هدفش پیش رود.
پولدارها فکر می کنند و برای ثروتمندتر شدنشان نقشه می کشند (برنامه ریزی می کنند)؛ آنها باری به هر جهت روز خود را نمی گذرانند و خود را در دام روزمرگی گرفتار نمی کنند.
#تفکر
ادامه 👇
رضا جوشن
آیا پول، پول میآورد؟ ✍️ #رضا_جوشن امروز ششم مهرماه 1398 هماهنگ شده بود که ساعت 9:30 صبح به عنوان کارشناس بهره وری در برنامه رادیویی ایستگاه 98 که در رادیو اقتصاد تهیه می شود، شرکت کنم؛ موضوع برنامه این بود که آیا واقعاً پول، پول می آورد؟ خودم شخصاً همیشه…
ادامه :
ثروتمندان ریسک های بهتری نسبت به قشر کم درآمد انجام می دهند و تصمیمات بهتری می گیرند؛ دلیلش آرامش فعلیشان نیست (آنها از بقیه، استرس های بیشتری هم دارند) دلیلش این است که آنها به تجربه و با آزمون و خطا، روش های تصمیم گیری و ریسک پذیری را یاد گرفته اند که این تجربه ها بسیار ارزشمند است. (بسیاری از افراد در قشرهای پایین هستند که ریسکهای بسیار خطرناکی میکنند و دائماً ناامیدتر از قبل می شوند)
ثروتمندان، دایره روابط شان را هوشمندانه انتخاب می کنند (با هر کسی و هر قشری رفت و آمد نمی کنند) آنها وقتی دور هم می نشینند از بدبختی و گرفتاری حرف نمی زنند بلکه از روش های جدید سرمایه گذاری و توسعه حرف میزنند.
توضیح شانس اینکه ثروتمندان زیاد ریسک می کنند (دست به اقدام می زنند) و برای همین زیاد هم شانس می آورند و البته زیاد هم شکست می خورند، منتها اصولا شکستها دیده نمی شوند، دقیقا مثل کوه یخ که قسمت عظیمش دیده نمی شود.
آنها به کم قانع نمی شوند و بدبختی را نمی پذیرند و به آن عادت نمی کنند بلکه برای خودشان ارزش قائلند، آنها حاضر نیستند هر غذایی بخورند یا هر جایی بخوابند یا هر لباسی بپوشند؛ آنها روی سبک زندگی خودشان و خانواده شان تعصب دارند؛ بنابراین تمام تلاش شان را می کنند برای موفق شدن!
آنها زیاد از این شاخه به شاخه دیگر نمی پرند؛ بلکه در یک مهارت عمیق می شوند؛ ممکن است تعدادی از افراد کارشان تجارت در رشته های مختلف باشد؛ اما اصولا وقتی زندگینامه ثروتمندان را مطالعه می کنیم آنها در یک رشته و یک کسب و کار نامشان مطرح بوده است.
و نکته آخر و مهمترین اینکه: ( یادآوری و تأکید می کنم که راجع به ثروتمندان خودساخته صحبت می کنیم) آنها روش های کارکردن با پول را یاد گرفته اند؛ آنها می دانند که چگونه می توانند از پول، پول بسازند؟ کجا سرمایه گذاری کنند؟ چه چیزی تولید کنند؟ چه چیزی را کی بخرند و کی بفروشند؟ این مهارت اصلا مهارت کوچکی نیست؛ آنها همه پولشان را هزینه یا مصرف نمی کنند! بسیاری از افراد ثروتمند را می شناسم که دچار بحران های شدید مالی شدند و بعد از مدتی دوباره خودشان را بالا کشیدند؛ آنها حتی با میزان پول کم هم می دانند چه باید بکنند. آنها ارزش پول را می دانند و از آن درست استفاده می کنند.
ما همواره حق انتخاب داریم: با وضعیت و شرایط فعلی خودمان کنار بیاییم و برای آرام شدن تقصیر را به گردن بقیه بیندازیم و یا برای آرزوهایمان مهارت هایی یاد بگیریم ، تغییراتی به وجود بیاوریم و سبک زندگی خودمان را بسازیم!
پول، پول نمی آورد ؛ این مائیم که پول می سازیم!
#مدیریت_بر_خویشتن
#مهارتهای_رهبری #موفقیت
ثروتمندان ریسک های بهتری نسبت به قشر کم درآمد انجام می دهند و تصمیمات بهتری می گیرند؛ دلیلش آرامش فعلیشان نیست (آنها از بقیه، استرس های بیشتری هم دارند) دلیلش این است که آنها به تجربه و با آزمون و خطا، روش های تصمیم گیری و ریسک پذیری را یاد گرفته اند که این تجربه ها بسیار ارزشمند است. (بسیاری از افراد در قشرهای پایین هستند که ریسکهای بسیار خطرناکی میکنند و دائماً ناامیدتر از قبل می شوند)
ثروتمندان، دایره روابط شان را هوشمندانه انتخاب می کنند (با هر کسی و هر قشری رفت و آمد نمی کنند) آنها وقتی دور هم می نشینند از بدبختی و گرفتاری حرف نمی زنند بلکه از روش های جدید سرمایه گذاری و توسعه حرف میزنند.
توضیح شانس اینکه ثروتمندان زیاد ریسک می کنند (دست به اقدام می زنند) و برای همین زیاد هم شانس می آورند و البته زیاد هم شکست می خورند، منتها اصولا شکستها دیده نمی شوند، دقیقا مثل کوه یخ که قسمت عظیمش دیده نمی شود.
آنها به کم قانع نمی شوند و بدبختی را نمی پذیرند و به آن عادت نمی کنند بلکه برای خودشان ارزش قائلند، آنها حاضر نیستند هر غذایی بخورند یا هر جایی بخوابند یا هر لباسی بپوشند؛ آنها روی سبک زندگی خودشان و خانواده شان تعصب دارند؛ بنابراین تمام تلاش شان را می کنند برای موفق شدن!
آنها زیاد از این شاخه به شاخه دیگر نمی پرند؛ بلکه در یک مهارت عمیق می شوند؛ ممکن است تعدادی از افراد کارشان تجارت در رشته های مختلف باشد؛ اما اصولا وقتی زندگینامه ثروتمندان را مطالعه می کنیم آنها در یک رشته و یک کسب و کار نامشان مطرح بوده است.
و نکته آخر و مهمترین اینکه: ( یادآوری و تأکید می کنم که راجع به ثروتمندان خودساخته صحبت می کنیم) آنها روش های کارکردن با پول را یاد گرفته اند؛ آنها می دانند که چگونه می توانند از پول، پول بسازند؟ کجا سرمایه گذاری کنند؟ چه چیزی تولید کنند؟ چه چیزی را کی بخرند و کی بفروشند؟ این مهارت اصلا مهارت کوچکی نیست؛ آنها همه پولشان را هزینه یا مصرف نمی کنند! بسیاری از افراد ثروتمند را می شناسم که دچار بحران های شدید مالی شدند و بعد از مدتی دوباره خودشان را بالا کشیدند؛ آنها حتی با میزان پول کم هم می دانند چه باید بکنند. آنها ارزش پول را می دانند و از آن درست استفاده می کنند.
ما همواره حق انتخاب داریم: با وضعیت و شرایط فعلی خودمان کنار بیاییم و برای آرام شدن تقصیر را به گردن بقیه بیندازیم و یا برای آرزوهایمان مهارت هایی یاد بگیریم ، تغییراتی به وجود بیاوریم و سبک زندگی خودمان را بسازیم!
پول، پول نمی آورد ؛ این مائیم که پول می سازیم!
#مدیریت_بر_خویشتن
#مهارتهای_رهبری #موفقیت
اپیزود ۶۲ #آکادمی_بهره_وری
مدیریت بر خود
( چرا و چگونه باید خودمان را مدیریت کنیم تا نتایج بهتری بگیریم ؟ )
مباحث مطرح شده در این فایل صوتی، عبارت است از:
خودآگاهی
مأموریت و رسالت
اهداف
مسیر حرکت
رفع موانع
تغییر و بهبود
مسئولیت پذیری
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#بهره_وری
کد f14
مدیریت بر خود
( چرا و چگونه باید خودمان را مدیریت کنیم تا نتایج بهتری بگیریم ؟ )
مباحث مطرح شده در این فایل صوتی، عبارت است از:
خودآگاهی
مأموریت و رسالت
اهداف
مسیر حرکت
رفع موانع
تغییر و بهبود
مسئولیت پذیری
#مهارت_های_فردی
#مدیریت_بر_خویشتن
#بهره_وری
کد f14
رضا جوشن
reza joshan – فضای امن در گفتگو
مثلث کارپمن
reza joshan
مثلث کارپمن
بخشی از وبینار آداب گفتگو
یک نمونه از گرفتاریهای ما در روابط روزمرهمان
#مهارتهای_ارتباطی
(بابت کیفیت این قسمت، معذرت میخوام)
#رادیو_بهره_وری
بخشی از وبینار آداب گفتگو
یک نمونه از گرفتاریهای ما در روابط روزمرهمان
#مهارتهای_ارتباطی
(بابت کیفیت این قسمت، معذرت میخوام)
#رادیو_بهره_وری
رضا جوشن
معتاد به کار ✍ #رضا_جوشن اگر از آن دسته از افرادی هستید که بیشتر ترجیح میدهید در محل کارتان باشید و از بودن در کنار خانواده لذت نمیبرید و یا اصولاً از برنامههای تفریحی دوری میکنید و یا حوصلهتان سر میرود، ممکن است شما هم به شغلتان اعتیاد پیدا کرده باشید!…
اول شادی دوم کار
✍ #رضا_جوشن
وضعیت معیشت به گونه ای شده که بسیاری از زنان و مردان مجبورند هر روز تا دیر وقت کار کنند و حتی در روزهای تعطیل و آخر هفته هم فرصتی برای استراحت و با هم بودن ندارند!
شاید در این شرایط دم زدن از استراحت و تفریح و تعطیلات آخر هفته و حال دادن به خود و خانواده مقداری نامأنوس و به دور از درک اجتماعی باشد؛ اما هر چه با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیتونم راجع به نقش و تأثیر همین تفریح های کوچک در شادی و موفقیت شخصی و خانوادگی نگویم و ننویسم.
پس لطفاً اگه هنوز توی دلتون نگفتید که ای بابا این چقدر دلش خوشه! ادامه مطلبو بخونید:😉
واقعیت این است که یک آدم داغون ( افسرده / مضطرب / نگران / غمگین و . . . ) را خیلی راحت تر و ساده تر می توان مدیریت کرد تا یک آدم بهره ور (شاد و موفق / با عزت نفس و اعتماد به نفس ) ! چرا؟ چون آدم داغون دائماً در حال دویدن است؛ فقط جلوی پایش را می بیند، درگیر روزمرگی هست و با هر وعده و وعیدی خیلی زود رام میشه و دلایل دیگه ای از همین دست . . .
بنابراین کسی که شما را مدیریت میکنه اگه مدیر قوی و لایقی نباشه بدش نمیاد که شما بیشتر یه آدم داغون باشید تا یه آدم بهره ور! حالا این مدیر غیر قوی میتونه هر کسی باشه؛ از همسر گرفته تا روزگار! هر فرد یا سیستمی که شما را در جایگاه ضعف و اندوه نگه دارد در واقع داره کار خودشو برای مدیریت شما راحت میکنه!
جالب ترین قسمت این ماجرا اینجاس که ما اصولاً غم ها و استرس ها و . . . را به اوضاع اقتصادی و روابط خانوادگی و درس نخوندن فرزند و اینجور چیزا ربط میدیم و خودمونو یجورایی آروم می کنیم؛ البته آروم که چه عرض کنم، بیشتر خودمونو ساکت می کنیم؛ ساکت میشیم و باز بیشتر و تندتر می دویم. می دویم و باز می دویم . . .
به کجا؟ اصولاً خودمون هم نمیدونیم! اصلاً فرصت نداریم ببینیم به کجا؟ فقط داریم می دویم!
حالا پیشنهاد من چیه؟
چیزی که گفتم حیفم میاد براتون نگم اینه که بیاین و بخاطر منم شده یه مدت روال زندگیتونو برعکس کنین!! چجوری؟ خیلی ساده . . .
بجای اینکه همش در حال کار و شغل و گرفتاری و مشغله و مأموریت و انجام وظیفه و قول دادن به مدیر و مشتری و . . . باشید تا بتونید پولی در بیارید و در کنار خانواده لذت ببرید و به آرامش برسید، چند وقتی برعکس فکر و رفتار کنید یعنی اول به خودتون و تفریحاتتون و خانوادتون و روابط اجتماعیتون و اهداف شخصیتون و علاقمندی هاتون بپردازید تا بتونید سرحالتر سر کارتون حاضر بشید و با انرژی بیشتری به خلق الله خدمت کنید.
شاید فکر کنید فرقی نمی کنه اما تفاوت اصلی در اینجاست که ما اینقدر غرق در روزمرگی میشیم که دیگه رمقی برای شاد بودن! برامون نمی مونه. در حالیکه در این روشی که من بهتون پیشنهاد دادم از همون اول یه درصدی از وقت و انرژیمونو به شادی خودمون و خانوادمون اختصاص میدیم و بقیشو میریم دنبال پول و کار و تعهداتمون.
یه استادی می گفت از حقوقی که میگیری اول هزینه هاتو نده و بعد اگه چیزی موند پس انداز کن بلکه اول پس اندازتو انجام بده و با بقیش هزینه کن. پیشنهاد منم دقیقا همین بود: اول شادی دوم کار. 🤔
جامعه و روزگار، ما را پردغدغه و گرفتار بیشتر می پسنده و خیلی از ما را معتاد به کار کرده بدون اینکه خودمون بدونیم. (راجع به اعتیاد به کار یه جای دیگه بیشتر نوشتم)
شاید بپرسید خب باشه حاضرم یکی دو هفته امتحان کنم، اما از کجا باید شروع کرد؟
اگه تا اینجای مطلبو خوندین و این سؤال براتون پیش اومد بهتون تبریک میگم و صمیمانه میگم دمتون گرم، آخه اولین قدمش همینه که وضعیت فعلیمونو بپذیریم و قبول کنیم که باید تغییراتی در رفتارهامون و در سبک زندگیمون بدیم.
پاسخ این سوال خیلی ساده هست: باید از کارهای خیلی کوچیک شروع کنیم مثلاً
- در همین آخر هفتۀ پیش رو یه تفریح خیلی کوچیک واسه خودمون و خانوادمون دست و پا کنیم؛ اصلا لازم نیست خیلی پر زرق و برق و لاکچری باشه. فقط باید چیزی باشه که خیلی بهمون خوش بگذره و کلی انرژی بگیریم.
- در آخر هفته ها و تعطیلات تلفن های کاریمونو کمتر جواب بدیم
- با همسر و بچه هامون حرف مشترک پیدا کنیم
- بدون نصیحت و پرخاش، محیط شادی را براشون فراهم کنیم.
- شاید خیلی از ما ندونیم که همسر یا بچه ها الان علائقشون چیه و از چی لذت میبرن؛ لطفا پریشون یا پشیمون نشید، کم کم بهشون نزدیک بشین و بفهمین !
- و . . .
#تفکر
ادامه👇
✍ #رضا_جوشن
وضعیت معیشت به گونه ای شده که بسیاری از زنان و مردان مجبورند هر روز تا دیر وقت کار کنند و حتی در روزهای تعطیل و آخر هفته هم فرصتی برای استراحت و با هم بودن ندارند!
شاید در این شرایط دم زدن از استراحت و تفریح و تعطیلات آخر هفته و حال دادن به خود و خانواده مقداری نامأنوس و به دور از درک اجتماعی باشد؛ اما هر چه با خودم کلنجار رفتم دیدم نمیتونم راجع به نقش و تأثیر همین تفریح های کوچک در شادی و موفقیت شخصی و خانوادگی نگویم و ننویسم.
پس لطفاً اگه هنوز توی دلتون نگفتید که ای بابا این چقدر دلش خوشه! ادامه مطلبو بخونید:😉
واقعیت این است که یک آدم داغون ( افسرده / مضطرب / نگران / غمگین و . . . ) را خیلی راحت تر و ساده تر می توان مدیریت کرد تا یک آدم بهره ور (شاد و موفق / با عزت نفس و اعتماد به نفس ) ! چرا؟ چون آدم داغون دائماً در حال دویدن است؛ فقط جلوی پایش را می بیند، درگیر روزمرگی هست و با هر وعده و وعیدی خیلی زود رام میشه و دلایل دیگه ای از همین دست . . .
بنابراین کسی که شما را مدیریت میکنه اگه مدیر قوی و لایقی نباشه بدش نمیاد که شما بیشتر یه آدم داغون باشید تا یه آدم بهره ور! حالا این مدیر غیر قوی میتونه هر کسی باشه؛ از همسر گرفته تا روزگار! هر فرد یا سیستمی که شما را در جایگاه ضعف و اندوه نگه دارد در واقع داره کار خودشو برای مدیریت شما راحت میکنه!
جالب ترین قسمت این ماجرا اینجاس که ما اصولاً غم ها و استرس ها و . . . را به اوضاع اقتصادی و روابط خانوادگی و درس نخوندن فرزند و اینجور چیزا ربط میدیم و خودمونو یجورایی آروم می کنیم؛ البته آروم که چه عرض کنم، بیشتر خودمونو ساکت می کنیم؛ ساکت میشیم و باز بیشتر و تندتر می دویم. می دویم و باز می دویم . . .
به کجا؟ اصولاً خودمون هم نمیدونیم! اصلاً فرصت نداریم ببینیم به کجا؟ فقط داریم می دویم!
حالا پیشنهاد من چیه؟
چیزی که گفتم حیفم میاد براتون نگم اینه که بیاین و بخاطر منم شده یه مدت روال زندگیتونو برعکس کنین!! چجوری؟ خیلی ساده . . .
بجای اینکه همش در حال کار و شغل و گرفتاری و مشغله و مأموریت و انجام وظیفه و قول دادن به مدیر و مشتری و . . . باشید تا بتونید پولی در بیارید و در کنار خانواده لذت ببرید و به آرامش برسید، چند وقتی برعکس فکر و رفتار کنید یعنی اول به خودتون و تفریحاتتون و خانوادتون و روابط اجتماعیتون و اهداف شخصیتون و علاقمندی هاتون بپردازید تا بتونید سرحالتر سر کارتون حاضر بشید و با انرژی بیشتری به خلق الله خدمت کنید.
شاید فکر کنید فرقی نمی کنه اما تفاوت اصلی در اینجاست که ما اینقدر غرق در روزمرگی میشیم که دیگه رمقی برای شاد بودن! برامون نمی مونه. در حالیکه در این روشی که من بهتون پیشنهاد دادم از همون اول یه درصدی از وقت و انرژیمونو به شادی خودمون و خانوادمون اختصاص میدیم و بقیشو میریم دنبال پول و کار و تعهداتمون.
یه استادی می گفت از حقوقی که میگیری اول هزینه هاتو نده و بعد اگه چیزی موند پس انداز کن بلکه اول پس اندازتو انجام بده و با بقیش هزینه کن. پیشنهاد منم دقیقا همین بود: اول شادی دوم کار. 🤔
جامعه و روزگار، ما را پردغدغه و گرفتار بیشتر می پسنده و خیلی از ما را معتاد به کار کرده بدون اینکه خودمون بدونیم. (راجع به اعتیاد به کار یه جای دیگه بیشتر نوشتم)
شاید بپرسید خب باشه حاضرم یکی دو هفته امتحان کنم، اما از کجا باید شروع کرد؟
اگه تا اینجای مطلبو خوندین و این سؤال براتون پیش اومد بهتون تبریک میگم و صمیمانه میگم دمتون گرم، آخه اولین قدمش همینه که وضعیت فعلیمونو بپذیریم و قبول کنیم که باید تغییراتی در رفتارهامون و در سبک زندگیمون بدیم.
پاسخ این سوال خیلی ساده هست: باید از کارهای خیلی کوچیک شروع کنیم مثلاً
- در همین آخر هفتۀ پیش رو یه تفریح خیلی کوچیک واسه خودمون و خانوادمون دست و پا کنیم؛ اصلا لازم نیست خیلی پر زرق و برق و لاکچری باشه. فقط باید چیزی باشه که خیلی بهمون خوش بگذره و کلی انرژی بگیریم.
- در آخر هفته ها و تعطیلات تلفن های کاریمونو کمتر جواب بدیم
- با همسر و بچه هامون حرف مشترک پیدا کنیم
- بدون نصیحت و پرخاش، محیط شادی را براشون فراهم کنیم.
- شاید خیلی از ما ندونیم که همسر یا بچه ها الان علائقشون چیه و از چی لذت میبرن؛ لطفا پریشون یا پشیمون نشید، کم کم بهشون نزدیک بشین و بفهمین !
- و . . .
#تفکر
ادامه👇
رضا جوشن
اول شادی دوم کار ✍ #رضا_جوشن وضعیت معیشت به گونه ای شده که بسیاری از زنان و مردان مجبورند هر روز تا دیر وقت کار کنند و حتی در روزهای تعطیل و آخر هفته هم فرصتی برای استراحت و با هم بودن ندارند! شاید در این شرایط دم زدن از استراحت و تفریح و تعطیلات آخر هفته…
ادامه:
من توی جلسات آموزشی از حاضرین خواهش میکنم که یه آزمایش انجام بدن تا ببینن آیا هنوز خانواده ای براشون مونده یا نه !
آزمایش اینه: میگم به مدت یک هفته هر شب یک ساعت باید همه اعضای خانواده کنار هم بنشینن و بدون موبایل و آیپد و ایکس باکس و تلویزیون و . . . راجع به یه موضوع مشترک با هم گپ بزنن؛ این گپ و گفت اصلا نباید بوی نصیحت و متلک و . . . داشته باشه و نباید کسی از کسی ناراحت یا عصبانی بشه!
اگه این جلسات شبانه خانوادگی به مدت یک هفته دوام بیاره معنیش اینه که ما در مدیریت خانواده مون موفق بودیم و در غیر این صورت معنیش اینه که باید در روابطمون تجدید نظر کنیم!
مدیریت خانواده اصلا ساده تر از مدیریت یک شرکت بزرگ نیست؛ مدیرانی را می شناسم که یه شرکت دو هزار نفره را به زیبایی و مؤثر مدیریت می کنن و از پس مدیریت همسر یا فرزندشون بر نمیان. 😓
با اینکه مدیریت خانواده کار سخت و پیچیده ای میتونه باشه اما یه راه حل ساده هم داره و اون اینکه با کمی خلاقیت، شروع کنیم به ایجاد یک محیط شاد برای خانوادمون. بله درست متوجه شدین، محیط شاد اولین قدم و پیش نیاز مسیر موفقیته؛ موفقیت فردی، موفقیت خانوادگی ، موفقیت سازمانی و موفقیت اجتماعی.
من به این مطلب ایمان دارم که تا شادی نباشه از موفقیت هم خبری نیست! با اینکه در ابتدای مطلب گفتم که مدیریت بر افراد غمگین و داغون ساده تره اما اینم باید بگم که هیچ مدیری با چنین افرادی به موفقیت نخواهد رسید!
لطفا لطفا لطفا بهم اعتماد کنید ، شروع کنید و نا امید نشین. 🌱
باورکنید هیچ اتفاقی نمیفته و زیر سوال نمیرید، اتفاقا درست برعکس تازه مزه زندگیو می تونید بچشید یعنی به علائقتون بپردازید، محیط شادیو برای خانوادتون فراهم کنید و از کنارشون لذت ببرید و در محیط کاریتون هم موفق عمل کنید و درآمد کسب کنید.
حرف واسه این موضوع زیاده اما میترسم حوصلتون سر بره، واسه همین همینجا تمومش می کنم؛ لطفا نظراتتونو بنویسید تا از نظرات و تجربیات شما استفاده کنیم و در کنار هم بیشتر یاد بگیریم.
شاد و موفق باشید.
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_زندگی
من توی جلسات آموزشی از حاضرین خواهش میکنم که یه آزمایش انجام بدن تا ببینن آیا هنوز خانواده ای براشون مونده یا نه !
آزمایش اینه: میگم به مدت یک هفته هر شب یک ساعت باید همه اعضای خانواده کنار هم بنشینن و بدون موبایل و آیپد و ایکس باکس و تلویزیون و . . . راجع به یه موضوع مشترک با هم گپ بزنن؛ این گپ و گفت اصلا نباید بوی نصیحت و متلک و . . . داشته باشه و نباید کسی از کسی ناراحت یا عصبانی بشه!
اگه این جلسات شبانه خانوادگی به مدت یک هفته دوام بیاره معنیش اینه که ما در مدیریت خانواده مون موفق بودیم و در غیر این صورت معنیش اینه که باید در روابطمون تجدید نظر کنیم!
مدیریت خانواده اصلا ساده تر از مدیریت یک شرکت بزرگ نیست؛ مدیرانی را می شناسم که یه شرکت دو هزار نفره را به زیبایی و مؤثر مدیریت می کنن و از پس مدیریت همسر یا فرزندشون بر نمیان. 😓
با اینکه مدیریت خانواده کار سخت و پیچیده ای میتونه باشه اما یه راه حل ساده هم داره و اون اینکه با کمی خلاقیت، شروع کنیم به ایجاد یک محیط شاد برای خانوادمون. بله درست متوجه شدین، محیط شاد اولین قدم و پیش نیاز مسیر موفقیته؛ موفقیت فردی، موفقیت خانوادگی ، موفقیت سازمانی و موفقیت اجتماعی.
من به این مطلب ایمان دارم که تا شادی نباشه از موفقیت هم خبری نیست! با اینکه در ابتدای مطلب گفتم که مدیریت بر افراد غمگین و داغون ساده تره اما اینم باید بگم که هیچ مدیری با چنین افرادی به موفقیت نخواهد رسید!
لطفا لطفا لطفا بهم اعتماد کنید ، شروع کنید و نا امید نشین. 🌱
باورکنید هیچ اتفاقی نمیفته و زیر سوال نمیرید، اتفاقا درست برعکس تازه مزه زندگیو می تونید بچشید یعنی به علائقتون بپردازید، محیط شادیو برای خانوادتون فراهم کنید و از کنارشون لذت ببرید و در محیط کاریتون هم موفق عمل کنید و درآمد کسب کنید.
حرف واسه این موضوع زیاده اما میترسم حوصلتون سر بره، واسه همین همینجا تمومش می کنم؛ لطفا نظراتتونو بنویسید تا از نظرات و تجربیات شما استفاده کنیم و در کنار هم بیشتر یاد بگیریم.
شاد و موفق باشید.
#مدیریت_بر_خویشتن #مهارتهای_زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قانون ۵ ثانیه
من توی وبینارهای "تنبلی" و "انگیزه" توضیح دادم که زیاد با عبارت تنبلی موافق نیستم و معتقدم که اگه واسه کاری انگیزه داشته باشیم، تنبلی و اهمالکاری نمیکنیم.
اما این ویدئو هم دیدگاه جالبی ارائه میده که گفتم باهاتون به اشتراک بذارم هرچند هنوز خودم چنین اعتقادی ندارم !
#مدیریت_بر_خویشتن
#کلیپ_آموزشی
من توی وبینارهای "تنبلی" و "انگیزه" توضیح دادم که زیاد با عبارت تنبلی موافق نیستم و معتقدم که اگه واسه کاری انگیزه داشته باشیم، تنبلی و اهمالکاری نمیکنیم.
اما این ویدئو هم دیدگاه جالبی ارائه میده که گفتم باهاتون به اشتراک بذارم هرچند هنوز خودم چنین اعتقادی ندارم !
#مدیریت_بر_خویشتن
#کلیپ_آموزشی