Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عجز الواصفون عن صفتک
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد
#حاج_منصورارضی
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد
#حاج_منصورارضی
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
Forwarded from عریضه "اشعار رضا دین پرور"
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
ز بسکه چشم تو تصویر تار می گیرد
تمام آینه ها را غبار می گیرد
سرت چه آمده وقت کشیدن جارو
به گریه فضه ترا از کنار می گیرد
چه زحمتی شده این گندم آسیا کردن
چه زود پهلوی تو حین کار می گیرد
به روی گونه ی تو سیب قرمزی هر شب
ز چشمهای ترم اختیار می گیرد
لباس نو به تنت بود و گفت زینب باز؛
چقدر مادرم آب انار می گیرد
نه صبح مانده برایم، نه ظهر مانده، نه شب!
ز ناله ات کمرم هر سه بار می گیرد
بخند جان علی، جان به لب شدم زهرا
بخند خانه سکوت مزار می گیرد
@reza_dinparvar101
#فاطمیه
ز بسکه چشم تو تصویر تار می گیرد
تمام آینه ها را غبار می گیرد
سرت چه آمده وقت کشیدن جارو
به گریه فضه ترا از کنار می گیرد
چه زحمتی شده این گندم آسیا کردن
چه زود پهلوی تو حین کار می گیرد
به روی گونه ی تو سیب قرمزی هر شب
ز چشمهای ترم اختیار می گیرد
لباس نو به تنت بود و گفت زینب باز؛
چقدر مادرم آب انار می گیرد
نه صبح مانده برایم، نه ظهر مانده، نه شب!
ز ناله ات کمرم هر سه بار می گیرد
بخند جان علی، جان به لب شدم زهرا
بخند خانه سکوت مزار می گیرد
@reza_dinparvar101
از بسکه سنگ خورد و شکستند ساغرم
پیش کسی گلایه خود را نمی برم
دور از حرم، دخیل دعاهای فطرسم
شاید دوا گذاشت به زخم روی پرم
طغیان رودخانهء اشکم ز بی کسی است
از دستِ نفسِ سرکش و عاصی مکدّرم
ای نفسِ مطمئنه که ناراضی از منی!
هرگز مکن به رفتن از این در مخیّرم
ای نَفسِ من که از نَفَس انداختی مرا
کو همنفس که کوه بلا ریخت بر سرم
کو همنفس که رفت و خوشی رفت بعد آن
کو قبر من که روح عذابی مکرّرم
ای نفسِ مطمئنه مرا در بغل بگیر
شیطان کمین گرفته دگر پشت سنگرم
حالا که از فراق تو آتش گرفته ام
آتش مریز جان رقیه به معبرم
آتش گرفت فاطمه وقتی رقیه گفت؛
آتش گرفت دامن و گیسو و معجرم
دلتنگ اشک نوکری حاج قاسمم
دلتنگ آنکه سوخت و شد روضه باورم
دلتنگ آنکه گفت: بیا مرگ سرخ من!
دلتنگ آنکه ناله زد ای وای مادرم
قاسم که بود؟! یکّه علمدار انقلاب
عمار بود و میثم و مقداد رهبرم
جایش چه خالیَ است در این فاطمیّه ها
هرچند رفته پیش شهیدان محترم
این روضه ها پُر از نفس حاج قاسم است
کو بیقرار روضهء بازوی پُر ورم
زهرا چه گفته بود که سیلی به او زدند؟!
چیزی نگفت... گفت عزیز پیمبرم
وقتی به زور در حرمش پا گذاشتند
مادر قرار شد بشود یاس بی حرم
زهرا میان خانه زمین خورد و گفت: آه
من را زدند پیش دو چشمان شوهرم
ای ذوالفقار! لشکر من را بیا ببین
پای علی گذشته ام از ثلث کوثرم
#مناجات_با_خدا
#فاطمیه
#حاج_قاسم_سلیمانی
@reza_dinparvar101
پیش کسی گلایه خود را نمی برم
دور از حرم، دخیل دعاهای فطرسم
شاید دوا گذاشت به زخم روی پرم
طغیان رودخانهء اشکم ز بی کسی است
از دستِ نفسِ سرکش و عاصی مکدّرم
ای نفسِ مطمئنه که ناراضی از منی!
هرگز مکن به رفتن از این در مخیّرم
ای نَفسِ من که از نَفَس انداختی مرا
کو همنفس که کوه بلا ریخت بر سرم
کو همنفس که رفت و خوشی رفت بعد آن
کو قبر من که روح عذابی مکرّرم
ای نفسِ مطمئنه مرا در بغل بگیر
شیطان کمین گرفته دگر پشت سنگرم
حالا که از فراق تو آتش گرفته ام
آتش مریز جان رقیه به معبرم
آتش گرفت فاطمه وقتی رقیه گفت؛
آتش گرفت دامن و گیسو و معجرم
دلتنگ اشک نوکری حاج قاسمم
دلتنگ آنکه سوخت و شد روضه باورم
دلتنگ آنکه گفت: بیا مرگ سرخ من!
دلتنگ آنکه ناله زد ای وای مادرم
قاسم که بود؟! یکّه علمدار انقلاب
عمار بود و میثم و مقداد رهبرم
جایش چه خالیَ است در این فاطمیّه ها
هرچند رفته پیش شهیدان محترم
این روضه ها پُر از نفس حاج قاسم است
کو بیقرار روضهء بازوی پُر ورم
زهرا چه گفته بود که سیلی به او زدند؟!
چیزی نگفت... گفت عزیز پیمبرم
وقتی به زور در حرمش پا گذاشتند
مادر قرار شد بشود یاس بی حرم
زهرا میان خانه زمین خورد و گفت: آه
من را زدند پیش دو چشمان شوهرم
ای ذوالفقار! لشکر من را بیا ببین
پای علی گذشته ام از ثلث کوثرم
#مناجات_با_خدا
#فاطمیه
#حاج_قاسم_سلیمانی
@reza_dinparvar101
هرچه من درصفات حق دیدم
همه جا جلوه کرده ای زهرا
تو که هستی که مصطفی گفته
بارها مادر خودش او را
ای که نور نماز تو داده
به خداوند اتصالش را
جبرئیل آمده سلام کند
فاطمه می دهی مجالش را؟
عِلمِ اسماء و فضهء خود را
می کشانی به عَلَّم الاسماء
ای تجلی اسم، بسم الله
اسم تو انسیه است یا حورا؟
نقطهء عطف ختم قرآنت
نقطهء زیر باء بسم الله
آمده در میان خانهء تو
کعبه هم در شعاع بسم الله
مَحرم و مُحرمت حسین و حسن
حرم اللهِ بی حرم زهرا!
بدی ام را به روی من نزدی
قابل التوبه مادرم زهرا!
عجز الواصفون عن صفتک
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد
در نبرد چهل نفر نامرد
همه را می کُشد تکبّر تو
ذوالفقار تو حرز نام علی
جوشن حیدر است چادر تو
چشم تارت که بوده عین الله
همه جا ناظره است فاطمه جان
ذکر مولا کنار آتش در
ذکر یافاطر است فاطمه جان
با همان چکمه اش چه نامردی
ضربه زد بی هوا به در که شکست
ناله ای داشتی که ای فضه
شیشه ام را بیا ببر که شکست
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
همه جا جلوه کرده ای زهرا
تو که هستی که مصطفی گفته
بارها مادر خودش او را
ای که نور نماز تو داده
به خداوند اتصالش را
جبرئیل آمده سلام کند
فاطمه می دهی مجالش را؟
عِلمِ اسماء و فضهء خود را
می کشانی به عَلَّم الاسماء
ای تجلی اسم، بسم الله
اسم تو انسیه است یا حورا؟
نقطهء عطف ختم قرآنت
نقطهء زیر باء بسم الله
آمده در میان خانهء تو
کعبه هم در شعاع بسم الله
مَحرم و مُحرمت حسین و حسن
حرم اللهِ بی حرم زهرا!
بدی ام را به روی من نزدی
قابل التوبه مادرم زهرا!
عجز الواصفون عن صفتک
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد
در نبرد چهل نفر نامرد
همه را می کُشد تکبّر تو
ذوالفقار تو حرز نام علی
جوشن حیدر است چادر تو
چشم تارت که بوده عین الله
همه جا ناظره است فاطمه جان
ذکر مولا کنار آتش در
ذکر یافاطر است فاطمه جان
با همان چکمه اش چه نامردی
ضربه زد بی هوا به در که شکست
ناله ای داشتی که ای فضه
شیشه ام را بیا ببر که شکست
#فاطمیه
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
چقدر لاله زمین ریخت پس از بستریَش
چقدر سخت در آمد نفس آخریَش
آسمان فکر عذاب است ولی مادرمان
به غمی فکر نکرده است بجز مادریَش
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
چقدر سخت در آمد نفس آخریَش
آسمان فکر عذاب است ولی مادرمان
به غمی فکر نکرده است بجز مادریَش
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101