عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.2K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
به خدا آیهء سوگند، علی است
بهترین اسم خداوند، علی است
ذکر بی مثل و همانند، علی است
آبرومند و برومند، علی است

مدح او هرچه کنم بی ادبی است
جانشین خلف شخص نبی است

پادشاهی است که محتاج خداست
خال او کعبهء حجاج خداست
سیب او میوهء معراج خداست
بعد احمد به سرش تاج خداست

نام حیدر به نبی هم مدد است
خطبهء عید غدیرش سند است

با علی غصه در این هستی نیست
مستیِ بی دم او مستی نیست
برو خوش باش! که بن بستی نیست
به روی دست علی دستی نیست

بِنِگر بین سما زمزمه را
خنده ی روی لب فاطمه را

#امیرالمومنین_ع
#غدیر

@reza_dinparvar101
عمری گدای شام و سحرهای این دریم
صاحب مقام خانه ی نوریم و نوکریم

دورهمیم دور و بر خانه ی علی
ما ریزه خوار سفره ی زهرای اطهریم

فطرس کجاست تا که ببیند مقام مان
با یک نگاه فاطمه پر در می آوریم

ما را به نام حضرت سلمان خریده اند
پس دست بوس خادم خدام مادریم

یکجا به اذن فاطمه عمار می شویم
یکجا ابوتراب بخواهد ابوذریم

تبت یدا ابی لهب! ابتر نمی شویم
قرآن گواه ماست که تفسیر کوثریم

بیعت نمی کنیم اگر بسته دستمان
چونکه مرید صبر دو چشمان حیدریم

پشت و پناه رهبرمان گرم فاطمه است
ما دیده بان سنگر گردان رهبریم

من مانده ام که فاطمه، زهراست یا علیست
زهرا شهیده ی حرم مرتضا علیست

#امیرالمومنین_ع
#غدیر
#ولایت
@reza_dinparvar101
مقرب شدم با ولا داشتن
گریزانم از ادعا داشتن

اگر سِحرِ فرعونِ نفس، اژدهاست ...
کند معجزه یک عصا داشتن

در آغوش سجاده سر می نهم
حذر دارم از سرصدا داشتن

می ارزد به سرمایه ی عالمی
دل ساده و بی ریا داشتن

مرا هم فقیرانه حج می برد
تمنای سعی و صفا داشتن

چه سخت است شرح فراق عزیز
و سخت است داغ منا داشتن

من از کودک غزه فهمیده ام
مقامی است خوف و رجا داشتن

از اول، خمینی به ما یاد داد
خدا را میان بلا داشتن

کمالم در این زندگی، بندگی است
بقا نیست غیر از فنا داشتن

شهیدان که چیزی نمیخواستند
بجز روضه ها را بپا داشتن

شهیدان پرواز اردیبهشت!:
چه خوبست بال دعا داشتن

دل رهبرم سوخت، ما سوختیم
از آن صبر بی انتها داشتن

رئیسی، کسی که کسی را نداشت ...
به دادش رسیده رضا داشتن

فدای رضا و جوادِ رضا
که حظ می کنند از گدا داشتن

جوان رضا را چه به تشنگی؟
به نوشیدن زهر، وا داشتن؟

پس از ناله ی او همه کف زدند
چنین بود رسم عزا داشتن

بنا بود اگر آن وسط جان دهد ...
چرا اینهمه ماجرا داشتن

چه بهتر پس از رفتنش روی بام
گریزی سوی کربلا داشتن

فدای تن چاک چاک حسین
که شد قسمتش بوریا داشتن

#امام_رضا_ع
#امام_جواد_ع
#شهید_جمهور


@reza_dinparvar101
مشکل گشایم دلبری ابرو گشاده است
در کاظمینش؛ نوکری پُر استفاده است

تولیّتِ صحنِ دل موسی بن جعفر 
بعد از علی موسی الرضا دست جواد است

#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع

@reza_dinparvar101
لحظه ی پرواز شنیدم، سلام
باز به پابوس رسیدم، سلام
دل ز همه جز تو بریدم، سلام
مثل رفیقان شهیدم، سلام

بوی رضا آمده از اشهدم
ساکن خاک حرم مشهدم

خادم سلطانم و مدیون دل
فاش شده غربت مکنون دل
بُرده مرا مَحکمه، قانون دل
کُشته مرا زخم زبان، خون دل

روزی من آمده از آسمان
یار، سوا میکند از عاشقان

رفته ام و بهتر از این سود نیست
سوختم و بر جگرم دود نیست
بین بهشت، آتش نمرود نیست
خوب ببین! جاده مه آلود نیست

اینطرف کوه، خدا جلوه کرد
آنطرف دشت، رضا جلوه کرد

گرد و غبار از حرمش رُفته ام
با همه ی خستگی ام خُفته ام
نیست خبر، از دلِ آشفته ام
با سرِ آغشته به خون گفته ام ...

«آمدم ای شاه پناهم بده
دور مران از در و راهم بده»

در وسط درّه، شقایق شدم
خُردترین بنده ی خالق شدم
صبح شدم، وعده ی صادق شدم
خار، به چشمان منافق شدم

قلب مرا حرف حسودان فشرد
با قلمم، دشمن دین ضربه خورد

گریه به زخم پر و بالم کنید
خادمتان باز، خیالم کنید
ای فقرا، فکر سؤالم کنید
مردم غمدیده، حلالم کنید

آنچه بها داشت و معلوم بود ...
آهِ من، این سید مظلوم بود

عصر فرج، جبهه ی دوران ماست
سنگر توحید، خراسان ماست
دست علی بر سر ایران ماست
مکتب ما، حرف سلیمان ماست

سیدعلی خامنه ای چون ولیست
گور خودش را بکند صهیونیست

صاحب ایمان و یقین، اصلح است
هر که شود خادم دین، اصلح است
یار ضعیفان غمین، اصلح است
آنکه نشد کاخ نشین، اصلح است

میز رئیسی سر سجاده بود
سفره ی او مردمی و ساده بود

زد جلوتر از رقبای خودش
ثروت او بود عبای خودش
هیچ نمی‌خواست برای خودش
فکر همه بود، بجای خودش

با رفقا نامه ای از خون نوشت
او که بهشتی شده اردیبهشت

ای هنر، آموخته ی فاطمی!
شمعِ برافروخته ی فاطمی!
نوکر ِلب، دوخته ی فاطمی!
ای بدن سوخته ی فاطمی!

موهبتِ اشکِ زیادت رسید
مادر تو باز، به دادت رسید

رفتن تو، قِصه ی سر بسته شد
بغض فرو خورده ی نشکسته شد
آن خبر تلخ که پیوسته شد ...
مادر دلواپسِ تو خسته شد

دل به خدا دادی و دلبر شدی
تکّه ای از روضه ی اکبر شدی

آمده بالاسر نوکر، حسین
گفت دهاتی دم پیکر ... حسین
روضه بخوان ای تن بی سر، حسین!
کشته شدی از همه بدتر، حسین

جسم ترا کهنه حصیری کشید
کار عیالت به اسیری کشید

ماهِ روی نیزه ی شکّاک ها!
قاری قرآنِ گلو چاک ها!
ای تن پیچیده روی خاک ها!
شد کفنت خاک نه، خاشاک ها

هر سه شب و روز، تنت سوخته
فاطمه با پیرهنت سوخته

#شهید_جمهور
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
اسم تو آمد، روضه خوان دم را عوض کرد
داغ عظیمت معنی غم را عوض کرد

من یازده ماه است که چشم انتظارم
شور حسینی اَت مُحرّم را عوض کرد

اصلاً به اعمال کمم دل خوش نکردم
احسان تو تقدیر آدم را عوض کرد

چشمی که شد اهل بکا، اهل بهشت است
جانم به اشکی که جهنم را عوض کرد

بیمار بودم، خسته بودم، زار بودم
گفتم حسین ... این ذکر حالم را عوض کرد

عالم بداند راه ما راه حسین است
شش گوشه ی تو راه عالم را عوض کرد

پیراهن خونی که آویزان شد از عرش
حال و هوای مادرت هم را عوض کرد

غش کرد زهرا موقع تعویض پرچم
با چادر خاکیش، پرچم را عوض کرد

قربان آن حاجی که حجّش را رها کرد
لبهای خشکش طعم زمزم را عوض کرد

نزدیک مغرب مسلمش می گفت برگرد
چون کوفه آن میثاق محکم را عوض کرد

اینجا نیا آنکس که دنبال سر توست...
جای من و یک کیسه دِرهم را عوض کرد

از روی دارم دیده ام بالای نی را
تصویر من، تصویر مبهم را عوض کرد

#امام_حسین_ع
#حضرت_مسلم_ع
#محرم

@reza_dinparvar101
"دودمه حضرت مسلم (ع)"

استخاره کردم و در پاسخش آمد حسین
کاش برگردد حسین
بین کوفه پهلوانی مثل من دارد حسین
کاش برگردد حسین

#حضرت_مسلم_ع
#محرم
@reza_dinparvar101
سادات فاطمی همه هستند یار هم
جمعند خانواده شان در جوار هم

هرچند کوفیان به حسین پشت کرده اند
ماندند پای وعده و قول و قرار هم

اینجا کسی ز قافله اش جا نمانده است
بودند نیمه شب همه چشم انتظار هم

اکبر پیاده شد به ابالفضل تکیه کرد
با یاعلی شدند دو تا ذوالفقار هم

زینب میان محمل خود یارقیه گفت
از بسکه دید خار مغیلان سوار هم

لعنت به حرمله که در اینجا نمی کند
رحمی به حلق نازک آن شیرخواره هم

خلق حسین و زینب کبرا مشابه است
خواهر برادرند ولی غصه دار هم

گودال قتلگاه، قدمگاه زینب است
جان می دهند هر دویشان در مزار هم

لشکر کشیده شمر برای سر حسین
خولی و او شدند دگر پای کار هم

با مادری که سوخت، مگو از غم تنور
زهرا ندیده آتش و سر را کنار هم

#ورودیه
#محرم
@reza_dinparvar101
کاش من را بیقرار تاب گیسویی کنی
سرنوشتم را اسیر طاق ابرویی کنی

اشک را از دست دادن، سوی چشمم را گرفت
این دل تاریک، بیتاب است سوسویی کنی

با همین حال خراب از خانه ام بیرون زدم
کی می آیی از منِ دلتنگ، دلجویی کنی

پشت در ماندم، منِ درمانده را، راهم بده
روسیاهی آمده ... خوبست خوشرویی کنی

گرچه من از بدترین، بدکارها هم بدترم
از کسی نشنیده ام از بنده بدگویی کنی

گر نمیخواهی مرا، من جای دیگر می روم
موقع رسوا شدن، باید تکاپویی کنی

خیمه ام را آب و جارو می زنم، یک سر بیا
قبل از اینکه قبر من را آب و جارویی کنی

دست خالی مرا خاک نجف پُر می کند
تا مرا با مرتضی مهمان بانویی کنی

من که میدانم دوای درد من کرببلاست
کاش از دردم بپرسی، فکر دارویی کنی

به خدا دلواپسم، یعنی مُحرّم زنده ام...
تا که عاشورا مرا خرج هیاهویی کنی

کاشکی با گریه ام در روضه ی جدّت حسین
کار مرهم، روی عمق زخم پهلویی کنی

آه ای باد صبا آهسته تر! باید تو هم ...
با پریشان مادر او، شانه بر مویی کنی

#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
@reza_dinparvar101
بیچاره ام، درمانده ام، دل بیقرارم
خیره شدم به پشت در، چشم انتظارم

آمد محرم، باز هم یارم نیامد
عمریست دارم هجر او را می شمارم

هر صبح، سنگش را زدم بر روی سینه
رد میشود یک صبح از سنگ مزارم

وقتی که کار هر دو عالم دست آقاست
من هم دو دستم را به دستش می سپارم

هرچند بی تابم ببینم روی او را
اما برای کرببلا بی اختیارم

شغلی ندارم این دهه جز گریه کردن
گرم است بازار من از داد و هوارم

مادر لباس مشکی من را تنم کرد
پس حاجتی جز نوکری کردن ندارم

من مطمئنم روزی ام دست حسین است
با روضه ها چرخیده چرخ روزگارم

لطف کمش هم از سر عالم زیاد است
در زیر پرچم بیمه اند ایل و تبارم

پشتم همیشه قرص بوده به اباالفضل
هرجا کم آوردم خودش آمد کنارم

مسلم سر دارالعماره بی سر افتاد
فرمود: من شرمنده ی آن شیرخوارم

شمشیر خوردم، تیر خوردم، نیزه خوردم
گودال را دیدم به چشم اشکبارم

#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_مسلم_ع
#محرم
@reza_dinparvar101
گریه کردن های بی طاعت به درد من نخورد
کوله بار جرم و معصیت به درد من نخورد

پشت گوش انداختم هر آنچه را گفتی نکن
این زرنگی نیست که! غفلت به درد من نخورد

ای خدا بعضی رفاقت ها عذابم می دهد
ازدیاد غیبت و تهمت به درد من نخورد

این زبان نیشدار، آتش به اعمالم زده
لال باید می شدم، صحبت به درد من نخورد

تو مرا پوشاندی و زیبا به چشمت آمدم
آنهمه پوشاک پُر قیمت به درد من نخورد

راهِ کج رفتم ولی خوردم به جایی آشنا
آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد

قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید
شد تباه عمرم، جز این ساعت به درد من نخورد

کربلا! من از ضریحت بوسه ای میخواستم
بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد!

من فدای دختری که عمه اش را هم زدند
گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد

بین شام افتاد و دستْ انداختند او را همه
گفت بابا: پای بی قوّت به درد من نخورد

باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا
پیکرت کو! آنهمه حسرت به درد من نخورد

#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س
#محرم

@reza_dinparvar101
عالم نَمی از قطره و دریا رقیه است
بالاتر از بالاتر از بالا رقیه است

پوچ است دنیا که به آن‌ دلخوش نکردم
آن علتی که آمدم دنیا رقیه است

من هرچه هستم به کسی ربطی ندارد
او که شفاعت می کند فردا رقیه است

من کودکی بودم که دستم را گرفتند
آنکه مرا آورده تا اینجا رقیه است

در کشتی ارباب، عالم را نشانده
پهلو گرفته آنکه با زهرا رقیه است

ذکری که دارم هر محرم یاحسین است
نذری که دارم اربعین ها یارقیه است

غصه نخور شش گوشه! می آیم کنارت
او که براتم را کند امضا رقیه است

درد نگفته من زیاد آوردم امشب
درمان هر دردی که دارم با رقیه است

او را زدند اما به فکر معجرش بود
الگوی دختر بچه های ما رقیه است

آنکه شبی با دامن آتش گرفته ...
خوابیده روی دامن صحرا رقیه است

خورشید روی نیزه ها بابای او بود
دنبال بابا، بین نیزه ها رقیه است

#حضرت_رقیه_س
#محرم
@reza_dinparvar101
مستجاب الدعوه، ای امن یجیب کربلا ...
پس چرا دیر آمدی عشقم طبیب کربلا

از سرِ شب با سرت بالا سر من بوده ای
بیشتر خاکی شدی، خدالتّریب کربلا

آنقدر شادم نشد سرمه بمالم روی چشم
شانه ی من گم شده، شیب الخضیب کربلا

چیزی اینجا نیست که مهمانی ام رنگین شود
پُر شده ویرانه ام از عطر سیب کربلا

شام خوردی یا نه؟ چون من هم گرسنه مانده ام
من غریب شهر شامم، تو غریب کربلا

اینکه می گیرد زبانش موقع صحبت منم
خواهشاً چیزی نپرس از عندلیب کربلا

من کماکان خواب می بینم که در دستان شمر
خنجر کُندی است در تُندی شیب کربلا

ای عزیزم من بغل کردن نمیخواهم ز تو
پیکرت با نعل تازه شد نصیب کربلا

بین خورجین ضربه خوردی، در تنوری سوختی
کوفه شد مبهوت از آن رسم عجیب کربلا

خواب دیدم نیزه داری بد ترا بالا گرفت
مثل قرآن روی نی رفتی خطیب کربلا

کربلا معجر کشید و شام هم موی مرا
رفتی و یک شهر شد اینجا رقیب کربلا

#حضرت_رقیه_س
#محرم

@reza_dinparvar101
"دودمه حضرت رقیه (س)"

دختر زهرا همیشه جان نثار فاطمه است
یادگار فاطمه است
پای زخمی دارد اما پای کار فاطمه است
یادگار فاطمه است

#حضرت_رقیه_س
#محرم

@reza_dinparvar101
شرح حیا، پیدای ناپیداست زینب
تصویر حُجب مادرش زهراست زینب
نطقش بُرنده، زینت مولاست زینب
ذاتاً فناءِ فی الحسین ماست زینب

در اوج عزت، تکیه بر اسم حسن کرد
او ایستاد و پنج تن را، پنج تن کرد

اهل مناجات شب و اهل بُکاءَ است
تصدیق حکم اَلبلاءُ لِلولاءَ است
او بعد سقای حرم، صاحب لواءَ است
در مکتبش امر حسین امر مُطاعَ است

در پای نذرش منطق قرآنی آورد
جای یکی در حج، دو تا قربانی آورد

فرمود؛ برگشتن از این نذرم محال است
در کربلا، دل کندن از هستی کمال است
چشمم به این لحظه در این پنجاه سال است
امید من بهر وصالت این دو بال است

دیگر قبولم کن، چقدر اما و شاید ...
نگذار اسم مادرم زهرا بیاید

آن گریه های بی صدا یادم نرفته
میخ در و آن کوچه را یادم نرفته
آنکه لگد زد بی هوا یادم نرفته
اصلاً عزیزم؛ باز تا یادم نرفته ...

آنچه حسن گفت و شنیدی، خواهرت دید
تو روی نیلی را ندیدی، خواهرت دید

ای شرط ضمن عقد من! حالت گرفته است
پر می کشی اما دو تا بالت گرفته است
مثل علی، دستم پر شالت گرفته است
تا زنده ام من، راه گودالت گرفته است

تو ناز مطلق هستی و عالم نیاز است
کم ناز کن! در خیمه ها مَحرم نیاز است

می ایستم بر حنجرت، خنجر نبینم
سر می دهم، بالای نیزه سر نبینم
رباب را سرگشته ی اصغر نبینم
پیشم بمان دست کسی معجر نبینم

قدری تحمل کن، به فکر درد من باش
حالا که اکبر نیست اینجا، مرد من باش

#طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم

@reza_dinparvar101
"دودمه طفلان حضرت زینب (س)"

جان اصغر رومگردان از نگاه خواهرت
جان زهرا مادرت
نوجوانان مرا میدان ببر چون اکبرت
جان زهرا مادرت

#طفلان_حضرت_زینب_س
#محرم

@reza_dinparvar101
دودمه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام"

لشکری حمله به تو کرد و سپاهی به حسن
الهی به حسن
جان فدایم، بده این را تو گواهی به حسن
الهی به حسن

#حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع
#محرم
@reza_dinparvar101
دودمه حضرت قاسم بن حسن علیه السلام"

یک نفر هستم و تیغ غضب پنج تنم
قاسم بن حسنم
آمدم چون پدرم ریشه ی فتنه بکنم
قاسم بن حسنم

#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
#محرم

@reza_dinparvar101
مرد میدان را دو چشم تر نمی ریزد بهم
اذن میدانم بده، مادر نمی ریزد بهم

دستخط مجتبی را روی چشمانت بکش
خیمه با اذن حسن دیگر نمی ریزد بهم

فکر جوشن را نکن، شخصاً حریف ازرقم
هیبتم را اینهمه لشکر نمی ریزد بهم

پیش زینب من به دست و پایت افتادم حسین
پیکرم مثل علی اکبر نمی ریزد بهم

مثل زهرا استخوان سینه ی من هم شکست
میخِ پشت در از این بهتر نمی ریزد بهم

با همین عمّامه، زخم ابروی من را ببند
اینچنین دیگر دل خواهر نمی ریزد بهم

لااقل با تیغ و نیزه سیزده قسمت شدم
روی دامان توام که سر نمی ریزد بهم

تشنه زیر نعل مرکب یاد تو بودم عمو
همچو گودال تو این معبر نمی ریزد بهم

گرچه لج کرد آن حرامی کاکلم را تاب داد
حنجرم را کُندی خنجر نمی ریزد بهم

غصه ی ناموس دارم که دگر چیزی مرا
مثل غارت کردن معجر نمی ریزد بهم

#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
#محرم

@reza_dinparvar101
دریای غرق عصیان، گوهر نیاز دارد
این مرغ پرشکسته، به پر نیاز دارد

جرم و خطای من را دیدی و باز گفتی
حداقل به صدها، دفتر نیاز دارد

شد غیبتی که کردم، منجر به غیبت تو
رفتار زشت من به کیفر نیاز دارد

محتاج خانه ی تو جز در زدن بلد نیست
اینجا گدا به نان نه! به در نیاز دارد

آقا شدی بگیری دستان خالیم را
آقا وگر نه کِی به نوکر نیاز دارد

این طفل گریه کن را، فوراً بخر ضررکن
من را برای روضه مادر نیاز دارد

جز آه، در بساطم چیزی ندارم اصلاً
سینه همین گهر را محشر نیاز دارد

حاجت زیاد دارم، اما مُهم حسین است
نوکر همیشه حال مضطر نیاز دارد

قاسم غم حسن را، احلی من العسل کرد
با خویش گفت عمویم لشکر نیاز دارد

جای زره کفن داشت، جای کلاه، عمامه
هم شکل مجتبی شد، منبر نیاز دارد

او را زدند اما، در تیررسْ حسن بود
در زیر نعل تازه سنگر نیاز دارد

او کاکل خودش را در دست دشمنش داد
تا که نبیند عمه، معجر نیاز دارد

#مناجات_امام_زمان_عج
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
#محرم

@reza_dinparvar101