عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
همینکه زهر، به روی جگر شرر انداخت
امام هشتم ما را به چشم تر انداخت

شبیه مار گزیده به دور خود پیچید
عبای شانهء خود را به روی سر انداخت

میان کوچه زمین خورد و یاد زهرا کرد
به راه خلوت کوچه کمی نظر انداخت

نشست و تکیه به دیوار خانهء خود کرد
نگاهِ غرق غمش را به میخ در انداخت

دوشنبه صورت زهرا میان آتش سوخت
مدینه مادر او را به دردسر انداخت

لگد زدند و در خانه کنده شد از جا
و جان حوریه را ضربه در خطر انداخت

خلاصه میوهء طوبی ز شاخه، کال افتاد
خلاصه فضهء او دید که پسر انداخت

اگرچه با غم مادر به سینه می کوبید...
اگرچه ماتم او شعله بر جگر انداخت...

نفس نفس زدن و دست و پا زدن هایش
به جان شاه خراسان غمی دگر انداخت

صدای آن لب خشکیده را جواد شنید
رسید و اشک، به روی لب پدر انداخت

اگرچه تشنه روی خاک بر زمین افتاد
غم رضا همه را یاد یک نفر انداخت

حسین در ته گودال، جای تنگی داشت
به صورتش لگد چکمه ها اثر انداخت

حسین شد نفسش تنگ و شمر، وزنش را
به روی سینهء ارباب، بیشتر انداخت

حسین، دل نگران کشته شد کنار حرم
ز بسکه نیمه نگاهی به دور و بر انداخت

حسین، پاره حصیر دهات شد کفنش
عقیله را تن صد پاره از کمر انداخت

غریب بود رضا، نه غریب تر ز حسین
نبوده روضه اش اصلاً عجیب تر ز حسین

#امام_رضا_ع
#شهادت

@reza_dinparvar101
سخت است مردی گوشه ی زندان بیفتد
در غربت و در وادی هجران بیفتد

زهرا دوباره آمد و جانم حسن گفت
پاشد حسن بر پای این مهمان بیفتد

می خواند با خود روضه موسی بن جعفر
تا خنده از لب های زندانبان بیفتد

دور از وطن جان داده آقا تا دوباره
شیعه به یاد روضه ی سلطان بیفتد

#رضا_دین_پرور

#امام_حسن_عسکری_ع
#شهادت
#سامرا

💠 @hossein_jaan
سربلندم کردی اما سر به زیری می کنی
از جهاز سادهء خود گردگیری می کنی

یادگار مصطفی، این یادگاری پیشکش!
با سر و پهلوی زخمی، خانه داری پیشکش!

آب و جارو می زنی با دردت این ویرانه را
روز آخر از چه می ریزی به هم این خانه را؟

پهلوان خیبرت بودم، زمینگیرم نکن
پیر هجده ساله ام از زندگی سیرم نکن

از که پنهان می کنی ابرو و چشم تار را؟
می شویم با گریه ام خون روی دیوار را

بی عصا آرام، خود را می کشانی پشت در
خاک روی چادرت را می تکانی پشت در

من بمیرم دست تو درد آمده ناخواسته
پینهء دستم مگر اصلاً مداوا خواسته؟

چوب این دستاس را گیرم که چرخاندی به زور
کاش صورت را نمی بردی در اطراف تنور

حوری آتش گرفته، شمع را آتش نزن
با سکوت آخرت این جمع را آتش نزن

حرف کوچه می شود، حرفی بزن فوراً مرو
پیش مردم آبرویم می رود، بی من مرو

از پر شال لباسم ذوالفقارم را بِکن
بسترت را جمع کن، جایش مزارم را بِکن

ختم قرآن می کنم ای کوثر قرآن من
میوهء ختمت شود خرمای نخلستان من

زحمتت دادم عزیزم، شوهرت را کن حلال
من نمی دانم چه میخواهی بگویی با بلال

دیدن روی کبودت روزی لاهوت شد
خنده کردی فاطمه تا صحبت تابوت شد

صحبت تابوت شد، فکر حسن را کرده ای
فکر او نه! فکر شاه بی کفن را کرده ای

تیرها که روی تابوت حسن صف می کشند
بعد آن دور عبا و پیرهن صف می کشند

وای از آنکه حرمتت با شور و شینت بشکند
وای از آنکه کاسهء آب حسینت بشکند

#حضرت_زهرا_س
#شهادت
#فاطمیه

@reza_dinparvar101
نیمهء ماه رجب از ام داوود است؟ نه
آنکه میگیرند از او اشک مُحرّم زینب است

خوب گفته هرکه گفته ، ما کجا و عشق او
"چون حسین عاشق یکی دارد و آن هم زینب است"

#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#یا_زینب_س
#شهادت

💠 @hossein_jaan
چندین خراب مست با هم سر رسیدند
سجاده را از زیر پاهایم کشیدند
اهل و عیالم دیگر از من دل بریدند
دنبال من در کوی و برزن می دویدند
دیوارهای شهر از من می شنیدند

وای از کسی که بسته شد در کوچه دستش!

گاهی زند آتش به جان ها یک تبسم
میسوختم پیش نگاه سرد مردم
مضطر شدم وقتی که آمد حرف هیزم
شد قامتم در احتراق شعله ها گم
گفتم چه ها کرده مدینه با تو خانم

ای وای از مردان دگم و شب پرستش!

گرچه مرا در کوچه و بازار بردند
گرچه به آتش خانهء من را سپردند
گلهای من سیلی ز نامحرم نخوردند
یا در کنار خوارها تنها نمردند
کم می شدند اطفال وقتی می شمردند

وای از بیابان، از فرازش، از نشستش!

سجاده و آتش، حرم، گوال، نیزه
می بُرد در روضه مرا از حال، نیزه
می کَند از پای زنان، خلخال، نیزه
محمل وسط، از پیش و از دنبال، نیزه
بارید خون، در وقت استهلال، نیزه

گفتند با قاری نی، ای ناز شستش!

#امام_صادق_ع
#شهادت

@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان ما قابل ندارد در دفاعِ مرقدش
تا قیامت جان شیعه در امان زینب است

او نمازش را نشسته خواند ، اما خم نشد
یاحسینِ سینه زنهایش اذان زینب است

#رضا_دین_پرور

#حسین_جان
#یا_زینب
#شهادت
#مدافع_حرم

💠 @hossein_jaan
رضا که بین خراسان، صدای او پیچید
میان کوچه زمین خورد و پای او پیچید

شرار زهر، خودش را روی جگر انداخت
امام ما تک و تنها عبا به سر انداخت

به حجره، بی نفس و قدخمیده آمده بود
دراین مسیر، کشیده کشیده آمده بود

گلیم خانه ی خود را کنار اگر زده است
به کربلا دل زارش دوباره پر زده است

#رضا_دین_پرور

#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت

⚫️ @hossein_jaan