عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.24K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
دستم ورم دارد ولی بالا می آید
این صورتم خیلی به مادرها می آید
ای دختر شامی تو حالت جا می آید
از دامن سرنیزه ها بابا می آید

کرببلا در دست مردان معجرم رفت
در شام با رقصیدن زن ها سرم رفت

#حضرت_رقیه_س
#صفر
#شام

@reza_dinparvar101
نیمه شب با گریه کارش گردگیری سر است
آنکه می میرد برای درد بابا دختر است

#رضا_دین_پرور

#حضرت_رقیه_س
#صفر
#شام

⚫️ @hossein_jaan
بدجور من بیچاره ام، بدجور پستم
تو احترامم کردی و حرمت شکستم

خرج مرا دادی ولی پایت نماندم
به نوکرت دل بستی و من دل نبستم

بی آبروتر از من اینجا هیچکس نیست
آلوده دامانم ولی زائر که هستم

من کوله ای دارم که سنگین از گناه است
این کوله را پُر کردم و خالیست دستم

جز گریه و چشم ترم چیزی ندارم
دور از حرم با طعم تربت، مست مستم

دلتنگ باب القبله و صحن حسینم
از این قفس مثل کبوتر باز رستم

پاکم کن و خاکم کن آقا اربعین شد
اصلاً بیا و فکر کن بی سرپرستم

بین نجف تا کربلا ذکرم رقیه است
با تاول پا بین موکب ها نشستم

دارد دوباره می رسد عاشق به معشوق
زار و پریشان دو دلدار الستم

گفت عمه گرچه صورتم باباپسند است
زیبایی دختر به گیسوی بلند است

هرچند خیلی حرفها دارم برایش
مویی ندارم تا ببافم پیش پایش

#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#اربعین
#صفر

@reza_dinparvar101
خروج از شام
زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س)

بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است

مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟

آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی

گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست

کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی

چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای

ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد

خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست

آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت

وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند

#حضرت_رقیه_س
#اربعین
#صفر
#شام

@reza_dinparvar101
در عراقی، جهت قبله ی ایران منی
از تولد سبب گریه ی چشمان منی

من اگر اشک نریزم نفسم می گیرد
تو بهشت وسط سینه ی سوزان منی

آمدم خوب نگاهم کنی و جان بدهم
ببری یا نبری اَم به حرم، جان منی

خستگی، تاول پاها... همه اش می ارزد
بهترین خاطره در سختی دوران منی

روضه تعطیل نشد، خرج گدای تو رسید
متوجه شده ام برکت دُکّان منی

از همان قبل محرم که تو آواره شدی
نگران سفر و حال پریشان منی

پای من درد گرفت و نظرت راهم بُرد
بسکه تو فکر من و بُردن عصیان منی

لب تو خشک شد و خشک نشد آب فرات
با همان تشنگی ات، چشمه ی جوشان منی

درد خود را به اباالفضل نگفتم به کسی
جز تو که معتقدم عشق نیاکان منی

ای همه زندگی ام! قبر مرا روشن کن
وقت تلقین سبب خنده ی پایان منی

ای شه بی سر من، بی سر و سامان تواَم
با همین بی سری اَت هم سر و سامان منی

زنده زنده جلوی خیمه شهیدت کردند
مقتل مستدل شاه خراسان منی

روی نیزه بروی یا نروی بالایی
ای که سی جزء شدی، مصحف قرآن منی

موکبم را زده ام گوشه ی ویرانه حسین!
باخبر از غم و آه دل ویران منی

دخترت گفت حسین آب شدم، آب بخور
تشت زر دور و برت نیست... تو مهمان منی

ای که هم بازی اطفال شدی پای درخت
خاک و خونی شدی اما روی دامان منی

#امام_حسین_ع
#حضرت_رقیه_س
#اربعین
#صفر

@reza_dinparvar101