عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
عمریست گرچه خواندم، با گریه ربنّا را
هم توبه را شکستم، هم حرمت خدا را

با اینکه جاهلانه مهمانی اش بهم خورد
پیش همه نگه داشت، او حرمت گدا را

نگذاشت آبرویم پیش کسی بریزد
هرچند که گناهم، بد بود و آشکارا

بالا نشسته بودم، کبرم مرا زمین زد
یکبار هم نبردم، فرمان کبریا را

غفار بود و بخشید ... ستار بود و پوشاند
جایش چکار کردیم؟ ... بی عفتی ما را!

باید بترسم از آن گنجی که یاغی ام کرد
از لقمه ای که بلعید، قارون بینوا را

تا کی خطا و لغزش؟ تا کی حیا و سازش؟
یکبار هم غضب کن، اینکه نشد مُدارا

"در کوی نیکنامان، ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی، تغییر ده قضا را"

انگور تو نجف را میخانه کرده ساقی
قدری قدح بچرخان، مستان آشنا را

دست مرا بکش بر خاک ضریح حیدر
یکبار قسمتم کن، دیدار مرتضا را

در وادی السلامش من حاضرم بمیرم
ختمِ به حیدرش کن پایان ماجرا را

یکبار روزه ام را، بی روضه وا نکردم
پس باز کن به رویم، آغوش کربلا را

رسوا مکن مرا در، نزد "رئوس الاشهاد"
یا رب بحق زینب، دفعش کن این بلا را

خواهر که در دهانِ ارباب نیزه دیده
بر روی نیزه هم دید قاری دلربا را

کوفه شلوغ بود و معجر نداشت زینب
بردند دور محمل، صد دفعه نیزه ها را

با آستین پاره، پوشاند صورتش را
پیش همه عیان کرد، این درد نخ نما را

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زینب_س

@reza_dinparvar101
زینبی که بین آتش کوثرش را دیده بود...
لابلای خون و بستر مادرش را دیده بود...

آخرین دستار را از فرق حیدر باز کرد
زخم سر را بست و صد زخم دگر سر باز کرد

گرچه در محراب مسجد حرمت مولا شکست
با لگد در را شکستن، شیر خیبر را شکست

تا طبیب او رگی را بر سرش پیوند زد
با سر پاشیده اش بر دخترش لبخند زد

گفت بعد از این بلا، حیران دردی تازه باش
نائب زهرای من! فکر نبردی تازه باش

ترس دارم این یتیمان زیورت را بشکنند
سنگهای کوفه در کوچه سرت را بشکنند

ترس دارم بین هجده سر در این بازارها
معجرت را دست نامحرم ببینی بارها

آن زمانی که حسینت قاری سر نیزه هاست
روبروی تو سر عباس هم بر نیزه هاست‌

من بمیرم دلبرت را، راه دورش می برند
چاره ای کن بر سری که در تنورش می برند

گریه کن اما نه بر فرق سر و خون های لَخت
گریه کن بر آن سری که میخورد روی درخت

نیزه داران خون تازه بر جبینش می کشند
آن سر بالانشین را بر زمینش می کشند

می روم اما خیالم از شما آسوده نیست
گرچه زخمی شد سرم اما شراب آلوده نیست

قاتلم یک ضربه زد اما دگر کاری نکرد
در خرابه با سر من، هیچکس زاری نکرد

آن سر غرق بخون بین طبق، غوغائیَ است
گریه کن بر دختری که مثل تو بابائیَ است

چشم تارش از پدر، تصویر سازی می کند
در خیالش با حسینش، آب بازی می کند

چه طوافی میکند دور سری که سوخته
می زند بوسه به روی حنجری که سوخته

پیش من اینجا نیفت و پیش طفل من بیفت
در شب مهمانی او، فکر سر بستن بیفت

بخشی از دستارهایم را برای او ببر
چون ندارد جز لباس پاره دستاری دگر

#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
اینقدر این دست خالی را پُر از گوهر مکن
خاک این در کیمیای ماست، آن را زر مکن

برکتت را از زمین اهل آبادی مگیر
نهر دنیا را پُر از آبی بجز کوثر مکن

تا سحر در وا مکن، من هم به در، سر می زنم
حال این دیوانه ی آشفته را بهتر مکن

در به در بودم که دیدم بیخبر دعوت شدم
پس دگر من را اسیر این در و آن در مکن

کِیف کردی آمدم فوراً بغل کردی مرا
بنده ی رسوای خود را طرد تا آخر مکن

آبرودار! آبرو ریزی عبدت را بخر
صحبت پرونده ام را پیش پیغمبر مکن

من به زهرا قول دادم زود آدم میشوم
طفل بازیگوش را شرمنده ی مادر مکن

با همین آلودگی بیتوته کردم در حرم
کلب بازار نجف را دور، از حیدر مکن

سهم انگور مرا هم از ضریح او بده
سیرمانی مرا بشنو ولی باور مکن

چشم خیسم را برای تو فقط رو میکنم
چشم من را نزد شخصی جز حسینت، تر مکن

ای نسیمی که سحرگاهان در عالم می وزی!
جز نسیم کربلا را قسمت نوکر مکن

من فقط زانو زدم پائین پاهای حسین
پس مرا محتاج، جز شهزاده اش اکبر مکن

با سر زانو حسین آمد در آغوش علی
گفت ناله هرچه کردی پیش من، دیگر مکن

در عبا میچینمت، می ریزی از اطراف آن
اینقدر من را اسیر قوم غارتگر مکن

عمه ات گیسو پریشان می کند پاشو علی
فکر او کن، فکر من را بین این لشکر مکن

#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع

@reza_dinparvar101
پای کوه عفو تو کوه خطا آورده ام
دست من خالی است پیش تو ترا آورده ام

ای که پوشاندی مرا وقت گناه و معصیت
کوله بار جرم خود را بیصدا آورده ام

دست و پاگیرم بکش روی سرم دستی فقط
بر سرم با دست خود خیلی بلا آورده ام

دل شکستم، آمدم حالا دلم را بشکنی
زیر و رو کن این بنا را، ربنّا آورده ام

قول دادی که ضرر کردم خودت جبران کنی
ظرف خالی را به امّید عطا آورده ام

هر کسی را که کسی را هم ندارد میخری
من ضمانت نامه از سوی رضا آورده ام

چادر خاکی زهرا را گرفتم آمدم
مادرم را واسطه پیش شما آورده ام

از شب قدر تو جاماندم خجالت می کشم
آبروی رفته پیش مرتضا آورده ام

حسرت چای نجف در سفره افطارم است
خواب دیدم که رطب از کربلا آورده ام

قبل اربابم حسین، عباس دستم را گرفت
باز حاجت زیر ایوان طلا آورده ام

گفت: باران که نیامد، تیرباران شد تنم
چند سوغاتی برای بچه ها آورده ام

هر دو مشکم پاره شد بین دو تا دست قلم
از همه شرمنده ام، فرق دوتا آورده ام

زودتر برگرد خیمه فکر معجر کن حسین
چون خبرهای بد از شام بلا آورده ام

#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس_ع

@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است

عمریست گدائیم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است

ما را نبرید از سر این کوچه به جایی
جنّات خدا کوچه و بازار جواد است

در نوکری خود طلب مزد نکردیم
پُر بودن این کیسه به اصرار جواد است

سائل شدن ما عطش بندگی آورد
چون سفرهء ما سفرهء افطار جواد است

جان میدهد این کندنِ جان پیش کریمان
عیسىٰ شده آن مُرده که بیمار جواد است

تا صبح ابد خانه ات آباد رضا جان
از بس حرمت مشهد آثار جواد است

گفتند چرا گریه کن فاطمه هستید؟
گفتیم که این کار فقط کار جواد است

پای عطش او چقدر هلهله کردند
این هلهله ها زیر سر یار جواد است

#رضا_دین_پرور


#امام_رضا_علیه_السلام
#جواد_الائمه_ع
#کاظمین
#مشهد

💠 @hossein_jaan
خسته ام، بینوا و بیمارم
سخت در نفس خود گرفتارم

دست خالی به دامنت زده ام
نیست جز معصیت در این بارم

توبه های شکسته ام خیلیست
بیشتر از همه گنهکارم

همه جا رفتم و تباه شدم
بغلم کن که عبد فرّارم

چشم من را بگیر و گریه بده
نکند از تو دست بردارم!

نیمه شب در زدم مرا بخری
بی محلّی نکن به اصرارم

زنده ام کن مرا به بوی حسین
او نباشد شبیه مُردارم

ردّ خون مانده باز بین حرم*
فاطمه ناله زد؛ عزادارم

هر شهیدی که در حرم افتاد
گفت حسین آمده به دیدارم

فکر غارت ز جسم بی سر شاه
دم گودال داده آزارم

چشم دشمن به روسری ها بود
بیقرار نگاه اشرارم

*"این شعر در ایام ترور شهدای حرم حضرت شاهچراغ سروده شده است"

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
خودت جلوه دادی، گُل و خارها را
و طوفان زدی دشت و گلزارها را

ای ابرِ خطاپوشِ بارانی من!
بگیر از دل و سینه زنگارها را

گداهای شب را ملامت نکردی
کشیدی در آغوش، بیدارها را

در خانه ات را به مردم نبستی
فقط راه دادی گرفتارها را

همینکه یکی درد دل کرد با تو
دوا کرده ای درد بیمارها را

رجب ... ماه شعبان ... و ماه خدا... آه!
چه راحت ضرر کردم افطارها را

دوباره به مهمانی ات دعوتم کن
دوباره بکش ناز سربارها را

یکی گفت حسین و همه گریه کردند
همانجا خریدی گنهکارها را

به زحمت خودش می رساند به زهرا
رقیه تقاضای زواّرها را

رقیه مجیب و رقیه اجابت
ببین دور این کعبه اصرارها را

صدا زد پدرجان نبودی ببینی
که دیدم ته شام و بازارها را

نخوردم زمین گرچه صد ضربه خوردم
گرفتم بجان تو دیوارها را

یتیم خودت را دوباره بغل کن
عوض کن کمی طرز رفتارها را

#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س

@reza_dinparvar101
آمده بی آبرویی سر به زیر
زیر بار غم شده خرد و خمیر

اشک، نازل کن بر این چشمان خشک 
رود، باید بگذرد از این کویر

نیست تقصیر کسی رسوایی ام!
چون به دام نفس خود هستم اسیر

آن جوانی را که عمرش رفته است...
آرزوهای درازش کرده پیر

بگذر از من تا نرفتم زیر خاک
می شود والله خیلی زود، دیر

نام زهرا دستگیر عالم است
ای خدای فاطمه دستم بگیر

دست مولا بسته شد در کوچه ها
پای حیدر ماند زهرا مثل شیر

یک دعایش دست و پا گیر علی است...
اینکه شد از زندگی خویش، سیر

فاطمه شب های جمعه کربلاست
نوحه می خواند در اطراف مسیر

پیش چشم خون زهرا و حسین
کار شمر و خنجرش شد وقتگیر

جسم بی پیراهن ارباب ماند ...
چند روزی معطل پاره حصیر

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
#شب_جمعه

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سلام عزیز دل ما، عزیز جان رسول
سلام یوسف زهرا، نماز و روزه قبول

گذشت این رمضان و وصال ما نرسید
شدم در این سه شب قدر، به همه مشغول

حواس من به همه چیز بوده الاّ تو!
تویی که بوده دعایت به نوکرت مبذول

دم تو گرم که دنبال کار من بودی...
ولی پی تو نبودم مطابق معمول

حلال کن کمکت نه!... اذیّتت کردم
ببخش! عمر فراقت کشیده خیلی طول

نشد گناه خودم را عقب بیندازم
که وصل ما دو به آینده می شود موکول

منم کسی که نگاهم به باغبانم نیست
کسی که باغ دو چشمم نمی دهد محصول

همیشه هول، برم داشته دم آخر
بیا دوباره گذر کن از این گدای عجول

به اذن صاحب ایوان طلای شاه نجف
مرا بخر که بخوانم دوباره اذن دخول

فقط سه حبّه ی انگور خوردم و مستم
از این شراب نخورده هر آدم معقول

کریم ها همه دارند اعتنا به فقیر
حسین گفتن ما شد زیارت مقبول

نماز عید، مرا هم به کربلا ببرید
مرا فراق حرم، بیقرار کرد و ملول

#امام_زمان_عج
#عید_سعید_فطر
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین
بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین
باز افتاده همه کوله و بارم به حسین
تک و تنهام، کس و کار ندارم به حسین

شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست

#رضا_دین_پرور

#حسین_جان
#شب_جمعه
#کربلا

💠 @hossein_jaan
حرفی از بد شدن مردم عالم نزدی
گره بر کار من -این سائل اعظم- نزدی

گرچه سلطان سخایی و همه ریزه خورت
چوب منّت، سرِ دارایی حاتم نزدی

ای بنازم کرمت را که خریدی همه را
طعنه بر اینهمه فقر بنی آدم نزدی

سفره انداختی و من بهمش ریخته ام
دیگ عصیان مرا پیش خدا، هم نزدی!

به خودم بود نمی آمدم اینجا دم صبح
دعوتم کردی از آلودگی ام دم نزدی

به همه رو زدم و سر به سرایت نزدم
تا بمانم به درت، رو به گدا کم نزدی

حرمتت را که شکستم تو دعایم کردی
جای این خَبْط و خطا، سیلی محکم نزدی

پَر من زخم شد اما بغلت خوب شدم
خوب شد زخم مرا دیدی و مرهم نزدی

عمر من سر شد و با این همه حسرت آخر
سر به ویرانه ی این نوکر پُر غم نزدی

نجفم دیر شده، من گله دارم به علی
جرم من چیست ؟ مگر خط به گناهم نزدی

درد دارم به خدا، زود دوا را برسان
باز به داد دلم کرب و بلا را برسان

#مناجات_امام_زمان_عج

@reza_dinparvar101
چندین خراب مست با هم سر رسیدند
سجاده را از زیر پاهایم کشیدند
اهل و عیالم دیگر از من دل بریدند
دنبال من در کوی و برزن می دویدند
دیوارهای شهر از من می شنیدند

وای از کسی که بسته شد در کوچه دستش!

گاهی زند آتش به جان ها یک تبسم
میسوختم پیش نگاه سرد مردم
مضطر شدم وقتی که آمد حرف هیزم
شد قامتم در احتراق شعله ها گم
گفتم چه ها کرده مدینه با تو خانم

ای وای از مردان دگم و شب پرستش!

گرچه مرا در کوچه و بازار بردند
گرچه به آتش خانهء من را سپردند
گلهای من سیلی ز نامحرم نخوردند
یا در کنار خوارها تنها نمردند
کم می شدند اطفال وقتی می شمردند

وای از بیابان، از فرازش، از نشستش!

سجاده و آتش، حرم، گوال، نیزه
می بُرد در روضه مرا از حال، نیزه
می کَند از پای زنان، خلخال، نیزه
محمل وسط، از پیش و از دنبال، نیزه
بارید خون، در وقت استهلال، نیزه

گفتند با قاری نی، ای ناز شستش!

#امام_صادق_ع
#شهادت

@reza_dinparvar101
قدم می زنم روی این سنگ ها
کنار تنم روی این سنگ ها

به خواب خوش صبحدم دیده ام
که جان می کنم روی این سنگ ها

#امام_رضا_ع
#مشهد

@reza_dinparvar101
مِهر تو یکی از ثقلین است رضاجان
بر گردنم از عشق تو دِین است رضاجان

تا کرببلا یک قدم است از حرم تو
صحنین تو بین الحرمین است رضاجان

#امام_رضا_ع
#کربلا
#مشهد

@reza_dinparvar101
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم!
شدم گدای حریمت، به خویش می بالم

فقط غبار ترا می کشم به چشم ترم
فقط مسیر ترا می روم در این عالم

دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت
مرا کنار ضریحت شفا بده، لالم

به مستمندی ام اینجا همیشه مفتخرم
ز حاجت نگرفته همیشه خوشحالم

چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم
چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم

غلامی تو شده کار هر شب و روزم
همیشه از کرم توست رزق هر سالم

از آن زمان که شده سفره ام بنام جواد
زیادتر شده والله برکت مالم

مرا بخر که محرم دوباره گریه کنم
دوباره فکر سیاهی و پرچم و شالم

اگر که قبل عزای حسین جان دادم
بیا عزیز دلم با حسین، دنبالم

صدای ضجهء مادر، همیشه محزون است
سرت به نیزه چرا رفته ماه گودالم؟!

لباس پاره تنت بود، کوفیان بردند
شهید بی کفنم از غم تو می نالم

#امام_رضا_ع
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
اگر بنده هستی خدا را بخواه
اگر درد داری، دوا را بخواه
فقط ضامنِ کربلا را بخواه
علی بن موسی الرضا را بخواه

در اینجا بجز بادهء قُم نخور
ز باب الجوادِ حرم جُم نخور

کسی که در اینجا ادب داشته
دم و گریهء نیمه شب داشته
گدا در حرم، اذن رب داشته
"یرون مقامی" به لب داشته

غم و درد خود را نهان کن نهان
فقط "یسمعون کلامی" بخوان

همینجا بهشت است! حسرت نکش
مهیاست نعمت، تو زحمت نکش
از این دست خالی خجالت نکش
ز شخصی بجز شاه، منّت نکش

ببند عهد و در قول خود جا نزن
جز این در، در خانه ای را نزن

اگر قطره ای، شور دریا بگیر
بسوز و چنان شعله ای پا بگیر
برای محرم بیا جا بگیر
برو گوشه ای از عبا را بگیر

رضا که عبا را به سر می کشید
دلش تا به شش گوشه پر می کشید

به هم ریخت با زهر، بین گذر
زمین خورد! اما نه پیش پسر
نچید از سرِ نیزه خون جگر
نشد حاصلش کمتر و بیشتر

حسین از حرم تا به میدان رسید
فقط ناله از داغ علی اکبر کشید

کمی از علی زیر پا ریخته
هزاران علی در عبا ریخته
نبی صد طرف در منا ریخته
سر عمه خاک عزا ریخته

قسم خورد زینب که گریان شود...
کمی تار مویش پریشان شود...

#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه

@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله
سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم

تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین
گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم


#رضا_دین_پرور

#سیدالشهدا_ع
#علی_اصغر_ع
#حرم
#کربلا

💠 @hossein_jaan
تلخم و مثل شِکر، شُکر مدامم این است
اول صبح، به ذکرت دهنم شیرین است

درد دارم که سرصبح نشستم به درت
باز هم درد بده، درد ... مرا تسکین است

چقدر عطر خوشی می وزد از باغ سحر
پرچم نام تو زیبایی این پرچین است

آنکه دیده قد و بالای ترا بین نماز ...
عاشق هر که شود غیر تو، کوته بین است

هرچه من می کشم از دست خطای خودم است
حجم پرونده ی بیچارگی ام سنگین است

جان زهرا بغلش کن دل رسوایم را
نوکر سر به هوای تو، سرش پائین است

گرچه آلوده شد عمری نَفَس من ز گناه
دور شش گوشه که باشم نَفَس عطرآگین است

وطن من نجف است و دل من خاک نجف
وقت مرگم برسد، اسم علی تلقین است

خانه آباد شدم، خانه ات آباد رضا
هر که شد سائل تو زندگی اش تآمین است

نذرها کرده جوادش برسم صحن رضا
من اگر زائر آقا نشوم غمگین است

#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_رضا_ع
#امام_جواد_ع

@reza_dinparvar101