عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.21K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
چشم من گرچه شده تار حواسم به تو هست
دستپاچه شدم این بار حواسم به تو هست

هر طرف پرت شد اعضات و دل من هر جاست
پیش تو نیستم انگار حواسم به تو هست

جگرم پاره شد از وا شدن زخم لبت
نفست را تو نگهدار، حواسم به تو هست

جان نکن جان نکنم، آه نکش پا نکشم
گر شدم پیر و گرفتار حواسم به تو هست

گرچه صد تیر به روی بدنت ریخته است
روی این دشت پر از خار حواسم به تو هست

چارگوشه شده از چند جهت صحن تنت
جگرم سوخت به ناچار، حواسم به تو هست

صد و ده تا شده ای جلب توجه بکنی
می زنم دور و برت زار، حواسم به تو هست

نیزه ها دور سر تو همه سرگردانند
تو خودت پاشو و بشمار، حواسم به تو هست

عمه ات بی خبر آمد ز حرم فکری کن
گرچه کارم شده دشوار حواسم به تو هست

چون پریشانی موی تو پریشان شده ام
عمه و معجر و اصرار... حواسم به تو هست

دست بردم به عبا تا بروی سمت حرم
وسط خندهء اشرار حواسم به تو هست

#محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع

@reza_dinparvar101
امان نامه

بسوز ای دل بسوز از داستانم
غمی آتش زده بر روی جانم

امان از شر فامیل حسودم
امان از مکر قوم بد زبانم

حسین اینجا اسیر و شمر نامرد
مسیر مکه را داده نشانم

خجالت می کشم از روی زینب
خودم را سوی خیمه میکشانم

چه بهتر اینکه صد دفعه بمیرم
اگر از دشمنم باشد امانم

هر آنچه هست هر کس من همینم
هرآنچه گفت مولایم همانم

من عباسم، ابوالفضلم، امیرم
سپاه زینبم، خشم عیانم

سپهدارم علمدار حسینم
اگر تا حشر هم اینجا بمانم

منم شمشیر حیدر در قلافش
من آن تیرم که در بند کمانم

اگرچه مادرم ام البنین است
ولیکن زاده زهرا بخوانم

فدای چشم مولا چشمهایم
فدای دست مولا بازوانم

به امید خدا،سقای لشکر
همیشه سربلند از امتحانم

همه در خیمه خاطر جمع هستند
که از اب گوارا می رسانم

خجل از بیقراری رباب و
تلظی های طفل نیمه جانم

اگر چه دستهای من جدا شد
گرفتم مشک را بین دهانم

نخوردم جا ز بارانی که آمد
نداده تیر و سر نیزه تکانم

نخوردم بر زمین تا که نشاندند
عمودی را به روی استخوانم

زمین خوردم شدم شرمنده تو
ولی شرمنده تر از بانوانم

#حضرت_عباس_ع
#تاسوعا
#محرم

@reza_dinparvar101
  
بغلم کن که دل مضطر من آشوب است
من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است

بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن
صورت سوخته ات را به روی خاک نزن

نیزه بر خاک زدی من جگرم سوخت حسین
خواب دیدم که تو رفتی و حرم سوخت حسین

قاتل من شده این بافتهء مادر تو
صبر کن هی بزنم بوسه روی حنجر تو

کار من بعد تو دلشوره و دلواپسی است
تک و تنها شدم و ترس من از بی کسی است

قوم خولی و سنان را بنگر، سر دزدند
مردهای سرِ این گردنه معجر دزدند

وای اگر خیمهء نسوان تو غارت بشود
دخترت دربدر راه اسارت بشود

#شب_عاشورا
#وداع
#محرم
@reza_dinparvar101
دست و پا می زدی و پا به سرت خورد حسین
نیزه ای آمد و روی جگرت خورد حسین

چشمت افتاد به مادر که پریشان شده بود
چکمه ای آمد و بر چشم ترت خورد حسین

خنجر شمر سرت را چقدر کُند برید
چقدر مشت و لگد دور و برت خورد حسین

هم میان دهنت چوب و ته نیزه شکست
هم عصا روی تن محتضرت خورد حسین

از نخ پیرهن کهنهء جسمت نگذشت
آن که نان از سر باغ پدرت خورد حسین

تا لباس تو در آمد ز تنت آب شدی
بعد بر معجر زینب نظرت خورد حسین

#شب_عاشورا
#گودال
#محرم
@reza_dinparvar101
آقا شنیده ام همهء روضه هات را
در مجلس عزا غم و سوز صدات را

انگار بغض روضهء جدّت گرفته است
بعضی فرازهای دعای سمات را

ای نفس مطمئنهء جامانده از حسین!
خواندی چنین برای که "والعادیات" را؟

از صبح تا به شام فقط نوحه می کنی
این زخم های کهنه و درد بیات را

باری شده به شانهء تو گریه لرزه ها
اشکت به هم زده جرَیان فرات را

داری دعا برای تمام بنی اسد
چون عمه جان که کرده دعا آن دهات را

مولا به حق ناحیه ای که مقدس است
در دست خالیم بده برگ برات را

#مناجات_امام_زمان_عج
#شب_عاشورا
#محرم

@reza_dinparvar101
قد غم دال بوده ساعتِ سه
وقت جنجال بوده ساعتِ سه

لشکر مست های کوفه نشین
دور گودال بوده ساعتِ سه

خواهری در پی برادر خود
بی پر و بال بوده ساعتِ سه

آنقدر که دویده در مقتل
خسته، بی حال بوده ساعتِ سه

دیده افتاده دست شمر، حسین
دیده پامال بوده ساعتِ سه

سختی هر دقیقه کشتن او
قدر صد سال بوده ساعتِ سه

ذوالجناح آمده بدون حسین
خون، روی یال بوده ساعتِ سه

چشم غارتگر سپاه یزید
پی خلخال بوده ساعتِ سه

گیسوی دختری پریشان را...
آه! بی شال بوده ساعتِ سه

#امام_حسین_ع
#عاشورا
#شام_غریبان
@reza_dinparvar101
چقدر ناله کنم در عزای تو چِقَدر
چقدر روضه و گریه برای تو چِقَدر

شفاست ذره ای از تربت و غبار ضریح
گرفته اند شفا با دوای تو چِقَدر

هوای ابری چشمِ مرا ببند به اشک
بگو نفس بکشم در هوای تو چِقَدر

چه عاشقان که گذشتند از جوانی خویش
خلاصه پیر شدند از دعای تو چِقَدر

همین اذان که سر از دامن افق برداشت
گذاشت بغض خودش را به پای تو چِقَدر

همین که باز ندیده ضریح تو ما را
گرفته است دل کربلای تو چِقَدر

تویی که بر روی نی رفته ای بی انگشتر
بگو به سر بزنم من به جای تو چِقَدر

#امام_حسین_ع
#محرم

@reza_dinparvar101
دنبال تو ما را به چشم تر می آورد
آنکس که روی نیزه اش گوهر می آورد

بالای تل دیدم سر بالانشینم...
از زیر دست و پا ترا مادر می آورد

ای پیکر جامانده روی خاک سوزان!
دیدم کسی در کوفه انگشتر می آورد

سر درد دارم بسکه خولی مست کرده
بعد شبی که بین خورجین سر می آورد

من زینبم بر ناقه عریان همانکه...
روزی مرا با احترام اکبر می آورد

با سر کسی روی زمین هرگز نمی خورد
این ساربان ما را اگر بهتر می آورد

ای کاش از بالای آن سرنیزهء تیز
می آمدی و دخترت پر در می آورد

من صبر از کف داده ام قرآن که خواندی
خب صبر می کردی کسی منبر می آورد

هی سنگ خوردم باتو از دست کسی که
خرما و نان از سفره حیدر می آورد

رد می شوم از کوچه و بازار کوفه
ای کاش محرم داشتم معجر می آورد

#محرم
#حرکت_کاروان
#کوفه
#حضرت_زینب_س

@reza_dinparvar101
در فراز و در نشیب این جهان دریافتم
هرچه بالا رفت پائین آمد الا پرچمت

من یقین دارم بساط روضه حاجت میدهد
پس مدد یا فرش روضه پس مدد یا پرچمت

آسمان سقف حسینه است و منبر کوه ها
رعد ناله، سینه زن امواج و دریا پرچمت

اولین پرچم همان پیراهن خونی توست
بوی مقتل میدهد نصب است هرجا پرچمت

چادر بی بی نشد ای کاش میشد لااقل
ای بزرگ‌ قوم میپوشاندنت با پرچمت

#حسین_جان
#گروه_شعر_یا_مظلوم
#باعطرپرچمت‌دل‌ماراتکان‌بده

⚫️ @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
دل بیقرار، دیده ز دل بیقرارتر
جز تو ندیده ایم در عالم نگارتر

دل دل نمی کنیم که دلداده ات شویم
چون بوده بر غمت ز ازل دل، دچارتر

مجبورمان نکرده کسی عاشقت شویم
ما خود شدیم نزد تو بی اختیارتر

داراترین دخیل گداخانه ات شدند
آن دست های خالیِ با تو ندارتر

شد سینه ام ز آتشِ آهِ تو شعله ور
پیشانی ام ز خاک تو شد پرغبارتر

حتماً رسانده پای دلش را به کربلا
هرکس که شد به روضهء تو پابکارتر

هم مادرت ز بار غمت قدخمیده است
هم خواهرت ز داغ سرت، داغدارتر

#امام_حسین_ع
#محرم

@reza_dinparvar101
نوح من در بلا حسین حسین
نوحه ام؛ کربلا حسین حسین

درد و درمان من فقط گریه است
هم دوا، هم شفا حسین حسین

ذکر قدر و محرمم این است
ربنّا ربنّا حسین حسین

در شلوغی حشر می گویم
وقت عفو خدا حسین حسین

از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیکَ ثارالله


میخرم از حسین، ماتم را
می کِشم روی دوش، پرچم را

دوست دارم ز قبل خلقت خود
ماه خون خدا، مُحرّم را

گفته زهرا زمان توبه ببر
اسم ارباب-اسم اعظم را-

به کسی چه! اگر که می گویم
من فقط به حسین دردم را؟

از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیک ثارالله


گریه کردم فقط برای سرش
جان اگر می دهم فدای سرش!

روی نی وقت خواندن قرآن
دخترش می کند هوای سرش

جای خنجر، هنوز هم خونی است
بوسه زد سنگ بر قفای سرش

می برندش میان دیر و تنور
چه بلایی شده بلای سرش!

از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیک ثارالله


پلک چشم ترش در آتش سوخت
چه تنوری! سرش در آتش سوخت

خواهرش خوب شد که بوسیدش
هر رگ حنجرش در آتش سوخت

بی جهت در دل تنور نرفت
معجر خواهرش در آتش سوخت

یاد پنجاه سال پیش افتاد
صورت مادرش در آتش سوخت

از مصیبات او بنا شد آه
السلام علیک ثارالله


#امام_حسین_ع
#تنور_خولی
#محرم

@reza_dinparvar101
به یُمن رزق تو رزقم زیاد بوده همیشه
مگر که فاطمه بر نوکرت نگاه ندارد؟

حواله اش نده جایی به غیر روضه زینب
کسی که غیر حریم تو سر پناه ندارد

#حسین_جان

@reza_dinparvar101
شِکوه ها دارم از ایمانی که نیست
کُشت من را چشمِ گریانی که نیست

آی مردم! یار را گم کرده ام
خیمه دارم در بیابانی که نیست

از عذاب بچهء نااهل خود
نوح شد سرگرم طوفانی که نیست

ای بزرگ خاندان! ما بی کسیم
خانه ها ویران شده خانی که نیست

جای من را بر کس دیگر مده
چون که می ترسم از الآنی که نیست

معنی ناز و ادای نوکرت
هرچه باشد جز پشیمانی که نیست

مورم و جاروکش این روضه ام
کار دارم با سلیمانی که نیست

چون که مجنون حسینم شیعه ام!
بی خیال هر مسلمانی که نیست

در میان سفرهء ارباب مان
بی رقیه خیر و احسانی که نیست

ناخنش افتاد و با زحمت کشید...
شانه بر موی پریشانی که نیست

گفت بابا؛ اینهمه تیزی سنگ
ردّ مُهرت روی پیشانی که نیست؟

آخرش با آن دهان خونی اش
بوسه زد بر جای دندانی که نیست

#امام_زمان_عج
#حضرت_رقیه_س

@reza_dinparvar101
وای از کوچه، وای از بازار
دور زینب شده پُر از اشرار

معجرش پاره پاره دست همه است
گذرش می دهند از انظار

چنگ بر روی صورتش نکشید
دیده چشمان تار او آزار

مثل زهرا به دردسر افتاد
یاد میخ است و یاد آن دیوار

کاش بود آن وسط علی اکبر
کار عمه شده دگر دشوار

ای که در پای نیزه می رقصی
چکمه ات را ز چادرش بردار

#حضرت_زینب_س
#شام

@reza_dinparvar101
خوردم زمین بابا بگو چشم نظر چیست؟
این آبله، این زخم، این خون جگر چیست؟

ازشام بد گفتند و من دیدم به چشمم
من تازه فهمیدم پدر درد کمر چیست؟

زیبایی دختر به موهای بلند است
حالا که مویم سوخته، سنجاق سر چیست؟

جز خواهرت زینب کس دیگر نفهمید
ضرب لگدهایی که خوردم بی خبر چیست؟

عمه عصای دخترت بود و می افتاد
می خورد سیلی جای من زود و می افتاد

در این خرابه دخترت هیئت گرفته
شیرین زبانت حیف که لکنت گرفته

دیشب صدایت کردم و مُشتی به من خورد
حالا صدایم موقع صحبت گرفته

دستم به دیوار و شدم پهلو شکسته
قدم شبیه فاطمه حالت گرفته

بازار شام و گوشواره خونی از من...
چندی است که خواب خوش و راحت گرفته

حالا منم با چشم های بی فروغی
ماها کجا دروازه ای با آن شلوغی!

تو فکر کن دارم هوای گوشواره
تو فکر کن درد آمده این گوش پاره

تو فکر کن دلتنگ آغوش تو هستم
شب ها که می چینم برای تو ستاره

آنقدر پیرم کرده اینجا طعنه ها که
اصلاً لباس نو نمیخواهم دوباره

بابا تمام شام را هم که بگردی
دیدی کنیزی را به این قدّ و قواره!

از صبح، دست و پام افتاده به لرزه
وای از شراب و تشت و آن مردان هرزه

#حضرت_رقیه_س
#شام

@reza_dinparvar101