عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
ذکر استغفار هر وقتی مداوم میشود
همنشینی خدا و بنده دائم میشود

هول دنیا را نزن، هول قیامت را بزن
وای از آن بیچاره که بر خویش ظالم میشود

خُرده بر چشمم نگیر ای قبر وحشتناک من!
دست من خالیست؛ آنجا گریه لازم میشود

مرگ، نزدیک است یارب! بی پناهی آمده
کوله بارش را ببندی زود عازم میشود

با همین توبه شکستن دوستم داری هنوز
خوش بحال آن گنهکاری که نادم میشود

سائل درمانده غیر از پشت در، جائی نداشت
در به رویش واکنی کمتر مزاحم میشود

بندهء بی آبرو بین حرم حالش خوش است
گرچه هر با آبرو در کعبه مُحرم میشود

ضعف من را برطرف کن بین آغوش علی
طفل اگر پیش پدر باشد مقاوم میشود

خاک این میخانه را جارو کشیدم یاحسین
خاکروبی از حرم کی سهم خادم میشود

اصغرت را در عبا پیچیدی و گفتی علی
که مگر این حنجر صدپاره سالم میشود

پشت خیمه سر که روی نیزه بالا می رود
سایه او سایهء روی محارم میشود

مادرش میسوخت زیر آتش خورشید داغ
با سری که زخمی از سنگ مهاجم میشود

#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر_ع

@reza_dinparvar101
کوله باری پر از جفا دارم
دست خالی، سر و صدا دارم

راستش با تو نیستم رو راست
ناز من را نکش، ادا دارم

اشتباهاً نیامدم به درت
بیشتر از همه خطا دارم

درد خود را نگفته ام به کسی
به علی درد بی دوا دارم

منکه جز تو شدم رفیق همه ...
پس چرا بوده ای هوا دارم

بی خیالم شدند، تنهایم
بی خیال همه! ترا دارم

بغلم کن تو را به جان حسن
من مگر چند تا خدا دارم!

آی همسایه! گفته ام به همه
منِ بیچاره هم رضا دارم

هرکه ام بر حسین مربوط است
هرچه دارم ز کربلا دارم

گفت مادر به میخ کج که فقط
ترس از تیر و نیزه ها دارم

به خدا پیش چکمه ها هیچ است
ورمی که به دست و پا دارم

وای اگر ناله ام شنیده شود
پسرم تشنه سر بریده شود

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س

@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر منتسب به امیرالمومنین علیه السلام

حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یمُتْ یرَنِی مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قَبَلاَ
یعْرِفُنِی طَرْفُهُ وَ أَعْرِفُهُ بِنَعْتِهِ وَ اسْمِهِ وَ مَا فَعَلَا

وَ أَنْتَ عِنْدَ الصِّرَاطِ مُعْتَرِضِی فَلَا تَخَفْ عَثْرَةً وَ لَا زَلَلًا
أَقُولُ لِلنَّارِ حِینَ تُوقَفُ لِلْعَرْضِ ذَرِیهِ لَا تَقْرَبِی الرَّجُلَا

ذَرِیهِ لَا تَقْرَبِیهِ إِنَّ لَهُ حَبْلًا بِحَبْلِ الْوَصِی مُتَّصِلًا
أَسْقِیک مِنْ بَارِدٍ عَلَی ظَمَإٍ تَخَالُهُ فِی الْحَلَاوَةِ الْعَسَلَا

ای حارث همدانی هرشخصی که بمیرد خواه مؤمن باشد خواه منافق، مرا می بیند. او با چشم خود مرا می شناسد من هم او را با اسم و رسم و کارهائی که انجام داده می شناسم. تو در صراط بر سر راه من می ایستی، نترس، نه از لغزش های خود و نه از اشتباه های خویشتن.در قیامت به هنگامی که در پیشگاه عدل الهی برای محاکمه نگاه داشته می شوی، به آتش می گویم: او را رها کنید و به این مرد نزدیک مشوید. کاری به کارش نداشته باشید، زیرا با وصی محمّد ﷺارتباط دارد. و من از آب سردی که فکر می کنی در شیرینی همانند عسل است به تو می نوشانم. 

#امام_علی_ع
#نجف
@reza_dinparvar101
دل این بندهء انگشت نما را نَشِکن
با فراقت به سرم جام بلا را نَشِکن

من اگر می روم از میکده ات، تو نگذار
آخرین قفل که مانده روی پا را نَشِکن

دور هم بودن ما لطف کریمانهء توست
قُرُقِ نیمه شب اهل بکا را نَشِکن

آبرویم برود، آبروی تو رفته...
جلوی چشم همه ظرف گدا را نَشِکن

دم شش گوشه فقط توبهء ما را بپذیر
جان آقای خراسان دل ما را نَشِکن

به همه گفته ام ارباب، خریدار من است
حُرمت سینه زنِ کرببلا را نَشِکن

مادرش گفت؛ که صد نیزه شکسته به تنش
تو دگر بر بدنش، چوبِ عصا را نَشِکن

طرف من بنشین و به رویم سنگ بزن
سر من را بِشِکن، راس جدا را نَشِکن

چکمه را از لب عطشان حسینم بردار
استخوانِ دهنِ خون خدا را نَشِکن

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
درمانده ام و مانده دمی مختصر از من
غیر از تو رفیقی نگرفته خبر از من

ای چشمه! ببین کار من از غسل گذشته
دریای کرم! نیست گِل آلوده تر از من

اصلاً نشد عصیان مرا زود نبخشی
شرمندهء تو نیست کسی بیشتر از من

اهل سحر و مَرد مناجات نبودم
گر نیمهء شب آه کشیدم بخر از من

محتاج شدن برکت بازار گدایی است
سرمایه و سودش ز تو باشد، ضرر از من

من را به وصال خودت از نفس رها کن
ای قبله من! مانده تنی محتضر از من

تا آبرویم دست علی و حسنین است
هرگز نکند فاطمه صرفنظر از من

با اذن رضا، دست به دامان جوادم
کافیست که راضی شود این یک نفر از من

می گفت به اندازه کافی جگرم سوخت
با کف زدن ای همسر من، جان نبر از من

از پلّه کشیدند و شکستند سرم را
بدجور شکستند کنیزان کمر از من

یک مرتبه با تشنگی ام سنگ نخوردم
یک چکمه در این شهر ندارد گذر از من

ده اسب به روی بدن من ندویدند
با رقص نَبُردند روی نیزه سر از من

سه روز روی بامم و خورشید ندیدم
پس روضه حسین است بپرسید اگر از من

#مناجات_با_خدا
#امام_جواد_ع

@reza_dinparvar101
آمدم خط روی خطا بکشم
کبر خود را به زیر پا بکشم
از خجالت، به سر عبا بکشم
نیمه شب منتّ ترا بکشم

آمدم مضطر و سر افکنده
توبه هایم شکسته شرمنده!

بی غم تو دوا ندارم که
بزنم ادّعا ندارم که
من کسی جز خدا ندارم که
غیر اهل کسا ندارم که

بد شدم آبروی زهرا ریخت
ولی اسمش گناه من را ریخت

از خودم سوی تو گریزانم
زیر قولم زدم، پشیمانم
باز میبخشی ام؟ نمیدانم!
البته من گدای سلطانم

یاد من کرده یادش افتادم
دم باب الجوادش افتادم

گم شدم، کوله بار راهم کو!
نامهء بخشش گناهم کو!
سفره ای که شده فراهم کو!
به علی بی کسم، پناهم کو!

من از این گریه ها هدف دارم
هوس بادهء نجف دارم

کمکت را به این گدا برسان
برکت خانهء مرا برسان
حسنش را به داد ما برسان
پای ما را به کربلا برسان

آه شش گوشه! از تو دلگیرم
چون ترا در بغل نمیگیرم

یاحسین ناز کن خریدارم
زود ردّم نکن، گرفتارم
جان عباس بی کس و کارم
به اباالفضل دوستت دارم

خسته ام یا مُسبّب الاسباب
پیش ام البنین مرا دریاب

زینب قد کمان قیامت کرد
گریه از داغ بی نهایت کرد
از سر روی نیزه صحبت کرد
از نماز شبش روایت کرد

از شبی که نشست و گفت اُمّاه؛
ریخت جسم حسین تو در راه

قاسمم قد کشید و اکبر شد
اکبرِ تکّه تکّه، اصغر شد
اصغرم پشت خیمه بی سر شد
وضع سقا به نیزه بدتر شد

بزمشان بزم رقص و هلهله بود
مشک سقا به دست حرمله بود

دست نامرد، معجرم بود و...
هر دو دستم روی سرم بود و...
زیر چکمه برادرم بود و...
چشم تارش سوی حرم بود و...

دشمنش داد زد که بردارَش
دم مغرب تمام شد کارش

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زینب_س
#حضرت_ام_البنین_س

@reza_dinparvar101
شب جمعه که شود جرم و خطا می بخشند
دست خالی نرو با شوق بیا می بخشند

این کریمان همه احوال مرا می پرسند
این کریمان همه عصیان مرا می بخشند

ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه ام است
اغنیا را به نیاز فقرا می بخشند

رزق ما را برسانید ز بازار نجف
از همان سفره که نعمت به گدا می بخشند

مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است
قطره اشکی که بر این بی سر و پا می بخشند

ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر
مثل فطرس به تو هم بال دعا می بخشند

یازده ماه اگر بار گناه آوردی
آخر ماه خدا آنهمه را می بخشند

نوکری گریه کنان گفت اباعبدالله
کِی به ما تذکرهء کرببلا می بخشند

مادری گفت فدای لب عطشان حسین...
همه را بین فغانش به خدا می بخشند


#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه

@reza_dinparvar101
#حاج_قاسم_سلیمانی
#فرزندان_مدافع_حرم
#فلسطین

با رفتنت بابا، در این پیکار ماندم
من پای دینم چون تو پای کار ماندم
از آن شبی که پر کشیدی مادرم دید
شبها کنار عکس تو بیدار ماندم

داری خبر از حال من! خیلی شکستم
دادی چه کاری با فراق خود به دستم
ای کاش می شد که ببینم بار دیگر
مثل همیشه بین آغوشت نشستم

کاری به کار مردم دنیا ندارم
موجم، اگر چه ساحل دریا ندارم
ای تکیه گاه شانه هایم، شانه ی تو
یکسال دارد می شود بابا ندارم

خواب تو را دیدم کنار حاج قاسم
دلتنگم و چشم انتظار حاج قاسم
دوران ما بعد شما دوران سختی است
ای کاش می آمد دوباره حاج قاسم

سردار! یار رهبرم بودی و رفتی
تو سایه ی روی سرم بودی و رفتی
گرچه یکی بودی ولیکن ای علمدار
همچون دژی دور حرم بودی و رفتی

ای مهربانی نگاهت یارِدل ها
رفتی، گره انداختی بر کارِ دل ها
از آن شبی که با شهیدان می نشینی
من دلخوشم با عکست ای سردار دل ها

ای دشمن خونخوار! سنگم را گرفتی
آن شب خودت پیغام جنگم را گرفتی
در پای قاسم، حاج قاسم ها زیادند
پس کور خواندی که تفنگم را گرفتی

ایران در این میدان جگر دارد برایت
این سرکشی ها دردسر دارد برایت
خون ابو مهدی و خون حاج قاسم
بیش از اتم هامان خطر دارد برایت

هرگز نگو در سینه ها آهی نمانده...
وقتِ بزن در روست، خونخواهی نمانده
در کاخ شیطانید یا بین تل آویو؟
تا انتقام سخت ما راهی نمانده

دارم کفن برتن نه دشداشه، بترسید
از پادگان های پر از لاشه بترسید
از انتقام سخت مان آنجا که خوابید،
از دست ها که مانده بر ماشه بترسید

از نسل توحیدیم، از نسل معادیم
شیر غیور بیشه های اعتقادیم
این جنگ را آغاز کردید و بدانید
نامردها، ما مرد میدان جهادیم

تصویر روز فتح ما کوه جسدهاست
آماده تدفین تان سنگ لحدهاست
ای خیمه شب بازان موش صهیونیستی
واللهِ پیش رویتان عین الاسدهاست

ما اهل بالائیم و پائین ایستادیم
تا آخر از عهد نخستین ایستادیم
ننگ تمامی عرب ها صلح قرن است
ما یک تنه پای فلسطین ایستادیم

تاریخ شیعه در خودش تکرار دارد
هفتاد و دو ملت، دلی بیدار دارد
ایران، یمن، لبنان، عراق و نیجریه
سید علی در لشکرش عمار دارد

@reza_dinparvar101
عاشقم کردی... نمیگویم که دلخونم نکن
آخرین شب های مهمانی است؛ بیرونم نکن

بازهم با غفلتم، شب را سحر کردم ببخش
از شب قدر تو جاماندم، ضرر کردم ببخش

آخرش دست گدا بر میوهء طوبی رسید
راه را گم کرده بودم، باز هم زهرا رسید

کیمیا میخواستم، او خاک چادر را تکاند
مادری کرد و کنار سفره اش من را نشاند

هرچه بد باشم ولی مادر به من وابسته است
گرچه من توبه شکستم، او دلم نشکسته است

من که با بی آبرویی آمدم در می زنم...
دست خالی چنگ بر دامان حیدر می زنم

هرچه من گفتم خطاکارم، گنهکارم...ندید!
با تمام آبروریزی، علی من را خرید

گفت در دستان من پروندهء جاری توست
اسم غفار خدا، قبل از گنهکاری توست

ای خدا ای کاش امشب تا سحر کاری کنی
آب باران نجف را بر سرم جاری کنی

قفل بر پایم بزن، تا قفل آهم بشکند
تیشه بر جانم بزن، قلب سیاهم بشکند

اشک کم اینجا برات صد برابر می دهد
روزی ام را حضرت موسی بن جعفر می دهد

بر سر این روزه دار از چه بلا آورده اند
پیکرش را روی تخته پاره ها آورده اند

استخوانش با عبای پاره اش درگیر بود
لحظه های آخری هم بر تنش زنجیر بود

من فدای آنکسی که دخترش حیران نشد
روی پل تشییع شد، اما تنش عریان نشد

درد دل می کرد آقای غریبم با حسین
فاطمه پشت جنازه داد می زد یا حسین

پاره پاره ذکر یارب، زیر پا افتاده بود
مصحف قرآن زینب، زیر پا افتاده بود

مادرش با قد خم، ناله به هامون می کشید
از دهان تشنهء او نیزه بیرون می کشید


#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#حضرت_موسی_بن_جعفر_ع

@reza_dinparvar101
خراب گریه های بی حدم باز
غرورم را شکستم آمدم باز
مزاحم نیستم که در زدم باز
شنیدم که کسی میخواهدم باز

حسین وقتی که دستم را بگیرد
خدا این عبد بد را می پذیرد

اسیرم، مضطرم، بی بند و بارم
گرفتارم، زمین افتاده بارم
علیرغم گناه بیشمارم
دم افطار حسین آمد کنارم

فقیرم دستگیرم یاحسین است
اجرنا یا مجیرم یا حسین است

اگر شیطان نفسم در کمین است
اگر با درد، جان من عجین است
اگر این بنده با غم همنشین است
خریدارم امیر المومنین است

دوباره حاجت ما را روا کن
نجف را روزی اهل بکا کن

بجز گریه تقاضایی ندارم
بجز عفوت تمنایی ندارم
در این پرونده امضایی ندارم
جز این مهمانسرا جایی ندارم

به این بی آبرو دیگر نخندید
در میخانه را بر من نبندید

نشستی دور سفره پیش مهمان
ولی هرشب شدم از تو گریزان
منم شرمندهء شاه خراسان
پشیمانم پشیمانم پشیمان

رسیده بارها سلطان به دادم...
به داد من که مجنون الجوادم

به زخم سینه اش با خون دوا زد
میان حجرهء خود دست و پا زد
رضا را لحظهء آخر صدا زد
فقط ناله ز داغ کربلا زد

کنیزان، خون به جان شهر کردند
جوانی را به کامش زهر کردند

اگرچه دیده از همسر خسارت
اگرچه شد به این آقا جسارت
نرفته خواهرش بی او اسارت
ندیده در میان حجره غارت

ز آه کربلا می شد لبالب
در این روضه گریزی زد به زینب

صدا زد خواهرت را پیر کردی
به میدان رفتی اما دیر کردی
به چنگ گرگهاشان، گیر کردی
ترا نشناختم، تغییر کردی

حسینم را به تیر و نیزه بستند
تمام نیزه ها را هم شکستند

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
#امام_جواد_ع

@reza_dinparvar101
چه شبهای خوبی که با تو سحر شد
نه سختی کشیدم، نه عمرم هدر شد

نگفتی گنهکار بیرون بماند
همین شد که شوقم به تو بیشتر شد

نه منت کشیده، نه زحمت کشیده
خجالت کشیده گدا معتبر شد

همه بار بستند، جز من که ماندم
چه خاکی به روی سر رهگذر شد

از امشب دگر سرپناهی ندارم
ببین سائلت باز هم دربه در شد

همه فرصتم رفت و دستم تهی شد
دوسر سود خالص برایم ضرر شد

خداحافظ ای سی شب افطار و گریه
بسوزد فراق تو که دردسر شد

بنا بود در بین آتش بسوزم
علی تا که فهمید، فوراً سپر شد

گناه مرا بین چادر نهان کرد
عجب مادری! جای من خونجگر شد

فقط دست من می رسد به محرم
حسین جان بیا فرصتم مختصر شد

صدا زد بیا خواهرم، وقت تنگ است
بغل کن مرا باز، وقت سفر شد

برو کهنه پیراهنم را بیاور
برو که حسینت دگر محتضر شد

چرا خیره ماندی به زیر گلویم
ببین شمر از غصه ات باخبر شد

بکش دست بر موی پر پیچ و تابم
که تقدیر من خنجر از پشت سر شد


#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#وداع

@reza_dinparvar101
جز اشکِ دیده، موج به دریای ما که نیست
فرصت برای عرض تمنّای ما که نیست

بر بی کسی و حسرت مان گریه می کنیم
شب با که سر کنیم؟ حرم جای ما که نیست

گیرم نَفَس به مُرده رساندی، چه فایده!
قبری به تنگنایی دنیای ما که نیست

دارد بساط روضهء ما جمع می شود
جائی برای داد و تقلاّی ما که نیست

ای سفرهء معطّرِ افطار تا سحر؛
افسوس! در کنار تو آقای ما که نیست

خیمه نشین! بیا بنشین درد دل کنیم
در غربتیم! خانهء بابای ما که نیست

باید نشست در ته زندان به پای هجر
زنجیرهای وصل تو در پای ما که نیست

زهرا اگر نبود، کسی فکر ما نبود
جز او کسی غمش، غم فردای ما که نیست

ما را یکی سوی نجف و کربلا نبرد
این درد کهنه غصهء حالای ما که نیست

پرونده های بندگی ما سیاه بود
سلطان نوشت؛ کار گداهای ما که نیست

سلطان؛ مریض آمده باید چکار کرد؟!
با غم که هست و وقت مداوای ما که نیست

گفتم رضا، شنیده شد از مرقدش حسین
جز ذکر او ذخیرهء عقبای ما که نیست

#مناجات_با_خدا
#امام_زمان_عج

@reza_dinparvar101
مناجات با خدا شب اول رمضان ۱۴۰۱
حاج مجتبی روشن روان
دست خالی آمدم، دستم بجایی بند نیست
زودتر پرونده ام را دستکاری اش کنید

گر شبی بر سفره ای با یار ما بودی بگو
سائلی در بین جاده مانده، یاری اش کنید

آبرویم را حسن داد اشک چشمم را حسین
این دو نعمت را برایم انحصاری اش کنید

مادری با تشنگی اصغرش غش می کند
چاره ای باید برای گریه زاری اش کنید

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
#امام_حسن_ع
#تخریب_بقیع

خشت اول گر بیفتد دست خواهان حسن
تا ثریا می رود دیوار ایوان حسن

@reza_dinparvar101
شعرخوانی - بنده ات با یا الهی آمده
برادر محمدحسین پویانفر
قرب دارم، زار و مهجورم نکن
از خودت یک ثانیه دورم نکن

هیچکس جز تو هوایم را نداشت
هرکه دیدم بنده را تنها گذاشت

دست من خالیست دریا پُر نعم
پای من لنگ است نزدیک حرم

"دست من کوتاه و خرما بر نخیل"
ای پناهِ بی پناهان، الدخیل

بارها گفتم رضا گفتم حسین
شد رضا درمانم و دردم حسین

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
به حسابم نرسید و به حسابم آورد
او کریم است و بدهکار نمی‌خواست مرا

آشنای علی‌ام گرد و غبار نجفم
وای اگر حیدر کرار نمی‌خواست مرا


#امیرالمومنین_علیه_السلام
#نجف
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101