بر سرم دادی بزن، فریاد کن
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن
نفس بدکارم ز رو شمشیر بست
پای من را با غل و زنجیر بست
مانده ام من با ندانم کاریم
از عذاب است اینهمه بیداریم
برملا شد پیش مردم خواریم
کاش می شد از زمین برداریم
غافل از مرگم نمی دانم چرا
از قیامت من گریزانم چرا
باهمه خوبم ولی با تو بدم
بر کس و ناکس بجز تو رو زدم
خوف دارم از گناه بیحدم
یاعلی گفتم به سویت آمدم
نوکر زهرا ندارد معطلی
می گذارد سر به زانوی علی
بنده ات را چون سلیمانی بخر
نوکرت را بی پشیمانی بخر
این گدا را بین مهمانی بخر
عبد خود را در نجف آنی بخر
من بهشتت را نمی خواهم خدا
گر شوم دور از علی مرتضی
بخشش آن سیئاتم را بده
مستی صوم و صلاتم را بده
خسته ام، امشب براتم را بده
تشنه ام، آب فراتم را بده
کاش می شد روزی چشمان ما
یک سحر گریه میان کربلا
غربت خون خدا پیچیده بود
این خبر در کربلا پیچیده بود
اصغرش را در عبا پیچیده بود
حرمله این نسخه را پیچیده بود
آن گلوی نازکی که جان نداشت
پیش مادر، سر به روی نی گذاشت
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر_ع
@reza_dinparvar101
بندهء بیچاره را آزاد کن
جوششی بین دلم ایجاد کن
خانهء ویرانه را آباد کن
نفس بدکارم ز رو شمشیر بست
پای من را با غل و زنجیر بست
مانده ام من با ندانم کاریم
از عذاب است اینهمه بیداریم
برملا شد پیش مردم خواریم
کاش می شد از زمین برداریم
غافل از مرگم نمی دانم چرا
از قیامت من گریزانم چرا
باهمه خوبم ولی با تو بدم
بر کس و ناکس بجز تو رو زدم
خوف دارم از گناه بیحدم
یاعلی گفتم به سویت آمدم
نوکر زهرا ندارد معطلی
می گذارد سر به زانوی علی
بنده ات را چون سلیمانی بخر
نوکرت را بی پشیمانی بخر
این گدا را بین مهمانی بخر
عبد خود را در نجف آنی بخر
من بهشتت را نمی خواهم خدا
گر شوم دور از علی مرتضی
بخشش آن سیئاتم را بده
مستی صوم و صلاتم را بده
خسته ام، امشب براتم را بده
تشنه ام، آب فراتم را بده
کاش می شد روزی چشمان ما
یک سحر گریه میان کربلا
غربت خون خدا پیچیده بود
این خبر در کربلا پیچیده بود
اصغرش را در عبا پیچیده بود
حرمله این نسخه را پیچیده بود
آن گلوی نازکی که جان نداشت
پیش مادر، سر به روی نی گذاشت
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر_ع
@reza_dinparvar101
اگرچه سائل از اینجا بی ادّعا نگذشت
کریم، لحظه ای از خواهش گدا نگذشت
به رغم اینهمه گردن کِشیدنم یکبار
ز حرمتِ منِ بی آبرو خدا نگذشت
مرا خرید و دمی هم به خویش وا نگذاشت
چه سود! عمر منِ پست، بی خطا نگذشت
گناهِ تازه بلاهای تازه هم دارد
درست توبه نکردم که این بلا نگذشت
مسیرِ کهف ِخودش را همیشه گم کرده
کسی که از طرف مشهد الرضا نگذشت
برو حرم که بفهمی علی چقدر آقاست
بجز علی کسی از اشتباه ما نگذشت
قرار بود در آتش بسوزد این دنیا
حسین واسطه شد، بد به بنده ها نگذشت
فدای اشک شهیدی که ارباً اربا شد
گذشت از سر و جانش، ز کربلا نگذشت
حسین پیش علی روی زانویش افتاد
لبش ز بوسه به صد جای دست و پا نگذشت
چه زود جسم علی شد تبرکی حرم
علی چه دید ز بابا که از عبا نگذشت
فدای غصهء زینب شوم بجای حسین
که راحت از وسط قوم اشقیا نگذشت
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع
@reza_dinparvar101
کریم، لحظه ای از خواهش گدا نگذشت
به رغم اینهمه گردن کِشیدنم یکبار
ز حرمتِ منِ بی آبرو خدا نگذشت
مرا خرید و دمی هم به خویش وا نگذاشت
چه سود! عمر منِ پست، بی خطا نگذشت
گناهِ تازه بلاهای تازه هم دارد
درست توبه نکردم که این بلا نگذشت
مسیرِ کهف ِخودش را همیشه گم کرده
کسی که از طرف مشهد الرضا نگذشت
برو حرم که بفهمی علی چقدر آقاست
بجز علی کسی از اشتباه ما نگذشت
قرار بود در آتش بسوزد این دنیا
حسین واسطه شد، بد به بنده ها نگذشت
فدای اشک شهیدی که ارباً اربا شد
گذشت از سر و جانش، ز کربلا نگذشت
حسین پیش علی روی زانویش افتاد
لبش ز بوسه به صد جای دست و پا نگذشت
چه زود جسم علی شد تبرکی حرم
علی چه دید ز بابا که از عبا نگذشت
فدای غصهء زینب شوم بجای حسین
که راحت از وسط قوم اشقیا نگذشت
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع
@reza_dinparvar101
تشنه ام! آب در این مشک ندارم چه کنم
آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم
طبل رسوایی من را سر بازار زدند
آبروریزی من را همه جا، جار زدند
جرم و عصیان مرا اینهمه باهم ننویس
اعترافات مرا وقت گناهم ننویس
زده از بار گناهان به سرم بی خوابی
آمدم پیش علی تا که مرا دریابی
منِ آلوده و بیچاره همینم که همین!
تو بزرگی کن و در خانهء قلبم بنشین
پای شیطان به دلم بود، قلم کردی باز
سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز
به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی
کار این بچه زدن داشت، ولی تو نزدی
وای اگر تلخی غم را نمکِ زخم کنی
به حسابم برسی، پشت سرش اخم کنی
گرچه بیمار شدم باز شفا می گیرم
چادر سوختهء فاطمه را می گیرم
مادری حرز علی داشت، ولی حال نداشت
به خدا طاقت رفتن ته گودال نداشت
فاطمه پیرهنی دوخت به چشمان ترش
با همان چشم ترش دید به جسم پسرش
کربلا با پسر فاطمه درگیر شدند
همه بر پیرهن کهنه سرازیر شدند
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
@reza_dinparvar101
آمدم گریه کنم اشک ندارم چه کنم
طبل رسوایی من را سر بازار زدند
آبروریزی من را همه جا، جار زدند
جرم و عصیان مرا اینهمه باهم ننویس
اعترافات مرا وقت گناهم ننویس
زده از بار گناهان به سرم بی خوابی
آمدم پیش علی تا که مرا دریابی
منِ آلوده و بیچاره همینم که همین!
تو بزرگی کن و در خانهء قلبم بنشین
پای شیطان به دلم بود، قلم کردی باز
سر تو داد کشیدم بغلم کردی باز
به ابالفضل قسم کار خودت را بلدی
کار این بچه زدن داشت، ولی تو نزدی
وای اگر تلخی غم را نمکِ زخم کنی
به حسابم برسی، پشت سرش اخم کنی
گرچه بیمار شدم باز شفا می گیرم
چادر سوختهء فاطمه را می گیرم
مادری حرز علی داشت، ولی حال نداشت
به خدا طاقت رفتن ته گودال نداشت
فاطمه پیرهنی دوخت به چشمان ترش
با همان چشم ترش دید به جسم پسرش
کربلا با پسر فاطمه درگیر شدند
همه بر پیرهن کهنه سرازیر شدند
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
@reza_dinparvar101
مسندنشین عالم بالا خدیجه
فخر قریش و همدم طاها خدیجه
ام الائمه مادر زهرا خدیجه
مادربزرگ زینب کبرا خدیجه
اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است
هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است
با جان و با دل جور دلبر را کشیده
با شانه اش بار پیمبر را کشیده
با چشم گریان، آب کوثر را کشیده
با نور ایمان، نور حیدر را کشیده
آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است
دین خدا هم با خدیجه سربلند است
او که همان اول به داد غم رسیده
وقت گدایی یادش افتادم، رسیده
از برکت او خرجی ما هم رسیده
با نیت خیرش به ما پرچم رسیده
بر دین و دینداری خود پابندمان کرد
از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد
تحریم کردند از شقاوت مرد او را
دیدند نزدیکان بی بی طرد او را
هی مسخره کردند آه سرد او را
مردم نفهمیدند اصلاً درد او را
آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت
مثل امیرالمومنینش درد دین داشت
صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته
همدرد مولا بوده پشت در که رفته
حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته
چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته
انداختند او را کنار در که میسوخت
میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت
او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد
نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد
فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد
یا راه آتش را به سمت مو بگیرد
وقتی صدای رنج مادرها زیاد است
یعنی مصیبت های دخترها زیاد است
ای وای از غم، از پر آتش گرفته
از ماجرای دختر آتش گرفته
از غصهء موی سر آتش گرفته
زینب کجا و معجر آتش گرفته
روی کلام او به آقای نجف بود
با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود
ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها
گم شد میان سم مرکبها صداها
آتش گرفته دامن ناموس طاها
می رفت زینب در پی طفلان کجاها
او که عزا هم داشت از داغ برادر
می زد به قلب شعله ها مانند مادر
می سوخت خیمه آه، زینب سوخت از درد
چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد
بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد
سر از تنور خانهء خولی درآورد
باید به پای غصه هایش مُرد امشب
با دست بسته تا کجاها رفت زینب!*
#حضرت_خدیجه_س
*دو بند آخر، توسط حاج آقا مجتبی روشن روان عزیز سروده شده است.
@reza_dinparvar101
فخر قریش و همدم طاها خدیجه
ام الائمه مادر زهرا خدیجه
مادربزرگ زینب کبرا خدیجه
اسلام ما مدیون اسلام خدیجه است
هرجا علی گفتیم پیغام خدیجه است
با جان و با دل جور دلبر را کشیده
با شانه اش بار پیمبر را کشیده
با چشم گریان، آب کوثر را کشیده
با نور ایمان، نور حیدر را کشیده
آنگونه که تسبیح با نخ سودمند است
دین خدا هم با خدیجه سربلند است
او که همان اول به داد غم رسیده
وقت گدایی یادش افتادم، رسیده
از برکت او خرجی ما هم رسیده
با نیت خیرش به ما پرچم رسیده
بر دین و دینداری خود پابندمان کرد
از مال خود بخشید و ثروتمندمان کرد
تحریم کردند از شقاوت مرد او را
دیدند نزدیکان بی بی طرد او را
هی مسخره کردند آه سرد او را
مردم نفهمیدند اصلاً درد او را
آن بانوئی که کنیه، ام المومنین داشت
مثل امیرالمومنینش درد دین داشت
صدیقه شد زهرا پس از مادر که رفته
همدرد مولا بوده پشت در که رفته
حتماً علی را دیده بی لشکر که رفته
چون شوهرش حیدر شده حیدر، که رفته
انداختند او را کنار در که میسوخت
میسوخت او هم با علی، حیدر که میسوخت
او را زدند آنجا که با غم خو بگیرد
نگذاشتند آئینهء ما رو بگیرد
فرصت نشد که دست بر به پهلو بگیرد
یا راه آتش را به سمت مو بگیرد
وقتی صدای رنج مادرها زیاد است
یعنی مصیبت های دخترها زیاد است
ای وای از غم، از پر آتش گرفته
از ماجرای دختر آتش گرفته
از غصهء موی سر آتش گرفته
زینب کجا و معجر آتش گرفته
روی کلام او به آقای نجف بود
با خولی و شمر و سنان دیگر طرف بود
ای وای از آن شب، از شب درد و بلاها
گم شد میان سم مرکبها صداها
آتش گرفته دامن ناموس طاها
می رفت زینب در پی طفلان کجاها
او که عزا هم داشت از داغ برادر
می زد به قلب شعله ها مانند مادر
می سوخت خیمه آه، زینب سوخت از درد
چشم کسی این صحنه را طاقت نیاورد
بازادهء زهرا ببین دنیا چه ها کرد
سر از تنور خانهء خولی درآورد
باید به پای غصه هایش مُرد امشب
با دست بسته تا کجاها رفت زینب!*
#حضرت_خدیجه_س
*دو بند آخر، توسط حاج آقا مجتبی روشن روان عزیز سروده شده است.
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
ذکری که به نام سحرت خورده حسین است
اسمی که به چشمان ترت خورده حسین است
آمد کفن فاخری از عرش برایت
داغی که به روی جگرت خورده حسین است
#حسین_جان
#حضرت_خدیجه_س
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
اسمی که به چشمان ترت خورده حسین است
آمد کفن فاخری از عرش برایت
داغی که به روی جگرت خورده حسین است
#حسین_جان
#حضرت_خدیجه_س
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
بر در میخانه ات تا قفل هجران می خورد
این جگر از دوریت خونِ دو چندان می خورد
برگ من خشک است، اما ریشه ام خشکیده نیست
باز دست باغبان بر خاک گلدان می خورد
بر دلم افتاده که آلوده ها را می خری
چونکه بر چشمان خشکم آب باران می خورد
می شناسم من ترا، حتی اگر طغیان کنم...
آخرش عفوت به امواج گناهان می خورد
پشت در معطل شدم تا آنکه فهمیدم خدا
راه تو بر خانهء شب زنده داران می خورد
من که گفتم می زنی اما بغل کردی مرا
گفتی این چهره به یک عبد پشیمان می خورد
قیل و قالم را نبین! دق می کنم طردم کنی
طفل اگر بی کس شود از این و از آن می خورد
من لباسی پاره ام که بوی یوسف می دهم
ریشهء پیراهن یوسف به کنعان می خورد
هیچ موقع، من دلم شور جدایی را نزد
غصه ام را چون خودِ شاه خراسان می خورد
کربلا که هست دنیا می شود مثل بهشت
کربلا که نیست این عالم به زندان می خورد
خوش بحال هر که شد در روضه ها مست حسین
خوش بحال هر که دور سفره اش نان می خورد
بین خورجین سر زده آمد سری بین تنور
پس کجای این سر زخمی به مهمان می خورد
موی او آتش گرفت و دید زهرا مادرش
هُرم آتش روی آن لبهای عطشان می خورد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#تنور_خولی
@reza_dinparvar101
این جگر از دوریت خونِ دو چندان می خورد
برگ من خشک است، اما ریشه ام خشکیده نیست
باز دست باغبان بر خاک گلدان می خورد
بر دلم افتاده که آلوده ها را می خری
چونکه بر چشمان خشکم آب باران می خورد
می شناسم من ترا، حتی اگر طغیان کنم...
آخرش عفوت به امواج گناهان می خورد
پشت در معطل شدم تا آنکه فهمیدم خدا
راه تو بر خانهء شب زنده داران می خورد
من که گفتم می زنی اما بغل کردی مرا
گفتی این چهره به یک عبد پشیمان می خورد
قیل و قالم را نبین! دق می کنم طردم کنی
طفل اگر بی کس شود از این و از آن می خورد
من لباسی پاره ام که بوی یوسف می دهم
ریشهء پیراهن یوسف به کنعان می خورد
هیچ موقع، من دلم شور جدایی را نزد
غصه ام را چون خودِ شاه خراسان می خورد
کربلا که هست دنیا می شود مثل بهشت
کربلا که نیست این عالم به زندان می خورد
خوش بحال هر که شد در روضه ها مست حسین
خوش بحال هر که دور سفره اش نان می خورد
بین خورجین سر زده آمد سری بین تنور
پس کجای این سر زخمی به مهمان می خورد
موی او آتش گرفت و دید زهرا مادرش
هُرم آتش روی آن لبهای عطشان می خورد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#تنور_خولی
@reza_dinparvar101
یارب خجالتم را، قبل از بیان خریدی
درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی
بااینکه گریه کردم، شکر ترا نکردم
ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی
جای عذاب، فرصت دادی برای توبه
هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی
بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند
زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی
سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم
کسری دخل من را، وقت زیان خریدی
رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست
ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی
گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد
من را برای زهرای قدکمان خریدی
جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن
معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی
در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی
گفتم حسین و من را با دیگران خریدی
جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب
مهمان رسید و از من اشک روان خریدی
سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب
ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی
بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو
تو نیز درد تازه از خیزران خریدی
در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه
حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س
@reza_dinparvar101
درد و بلای من را، فوراً به جان خریدی
بااینکه گریه کردم، شکر ترا نکردم
ناشکری مرا هم، ای مهربان خریدی
جای عذاب، فرصت دادی برای توبه
هی من گناه کردم، هی تو زمان خریدی
بدها میان خوبان، چون میوهء خرابند
زود آن خراب ها را، یک در میان خریدی
سرمایه دار عالم! بُنجل فروش شهرم
کسری دخل من را، وقت زیان خریدی
رفتار تو که با من، مثل غریبه ها نیست
ناز مرا شبیه هر میهمان خریدی
گفتی گداست اما، شاید به دردمان خورد
من را برای زهرای قدکمان خریدی
جان علی نجف را، در خواب روزی ام کن
معلوم کن مرا هم، قبل از اذان خریدی
در ازدحام روضه، دست مرا گرفتی
گفتم حسین و من را با دیگران خریدی
جانم فدای طفلی که گفت عمه زینب
مهمان رسید و از من اشک روان خریدی
سر را بغل گرفت و هی گفت با تعجب
ِکی از تنور خولی، یک لقمه نان خریدی
بابا ز بس خریدم درد تو را به پهلو
تو نیز درد تازه از خیزران خریدی
در خواب دیده بودم رفتی به روی نیزه
حتماً برای اصغر، یک سایه بان خریدی
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س
@reza_dinparvar101
یا عبادی! شب و روز و سحرم گریه کنید
در اگر بسته شده، پشت درم گریه کنید
گاهی از شوق وصال، آتش سوزان بشوید
گاهی از ترسِ عذاب و شررم گریه کنید
سودِ فقری که به محتاج رسد بیشتر است
پس چه بهتر که فقط با ضررم گریه کنید
روسیاهی شما ربط ندارد به کسی
دوست دارم که شما را بخرم، گریه کنید
تا یکی توبه کنان سجده به تربت بکند
از گناهان همه می گذرم، گریه کنید
پرچم هیئتان بافتهء فاطمه است
فاطمه گفته برای پسرم گریه کنید
دلتان تنگِ غبارِ نجف و کرببلاست
از غم و غصهء تان باخبرم، گریه کنید
-آی زوّار! ضریحش که نشد قسمت ما
کاش از جانب ما کنج حرم گریه کنید-
دل ما گوشهء گودال بهم ریخت حسین
گفتی از خیمه به احوال سرم گریه کنید
وای از شمر! در آداب سرت ریز نشد
به قفا ضربه زد و خنجر او تیز نشد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
در اگر بسته شده، پشت درم گریه کنید
گاهی از شوق وصال، آتش سوزان بشوید
گاهی از ترسِ عذاب و شررم گریه کنید
سودِ فقری که به محتاج رسد بیشتر است
پس چه بهتر که فقط با ضررم گریه کنید
روسیاهی شما ربط ندارد به کسی
دوست دارم که شما را بخرم، گریه کنید
تا یکی توبه کنان سجده به تربت بکند
از گناهان همه می گذرم، گریه کنید
پرچم هیئتان بافتهء فاطمه است
فاطمه گفته برای پسرم گریه کنید
دلتان تنگِ غبارِ نجف و کرببلاست
از غم و غصهء تان باخبرم، گریه کنید
-آی زوّار! ضریحش که نشد قسمت ما
کاش از جانب ما کنج حرم گریه کنید-
دل ما گوشهء گودال بهم ریخت حسین
گفتی از خیمه به احوال سرم گریه کنید
وای از شمر! در آداب سرت ریز نشد
به قفا ضربه زد و خنجر او تیز نشد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
مرا آفریده خدای حسن
برای خودش نه، برای حسن
میفتم از امشب به پای حسن
گدایم گدایم گدای حسن
حسن اسم رحمان و اسم رحیم
بخوان یاحسن، یاعلی یاعظیم
هوالله روی دهن ریخته
چه شوری در این جان و تن ریخته
شراب مرا بوالحسن ریخته
روی لب، حسن جان من ریخته
خمارم خرابم در این میکده
شب مستی ام با حسن آمده
همه برکت فصل کشتم حسن
از اول فقط می سرشتم حسن
بهشتم حسن، سرنوشتم حسن
نوشتم کریم و نوشتم حسن
حسن پیش حق بود، تنزیل داشت
هوای مرا مثل فامیل داشت
به سوز و به تب های ماه خدا
به خشکی لب های ماه خدا
به قند رطب های ماه خدا
به العفو شب های ماه خدا
من عمریست که هرچه را خواستم
فقط با حسن از خدا خواستم
ابد بود از اول، ازل را شکست
شب خلوت این محل را شکست
به والله، لات و هبل را شکست
حسن، پشت جنگ جمل را شکست
علی گر درِ خیبر آورده است
حسن چشم فتنه در آورده است
اگر جلوه ای از خدا شد حسین
اگر آبرو دار ما شد حسین
اگر هم دوا هم شفا شد حسین
اگر شاه کرببلا شد حسین...
درست است کار ربش بوده است
ولی یاحسن بر لبش بوده است
نشستم زمین، دلبرم خاکی است
چه گنجی است او، گوهرم خاکی است
اگرچه پریدم، پرم خاکی است
نپرسیدم از چه حرم خاکی است
فدای غم هر دو چشم ترش
که خاکی شده چادر مادرش
برای دفاع فدک دیر شد
و آن بزدل بی حیا شیر شد
ته کوچه مادر زمینگیر شد
بمیرم همانجا حسن پیر شد
امان از مسیری که بسته شده
دوتا گوشواره شکسته شده
#امام_حسن_ع
@reza_dinparvar101
برای خودش نه، برای حسن
میفتم از امشب به پای حسن
گدایم گدایم گدای حسن
حسن اسم رحمان و اسم رحیم
بخوان یاحسن، یاعلی یاعظیم
هوالله روی دهن ریخته
چه شوری در این جان و تن ریخته
شراب مرا بوالحسن ریخته
روی لب، حسن جان من ریخته
خمارم خرابم در این میکده
شب مستی ام با حسن آمده
همه برکت فصل کشتم حسن
از اول فقط می سرشتم حسن
بهشتم حسن، سرنوشتم حسن
نوشتم کریم و نوشتم حسن
حسن پیش حق بود، تنزیل داشت
هوای مرا مثل فامیل داشت
به سوز و به تب های ماه خدا
به خشکی لب های ماه خدا
به قند رطب های ماه خدا
به العفو شب های ماه خدا
من عمریست که هرچه را خواستم
فقط با حسن از خدا خواستم
ابد بود از اول، ازل را شکست
شب خلوت این محل را شکست
به والله، لات و هبل را شکست
حسن، پشت جنگ جمل را شکست
علی گر درِ خیبر آورده است
حسن چشم فتنه در آورده است
اگر جلوه ای از خدا شد حسین
اگر آبرو دار ما شد حسین
اگر هم دوا هم شفا شد حسین
اگر شاه کرببلا شد حسین...
درست است کار ربش بوده است
ولی یاحسن بر لبش بوده است
نشستم زمین، دلبرم خاکی است
چه گنجی است او، گوهرم خاکی است
اگرچه پریدم، پرم خاکی است
نپرسیدم از چه حرم خاکی است
فدای غم هر دو چشم ترش
که خاکی شده چادر مادرش
برای دفاع فدک دیر شد
و آن بزدل بی حیا شیر شد
ته کوچه مادر زمینگیر شد
بمیرم همانجا حسن پیر شد
امان از مسیری که بسته شده
دوتا گوشواره شکسته شده
#امام_حسن_ع
@reza_dinparvar101
همینکه رزق شب ما دعای حیدر شد
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد
ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد
سلام خیل ملائک از عالم بالا
به اولین نوهء خانهء پیمبر شد
تبرکی خدیجه در آسمان چرخید
همینکه فاطمه زمزم چشید و مادر شد
به دست روح الامین تا که جمع شد صدقات
صدای گریه آقا بلند شد....صلوات
خدا که هوش مرا برده با دعای حسن
کشانده پای لبم را به خاک پای حسن
به تخت یوسف مصری نوشته اند به زر
غلام و دربدر زلف دلربای حسن
همیشه پُرشده دست گداش، حرفی نیست
عطا اگر نکند هم منم گدای حسن
بنای کار کرامات حق به هم می ریخت
اگر که بود کس دیگری به جای حسن
هزار کوه طلا سبز می شود ز زمین
اگر کشیده شود بر زمین عبای حسن
منم جزامی شهری که شهریارش اوست
پیاده آمدم اینجا که سفره دارش اوست
هرآنکه جذبهء چشم تو در بغل دارد
هزار چشمهء احلی من العسل دارد
نشسته ام که مرا بازهم دعا بکنی
نمازهای شبت تا سحر محل دارد
میان قبر، تنش از عذاب می لرزد
هر آنکسی که ز تو عقدهء جمل دارد
بگو که صلح تو اعلان جنگ کرببلاست
اگر کسی سرِ سوزن، سرِ جدل دارد
از آبروی خودت کرده ای فقط انفاق
ولی امر حسینی بدون هیچ اغراق
خدا قنوت ترا با نماز پُر کرده
لبت میان مصلاّ نماز پُر کرده
امام دوم تنها! حریم قرب ترا
نوشته اند که صرفاً نماز پُر کرده
اذان بگو که بگویند عارفان زمین
حسن در عالم معنا نماز پُر کرده
مرنج اگر که کشیدند جانمازت را
که زیر پای ترا جانماز پُر کرده
به عزت تو گرفتیم پرچم دین را
خدا زیاد کند آتش مُذلیّن را
ندیده بودم اسارت میان خانهء خویش
کسی مگر که میفتد به جان خانهء خویش
دلت گرفت ولی بی بهانه خندیدی
ز خندهء زنِ نامهربان خانهء خویش
میان تشت، جگرهای پاره می ارزید
به سربلندی ات از امتحان خانهء خویش
بغیر مادر و تو، بین کوچه ای بن بست
نکرده هیچ کسی گم، نشان خانهء خویش
به سینهء تو زد از روی کینه، مردی مُشت
در انتقام دو تا گوشواره کردی مُشت
#امام_حسن_ع
@reza_dinparvar101
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد
ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد
سلام خیل ملائک از عالم بالا
به اولین نوهء خانهء پیمبر شد
تبرکی خدیجه در آسمان چرخید
همینکه فاطمه زمزم چشید و مادر شد
به دست روح الامین تا که جمع شد صدقات
صدای گریه آقا بلند شد....صلوات
خدا که هوش مرا برده با دعای حسن
کشانده پای لبم را به خاک پای حسن
به تخت یوسف مصری نوشته اند به زر
غلام و دربدر زلف دلربای حسن
همیشه پُرشده دست گداش، حرفی نیست
عطا اگر نکند هم منم گدای حسن
بنای کار کرامات حق به هم می ریخت
اگر که بود کس دیگری به جای حسن
هزار کوه طلا سبز می شود ز زمین
اگر کشیده شود بر زمین عبای حسن
منم جزامی شهری که شهریارش اوست
پیاده آمدم اینجا که سفره دارش اوست
هرآنکه جذبهء چشم تو در بغل دارد
هزار چشمهء احلی من العسل دارد
نشسته ام که مرا بازهم دعا بکنی
نمازهای شبت تا سحر محل دارد
میان قبر، تنش از عذاب می لرزد
هر آنکسی که ز تو عقدهء جمل دارد
بگو که صلح تو اعلان جنگ کرببلاست
اگر کسی سرِ سوزن، سرِ جدل دارد
از آبروی خودت کرده ای فقط انفاق
ولی امر حسینی بدون هیچ اغراق
خدا قنوت ترا با نماز پُر کرده
لبت میان مصلاّ نماز پُر کرده
امام دوم تنها! حریم قرب ترا
نوشته اند که صرفاً نماز پُر کرده
اذان بگو که بگویند عارفان زمین
حسن در عالم معنا نماز پُر کرده
مرنج اگر که کشیدند جانمازت را
که زیر پای ترا جانماز پُر کرده
به عزت تو گرفتیم پرچم دین را
خدا زیاد کند آتش مُذلیّن را
ندیده بودم اسارت میان خانهء خویش
کسی مگر که میفتد به جان خانهء خویش
دلت گرفت ولی بی بهانه خندیدی
ز خندهء زنِ نامهربان خانهء خویش
میان تشت، جگرهای پاره می ارزید
به سربلندی ات از امتحان خانهء خویش
بغیر مادر و تو، بین کوچه ای بن بست
نکرده هیچ کسی گم، نشان خانهء خویش
به سینهء تو زد از روی کینه، مردی مُشت
در انتقام دو تا گوشواره کردی مُشت
#امام_حسن_ع
@reza_dinparvar101
اشک شرمندگی ام وقت سحر خوبتر است
فقر محتاج اگر قرب ندارد ضرر است
آمده طفل گریزان و فراری به سویت
پس گنهکاری من را تو نیاور به رویت
نگذاری که غلط های اضافی بکنم
زود برگشته ام این خانه تلافی بکنم
ناز کن ناز! که دارم به همین ناز، نیاز
جنگ و دعوا که نداریم! بزرگی کن باز
دستم از پشت، به دور سرم آویخته است
آبرودار! ببین آبرویم ریخته است
جنس ناجور، بدهکار شدن هم دارد
مست عصیان شدنم، خوار شدن هم دارد
با تمام بدی و با همهء کاستی ام
این تو بودی که بجای همه میخواستی ام
غیر زهرای تو امیّد ندارم به کسی
کاشکی پیش حسینش به حسابم نرسی
گریه بین حرمش برکت اوقات من است
کربلایی نشدن جزء عقوبات من است
جان به قربان کسی که همه جا گفت حسین
مادری در وسط کرببلا گفت؛ "حسین...
ته گودال نشستند سرت را بِبُرند
نفس بی رمق و مختصرت را بِبُرند
پسرم! شمر و سنان با تو خصومت دارند
بدنت ریخت بهم، بسکه خباثت دارند
ای برهنه که میان دگران کُشته شدی
خیره ماندی به حرم، دل نگران کُشته شدی"
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
💠 @hossein_jaan
فقر محتاج اگر قرب ندارد ضرر است
آمده طفل گریزان و فراری به سویت
پس گنهکاری من را تو نیاور به رویت
نگذاری که غلط های اضافی بکنم
زود برگشته ام این خانه تلافی بکنم
ناز کن ناز! که دارم به همین ناز، نیاز
جنگ و دعوا که نداریم! بزرگی کن باز
دستم از پشت، به دور سرم آویخته است
آبرودار! ببین آبرویم ریخته است
جنس ناجور، بدهکار شدن هم دارد
مست عصیان شدنم، خوار شدن هم دارد
با تمام بدی و با همهء کاستی ام
این تو بودی که بجای همه میخواستی ام
غیر زهرای تو امیّد ندارم به کسی
کاشکی پیش حسینش به حسابم نرسی
گریه بین حرمش برکت اوقات من است
کربلایی نشدن جزء عقوبات من است
جان به قربان کسی که همه جا گفت حسین
مادری در وسط کرببلا گفت؛ "حسین...
ته گودال نشستند سرت را بِبُرند
نفس بی رمق و مختصرت را بِبُرند
پسرم! شمر و سنان با تو خصومت دارند
بدنت ریخت بهم، بسکه خباثت دارند
ای برهنه که میان دگران کُشته شدی
خیره ماندی به حرم، دل نگران کُشته شدی"
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
💠 @hossein_jaan
گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت
از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت
حسّ غریبه ها را اصلاً ندارم اصلاً!
تو عاشق گنهکار، من آشنای عفوت
خواب از سرم پریده، از بسکه گریه کردم
دنبال خود کشیده، من را صدای عفوت
سربار بودم اما من را بغل گرفتی
بار عذابم افتاد، بر شانه های عفوت
خون مرا بریز و ترس مرا مریزان
چون بیشتر می ارزد، خوف و رجای عفوت
بی آبرویی ام را اهل کسا خریدند
آخر مرا کشیدند، زیر عبای عفوت
قبل از تو که ببخشی، دیدم حسین بخشید
لطف حسین نگذاشت، جایی برای عفوت
یارب گدای ارباب، دارد هوای ارباب
با تذکره بگو که این هم بجای عفوت
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت
از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت
حسّ غریبه ها را اصلاً ندارم اصلاً!
تو عاشق گنهکار، من آشنای عفوت
خواب از سرم پریده، از بسکه گریه کردم
دنبال خود کشیده، من را صدای عفوت
سربار بودم اما من را بغل گرفتی
بار عذابم افتاد، بر شانه های عفوت
خون مرا بریز و ترس مرا مریزان
چون بیشتر می ارزد، خوف و رجای عفوت
بی آبرویی ام را اهل کسا خریدند
آخر مرا کشیدند، زیر عبای عفوت
قبل از تو که ببخشی، دیدم حسین بخشید
لطف حسین نگذاشت، جایی برای عفوت
یارب گدای ارباب، دارد هوای ارباب
با تذکره بگو که این هم بجای عفوت
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
بنده ای که بیشتر غرق خجالت می شود
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود
بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود
خوش به حال ما که باب الله، شخص حیدر است
چون اگر در می زنیم اینجا اجابت می شود
روزی اهل بکا از زمزم چشم علی است
گریهء ما از کنار چاه، قسمت می شود
بعد استغفار، بابایم فقط خون گریه کرد
چون گناهان، خار بین چشم حضرت می شود
ای که ناز ما یتیمان را کشیدی نیمه شب
کوله بارت را زمین بگذار! زحمت می شود
مطمئنم گر نبخشد بنده هایش را خدا
بیشتر از مرتضی، زهرا اذیت میشود
جان به قربان علی که وقت گفتن از نجف
پای لنگ نوکرش پای زیارت می شود
وقتی اینجا آمدم با ذکر اربابم حسین
غصه کمتر می خورم! حتماً عنایت می شود
روزی ماه خدا هم دست زهرا و علی است
هر کسی در خانهء مولاست، دعوت می شود
من فدای آنکسی که پیش چشم مادرش
آن لباس کهنه ای که داشت غارت می شود
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
بیشتر مشمول احسان و محبت می شود
بعد هر سبحانَ ربّی، اسم اعلای علی است
پس خدا با سجده های او عبادت می شود
خوش به حال ما که باب الله، شخص حیدر است
چون اگر در می زنیم اینجا اجابت می شود
روزی اهل بکا از زمزم چشم علی است
گریهء ما از کنار چاه، قسمت می شود
بعد استغفار، بابایم فقط خون گریه کرد
چون گناهان، خار بین چشم حضرت می شود
ای که ناز ما یتیمان را کشیدی نیمه شب
کوله بارت را زمین بگذار! زحمت می شود
مطمئنم گر نبخشد بنده هایش را خدا
بیشتر از مرتضی، زهرا اذیت میشود
جان به قربان علی که وقت گفتن از نجف
پای لنگ نوکرش پای زیارت می شود
وقتی اینجا آمدم با ذکر اربابم حسین
غصه کمتر می خورم! حتماً عنایت می شود
روزی ماه خدا هم دست زهرا و علی است
هر کسی در خانهء مولاست، دعوت می شود
من فدای آنکسی که پیش چشم مادرش
آن لباس کهنه ای که داشت غارت می شود
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#شب_قدر
@reza_dinparvar101
نالهء هرشب چاه و شب نخلستان است
که علی ایمان است، که علی درمان است
علی آن شیرخدا که سحرِ هر شبِ او ذکر لب قرآن است، سورهء انسان است، او که هم جان است و هم خود جانان است
پادشاهی است که دارد به سرش از شرف و مجد خداوند دوعالم یک تاج
تیغ ابروش نموده است جهان را تاراج
پا به پای شب پیغمبرش آمد همه جا در معراج
ذکر او هست عبادت
وَ غلامی سرایش به همه عالمیان عزّ و سعادت
او که هر روز کشد حضرت جبریل امین را به عیادت
می برد چشم سیاهش همه را آنطرف مرز شهادت
دُرِ نایاب صدف، بحر مواجِ شرف، زده قلبم به هدف، باز کن در به روی سائل بیچاره و آوارهء ایوان نجف
میثم تمارم، دشمنانش همگی گر بزنندم دارم، گر ببینند به دارم وَ سربازارم، یا دهند آزارم، می زنم جار که غیر از علی و آل علی از همه کس بیزارم
قنبر و بوذر و سلمان همگی عبد سرایش
همگی عاشق بی چون و چرایش، همه خوانند به پایش؛
اسدالله، یدالله، اُذُن الله، عین الله، سیف الله
باب الله، وجه الله، علیاً ولی الله
باء بسم الله و صفتِ اَلله و رجز غالب مردانهء ثارالله است، شاهراهی که در آن نیست علی بیراهه است
من وضو میگیرم، از سرِ چشمهء اشکی که ز زمزم مانده، که مرا عزّت پرچم مانده، که نبینند مرا غم مانده،
از علی دم زدم و می بینم
که پس از مرگ از این بنده همین دم مانده
گر که جاری بشود خون به طواف دهنم، گر شود پیرهن پارهء پاره کفنم، همه خواهند شنید از رگ و از پوست و از جان و تنم، تکه تکه شدهء عشقم و مشتاق وصال قدم بوالحسنم
#امام_علی_ع
@reza_dinparvar101
که علی ایمان است، که علی درمان است
علی آن شیرخدا که سحرِ هر شبِ او ذکر لب قرآن است، سورهء انسان است، او که هم جان است و هم خود جانان است
پادشاهی است که دارد به سرش از شرف و مجد خداوند دوعالم یک تاج
تیغ ابروش نموده است جهان را تاراج
پا به پای شب پیغمبرش آمد همه جا در معراج
ذکر او هست عبادت
وَ غلامی سرایش به همه عالمیان عزّ و سعادت
او که هر روز کشد حضرت جبریل امین را به عیادت
می برد چشم سیاهش همه را آنطرف مرز شهادت
دُرِ نایاب صدف، بحر مواجِ شرف، زده قلبم به هدف، باز کن در به روی سائل بیچاره و آوارهء ایوان نجف
میثم تمارم، دشمنانش همگی گر بزنندم دارم، گر ببینند به دارم وَ سربازارم، یا دهند آزارم، می زنم جار که غیر از علی و آل علی از همه کس بیزارم
قنبر و بوذر و سلمان همگی عبد سرایش
همگی عاشق بی چون و چرایش، همه خوانند به پایش؛
اسدالله، یدالله، اُذُن الله، عین الله، سیف الله
باب الله، وجه الله، علیاً ولی الله
باء بسم الله و صفتِ اَلله و رجز غالب مردانهء ثارالله است، شاهراهی که در آن نیست علی بیراهه است
من وضو میگیرم، از سرِ چشمهء اشکی که ز زمزم مانده، که مرا عزّت پرچم مانده، که نبینند مرا غم مانده،
از علی دم زدم و می بینم
که پس از مرگ از این بنده همین دم مانده
گر که جاری بشود خون به طواف دهنم، گر شود پیرهن پارهء پاره کفنم، همه خواهند شنید از رگ و از پوست و از جان و تنم، تکه تکه شدهء عشقم و مشتاق وصال قدم بوالحسنم
#امام_علی_ع
@reza_dinparvar101
بر دیده بارِ گریه کشیدن چه فایده!
طعم وصال را نچشیدن چه فایده!
پشت سر جنازه دویدن چه فایده!
خود را اسیر مرگ ندیدن چه فایده!
وقت عروج، بی پر و بالی من بد است
این کوله های پاره و خالی من بد است
کورم! عصاکِشَم شده هر کور دیگری
دنیا فریب داده مرا جور دیگری
سر در نیاوَرَد کسی از گور دیگری
ای قبر تنگ! آمده مامور دیگری
تا حکم شد که محکمه اش را بیاورید...
اسم علی و فاطمه اش را بیاورید
رب الکریم! درد گدا را چه می کنی؟
عبد فراری آمده، حالا چه می کنی؟
با آبروی ریختهء ما چه می کنی؟
باشد نبخش، با دل زهرا چه می کنی؟
مادر گرفته بار گناه مرا به دوش
تا دیگ رحمتت بزند در خرابه جوش
رحمی به اشک صورت این رو سیاه کن
افتاده ام ز چشم همه، یک نگاه کن
فکری برای سائل بی سرپناه کن
یک شب مرا میان نجف سر به راه کن
هرچند بندهء تو گنهکار آمده
ما را بخر، علی سر بازار آمده
دیگر علی خودت کم ما را درست کن
این غصه های عالم ما را درست کن
حال غریب و درهم ما را درست کن
یک کربلا ببر، غم ما را درست کن
بالاسر جنازه ام از کربلا بخوان
از پیرهن که نیست و از بوریا بخوان
بالاسر حسین، به جانش که ریختند...
با چوب و سنگ روی دهانش که ریختند...
با نیزه ها به صوت اذانش که ریختند...
با چکمه روی قدّ کمانش که ریختند...
خواهر به مادرش که رسید التماس کرد
مادر رسید و شمر، پسر را خلاص کرد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
طعم وصال را نچشیدن چه فایده!
پشت سر جنازه دویدن چه فایده!
خود را اسیر مرگ ندیدن چه فایده!
وقت عروج، بی پر و بالی من بد است
این کوله های پاره و خالی من بد است
کورم! عصاکِشَم شده هر کور دیگری
دنیا فریب داده مرا جور دیگری
سر در نیاوَرَد کسی از گور دیگری
ای قبر تنگ! آمده مامور دیگری
تا حکم شد که محکمه اش را بیاورید...
اسم علی و فاطمه اش را بیاورید
رب الکریم! درد گدا را چه می کنی؟
عبد فراری آمده، حالا چه می کنی؟
با آبروی ریختهء ما چه می کنی؟
باشد نبخش، با دل زهرا چه می کنی؟
مادر گرفته بار گناه مرا به دوش
تا دیگ رحمتت بزند در خرابه جوش
رحمی به اشک صورت این رو سیاه کن
افتاده ام ز چشم همه، یک نگاه کن
فکری برای سائل بی سرپناه کن
یک شب مرا میان نجف سر به راه کن
هرچند بندهء تو گنهکار آمده
ما را بخر، علی سر بازار آمده
دیگر علی خودت کم ما را درست کن
این غصه های عالم ما را درست کن
حال غریب و درهم ما را درست کن
یک کربلا ببر، غم ما را درست کن
بالاسر جنازه ام از کربلا بخوان
از پیرهن که نیست و از بوریا بخوان
بالاسر حسین، به جانش که ریختند...
با چوب و سنگ روی دهانش که ریختند...
با نیزه ها به صوت اذانش که ریختند...
با چکمه روی قدّ کمانش که ریختند...
خواهر به مادرش که رسید التماس کرد
مادر رسید و شمر، پسر را خلاص کرد
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
مرهم نزن دوباره، خون روی سرم را
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را
حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد
نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را
گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود
خانه به خانه بردم، این بار محترم را
یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود
با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
#امام_علی_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو می شکافم صد زخم دیگرم را
حال بد یتیمان حال مرا عوض کرد
نگذاشتم ببینند این دیدهء ترم را
گوشم پُر از صدای دشنام پیرزن بود
خانه به خانه بردم، این بار محترم را
یک عمر چاه کوفه، هم نالهء علی بود
با فاطمه گرفتم، احیای آخرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
اصلا ً بیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
#امام_علی_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
در خطا بر خویش جرأت داده ام
بی حیا بودم خسارت داده ام
چوب حسرت را به عمر خود زدم
تا به نفسم درس عبرت داده ام
آی شیطان ! دور من را خط بکش
با علی دست رفاقت داده ام
از گناهم چشم پوشی کن خدا
توبه نامه دست حجت داده ام
یازده ماه آبرویم ریخته
باز هم این ماه زحمت داده ام
تو گذشتت بیشتر از جرم ماست
هر سحر این را شهادت داده ام
آب باران نجف را خورده ام
کاسه جان را طهارت داده ام
تا بگیرم کوثر از دست علی
گریه هایم را امانت داده ام
خیلی از مادر خجالت می کشم
چون حسینش را خجالت داده ام
کربلا دارالشفای عالم است
به مریضم خاک تربت داده ام
من حسینی از دعای مادرم
اختیارم را به حضرت داده ام
سمت باب القبله گفتم یاحسن
گفت حسن اذن زیارت داده ام
قاسمش اسم حسن را زنده کرد
گفت باباجان ضیافت داده ام
بی زره بودم ضریح من شکست
بر سپاه شام، حاجت داده ام
پیکر من می کشد روی زمین
مثل اکبر جان به غربت داده ام
#مناجات_با_خدا
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
@reza_dinparvar101
بی حیا بودم خسارت داده ام
چوب حسرت را به عمر خود زدم
تا به نفسم درس عبرت داده ام
آی شیطان ! دور من را خط بکش
با علی دست رفاقت داده ام
از گناهم چشم پوشی کن خدا
توبه نامه دست حجت داده ام
یازده ماه آبرویم ریخته
باز هم این ماه زحمت داده ام
تو گذشتت بیشتر از جرم ماست
هر سحر این را شهادت داده ام
آب باران نجف را خورده ام
کاسه جان را طهارت داده ام
تا بگیرم کوثر از دست علی
گریه هایم را امانت داده ام
خیلی از مادر خجالت می کشم
چون حسینش را خجالت داده ام
کربلا دارالشفای عالم است
به مریضم خاک تربت داده ام
من حسینی از دعای مادرم
اختیارم را به حضرت داده ام
سمت باب القبله گفتم یاحسن
گفت حسن اذن زیارت داده ام
قاسمش اسم حسن را زنده کرد
گفت باباجان ضیافت داده ام
بی زره بودم ضریح من شکست
بر سپاه شام، حاجت داده ام
پیکر من می کشد روی زمین
مثل اکبر جان به غربت داده ام
#مناجات_با_خدا
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام وادی من؛ وادی السلام علی!
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#نجف
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
ممات، عین حیات است و نار، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#نجف
💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
ذکر استغفار هر وقتی مداوم میشود
همنشینی خدا و بنده دائم میشود
هول دنیا را نزن، هول قیامت را بزن
وای از آن بیچاره که بر خویش ظالم میشود
خُرده بر چشمم نگیر ای قبر وحشتناک من!
دست من خالیست؛ آنجا گریه لازم میشود
مرگ، نزدیک است یارب! بی پناهی آمده
کوله بارش را ببندی زود عازم میشود
با همین توبه شکستن دوستم داری هنوز
خوش بحال آن گنهکاری که نادم میشود
سائل درمانده غیر از پشت در، جائی نداشت
در به رویش واکنی کمتر مزاحم میشود
بندهء بی آبرو بین حرم حالش خوش است
گرچه هر با آبرو در کعبه مُحرم میشود
ضعف من را برطرف کن بین آغوش علی
طفل اگر پیش پدر باشد مقاوم میشود
خاک این میخانه را جارو کشیدم یاحسین
خاکروبی از حرم کی سهم خادم میشود
اصغرت را در عبا پیچیدی و گفتی علی
که مگر این حنجر صدپاره سالم میشود
پشت خیمه سر که روی نیزه بالا می رود
سایه او سایهء روی محارم میشود
مادرش میسوخت زیر آتش خورشید داغ
با سری که زخمی از سنگ مهاجم میشود
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر_ع
@reza_dinparvar101
همنشینی خدا و بنده دائم میشود
هول دنیا را نزن، هول قیامت را بزن
وای از آن بیچاره که بر خویش ظالم میشود
خُرده بر چشمم نگیر ای قبر وحشتناک من!
دست من خالیست؛ آنجا گریه لازم میشود
مرگ، نزدیک است یارب! بی پناهی آمده
کوله بارش را ببندی زود عازم میشود
با همین توبه شکستن دوستم داری هنوز
خوش بحال آن گنهکاری که نادم میشود
سائل درمانده غیر از پشت در، جائی نداشت
در به رویش واکنی کمتر مزاحم میشود
بندهء بی آبرو بین حرم حالش خوش است
گرچه هر با آبرو در کعبه مُحرم میشود
ضعف من را برطرف کن بین آغوش علی
طفل اگر پیش پدر باشد مقاوم میشود
خاک این میخانه را جارو کشیدم یاحسین
خاکروبی از حرم کی سهم خادم میشود
اصغرت را در عبا پیچیدی و گفتی علی
که مگر این حنجر صدپاره سالم میشود
پشت خیمه سر که روی نیزه بالا می رود
سایه او سایهء روی محارم میشود
مادرش میسوخت زیر آتش خورشید داغ
با سری که زخمی از سنگ مهاجم میشود
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اصغر_ع
@reza_dinparvar101
کوله باری پر از جفا دارم
دست خالی، سر و صدا دارم
راستش با تو نیستم رو راست
ناز من را نکش، ادا دارم
اشتباهاً نیامدم به درت
بیشتر از همه خطا دارم
درد خود را نگفته ام به کسی
به علی درد بی دوا دارم
منکه جز تو شدم رفیق همه ...
پس چرا بوده ای هوا دارم
بی خیالم شدند، تنهایم
بی خیال همه! ترا دارم
بغلم کن تو را به جان حسن
من مگر چند تا خدا دارم!
آی همسایه! گفته ام به همه
منِ بیچاره هم رضا دارم
هرکه ام بر حسین مربوط است
هرچه دارم ز کربلا دارم
گفت مادر به میخ کج که فقط
ترس از تیر و نیزه ها دارم
به خدا پیش چکمه ها هیچ است
ورمی که به دست و پا دارم
وای اگر ناله ام شنیده شود
پسرم تشنه سر بریده شود
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
@reza_dinparvar101
دست خالی، سر و صدا دارم
راستش با تو نیستم رو راست
ناز من را نکش، ادا دارم
اشتباهاً نیامدم به درت
بیشتر از همه خطا دارم
درد خود را نگفته ام به کسی
به علی درد بی دوا دارم
منکه جز تو شدم رفیق همه ...
پس چرا بوده ای هوا دارم
بی خیالم شدند، تنهایم
بی خیال همه! ترا دارم
بغلم کن تو را به جان حسن
من مگر چند تا خدا دارم!
آی همسایه! گفته ام به همه
منِ بیچاره هم رضا دارم
هرکه ام بر حسین مربوط است
هرچه دارم ز کربلا دارم
گفت مادر به میخ کج که فقط
ترس از تیر و نیزه ها دارم
به خدا پیش چکمه ها هیچ است
ورمی که به دست و پا دارم
وای اگر ناله ام شنیده شود
پسرم تشنه سر بریده شود
#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
@reza_dinparvar101