عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
رزق معراج علی، معراج رفتی بی علی
دیدی آخر من شدم محتاج، رفتی بی علی

کوچه ها از ازدحام دشمنان خلوت شده
یک مدینه از شکایت های تو راحت شده

خوش به حالت من که دیگر نیمه جانم فاطمه
فی امان الله... بی تو بی امانم فاطمه

فی امان الله... دیدارتو، فی یوم الورود
فی امان الله... رفتی فاطمه، رسمش نبود

من غرورم خرد شد در پیش چشمان همه
عاقبت بر گردنم افتاد غسلت فاطمه

تازه فهمیدم چرا خندید آن نامرد پست
تازه فهمیدم چطور آئینه ات را زد شکست

اینقدر اسما نگو؛ لرزیده ای حیدر چرا؟!
اینهمه خونابه می آید از این پیکر چرا؟!

فکر میکردم کسی بر صورتت سیلی نزد
آخرش دیدم که جسمت خورده بدجوری لگد

دلخوشی روزگار ما دو تا دائم نبود
بیقرارم، ضلعی از اضلاع تو سالم نبود

اشک پنهان از علی، صد جا در آوردی ببین
نیمهء شب آه... دادم را در آوردی ببین

نیستی حال بد من را ببینی فاطمه
سر پناه هر دوعالم، کلّمینی فاطمه

بچه ها خود را به روی پیکرت انداختند
دست خود را دور جسم لاغرت انداختند

پاره شد با رفتن تو رشتهء صبر علی
شهر، با این وسعتش شد خانهء قبر علی

قبر تو مخفی، ولی سوی نجف باشی بس است
تو دعاگوی علی از آنطرف باشی بس است

جانمازت پهن مانده بر زمین، بستر که نیست
چندتکه گوشواره، پیش من بهتر که نیست

چادر خاکی تو چادر نماز زینب است
ذکر یازهرا فقط راز و نیاز زینب است

آتش داغ تو را روی جگر دارد حسین
از وصیت های تو دیدم خبردارد حسین

آن زمانیکه سرش افتاده در دست همه
حتماً از گودال خونینش گذر کن فاطمه

شمر و خولی بر حسین تو اشاره میکنند
نیزه داران حنجرش را پاره پاره میکنند

کعب نی دارند و باهم خواهرش را می زنند
لشکری با مُشت و سیلی دخترش را می زنند

روضه را از خاطرات عمه اش آموخته
موی زهرای سه ساله بین آتش سوخته


#فاطمیه
#کربلا

@reza_dinparvar101
کاسه ی آب از کسی دیگر نمی گیرد حسین
عشق خود را نیمه شب بیدار کن بعداً برو

پیرهن را بافتی، اما یکی کافی نبود
باز هم روی کفن ها کار کن بعداً برو…

#رضا_دین‌پرور
#یازهرا
#شب_جمعه
#حسین_جان

@hossein_jaan
من از این دنیای نیرنگ و فریب
آمدم سوی غریب بن غریب

نوکر سرخورده ات برگشته است
باز کن آغوش خود را ای حبیب

درد دارم که سر صبح آمدم
ناامیدم از مداوای طبیب

سایه ات را از سر ما برندار
می رسد بی تو بلای عنقریب

من کجا و اینهمه آقایی ات
می نشینی با گدای نانجیب

حیف! عمرم با گناهانم گذشت
حیف! از روی تو ماندم بی نصیب

آخرش ما را نبردی کربلا
لااقل اینجا بیاور بوی سیب

فاطمیه میشوم با مادرت
ندبه خوان هر فراز و هر نشیب

بی هوا حوریه را سیلی زدند
گوش او دارد صداهای مهیب

آن دری که سوخت، بر رویش فتاد
زیر لب میخواند علی امن یجیب

از همان وقتی که افتاده زمین
مادرت حساسیّت دارد به شیب

می رود زهرا به دنبال حسین
از همین حالا به گودال حسین

#مناجات_امام_زمان_عج
#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج
#فاطمیه

@reza_dinparvar101
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عجز الواصفون عن صفتک
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد

#حاج_منصورارضی
#فاطمیه

@reza_dinparvar101
ای شب یلدای هجرت بیشتر از سال ها
ای حضورت در شب غم، بهترینِ فال ها

بخت کور عاشقان را باز کن یابن الحسن
تا به کی بسته به چین ابرویت اقبال ها

سجده ای، اشکی، دعایی در نماز نافله!
بی دعایت بوی عصیان می دهد اعمال ها

فاطمیه اشک میخواهم که تطهیرم کند
مادرانه می شود تقسیم، شور و حال ها


#شب_یلدا
#امام_زمان_عج
#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج


💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه

ز بسکه چشم تو تصویر تار می گیرد
تمام آینه ها را غبار می گیرد

سرت چه آمده وقت کشیدن جارو
به گریه فضه ترا از کنار می گیرد

چه زحمتی شده این گندم آسیا کردن
چه زود پهلوی تو حین کار می گیرد

به روی گونه ی تو سیب قرمزی هر شب
ز چشمهای ترم اختیار می گیرد

لباس نو به تنت بود و گفت زینب باز؛
چقدر مادرم آب انار می گیرد

نه صبح مانده برایم، نه ظهر مانده، نه شب!
ز ناله ات کمرم هر سه بار می گیرد

بخند جان علی، جان به لب شدم زهرا
بخند خانه سکوت مزار می گیرد

@reza_dinparvar101
مناجات ابتدایی 1400.06.05
حجت‌الاسلام استاد میرزامحمدی
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست

یک السلام ارباب می گویم بخر باز
روزی من شش گوشه ی آقا مگر نیست؟

#شب_جمعه
#مناجات
#روضه

@reza_dinparvar101
Audio
حاج منصور ارضی
مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست

شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد
کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شب_جمعه
#کربلا

@reza_dinparvar101
Audio
حاج منصور ارضی
اگرچه بر غم و دردم، دوای دائم نیست
مریض عشق تو هستم، علاج لازم نیست

به روی شانه ی اشکم، دو چشم بیمار است
نشسته پشت درت بنده ای که سالم نیست

خودت در اوج گناهان صدا زدی که بیا
ببخش، پرده دَری های من مداوم نیست

بدون دعوت اگر آمدم حلالم کن
به جان فاطمه این بینوا مزاحم نیست

کنون که راه حرم ها به روی من بسته است
کسی به فکر پناه ِگدای ِنادم نیست

بلای توست که دُورِ ضریح ها خلوت
و جای آن همه زائر، بغیر خادم نیست

مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست

شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد
کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟


#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شب_جمعه
#کربلا

@reza_dinparvar101
چقدر از تنِ بی روحمان توان رفتن؟
چقدر پای پیاده به جمکران رفتن؟
چقدر کرببلا ، مکه و مدینه و طوس
بدونِ درکِ تو یا صاحب الزمان رفتن؟

بیا شکستگی یاس را مرمت کن
بنای مسجد احساس را مرمت کن
بیا و تیغ به دستان انتقام بگیر
غرور حضرت عباس را مرمت کن

#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج
#مناجات_امام_زمان_عج
#آدینه

💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
از بسکه سنگ خورد و شکستند ساغرم
پیش کسی گلایه خود را نمی برم

دور از حرم، دخیل دعاهای فطرسم
شاید دوا گذاشت به زخم روی پرم

طغیان رودخانهء اشکم ز بی کسی است
از دستِ نفسِ سرکش و عاصی مکدّرم

ای نفسِ مطمئنه که ناراضی از منی!
هرگز مکن به رفتن از این در مخیّرم

ای نَفسِ من که از نَفَس انداختی مرا
کو همنفس که کوه بلا ریخت بر سرم

کو همنفس که رفت و خوشی رفت بعد آن
کو قبر من که روح عذابی مکرّرم

ای نفسِ مطمئنه مرا در بغل بگیر
شیطان کمین گرفته دگر پشت سنگرم

حالا که از فراق تو آتش گرفته ام
آتش مریز جان رقیه به معبرم

آتش گرفت فاطمه وقتی رقیه گفت؛
آتش گرفت دامن و گیسو و معجرم

دلتنگ اشک نوکری حاج قاسمم
دلتنگ آنکه سوخت و شد روضه باورم

دلتنگ آنکه گفت: بیا مرگ سرخ من!
دلتنگ آنکه ناله زد ای وای مادرم

قاسم که بود؟! یکّه علمدار انقلاب
عمار بود و میثم و مقداد رهبرم

جایش چه خالیَ است در این فاطمیّه ها
هرچند رفته پیش شهیدان محترم

این روضه ها پُر از نفس حاج قاسم است
کو بیقرار روضهء بازوی پُر ورم

زهرا چه گفته بود که سیلی به او زدند؟!
چیزی نگفت... گفت عزیز پیمبرم

وقتی به زور در حرمش پا گذاشتند
مادر قرار شد بشود یاس بی حرم

زهرا میان خانه زمین خورد و گفت: آه
من را زدند پیش دو چشمان شوهرم

ای ذوالفقار! لشکر من را بیا ببین
پای علی گذشته ام از ثلث کوثرم


#مناجات_با_خدا
#فاطمیه
#حاج_قاسم_سلیمانی


@reza_dinparvar101
هرچه من درصفات حق دیدم
همه جا جلوه کرده ای زهرا
تو که هستی که مصطفی گفته
بارها مادر خودش او را

ای که نور نماز تو داده
به خداوند اتصالش را
جبرئیل آمده سلام کند
فاطمه می دهی مجالش را؟

عِلمِ اسماء و فضهء خود را
می کشانی به عَلَّم الاسماء
ای تجلی اسم، بسم الله
اسم تو انسیه است یا حورا؟

نقطهء عطف ختم قرآنت
نقطهء زیر باء بسم الله
آمده در میان خانهء تو
کعبه هم در شعاع بسم الله

مَحرم و مُحرمت حسین و حسن
حرم اللهِ بی حرم زهرا!
بدی ام را به روی من نزدی
قابل التوبه مادرم زهرا!

عجز الواصفون عن صفتک
در مقام تو شاءنیت دارد
مرتضی که ولی امر همه است
از ولای تو عافیت دارد

در نبرد چهل نفر نامرد
همه را می کُشد تکبّر تو
ذوالفقار تو حرز نام علی
جوشن حیدر است چادر تو

چشم تارت که بوده عین الله
همه جا ناظره است فاطمه جان
ذکر مولا کنار آتش در
ذکر یافاطر است فاطمه جان

با همان چکمه اش چه نامردی
ضربه زد بی هوا به در که شکست
ناله ای داشتی که ای فضه
شیشه ام را بیا ببر که شکست


#فاطمیه

@reza_dinparvar101
چقدر لاله زمین ریخت پس از بستریَش
چقدر سخت در آمد نفس آخریَش

آسمان فکر عذاب است ولی مادرمان
به غمی فکر نکرده است بجز مادریَش



#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه


💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
آیه و تفسیر شرحِ صدر من، بی من نرو
بهترین تقدیر شام قدر من، بی من نرو

عمر شبهای بلندم! کم شدی پای علی
شاخهء طوبای خانه! خم شدی پای علی

آن کسانی که فقط از مصطفی دم می زدند
بعد آتش کردن هیزم، لگد هم می زدند

شبنمِ صبح تو زیر هالهء نیلوفری است
روسری مشکی تو خونی و خاکستری است

من هزاران بار بغض غربتم را سد شدم
از کنار در که افتاد احتیاطاً رد شدم

اینهمه داغ مرا با چه مهارش می کنی
سرخی دیوار خونی را چکارش می کنی

خانه ام فصل بهاری داشت پائیزش رسید
میخ، وقت حمله بر تو با نوک تیزش رسید

بر زمین خوردی و اشک ساکنان عرش ریخت
بسترت را جمع کردی لاله روی فرش ریخت

سنگر بی سرپناهی های حیدر کوچه شد
چادر خاکی تو کهف علی در کوچه شد

باز هم مشکل گشایی کن گرفتارم نکن
نوعروس خانهء من زود عزادارم نکن

مثل بازوی تو درد از چند حالت می کشم
از قنوت دست لرزانت خجالت می کشم

صبر کردن بر بلایا امتحان حیدر است
اصلاً از این حرف ها هرچه نگویم بهتر است


#فاطمیه

@reza_dinparvar101
خسته ام لیلای من! دیگر مرا مجنون نکن
آخر عمری مرا از خانه ات بیرون نکن

پیرم اما با همین پیری به دردت می خورم
نوکر خود را بخر ارباب، چند و چون نکن

من خطاکردم ولی تو باز گریه می کنی
به خدا شرمنده ام، چشم ترت را خون نکن

آن شبی که حُرمت تو با گناهانم شکست
کاش میگفتی برو درد مرا افزون نکن

هیچ کس غیر از تو احوالی نمی پرسد ز من
پس مرا با دوریت ناراحت و محزون نکن

در همان چاهی که بُرده سر درونش مرتضی...
ای مسیحا! شِکوه از خواب حواریون نکن

وصله ای از چادر زهرا به دادم می رسد
این گدا را بر کسی جز مادرت مدیون نکن

جان حیدر که مزار همسرش شد خانه اش
جز نجف این زائر آلوده را مدفون نکن

فاطمه بستر نشین شد، مرتضی خانه نشین
گفت زهرا کینه از آن سیلی ملعون نکن

یار دشمن شاد من! برخیز و تا مسجد برو
فکر من را با هزاران درد گوناگون نکن

یا نگاهی از محبت کن به زهرایت علی
یا نگاهی بر در و آن میخ پیرامون نکن


#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه

@reza_dinparvar101
آمده ام باز در میکده ات گریه کنان
محمد حسین پویانفر
آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان
تشنه ام، تشنه ی دیدار، سبویی برسان
اینطرف آنطرفم جان رقیه نکشان
بنده ات را به سر سفره ی زهرا بنشان
خواهشاً اشک دوچشمان مرا جاری کن
کار از کار گذشته است، خدا کاری کن

آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین
بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین
باز افتاده همه کوله و بارم به حسین
تک و تنهام، کس و کار ندارم به حسین
شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه
#کربلا

@reza_dinparvar101
عمری از دیدن تو محرومم
گله از چه؟ ندارم استحقاق

از گناهِ زیاد، خسته شدم
شده پرونده ام پُر از اوراق

اشک چشمِ مرا دو چندان کن
چونکه محتاجِ گریه اند عشاق

نمکِ روضه ی مرا بفرست
روزی ام دست توست یا رزّاق

سحری، روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق

ای ضریح حسین؛ دلتنگم!
برسان ناله ی مرا به عراق

#آدینه
#کربلا
#امام_زمان_عج
#اللـ‌هـم_‌عجل_‌لولیڪ_الفرج

💠 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین
می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین

می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع
می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین

بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو
اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین

آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام
یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین

مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب
می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین

مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه
ای فدای مادر تو چار اولادم حسین

ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت
قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین

من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت...
سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین

زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند
ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین

روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام
معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام


#حضرت_ام_البنین_س


@reza_dinparvar101