Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
جانم فدای آن لب خشکیده در مسیر...
جانم فدای صورت تفتیده در مسیر...
مثل انار، خون جگر میخورم حسین!
ای سیب سرخ! عطر تو پیچیده در مسیر...
#جامانده
#اربعین
#مشایه
#کربلا
🖤 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
جانم فدای صورت تفتیده در مسیر...
مثل انار، خون جگر میخورم حسین!
ای سیب سرخ! عطر تو پیچیده در مسیر...
#جامانده
#اربعین
#مشایه
#کربلا
🖤 @hossein_jaan
@reza_dinparvar101
طعم خوش فنجانم از چای عراقی است
تشنه تر از لبهای من لب های ساقی است
#اربعین
#کربلا
#موکب
@reza_dinparvar101
تشنه تر از لبهای من لب های ساقی است
#اربعین
#کربلا
#موکب
@reza_dinparvar101
عریضه "اشعار رضا دین پرور" pinned «با سلام و تحیت؛ برای استفاده از اشعار موضوعی ماه های محرم و صفر، از هشتک های زیر استفاده فرمائید. " التماس دعا " #محرم #مناجات_امام_زمان_عج #امام_حسین_ع #حضرت_مسلم_ع #طفلان_حضرت_مسلم_ع #ورودیه #حضرت_رقیه_س #طفلان_حضرت_زینب_س #حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع…»
آقا سلام! این گرهء کور وا نشد
آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد
جاماندم از مسیر نجف تا به کربلا
حالم بد است، درد فراقم دوا نشد
گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر
با گریه گفت، جان امام رضا نشد
هی روبروی عکس حرم، زار می زنم
سهم کبوتر دلم، ایوان طلا نشد
دَرهم بخر دوباره و ما را جدا نکن
از زائران یار، دل ما جدا نشد
شرمنده! پای مجلسِ تو کم گذاشتم
شرمنده! حقِّ روضهء زهرا ادا نشد
دارا حسین، صاحبِ دارالشفا حسین
بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد
ای زائر حسین! حسن سفره پهن کرد
که زائری مُعطّل آب و غذا نشد
تقسیم برکت حسنی، دست قاسم است
آنکه گره گشاش، بجز مجتبا نشد
زیر کفن، نوشتهء جوشن کبیر داشت
اندازهء تنش زرهی دست و پا نشد
قدّش بلند و صورت او پُر هلال شد
وقتی حریف سرعت آن نعل ها نشد
#اربعین
#مناجات_امام_حسین_ع
#امام_حسن_ع
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
@reza_dinparvar101
آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد
جاماندم از مسیر نجف تا به کربلا
حالم بد است، درد فراقم دوا نشد
گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر
با گریه گفت، جان امام رضا نشد
هی روبروی عکس حرم، زار می زنم
سهم کبوتر دلم، ایوان طلا نشد
دَرهم بخر دوباره و ما را جدا نکن
از زائران یار، دل ما جدا نشد
شرمنده! پای مجلسِ تو کم گذاشتم
شرمنده! حقِّ روضهء زهرا ادا نشد
دارا حسین، صاحبِ دارالشفا حسین
بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد
ای زائر حسین! حسن سفره پهن کرد
که زائری مُعطّل آب و غذا نشد
تقسیم برکت حسنی، دست قاسم است
آنکه گره گشاش، بجز مجتبا نشد
زیر کفن، نوشتهء جوشن کبیر داشت
اندازهء تنش زرهی دست و پا نشد
قدّش بلند و صورت او پُر هلال شد
وقتی حریف سرعت آن نعل ها نشد
#اربعین
#مناجات_امام_حسین_ع
#امام_حسن_ع
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع
@reza_dinparvar101
میروم سمت خدا در امتداد اربعین
کم نبردم روزی از فیضِ زیاد اربعین
خوب و سرکش آمده...پاک و گنهکار آمده...
سفره ات را پهن کردی در ستاد اربعین
باوفا! میخانه ات را روی من بستی چرا؟!
ریختی برهم مرا از بامداد اربعین
مانع دوری ما را زودتر بردار چون
برنمی داریم دست از اعتقاد اربعین
فکر کردی تا قیامت صبر دارند عاشقان؟
دور تو جمعند مردم در معاد اربعین
رفته ام هیات به هیات، صبح و شب امسال را
چون نجف تا کربلا ...پای پیاده ...اربعین
الشفا فی تربه الارباب...ارباب آمدم
درد آوردم دَمِ باب المراد اربعین
آخرش دیدی نبردی کربلا ما را حسین!
رحم کن بر این گدای خانه زاد اربعین
***
بشنو زینب! از لبی که سنگ خورده روی نی
خسته برگشتی ز میدان جهاد اربعین
زینب آمد کربلا را روضه مطلق کند
زینب آمد تا سری را بر بدن ملحق کند
#اربعین
#مناجات_امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
@reza_dinparvar101
کم نبردم روزی از فیضِ زیاد اربعین
خوب و سرکش آمده...پاک و گنهکار آمده...
سفره ات را پهن کردی در ستاد اربعین
باوفا! میخانه ات را روی من بستی چرا؟!
ریختی برهم مرا از بامداد اربعین
مانع دوری ما را زودتر بردار چون
برنمی داریم دست از اعتقاد اربعین
فکر کردی تا قیامت صبر دارند عاشقان؟
دور تو جمعند مردم در معاد اربعین
رفته ام هیات به هیات، صبح و شب امسال را
چون نجف تا کربلا ...پای پیاده ...اربعین
الشفا فی تربه الارباب...ارباب آمدم
درد آوردم دَمِ باب المراد اربعین
آخرش دیدی نبردی کربلا ما را حسین!
رحم کن بر این گدای خانه زاد اربعین
***
بشنو زینب! از لبی که سنگ خورده روی نی
خسته برگشتی ز میدان جهاد اربعین
زینب آمد کربلا را روضه مطلق کند
زینب آمد تا سری را بر بدن ملحق کند
#اربعین
#مناجات_امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
@reza_dinparvar101
آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم
توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین
هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام
هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین
بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز
بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین
سنگ خوردم از همه اما نرفتم از حرم
چونکه دارد این سگ آلوده صاحب یا حسین
اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت
وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین
اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا
زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین
پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان
گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین
***
گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست
روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست
#مناجات_امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
#اربعین
@reza_dinparvar101
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین
می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
خمس اسم پنج تن خون دل است و میخورم
توشه بر می دارم از این قوت غالب یاحسین
هم تو از من برده ای دل که فقط دور توام
هم من از تو برده ام جیره مواجب یاحسین
بوده زینب هر دو تامان رادعاگو در نماز
بوده زهرا هر دو تامان را مراقب یاحسین
سنگ خوردم از همه اما نرفتم از حرم
چونکه دارد این سگ آلوده صاحب یا حسین
اشک روضه زیر تابوت دو چشمم را گرفت
وقت تلقینم شود ذکر مناسب یاحسین
اربعین جامانده ام هم از نجف هم کربلا
زائرت را یاد کن بین مواکب یا حسین
پرچم انا فتحنا را زدی بر آسمان
گرچه رفتی در تنور و دیر راهب یا حسین
***
گفت زینب من کجا و کوچه و بازار شام
قدکمان شد بعد تو ام المصائب یا حسین
سنگ خوردی روی نیزه، خون به پیشانی نشست
روبروی قبله چرخیدی نماز من شکست
#مناجات_امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
#اربعین
@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سنگ خوردم از همه اما نرفتم از حرم
چونکه دارد این سگ آلوده صاحب یا حسین
#اربعین
#کربلا
@reza_dinparvar101
چونکه دارد این سگ آلوده صاحب یا حسین
#اربعین
#کربلا
@reza_dinparvar101
#اللـهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
لطف تو بر طفل عاصی و گریزان فرق داشت
از پدر هم بیشتر خیرت به نوکرها رسید
مهربانی تو با ما وقت هجران فرق داشت
بر خلاف هرکه از آلودگی هایم گریخت
همنشینی تو با آلوده دامان فرق داشت
دور دنیا گشتم و فهمیدم آقایم تویی
دستگیری تو از سائل به قرآن فرق داشت
یک قدم برداشتم فوراً دویدی سوی من
در رفاقت با بدان این طرز جبران فرق داشت
امتحانم کن ولی از روضه ها طردم نکن
لذت بودن، کنارت سخت و آسان فرق داشت
کار من که نیست، باید تو مرا عاشق کنی
آنچنان که بین یاران نور سلمان فرق داشت
گفتم آقا با گنهکاری چه مشتاقم شدی؟!
گفتی از بس گریه ات وقت حسین جان فرق داشت
از چه من یابن الحسن از اربعین جامانده ام؟!
حالِ من در کربلای شاه عطشان فرق داشت
دستپخت مادرت زهراست که گریه کنیم
رازق ما شد حسن که طعم این نان فرق داشت
گرچه دیدم در کرامت از کریمان سرتر است
گنبدش با گنبد شاه خراسان فرق داشت
تیرها تابوت را گرچه به پیکر دوختند
در میان علقمه آن تیرباران فرق داشت
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_حسین_ع
#امام_حسن_ع
#امام_رضا_ع
#اربعین
@reza_dinparvar101
ماجرای عشق تو با عشق خوبان فرق داشت
لطف تو بر طفل عاصی و گریزان فرق داشت
از پدر هم بیشتر خیرت به نوکرها رسید
مهربانی تو با ما وقت هجران فرق داشت
بر خلاف هرکه از آلودگی هایم گریخت
همنشینی تو با آلوده دامان فرق داشت
دور دنیا گشتم و فهمیدم آقایم تویی
دستگیری تو از سائل به قرآن فرق داشت
یک قدم برداشتم فوراً دویدی سوی من
در رفاقت با بدان این طرز جبران فرق داشت
امتحانم کن ولی از روضه ها طردم نکن
لذت بودن، کنارت سخت و آسان فرق داشت
کار من که نیست، باید تو مرا عاشق کنی
آنچنان که بین یاران نور سلمان فرق داشت
گفتم آقا با گنهکاری چه مشتاقم شدی؟!
گفتی از بس گریه ات وقت حسین جان فرق داشت
از چه من یابن الحسن از اربعین جامانده ام؟!
حالِ من در کربلای شاه عطشان فرق داشت
دستپخت مادرت زهراست که گریه کنیم
رازق ما شد حسن که طعم این نان فرق داشت
گرچه دیدم در کرامت از کریمان سرتر است
گنبدش با گنبد شاه خراسان فرق داشت
تیرها تابوت را گرچه به پیکر دوختند
در میان علقمه آن تیرباران فرق داشت
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_حسین_ع
#امام_حسن_ع
#امام_رضا_ع
#اربعین
@reza_dinparvar101
آقاترین روزی ده شهر مدینه
روی جگر داری هزاران وصله پینه
زخم فراوان داری و مونس نداری
کاری شده زهر جفا و حس نداری
در سینه ماتم داشتی، انکار کردی
با لختهء خون، روزه را افطار کردی
باید سرت را در بغل مادر بگیرد
داری چه می پیچی به خود، خواهر بمیرد
بال و پر شیر خدا، بال و پرت کو؟
آن گوشواره، یادگار مادرت کو؟
ازکودکی، خیلی خودت را پیر کردی
بافاطمه رفتی کجا که دیر کردی
فضه گواهم بود، ترسیدم همانروز
چادر که خاکی بود را دیدم همانروز
رفتی کسی با مادر ما، در نیفتد
رفتی کنارش باشی و با سر نیفتد
در کوچهء تنگ مدینه گیر کردید
خوردید سیلی، بعد آن تغییر کردید
آنروز مادر تا شبش حرفی نمی زد
تا صبح هم با زینبش حرفی نمی زد
تو ریختی در خود، ولی من گریه کردم
دور از همه، دور از علی من گریه کردم
چشمم به چشم تار مادر خورد، ای وای
دستم به پهلویش شبی برخورد، ای وای
دیگر پی رازت نمیگردم برادر
این بار هم ناراحتت کردم برادر
پاشو تو که اهل محل را می شناسی
فتنه گر جنگ جمل را می شناسی
یک عده مأمورند آتش بر فروزند
تابوت و پیکر را به یکدیگر بدوزند
هنگام تشییع تنت همراه زهرا
باید بگیرم چشمهای قاسمت را
***
صد گرگ، آهوی چمن را دوره کردند
جای حسن ابن الحسن را دوره کردند
با چه شتابی بر سر او می رسیدند
باهرچه میشد میزدند و می بریدند
ماه حرم تا خیمه با خواهش می آمد
مثل عسل، موم تن او کِش می آمد
#امام_حسن_ع
#شهادت
#صفر
@reza_dinparvar101
روی جگر داری هزاران وصله پینه
زخم فراوان داری و مونس نداری
کاری شده زهر جفا و حس نداری
در سینه ماتم داشتی، انکار کردی
با لختهء خون، روزه را افطار کردی
باید سرت را در بغل مادر بگیرد
داری چه می پیچی به خود، خواهر بمیرد
بال و پر شیر خدا، بال و پرت کو؟
آن گوشواره، یادگار مادرت کو؟
ازکودکی، خیلی خودت را پیر کردی
بافاطمه رفتی کجا که دیر کردی
فضه گواهم بود، ترسیدم همانروز
چادر که خاکی بود را دیدم همانروز
رفتی کسی با مادر ما، در نیفتد
رفتی کنارش باشی و با سر نیفتد
در کوچهء تنگ مدینه گیر کردید
خوردید سیلی، بعد آن تغییر کردید
آنروز مادر تا شبش حرفی نمی زد
تا صبح هم با زینبش حرفی نمی زد
تو ریختی در خود، ولی من گریه کردم
دور از همه، دور از علی من گریه کردم
چشمم به چشم تار مادر خورد، ای وای
دستم به پهلویش شبی برخورد، ای وای
دیگر پی رازت نمیگردم برادر
این بار هم ناراحتت کردم برادر
پاشو تو که اهل محل را می شناسی
فتنه گر جنگ جمل را می شناسی
یک عده مأمورند آتش بر فروزند
تابوت و پیکر را به یکدیگر بدوزند
هنگام تشییع تنت همراه زهرا
باید بگیرم چشمهای قاسمت را
***
صد گرگ، آهوی چمن را دوره کردند
جای حسن ابن الحسن را دوره کردند
با چه شتابی بر سر او می رسیدند
باهرچه میشد میزدند و می بریدند
ماه حرم تا خیمه با خواهش می آمد
مثل عسل، موم تن او کِش می آمد
#امام_حسن_ع
#شهادت
#صفر
@reza_dinparvar101
اگرچه خلقت دنیا ز نور پنج تن باشد
کریم اهل بیت ما فقط باید حسن باشد
حسن جان و حسن جانان، حسن ایمان، حسن قرآن
بگو ذکرحسن هرجا مجالی بر سخن باشد
حسین آقاست می دانم، خود من نوکرش امّا
حسن اولاست هرجا که شهید بی کفن باشد
چه فرقی می کند وقتی کریمی دوستت دارد...
گدای پشت در مانده، گدایی مثل من باشد
به کاهی، کوه عصیان مرا بخشیده ممنونم
ندیدم هیچ آقایی چنین با حُسن ظن باشد
شرف دارد بقیع او به کاخ هر سلیمانی
شرف دارد به هر سنگی، اگر سنگ یمن باشد
همه گفتند حسین و گفت پیغمبر، حسن جانم
که باید بعد زهرا و علی، او ممتحن باشد
تصور کن که دور سفره او دشمنان جمعند
تصور کن زن او هم حسابی بددهن باشد
کنار ذکر یامحسن، خدا اسم حسن آورد*
به آن معنا که پشت در یکی شان خط شکن باشد
همانکه هیزم آورده، دو تا دست ِبزَن دارد
حسن شد مادری اصلاً که کارش سوختن باشد
کنار چادر خاکی به خاک افتاد و بعد آن
مقرر شد مزارش خاکی و بی سینه زن باشد
*یامحسن بحق الحسن(ع)
#امام_حسن_ع
#فاطمیه
#شهادت
#صفر
@reza_dinparvar101
کریم اهل بیت ما فقط باید حسن باشد
حسن جان و حسن جانان، حسن ایمان، حسن قرآن
بگو ذکرحسن هرجا مجالی بر سخن باشد
حسین آقاست می دانم، خود من نوکرش امّا
حسن اولاست هرجا که شهید بی کفن باشد
چه فرقی می کند وقتی کریمی دوستت دارد...
گدای پشت در مانده، گدایی مثل من باشد
به کاهی، کوه عصیان مرا بخشیده ممنونم
ندیدم هیچ آقایی چنین با حُسن ظن باشد
شرف دارد بقیع او به کاخ هر سلیمانی
شرف دارد به هر سنگی، اگر سنگ یمن باشد
همه گفتند حسین و گفت پیغمبر، حسن جانم
که باید بعد زهرا و علی، او ممتحن باشد
تصور کن که دور سفره او دشمنان جمعند
تصور کن زن او هم حسابی بددهن باشد
کنار ذکر یامحسن، خدا اسم حسن آورد*
به آن معنا که پشت در یکی شان خط شکن باشد
همانکه هیزم آورده، دو تا دست ِبزَن دارد
حسن شد مادری اصلاً که کارش سوختن باشد
کنار چادر خاکی به خاک افتاد و بعد آن
مقرر شد مزارش خاکی و بی سینه زن باشد
*یامحسن بحق الحسن(ع)
#امام_حسن_ع
#فاطمیه
#شهادت
#صفر
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
من غبارم! شرفم خاک بقیع حسن است
تا بر این فرش نشستم نتکانید مرا
#رضا_دین_پرور
#امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت
#بقیع
#صفر
🖤 @hossein_jaan
تا بر این فرش نشستم نتکانید مرا
#رضا_دین_پرور
#امام_حسن_علیه_السلام
#شهادت
#بقیع
#صفر
🖤 @hossein_jaan
با نسیمی ریختم بر هم، چه طوفانی شدم
چشم پُر باران که دیدم باز بارانی شدم
هرکسی که در حرم آمد رفیقش می شوی
اهل هرجایم دگر امشب خراسانی شدم
نوکرت هرکس که باشد چاکرش هستم رضا
خاک پای لات های چاله میدانی شدم
اولش جاروی تو گرد و غبارم را گرفت
بعد، سقاخانه رفتم آب درمانی شدم
سفره ات را پهن کردی و گداها آمدند
بی تعارف وارد تالار مهمانی شدم
دخل و خرج من بهم خورد، آبروی من نریخت
باز کم آوردم و گفتی خودم بانی شدم
تا شهادت را نگیرم، وصل زنجیر توام
در حرم دیوانهء اشک سلیمانی شدم
ای دوای روزهای سخت تنهایی من
مبتلای روزهای سخت هجرانی شدم
کربلایی! من سلامت را رساندم بر رضا
ای عراقی! خوش به حال من که ایرانی شدم
بیقرار کربلایم، ای اجل مهلت بده
من بدون کربلا انگار زندانی شدم
نذر کرده مادرت زهرا بمیرم پای تو
خواب دیدم گوشه ای از روضه قربانی شدم
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
@reza_dinparvar101
چشم پُر باران که دیدم باز بارانی شدم
هرکسی که در حرم آمد رفیقش می شوی
اهل هرجایم دگر امشب خراسانی شدم
نوکرت هرکس که باشد چاکرش هستم رضا
خاک پای لات های چاله میدانی شدم
اولش جاروی تو گرد و غبارم را گرفت
بعد، سقاخانه رفتم آب درمانی شدم
سفره ات را پهن کردی و گداها آمدند
بی تعارف وارد تالار مهمانی شدم
دخل و خرج من بهم خورد، آبروی من نریخت
باز کم آوردم و گفتی خودم بانی شدم
تا شهادت را نگیرم، وصل زنجیر توام
در حرم دیوانهء اشک سلیمانی شدم
ای دوای روزهای سخت تنهایی من
مبتلای روزهای سخت هجرانی شدم
کربلایی! من سلامت را رساندم بر رضا
ای عراقی! خوش به حال من که ایرانی شدم
بیقرار کربلایم، ای اجل مهلت بده
من بدون کربلا انگار زندانی شدم
نذر کرده مادرت زهرا بمیرم پای تو
خواب دیدم گوشه ای از روضه قربانی شدم
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
@reza_dinparvar101
رضا که بین خراسان، صدای او پیچید
میان کوچه زمین خورد و پای او پیچید
شرار زهر، خودش را روی جگر انداخت
امام ما تک و تنها عبا به سر انداخت
به حجره، بی نفس و قدخمیده آمده بود
دراین مسیر، کشیده کشیده آمده بود
گلیم خانه ی خود را کنار اگر زده است
به کربلا دل زارش دوباره پر زده است
سرش به دامن خاک و تنش به تاب افتاد
جواد آمد و چشمش به ظرف آب افتاد
جواد آمد و دردش، دوسه برابر شد
گریز روضه او روضه های اکبر شد
حسین، بوسه به خون، لخته های اکبر داشت
ولی جواد، ز لعل پدر، سبو برداشت
میان طوس رسیده به داد او پسرش
میان طوس نپیچید در حرم خبرش
به هم نریخته با یک اشاره پیکر او
به هم نریخته خواهر، کنارِ پیکر او
خلاصه بی کس اگر مانده، دست و پا نزده
کسی به صورت او مُشتِ بی هوا نزده
رضا شهید شد اما سرش نرفت از دست
ستون پیکر او زیر چکمه ها نشکست
لبش اگرچه ترک خورده، نیزه بینش نیست
کسی مزاحم ذکر حسین حسینش نیست
فدای آنکه به روی تنش غم ازل است
هزار و نهصد و پنجاه ضربه، لااقل است
فدای آنکه گلویش به درد دشمن خورد
ز پشت، ضربه بی نظم و نامعین خورد
زغارت تن او کسب و کار، سکه شده
فدای آنکه سرِ وقت، تکه تکه شده
#امام_رضا_ع
#شهادت
#امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
میان کوچه زمین خورد و پای او پیچید
شرار زهر، خودش را روی جگر انداخت
امام ما تک و تنها عبا به سر انداخت
به حجره، بی نفس و قدخمیده آمده بود
دراین مسیر، کشیده کشیده آمده بود
گلیم خانه ی خود را کنار اگر زده است
به کربلا دل زارش دوباره پر زده است
سرش به دامن خاک و تنش به تاب افتاد
جواد آمد و چشمش به ظرف آب افتاد
جواد آمد و دردش، دوسه برابر شد
گریز روضه او روضه های اکبر شد
حسین، بوسه به خون، لخته های اکبر داشت
ولی جواد، ز لعل پدر، سبو برداشت
میان طوس رسیده به داد او پسرش
میان طوس نپیچید در حرم خبرش
به هم نریخته با یک اشاره پیکر او
به هم نریخته خواهر، کنارِ پیکر او
خلاصه بی کس اگر مانده، دست و پا نزده
کسی به صورت او مُشتِ بی هوا نزده
رضا شهید شد اما سرش نرفت از دست
ستون پیکر او زیر چکمه ها نشکست
لبش اگرچه ترک خورده، نیزه بینش نیست
کسی مزاحم ذکر حسین حسینش نیست
فدای آنکه به روی تنش غم ازل است
هزار و نهصد و پنجاه ضربه، لااقل است
فدای آنکه گلویش به درد دشمن خورد
ز پشت، ضربه بی نظم و نامعین خورد
زغارت تن او کسب و کار، سکه شده
فدای آنکه سرِ وقت، تکه تکه شده
#امام_رضا_ع
#شهادت
#امام_حسین_ع
@reza_dinparvar101
یابن الحسن (عج)؛
روز آخر، حلال کن ما را
مستحقِّ وصال کن ما را
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#صفر
#وداع
@reza_dinparvar101
روز آخر، حلال کن ما را
مستحقِّ وصال کن ما را
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
#صفر
#وداع
@reza_dinparvar101
جان پیغمبر بدست ساعت خواب علیست
لشکری ترفند از این دو برادر می خورد
#لیله_المبیت
#حضرت_محمد_ص
#امیرالمومنین_ع
@reza_dinparvar101
لشکری ترفند از این دو برادر می خورد
#لیله_المبیت
#حضرت_محمد_ص
#امیرالمومنین_ع
@reza_dinparvar101
خون بگرئید پیمبر ز سفر برگردد
یا که از خانهء این قوم، خطر برگردد
سنگدلها همه در پشت درِ بیت الله
وای اگر بر رخ آن آینه در برگردد
سپر هیچ زنی بازو و دستش هرگز!
چه بسا بر سر و صورت که سپر برگردد
چه کسی روی زمین از تب و تاب افتاده
سورهء حمد بخوانید، مگر برگردد
خطر از روی سر فاطمه گیریم گذشت
فضه می گفت که ای کاش پسر برگردد
ننگ بر هرچه مسلمان که تماشا می کرد
آبرو رفت اگر، سخت دگر برگردد
ورق انگار که برگشت علی را بردند
کاش می شد که به این خانه پدر برگردد
دست روی کمرش داشت و زخمی به دلش
فاطمه رفت به مسجد که پیمبر گردد
آهِ زهرا همه را زود فرا می گیرد
سِحر این طایفه نزدیک سَحر برگردد
#فاطمیه
#کوچه_بنی_هاشم
#مدینه
@reza_dinparvar101
یا که از خانهء این قوم، خطر برگردد
سنگدلها همه در پشت درِ بیت الله
وای اگر بر رخ آن آینه در برگردد
سپر هیچ زنی بازو و دستش هرگز!
چه بسا بر سر و صورت که سپر برگردد
چه کسی روی زمین از تب و تاب افتاده
سورهء حمد بخوانید، مگر برگردد
خطر از روی سر فاطمه گیریم گذشت
فضه می گفت که ای کاش پسر برگردد
ننگ بر هرچه مسلمان که تماشا می کرد
آبرو رفت اگر، سخت دگر برگردد
ورق انگار که برگشت علی را بردند
کاش می شد که به این خانه پدر برگردد
دست روی کمرش داشت و زخمی به دلش
فاطمه رفت به مسجد که پیمبر گردد
آهِ زهرا همه را زود فرا می گیرد
سِحر این طایفه نزدیک سَحر برگردد
#فاطمیه
#کوچه_بنی_هاشم
#مدینه
@reza_dinparvar101
Forwarded from عریضه "اشعار رضا دین پرور"
#امام_حسن_عسکری_ع
سخت است مردی گوشه زندان بیفتد
در غربت و در وادی هجران بیفتد
زهرا دوباره آمد و جانم حسن گفت
پاشد حسن بر پای این مهمان بیفتد
می خواند با خود روضه موسی بن جعفر
تا خنده از لب های زندانبان بیفتد
دور از وطن جان داده آقا تا دوباره
شیعه به یاد روضه سلطان بیفتد
تشنه شد و شربت به لبهایش رساندند
قسمت نشد تا با لب عطشان بیفتد
سهواً به دندان ثنایش خورده ظرفی
نه آنکه با مشت و لگد، دندان بیفتد
در پادگان بوده ولی هرگز ندیده
لشکر به جان پیکری بیجان بیفتد
اصلاً نخورده بر قفایش خنجری کُند
تا سر به دست چند بی وجدان بیفتد
این روضه ی پر سوز، مخصوص حسین است
اینکه غریبی گوشه میدان بیفتد
شخصی به غارت بُرد عبای پاره اش را
تا قیمت سوغاتی اش ارزان بیفتد
از آن سلیمان زمان کی فکر می کرد
انگشترش در دست ساربان بیفتد
@reza_dinparvar101
سخت است مردی گوشه زندان بیفتد
در غربت و در وادی هجران بیفتد
زهرا دوباره آمد و جانم حسن گفت
پاشد حسن بر پای این مهمان بیفتد
می خواند با خود روضه موسی بن جعفر
تا خنده از لب های زندانبان بیفتد
دور از وطن جان داده آقا تا دوباره
شیعه به یاد روضه سلطان بیفتد
تشنه شد و شربت به لبهایش رساندند
قسمت نشد تا با لب عطشان بیفتد
سهواً به دندان ثنایش خورده ظرفی
نه آنکه با مشت و لگد، دندان بیفتد
در پادگان بوده ولی هرگز ندیده
لشکر به جان پیکری بیجان بیفتد
اصلاً نخورده بر قفایش خنجری کُند
تا سر به دست چند بی وجدان بیفتد
این روضه ی پر سوز، مخصوص حسین است
اینکه غریبی گوشه میدان بیفتد
شخصی به غارت بُرد عبای پاره اش را
تا قیمت سوغاتی اش ارزان بیفتد
از آن سلیمان زمان کی فکر می کرد
انگشترش در دست ساربان بیفتد
@reza_dinparvar101