شرحی کنار سورهء کوثر گذاشتی
بر روی صفحه، لالهء پرپر گذاشتی
طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا
آقاچه شد به روی زمین سر گذاشتی
حالی نداشتی و به هنگام هلهله
سر را به روی دامن مادر گذاشتی
کمتر به در بزن سر خود را، دلم شکست
با لکه های خون که روی در گذاشتی
یک آب گفتی و بغلش چند یا حسین
پهلوی آب روضهء دلبر گذاشتی
کف میزدند دور تو گرچه کنیزها
کی یک گلوی تشنه به خنجر گذاشتی
با این تنی که رفته غریبانه روی بام
غصه برای چند کبوتر گذاشتی
خواهر نداشتی بخورد سیلی از همه
جایی برای روضه معجر گذاشتی
#امام_جواد_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
بر روی صفحه، لالهء پرپر گذاشتی
طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا
آقاچه شد به روی زمین سر گذاشتی
حالی نداشتی و به هنگام هلهله
سر را به روی دامن مادر گذاشتی
کمتر به در بزن سر خود را، دلم شکست
با لکه های خون که روی در گذاشتی
یک آب گفتی و بغلش چند یا حسین
پهلوی آب روضهء دلبر گذاشتی
کف میزدند دور تو گرچه کنیزها
کی یک گلوی تشنه به خنجر گذاشتی
با این تنی که رفته غریبانه روی بام
غصه برای چند کبوتر گذاشتی
خواهر نداشتی بخورد سیلی از همه
جایی برای روضه معجر گذاشتی
#امام_جواد_ع
#شهادت
@reza_dinparvar101
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_مولا_ع
دیده ام جلوه ای از روشنی محشر را
سحری نور دل فاطمه و حیدر را
ببرید آینه و جام و می و ساغر را
ریخت ساقی به کفم جرعه ای از کوثر را
آب پاشی شده از اشک ملائک در عرش
چه قیامت شده دور و بر زهرا در فرش
جبرئیل آمده تا باز کند پر اینجا
موقع خندهء داماد پیمبر اینجا
لوح از عالم بالاست و جوهر اینجا
خطبه خوان گشته خود خالق و محضر اینجا
نُقل لبهای محمد، مَرَج البحرین است
آیهء لوء لوء و مرجان، دم حور العین است
متن وحی است علی و دو جهان حاشیه اش
چه عروسی است که گفتند همه حوریه اش
ماسوی الله بود از صدقه جاریه اش
از گل یاس بهشت است گل پوشیه اش
مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه است
همهء روزی خلق از نظر فاطمه است
جلوهء ذکر علی در خلوات زهراست
جذبه و هیبت مولا جلوات زهراست
ماه رویش شب غم در فلوات زهراست
صبح تا شب پی حیدر صلوات زهراست
گفته حیدر پی زهرا در عوض تا ته راه
ذکر لا حول و لا قوه الا بالله
دل مجنون گذری از دل لیلا دارد
پس اگر ناز کند باز تماشا دارد
سجدهء شکر علی اینهمه معنا دارد
چونکه با فاطمه اش خیر دو دنیا دارد
مثل دو زائر هم که ز حرم می آیند
دوش بر دوش همند و چه بهم می آیند
کاش در شهر نپیچد خبر خانهء شان
با لگد وا نشود پا به در خانهء شان
کاش دعوا نشود دور و بر خانهء شان
چوب و هیزم نشود رهگذر خانهء شان
کاش وضع علی و فاطمه اش بد نشود
غیر سائل ز در خانهء شان رد نشود
@reza_dinparvar101
دیده ام جلوه ای از روشنی محشر را
سحری نور دل فاطمه و حیدر را
ببرید آینه و جام و می و ساغر را
ریخت ساقی به کفم جرعه ای از کوثر را
آب پاشی شده از اشک ملائک در عرش
چه قیامت شده دور و بر زهرا در فرش
جبرئیل آمده تا باز کند پر اینجا
موقع خندهء داماد پیمبر اینجا
لوح از عالم بالاست و جوهر اینجا
خطبه خوان گشته خود خالق و محضر اینجا
نُقل لبهای محمد، مَرَج البحرین است
آیهء لوء لوء و مرجان، دم حور العین است
متن وحی است علی و دو جهان حاشیه اش
چه عروسی است که گفتند همه حوریه اش
ماسوی الله بود از صدقه جاریه اش
از گل یاس بهشت است گل پوشیه اش
مرتضی عاشق اشک سحر فاطمه است
همهء روزی خلق از نظر فاطمه است
جلوهء ذکر علی در خلوات زهراست
جذبه و هیبت مولا جلوات زهراست
ماه رویش شب غم در فلوات زهراست
صبح تا شب پی حیدر صلوات زهراست
گفته حیدر پی زهرا در عوض تا ته راه
ذکر لا حول و لا قوه الا بالله
دل مجنون گذری از دل لیلا دارد
پس اگر ناز کند باز تماشا دارد
سجدهء شکر علی اینهمه معنا دارد
چونکه با فاطمه اش خیر دو دنیا دارد
مثل دو زائر هم که ز حرم می آیند
دوش بر دوش همند و چه بهم می آیند
کاش در شهر نپیچد خبر خانهء شان
با لگد وا نشود پا به در خانهء شان
کاش دعوا نشود دور و بر خانهء شان
چوب و هیزم نشود رهگذر خانهء شان
کاش وضع علی و فاطمه اش بد نشود
غیر سائل ز در خانهء شان رد نشود
@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#محرم
با ربنّای تو گرفته ربنّایم
دور از تو وقتی می شوم، دور از خدایم
از دست خود خسته شدم، از دست تو نه!
جان علی ردّم نکن درد آشنایم
بخشیدی و از ظرف لطفت کم نیامد
اصلاً به روی من نیاوردی گدایم
پروندهء عصیان من شرمنده ات کرد
بین گناهم توبه ها کردی برایم
شیطان مرا در منجلابش غرق کرده
زنجیر را محکم بزن بر دست و پایم
هرچند که بی آبرویم! اعتنا کن
بالاخره من هم سگ این کوچه هایم
رفتم به مشهد گوشهء باب الجوادش
گفتم خجل از دیدن روی رضایم
زهرا نگاهم کرده که اینجا نشستم
آمین مادر بوده پشت هر دعایم
حسّ تنفر دارم از هجران و دوری
خسته شدم بسکه نبردی کربلایم
دارد محرم میرسد کاری نکردم
ای کاش عوض میشد کمی حال و هوایم
@reza_dinparvar101
#محرم
با ربنّای تو گرفته ربنّایم
دور از تو وقتی می شوم، دور از خدایم
از دست خود خسته شدم، از دست تو نه!
جان علی ردّم نکن درد آشنایم
بخشیدی و از ظرف لطفت کم نیامد
اصلاً به روی من نیاوردی گدایم
پروندهء عصیان من شرمنده ات کرد
بین گناهم توبه ها کردی برایم
شیطان مرا در منجلابش غرق کرده
زنجیر را محکم بزن بر دست و پایم
هرچند که بی آبرویم! اعتنا کن
بالاخره من هم سگ این کوچه هایم
رفتم به مشهد گوشهء باب الجوادش
گفتم خجل از دیدن روی رضایم
زهرا نگاهم کرده که اینجا نشستم
آمین مادر بوده پشت هر دعایم
حسّ تنفر دارم از هجران و دوری
خسته شدم بسکه نبردی کربلایم
دارد محرم میرسد کاری نکردم
ای کاش عوض میشد کمی حال و هوایم
@reza_dinparvar101
#امام_باقر_ع
شهادت
آمده ذی الحجه و افتاده ام یاد منا
من شدم عمری اسیر خاطرات کربلا
در لوای علم، کارم روضه خوانی بوده است
چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است
باقرم، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی
موقع دشنام، سیرم کرده اند از کودکی
گرچه بر سجاده کار من دعا بوده فقط
منبر من روضه های کربلا بوده فقط
سوختم چون پیکرم تشییع شد با یا حسین
سوختم چونکه نرفتم زیر دست و پا حسین!
زهر، کاری شد ولی با جان من کاری نداشت
دور و اطرافم کسی تب یا که بیماری نداشت
دومین مردی که در زنجیر می آمد منم
هی زمین میخورد و گاهی دیر می آمد منم
زیر پایم آبله با خار می بینم هنوز
آنقدر شلاق خوردم تار می بینم هنوز
دور من در خیمه آتش بود، اما آب نه
چشم من می رفت دنبال نی اما خواب نه
سوختم اما نه با این زهر! بلکه در حرم
سوختم تا گفت عمه در حرم، کو معجرم؟
در اسارت، هیچ چیزی بدتر از این غم نبود
دورمان بودند این و آن ولی محرم نبود
دورمان بودند بسکه دزدهای گردنه
عمه از هرکس که آمد خورد سیلی یک تنه
غربت آن عصر عاشوراست میسوزاندم
غارت خلخال از پاهاست میسوزاندم
پای آن عهدش مرا هم می کشد آخر حسین
نوحه ام امشب شده؛ ای کشته بی سر حسین
@reza_dinparvar101
شهادت
آمده ذی الحجه و افتاده ام یاد منا
من شدم عمری اسیر خاطرات کربلا
در لوای علم، کارم روضه خوانی بوده است
چند سالم بوده که قدم کمانی بوده است
باقرم، آنکس که پیرم کرده اند از کودکی
موقع دشنام، سیرم کرده اند از کودکی
گرچه بر سجاده کار من دعا بوده فقط
منبر من روضه های کربلا بوده فقط
سوختم چون پیکرم تشییع شد با یا حسین
سوختم چونکه نرفتم زیر دست و پا حسین!
زهر، کاری شد ولی با جان من کاری نداشت
دور و اطرافم کسی تب یا که بیماری نداشت
دومین مردی که در زنجیر می آمد منم
هی زمین میخورد و گاهی دیر می آمد منم
زیر پایم آبله با خار می بینم هنوز
آنقدر شلاق خوردم تار می بینم هنوز
دور من در خیمه آتش بود، اما آب نه
چشم من می رفت دنبال نی اما خواب نه
سوختم اما نه با این زهر! بلکه در حرم
سوختم تا گفت عمه در حرم، کو معجرم؟
در اسارت، هیچ چیزی بدتر از این غم نبود
دورمان بودند این و آن ولی محرم نبود
دورمان بودند بسکه دزدهای گردنه
عمه از هرکس که آمد خورد سیلی یک تنه
غربت آن عصر عاشوراست میسوزاندم
غارت خلخال از پاهاست میسوزاندم
پای آن عهدش مرا هم می کشد آخر حسین
نوحه ام امشب شده؛ ای کشته بی سر حسین
@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س
#عرفه
قطره ای نیست از این رود که دریا نشده
چهره ای نیست در این ماه، که زیبا نشده
من گدایی که نشستم همه جا با همه کس
او خدایی است که از پیش گدا پا نشده
یا که بخشیده و ننوشته گنهکار، مرا
یا که پرونده من، گم شده پیدا نشده
خوبی یوسفم این است که در اوج مقام
مانع سوختن و عشق زلیخا نشده
کاسهء آبرویی داشتم از لطف خدا
بارها خورده زمین بشکند اما نشده
وقت و بی وقت نشان داده که قولش قول است
نشده زود بگوید برو حالا...نشده
با کریمان بنشین شب، دم دیوار بهشت
روزی سفرهء تو آمده فردا نشده
در کجا دیده کسی جز سر بازار علی
این همه بندهء آلودهء رسوا نشده
ای که جا مانده ای از قافله عفو بیا
فاطمه گفته بیا! آخر دنیا نشده
زیر بال و پر من را همه جا خوب گرفت
همه خسته شده اند از من و زهرا نشده
زنده یا مرده ما را برسانید عرفه
سند بخشش مان خوب شد امضا نشده
جان، رقیه است همان آینهء زهرا که
کم ندارد در امامت، فقط آقا نشده
کسی اندازه او چکمه نخورده زهمه
کسی اندازه زینب کمرش تا نشده
چند تا ناخن اگر مانده شکسته شده است
هرچه کرده گرهء موی سرش وا نشده
حجم سیلی ز سر و صورت او بیشتر است
پنج انگشت، روی چهره او جا نشده
@reza_dinparvar101
#حضرت_رقیه_س
#عرفه
قطره ای نیست از این رود که دریا نشده
چهره ای نیست در این ماه، که زیبا نشده
من گدایی که نشستم همه جا با همه کس
او خدایی است که از پیش گدا پا نشده
یا که بخشیده و ننوشته گنهکار، مرا
یا که پرونده من، گم شده پیدا نشده
خوبی یوسفم این است که در اوج مقام
مانع سوختن و عشق زلیخا نشده
کاسهء آبرویی داشتم از لطف خدا
بارها خورده زمین بشکند اما نشده
وقت و بی وقت نشان داده که قولش قول است
نشده زود بگوید برو حالا...نشده
با کریمان بنشین شب، دم دیوار بهشت
روزی سفرهء تو آمده فردا نشده
در کجا دیده کسی جز سر بازار علی
این همه بندهء آلودهء رسوا نشده
ای که جا مانده ای از قافله عفو بیا
فاطمه گفته بیا! آخر دنیا نشده
زیر بال و پر من را همه جا خوب گرفت
همه خسته شده اند از من و زهرا نشده
زنده یا مرده ما را برسانید عرفه
سند بخشش مان خوب شد امضا نشده
جان، رقیه است همان آینهء زهرا که
کم ندارد در امامت، فقط آقا نشده
کسی اندازه او چکمه نخورده زهمه
کسی اندازه زینب کمرش تا نشده
چند تا ناخن اگر مانده شکسته شده است
هرچه کرده گرهء موی سرش وا نشده
حجم سیلی ز سر و صورت او بیشتر است
پنج انگشت، روی چهره او جا نشده
@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#عرفه
#امام_حسین_ع
#شهدای_منا
نام من را بگذارید گدای عرفات
برسانید کمی حال و هوای عرفات
بی لیاقت شدم از یار، جدا شد دستم
یار من خیمه زد این بار، کجای عرفات
رمضان رفت و من بی سر و پا جا ماندم
چشم دارم به حسین و به دعای عرفات
میل حج داشتم و در به روی من بستند
دل من لک زده امسال برای عرفات
چشم شیطان حرم کور! خدایا لبیک
از همین فاصلهء دور! خدایا لبیک
کمرم زیر مصیبات گناهم تاشد
آخرِ این همه مستی، دل من تنها شد
غیر تو دل به همه بسته ام و دلتنگم
ضررم پیش علی بیشتر از اینها شد
بنده ات بد شده خیلی، تو بیا خوبی کن
آبرو ریزی من دردسر زهرا شد
به گرفتاری زینب قسمت دادم و بعد
گره هایم همه با دست رقیه وا شد
نوکر و سینه زن فاطمه را می بخشند
آخرش پای رقیه همه را می بخشند
رانده ام از همه جا، زود نرانید مرا
به سر سفرهء زهرا بنشانید مرا
اینطرف آنطرف اینقدر نگوئید برو
اینقدر جان حسین، سر ندوانید مرا
کار از کار گذشته است و شده خیلی دیر
جان من! تا به محرم برسانید مرا
به پر چادر زینب که در آتش میسوخت...
وسط شعلهء آتش نکشانید مرا
غسل من اشک دوچشم است که پاکم کرده
عطش روضهء ارباب، هلاکم کرده
گرچه رفتند شهیدان منا زیر لگد
وای از تشنه لب کرببلا زیر لگد
به کسی آب ندادند و دل زهرا سوخت
دید آنجا پسرش را همه جا زیر لگد
از منا گفته شد اما نشنیدیم سری
بشود از تن صدپاره جدا زیر لگد
از منا گفته شد اما نشنیدیم کسی
بکند غارت دشداش و عبا زیر لگد
رقص آن مرد حرامی سر زینب را بُرد
جلوی چشم همه معجر زینب را بُرد
@reza_dinparvar101
#عرفه
#امام_حسین_ع
#شهدای_منا
نام من را بگذارید گدای عرفات
برسانید کمی حال و هوای عرفات
بی لیاقت شدم از یار، جدا شد دستم
یار من خیمه زد این بار، کجای عرفات
رمضان رفت و من بی سر و پا جا ماندم
چشم دارم به حسین و به دعای عرفات
میل حج داشتم و در به روی من بستند
دل من لک زده امسال برای عرفات
چشم شیطان حرم کور! خدایا لبیک
از همین فاصلهء دور! خدایا لبیک
کمرم زیر مصیبات گناهم تاشد
آخرِ این همه مستی، دل من تنها شد
غیر تو دل به همه بسته ام و دلتنگم
ضررم پیش علی بیشتر از اینها شد
بنده ات بد شده خیلی، تو بیا خوبی کن
آبرو ریزی من دردسر زهرا شد
به گرفتاری زینب قسمت دادم و بعد
گره هایم همه با دست رقیه وا شد
نوکر و سینه زن فاطمه را می بخشند
آخرش پای رقیه همه را می بخشند
رانده ام از همه جا، زود نرانید مرا
به سر سفرهء زهرا بنشانید مرا
اینطرف آنطرف اینقدر نگوئید برو
اینقدر جان حسین، سر ندوانید مرا
کار از کار گذشته است و شده خیلی دیر
جان من! تا به محرم برسانید مرا
به پر چادر زینب که در آتش میسوخت...
وسط شعلهء آتش نکشانید مرا
غسل من اشک دوچشم است که پاکم کرده
عطش روضهء ارباب، هلاکم کرده
گرچه رفتند شهیدان منا زیر لگد
وای از تشنه لب کرببلا زیر لگد
به کسی آب ندادند و دل زهرا سوخت
دید آنجا پسرش را همه جا زیر لگد
از منا گفته شد اما نشنیدیم سری
بشود از تن صدپاره جدا زیر لگد
از منا گفته شد اما نشنیدیم کسی
بکند غارت دشداش و عبا زیر لگد
رقص آن مرد حرامی سر زینب را بُرد
جلوی چشم همه معجر زینب را بُرد
@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#عرفه
#امام_حسین_ع
دست هر تشنه به ساغر برسد
سعی دارد که به کوثر برسد
مس بی ارزش ذاتم ز ازل
شد مقدر که به زرگر برسد
مثل پروانه در آغوش بلا
دل من سوخت به دلبر برسد
کم کنید از سرتان شرّ مرا
تا کم از من به همه شَر برسد
عمر من رفت فقط پای گناه
وای اگر پام به محشر برسد
بدم اما به سرم داد نکش
شاید الان کسی از در برسد
می شود آبرویم را نبری؟!
شاید اصلاً خود حیدر برسد
سر بخشیدن مان شک نکنید
می نشینیم که مادر برسد
بگذارید به دست حسنش
قلم عفو به دفتر برسد
یک نفر توبه کند می بخشند
قبل از آنکه کس دیگر برسد
دورم از مشهد سلطان ای کاش
نامه ام دست کبوتر برسد
گره ام را به رقیه بده تا
کار من خوب به آخر برسد
روحم آماده شده پر بکشد
فطرس آمد که به من پر برسد
ما ندیدیم کسی غیر حسین
اینقدر خوب به نوکر برسد
نکند من به محرم نرسم
نکند روزی کمتر برسد
***
فکر کن خولی و شمر آمده اند
ناگهان حرمله هم سر برسد
فکر کن آب نخورده به لبش
به گلو کندی خنجر برسد
کاش این شعر به پایان برسد
لحظه غارت معجر نرسد
@reza_dinparvar101
#عرفه
#امام_حسین_ع
دست هر تشنه به ساغر برسد
سعی دارد که به کوثر برسد
مس بی ارزش ذاتم ز ازل
شد مقدر که به زرگر برسد
مثل پروانه در آغوش بلا
دل من سوخت به دلبر برسد
کم کنید از سرتان شرّ مرا
تا کم از من به همه شَر برسد
عمر من رفت فقط پای گناه
وای اگر پام به محشر برسد
بدم اما به سرم داد نکش
شاید الان کسی از در برسد
می شود آبرویم را نبری؟!
شاید اصلاً خود حیدر برسد
سر بخشیدن مان شک نکنید
می نشینیم که مادر برسد
بگذارید به دست حسنش
قلم عفو به دفتر برسد
یک نفر توبه کند می بخشند
قبل از آنکه کس دیگر برسد
دورم از مشهد سلطان ای کاش
نامه ام دست کبوتر برسد
گره ام را به رقیه بده تا
کار من خوب به آخر برسد
روحم آماده شده پر بکشد
فطرس آمد که به من پر برسد
ما ندیدیم کسی غیر حسین
اینقدر خوب به نوکر برسد
نکند من به محرم نرسم
نکند روزی کمتر برسد
***
فکر کن خولی و شمر آمده اند
ناگهان حرمله هم سر برسد
فکر کن آب نخورده به لبش
به گلو کندی خنجر برسد
کاش این شعر به پایان برسد
لحظه غارت معجر نرسد
@reza_dinparvar101
#حضرت_مسلم_ع
#محرم
#عرفه
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم
ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم
آقای من برگرد وقت روزدن نیست
اینجا برای کشته های تو کفن نیست
بازارشان رونق ندارد سال تا سال
چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال
لشکر بیاور باخودت دختر نیاور
جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور
آهن فروشان تا سحر بازند اینجا
از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا
اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟
مشک اضافه کاش برداری بیایی
می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی
اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی
گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم
یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم
تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت
از دار افتادم تمام پیکرم ریخت
با تو سر دعوا و حرص مال دارند
اینجا برای جنگشان گودال دارند
در شهر پیچیده خبرهای زیادی
پای تجارت رفته سرهای زیادی
بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی
کندی خنجرهای آن ها را ندیدی
انگشتر پیغمبری را در بیاور
جای عبا و پیرهن، معجر بیاور
@reza_dinparvar101
#محرم
#عرفه
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم
ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم
آقای من برگرد وقت روزدن نیست
اینجا برای کشته های تو کفن نیست
بازارشان رونق ندارد سال تا سال
چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال
لشکر بیاور باخودت دختر نیاور
جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور
آهن فروشان تا سحر بازند اینجا
از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا
اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟
مشک اضافه کاش برداری بیایی
می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی
اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی
گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم
یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم
تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت
از دار افتادم تمام پیکرم ریخت
با تو سر دعوا و حرص مال دارند
اینجا برای جنگشان گودال دارند
در شهر پیچیده خبرهای زیادی
پای تجارت رفته سرهای زیادی
بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی
کندی خنجرهای آن ها را ندیدی
انگشتر پیغمبری را در بیاور
جای عبا و پیرهن، معجر بیاور
@reza_dinparvar101
#حضرت_مسلم_ع
#محرم
#عرفه
صبرکن! شک کرده ام دیگر به خیلی چیزها
نامه های کوفه شد منجر به خیلی چیزها
هرچه چشمم گشت دیدم زن صفت در کوچه هاست
چشم هایم خورده اینجا بَر به خیلی چیزها
سرصدای چند آهنگر سرم را برده است
"می زنند اینجا به روحم ضربه خیلی چیزها"
سوت و کوریِ در و دیوارشان مصنـوعی است
می خورد این خواب مرگ آور به خیلی چیزها
این زبان های دو رو با بغض هر شب می کشند
ناسزا حتی به پیغمبر، به خیلی چیزها
خواب دیدم دست و پا میزد سرم بر روی دار
خواب من تعبیر شد آخر به خیلی چیزها
تیرها، سرنیزه ها، شمشیرها آماده اند
می شود آویز، اینجا سَر به خیلی چیزها
ترس دارم از نظر تنگی دست ساربان
چشم دارد چون به انگشتر به خیلی چیزها
اصلاً آقا! جان من، جان خودت کوفه میا
صبر کن شک کرده ام دیگر به خیلی چیزها
@reza_dinparvar101
#محرم
#عرفه
صبرکن! شک کرده ام دیگر به خیلی چیزها
نامه های کوفه شد منجر به خیلی چیزها
هرچه چشمم گشت دیدم زن صفت در کوچه هاست
چشم هایم خورده اینجا بَر به خیلی چیزها
سرصدای چند آهنگر سرم را برده است
"می زنند اینجا به روحم ضربه خیلی چیزها"
سوت و کوریِ در و دیوارشان مصنـوعی است
می خورد این خواب مرگ آور به خیلی چیزها
این زبان های دو رو با بغض هر شب می کشند
ناسزا حتی به پیغمبر، به خیلی چیزها
خواب دیدم دست و پا میزد سرم بر روی دار
خواب من تعبیر شد آخر به خیلی چیزها
تیرها، سرنیزه ها، شمشیرها آماده اند
می شود آویز، اینجا سَر به خیلی چیزها
ترس دارم از نظر تنگی دست ساربان
چشم دارد چون به انگشتر به خیلی چیزها
اصلاً آقا! جان من، جان خودت کوفه میا
صبر کن شک کرده ام دیگر به خیلی چیزها
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
ندیدم من شراب از گریه بهتر
گرفتم در دو دستم جام و ساغر
صد و ده بار گفتم یا علی و
هزاران بار رفتم پیش حیدر
به دور خانه اش گشتم ندیدم
کسی محتاج تر از خود به این در
حیات طیبه دارد حیاطش
فقط بردار می از حوض کوثر
بچین از شاخهء طوبا محبت
نشو مشغول چندین کیسهء زر
نشسته زیر ایوان بلندش
میان قوس او ادنا پیمبر
چه فیضی برده از تسبیح زهرا
گدای فضه و اسماء و قنبر
همین دورهمی عین بهشت است
بپرس از میثم و سلمان و بوذر
چه نازی می کشند از ذوالفقارش
مسلمان و یهودی بعدِ خیبر
علی مرتضی آن اسم اعظم
خودش با اسم زهرا زد به لشکر
نجف را دوست دارم قبل مکه
شدم از حاجیان کعبه برتر
گرفتار و پریشان ضریحم
رسیده وقت دقُّ الباب نوکر
نجف، باب الحسن هم داشت ای کاش
که وا می شد میان صحن مادر
در رحمت فقط باب الحسین است
قیامت می کند آقای محشر
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
ندیدم من شراب از گریه بهتر
گرفتم در دو دستم جام و ساغر
صد و ده بار گفتم یا علی و
هزاران بار رفتم پیش حیدر
به دور خانه اش گشتم ندیدم
کسی محتاج تر از خود به این در
حیات طیبه دارد حیاطش
فقط بردار می از حوض کوثر
بچین از شاخهء طوبا محبت
نشو مشغول چندین کیسهء زر
نشسته زیر ایوان بلندش
میان قوس او ادنا پیمبر
چه فیضی برده از تسبیح زهرا
گدای فضه و اسماء و قنبر
همین دورهمی عین بهشت است
بپرس از میثم و سلمان و بوذر
چه نازی می کشند از ذوالفقارش
مسلمان و یهودی بعدِ خیبر
علی مرتضی آن اسم اعظم
خودش با اسم زهرا زد به لشکر
نجف را دوست دارم قبل مکه
شدم از حاجیان کعبه برتر
گرفتار و پریشان ضریحم
رسیده وقت دقُّ الباب نوکر
نجف، باب الحسن هم داشت ای کاش
که وا می شد میان صحن مادر
در رحمت فقط باب الحسین است
قیامت می کند آقای محشر
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک
هم از می پرستان حذر میکنم
هم از باده نوشان گذر میکنم
سبو و پیاله به دستم نده
فقط با خیال تو سر میکنم
دو چشم گنهکار من را ببند
که دارم به رویت نظر میکنم
علی شد خدا و خدا شد علی
چه کِیفی ز کَیف بَشر میکنم
به قرآن شراباً طهورا توئی
که میخانه زیر و زبر میکنم
اگر مِی شدم چون تو ساقی شدی
دمت گرم! داغم اثر میکنم
لبم بر ضریح است، کوثر بریز
که مستی همین دور و بر میکنم
نگفتم بهشت و نرفتم بهشت
بدون تو اما اگر میکنم
اگر دوست داری بغل کن مرا
کنارم نباشی ضرر میکنم
خرابم! مرا هم ببر تا نجف
بگو کی به آنجا سفر میکنم
به مولا اگر که جوابم کنی
حسین و حسن را خبر میکنم
قرار من و فاطمه کربلاست
فقط گریه بر یک نفر میکنم
سرش را بریدند از پشت سر
همین!... روضه را مختصر میکنم
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک
هم از می پرستان حذر میکنم
هم از باده نوشان گذر میکنم
سبو و پیاله به دستم نده
فقط با خیال تو سر میکنم
دو چشم گنهکار من را ببند
که دارم به رویت نظر میکنم
علی شد خدا و خدا شد علی
چه کِیفی ز کَیف بَشر میکنم
به قرآن شراباً طهورا توئی
که میخانه زیر و زبر میکنم
اگر مِی شدم چون تو ساقی شدی
دمت گرم! داغم اثر میکنم
لبم بر ضریح است، کوثر بریز
که مستی همین دور و بر میکنم
نگفتم بهشت و نرفتم بهشت
بدون تو اما اگر میکنم
اگر دوست داری بغل کن مرا
کنارم نباشی ضرر میکنم
خرابم! مرا هم ببر تا نجف
بگو کی به آنجا سفر میکنم
به مولا اگر که جوابم کنی
حسین و حسن را خبر میکنم
قرار من و فاطمه کربلاست
فقط گریه بر یک نفر میکنم
سرش را بریدند از پشت سر
همین!... روضه را مختصر میکنم
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم
نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم
وسط میکده ام یا وسط صحن نجف
آنقدر ریخته در باده که دیوانه شدم
به ضریحش سحری بوسه زدم تب کردم
بسکه شرمندهء آن لطف کریمانه شدم
گرد و خاکی که شدم جمعیت از دورم رفت
بغلم کرد علی با همه بیگانه شدم
از خیال حرمش خواب ندارم شب و روز
بیخیال خودم و خانه و کاشانه شدم
کعبه رفتم ولی از راه بیابان نجف
خانه آباد شدم مُحرم ویرانه شدم
در قنوتم بعلیِِ بعلی ریخت خدا
بعد مهمان دو تا سجدهء جانانه شدم
ربّ اعلا به علی گفتم و تکفیرم کرد
رفتم از در ولی از پنجره در خانه شدم
راه علی، شاه علی، مفترض الطاعه علی
بندهء او صد و ده بار جداگانه شدم
نان و ریحان نگرفتم ز کسی غیر علی
از ازل ریزه خور سفرهء ریحانه شدم
فاطمه دُرّ نجف دست گداها می کرد
تا گرفتم همه دیدند که دُردانه شدم
خیره باید بنشینیم در ایوان طلا
پس ببخشید اگر اینهمه پُرچانه شدم
روزی ام دست حسن، آبرویم دست حسین
نوکر هر دو از آن امر ملوکانه شدم
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
مست انگور و شراب و خُم و پیمانه شدم
تا رسیدم به درش، خادم میخانه شدم
نفس ساقی کوثر به لبم خورده شبی
دست من نیست اگر اینهمه مستانه شدم
وسط میکده ام یا وسط صحن نجف
آنقدر ریخته در باده که دیوانه شدم
به ضریحش سحری بوسه زدم تب کردم
بسکه شرمندهء آن لطف کریمانه شدم
گرد و خاکی که شدم جمعیت از دورم رفت
بغلم کرد علی با همه بیگانه شدم
از خیال حرمش خواب ندارم شب و روز
بیخیال خودم و خانه و کاشانه شدم
کعبه رفتم ولی از راه بیابان نجف
خانه آباد شدم مُحرم ویرانه شدم
در قنوتم بعلیِِ بعلی ریخت خدا
بعد مهمان دو تا سجدهء جانانه شدم
ربّ اعلا به علی گفتم و تکفیرم کرد
رفتم از در ولی از پنجره در خانه شدم
راه علی، شاه علی، مفترض الطاعه علی
بندهء او صد و ده بار جداگانه شدم
نان و ریحان نگرفتم ز کسی غیر علی
از ازل ریزه خور سفرهء ریحانه شدم
فاطمه دُرّ نجف دست گداها می کرد
تا گرفتم همه دیدند که دُردانه شدم
خیره باید بنشینیم در ایوان طلا
پس ببخشید اگر اینهمه پُرچانه شدم
روزی ام دست حسن، آبرویم دست حسین
نوکر هر دو از آن امر ملوکانه شدم
@reza_dinparvar101
#امام_هادی_ع
"برداشتی کوتاه از زیارت جامعه کبیره"
آنان که از خدای خود آگاه می شوند
با نور وحی همدل و همراه می شوند
پس میشود که معرفتی هم به ما دهند
وقتی محلِّ معرفت الله می شوند
صاحبدلان که گوشه نشینند صاحبِ
چشم پُر آب و سینهء پُر آه می شوند
در مسکنِ محبتّشان برکتِ خداست
هرجا که سائلان، خدم شاه می شوند
وقتی نگاهشان بخورد بر گناهمان
خودخواه ها دوباره خداخواه می شوند
آنان که در شعاع ولایت نشسته اند
فی الله ذوب گشته و ِلله می شوند
شش گوشهء حسین مرا عرش می برد
از راه های دور که کوتاه می شوند
قربان جزء جزء لبش روی نیزه ها!
هی سنگ ها مزاحم آن ماه می شوند
@reza_dinparvar101
"برداشتی کوتاه از زیارت جامعه کبیره"
آنان که از خدای خود آگاه می شوند
با نور وحی همدل و همراه می شوند
پس میشود که معرفتی هم به ما دهند
وقتی محلِّ معرفت الله می شوند
صاحبدلان که گوشه نشینند صاحبِ
چشم پُر آب و سینهء پُر آه می شوند
در مسکنِ محبتّشان برکتِ خداست
هرجا که سائلان، خدم شاه می شوند
وقتی نگاهشان بخورد بر گناهمان
خودخواه ها دوباره خداخواه می شوند
آنان که در شعاع ولایت نشسته اند
فی الله ذوب گشته و ِلله می شوند
شش گوشهء حسین مرا عرش می برد
از راه های دور که کوتاه می شوند
قربان جزء جزء لبش روی نیزه ها!
هی سنگ ها مزاحم آن ماه می شوند
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
ای هزاران جلوهء ذات احد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
هرچه یا حیدر نوشتم می شود یا فاطمه
هرچه یا زهرا نوشتم می شود یا مرتضی
دور کعبه گشته ام چون دور حیدر گشته است
اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی
شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات
شد ثواب بی حساب و بی عدد یا مرتضی
خانهء تو کوچک است اما خدا روز ازل
خانهء خود را به نامت زد سند یا مرتضی
هم مسلمان بین مسجد سجده بر پای تو زد
هم یهودی بین خیبر نعره زد یا مرتضی
از شرابی که رساندی بر لب مستان بده
ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی
قول دادی که می آیی زود بالای سرم
وقتی آمد بر سرم سنگ لحد یا مرتضی
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
ای هزاران جلوهء ذات احد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
هرچه یا حیدر نوشتم می شود یا فاطمه
هرچه یا زهرا نوشتم می شود یا مرتضی
دور کعبه گشته ام چون دور حیدر گشته است
اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی
شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات
شد ثواب بی حساب و بی عدد یا مرتضی
خانهء تو کوچک است اما خدا روز ازل
خانهء خود را به نامت زد سند یا مرتضی
هم مسلمان بین مسجد سجده بر پای تو زد
هم یهودی بین خیبر نعره زد یا مرتضی
از شرابی که رساندی بر لب مستان بده
ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی
قول دادی که می آیی زود بالای سرم
وقتی آمد بر سرم سنگ لحد یا مرتضی
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد
خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد
چاکر آهنگری هستم که با عشق علی
حلقه اش در گوش من یا کوبهء در میخورد
لیف خرما و طناب دار هر دو شاهدند
دُر، به دست میثم تمار بهتر میخورد
من ضریحش را نمی بوسم، علی میبوسدم
طفل در آغوش بابا غصّه کمتر میخورد
مستی ناد علی را نوش جان کن در نجف
با علی و یا علی ساغر به ساغر میخورد
بیشتر، رزّاق حیدر گریه های فاطمه است
او بهشت است و بهشت از آب کوثر میخورد
مرتضا، معراج هم سهم خودش را می برد
گرچه سیب عرش را آنجا پیمبر میخورد
مصطفی داماد میخواهد، علی را فاطمه
این لباسی هست که تنها به حیدر میخورد
من سگ اصحاب کهف حیدرم با این حساب
گر نگیرم لقمه از دستش به او بر میخورد
قلعه ها و کاخ ها را میکند یک مُشتِ خاک
تا که یک مُشت یل خیبر به خیبر میخورد
جان پیغمبر به دستِ ساعتِ خوابِ علی است
لشکری ترفند از این دو برادر میخورد
نوبت سیلی حیدر هم می آید دیر و زود
غاصب باغ فدک راهش به محشر میخورد!
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
دانه را صیاد می پاشد، کبوتر میخورد
زحمتش را می کشد مولا و نوکر میخورد
خلقتم دست خدا بود و علی و فاطمه
ریشه ام حتماً به سلمان یا ابوذر میخورد
چاکر آهنگری هستم که با عشق علی
حلقه اش در گوش من یا کوبهء در میخورد
لیف خرما و طناب دار هر دو شاهدند
دُر، به دست میثم تمار بهتر میخورد
من ضریحش را نمی بوسم، علی میبوسدم
طفل در آغوش بابا غصّه کمتر میخورد
مستی ناد علی را نوش جان کن در نجف
با علی و یا علی ساغر به ساغر میخورد
بیشتر، رزّاق حیدر گریه های فاطمه است
او بهشت است و بهشت از آب کوثر میخورد
مرتضا، معراج هم سهم خودش را می برد
گرچه سیب عرش را آنجا پیمبر میخورد
مصطفی داماد میخواهد، علی را فاطمه
این لباسی هست که تنها به حیدر میخورد
من سگ اصحاب کهف حیدرم با این حساب
گر نگیرم لقمه از دستش به او بر میخورد
قلعه ها و کاخ ها را میکند یک مُشتِ خاک
تا که یک مُشت یل خیبر به خیبر میخورد
جان پیغمبر به دستِ ساعتِ خوابِ علی است
لشکری ترفند از این دو برادر میخورد
نوبت سیلی حیدر هم می آید دیر و زود
غاصب باغ فدک راهش به محشر میخورد!
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
او را اگرچه در زمین دیدند و خاکی است
باید خدا باشی بفهمی مرتضا کیست؟
اینکه شدیم انسان به لطف بوتراب است
آدم غبار روی این دامان خاکی است
وقتی خدا دارد هوایش را به من چه؟
وقتی علی باشد صراط ما چه باکی است
محض ورود از آتش دوزخ به جنت
باید دم او را ببیند هرکه شاکی است
روزی اهل خانه اش ردخور ندارد
هرجا نماد سیزده روی پلاکی است
رکن یمانی قبلهء حاجات دنیاست
کعبه اگر کعبه شده از سینه چاکی است
معراج، باغ شخص مولا بود و سیبش
وقتی که میلش میکشد احمد خوراکی است
اینکه فقط زهرا نصیب مرتضا شد
بر روی دست منکرانش آب پاکی است
ظرف وجودی علی مظروف اشک است
پس گریه های ما بکا نه که تباکی است
در خواب دیدم که علی ما را نجف برد
آنکس که ما را می برد تا کربلا کیست؟
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
او را اگرچه در زمین دیدند و خاکی است
باید خدا باشی بفهمی مرتضا کیست؟
اینکه شدیم انسان به لطف بوتراب است
آدم غبار روی این دامان خاکی است
وقتی خدا دارد هوایش را به من چه؟
وقتی علی باشد صراط ما چه باکی است
محض ورود از آتش دوزخ به جنت
باید دم او را ببیند هرکه شاکی است
روزی اهل خانه اش ردخور ندارد
هرجا نماد سیزده روی پلاکی است
رکن یمانی قبلهء حاجات دنیاست
کعبه اگر کعبه شده از سینه چاکی است
معراج، باغ شخص مولا بود و سیبش
وقتی که میلش میکشد احمد خوراکی است
اینکه فقط زهرا نصیب مرتضا شد
بر روی دست منکرانش آب پاکی است
ظرف وجودی علی مظروف اشک است
پس گریه های ما بکا نه که تباکی است
در خواب دیدم که علی ما را نجف برد
آنکس که ما را می برد تا کربلا کیست؟
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#غدیر
برکهء خُم شده از طور جلی سیناتر
شده در آخر حج، نور خدا پیداتر
فَوقَ اَیدِیهِم علی بود و یَدُالله علی
نیست دست کسی از دست علی بالاتر
@reza_dinparvar101
#غدیر
برکهء خُم شده از طور جلی سیناتر
شده در آخر حج، نور خدا پیداتر
فَوقَ اَیدِیهِم علی بود و یَدُالله علی
نیست دست کسی از دست علی بالاتر
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#غدیر
تویی که ساغر چشمت رقیب می طلبد
سرودن از نفست عطر سیب می طلبد
مسیح آمده از تو صلیب می طلبد
بده سبو بده باده عجیب می طلبد
شده تمام مناسک، می آوری تشریف
مرا به خُم برسان، مانده ام بلا تکلیف
نوشته اند مرا سالکان، غلام امشب
نگاه کن که بیفتد دلم به دام امشب
بریز مِی که بگردم به دور جام امشب
که شد به یُمن تو نعمت به من تمام امشب
تو وحی مُنزَل جبریل در غدیر خُمی
تو نور ممتدی و در شبِ قبیله گمی
به رخ بکِش که ببینند ابتدایت را
ببر به عالم معراج ردّ پایت را
فرشته آمده بالا برد دعایت را
خضوع کن که بگیرد نخ عبایت را
ز بسکه می برد از عرش، نور چشمت دل
نگاه قبله به سمت تو می شود مایل
ندیده چشم ملائک کسی به دلبریت
بهشتی اند همه از دعای سرسریت
خدا به خیر کند با خودش برابریت
که ایستاده نبی روی حرف آخریت
دو دل شدم که بخوانم سحر، میانهء راه
تو را علی ولی الله یا رسول الله؟!
در این کویر از این مُو، شراب می کاری
پیاله های خُم بی حساب می کاری
قدم قدم نفس مستجاب می کاری
تو ریشه های خودت را در آب می کاری
کنارِ ساحل ِچشم تو موجی از دریاست
از ارتفاعِ نگاهِ تو کربلا پیداست
@reza_dinparvar101
#غدیر
تویی که ساغر چشمت رقیب می طلبد
سرودن از نفست عطر سیب می طلبد
مسیح آمده از تو صلیب می طلبد
بده سبو بده باده عجیب می طلبد
شده تمام مناسک، می آوری تشریف
مرا به خُم برسان، مانده ام بلا تکلیف
نوشته اند مرا سالکان، غلام امشب
نگاه کن که بیفتد دلم به دام امشب
بریز مِی که بگردم به دور جام امشب
که شد به یُمن تو نعمت به من تمام امشب
تو وحی مُنزَل جبریل در غدیر خُمی
تو نور ممتدی و در شبِ قبیله گمی
به رخ بکِش که ببینند ابتدایت را
ببر به عالم معراج ردّ پایت را
فرشته آمده بالا برد دعایت را
خضوع کن که بگیرد نخ عبایت را
ز بسکه می برد از عرش، نور چشمت دل
نگاه قبله به سمت تو می شود مایل
ندیده چشم ملائک کسی به دلبریت
بهشتی اند همه از دعای سرسریت
خدا به خیر کند با خودش برابریت
که ایستاده نبی روی حرف آخریت
دو دل شدم که بخوانم سحر، میانهء راه
تو را علی ولی الله یا رسول الله؟!
در این کویر از این مُو، شراب می کاری
پیاله های خُم بی حساب می کاری
قدم قدم نفس مستجاب می کاری
تو ریشه های خودت را در آب می کاری
کنارِ ساحل ِچشم تو موجی از دریاست
از ارتفاعِ نگاهِ تو کربلا پیداست
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
قصد دارم اثری از لب کوثر بکِشم
تا که دست از می و میخانه و ساغر بکِشم
وقت معراج، هوالهوی مکرّر بکِشم
به خدا رو کنم و سمت نجف پر بکِشم
مژه بر خاک کف گیوهء حیدر بکِشم
نشکستند مرا و دل غمخوار مرا
نسپردند به دست احدی کار مرا
برسانید دم حیدر کرار مرا
لیف خرمای مرا میثم تمّار مرا
میل دارم که سری خانه قنبر بکِشم
دست خالی نشدم حبل متینم علیَ است
صاحب لوح وقلم؛ روح یقینم علیَ است
بنویسید که ایمانم و دینم علیَ است
شاه لولاک، یل خاک نشینم علیَ است
من کیم ناز علی حیدر صفدر بکِشم
دور خُم کوثر زهراست سرازیر شده
مصطفی هم سر این سفره نمک گیر شده
چشم من از همه کس غیرعلی سیر شده
دست من را برسانید به او دیر شده
باید از خُمرهء لعل لب او سر بکِشم
میشود گفت مگر بین حرا نیست علی
شب معراج ببینید کجا نیست علی
همه جا هست فقط جای خدا نیست علی
علت دلبری رکن یمانیست علی
باید او را به رخ قلعهء خیبر بکِشم
خال مشکی لبش نقطه زیر لب باست
قاب قوسین دو ابروی علی اَو اَدناست
نیمهء گمشده ای داشته آنهم زهراست
پرچم شیعه او روز قیامت بالاست
پس چرا دست خود از دامن دلبر بکِشم
قد کوتاه علی پایه افلاک و زمین
با حصیر قدمش فرش شده عرش برین
نام من را بگذارید سگ کهف حصین
تا ابد گوشه نشین نجفم که پس از این...
منّت کعبه از این زاویه کمتر بکِشم
در می آید به خدا بهر علی، جان نجف
زمزم چشم من است از نم باران نجف
به طلا طعنه زده ریگ بیابان نجف
من مؤید شده ام گوشهء ایوان نجف
که علی را همه جا مُظهر و مَظهر بکِشم
خانهء کوچک او تا به سحر جای همه است
سائل فاطمه اش هرکه شد آقای همه است
کربلای پسر اوست که دنیای همه است
دست او دست خدا بوده که بالای همه است
دست او را به سر دست پیمبر بکِشم
میزند تیغ، علی و به کسی کارش نیست
او خدایی است که شخصی پی انکارش نیست
چه کسی هست بگویند گرفتارش نیست
وقت جان دادن اگر فرصت دیدارش نیست
جان خود را بگذارید به محشر بکِشم
می نشینم در این خانه که احسان بشوم
ذکر حیدر به لبم هست که میزان بشوم
عجب از لقمه او نیست که لقمان بشوم
زیرپاهای علی گر که سلیمان بشوم....
مورم و قصد من اینست که لشکر بکِشم
سرنوشت همه با یار، مقدّر شدنی است
نوکر خانهء او مالک اشتر شدنی است
لرزه بر عرش، به یک نعره حیدر، شدنی است
علیِ نسلِ علی نیز پیمبر شدنی است
آمدم که صد و ده بار علی اکبر بکِشم
کاش این وصل شدن رابه جدایی نکشند
وسط کوچه کسی را به عزایی نکشند
از سر دوش علی پاره عبایی نکشند
چادر فاطمه را کاش به جایی نکشند
کاش میخی که بلند است از این در بکِشم
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
قصد دارم اثری از لب کوثر بکِشم
تا که دست از می و میخانه و ساغر بکِشم
وقت معراج، هوالهوی مکرّر بکِشم
به خدا رو کنم و سمت نجف پر بکِشم
مژه بر خاک کف گیوهء حیدر بکِشم
نشکستند مرا و دل غمخوار مرا
نسپردند به دست احدی کار مرا
برسانید دم حیدر کرار مرا
لیف خرمای مرا میثم تمّار مرا
میل دارم که سری خانه قنبر بکِشم
دست خالی نشدم حبل متینم علیَ است
صاحب لوح وقلم؛ روح یقینم علیَ است
بنویسید که ایمانم و دینم علیَ است
شاه لولاک، یل خاک نشینم علیَ است
من کیم ناز علی حیدر صفدر بکِشم
دور خُم کوثر زهراست سرازیر شده
مصطفی هم سر این سفره نمک گیر شده
چشم من از همه کس غیرعلی سیر شده
دست من را برسانید به او دیر شده
باید از خُمرهء لعل لب او سر بکِشم
میشود گفت مگر بین حرا نیست علی
شب معراج ببینید کجا نیست علی
همه جا هست فقط جای خدا نیست علی
علت دلبری رکن یمانیست علی
باید او را به رخ قلعهء خیبر بکِشم
خال مشکی لبش نقطه زیر لب باست
قاب قوسین دو ابروی علی اَو اَدناست
نیمهء گمشده ای داشته آنهم زهراست
پرچم شیعه او روز قیامت بالاست
پس چرا دست خود از دامن دلبر بکِشم
قد کوتاه علی پایه افلاک و زمین
با حصیر قدمش فرش شده عرش برین
نام من را بگذارید سگ کهف حصین
تا ابد گوشه نشین نجفم که پس از این...
منّت کعبه از این زاویه کمتر بکِشم
در می آید به خدا بهر علی، جان نجف
زمزم چشم من است از نم باران نجف
به طلا طعنه زده ریگ بیابان نجف
من مؤید شده ام گوشهء ایوان نجف
که علی را همه جا مُظهر و مَظهر بکِشم
خانهء کوچک او تا به سحر جای همه است
سائل فاطمه اش هرکه شد آقای همه است
کربلای پسر اوست که دنیای همه است
دست او دست خدا بوده که بالای همه است
دست او را به سر دست پیمبر بکِشم
میزند تیغ، علی و به کسی کارش نیست
او خدایی است که شخصی پی انکارش نیست
چه کسی هست بگویند گرفتارش نیست
وقت جان دادن اگر فرصت دیدارش نیست
جان خود را بگذارید به محشر بکِشم
می نشینم در این خانه که احسان بشوم
ذکر حیدر به لبم هست که میزان بشوم
عجب از لقمه او نیست که لقمان بشوم
زیرپاهای علی گر که سلیمان بشوم....
مورم و قصد من اینست که لشکر بکِشم
سرنوشت همه با یار، مقدّر شدنی است
نوکر خانهء او مالک اشتر شدنی است
لرزه بر عرش، به یک نعره حیدر، شدنی است
علیِ نسلِ علی نیز پیمبر شدنی است
آمدم که صد و ده بار علی اکبر بکِشم
کاش این وصل شدن رابه جدایی نکشند
وسط کوچه کسی را به عزایی نکشند
از سر دوش علی پاره عبایی نکشند
چادر فاطمه را کاش به جایی نکشند
کاش میخی که بلند است از این در بکِشم
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
در می آید به خدا بهر علی، جان نجف
زمزم چشم من است از نم باران نجف
به طلا طعنه زده ریگ بیابان نجف
من مؤید شده ام گوشهء ایوان نجف
که علی را همه جا مُظهر و مَظهر بکشم
@reza_dinparvar101
#نجف
#غدیر
در می آید به خدا بهر علی، جان نجف
زمزم چشم من است از نم باران نجف
به طلا طعنه زده ریگ بیابان نجف
من مؤید شده ام گوشهء ایوان نجف
که علی را همه جا مُظهر و مَظهر بکشم
@reza_dinparvar101
#امیرالمومنین_ع
#نجف
#غدیر
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شب_جمعه
خالی شدم از غیر تو پیمانه را پُر کن علی
چشم مرا در میکده غرق تحیر کن علی
کار خدا را چشم و دستش می کند آن هم توئی
این ذرهء ناچیز را فوق تصور کن علی
سنگم ولی سنگ ترا بر سینه تنگم زدم
بین رکاب دست خود، این سنگ را دُر کن علی
طفل گریزانت خودش را روی پات انداخته
من را بغل کن مثل قبل، اصلاً تظاهر کن علی
با چادرش زهرا یهودی را مسلمان کرده است
بالای خیبر بر یهودی ها تفاخر کن علی
من مطمئنم میشود راه نجف را وا کنی
فکری برای زائر بیتاب و دلخور کن علی
ای صاحب ایوان طلا، از خاک نعلین حسن
بردار و ایوان دلم را خشت و آجر کن علی
گفتم الهی بالحسین و آمدم تا کربلا
این نوکر آلوده را پاکش کن و حُر کن علی
@reza_dinparvar_101
#نجف
#غدیر
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شب_جمعه
خالی شدم از غیر تو پیمانه را پُر کن علی
چشم مرا در میکده غرق تحیر کن علی
کار خدا را چشم و دستش می کند آن هم توئی
این ذرهء ناچیز را فوق تصور کن علی
سنگم ولی سنگ ترا بر سینه تنگم زدم
بین رکاب دست خود، این سنگ را دُر کن علی
طفل گریزانت خودش را روی پات انداخته
من را بغل کن مثل قبل، اصلاً تظاهر کن علی
با چادرش زهرا یهودی را مسلمان کرده است
بالای خیبر بر یهودی ها تفاخر کن علی
من مطمئنم میشود راه نجف را وا کنی
فکری برای زائر بیتاب و دلخور کن علی
ای صاحب ایوان طلا، از خاک نعلین حسن
بردار و ایوان دلم را خشت و آجر کن علی
گفتم الهی بالحسین و آمدم تا کربلا
این نوکر آلوده را پاکش کن و حُر کن علی
@reza_dinparvar_101