عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
#امام_رضا_ع

قدم می زنم روی این سنگ ها
کنار تنم روی این سنگ ها

شبی خواب دیدم میان حرم
که جان می کَنم روی این سنگ ها

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع

وقتی دلم برای حرم تنگ می شود
قلب من و دل تو هماهنگ می شود

می ترسم از شبی که رود پرده ها کنار
بین بهشت و مشهد تو جنگ می شود

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
میلادیه

این روزها که عاشقم و شاعرت شدم
شاید مسافر حرم خاطرت شدم

چندین تنور واژه لبم پُخت کرده است
حتماً کنار آتش دل، شاطرت شدم

چیزی نداشتم که کنم عرضه بر شما
وام از خودت گرفته ام و تاجرت شدم

مثل گدای سادهء دور و بر حرم
من هم دخیل دست دل عابرت شدم

هیئت بهانه است من احساس می کنم
تحت لوای بیرقتان، زائرت شدم

الحق به خال تو زده آهوی شعر من
یعنی شکار چشم دل ماهرت شدم

آئینه ها به گرد نگاهت نمی رسند
خورشیدها به چهره ماهت نمی رسند


من شعر را بخاطر مرقد سروده ام
آقا ببخش خوب و یا بد سروده ام

دور و بر حرم غزلم پرسه می زند
مثل کبوتر تو ز گنبد سروده ام

این بیت را میان نماز زیارتم
وقتی که اشک عشق درآمد سروده ام

طوف ضریح چشم شما را به رغم ناز
از هفت باغ آینه تا صد سروده ام

از بسکه در هوای تو در رفت و آمدم
امشب بهشت را شب مشهد سروده ام

تا آنکه یک نگاه کنی بر نداری ام
بیعانه نزد چشم تو باشد سروده ام

گلدسته های صحن نیازم شکسته اند
در بارگاه تو نشود رد سروده ام
    
 مستم در این غزل، سرنخ دست چشم توست
 با دل، قرار من سر بن بست چشم توست


دارد دلم طواف مزار تو را هوس
مُردم، به داد بغض فقیرانه ام برس

وقتی که دورم از حرمت بُهت می زنم
مثل کبوتری که دلش مانده در قفس

تاریخ شمسی لب من می رسد به تو
قبل از هزار قرن و پس از هشتمین نفس

آقا اگر شما غم من را نداشتی
این بینوا به زیر سر خود نداشت کس

بین رواق های نگاه تو گم شدم
آن گنبدی که برده دلم را کجاست پس؟

از بس که نور، محو زلالی روی توست
خورشید، نارسیده به تو می شود عدس

زیر زبان من کرمت مزّه کرده است
مزمزّه می کنم غزلی می شوم ملس

این زندگی، قشنگی لبخندهای توست
ترکیبِ بند بند من از بندهای توست


آجر شدند از نفست خشتِ خام ها
یعنی که پخته اند زتو ناتمام ها

از شهردار عشق، تراکم گرفته اند
بهر حضور در حرمت ازدحام ها

 آقا به شوق دیدن صحنت ستاره ها
هرشام می روند لب پشت بام ها

یک عمر می شود بسرایند تا ابد
مشدی گری چشم تو را بامرام ها

بی تو به آستانه دریا نمی رسند
جریان رودهای زلال سلام ها

در دادگاه لطف شما تبرئه شدند
ایرادهای فنی شعر- اتهام ها-

چشمم به وام مهر رضا هست گرچه، ای
داراترین امام میان امام ها

خود را به راه ماندهءتان فرض میکنم
صدها کنایه از لبتان قرض میکنم


یک همت بلند چو آهو نداشتم
یا اینکه مثل مُشک، کمی بو نداشتم

پا داد لطفتان که شود زائر شما
اما برای آمدنم رو نداشتم

بی تو اگر که می شدم ای سلسبیل نور
یک چشم می شدم که دگر سو نداشتم

لطف شما اجازه نمی داد بشکند
نرخ ذخیره ای که به پستو نداشتم

یک عمر، این "منم منم ها "سروده شد
افسوس بعد این همه "ها" هو نداشتم

حالا که عجز من به نهایت رسیده است
دست مرا بگیر، گدایت رسیده است


@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
میلادیه

جهان بودنم بی تو اجاری است
محیط بسته ذهنم اداری است

"دلی دارم خریدار محبت"
اتاق خالی قلبم تجاری است

تجارتخانه قلبم کساد است
که این ویروس، از بی کسب و کاری است

چک آرایه ام برگشت خورده
و هرچه گفته ام نَقل نداری است

سواد واژه هایم نم کشیده
زبان گفتگویم استعاری است

کسی می گفت اینگونه سرودن
تماماً حاصل بی کار و باری است

برایت این چنین شعری نگفتم
دلم از دست هجر تو فراری است

چقدر این شاخه آن شاخه پریدن
که گوشم در پی یک حرف؛ آری است

خرابم زیر آوار نگاهت
شده شستم خبردار نگاهت


به دستم نامه ای با مُهر آنی است
اگرچه مستحق بایگانی است

کبوتر بچهء طبع لطیفم
از اول حرفه اش نامه رسانی است

نوشته بر ضریح نامه هایم
به نام آنکه سرشار از معانی است...

یکی از دوستداران شمایم
اگرچه دوستت دارم زبانی است

تهِ جیبِ دلم خالیّ خالی است
که این فقر از بلایای گرانی است

زمین در عشق تو می سوزد اما
نه! این تشبیه اوج ناتوانی است

تو می تابی و خورشید نگاهت
به هرچه هست موقوف المعانی است

تو وقتی چشم برداری از این شعر
غزل باید سرود از هیچ! با " نیست"
 
غزال چشم هایت خواب خوابست                   
پگاهت روح صحن آفتاب است


تو عین آب! حتی صاف تر هم
از این تشبیه زیبا صاف تر هم

تو مثل رود، چشمه، برکه، دریا
و از مجموع اینها صاف تر هم

چو قلب شیشه ایِ ما مگر هست
در این ابیات آیا صاف تر هم؟!

اگر چشم تو مضمون ساز گردد
شود ابروی معنا صاف تر هم

تو وقتی گُل کنی از بستر ذهن
شود تصویر دنیا صاف تر هم

سرشک چشمهایت هست مولا
ز آب صاف دریا صاف تر هم

مگردان رو که می گردد مسیر ِ
بدون تو شدن، ناصاف تر هم

نشد شعرم ردیف از این ردیفم
نشد وصفت کنم با صاف تر هم

ز هر چه بی زبان، من بی زبان تر
ز هرچه مهربان، تو مهربان تر


شبیه کوزه لب پر، شکسته
گدایی آمده مضطر، شکسته

پس از چندی رسیده با دلی زار
به پابوس تو قلبی سرشکسته

برایت آسمانی شعر دارم
کبوتر در کبوتر پر شکسته

بدون تو گدایی حشو هستم
گدایی لنگ، کور وکر، شکسته

شده رو دستِ بغضِ حرفهایم
از اول حرف، تا آخر شکسته

شکسته نرخ روز دلخوشی هام
شدم این روزها که ورشکسته

سفال دلخوری های تو از من
ازاین ترکیب هم بدتر شکسته

کمی سرخورده هستم من در این بند
کم آورده ردیفم در شکسته

صدا در حنجره خشکیده آقا
زیاد از من دلت رنجیده آقا


قدم پشت قدم دادید دم را
به راه سینه ام بستید غم را

درون آزمایشگاه هستی
درآوردید فرمول کرم را

به نام خویش یک یک مُهر کردید
تمام قلب های هم قسم را

غزل می رفت تا معراج چشمت
و برمی گشت این صدها قدم را

هر آنچه هست دارد دل به جز" تو"
ندارد شعر من، این یک قلم را

گلیم از پای من کوتاه تر بود
قبول از من کن این مقدار کم را

یقین دارم اگر دریا نبودید
نمی دادید بر خود راه، نم را

هرآنچه بود آوردم در این جا
که یک جمله بسازم با "حرم را" . .

حرم را امتداد عرش کردند
زمین را با نگاهت فرش کردند


@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
میلادیه

باز هم با جنون در افتادم
گوشه ای حول ساغر افتادم

آنقدر مست بودم از مِی که
فکر کردم به کوثر افتادم

سفرهء نور شد دلم بین
چارده نور اطهر افتادم

برلبم اِهدنا الصّراط آمد
بعد بر پای دلبر افتادم

خاک پایش شدم بلندم کرد
اصلاً آنجا چه بهتر افتادم

شب مستی است عاشقی باید
ماه من از مدینه می آید


سرخوشم از شراب، آب مده
مست مستم مرا عذاب مده

باز مجنون و بیقرار شدم
بیخود و بی جهت تو تاب مده

بسکه انگور خورده ام ز ضریح
حال من بد شده شراب مده

هوس باده یاغی ام کرده
وقت عصیان شده ثواب مده

روزی ام را حواله کن به همه
باشد آقا خودت جواب مده

از همه غیر عشق دل کندم
که به جامت نموده پابندم


حضرت آب، آینه، قرآن
حضرت ابتدای بی پایان

می شود صبح و شام استشمام
از نفسهات عطری از باران

دیدنی میشود نگاه خدا
سمت نقاره خانه وقت اذان

دائم الفضل میشود دستی
که بیفتد به محضرت سلطان

بیشمارند عاجز از وصفت
بی جهت نیست مانده ام حیران

 گفتم و امر، مشتبه تر شد
دلبرم لا شریک له تر شد


چند دسته کبوترم بدهید
دور و اطراف خود پرم بدهید

زده بی خوابی حرم به سرم
به دو چشم ترم ورم بدهید

دست و بالم دخیلتان آقا
مهرتان چند؟ میخرم بدهید

چقدر خضر آمده اینجا
اذن الله اکبرم بدهید

به من بینوای درمانده
گوشه ای دنج در حرم بدهید

نیستم خسته از مصیبت راه
زائرت میشوم به اذن الله


صبح تا شب دعا دعا آقا
تا بخواهی گدا گدا آقا

چون می افتد به گنبدت چشمم
کار من شد خدا خدا آقا

به حضور تو می رسند آخر
گریه های جدا جدا آقا

چقدر ازدحام معنادار
چقدر سرصدا صدا آقا

التماس طناب ها یعنی
تا نمردم شفا شفا آقا

ای مسیحای طوس ادرکنی
شاه شمش الشموس ادرکنی
  

صاحب صحن های تو در تو
زائرت میشویم رو در رو

شعرهای کتیبه هایت هست
نکته هایی ظریف تر از مو

از لب کاسه هات اسرافیل
می زند باده می کند هو هو

خادم بیقرار، دور و برت
آنقدر هست که مپرس و مگو

روی طاق بهشت حک شده است:
غرفهء چشم ضامن آهو

من که دلبسته نگاه توأم   
عاشق صحن و بارگاه توأم


چون ندارم نگار از این، بهتر
نازکن ناز، نازنین، بهتر

به خدا که نیافته حتی
ماه، از پلک تو کمین، بهتر

از سماوات آمدی که شود
حال ما بین این زمین، بهتر

از ضریح منور تو که نیست
روی ایران زمین نگین، بهتر

تا بمانم کبوتر جَلدت
بالهای مرا بچین، بهتر

خواهشاً التفات کن گهگاه
جای دوری نمی رود والله


هر زمان باز می کنی روزه
راغبم می کنی به ارجوزه

می مکد از گل لبت، جبریل
شده لبریز از عسل، کوزه

با نگاه تو گشته نیشابور
معدن سنگ های فیروزه

آنقدر جلوه دیده ام از تو
که فتاده ز چشم من موزه

سگ درگاه تو شدم که فقط
بکشم روی خاک تو پوزه

چو ز عشقت مطهرم کردند
سگ شبگرد این حرم کردند


 نور محض علی الدوام، رضا
عشق یعنی که یک کلام، رضا

مرگ، بی یاد تو حلال حلال
زندگی بی حرم، حرام رضا

بودنم زیر پرچم سبزت
بوده و باشد از خُدام، رضا

روی تخته سیاهِ قلب خودم
می نویسم فقط امام رضا

نام من را گذاشته زهرا
در سجلّ دلم، غلامرضا

به ضریحت اگر کسی زد دست
برگ سبزش برات علقمه است


هرچه خیر است، هر چه باداباد
شُکر، کارم فقط به تو افتاد

روزی ام کن ببین که خواهد شد
دور شش گوشه یاد گوهرشاد

چقدر خوب می شود ترکیب
کف العباس...پنجره فولاد

کربلا خواب، کربلا رویا
قسمتم کن تو را به جان جواد

شاید عمرم دگر به سر برسد
عمر شب های مشهد تو زیاد

صاحب روضه های ابن شبیب
روزی ام کن کنار قبر حبیب:


روضه خوان سری شوم که به نی
کرده در خون چهل منا را طی

روضه خوان تنی که رویاندند
ظالمان در ازاش گندم ری

روضه خوان لبی که قرآن را
خواند و سنگش زدند، پی در پی

روضه خوان نگینِ انگشتی
که ندیدم رکاب می شد کِی!

روضه خوان نبودن پایی
که کشند عاقبت به بزم می

من و این روضه ها. . .  زبانم لال
آه! افتاده ام به چاه ز چال

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
میلادیه

درمیايد كم كم از اين خوشه انگور، مِی
مطمئنم می شود قبل از زيارت جور، مِی

كاسهء چشمم به دست اشک افتاده سحر
تا بگيرم نم نم از این چشمه سار شور، مِی

باز هم روح الامين دارد تعارف مي كند
آب سقاخانه در ظاهر ولی منظور، مِی

جامي از فيروزه دستم هست و دارم می روم
تا زمينگيرم كند مابعد نيشابور، مِی

روزی هر كس كه مست يار باشد میرسد
كاروان دارد به نزديكی مشهد میرسد


باز می خوانم زيارتنامه و اذن دخول
باز شد نذری که دارم پیش آقایم قبول

سجده كردم بارها بر سنگفرش اين حرم
تا كند من را دعا در عرش، زهرای بتول

مرجع تقليد عالم مي شود بی واسطه
هر كسی شد خاك پای عالم آل رسول

گوشهء هر صحن میگويم فقط يا ربَّنا
منزل وحی است اينجا، منزل کل عقول

باز هم وقت اذان و خواندن نقاره هاست
روی لبهايم دم جانم علی موسی الرضاست


زندگی بعد از شروع يک زيارت شد درست
لطف آقا بود هر جا كه ضيافت شد درست

خواستم خلوت كنم يک نيمهء شب با خودش
دور و اطراف ضريحش جای خلوت شد درست

روضه ای پايينِ پا ، فوراً دعا بالای سر
كار من پيش خدا در اين مسافت شد درست

ضامن آهو شدن يک گوشهء احسان اوست
تا نگاهی كرد بر محشر، شفاعت شد درست

اشك را از ديده هر بی پناهی می خرد
او بخواهد عالمی را با نگاهی می خرد


وقتهايی كه گره برچنگ و دندان می رسد
فكر من تنها به آقای خراسان می رسد

من كجا و آب و جاروی حرم با مژّه ام
افتخار خادمی اش بر سليمان می رسد

باز هم دلتنگ ايوان طلای مشهد است
زائر كرب و بلا وقتی به ايران می رسد

از دم باب الجواد اوست كه هر صبح زود
رزق و روزی خدا دست كريمان می رسد

اصلاً از باب الجواد اوست كه يک صبح زود
ربِّ ما بر بنده های خود بهشتش را گشود


آمدم با دردهای خود دوايم را بده
التماست می كنم حتماً شفايم را بده

هر چه دارم را بگیر از من نگاهت را نگیر
لااقل تضمين اينكه من گدايم را بده

من بريدم از همه پس جان زهرا مادرت...
جان هر كس دوست داری كربلايم رابده

چشمهء اشكم كه خشكيده خجالت آور است
تا مُحرّم مَرحمت كن اشكهايم را بده

حال من را خوب كن هر طور می دانی خودت
من بميرم روی خاكی روضه می خوانی خودت


كربلا بود و تنی كه آسمان درد بود
بر گلويش جای پای خنجری نامرد بود

اولين سر كه به نيزه رفت حرمتها شكست
سهم الارث دختران ديگر نگاه سرد بود

دست در دست همه معجر به غارت رفته بود
صورت زينب اگر نيلی نبوده زرد بود

دست نامردی شبيه گوشوار فاطمه
لابلای آن غنيمتها كه می آورد بود

كربلا بود و رقيه بود و روی سوخته
شانه مي زد فاطمه بر تارِ موی سوخته


@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
میلادیه

پنجره وقتی كه از فولاد باشد بهتر است
سائل تو كور مادر زاد باشد بهتر است
ضامن هشتم سبب ها را مشخص مي كند
گاه آهو در پی صيّاد باشد بهتر است
گفت داود نبی كه تحفهء من در حرم
منبري در صحن گوهرشاد باشد بهتر است
بعد عمری پر زدن در خانه های اين و آن
اين كبوتر در حرم آزاد باشد بهتر است

سهم من پرواز شد در بام مشهد از نخست
دور ايوان طلا شد كار و بار من درست


همچنان احساس عجز‌ و ناله بيچاره ها
سربلند و سر به زير اين حرم، فوّاره ها
گوشه چشمی می كند بر چيره دست اصفهان
در می آيد يک ضريح از بين آهن پاره ها
تازه اين يک گوشه ای از محشر دنيای اوست
ازدحام جمعيت محوند در نقّاره ها
گرچه میگيرند از او كربلا و كاظيمين
بر نمیدارند دست از اين حرم اين كاره ها

بی تعارف حرف من اينست شفّاف و صريح
زلف من خورده گره بر پیچ و تاب اين ضريح


ارتزاق نوردارند از رخش خورشيدها
شد به تأييدش مؤيّدتر همه تأييدها
آنقدر دل می برد در باد رقص پرچمش
كه ندارد جايگاهی اُفت و خيز بيدها
قصه شيخ بهايی بر همه اثبات کرد
روی او باز است ترجيحاً به ناامّيدها
با نمازی كه شكسته خوانده ام در محضرش
زود ديدم شد رُفو در قلب من ترديد ها

در قنوتم قوس ابروهای او كرده هبوط
با ولايش می گذارد پيش پاهايم شروط

هر كسي زائر شده اينجا تمنّايش يكيست
خانه اميّد او، امیّد فردايش يكيست
اينهمه ايوان، عمارت، صحنِ تو در تو، رواق
اين همه دارالشِّفا كه هست آقايش يكيست
"گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه نيست"
لطف آقا صبح تا شب بر گداهايش يكيست
گرچه پائينْ پا و بالا سر دو بال مرقدند
مطمئنم اين حرم پائين و بالايش يكيست

بارها اينجا توسل كردنم بهتر شده
هشت های من به توحيد خدا منجر شده


کرده دلخون، شهد لبهايش لب زنبور را
مست جام چشمهايش دیده ام انگور را
تشنه تر شد کام من چون خواهرش از شهر قم
ریخته در جرعه ام تلخی آب شور را
هفت پشت نسل ما می آورد در صحن او
خواهش امروز سلمانی نيشابور را
ما چرا از بردن نام جوادش بگذريم
زود پیدا کرده عشقش راه های دور را

بارها بين گريز روضه اش کردیم یاد
از علیّ اكبر آقا دم باب الجواد


حجره ات در بسته پيش چشم مردم هيچ وقت
يا عبا روی سر تو بی تكلم هيچ وقت
كاشكی همواره باشد يک نفر دنبال تو
تا نگردد راه خانه بر شما گم هيچ وقت
می رسد قطعاً جوادت موقع جان دادنت
تا نيفتد از لبان تو تبسم هيچ وقت
دوريت از خواهرت قطعاً كه بی حكمت نبود
گر نشد قسمت بيایی وادی قم هيچ وقت

اينهمه اما اگر، اما اگر، منظور كه...
اينهمه آهِ جگر، آهِ جگر منظور كه ...


تشنه روی خاک افتادی ولی خواهر نديد
حال مضطرّ ترا در حجره ات بهتر نديد
تارهای صوتی ات را زهر سوزانده ولی
هيچ آسيبی لبت، از خشكی حنجر نديد
حجره تو امن ماند و صبح تا ظهر عطش
غربت دو مشک را بر دوش آب آور نديد
دست و پا بعضاً زدی اما كسي دور و برت
دست و پا گم كردنت را با علی اصغر نديد

هی طلب می كرد اشک مادری بی تاب، آب
گريه كن آرام آرام و صدا كن آب، آب


@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
میلادیه

ما به دنبال نود بودیم که صد، جور شد
در گدایی کوچه های دور مرقد جور شد
نیمه شب تا وادی قم پابرهنه آمدیم
طور موسی خواستیم و تور مشهد جور شد
سایه ای میخواستیم اندازهء خورشید حشر
گوشهء دنجی به زیر سقف گنبد جور شد
دست خالی آمدیم عمری در اطراف حرم
حاجت ما پیش این آقا نشد رد، جور شد

پیش سلطان شاه باشی یا گدا منظور نیست
بالباس پاره هم که آمدی بد جور نیست


با دعاهای کریمان میشود رزقت زیاد
تشنه هم حتی نباشی می رسد آب مراد
میخورد با یاعلی موسی الرضا زنگ بهشت
موقعی که میزند نقاره اش هر بامداد
حج اگر حج فقیران شد خدا راضی تر است
رسم این حج را به ما موسی بن جعفر یاد داد
میهمان دعوت که باشد میرود باب الرضا
میهمان ناخوانده باشد میرود باب الجواد

من گدای سفرهء دست جوادم از ازل
سالهای سال جاافتاده ام در این محل


سرکشم اما سرم پیش رضا خم میشود
عهد من در بندگی اینگونه محکم میشود
خوب میفهمم که دارم خوب مستی میکنم
چون امین اللهِ من با اشک تواَم میشود
هرکجا گفتم رضا دیدم همانجا مشهد است
هرکجا گفتم حرم دیدم فراهم میشود
مینویسم بر در این کهف اعوذ بالرضا
سگ میان خانه ی ارباب، آدم میشود

باهمین بارم، همین بار گناهم میخرند
آخرش در خانهء آقا مرا هم میخرند


دیده ام دور ضریح او خدا را بیشتر
راست میگویند میبخشد خطا را بیشتر
چون غباری از کف دنیا بلندم میکند
می تکاند هرچه این خاک عبا را بیشتر
وقتهایی که مریضم از دواهای پزشک
دوست دارم گفتن یک یا رضا را بیشتر
با غذای حضرتی در اربعین انداختند
سفره های از نجف تا کربلا را بیشتر

آنکه گفته با گداهایش مدارا میکند
باور من نیست که امروز و فردا میکند


بر در این شاه، شاهان زود زانو میزنند
خادمانش صحن را با دیده جارو میزنند
دور ایوان طلا با یاد ایوان نجف
کفتران این حوالی ذکر یا هو میزنند
گفتن" آقا به جان مادرت" روزی ماست
در حرم حاجاتمان حرف دو پهلو میزنند
تشنهء آب فراتم دور سقاخانه اش
کاسه های آب بر سقا فقط رو میزنند

بارها بین حرم گفتم رضا گفتم حسین

سالها از دوری کرببلا گفتم حسین

گرچه تنها مانده ای و هیچ کس یارت نشد
در میان حجره تو پیکرت غارت نشد
با دو چشم مضطرت خود را کشیدی بر زمین
ضربه های سنگ، سهم دیدهء تارت نشد
اربا" اربا نور چشمت را ندیدی روی خاک
وقت جان دادن جوادت بود، دشوارت نشد
هیچکس در خیمه ها بر محرمت سیلی نزد
در میان مقتلت، خواهر گرفتارت نشد

بر زمین کربلا افتاد پاره پیکری
مادری با قامت خم رفت دنبال سری


@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_رضا_ع

ز فراقت گره خوردیم و نمردیم هنوز
سالها بی تو فِسردیم و نمردیم هنوز

عملاً کار نکردیم و فقط حرف زدیم
بار هجر تو نبردیم و نمردیم هنوز

دل ما را نشکستی و دلت زود شکست
دل به غیر تو سپردیم و نمردیم هنوز

دست دادیم ولی خنجری از پشت زدیم
دست بیعت نفشردیم و نمردیم هنوز

تو همان اولش از غصهء ما پیر شدی
ما به درد تو نخوردیم و نمردیم هنوز

بین مان بودی و رفتیم به دنبال گناه
در جهالت همه مُردیم و نمردیم هنوز

غیبت از ماست نه از تو! چقدر تعطیلیم
اینهمه جمعه شمردیم و نمردیم هنوز

شده ایم آهوی سلطان که بشارت بدهید
تا نمردیم به ما حال زیارت بدهید

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

بنده ات با یاالهی آمده
نیمه شب با روسیاهی آمده

داشتم یارب ترا، دارم هنوز
راست می گویم گرفتارم هنوز

از گدا جز درد بی درمان نخر
گوهر چشم مرا ارزان نخر

سال ها دنبال معراج توام
خوبی اش این است محتاج توام

سائل این خانه دلگیرش خوش است
طفل دیوانه به زنجیرش خوش است

قرب دارم، زار و مهجورم نکن
از خودت یک ثانیه دورم نکن

پشت این در، معطلم کن بیشتر
مثل مردم آبرویم را نبر

هیچکس جز تو هوایم را نداشت
هرکه دیدم بنده را تنها گذاشت

دست من خالیست دریا پُر نعم
پای من لنگ است نزدیک حرم

"دست من کوتاه و خرما بر نخیل"
ای پناهِ بی پناهان، الدخیل

گرچه کوهی از خطا آورده ام
رو به درگاه رضا آورده ام

بارها گفتم رضا گفتم حسین
شد رضا درمانم و دردم حسین

باز هم دارم هوای عطر سیب
باز می گوید رضا یابن شبیب:

تشنه ای در گودی گودال رفت
آنقدر سنگش زدند از حال رفت

عده ای پنجه به گیسویش زدند
عده ای چکمه به پهلویش زدند

شمر با ارباب عالم تُند شد
خنجر او از خجالت کُند شد

زنده بود و دست و پا می زد حسین
مادر خود را صدا می زد حسین

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه

کفتر ایوانم و یار ندیم رضا
رزق مرا می دهد دست کریم رضا

نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی
بال زدم روز و شب دور حریم رضا

شد پر زخمی من مثل پر جبرئیل
بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا

هشت در از جنتش وا شده بر آسمان
می وزد از این بهشت باز نسیم رضا

می پرم از مرقدش اینطرف و آنطرف
در همه جا می برم عطر و شمیم رضا

خاک کف پای او سرمهء چشم همه
مرهم بالم شده خاک گلیم رضا

اینهمه راه آمدم تا بشوم جَلد او
با همه راه آمده قلب سلیم رضا

سقف گدایی من زیر همان گنبد است
هر دل آواره ای هست مقیم رضا

هر که شبی رد شد از گوشهء باب الجواد
با همهء کاهلی گشته سهیم رضا

باز دو تا جلوه کرد آینه های حرم
اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا

غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم
صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا

سائل این سفره ام زود بلندم نکن
سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا

من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه
باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا

حرف ندارد رضا حرف مرا می خرد
یک شب جمعه مرا کرببلا می برد

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه

یارمن وقتی تو باشی یار میخواهم چکار
دل به تو دادم فقط دلدار میخواهم چکار

کاشی فیروزهء قلبم تراش دست توست
پس برای عاشقی ابزار میخواهم چکار

خار گل های ضریحت دستهایم را گرفت
خوارشد غم پیش من غمخوار میخواهم چکار

باز هم در این زیارت دست خالی آمدم
خانهء تو هست کوله بار میخواهم چکار

جان آقا پشت در خوبست، تحویلم نگیر
من گدایم این همه اصرار میخواهم چکار

گر گنهکارم ولی با لطف تو هستم طرف
حرز رفت و آمد معمار میخواهم چکار

میشود وقتی کنار سفره با سلطان نشست
چند تکّه نان بی مقدار میخواهم چکار

کار من را سهل کرده یا سریع و یا رضا
در حریمش ذکر یا غفّار میخواهم چکار

کوچه و پس کوچهء دور حرم یعنی بهشت
سائل باب الجوادم کار می خواهم چکار

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
شهادت

تمام بار خویش را به چشم تر کشیده ام
خمیده و کشان کشان عبا به سر کشیده ام

میان این مسیرِکم، رسیده جان من به لب
دوبار آمدم جلو، ولی سه چار بار عقب

اگرچه زهر خورده ام به زور، چند خوشه ای
سرم که تاب می خورد، نمیخورد به گوشه ای

دگر همین نفس زدن، حریف من نمیشود
دوای این جگر بجز حسن حسن نمی شود

روی زمین که خورده ام به زخم من نمک نخورد
کسی کنار من میان کوچه ها کتک نخورد

رسیده ام به حجره و عصای دست من در است
میان گوش من فقط، صدای وای مادر است

ندیده چشم تار من هجومی از چهل نفر
نخورده روی پهلویی، دری شکسته بی خبر

سلام من به حیدر و به ناله های سد شده
سلام من به فاطمه، به چادر لگد شده

نخواستم که چاره ای به زخم بال و پر کنید
غریب مانده ام، فقط جواد را خبر کنید

جواد من بیا که بیقرار و غرق خواهشم
لبی که خشکتر شده به روی خاک میکشم

اگر که سینه می زنی برای کربلا بزن
اگر که دست و پا زدم، حسین را صدا بزن

حسین را زدند نیزه های تیز این و آن
حسین را زدند با عصا و چوب خیزران

حسین را زدند پیش چشم تار مادرش
حسین را زدند و میکشید ناله خواهرش

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع

زلف من هم خورده با زلف شهیدانت گره
من تو را دارم فقط، وقت بلاها بیشتر

چه سر و سرّی است دارند این شهیدان باشما
در حرم می گیرد آهِ ربّناها بیشتر

حاج قاسم حاجتش را در ضریح تو گرفت
سوختند از عشق تو دردآشناها بیشتر

@reza_dinparvar101
ضمن آرزوی قبولی زیارات؛
برای استفاده از اشعار حضرت علی بن موسی الرضا(ع) که مناسب ایام #زیارت_مخصوصه حضرت است، از هشتک زیر استفاده فرمائید.
" التماس دعا "

#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه

گرچه روی شانه بارم را به زحمت می کشم
از رضا که دوستم دارد خجالت می کشم

ای که بوده سایه ات در این بلایا بر سرم
آخرش دیدی خودم را هم رساندم تا حرم

غرق نعمت بودم و ناشکری من شد زیاد
من پناه آورده ام آقا به تو در این بلاد

خیلی آقایی در آغوشت به دعوت آمدم
بازهم من را پذیرفتی زیارت آمدم

آمدم مهمانیت با سر به زیری یا رضا
دستهایم را سر پیری بگیری یا رضا

بازهم نیمه نگاهی کن تو ای سلطان به ما
روزهای خوبمان را باز برگردان به ما

کاش می شد رزق محتاجان درگاهت زیاد
ازدحام جمعیت می آمد از باب الجواد

بارها حاجت گرفتم بین این صحن و سرا
میل ایوان نجف دارم در این ایوان طلا

یا علی موسی الرضا جان علی ما را بخر
ما گرفتاریم یک شب کربلا ما را ببر

*

صاحب احیا حسین و روح اَو اَدنا حسین
از ته گودال خونین می رود بالا حسین

موی او پیچیده دست قاتل از بالای سر
سنگ خورده بارها از این و آن صد جای سر

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه


ای که بودی، ای که هستی تا قیامت دستگیر
خوب شد حالا می آیم دیدن تو دیر دیر؟

بعد یک عمر آمدن رفتن سزاوارش نبود
طعنه ها خوردم که اربابش خریدارش نبود

آی سلطان! آنکه بارش بر زمین است آمده
آنکه بی تو با گناهان همنشین است آمده

زخم هایی را که دارد سینه بی مرهم شده
زائر صحن و رواق مشهد تو کم شده

درد بیماری اگر بد، درد دوری هم بد است
غافلیم ازینکه درمان در نبات مشهد است

تو شفا دادی همیشه قلب بیمار مرا
تو گرفتی غالباً دست گرفتار مرا

خانه تو قبله امیّد هفتم بسته شد
یارضا دارالشفایت روی مردم بسته شد

روزگاری لقمه نانی داشتم اینجا چه شد
باتو هرشب همزبانی داشتم اینجا چه شد

از سبوی کوثر اشک مستجابم را بده
آب و نانت را نمیخواهم جوابم را بده

رخت سائل از دوسال قبل خاکی ترشده
مادر از عصیان من امسال شاکی تر شده

گر سیه بالم، وبالم، دادی آب و دانه ام
هرکه باشم هرچه باشم جلد این میخانه ام

ما گداها بر دری غیر از حرم ننشسته ایم
میشود احوال ما را هم بپرسی؟ خسته ایم

اعتباری نیست برحال من و اعمال من
پس اگر مُردم بیا فوراً بگو: این مال من

@reza_dinparvar101
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه

چه عزیز و چه محترم بودم
پیش سلطان ذوالکرم بودم

عمر من پای من حساب نشد
چند روزی که در حرم بودم

از همان روز اول دیدار
فکر این روز آخرم بودم

زائر تو شدم بجای همه
التماس دعا برای همه


لطف بر زخم روی بالم کن
زحمتت داده ام حلالم کن

جنس دکّان خود حسابم کن
کلب میخانه ات خیالم کن

من بهم ریختم که رفتنی ام
فکری امشب فقط به حالم کن

وصل و هجران تو که باهم شد
محفل گریه هم فراهم شد


دوستم داری اینقدر شادم
دم باب الجوادت افتادم

بی خیال همه! ترا عشق است
تو فقط می رسی به فریادم

چون مریضم مرا بغل کردی
نرود این زیارت از یادم

کسی اندازهء تو فکرم نیست
پیش تو حال و روز من عالیست


می و جام و سبو خداحافظ
حرم روبرو! خداحافظ

آبروی مرا خریدی باز
شاهِ باآبرو خداحافظ

با وفا! بعد این همه دوری
جان آقا نگو خداحافظ

داشتی یارضا هوایم را
بیشتر از سه جا هوایم را


چه عذابی! خدای من چه شده؟
اثرات دعای من چه شده؟

بین مشهد رسیده مادر تو
که بگوید گدای من چه شده؟

به خدا یا رضا گرفتارم
روزی کربلای من چه شده؟

شدم از این فراق خسته رضا
به همان پهلوی شکسته رضا


ماه و شمس و قمر پریشان شد
جگر اهل بیت سوزان شد

با عنانی که دست عباس است
خواهری راهی بیابان شد

وای از موقعی که می بینند
نیزه ها رحل زیر قرآن شد

ترس دارم به عمه بر بخورد
سنگ از هر طرف به سر بخورد


کاش حالا که بال و پردارند
این چنین نیّت سفر دارند...

ده برابر مواظبت بکنند
صد برابر لباس بردارند

دختران علی همه بین
کوچه بازار دردسر دارند

ای علمدار بین آن اوباش
فکر بی معجری زنها باش


@reza_dinparvar101
#امام_جواد_ع
مدح-شهادت

خوشبخت شد آنکس که گرفتار جواد است
عاشق شدن ما سر اجبار جواد است

عمریست گدائیم ولی غصه نداریم
سقف سرمان سایهء دیوار جواد است

ما را نبرید از سر این کوچه به جایی
جنّات خدا گوشه و بازار جواد است

در نوکری خود طلب مزد نکردیم
پُر بودن این کیسه به اصرار جواد است

سائل شدن ما عطش بندگی آورد
چون سفرهء ما سفرهء افطار جواد است

جان میدهد این کندنِ جان پیش کریمان
عیسىٰ شده آن مُرده که بیمار جواد است

تا صبح ابد خانه ات آباد رضا جان
از بس حرمت مشهد آثار جواد است

گفتند چرا گریه کن فاطمه هستید؟
گفتیم که این کار فقط کار جواد است

پای عطش او چقدر هلهله کردند
این هلهله ها زیر سر یار جواد است

@reza_dinparvar101
#امام_جواد_ع
شهادت

زدم به آب در این سیل بی گداری که ...
شکسته است مرا خنده های یاری که ...

نشسته است ببیند چگونه خواهد خورد
ترک به تارک لبهای پر غباری که ...

به خاک حجره فتاده ز شدت عطش و
عذاب او شده این چشم آبداری که ...

گرفته اند به سخره به هلهله با رقص
کنیزها همه در گوشه و کناری که ...

مرا به یاد کسی بین قتلگاه انداخت
به یاد خستگی جسم آن سواری که ...

سرش به نیزه و انگشترش به یغما رفت
و می شنید به گوشش یکی دو باری که ...

حرم شلوغ شد و آن وسط زنی می گفت:
غریب تشنه تو حال مرا نداری که.

چه خوب شد که مرا خواهری نبوده و نیست
که خون شود به دلش در همین دیاری که ...

تنم سه روز و سه شب روی خاک می افتد
کبوتران حرم می کنند کاری که ...

گریز روضهء کرب و بلاست تا محشر
گریز روضهء این درد بی شماری که ...

صدای کاسه شکستن به جان من انداخت.
در این کویر شده اشک، آب باریکه.

@reza_dinparvar101
شرحی کنار سورهء کوثر گذاشتی
بر روی صفحه، لالهء پرپر گذاشتی

طرز نفس نفس زدنت میکشد مرا
آقاچه شد به روی زمین سر گذاشتی

حالی نداشتی و به هنگام هلهله
سر را به روی دامن مادر گذاشتی

کمتر به در بزن سر خود را، دلم شکست
با لکه های خون که روی در گذاشتی

یک آب گفتی و بغلش چند یا حسین
پهلوی آب روضهء دلبر گذاشتی

کف میزدند دور تو گرچه کنیزها
کی یک گلوی تشنه به خنجر گذاشتی

با این تنی که رفته غریبانه روی بام
غصه برای چند کبوتر گذاشتی

خواهر نداشتی بخورد سیلی از همه
جایی برای روضه معجر گذاشتی

#امام_جواد_ع
#شهادت

@reza_dinparvar101