عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.24K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی
تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی

آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن
مُشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنى

اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط
می شود زنجیر را از پای نوکر وا کنی

من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت
پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی

افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر
اصلاً اینجا آمدم که از سرم شَر، وا کنی

واسطه چه بهتر از این؛ نام زهرا هست که
آنقدر می کوبم این در را که آخر وا کنی

گریه از نان شبی که می خورم واجب تر است
کاشکی بر چشم خشکم نهر کوثر وا کنی

من گرفتاری خود را میبرم امشب نجف
تا گره های مرا با دست حیدر وا کنی

هرشبى كه ذکر کام تشنه ام شد ياحسين
مى شود رويم حسابى صد برابر وا كنى
*
دست و پا كمتر بزن خيلى اذيت مى شوم
مى شود ای تشنه لب چشمى به خواهر وا كنى

بى حيا آهسته تر، آهسته تر خنجر بزن
كاشكى از گريه هاى مادرش پَروا كنى

@reza_dinparvar101
#امام_زمان_عج

خدا کند که در و تخته ای به هم بخورد
و یا جرقه عشق تو بر سرم بخورد

تویی که در همه دنیا زبانزدی آقا
غروب جمعه شد اما نیامدی آقا

من انتظار تو را می کشم بیا برگرد
شکسته وزن کلامم «تو رو خدا» برگرد

غروب جمعه شده؛ باز هم دلم تنگ است
کبوترم که بدون تو سهم من سنگ است

چقدر شکوه کنندت زبان قاصرها
چقدر بی تو بخوانند شعر، شاعرها

"روا بود که گریبان ز هجر پاره کنم
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم"

بیا که بی تو جهان فقر مطلق است انگار
بیا که کفر- بدون تو برحق است انگار

نگار من به فدای تفقدت آقا
دلت گرفته برای دل خودت آقا!

چقدر بی تو بخوانم مَتی تَرانا را
ببین که تا به کجاها کشیده ای ما را

چقدر بی تو بگویم نگار آمدنی است
قراربخش دل بی قرار آمدنی است

به انتقام شهیدان عصر عاشورا
سفیر فاطمه با ذوالفقار آمدنی است

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

آمدم باز درِ میکده ات گریه کنان
تشنه ام، تشنه ی دیدار، سبویی برسان
اینطرف آنطرفم جان رقیه نکشان
بنده ات را به سر سفره ی زهرا بنشان
خواهشاً اشک دوچشمان مرا جاری کن
کار از کار گذشته است، خدا کاری کن
****

سینه ام وادی طور است و پُر از نور جلی است
تازه فهمیده ام این گریه، چه خیر العملی است
دامنِ رحمتِ تو هم ابدی، هم ازلی است
بنده ی سینه زنت، دست به دامان علی است
به سرم سایه ی ایوان و امان نجف است
دل من تنگ علی، تنگ اذان نجف است
****

من به هم ریخته ام کاش که درهم بخری
گذری هم که بیایم تو زمن می گذری
در شب اول قبرم، ز تو دارم اثری
آمدم تا که مرا پیش حسینت ببری
من خجالت زده تو شدم آبم نکنی
جلوی چشم علمدار، خرابم نکنی
****

آمدم تا که فقط دل بسپارم به حسین
بگذارید بیفتد سر و کارم به حسین
باز افتاده همه کوله و بارم به حسین
تک و تنهام، کس و کار ندارم به حسین
شب جمعه است دلم دور و بر کرببلاست
حسرت پیر غلامت، سفر کرببلاست
****

آن لبِ تشنه که می خواند دعا ریخت به هم
ته گودال، سری با نوک پا ریخت به هم
مادری گفت حسین و همه جا ریخت به هم
خیمه ها ریخت به هم، کرببلا ریخت به هم
کهنه ی پیرهنی داشت و صیاد کشید
سر ناموسِ حسین بن علی داد کشید

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه

اگر چه دل به پای عشق پا نيست
ولی يكدم ز كوی تو جدا نيست

چه سرّی خفته در قاموس چشمت
كه در آن غیر راز اِنّما نيست

عجب حرزيست بر لب های مستت
كه بالادست آن اصلاً دعا نيست

بزن تيری به قلبم با نگاهت
مرا از جان فدا كردن اِبا نيست

مگردان رو، مچرخان چشم ارباب
دری سویم به جز كوی تو وا نيست

محل بگذار و منّت اين گدا را
كسی كه با تو باشد بی بها نيست

به مشی آرمانی ظهورت
خط سيري به غير كربلا نيست

به جز اين هيچ كهنه آرزويی
به قلب پاره ی خون خدا نيست :

بزن سيلی به قنفذ تا بداند
كه يكدست تو مولا بی صدا نيست

@reza_dinparvar101
#حضرت_معصومه_س

باده و كوثر علی، صهبا و كوثر فاطمه است
روزی معراجِ طاها، سيبِ نوبر فاطمه است
بهترين زنهای عالم را پيمبر فاطمه است
عصمت ذات خدا ماهيتاً در فاطمه است
جده ی معصومه ی موسی بن جعفر فاطمه است
****

غالباً در آستانش سر، كه خم باشد بس است
بركت زهرا به ما هر چند كم باشد بس است
دختر زهرا اگر صاحب حرم باشد بس است
كار دست حضرت معصومه هم باشد بس است
آنكه می بخشد عطای صد برابر فاطمه است
****

با گناهم آمدم در محضرش من را خريد
آبروی گريه های نوكرش من را خريد
سالها اينجا نشستم آخرش من را خريد
عاقبت اصلاً به من چه؟ مادرش من را خريد
وقت های نا اميدی ، تير آخر فاطمه است
****

نسل زهرا دخترانش هم امامت می كنند
بيشتر از آنچه می خواهی كرامت می كنند
تا كنيزان كنيزانش شفاعت می كنند
زائرانش در صف محشر قيامت می كنند
چون خدا يك جلوه اش در روز محشر فاطمه است
****

حضرت سلمان به يك آن شد امين، زهرا كه خواست
شد كسا نازل به ختم المرسلين، زهرا كه خواست
چادر معصومه شد كهفِ حصين، زهرا كه خواست
شهرقم شد لنگر روی زمين، زهرا كه خواست
عالم و آدم نمی فهمند، محور فاطمه است
****

زود می بخشند ما را با دعای دَرهَمَش
سوی زهرا مي كند تعظيم دائم پرچمش
غالباً دختر به مادر مي رود درد و غمش
دور او بودند اما مردهای محرمش
آنكه رو می گيرد از هر كس به بستر فاطمه است
****

بی رضا چشمان او شد خيس امّا تار ، نه
سينه اش آتش گرفت از هجر، از مسمار نه
دل تسلايش همه دادند با آزار، نه
شد عصايش شانه های ديگران، ديوار نه
آنكه افتاده به پای شير خيبر فاطمه است
****

كوچه وقتی تنگ باشد راه می ريزد به هم
صورت حوريّه با يك آه می ريزد به هم
با خسوف چهره ی او، ماه می ريزد به هم
آتش آوردند از چه؟ شاه می ريزد به هم
آنكه باپهلو گرفته ضربه ی در فاطمه است
****

از چه رو با دستِ بسته همسرش را می برند
اين چنين شد كه اسيری دخترش را می برند
موقعِ غارت كه باشد، بهترش را می برند
برزمين افتاده زينب، معجرش را می برند
كيست دارد مي دود دنبالِ معجر؟ فاطمه است

@reza_dinparvar101
#امام_حسن_عسکری_ع

کسی که ماه شب چارده اسیرش بود
سرِ تمامی افلاک، سر به زیرش بود
کسی که دست خدا دستِ دستگیرش بود
هزارچشمه ی جوشان پی کویرش بود
بهشتِ حُسن، گل حُسنِ بی نظیرش بود
صفات حضرت الله در ضمیرش بود
ببین که خانه هادی چه محشری شده است
بیا طلیعه ی میلاد عسگری شده است
****

تمام پهنه ی عالم شکوفه بارانش
فرشته ها و ملائک طلایه دارانش
به وسعت دو جهان، خوان ریزه خوارانش
فرشته های خداوند همجوارانش
جحیم شعله کشان از فراق یارانش
بهشت گشته بهشت از گل بهارانش
به بارگاه سعادت، زمان هم عهدی است
سرود اهل زمین، ذکر یا اباالمهدی است
****

زعرش، حضرت جبریل بر زمین پُل زد
ز فرش، دیده عالم به عرشیان زُل زد
لبم به مدح گل فاطمه توسل زد
دلم به مصحف آیات او تفال زد
شکوفه های سرشکم یکی یکی گل زد
مِیِ جنون ز خروش تحیرم غل زد
دوباره خاص ترین بنده ی خدا شده ام
کبوتر حرم امن سامرا شده ام
****

کتاب نوکریم را مرور کردم باز
شکسته های دلم را بلور کردم باز
قیامتی به دل اهلِ نور کردم باز
به ذهنِ خلوتِ شعرم خطور کردم باز
ز صحن های حریمش عبور کردم باز
نگاه، مثل سلیمان به مور کردم باز
خمیده سرو قدم، در حریم هجرانش
چه خوب می شد اگر می شدیم مهمانش
****

به شوق و ذوق زیارت، دلم چه محزون شد
مسیلِ کوثرِ چشمم شریعه ی خون شد
فراق دیدم و قلبم دوباره مجنون شد
کتیبه های حرم آه... سِرّ ِ مکنون شد
کبوترم که غریبانه باز مدفون شد
نگو که نوکرت از این حریم بیرون شد
دلم گرفته در این روزها برای حسن
خدا کند بشود باز، سامرای حسن

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع


ساحل دریای رحمت، غرق عصیان آمدم
آبرویم را نریز آلوده دامان آمدم

بعد عمری سرکشی و معصیت برگشته ام
با دو چشمِ پُر گناه و خیسِ باران آمدم

از دلِ زندان نفسم، نیمه شب بیرون زدم
بی پناهم من که با پای گریزان آمدم

آنقدر شرمنده ام کردی که در اوج خطا
هیچ کس اصلاً نفهمیده پشیمان آمدم

دوستت دارم اگرچه تو اذیت می شوی
دوستم داری که با حال پریشان آمدم

یا سریع المغفره؛ من دشمنی کردم ولی
در میان خانه ی تو مثل مهمان آمدم

با لباس پاره و روی سیاه و حال زار
تا قسم دادم به آقای خراسان آمدم

سایه ی عفو تو افتاده به روی جرم من
زودتر من را ببخش از زیر ایوان آمدم

دستِ خالی مرا فوراً گرفت احسان تو
هر شب جمعه فقط گفتم حسین جان آمدم

*
مادری انداخت خود را روی جسمی چاک چاک
گفت با این قدّ خم، افتان و خیزان آمدم

گفت حالا که دهانت نیزه خورده جای آب
از مدینه تا ته گودال؛ عطشان آمدم

گفت گیسویت چرا از پشت سر پیچیده است
اینقدر با قاتلت خود را نچرخان‌ ...آمدم

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_حسن_عسکری_ع

ای عرش و فرش، گوشه ای از ماسوای تو
پر می زند دوباره دلم در هوای تو

محتاج آمدم دم دارالشفا بیا
من خوب می شوم به خدا با دوای تو

نشناختم ترا وسط روضه ها ببخش
تو آمدی و پا نشدم پیش پای تو

تو بوده ای مراقب دلشوره های من
من بوده ام مسبّب دلشوره های تو

یاایها العزیز دری باز کن فقط
تنها شده میان جماعت، گدای تو

سوی گناه رفته ام و قهر کرده ای!
دردسر است نوکری من برای تو

دست مرا بگیر که آلوده ام ولی
مهمان سفره حسنم با دعای تو

می گفتی ای عزیز دلم کاشکی شبی
این هم ضریح و تذکره ی سامرای تو

ما را ببر سحر دمِ سرداب سامرا
جانم فدای چهره ی مشکل گشای تو

حق دلم وصال شما بود، ادا نشد
راه زیارت حرم ِبسته وا نشد

@reza_dinparvar101
#شهید_محسن_فخری_زاده

ای جلوه ی عشق، عشق فوق العاده
افلاک نشینِ روی خاک افتاده

گمنام! شهادتت مبارک باشد
نشناختمت محسن فخری زاده

سرباز سپاه حاج قاسم بودی
گفتی چه به سردار، سرِ سجاده؟

این مرگ، تلاشِ صلحِ آمریکائی است
بیدار شوید ملّت آزاده

ای ننگ به حامیان اسرائیلی
ای لشکر صاحب الزمان(عج) آماده!

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#حضرت_معصومه_س
#حاج_قاسم_سلیمانی

اگرچه بر غم و دردم، دوای دائم نیست
مریض عشق تو هستم، علاج لازم نیست

به روی شانه ی اشکم، دو چشم بیمار است
نشسته پشت درت بنده ای که سالم نیست

خودت در اوج گناهان صدا زدی که بیا
ببخش، پرده دَری های من مداوم نیست

بدون دعوت اگر آمدم حلالم کن
به جان فاطمه این بینوا مزاحم نیست

کنون که راه حرم ها به روی من بسته است
کسی به فکر پناه ِگدای ِنادم نیست

بلای توست که دُورِ ضریح ها خلوت
و جای آن همه زائر، بغیر خادم نیست

مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست

شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد
کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟

****
دوباره دختر زهرا به دردسر افتاد
دوباره دل به دل بیقرار کاظم نیست

اسیر روضه ی معصومه ام که چون زینب
به دور محمل او لشکری مهاجم نیست

-همانکه خورده کتک از همه اراذل شهر
همانکه صورت او خالی از علائم نیست-

سری مقابل زینب به زیر پا افتاد
سری که بر نوک نی، حنجرش مقاوم نیست


@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#فاطمیه

لنگیم همه! عصای ما را بفرست
آمینِ پس از دعای ما را بفرست

بیماری ما صعب العلاج است بیا
ای جانِ شفا، شفای ما را بفرست

حالا گرفتار بلاها شده ایم
راه گذر از بلای ما را بفرست

از خوف ندیدن تو مُردیم همه
ای وعده ی حق، رجای ما را بفرست

در وقت سرازیری قبر و ملکوت
لبیکِ بیا بیای ما را بفرست

یا آنکه گناه همه را زود ببخش
یا واسطه شو رضای ما را بفرست

حالا که نصیبمان نشد دیدن تو
سهمیه ی سامرای ما را بفرست

شاید برسد جنازه ما به حرم
تا کرببلا صدای ما را بفرست

مادر بخورد زمین، عزای همه است
پس پیرهن عزای ما را بفرست


@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#گودال

ثانيه های عمر من تباه شد نيامدی
روزشمار من پر از گناه شد نيامدی

سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام
هجر تو بيشتر زسال و ماه شد نيامدی

نذرِ ادا نگشته ی خاطره های گمشده
دفتر خاطرات دل سياه شد نيامدی

يوسفِ يعقوب شده! شهر، پر آشوب شده
يوسفِ انتظار، بين چاه شد نيامدی

وای از اين بی خبری، آه از اين دربدری
كوچه ی تنگ سينه ام پر آه شد نيامدی

خانه به دوش گشته ام، فقر فروش گشته ام
هستی من فدای يك نگاه شد نيامدی

شريعه ی شعر و غزل! چشمه ی آب و آينه!
كنايه های ما پُر اشتباه شد نيامدی

علَم به دوش انتقام! دلهره ای است در خيام
ظهر عطش حسين بی سپاه شد نيامدی

داغ ترين مرهمِ زخمِ ريشه ای شاعری
دست غزل، دخيل قتلگاه شد نيامدی

تو برگزيدنی ترينِ اشكواره ی منی
بساط سور و سات ما به راه شد نيامدی

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

بی کس و کار آمدم تا که مرا یاری کنی
در دل شب، چاره ای بر عبد ناچاری کنی

عزت از تو دارم و بی آبرویی از خودم
کاشکی ای آبرو دار؛ آبرو داری کنی

راستی دیدی طبیبان هم جوابم کرده اند؟
زار و بیمار آمدم از من پرستاری کنی

مردم آزاری به درگاهت پناه آورده است
چون نمی آید به تو که مردم آزاری کنی

بنده ی آلوده ی خود را نمی بخشی نبخش
من نخواهم رفت از این خانه هر کاری کنی

بار کج آوردم اما زود تا منزل رسید
چون علی میخواست بارم را خریداری کنی

منتظر هستم بیاید هر شب جمعه حسین
تا که با این بنده ی بد، خوب غمخواری کنی

مستجاب الدعوه ی ما در سحرها فاطمه است
جان زهرا آمدم رفع گرفتاری کنی

مادر ما سوخت، جای ما همه در خانه اش
تا نبیند آتشی راهی رخساری کنی

آه زهرا جان، چه شد مجبور بودی پشت در
بافشار میخ در، تکیه به دیواری کنی

من فدای تو که رفتی کربلا بالای سر
بر لب خشکیده ی اربابمان زاری کنی

چه بلایی بر سر پیشانی اش آورده اند
که تو را مجبور کرده فکر دستاری کنی

سخت می شد گوشه ی گودال؛ زیر چکمه ها
که سرش را روی دامانت نگهداری کنی

کاش میشد فاطمه بادخترت بین مسیر...
چاره ای برچشم های کوچه بازاری کنی

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج

بر گوش می آید پیام منتظرها
یک روز می آید امام منتظرها

مُردند با عهدی که بر پای تو بستند
دیدند رویت را تمام منتظرها

زخم است چشم گریه کن های فراقت
اشک است تنها التیام منتظرها

روزی که برمیگردی از صحرانشینی
دنیا شود دیگر به کام منتطرها

از پشت در که فاطمه اسم تو را بُرد
از لب نیفتاده سلام منتظرها

ما را ببر تا کربلا، جان ابوالفضل
ای خیمه ات بیت الحرام منتظرها

فطرس به شش گوشه سلامی می رساند
هر روز صبح از پشت بام منتظرها

رمز قیامت یالثارات الحسین است
جانم به فریاد قیام منتظرها

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

در مناجات خدا از همه بهتر گریه است
آب تطهیر گناه، اول و آخر گریه است

زحمت پای ورم کرده ی مادر شده است
تا بفهمیم که قصد از می کوثر گریه است

مرتضا سفره می انداخته در نخلستان
پدرم گفته فقط رزق خدا در گریه است

شرّ به پا کرده ام و با عجله آمده ام
با معاصی که پی اش چند برابر گریه است

برنگشتم که معطل بشوم پشت درت
آنچه آورده مرا یک شب دیگر گریه است

اشک من را که بگیری دل من می گیرد
شب قدر است و شده آنچه مقدّر گریه است

شاید امشب نفسم بند بیاید، بروم
لَنگی بندگی ام در صف محشر گریه است

"بهترین حالت بنده به خدایش سجده است
بهترین هدیه ی ارباب به نوکر گریه است"*

آه شش گوشه! ببین خواب ندارم شب و روز
از جدایی تو هر گوشه ی بستر گریه است

در تب و تاب حرم بودم و گفتند بیا
شب جمعه شب رحم است و سراسر گریه است

جان عالم به فدای لب عطشان حسین!
آنچه روی لب تو ریخته مادر گریه است

بی وضو آمد و بر گیسوی تو چنگ انداخت
کار زینب پس از آن کُندی خنجر گریه است

همه دارند به دنبال سرت می گردند
نیزه ی آهنی و پاره ی حنجر گریه است

اینکه شد پیرهن خونی تو دست به دست...
اینکه خواهر ببرد دست به معجر گریه است

*این بیت، سروده برادر بزرگوارم، جناب آقای حسین ساکی است.

@reza_dinparvar101
#مناجات_امام_زمان_عج
#کوفه

مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو
سلام بر تو و هر کس که شد مقرب تو

حدیث عشق، اگر از زبان تو باشد
خداگواست که جانی بگیرم از لب تو

همیشه قبله ی عشاق، قلب معشوق است
بخر مرا که مشرّف شوم به مذهب تو

تمام عمر، مرا کشته ای به تیغ فراق
چقدر جان بدهم در هوای یک شب تو

مرا به خود برسان، نه به دارو و درمان
شفا نخواستم از نسخه ی مجرّب تو

فقط از آبرویت خرج نوکرت کردی
شده سیاه ز اعمال من مُرکّب تو

گناه کردم و دیدی... به گریه افتادی
گناه کردم و دیدم زیاد شد تب تو

نیامدم سر سفره، غذا فرستادی
برای آنکه به زهرا رسیده منسب تو

یکی دو بوسه طلبکارم از ضریح حسین
مسافر حرمم با دعای زینب تو

سری مقابل خود دید و بین محمل گفت:
فدای خون لب و موی نامرتب تو

حروف حلق تو را قطعه قطعه می شنوم
ادا نشد وسط نیزه حق مطلب تو

نگاه شرّ اراذل شده مخاطب من
زبان سنگ اراذل شده مخاطب تو


@reza_dinparvar101
#حضرت_زینب_س
#میلادیه

کار اشک است اگر از مژه ها افتادن
کار عشق است به پای تو زپا افتادن

دست تقدیر، مرا سوی نگاهت انداخت
پس مهم است همین حرف...کجا افتادن

می شود عکس‌ تو تکثیر، در آن دل که شکست
می کند خُرد اگر آینه را افتادن

از انا الحق شده معلوم چه حالی دارد
به هواداری تو، سر به هوا افتادن

میشود مثل غباری سر راهت برخاست
میشود رفت به معراج تو با افتادن

می برد آخر رویای تعبد ما را
با دو زانو به قدمهای شما افتادن

تا نخ چادر تو می برد از فرش به عرش
چه نیازی به طلا دست گدا افتادن

چرخ این چرخ به امید خودت می چرخد
پس بعید است بیفتد به صدا افتادن

با صدای تو شنیدیم در افلاک؛ "حسین"
وقت تسبیح شد و یاد خدا افتادن

کاشکی هرچه اگر هست به جانم برسد
-دور از جان تو؛ در هول و ولا افتادن-

بر بلندی ..ته گودال..میان آتش..
آه بر سر زدم از این دوسه جا افتادن

دست عباس مگر سایه ی چشم تو نبود
راغبت کرده چه دستی به جدا افتادن

گذرم خورده به جایی که نباید زینب
از به نی رفتن سر پیش تو... تا افتادن

***
مثل آوار بریزد سرشان دیواری
که بنا می شود از سنگ بنا افتادن

دیدن عکس ضریحی که ندارد زائر
بدتر است از سفر کرببلا افتادن

@reza_dinparvar101
#حضرت_زینب_س
#میلادیه

کنار زد چو سپیده سیاهی شب را
گرفت مهرِدل افروزِمهر، کوکب را
نوشت دست قضا، حُسن حُسن مطلب را
به روی دست ملائک چو دید زینب را

فرشته ها همه بر هم نوید می دادند
ملائکه خبر از صبح عید می دادند

به کوچه کوچه ی دل، نور، جلوه ها می کرد
برای دیدن گل، اشک، کوچه وا می کرد
زمین به سینه ی مستش، خدا خدا می کرد
خدا به گفتن یا زینب اکتفا می کرد

رسیده آنکه به والله عصمت الله است
کسی که کوه حیا در برابرش کاه است

بیا که درک شود لذت حضور حسین
بیا که با تو شود جُفت، بزم جور حسین
بجوش در خُم اشک و بگیر شور حسین
بخند تا بِرُبایی دل صبور حسین

" کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق ناموس سامری بشکن"

تو کوه صبر و وقاری و همتی زینب
تو معدن کرم و روح رحمتی زینب
تو گوهر شرف و بحر عصمتی زینب
تو لحظه لحظه طلوع قیامتی زینب

بزن شرر به دل دشمنت به یکباره
بخوان یکی دو خطابه میان گهواره

خطابه های تو از حرف مهتران، خوشتر
شمیم عطر تو از سدره ی جنان، خوشتر
به راه عشق تو مُردن، ز نقد جان، خوشتر
دمشق توست ز جنات عرشیان خوشتر

توقعات گداهای سفره ات بالاست
وصال کرببلا بی دمشق بی معناست

تو یادگار علی؛ سینه سوز فاطمه ای
به علم عالم امکان تویی که عالمه ای
به صبر و حلم رقیه تویی که خاتمه ای
ای اوج عشق حسین، عشق شاه علقمه ای

فرات خون شده هر چشم کربلای حسین
چراکه جای تو خالی است بین آن حرمین

چه سنگها که شکستند در پی قدمت
چه داغها که نشستند بر دل المت
چه اشکها که روان شد ز شوره زار غمت
چه ناله ها که فروریخت در شب حرمت

نشسته در دل خون، پاره ی مفاتیحت
و ریخت روی زمین دانه های تسبیحت

چو تیغ ها به گلوگاه زخم، رو کردند
ز خون پاک حسینت همه وضو کردند
غبارها، تن مجروح را رفو کردند
هزار بوسه به جای تو بر گلو کردند

نگینِ روشنِ انگشتر تو را بردند
به روی ناقه عریان تو را کجا بردند

سری بلند شد از نی، تو را نظاره گرفت
دمی که سنگ حرامی تو را اشاره گرفت
شکست تا که برای تو راه چاره گرفت
برات با لب خونبار، استخاره گرفت

اگرچه بر سر نیزه حسین اقامت کرد
اراده کرد اگر هر کجا، قیامت کرد

@reza_dinparvar101
#حضرت_زینب_س
#میلادیه

باز چشمم به دری مانده ز خواب افتاده
دلم از فرط جنون در تب و تاب افتاده
کاسه در برکه ی مواج شراب افتاده
کار من باز به یک باده ی ناب افتاده

باز هم ذکر لب فاطمه یارب شده است
مرتضی محو در آیینه ی زینب شده است

بنویسید بیایند مسافرترها
مستها، دلشده ها، از همه شاعرترها
بنویسید به عشق دلِ زائرترها
که بیایند طواف، از همه جابرترها

از دل عرش خدا، دلبر و دلدار رسید
کو حسین بن علی! قافله سالار رسید

چقدر عاطفه گنجانده خدا در خواهر
چه می آید بغل واژه ی محشر خواهر
گریه انداخته بر دیده ی مادر خواهر
چه صفایی است در این جشن برادر خواهر

مرتضا فخر به او کرده، به خود می نازد
فاطمه بر رخ او پوشیه می اندازد

ناز از حضرت زینب بود و کشته حسین
دست انداخته دور و بر انگشتِ حسین
وا شده بر همه عشاق، چنین مُشتِ حسین
تا که آمد همه گفتند حسین پُشتِ حسین

مثل یک روح میان دو بدن می مانند
پای هم بعد علی، بعد حسن می مانند

ز وقارش شده پای همه ی عالم سُست
شده از نور وجودش، دو سه خورشید درست
پشت ارباب در آمد ز همان روز نخست
دست از غیر حسین بن علی، شست که شست

پر جبریل امین هست، ولی راحت نیست
بغلی بودن این طفل، که بی حکمت نیست

گرهی را که خدا بست به دست زینب
مادّه تبصره اش هست به دست زینب
می شود روزی ما دست به دست زینب
خون اگر ریخت حلال است به دست زینب

کار عشق است چه ربطی به تو و من دارد
سر اگر نذر حسین است شکستن دارد

حرف از سر شد و سر شد شب زینب با سر
چقدر سخت گذشت آه چهل شب با سر
چقدر سنگ می آمد طرف لب با سر
چقدر گفت به دشمن که؛ مودب با سر!

روضه خوان ضجه زد و گفت در این مصرع آه
دم دروازه ی ساعات بگو بسم الله

چقدر خورد به آن زخمه ی روی سر، سنگ
دل سنگ آب شد از ضرب صدای هر سنگ
طی این مرحله شد سخت تر از صد فرسنگ
کاش یک بار نیاید طرف معجر، سنگ

از چپ و راست بلا بود که نازل می شد
نوبت بردن سر، جانب محمل می شد

قبله شد محمل و خم شد کمرِنیزه کمی
سر صدا کرد همانجا خبرِ نیزه کمی
دیده شد از پسِ آن پرده، سرِنیزه کمی
جگری سوخت خنک شد جگرِ نیزه کمی

ریخت خون از غم آن بانوی بی معجر، چوب
شد از آن واقعه شرمنده ی خونِ سر، چوب

@reza_dinparvar101
#مناجات_با_خدا
#حضرت_علی_اکبر_ع

آمدم سوی تو راهی وا کنم تا وقت هست
آمدم شاید تو را پیدا کنم تا وقت هست

هر شب جمعه فقط کارم توسل کردن است
قصد دارم خویش را احیا کنم تا وقت هست

نامه ی اعمال من را می دهی در دست راست
زود باید برگه را امضاء کنم تا وقت هست

من امان می خواهم از«یومَ یَعَضُّ الظّالم»ت
تا سحر مولای یا مولا کنم تا وقت هست

آرزوهای دراز عمر مرا بر باد داد
می نشینم با خودم دعوا کنم تا وقت هست

ای «رفیق لا رفیق له» شدم من بی رفیق
با تو حالا آمدم نجوا کنم تا وقت هست

من نه آنم که «یُصِرُّونَ علی الحِنثِ العظیم»
آمدم که خوب با تو تا کنم تا وقت هست

کاشکی با یا کریم العفو های نیمه شب
بین خوبانت، خودم را جا کنم تا وقت هست

عاشقی بی دست و پایم، دست داده در دعا 
روضه ای جانکاه دست و پا کنم تا وقت هست
*
دست من زیر عبا و پیکرت روی عبا 
چاره ای باید بر این اعضا کنم تا وقت هست

عمه ات را می برم از حلقه ی نامحرمان
تا مراعات دل زهرا کنم تا وقت هست

ای علی این خنده ها در کوفه بدتر می شود
کاش فکر معجر زن ها کنم تا وقت هست

@reza_dinparvar101