آیه ها جز دعا نیاوردند
غیر یا ربّنا نیاوردند
سجده ها بی ولای اهل البیت
رو به سوی خدا نیاوردند
بین هر سطری از روایت ها
جز حدیث کسا نیاوردند
خرج ما گردن کریمان است
خم به ابروی ما نیاوردند
ابرها تاکنون روی دستِ
سحر سامرا نیاوردند
خادمان، بی اجازهء هادی
پشت این در، گدا نیاوردند
اربعین، قبل سامرا رفتن
گریه های مرا نیاوردند
یار ما را به پادگان بُردند
به سرش کم بلا نیاوردند
تا دم کاخِ قاتلش او را
بی غم و ناسزا نیاوردند
بین زندان پس از اذیت او
آب و نان و غذا نیاوردند
گرچه با زهر کشته شد آخر
تشت، چون مجتبا نیاوردند
بین این روضه ها فراتر از
روضهء کربلا نیاوردند
بدنش را شبیه جسم حسین
بارها زیر پا نیاوردند
بین گودال، پیش مادر او
خنجری در قفا نیاوردند
نوک چکمه به پهلویش نزدند
پیرمردان عصا نیاوردند
از تنش جای هدیه و سوغات
پیرهن یا عبا نیاوردند
زود تشییع شد، نه بعد سه روز
بهر او بوریا نیاوردند
بین خورجین شبانه کنج تنور
ماهِ سرنیزه را نیاوردند
خواهری را زدند در کوفه
پای زخمش دوا نیاوردند
نان و خرما به بچه ها دادند
زینبش را بجا نیاوردند
رفت تنها میان بزم شراب
سر زینب چه ها نیاوردند!
#امام_هادی_ع
@reza_dinparvar101
غیر یا ربّنا نیاوردند
سجده ها بی ولای اهل البیت
رو به سوی خدا نیاوردند
بین هر سطری از روایت ها
جز حدیث کسا نیاوردند
خرج ما گردن کریمان است
خم به ابروی ما نیاوردند
ابرها تاکنون روی دستِ
سحر سامرا نیاوردند
خادمان، بی اجازهء هادی
پشت این در، گدا نیاوردند
اربعین، قبل سامرا رفتن
گریه های مرا نیاوردند
یار ما را به پادگان بُردند
به سرش کم بلا نیاوردند
تا دم کاخِ قاتلش او را
بی غم و ناسزا نیاوردند
بین زندان پس از اذیت او
آب و نان و غذا نیاوردند
گرچه با زهر کشته شد آخر
تشت، چون مجتبا نیاوردند
بین این روضه ها فراتر از
روضهء کربلا نیاوردند
بدنش را شبیه جسم حسین
بارها زیر پا نیاوردند
بین گودال، پیش مادر او
خنجری در قفا نیاوردند
نوک چکمه به پهلویش نزدند
پیرمردان عصا نیاوردند
از تنش جای هدیه و سوغات
پیرهن یا عبا نیاوردند
زود تشییع شد، نه بعد سه روز
بهر او بوریا نیاوردند
بین خورجین شبانه کنج تنور
ماهِ سرنیزه را نیاوردند
خواهری را زدند در کوفه
پای زخمش دوا نیاوردند
نان و خرما به بچه ها دادند
زینبش را بجا نیاوردند
رفت تنها میان بزم شراب
سر زینب چه ها نیاوردند!
#امام_هادی_ع
@reza_dinparvar101
باز هم جای حبس و زندانی
دعوتم کرده ای به مهمانی
بی پناه و خراب و سرگشته
بنده ای که گریخت برگشته
تو خودت گفته ای که "جالسنی"
دست رد روی سینه ام نزنی
چون که چیزی نداشتم بخری
بین بازارت آمدم گذری
بذر عصیان که کاشتم دارم
دست خالی که داشتم دارم
گوش دادم فقط به حرف دلم
من از این بندگی خود خجلم
تو کسی را دوباره میخواهی...
که خودش را زده به گمراهی
سائل ناسپاس و گردن کِش
آمده نیمه شب کند خواهش
حال و روز گدا عوض شده بود
جای عبد و خدا عوض شده بود
قدر هر هفته ام پشیمانم
راه کج رفته ام پشیمانم
گرچه این ماه، ماه ربّ جلی است
سفره دار رجب، همیشه علی است
کاه ما با کرامتش کوه است
یاعلی نور "یا من ارجوه" است
یا رجائی عَلیک مُعتمدی
برسان باده یاعلی مددی
کمکم کن به آن عبا برسم
شب جمعه به کربلا برسم
شب جمعه گرفته از من دست...
آنکه پائین پای ارباب است
شاه را داغ او ز پا انداخت
لشکری کار اکبرش را ساخت
پشت هم ناله زد؛ علی مددی...
فکر من را نکردی یاولدی
نیزه ها بر روی تنت خوابید
پهلویت تا شکافت زهرا دید
جگرم را جدا جدا دیدم
پسرم را روی عبا چیدم
#مناجات_با_خدا
#لیله_الرغائب
#حضرت_علی_اکبر_ع
@reza_dinparvar101
دعوتم کرده ای به مهمانی
بی پناه و خراب و سرگشته
بنده ای که گریخت برگشته
تو خودت گفته ای که "جالسنی"
دست رد روی سینه ام نزنی
چون که چیزی نداشتم بخری
بین بازارت آمدم گذری
بذر عصیان که کاشتم دارم
دست خالی که داشتم دارم
گوش دادم فقط به حرف دلم
من از این بندگی خود خجلم
تو کسی را دوباره میخواهی...
که خودش را زده به گمراهی
سائل ناسپاس و گردن کِش
آمده نیمه شب کند خواهش
حال و روز گدا عوض شده بود
جای عبد و خدا عوض شده بود
قدر هر هفته ام پشیمانم
راه کج رفته ام پشیمانم
گرچه این ماه، ماه ربّ جلی است
سفره دار رجب، همیشه علی است
کاه ما با کرامتش کوه است
یاعلی نور "یا من ارجوه" است
یا رجائی عَلیک مُعتمدی
برسان باده یاعلی مددی
کمکم کن به آن عبا برسم
شب جمعه به کربلا برسم
شب جمعه گرفته از من دست...
آنکه پائین پای ارباب است
شاه را داغ او ز پا انداخت
لشکری کار اکبرش را ساخت
پشت هم ناله زد؛ علی مددی...
فکر من را نکردی یاولدی
نیزه ها بر روی تنت خوابید
پهلویت تا شکافت زهرا دید
جگرم را جدا جدا دیدم
پسرم را روی عبا چیدم
#مناجات_با_خدا
#لیله_الرغائب
#حضرت_علی_اکبر_ع
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
خوابم نبرده از بس شوق وصال دارم
چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب
خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی
باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛
درد زیارتم را از چه دوا نکردی
چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست
گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی
والله که رقیه دست مرا گرفته
خالی است دستم اما آنرا رها نکردی
#رضا_دین_پرور
#یاعلی_مدد
#حسین_جان
#لیله_الرغائب
💠 @hossein_jaan
چون روسیاهی ام را هی برملا نکردی
در لیله الرغائب، گفتم به یار غائب
خوردم زمین خدایی هرجا دعا نکردی
باد صبا به حیدر پیغام میفرستم؛
درد زیارتم را از چه دوا نکردی
چونکه قدیم الاحسان ذکر حسین زهراست
گفتم مرا ببخشید، چون و چرا نکردی
والله که رقیه دست مرا گرفته
خالی است دستم اما آنرا رها نکردی
#رضا_دین_پرور
#یاعلی_مدد
#حسین_جان
#لیله_الرغائب
💠 @hossein_jaan
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من از امشب به علی راغب ترم
خاک نعلینش شوم ... طالب ترم
کاش گوهر می شدم بین صدف
می نشستم زیر ایوان نجف
#رضا_دین_پرور
#یاعلی_مدد
#نجف
💠 @hossein_jaan
خاک نعلینش شوم ... طالب ترم
کاش گوهر می شدم بین صدف
می نشستم زیر ایوان نجف
#رضا_دین_پرور
#یاعلی_مدد
#نجف
💠 @hossein_jaan
انالله و انا الیه راجعون
خبر فوت پدر گرامی سرور و استاد عزیزم حاج آقا جواد حیدری همه ما رو متاثر کرد.
خداوند متعال به ایشون صبر و آن مرحوم رو قرین رحمت مولی الموالی علی (علیه السلام) قرار بدهد.
@reza_dinparvar101
خبر فوت پدر گرامی سرور و استاد عزیزم حاج آقا جواد حیدری همه ما رو متاثر کرد.
خداوند متعال به ایشون صبر و آن مرحوم رو قرین رحمت مولی الموالی علی (علیه السلام) قرار بدهد.
@reza_dinparvar101
پیداست در متن دعا اوراقی از عرش
دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش
از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش
میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش
ممسوس ذات الله روی دست کعبه است
هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است
او بی عصا هم قلب دریا می شکافد
صدها هزاران راه بالا می شکافد
تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد
رکن یمانی سینه اش را می شکافد
دیگر زمان انتظارت سر رسیده
یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده
خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید
سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید
اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید
ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید
این کودکی که صاحب لیل و نهار است
در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است
نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را
مزه کنم طعم شراب عالی اش را
رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را
شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را
میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است
بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است
تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ
دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ
شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ
هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ
تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست
یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست
هرچند همبازی دست کودکان است
تفریح حیدر خلقت کون و مکان است
بغض علی را هر که دارد بی امان است
حب علی هفت آسمان را نردبان است
قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم
گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم
کار ملائک دست شاه لافتی بود
در زیر پایش قاب قوسین خدا بود
قدّش ستون محکم ارض و سما بود
اما عبای شانهء او نخ نما بود
برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛
سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش
سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد
مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد
با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد
اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد
شیرخدا حتماً هدف را می شناسد
حیدر گداهای نجف را می شناسد
حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش
حیدر گرفته مرحبا از کردگارش
تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش
در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش
بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید
رسم جوانمردی حیدر را پسندید
مانده امیری همچنان حیدر بیاید
حاشا که او باشد بلا و شر بیاید
پیرزنی شاکی دم منبر بیاید
خلخال زن های یهودی در بیاید
میخ غمش را دشمن او زد به سینه
ناموس حیدر کشته شد بین مدینه
نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت
حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت
شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت
پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت
دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند
ای کاش درب خانه را نشکسته بودند
#امام_علی_ع
@reza_dinparvar101
دارد رجب در شهر خود عشاقی از عرش
از بسکه می ریزد شراب باقی از عرش
میخانه تب کرده؛ می آید ساقی از عرش
ممسوس ذات الله روی دست کعبه است
هویاعلی ذکر لب سرمست کعبه است
او بی عصا هم قلب دریا می شکافد
صدها هزاران راه بالا می شکافد
تا عرش را با ذکر زهرا می شکافد
رکن یمانی سینه اش را می شکافد
دیگر زمان انتظارت سر رسیده
یافاطمه بنت اسد! حیدر رسیده
خورشید ساکت شد قمر بیرون بیاید
سائل به در زد، کیسه زر بیرون بیاید
اصرار کرد احمد خبر بیرون بیاید
ابن الخلیلش با تبر بیرون بیاید
این کودکی که صاحب لیل و نهار است
در بین مُشتش قبضه ای از ذوالفقار است
نوشیده ام با جان، مِی هر سالی اش را
مزه کنم طعم شراب عالی اش را
رعیت کشد بر شانه اسم والی اش را
شیعه چرا پنهان کند خوشحالی اش را
میثم اگر بی دار خود باشد کلافه است
بر پیکر عشاق حیدر، سر اضافه است
تاثیر ذکر یونسیّه بی علی هیچ
دنیای بی او گرچه ارزنده ولی هیچ
شعرم ندارد بی ولا جز معطلی هیچ
هم سومی، هم دومی، هم اولی هیچ
تصریح ذکر مرتضی، تصریح زهراست
یا رادّ الشمسِ علی، تسبیح زهراست
هرچند همبازی دست کودکان است
تفریح حیدر خلقت کون و مکان است
بغض علی را هر که دارد بی امان است
حب علی هفت آسمان را نردبان است
قنبر نشد باشیم، پشت در که هستیم
گرد و غبار گیوهء حیدر که هستیم
کار ملائک دست شاه لافتی بود
در زیر پایش قاب قوسین خدا بود
قدّش ستون محکم ارض و سما بود
اما عبای شانهء او نخ نما بود
برجاست تاج و تخت او این هم دلیلش؛
سهمی نبرد از سفرهء مردم عقیلش
سهمی نبرد از گندمی که خود درو کرد
مولا شکم را سیر، با یک نان جو کرد
با نفس خود درگیر شد، یکیّ به دو کرد
اشک دو چشمانش، نجف را باغ مُو کرد
شیرخدا حتماً هدف را می شناسد
حیدر گداهای نجف را می شناسد
حیدر کسی بوده که مرحب شد شکارش
حیدر گرفته مرحبا از کردگارش
تکمیل کرده لافتی را ذوالفقارش
در وقت غم، زهرا و پیغمبر کنارش
بدر و اُحُد هم جنگ خیبر را پسندید
رسم جوانمردی حیدر را پسندید
مانده امیری همچنان حیدر بیاید
حاشا که او باشد بلا و شر بیاید
پیرزنی شاکی دم منبر بیاید
خلخال زن های یهودی در بیاید
میخ غمش را دشمن او زد به سینه
ناموس حیدر کشته شد بین مدینه
نامردها! رسم جوانمردی کجا رفت
حیدر میان خانه، دنبال عبا رفت
شیشه شکست و مادری دادش هوا رفت
پیش علی افتاد و زیر دست و پا رفت
دستی که شد مشکل گشا را بسته بودند
ای کاش درب خانه را نشکسته بودند
#امام_علی_ع
@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دست من خالی شده بی معطلی ...
پا برهنه زائرم کن یاعلی
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#یاعلی_مدد
#ماه_رجب
#نجف
@reza_dinparvar101
پا برهنه زائرم کن یاعلی
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#یاعلی_مدد
#ماه_رجب
#نجف
@reza_dinparvar101
چون کویرِ بدون باران بود
سیلی صورتش نمایان بود
همه موهای او پریشان بود
بیقرار حسینِ عطشان بود
کفنی پاره مانده در مُشتش
درد شلاق و نیزه ها کُشتش!
حال و روزی عجیب و درهم داشت
در رجب غصهء مُحرّم داشت
گرچه در زینبیه مَحرم داشت
دم آخر، حسین را کم داشت
حرز زهرا "وَ اِن یَکادَش" بود
لحظه های وداع، یادش بود
قلب زارش ز کار می افتاد
یاد حلقوم یار می افتاد
بین آن نیزه زار می افتاد
پیش ده تا سوار می افتاد
آنهمه شور و شین را کشتند
زنده زنده حسین را کشتند
یوسفش را که برنگرداند و
پیکرش بین گرگ ها ماند و
شب شد و عرش را که لرزاند و
یا اُخیَّ اِلیَّ می خواند و
زیر نیزه شکسته تب می کرد
آب از خواهرش طلب می کرد
بین هفت آسمان قمر می سوخت
خیمه ها تا دم سحر می سوخت
دل زهرای خونجگر می سوخت
در میان تنور، سر می سوخت
بعد آن بی حیایی دشمن
مطبخ خانه اش نشد روشن
تنِ بی سایه بان عوض شده بود
نیّت ساربان عوض شده بود
لحن زجر و سنان عوض شده بود
سر و وضع زنان عوض شده بود
گوش های بدون زیور، وای!
دختران بدون معجر، وای!
مُشت و سیلی ز پیش و پی خورده
سنگ عُشاقِ مُلک ری خورده
بعد هر گریه، کعب نی خورده
پیش او یک سپاه، مِی خورده
ناله هایش به آسمان رفته
بین بازار شامیان رفته
بی علمدار خود، کشیده عذاب
رفته در کوچه ها بدون نقاب
شده آب از غم و جنایت آب
خواب گهواره دیده مثل رباب
چون رباب ز جنگ، برگشته...
صورتش بوده رنگ، برگشته
رنج دیده میان دستهء خود
خار دیده به پای خستهء خود
زخم خورد از سرِ شکستهء خود
مُشت خورد از دو دست بستهء خود
دیده با چشم خواب آلوده
قاری اش را شراب آلوده
گذرش در خرابه ها افتاد
دم دیوار، بی عصا افتاد
سر که آمد، طبق جدا افتاد
دختری از سر و صدا افتاد
مثل بابا شکست حرمت او
جای بوسه نداشت صورت او
#حضرت_زینب_س
@reza_dinparvar101
سیلی صورتش نمایان بود
همه موهای او پریشان بود
بیقرار حسینِ عطشان بود
کفنی پاره مانده در مُشتش
درد شلاق و نیزه ها کُشتش!
حال و روزی عجیب و درهم داشت
در رجب غصهء مُحرّم داشت
گرچه در زینبیه مَحرم داشت
دم آخر، حسین را کم داشت
حرز زهرا "وَ اِن یَکادَش" بود
لحظه های وداع، یادش بود
قلب زارش ز کار می افتاد
یاد حلقوم یار می افتاد
بین آن نیزه زار می افتاد
پیش ده تا سوار می افتاد
آنهمه شور و شین را کشتند
زنده زنده حسین را کشتند
یوسفش را که برنگرداند و
پیکرش بین گرگ ها ماند و
شب شد و عرش را که لرزاند و
یا اُخیَّ اِلیَّ می خواند و
زیر نیزه شکسته تب می کرد
آب از خواهرش طلب می کرد
بین هفت آسمان قمر می سوخت
خیمه ها تا دم سحر می سوخت
دل زهرای خونجگر می سوخت
در میان تنور، سر می سوخت
بعد آن بی حیایی دشمن
مطبخ خانه اش نشد روشن
تنِ بی سایه بان عوض شده بود
نیّت ساربان عوض شده بود
لحن زجر و سنان عوض شده بود
سر و وضع زنان عوض شده بود
گوش های بدون زیور، وای!
دختران بدون معجر، وای!
مُشت و سیلی ز پیش و پی خورده
سنگ عُشاقِ مُلک ری خورده
بعد هر گریه، کعب نی خورده
پیش او یک سپاه، مِی خورده
ناله هایش به آسمان رفته
بین بازار شامیان رفته
بی علمدار خود، کشیده عذاب
رفته در کوچه ها بدون نقاب
شده آب از غم و جنایت آب
خواب گهواره دیده مثل رباب
چون رباب ز جنگ، برگشته...
صورتش بوده رنگ، برگشته
رنج دیده میان دستهء خود
خار دیده به پای خستهء خود
زخم خورد از سرِ شکستهء خود
مُشت خورد از دو دست بستهء خود
دیده با چشم خواب آلوده
قاری اش را شراب آلوده
گذرش در خرابه ها افتاد
دم دیوار، بی عصا افتاد
سر که آمد، طبق جدا افتاد
دختری از سر و صدا افتاد
مثل بابا شکست حرمت او
جای بوسه نداشت صورت او
#حضرت_زینب_س
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جان ما قابل ندارد در دفاعِ مرقدش
تا قیامت جان شیعه در امان زینب است
او نمازش را نشسته خواند ، اما خم نشد
یاحسینِ سینه زنهایش اذان زینب است
#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#یا_زینب
#شهادت
#مدافع_حرم
💠 @hossein_jaan
تا قیامت جان شیعه در امان زینب است
او نمازش را نشسته خواند ، اما خم نشد
یاحسینِ سینه زنهایش اذان زینب است
#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#یا_زینب
#شهادت
#مدافع_حرم
💠 @hossein_jaan
آمدم در کوی سلطان از گلستان رجب
مست مستم در حرم از بوی غفران رجب
در همین یک هفته که مانده به پایان رجب
باده می ریزد رضا در جان مهمان رجب
عقل اگر داری برو مستی کن و دیوانه باش
ساغری دستت بگیر و دور سقاخانه باش
زائری در می زند، دنبال جا در میکده است
یک نفر گریان شده، چشمش به نور گنبد است
حال هرکس که به پابوسش نمی آید بد است
چون شفا در زعفران و در نبات مشهد است
در زیارت منّت خدّام را هم می کشم
خاک جاروی حرم را روی چشمم می کشم
بی سر و پا روبروی او موءدب می شود
سائل آلوده اینجا بنده ی رَب می شود
هرکسی محتاج تر باشد مقرّب می شود
میهمان سختش که شد آقا معذّب می شود
این چه اربابی است شخصاً میزبانی می کند
با غلامان بدش هم مهربانی می کند
باز برگشتم به دامانش چنان روز معاد
دید از لطفش دوباره ذره ی کم را زیاد
گفت اسمت چیست؟ من گفتم غلام خانه زاد
گفت رفتی تا کجا؟ گفتم فقط باب الجواد
قبل اینکه زائرش باشم برایم جا گرفت
او خودش آمد غبارِ چهره ی من را گرفت
شب نشینی دور این سفره فقط رزق خداست
با لباس پاره هم سلطان به دنبال گداست
دورم از شش گوشه ی آقا! همینجا کربلاست
برگ دیدار ضریح مرتضی دست رضاست
خواب دیدم درّ نایاب صدف آورده ام
خوشه ی انگوری از باغ نجف آورده ام
خوشه ی انگور سلطان نجف را ریختند
گرگ های کربلا در دشت و صحرا ریختند
خون اکبر را زمین پهلوی زهرا ریختند
پیکرش را در کنار چشم بابا ریختند
یکطرف ارباب بود و صد طرف پیغمبرش
یک عبا نه صد عبا میخواست جسم اکبرش
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
@reza_dinparvar101
مست مستم در حرم از بوی غفران رجب
در همین یک هفته که مانده به پایان رجب
باده می ریزد رضا در جان مهمان رجب
عقل اگر داری برو مستی کن و دیوانه باش
ساغری دستت بگیر و دور سقاخانه باش
زائری در می زند، دنبال جا در میکده است
یک نفر گریان شده، چشمش به نور گنبد است
حال هرکس که به پابوسش نمی آید بد است
چون شفا در زعفران و در نبات مشهد است
در زیارت منّت خدّام را هم می کشم
خاک جاروی حرم را روی چشمم می کشم
بی سر و پا روبروی او موءدب می شود
سائل آلوده اینجا بنده ی رَب می شود
هرکسی محتاج تر باشد مقرّب می شود
میهمان سختش که شد آقا معذّب می شود
این چه اربابی است شخصاً میزبانی می کند
با غلامان بدش هم مهربانی می کند
باز برگشتم به دامانش چنان روز معاد
دید از لطفش دوباره ذره ی کم را زیاد
گفت اسمت چیست؟ من گفتم غلام خانه زاد
گفت رفتی تا کجا؟ گفتم فقط باب الجواد
قبل اینکه زائرش باشم برایم جا گرفت
او خودش آمد غبارِ چهره ی من را گرفت
شب نشینی دور این سفره فقط رزق خداست
با لباس پاره هم سلطان به دنبال گداست
دورم از شش گوشه ی آقا! همینجا کربلاست
برگ دیدار ضریح مرتضی دست رضاست
خواب دیدم درّ نایاب صدف آورده ام
خوشه ی انگوری از باغ نجف آورده ام
خوشه ی انگور سلطان نجف را ریختند
گرگ های کربلا در دشت و صحرا ریختند
خون اکبر را زمین پهلوی زهرا ریختند
پیکرش را در کنار چشم بابا ریختند
یکطرف ارباب بود و صد طرف پیغمبرش
یک عبا نه صد عبا میخواست جسم اکبرش
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
@reza_dinparvar101
گدای حرا در پی ساغر آمد
دم مستی و عید پیغمبر آمد
شب بعثتش استخاره گرفتم
کرم را ببین! سوره ی کوثر آمد
نمیخواستم او به زحمت بیفتد
پی بچه ی ناخلف، مادر آمد
فقیرم، من از تاج و تختم گذشتم
به سلطان بگوئید که نوکر آمد
گنهکار بودم، محلّم ندادند
رضا خود، سراسیمه پشت در آمد
به آئینه کاری صحنش رسیدم
به چشمم ترک خوردنم بهتر آمد
در آئینه تصویر خود را چو دیدم
فقط ناله کردم که پیری سر آمد
نجف خواستم زیر ایوان طلایش
به روی زبانم مدد حیدر آمد
کمی کم نشد از بزرگی مولا
کنار علی گرچه که قنبر آمد
به عشق علی هر شب احیا گرفتم
چه خوش بودم اما شب آخر آمد
نجف ناله زد، طوس و مکه بهم ریخت
که یک کاروان از مدینه در آمد
چه زیبا رقیه ز مادر بزرگش
خداحافظی کرد و با معجر آمد
رباب اصغرش را کمی شیر داد و
به یادش غم و غصه ی هاجر آمد
چقدر از روی دوش آقا می افتاد
عبایی که بر قامت اکبر آمد
چه می شد که زینب کفن برنمیداشت
بهم ریخت تا اسم انگشتر آمد
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
#مبعث
#خروج_کاروان_از_مدینه
@reza_dinparvar101
دم مستی و عید پیغمبر آمد
شب بعثتش استخاره گرفتم
کرم را ببین! سوره ی کوثر آمد
نمیخواستم او به زحمت بیفتد
پی بچه ی ناخلف، مادر آمد
فقیرم، من از تاج و تختم گذشتم
به سلطان بگوئید که نوکر آمد
گنهکار بودم، محلّم ندادند
رضا خود، سراسیمه پشت در آمد
به آئینه کاری صحنش رسیدم
به چشمم ترک خوردنم بهتر آمد
در آئینه تصویر خود را چو دیدم
فقط ناله کردم که پیری سر آمد
نجف خواستم زیر ایوان طلایش
به روی زبانم مدد حیدر آمد
کمی کم نشد از بزرگی مولا
کنار علی گرچه که قنبر آمد
به عشق علی هر شب احیا گرفتم
چه خوش بودم اما شب آخر آمد
نجف ناله زد، طوس و مکه بهم ریخت
که یک کاروان از مدینه در آمد
چه زیبا رقیه ز مادر بزرگش
خداحافظی کرد و با معجر آمد
رباب اصغرش را کمی شیر داد و
به یادش غم و غصه ی هاجر آمد
چقدر از روی دوش آقا می افتاد
عبایی که بر قامت اکبر آمد
چه می شد که زینب کفن برنمیداشت
بهم ریخت تا اسم انگشتر آمد
#امام_رضا_ع
#زیارت_مخصوصه
#مبعث
#خروج_کاروان_از_مدینه
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
باز لنگم ... کربلایم دیر شد کاری بکن
سائلم که پنج تن هستند بانی های من
از مدینه قافله سالار بیرون می رود
میل روضه کرده امشب خون فشانی های من
تا شنیدند اصغرش در کاروان کربلاست
بیشتر شد غصه ی هم کاروانی های من
هر شب جمعه بیاد مادرم ... آنجا که گفت:
ای گلم آخر چه شد آن باغبانی های من
#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#خروج_کاروان_از_مدینه
💠 @hossein_jaan
سائلم که پنج تن هستند بانی های من
از مدینه قافله سالار بیرون می رود
میل روضه کرده امشب خون فشانی های من
تا شنیدند اصغرش در کاروان کربلاست
بیشتر شد غصه ی هم کاروانی های من
هر شب جمعه بیاد مادرم ... آنجا که گفت:
ای گلم آخر چه شد آن باغبانی های من
#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#خروج_کاروان_از_مدینه
💠 @hossein_jaan
مرا وصل کرده نیازم به تو
رسیدم در اوج نمازم به تو
سراپا نیازم، بنازم به تو
بفرما! که جان را ببازم به تو
تویی قلبم و بی تو سنگم حسین
بدان که بدون تو لنگم حسین
شرف بر عقیق یمن می دهی
مِی از باده ی پنج تن می دهی
سبو را، ز دست حسن می دهی
به من اذن نوکر شدن می دهی
در خانه ی تو ادب میکنم
فقط گریه از تو طلب میکنم
شود کوثر، اشکِ گران قیمتت
شفا میدهد چای با تربتت
مرا رد نکن با زر و ثروتت
منم رعیتِ رعیتِ رعیتت
عبای خودت را به چشمم بکش
به این پیکر زخم، مرهم بکش
درست است سنگین شده پوشه ام...
درست است بی زاد و رهتوشه ام...
هنوز از نجف، مست آن خوشه ام
به دنبال بوسه به شش گوشه ام
به شوق تو پَر از قفس میکشم
به دور ضریحت نفس می کشم
به روی رکابم نگین می زنم
رویش نقش عرش برین می زنم
علم را به روی زمین می زنم
درِ بیتِ ام البنین می زنم
می و بادهء ناب مان آمده
علمدار ارباب مان آمده
صفا داده اشکش به جریان نیل
ز لعلش طلب میکند سلسبیل
اسیر نگاهش شده جبرئیل
به قنداقه اش جان عالم دخیل
فدای دو تا چشم او نشئتین
بقربان دستان ذخر الحسین
رجزهاش از الان همه حیدری
شده کار شمشیر او صفدری
ابالفضلیَ است و علی اکبری
زند گردن اولی آخری
به رگهای او غیرت زینب است
قدش سایه ی قامت زینب است
جهنم بپا میشود با تبش
بهشت است مدهوش جام لبش
علی جلوه ها کرده در یا ربش
به زهرا رسید از نماز شبش
زیارت که با زمزمه می روم
همان اولش علقمه می روم
علی را ببین و هوالهو بزن
گدا باش و صرفاً به او، رو بزن
فقط پیش پاهاش، زانو بزن
دم از زاده ی شهربانو بزن
جهان، مست عطر سه سردار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
چه عشقی است ذکر و وضو داشتن
در این دست خالی سبو داشتن
امید فراوان به او داشتن
درِ خانه اش آبرو داشتن
دمش گرم! سینه زدن رزق اوست
محرم صفرهای من رزق اوست
خریدارِ آه گرفتارهاست
شفابخش آلام بیمارهاست
دعای سحرگاهِ بیدارهاست
غمش کاسه ی آب افطارهاست
قنوتش مناجات شعبانیه است
همه روضه ها را خودش بانی است
دلش ابری از آسمانِ حسین
بلا دیده در کاروانِ حسین
کجا می رود در امانِ حسین؟
چه دارد به سر، ساربانِ حسین؟
صدا زد به این حج، پریشان برو
عقیق خودت را بپوشان برو
#میلاد_امام_حسین_ع
#میلاد_حضرت_عباس_ع
#میلاد_امام_سجاد_ع
@reza_dinparvar101
رسیدم در اوج نمازم به تو
سراپا نیازم، بنازم به تو
بفرما! که جان را ببازم به تو
تویی قلبم و بی تو سنگم حسین
بدان که بدون تو لنگم حسین
شرف بر عقیق یمن می دهی
مِی از باده ی پنج تن می دهی
سبو را، ز دست حسن می دهی
به من اذن نوکر شدن می دهی
در خانه ی تو ادب میکنم
فقط گریه از تو طلب میکنم
شود کوثر، اشکِ گران قیمتت
شفا میدهد چای با تربتت
مرا رد نکن با زر و ثروتت
منم رعیتِ رعیتِ رعیتت
عبای خودت را به چشمم بکش
به این پیکر زخم، مرهم بکش
درست است سنگین شده پوشه ام...
درست است بی زاد و رهتوشه ام...
هنوز از نجف، مست آن خوشه ام
به دنبال بوسه به شش گوشه ام
به شوق تو پَر از قفس میکشم
به دور ضریحت نفس می کشم
به روی رکابم نگین می زنم
رویش نقش عرش برین می زنم
علم را به روی زمین می زنم
درِ بیتِ ام البنین می زنم
می و بادهء ناب مان آمده
علمدار ارباب مان آمده
صفا داده اشکش به جریان نیل
ز لعلش طلب میکند سلسبیل
اسیر نگاهش شده جبرئیل
به قنداقه اش جان عالم دخیل
فدای دو تا چشم او نشئتین
بقربان دستان ذخر الحسین
رجزهاش از الان همه حیدری
شده کار شمشیر او صفدری
ابالفضلیَ است و علی اکبری
زند گردن اولی آخری
به رگهای او غیرت زینب است
قدش سایه ی قامت زینب است
جهنم بپا میشود با تبش
بهشت است مدهوش جام لبش
علی جلوه ها کرده در یا ربش
به زهرا رسید از نماز شبش
زیارت که با زمزمه می روم
همان اولش علقمه می روم
علی را ببین و هوالهو بزن
گدا باش و صرفاً به او، رو بزن
فقط پیش پاهاش، زانو بزن
دم از زاده ی شهربانو بزن
جهان، مست عطر سه سردار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
چه عشقی است ذکر و وضو داشتن
در این دست خالی سبو داشتن
امید فراوان به او داشتن
درِ خانه اش آبرو داشتن
دمش گرم! سینه زدن رزق اوست
محرم صفرهای من رزق اوست
خریدارِ آه گرفتارهاست
شفابخش آلام بیمارهاست
دعای سحرگاهِ بیدارهاست
غمش کاسه ی آب افطارهاست
قنوتش مناجات شعبانیه است
همه روضه ها را خودش بانی است
دلش ابری از آسمانِ حسین
بلا دیده در کاروانِ حسین
کجا می رود در امانِ حسین؟
چه دارد به سر، ساربانِ حسین؟
صدا زد به این حج، پریشان برو
عقیق خودت را بپوشان برو
#میلاد_امام_حسین_ع
#میلاد_حضرت_عباس_ع
#میلاد_امام_سجاد_ع
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نخل ایمانم ثمر آورده است
آسمان، قرص قمر آورده است
مادر او بال ، در آورده است
همسر حیدر پسر آورده است
حضرت ام البنین روح تو شاد
فخر کن امشب به این باب المراد
#رضا_دین_پرور
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
💠 @hossein_jaan
آسمان، قرص قمر آورده است
مادر او بال ، در آورده است
همسر حیدر پسر آورده است
حضرت ام البنین روح تو شاد
فخر کن امشب به این باب المراد
#رضا_دین_پرور
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
💠 @hossein_jaan
از قنوتِ عرشیان، خیرالعمل می آورند
مثل قرآن، آیه های مستدل می آورند
آسمان را در حیاط این محل می آورند
خُمره خُمره از گُل نرگس، عسل می آورند
حال من در میکده، انگار حال بهتری است
خوشه ی انگور مستی آفرینم، عسکری است
ای عروس فاطمه! این تاج، تاج عزت است
امشب از نوزاد تو در کل عالم صحبت است
این پسر، طاووسِ زیبای خدا در جنت است
بر لب خندان بابایش حسن، تهنیت است
بهترین گنجینه های اهل بیت، آغوش اوست
پرچمِ نصرُ من اللهِ همه بر دوش اوست
مرحبا بر شیر پاکی که خورانده مادرش
بشنوید از ماجرای خیبر و یاحیدرش
گرچه دشمن صف کشیده دور او با لشکرش
پادگان سامرا را ریخت برهم آخرش
ناگهان قنداقه اش از چشم مردم دور شد
چشم هرکس که حسودش بود آنجا کور شد
مکه می نازد بخود که کعبه ام مشتاق اوست
سامرا مست است که جامش، مِیِ رزّاق اوست
کاظمین و مشهد و قم، مرکز عشاق اوست
هر گدایی در نجف، ریزه خور انفاق اوست
او که می گردند دورش صبح تا شب، عالمین ...
عالمی را جمع کرده اربعین، دور حسین
در وجودش، جلوه ی هر چارده معصومِ ماست
هم جمیع الاولیا ٕ و هم جمیع الانبیاست
چهره اش را دیدم و گفتم که خیلی آشناست
غافل از او بودم و حالا نمیدانم کجاست
حرمتم را داشته هرجا خطابش کرده ام
او سلامم کرده اما من، جوابش کرده ام
عکس او را ماهِ صحرا گرد، دارم می کشم
در سپاهش یارهای طرد دارم میکشم
خسته ام از خویش و آه سرد دارم می کشم
من به درد او نخوردم، درد دارم می کشم
گرچه سنگم، با خودم الماس را می آورم
آبرویم رفته، پس عباس را می آورم
رفت مهدی سمت عرش و بر لبش لبخند بود
مصطفی در آسمان مدهوش این پیوند بود
از ملائک لشکری همراه آن دلبند بود
مادرش دلواپس قنداقه ی فرزند بود
وای، از عباس و از آن حال زار و مضطرش
وای، از آن ناامیدی رباب از اصغرش
گرچه ماه علقمه، دریا در آن سرداب ریخت
آبروی مشک رفت و آبروی آب ریخت
پیش سقا، اشک چشم خسته ی ارباب ریخت
با سه شعبه خونِ حلقِ اصغرِ بی تاب ریخت
گفت: دست و پا مزن، برگرد از میدان، بس است
در حرم غوغاست اصغر، مادرت دلواپس است
#نیمه_شعبان
#امام_زمان_عج
#حضرت_علی_اصغر_ع
@reza_dinparvar101
مثل قرآن، آیه های مستدل می آورند
آسمان را در حیاط این محل می آورند
خُمره خُمره از گُل نرگس، عسل می آورند
حال من در میکده، انگار حال بهتری است
خوشه ی انگور مستی آفرینم، عسکری است
ای عروس فاطمه! این تاج، تاج عزت است
امشب از نوزاد تو در کل عالم صحبت است
این پسر، طاووسِ زیبای خدا در جنت است
بر لب خندان بابایش حسن، تهنیت است
بهترین گنجینه های اهل بیت، آغوش اوست
پرچمِ نصرُ من اللهِ همه بر دوش اوست
مرحبا بر شیر پاکی که خورانده مادرش
بشنوید از ماجرای خیبر و یاحیدرش
گرچه دشمن صف کشیده دور او با لشکرش
پادگان سامرا را ریخت برهم آخرش
ناگهان قنداقه اش از چشم مردم دور شد
چشم هرکس که حسودش بود آنجا کور شد
مکه می نازد بخود که کعبه ام مشتاق اوست
سامرا مست است که جامش، مِیِ رزّاق اوست
کاظمین و مشهد و قم، مرکز عشاق اوست
هر گدایی در نجف، ریزه خور انفاق اوست
او که می گردند دورش صبح تا شب، عالمین ...
عالمی را جمع کرده اربعین، دور حسین
در وجودش، جلوه ی هر چارده معصومِ ماست
هم جمیع الاولیا ٕ و هم جمیع الانبیاست
چهره اش را دیدم و گفتم که خیلی آشناست
غافل از او بودم و حالا نمیدانم کجاست
حرمتم را داشته هرجا خطابش کرده ام
او سلامم کرده اما من، جوابش کرده ام
عکس او را ماهِ صحرا گرد، دارم می کشم
در سپاهش یارهای طرد دارم میکشم
خسته ام از خویش و آه سرد دارم می کشم
من به درد او نخوردم، درد دارم می کشم
گرچه سنگم، با خودم الماس را می آورم
آبرویم رفته، پس عباس را می آورم
رفت مهدی سمت عرش و بر لبش لبخند بود
مصطفی در آسمان مدهوش این پیوند بود
از ملائک لشکری همراه آن دلبند بود
مادرش دلواپس قنداقه ی فرزند بود
وای، از عباس و از آن حال زار و مضطرش
وای، از آن ناامیدی رباب از اصغرش
گرچه ماه علقمه، دریا در آن سرداب ریخت
آبروی مشک رفت و آبروی آب ریخت
پیش سقا، اشک چشم خسته ی ارباب ریخت
با سه شعبه خونِ حلقِ اصغرِ بی تاب ریخت
گفت: دست و پا مزن، برگرد از میدان، بس است
در حرم غوغاست اصغر، مادرت دلواپس است
#نیمه_شعبان
#امام_زمان_عج
#حضرت_علی_اصغر_ع
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راهِ کج رفتم ولی خوردم به جایی آشنا
آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد
قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید
شد تباه عمرم ، جز این ساعت به درد من نخورد
کربلا ! من از ضریحت بوسه ای می خواستم
بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد !
من فدای دختری که عمه اش را هم زدند
گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد
باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا
پیکرت کو ! آنهمه حسرت به درد من نخورد
#رضا_دین_پرور
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_س
#شب_جمعه
#کربلا
💠 @hossein_jaan
آخرش جز پرچم هیئت به درد من نخورد
قطره اشکی ریختم جایش مرا زهرا خرید
شد تباه عمرم ، جز این ساعت به درد من نخورد
کربلا ! من از ضریحت بوسه ای می خواستم
بیقراری ام در این غربت به درد من نخورد !
من فدای دختری که عمه اش را هم زدند
گفت آن معجر که شد غارت به درد من نخورد
باز امشب خواب دیدم که بغل کردی مرا
پیکرت کو ! آنهمه حسرت به درد من نخورد
#رضا_دین_پرور
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_س
#شب_جمعه
#کربلا
💠 @hossein_jaan
بار کج آورده ام بار مرا فوری بخر
بنده بی آبرویت را همینطوری بخر
فرصتم تا که بفهمم دوستم داری گذشت
هم رجب هم ماه شعبان با گنهکاری گذشت
زشتی اعمال من را زیر خاکش کن خدا
دامن آلوده آوردم تو پاکش کن خدا
ای کس و کارِ گدایِ بینوایِ کهنه پوش
خوب من را میشناسی... یخ فروشم یخ فروش!
در بساطت دیده ی گریان نمیخواهی مگر
سفره ات را پهن کن، مهمان نمیخواهی مگر
بنده قهر خودت را پای صحبت میکشی
من اذیت میکنم اما تو منت میکشی
بی سر و پا گوشه ویرانه میخواهی منم
خادم و جارو کش میخانه میخواهی منم
گفتم از کویت مگر بدکار هم رد میشود
زود گفتی فاطمه دستت بگیرد میشود
با همین بی سر زبانی، با دو تا چشم ترم ...
دردهایم را فقط پیش رقیه می برم
گفت بابا من برای عمه زحمت داشتم
حرفهایم را نگفتم چون که لکنت داشتم
گفت بابا فکر کن دندان من نشکسته است
فکر کن موی بلندم را سکینه بسته است
هی نگو خلخال های دخترت دست که ماند
من مگر پرسیده ام انگشترت دست که ماند
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س
@reza_dinparvar101
بنده بی آبرویت را همینطوری بخر
فرصتم تا که بفهمم دوستم داری گذشت
هم رجب هم ماه شعبان با گنهکاری گذشت
زشتی اعمال من را زیر خاکش کن خدا
دامن آلوده آوردم تو پاکش کن خدا
ای کس و کارِ گدایِ بینوایِ کهنه پوش
خوب من را میشناسی... یخ فروشم یخ فروش!
در بساطت دیده ی گریان نمیخواهی مگر
سفره ات را پهن کن، مهمان نمیخواهی مگر
بنده قهر خودت را پای صحبت میکشی
من اذیت میکنم اما تو منت میکشی
بی سر و پا گوشه ویرانه میخواهی منم
خادم و جارو کش میخانه میخواهی منم
گفتم از کویت مگر بدکار هم رد میشود
زود گفتی فاطمه دستت بگیرد میشود
با همین بی سر زبانی، با دو تا چشم ترم ...
دردهایم را فقط پیش رقیه می برم
گفت بابا من برای عمه زحمت داشتم
حرفهایم را نگفتم چون که لکنت داشتم
گفت بابا فکر کن دندان من نشکسته است
فکر کن موی بلندم را سکینه بسته است
هی نگو خلخال های دخترت دست که ماند
من مگر پرسیده ام انگشترت دست که ماند
#مناجات_با_خدا
#حضرت_رقیه_س
@reza_dinparvar101
ای خدا امشب مرا از مستی دنیا بگیر
سر بزیرم کن، سرم را از کرم بالا بگیر
روسیاهم در دلِ شب، راه را گم کرده ام
مثل نوری در دل تاریک من مأوا بگیر
قطره ی اشکم چو دُر، به چشم صیاد آمده
قطره ای ناچیز را از ساحل دریا بگیر
من شدم تنها، رفیقان هم فقط دورم زدند
باز هم دنبال کارم را خودت تنها بگیر
نیمه ی شعبان گذشت و سفره ی آن جمع شد
قبل ماه میهمانی، خود برایم جا بگیر
طفل، بد باشد فقط مادر به دردش میخورد
پس سراغم را دگر از مادرم زهرا بگیر
تا که گفتم می شود امشب پناه من شوی؟
زود گفتی می شود ... یک اذن، از مولا بگیر
با مژه از صحن حیدر خاکروبی می کنم
آخر سال است ... دیگر گرد و خاکم را بگیر
دستِ خالی، کربلا میخواهم امشب یاحسین!
دست من را در کنار مرقد سقا بگیر
من فدای آن که عباسش میان علقمه
گفت جایم، معجری روی سرِ زن ها بگیر
من شدم غارت ولی دنبال آن پیراهنند
چشم زینب را برادر، از همین حالا بگیر
#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس_ع
@reza_dinparvar101
سر بزیرم کن، سرم را از کرم بالا بگیر
روسیاهم در دلِ شب، راه را گم کرده ام
مثل نوری در دل تاریک من مأوا بگیر
قطره ی اشکم چو دُر، به چشم صیاد آمده
قطره ای ناچیز را از ساحل دریا بگیر
من شدم تنها، رفیقان هم فقط دورم زدند
باز هم دنبال کارم را خودت تنها بگیر
نیمه ی شعبان گذشت و سفره ی آن جمع شد
قبل ماه میهمانی، خود برایم جا بگیر
طفل، بد باشد فقط مادر به دردش میخورد
پس سراغم را دگر از مادرم زهرا بگیر
تا که گفتم می شود امشب پناه من شوی؟
زود گفتی می شود ... یک اذن، از مولا بگیر
با مژه از صحن حیدر خاکروبی می کنم
آخر سال است ... دیگر گرد و خاکم را بگیر
دستِ خالی، کربلا میخواهم امشب یاحسین!
دست من را در کنار مرقد سقا بگیر
من فدای آن که عباسش میان علقمه
گفت جایم، معجری روی سرِ زن ها بگیر
من شدم غارت ولی دنبال آن پیراهنند
چشم زینب را برادر، از همین حالا بگیر
#مناجات_با_خدا
#حضرت_عباس_ع
@reza_dinparvar101
Forwarded from حُـسِيـنـْ جــانـ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آخر سالی ، دلم شش گوشه خواست
کربلایم را بده ، دارد ثواب
« یا اِلهی لا تَرُدُّ حاجَتی »
دارم از غیر حسینت اجتناب
#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#آخر_سال
#کربلا
💠 @hossein_jaan
کربلایم را بده ، دارد ثواب
« یا اِلهی لا تَرُدُّ حاجَتی »
دارم از غیر حسینت اجتناب
#رضا_دین_پرور
#حسین_جان
#آخر_سال
#کربلا
💠 @hossein_jaan
باعرض سلام و تبریک و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
برای استفاده از اشعار ماه مبارک رمضان از این هشتک ها استفاده کنید.
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#امیرالمومنین_ع
#شب_قدر
#امام_حسن_ع
#حضرت_خدیجه_س
#عید_سعید_فطر
التماس دعا
@reza_dinparvar101
برای استفاده از اشعار ماه مبارک رمضان از این هشتک ها استفاده کنید.
#مناجات_با_خدا
#امام_علی_ع
#امیرالمومنین_ع
#شب_قدر
#امام_حسن_ع
#حضرت_خدیجه_س
#عید_سعید_فطر
التماس دعا
@reza_dinparvar101