۱-شیرینی شرم‌آورِ پایان بخش رادیولوژی (مقنعه‌ام خامه‌ای شد و چنگال بیمارستان هنوز دستمه)

۲-نمی‌دونم توی این عکس قرار بوده چیو چک کنم ولی خب

۳-متوجه شدم این گردبند‌ها رو خیلی استفاده می‌کنم و فکر می‌کنم به استایلم میاد پس یکی دیگه هم خریدم

۴-آفوگاتو با بستنی ماراش.

۵-علی رغم شرایط، ارتوپدی داره بهم خوش می‌گذره (استاد بامزه و خوش اخلاق خیلی خوبه)

۶-بانمکه که وقتی مامان هست یخچالمون پره

۷-اسکرین شات گرفتن از عکس اردک و غاز‌های رندوم برای اینکه برای سارا و سایر دوستان بفرستم

۸-جمعه صبح گوشیمو که روشن کردم فرزانه داشت زنگ می‌زد و قرار شد بریم صبحونه (بهش گفتم دارم تلاش می‌کنم بی برنامه باشم یکم (بازم بیست دقیقه طول کشید تصمیم بگیرم کجا بریم و برنامه چطوزی باشه) وگرنه برای قرار صبحونه باید از دو روز کاری قبل بهم خبر بدی.)

۹-گویا ذخایر ماچای دنیا رو به اتمامه

۱۰-گوجه تازه و آبدار و خوشمزه‌ست و صبحانه‌ی پروتئینی باعث میشه احساس کنم سالم و قوی هستم

عکس خوشگل‌های چند روز اخیر که بیشترش رو در بستر بودم.
تا ۹ شهریور سه تا امتحان دارم و همچنان قراره در خونه بمونم و تلاش کنم درسی رو که در دو ماه و نیم گذشته باید می‌خوندم به امتحان برسونم. حالم داره از صفحه‌ی لپتاپم و اسکرول کردن صفحات جزوه و فلش کارت‌هام و همه‌ی آدم‌هایی که شکستگی و در رفتگی و تست‌های معاینه‌ بالینی رو به اسم خودشون زدن به هم می‌خوره و دلم می‌خواد سرم رو بکوبم به دیوار ولی باید درس بخونم.

یک کانال یک نفره توی تلگرام برای خودم زدم و اسمش رو گذاشتم «توت فرنگی کوچولو» و تصمیم جدیدی که برای زندگیم گرفتم اینه که ازش به عنوان دفتر برنامه‌ریزیم هم استفاده کنم

خوابم میاد

پریا اینو برای رقص صبحگاهیم فرستاده

دلم قهوه می‌خواد

قهوه‌ی گرم و جاز و نور زرد

می‌خوام تلاش کنم ارتباطاتم رو هرچه بیشتر از اینستاگرام و توییتر و تلگرام به اپ‌های Messages, Phone و Google Meet منتقل کنم.

Manifesting 🔮

از آدم‌های بی ادب هیچ خوشم نمیاد