🔷و حالا آغاز مبارزه دینداران
محمدرضا پویافر
بعد از حضور زن محجبه در مشهد برای اعتراض به حجاب اجباری، حرکتِ دینداران و دوست داران حجاب ابعاد دیگری یافته است. این حرکتها، دو سویه دارد. یک سویه آن اعتراض به ادامه روند اجبار در حجاب برای زنان و دیگری تلاش برای ترویج حجاب اسلامی در میان آحاد گروه های جامعه است. آنها خود را در وسط میدانی می بینند که تنها وقتی برد با آنهاست که گفتمان رقیب هم در میدان حاضر باشد، نه اینکه به اجبار از صحنه به در شده باشد.
«حجاب انتخابی آگاهانه نه اجباری» نام کانالی است که به تازگی به همت تعدادی از بانوان فعال دانشگاه و حوزه شروع به کار کرده است. این کانال از یک سو تأکیدش را بر نادرستی سیاستگذاری های فعلی در تحمیل حجاب به همه جامعه قرار داده و از سوی دیگر، همزمان در تلاش برای توسعه تفکر حجاب و تقید به پوشش اسلامی گام بر می دارد.
اکنون به نظر می رسد چالشهای موجود در مقابل حجاب اجباری، موجب قوی تر شدن جبهه دینداران هم خواهد شد؛ کاری که چهار دهه تحمیل و اجبار در القای یک سویه «گفتمانِ حجاب» چندان در آن موفق نبوده است.
https://t.me/joinchat/AAAAAEdJkCftNOOmHok_0w
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@religionandsociety
محمدرضا پویافر
بعد از حضور زن محجبه در مشهد برای اعتراض به حجاب اجباری، حرکتِ دینداران و دوست داران حجاب ابعاد دیگری یافته است. این حرکتها، دو سویه دارد. یک سویه آن اعتراض به ادامه روند اجبار در حجاب برای زنان و دیگری تلاش برای ترویج حجاب اسلامی در میان آحاد گروه های جامعه است. آنها خود را در وسط میدانی می بینند که تنها وقتی برد با آنهاست که گفتمان رقیب هم در میدان حاضر باشد، نه اینکه به اجبار از صحنه به در شده باشد.
«حجاب انتخابی آگاهانه نه اجباری» نام کانالی است که به تازگی به همت تعدادی از بانوان فعال دانشگاه و حوزه شروع به کار کرده است. این کانال از یک سو تأکیدش را بر نادرستی سیاستگذاری های فعلی در تحمیل حجاب به همه جامعه قرار داده و از سوی دیگر، همزمان در تلاش برای توسعه تفکر حجاب و تقید به پوشش اسلامی گام بر می دارد.
اکنون به نظر می رسد چالشهای موجود در مقابل حجاب اجباری، موجب قوی تر شدن جبهه دینداران هم خواهد شد؛ کاری که چهار دهه تحمیل و اجبار در القای یک سویه «گفتمانِ حجاب» چندان در آن موفق نبوده است.
https://t.me/joinchat/AAAAAEdJkCftNOOmHok_0w
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@religionandsociety
Telegram
حجاب انتخابی آگاهانه؛ نه اجباری!
فعالیت جمعی فکری و اندیشه جهت شناخت و تبیین موضوع حجاب
ارسال مقالات،نظرات ،انتقادات
@nasimkahirdeh
ارسال مقالات،نظرات ،انتقادات
@nasimkahirdeh
🔷انقراض تنهایی در عزلت اعتکاف
🔻محمدرضا پویافر
در حالی که قطره های اشک از دو طرف صورتش به پایین می غلتد، میکروفون صدا و سیما را پیش روی خود می بیند تا از حس و حال معتکف شدن بگوید. جوانی که برای دور شدن از هیاهویِ زندگی روزمره به کنج مسجد آمده تا سه روز از همه چیز ببرد، به خودش و خدای خودش تنها باشد، حالا بازهم درگیر هیاهو شده است. انواع برنامه های مختلف که مسئولان برگزاری اعتکاف به صورت سازماندهی شده – برای غنی تر شدن اعتکاف! – پیش بینی کرده اند کم بوده، حالا غولِ رسانه هم به میان معتکفها سرک کشیده است.
گویی ولعِ شدید جمهوری اسلامی به نهادی سازی امر فرهنگی به خصوص امر دینی، تمام شدنی نیست. از یک سو منابع مالی، امکانات و نیروی انسانی زیادی صرف برنامه ریزی های رسمی برای سازماندهی، هماهنگی و در نهایت یکدست سازیِ امور دینی و آیینی (از سوگواری دهه محرم تا آیین پیاده روی اربعین، از هیأت های مذهبی تا موسسات خیریه دینی) و از سوی دیگر رسانه سازیِ امر دینی به کمک صدا وسیما دو رویهی سکه ای است که برای ترویج فرهنگ دینی در جامعه ایرانی ضرب شده است.
این ولع شدید به نهادی سازی و به طور خاص حکومتی سازیِ امر دینی دومینو وار تمامی حوزه های دینی را به تسخیر در آورده تا امروز به فردی ترین و شخصی ترین آیینی عبادی یعنی اعتکاف رسیده است.
طی سالهای اخیر، اولاً ستادهای ساماندهی و هماهنگی برنامه های اعتکاف در سراسر کشور تشکیل شده است. این «ستادسازی» از یک سو هدف خود را فراهم کردن امکانات و شرایط هرچه بهتر برای معتکفان اعلام می کند و از سوی دیگر با طراحی برنامه های مختلف فرهنگی- مذهبی به تکثیرِ گفتمان رسمی دین تمرکز دارد. طی تجربه مردم نگاری در اعتکاف سال گذشته (فروردین 96) نشانه های جالب توجهی در این مورد به دست آوردم. طی این مشاهده مشارکتی که تجربه ای دوگانه از «اعتکاف- پژوهش» بود، برنامه هایی زمان بندی شده از سخنرانی های سیاسی، تشکیل حلقه های معرفت، برنامه تشییع شهید مدافع حرم در میان معتکفان و حتی سخنرانی یک روحانی در مورد طب اسلامی، تقریباً تمام زمان مفید روزه داری معتکفان، از ساعت ده صبح تا دوازده شب را پوشش می داد، به طوری که کمتر زمانی برای معتکف می ماند که به طور کامل بتواند دور از صدای میکروفون و هیاهوی اطراف، با خودش خلوت کند.
رسانه جمهوری اسلامی، به شکلی عجیب مصداقی دیگر از کارکردهای منفی رسانه را در تغییر ذاتِ یک آیین دینی نشان داده است. اکنون دیگر نه تنها خصوصی ترین زوایای زندگی شخصیِ روزمره افراد، بلکه شخصی ترین وجوه دین ورزی شان هم در معرض دید همه قرار دارد؛ آن هم با دغدغه ترویج دین و سنت اعتکاف.
اعتکاف به مدد این رویه های نادرست در سیاستگذاری امر دینی، دیگر اعتکاف نیست، نمایشِ عزلت در قاب رسانه است. در این روند، رابطه مومن با خودش یا تنهایی اش (مگر نه این که تنهایی واقعی موجودی است که کمتر او را میبینیم؟) و با خدایش، به واسطه حضور موجودِ سومی به نام رسانه و با مداخله اغتشاش گر انواع برنامه های رسمی در مساجدِ محل اعتکاف مخدوش می شود.
به این ترتیب تنهایی، تنها موجودی که مومنِ معتکف در جستجوی آن در گوشهی مسجد می خزد، در خطر انقراض قرار میگیرد. و اکنون تنهایی معتکف گونه نادری است که باید نه در مساجدی که معروف اند، نه در حرم امام رضا(ع)، حرم فاطمه معصومه(س)، مسجد جمکران یا سایر مکان های مشهور، بلکه در مسجدِ کم بضاعت، فقیر و ساده محل تان جستجو کنید.
چنین موجودی به این حد دوست داشتنی، نیازمند مراقبت بیشتر از سوی سیاستگذاران فرهنگی است. این مراقبت هم مثل مراقبت از همه موجودیتهای در معرض انقراض، نیازمند توجه پژوهشگران حوزه مطالعات اجتماعی دین است. بنابراین باید گفت که اعتکاف، موضوع ویژه ای برای مطالعات اجتماعی دین است.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
منبع: کانال شخصی نویسنده
«دین و جامعه» مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
🔻محمدرضا پویافر
در حالی که قطره های اشک از دو طرف صورتش به پایین می غلتد، میکروفون صدا و سیما را پیش روی خود می بیند تا از حس و حال معتکف شدن بگوید. جوانی که برای دور شدن از هیاهویِ زندگی روزمره به کنج مسجد آمده تا سه روز از همه چیز ببرد، به خودش و خدای خودش تنها باشد، حالا بازهم درگیر هیاهو شده است. انواع برنامه های مختلف که مسئولان برگزاری اعتکاف به صورت سازماندهی شده – برای غنی تر شدن اعتکاف! – پیش بینی کرده اند کم بوده، حالا غولِ رسانه هم به میان معتکفها سرک کشیده است.
گویی ولعِ شدید جمهوری اسلامی به نهادی سازی امر فرهنگی به خصوص امر دینی، تمام شدنی نیست. از یک سو منابع مالی، امکانات و نیروی انسانی زیادی صرف برنامه ریزی های رسمی برای سازماندهی، هماهنگی و در نهایت یکدست سازیِ امور دینی و آیینی (از سوگواری دهه محرم تا آیین پیاده روی اربعین، از هیأت های مذهبی تا موسسات خیریه دینی) و از سوی دیگر رسانه سازیِ امر دینی به کمک صدا وسیما دو رویهی سکه ای است که برای ترویج فرهنگ دینی در جامعه ایرانی ضرب شده است.
این ولع شدید به نهادی سازی و به طور خاص حکومتی سازیِ امر دینی دومینو وار تمامی حوزه های دینی را به تسخیر در آورده تا امروز به فردی ترین و شخصی ترین آیینی عبادی یعنی اعتکاف رسیده است.
طی سالهای اخیر، اولاً ستادهای ساماندهی و هماهنگی برنامه های اعتکاف در سراسر کشور تشکیل شده است. این «ستادسازی» از یک سو هدف خود را فراهم کردن امکانات و شرایط هرچه بهتر برای معتکفان اعلام می کند و از سوی دیگر با طراحی برنامه های مختلف فرهنگی- مذهبی به تکثیرِ گفتمان رسمی دین تمرکز دارد. طی تجربه مردم نگاری در اعتکاف سال گذشته (فروردین 96) نشانه های جالب توجهی در این مورد به دست آوردم. طی این مشاهده مشارکتی که تجربه ای دوگانه از «اعتکاف- پژوهش» بود، برنامه هایی زمان بندی شده از سخنرانی های سیاسی، تشکیل حلقه های معرفت، برنامه تشییع شهید مدافع حرم در میان معتکفان و حتی سخنرانی یک روحانی در مورد طب اسلامی، تقریباً تمام زمان مفید روزه داری معتکفان، از ساعت ده صبح تا دوازده شب را پوشش می داد، به طوری که کمتر زمانی برای معتکف می ماند که به طور کامل بتواند دور از صدای میکروفون و هیاهوی اطراف، با خودش خلوت کند.
رسانه جمهوری اسلامی، به شکلی عجیب مصداقی دیگر از کارکردهای منفی رسانه را در تغییر ذاتِ یک آیین دینی نشان داده است. اکنون دیگر نه تنها خصوصی ترین زوایای زندگی شخصیِ روزمره افراد، بلکه شخصی ترین وجوه دین ورزی شان هم در معرض دید همه قرار دارد؛ آن هم با دغدغه ترویج دین و سنت اعتکاف.
اعتکاف به مدد این رویه های نادرست در سیاستگذاری امر دینی، دیگر اعتکاف نیست، نمایشِ عزلت در قاب رسانه است. در این روند، رابطه مومن با خودش یا تنهایی اش (مگر نه این که تنهایی واقعی موجودی است که کمتر او را میبینیم؟) و با خدایش، به واسطه حضور موجودِ سومی به نام رسانه و با مداخله اغتشاش گر انواع برنامه های رسمی در مساجدِ محل اعتکاف مخدوش می شود.
به این ترتیب تنهایی، تنها موجودی که مومنِ معتکف در جستجوی آن در گوشهی مسجد می خزد، در خطر انقراض قرار میگیرد. و اکنون تنهایی معتکف گونه نادری است که باید نه در مساجدی که معروف اند، نه در حرم امام رضا(ع)، حرم فاطمه معصومه(س)، مسجد جمکران یا سایر مکان های مشهور، بلکه در مسجدِ کم بضاعت، فقیر و ساده محل تان جستجو کنید.
چنین موجودی به این حد دوست داشتنی، نیازمند مراقبت بیشتر از سوی سیاستگذاران فرهنگی است. این مراقبت هم مثل مراقبت از همه موجودیتهای در معرض انقراض، نیازمند توجه پژوهشگران حوزه مطالعات اجتماعی دین است. بنابراین باید گفت که اعتکاف، موضوع ویژه ای برای مطالعات اجتماعی دین است.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
منبع: کانال شخصی نویسنده
«دین و جامعه» مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
♦️درباره دوگانه «زایر-محقق»
✍️محمدرضا پویافر
[بخش 1 از 2]
در اولین نشستی که بعد از بازگشت از سفر پژوهشی اربعین در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حسن محدثی و سید جواد میری داشتم، دکتر محدثی از تجربه پژوهش تجربی در آیین پیاده روی اربعین به عنوان تجربه دوگانه «زایر-محقق» نام برد. این عبارتی بود که در کنار تیم پژوهشی خودم در میدانِ اربعین نه تعریف، بلکه تجربه کرده بودم. من - در واقع مایِ جمعیِ تیم تحقیق - این دوگانگی را در مسیر این پژوهش کیفی که موضوعش خیر دینی در اربعین بود، تجربه کرده بودیم. در نتیجه درکِ مصداق داشتن آن برای بخشی از مطالعات اجتماعیِ تجربی برایم به سادگی قابل درک و تأیید بود.
سومین نشست من در مورد آیین پیاده روی اربعین در سال 96 در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، با علیرضا شجاعی زند برگزار شد. حین بحث ام در مورد دلالت های روش شناختی تجربه پژوهش گروهی کیفی در اربعین به تحقق مفهوم «زایر-محقق» و کنش دوگانه «زیارت- پژوهش» در این پژوهش گروهی اشاره کردم. پس از بحث من، دکتر شجاعی زند به این مفهوم و استفاده از آن به شدت انتقاد کرد. او گفت که فردِ پژوهشگر در یک موقعیت مشخصِ دینی یا زایر است، یا محقق و نمی تواند هر دو باشد.
اخیرا هم پس از مصاحبه حسن محدثی با خبرگزاری مهر و بازنشر آن در «دین و جامعه» در اشاره به این مفهوم دوگانه بحثهایی در این مورد درگرفته است. بر اساس تجربه سه پژوهش اخیرم در آیین پیاده روی اربعین، پیاده روی آخر صفر به مشهد و مطالعه تجربه دینی زیارت زایران حرم امام رضا (ع)، به چند نکته در مورد مفهوم «زایر-پژوهشگر» و «زیارت-پژوهش» اشاره می کنم:
- مفهوم دوگانه «زایر - محقق» دوگانه تناقض آمیز بین دو تجربه «عینیتِ علمی» و «فردیتِ غیرِ علمیِ ایدئولوژیک» نیست. منظور این نیست که فرد در عین حال که در حال گردآوری اطلاعاتی از واقعیتِ اجتماعیِ دینی مورد بررسی خود است، درگیر اعتقادات شخصی اش در گزینش بین اطللاعات موجود در میدان هم باشد. این مفهوم به سادگی دربردارنده تناوبی از دو تجربه متفاوت است. به عنوان مثال وقتی فردِ پژوهشگر پای در مسیرِ پیاده روی اربعین می گذارد، در یک رفت وبرگشت مداوم از نگاه ناظرِ بیرونیِ پژوهشگر به واقعیتِ پیاده روی زیارتی اربعین و همچنین زایرِ مسلمانِ شیعیِ ایرانی است. این تناوب البته اگر او نه مسلمان، نه شیعه و نه ایرانی هم باشد، باز قابل تحقق است. در عین حال این تجربه عملیِ فرد پژوهشگر چیزی بیش از تجربه پدیدارشناسانهِ یک پژوهشگر ندارد؛ پژوهشگری که از یک سو پای در بیرون واقعیتِ زیارت دارد تا آن را فراتر از حب و بغضهای شخصی، بشناسد و از سوی دیگر، پای در درون این واقعیت دارد، تا آن را با تمام وجود حس کند، با مومنانِ پیادهی پا در مسیر نهاده، همدل باشد و معنای کنش و تجربه دینی آنها را بهتر بفهمد.
- مسأله اساسی در در کل علوم اجتماعی همواره مسأله عینیت و بی طرفی بوده است. از این نظر حتی در مطالعاتِ تجربی کمّی و کیفی در سایر مسایل اجتماعی هم پژوهشگر، چه دوگانه کنشگر-پژوهشگر را به کار ببرد و چه به کار نبرد، خواه ناخواه در گیر با عقاید و سوگیری های شخصی است. از این نظر همه مطالعات ما به دلیل درگیری در مسایل اجتماعی ای که در حال پژوهش در آن هم هستیم درگیر مسأله جهتگیری ارزشی است. در نتیجه نتایج پژوهشهای ما همیشه یا به دلیل فشار ساختارهای سیاسی، یا منافع اقتصادی و شغلی و سازمانی، یا جهت گیری های ایدئولوژیک در خطر مخدوش بودن قرار دارند. اما این خطر در مورد مطالعات کیفی بیشتر به چشم می آید.
[ادامه مطلب در بخش بعدی🔻🔻🔻]
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
✍️محمدرضا پویافر
[بخش 1 از 2]
در اولین نشستی که بعد از بازگشت از سفر پژوهشی اربعین در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با حسن محدثی و سید جواد میری داشتم، دکتر محدثی از تجربه پژوهش تجربی در آیین پیاده روی اربعین به عنوان تجربه دوگانه «زایر-محقق» نام برد. این عبارتی بود که در کنار تیم پژوهشی خودم در میدانِ اربعین نه تعریف، بلکه تجربه کرده بودم. من - در واقع مایِ جمعیِ تیم تحقیق - این دوگانگی را در مسیر این پژوهش کیفی که موضوعش خیر دینی در اربعین بود، تجربه کرده بودیم. در نتیجه درکِ مصداق داشتن آن برای بخشی از مطالعات اجتماعیِ تجربی برایم به سادگی قابل درک و تأیید بود.
سومین نشست من در مورد آیین پیاده روی اربعین در سال 96 در پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، با علیرضا شجاعی زند برگزار شد. حین بحث ام در مورد دلالت های روش شناختی تجربه پژوهش گروهی کیفی در اربعین به تحقق مفهوم «زایر-محقق» و کنش دوگانه «زیارت- پژوهش» در این پژوهش گروهی اشاره کردم. پس از بحث من، دکتر شجاعی زند به این مفهوم و استفاده از آن به شدت انتقاد کرد. او گفت که فردِ پژوهشگر در یک موقعیت مشخصِ دینی یا زایر است، یا محقق و نمی تواند هر دو باشد.
اخیرا هم پس از مصاحبه حسن محدثی با خبرگزاری مهر و بازنشر آن در «دین و جامعه» در اشاره به این مفهوم دوگانه بحثهایی در این مورد درگرفته است. بر اساس تجربه سه پژوهش اخیرم در آیین پیاده روی اربعین، پیاده روی آخر صفر به مشهد و مطالعه تجربه دینی زیارت زایران حرم امام رضا (ع)، به چند نکته در مورد مفهوم «زایر-پژوهشگر» و «زیارت-پژوهش» اشاره می کنم:
- مفهوم دوگانه «زایر - محقق» دوگانه تناقض آمیز بین دو تجربه «عینیتِ علمی» و «فردیتِ غیرِ علمیِ ایدئولوژیک» نیست. منظور این نیست که فرد در عین حال که در حال گردآوری اطلاعاتی از واقعیتِ اجتماعیِ دینی مورد بررسی خود است، درگیر اعتقادات شخصی اش در گزینش بین اطللاعات موجود در میدان هم باشد. این مفهوم به سادگی دربردارنده تناوبی از دو تجربه متفاوت است. به عنوان مثال وقتی فردِ پژوهشگر پای در مسیرِ پیاده روی اربعین می گذارد، در یک رفت وبرگشت مداوم از نگاه ناظرِ بیرونیِ پژوهشگر به واقعیتِ پیاده روی زیارتی اربعین و همچنین زایرِ مسلمانِ شیعیِ ایرانی است. این تناوب البته اگر او نه مسلمان، نه شیعه و نه ایرانی هم باشد، باز قابل تحقق است. در عین حال این تجربه عملیِ فرد پژوهشگر چیزی بیش از تجربه پدیدارشناسانهِ یک پژوهشگر ندارد؛ پژوهشگری که از یک سو پای در بیرون واقعیتِ زیارت دارد تا آن را فراتر از حب و بغضهای شخصی، بشناسد و از سوی دیگر، پای در درون این واقعیت دارد، تا آن را با تمام وجود حس کند، با مومنانِ پیادهی پا در مسیر نهاده، همدل باشد و معنای کنش و تجربه دینی آنها را بهتر بفهمد.
- مسأله اساسی در در کل علوم اجتماعی همواره مسأله عینیت و بی طرفی بوده است. از این نظر حتی در مطالعاتِ تجربی کمّی و کیفی در سایر مسایل اجتماعی هم پژوهشگر، چه دوگانه کنشگر-پژوهشگر را به کار ببرد و چه به کار نبرد، خواه ناخواه در گیر با عقاید و سوگیری های شخصی است. از این نظر همه مطالعات ما به دلیل درگیری در مسایل اجتماعی ای که در حال پژوهش در آن هم هستیم درگیر مسأله جهتگیری ارزشی است. در نتیجه نتایج پژوهشهای ما همیشه یا به دلیل فشار ساختارهای سیاسی، یا منافع اقتصادی و شغلی و سازمانی، یا جهت گیری های ایدئولوژیک در خطر مخدوش بودن قرار دارند. اما این خطر در مورد مطالعات کیفی بیشتر به چشم می آید.
[ادامه مطلب در بخش بعدی🔻🔻🔻]
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
♦️درباره دوگانه «زایر-محقق»
✍️محمدرضا پویافر
[بخش دوم و پایانی]
- مناقشه نهایی در مورد علم و پژوهش اساساً در این مورد است که از عینیتی که سالهاست از آن حرف می زنیم و مدعای آن را داریم، چه کاربردی انتظار داریم؟ به ویژه در پژوهشهای کیفی که هدف، نه تبیین و پیش بینی، بلکه فهم و تفسیر مناسب از واقعیت مورد بررسی به ویژه از طریق همدلی با کنشگران و مردمی است که درگیر آن مسأله یا واقعیت اجتماعی هستند، حد این بی طرفی ارزشی کجاست؟
تعیین این حد و مرز به ویژه از آن رو اهمیت دارد که بدانیم در یک پژوهش کیفی- مثلاً پیاده روی اربعین- از یک سو محقق باید نگاه خود را به عنوان ناظر بیرونی نسبت به واقعیت حفظ کند تا روایت او از یک آیین پیاده روی زیارتی بزرگ روایتی منطبق بر واقعیت – و نه مطابق با میل او یا برخی از زایران باشد.
از سوی دیگر هم باید بتواند تا جایی به موضوع نزدیک شود تا بتواند چنین تجربه پیچیده، عمیق و چندلایه ای از دین را دقیقاً از نگاه یک مومنِ دلباخته درک کند. دوگانگی در تجربه متناوب بین زیارت و پژوهش از همین روست. و البته که مطابق با نظر حسن محدثی این کار، به ویژه برای پژوهشگرِ مومن دیندار کاری به شدت سخت تر از یک پژوهشگر غیر دیندار خواهد بود. اما این را هم باید افزود که هرچه نگاه محقق به واقعیتِ دینی، درونی تر باشد همدلی او با موضوع مورد مطالعه اش آسان تر و هرچه نگاه و موضع او بیرونی تر باشد، دوری او از جهتگیری های ارزشی در خلال گزارشِ مطالعه علمیِ پدیده دینی همچون اربعین، آسان تر انجام خواهد شد. این در واقع یک طیف دوقطبی از اهداف یک پژوهش اجتماعی در مورد دین است که یک سوی آن فهمی همدلانه از پدیده ای مثل زیارت و سوی دیگر آن روایتی فارغ از ارزشهای دینی از آن پدیده است. مهم آن است که پژوهشگر - چه فردی مذهبی با نگاهی کاملاً درون دینی و چه فردی با موضعی کمتر عاطفی نسبت به دین– در جهت رسیدن به فهم و تفسیر از واقعیت دینی مورد بررسی اش متعهدانه تلاش کند و علاوه بر تقوای دینی، «تقوای علمی» هم داشته باشد.
به نظر می رسد داشتن هر دو گونه از این تقوا امکان پذیر است و از همین رو دو گانه «زایر- محقق» با تعابیری که در بالا گفته شد، می تواند محقق شود.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
✍️محمدرضا پویافر
[بخش دوم و پایانی]
- مناقشه نهایی در مورد علم و پژوهش اساساً در این مورد است که از عینیتی که سالهاست از آن حرف می زنیم و مدعای آن را داریم، چه کاربردی انتظار داریم؟ به ویژه در پژوهشهای کیفی که هدف، نه تبیین و پیش بینی، بلکه فهم و تفسیر مناسب از واقعیت مورد بررسی به ویژه از طریق همدلی با کنشگران و مردمی است که درگیر آن مسأله یا واقعیت اجتماعی هستند، حد این بی طرفی ارزشی کجاست؟
تعیین این حد و مرز به ویژه از آن رو اهمیت دارد که بدانیم در یک پژوهش کیفی- مثلاً پیاده روی اربعین- از یک سو محقق باید نگاه خود را به عنوان ناظر بیرونی نسبت به واقعیت حفظ کند تا روایت او از یک آیین پیاده روی زیارتی بزرگ روایتی منطبق بر واقعیت – و نه مطابق با میل او یا برخی از زایران باشد.
از سوی دیگر هم باید بتواند تا جایی به موضوع نزدیک شود تا بتواند چنین تجربه پیچیده، عمیق و چندلایه ای از دین را دقیقاً از نگاه یک مومنِ دلباخته درک کند. دوگانگی در تجربه متناوب بین زیارت و پژوهش از همین روست. و البته که مطابق با نظر حسن محدثی این کار، به ویژه برای پژوهشگرِ مومن دیندار کاری به شدت سخت تر از یک پژوهشگر غیر دیندار خواهد بود. اما این را هم باید افزود که هرچه نگاه محقق به واقعیتِ دینی، درونی تر باشد همدلی او با موضوع مورد مطالعه اش آسان تر و هرچه نگاه و موضع او بیرونی تر باشد، دوری او از جهتگیری های ارزشی در خلال گزارشِ مطالعه علمیِ پدیده دینی همچون اربعین، آسان تر انجام خواهد شد. این در واقع یک طیف دوقطبی از اهداف یک پژوهش اجتماعی در مورد دین است که یک سوی آن فهمی همدلانه از پدیده ای مثل زیارت و سوی دیگر آن روایتی فارغ از ارزشهای دینی از آن پدیده است. مهم آن است که پژوهشگر - چه فردی مذهبی با نگاهی کاملاً درون دینی و چه فردی با موضعی کمتر عاطفی نسبت به دین– در جهت رسیدن به فهم و تفسیر از واقعیت دینی مورد بررسی اش متعهدانه تلاش کند و علاوه بر تقوای دینی، «تقوای علمی» هم داشته باشد.
به نظر می رسد داشتن هر دو گونه از این تقوا امکان پذیر است و از همین رو دو گانه «زایر- محقق» با تعابیری که در بالا گفته شد، می تواند محقق شود.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
Forwarded from اتچ بات
🔷پیاده روی کاظمین
محمدرضا پویافر
یکی از آیینهای پیاده روی سنتی در عراق، پیاده روی زیارتی به سوی حرم امامان شیعه، امام موسی کاظم(ع) و امام جواد (ع) کاظمین، نزدیکی بغداد است. این آیین پیاده ری به روایت خود عراقیها دومین پیاده روی زیارتی بعد از پیاده روی بزرگ اربعین است.
اهمیت مطالعات اجتماعی زیارت در دوران نوینِ مطالعات اجتماعی دین، به ویژه جامعه شناسی دین، هم به دلیل سیالیتِ هویت انسانِ مدرن (زیگمونت باومن و آنتونی گیدنز) و هم به دلیل جستجوی معنای این انسان گمشده در حیرانی مدرنیته، مضاعف شده است. بنابراین تعجبی ندارد که این جستجوی معنا به تنهایی بتواند تبیین کننده افزایش قابل ملاحظه جمعیت مشتاق زیارت در همه جهان و در میان پیروان همه ادیان، بلکه در میان غیر دینداران باشد. پیوند زیارت با گردشگری و انواع مجادلههای نظری در تمایز یا عدم تمایز بین زیارت و گردشگری، به اهمیت پژوهشی این موضوع برجستگی بیشتری داده است. در این میان، مطالعات اجتماعی در مورد آیینهای پیاده روی زیارتی توجه ویژه و خاص خود را میطلبد. چرا که معنایِ حرکت در زیارت، در مورد آیینهای پیاده روی زیارتی، اساساً مفهومی متفاوت مییابد. حرکت در پیاده ری زیارتی، شامل تجربه زیارت در هریک از گامهای زائر، و نه فقط در مقصد است.
✳️مجموعه عکسهای زیر(پوشه پیوست به این یادداشت) مربوط به پیاده روی زیارتی کاظمین، در روز شهادت امام کاظم (ع) در همین دیروز و امروز(23 فروردین 97) است. این عکسهای خوب را «سمیر»، میزبان گروه پژوهشی من در مطالعه «خیر دینی در اربعین» برای یکی از همکاران عربِ هموطن در گروه به نام انتصار موسوی فرستاده است. سمیر اهل روستای کفل است که ما در مسیر پیاده روی اربعین سال 96 یک شب را مهمان او، خانواده او و همسایهشان بودیم. او با مهمان نوازی خاص عراقی ما را به بازدید از مکانهای مهم آن روستا، به ویژه آرامگاه زید بن علی بن الحسین (امام زید)، مسجد نخیله و آرامگاه ذی الکفل نبی برد. خانم انتصار موسوی دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و یکی از دو همکار عرب تیم ما برای مصاحبه با موکب داران عراقی بود.
جا دارد هم از سمیر و هم از انتصار موسوی برای در اختیارگذاشتن این عکسها تشکر کنم.
دیدن این عکسها به خصوص برای آنها که تجربه حضور -چه برای زیارت، چه پژوهش و چه هر دو را- در اربعین داشتهاند، میتواند هم جالب توجه و هم به نوعی تداعی کننده صحنههای مشابه در پیاده ری اربعین باشد.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
محمدرضا پویافر
یکی از آیینهای پیاده روی سنتی در عراق، پیاده روی زیارتی به سوی حرم امامان شیعه، امام موسی کاظم(ع) و امام جواد (ع) کاظمین، نزدیکی بغداد است. این آیین پیاده ری به روایت خود عراقیها دومین پیاده روی زیارتی بعد از پیاده روی بزرگ اربعین است.
اهمیت مطالعات اجتماعی زیارت در دوران نوینِ مطالعات اجتماعی دین، به ویژه جامعه شناسی دین، هم به دلیل سیالیتِ هویت انسانِ مدرن (زیگمونت باومن و آنتونی گیدنز) و هم به دلیل جستجوی معنای این انسان گمشده در حیرانی مدرنیته، مضاعف شده است. بنابراین تعجبی ندارد که این جستجوی معنا به تنهایی بتواند تبیین کننده افزایش قابل ملاحظه جمعیت مشتاق زیارت در همه جهان و در میان پیروان همه ادیان، بلکه در میان غیر دینداران باشد. پیوند زیارت با گردشگری و انواع مجادلههای نظری در تمایز یا عدم تمایز بین زیارت و گردشگری، به اهمیت پژوهشی این موضوع برجستگی بیشتری داده است. در این میان، مطالعات اجتماعی در مورد آیینهای پیاده روی زیارتی توجه ویژه و خاص خود را میطلبد. چرا که معنایِ حرکت در زیارت، در مورد آیینهای پیاده روی زیارتی، اساساً مفهومی متفاوت مییابد. حرکت در پیاده ری زیارتی، شامل تجربه زیارت در هریک از گامهای زائر، و نه فقط در مقصد است.
✳️مجموعه عکسهای زیر(پوشه پیوست به این یادداشت) مربوط به پیاده روی زیارتی کاظمین، در روز شهادت امام کاظم (ع) در همین دیروز و امروز(23 فروردین 97) است. این عکسهای خوب را «سمیر»، میزبان گروه پژوهشی من در مطالعه «خیر دینی در اربعین» برای یکی از همکاران عربِ هموطن در گروه به نام انتصار موسوی فرستاده است. سمیر اهل روستای کفل است که ما در مسیر پیاده روی اربعین سال 96 یک شب را مهمان او، خانواده او و همسایهشان بودیم. او با مهمان نوازی خاص عراقی ما را به بازدید از مکانهای مهم آن روستا، به ویژه آرامگاه زید بن علی بن الحسین (امام زید)، مسجد نخیله و آرامگاه ذی الکفل نبی برد. خانم انتصار موسوی دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی و یکی از دو همکار عرب تیم ما برای مصاحبه با موکب داران عراقی بود.
جا دارد هم از سمیر و هم از انتصار موسوی برای در اختیارگذاشتن این عکسها تشکر کنم.
دیدن این عکسها به خصوص برای آنها که تجربه حضور -چه برای زیارت، چه پژوهش و چه هر دو را- در اربعین داشتهاند، میتواند هم جالب توجه و هم به نوعی تداعی کننده صحنههای مشابه در پیاده ری اربعین باشد.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
Telegram
attach 📎
🔶مخاطب را دسته بندی نکنیم/ نهادی سازیِ امر دینی خنجری است که دسته خود را میبرد
مصاحبه محمدرضا پویافر با «دعبل» در مورد مخاطب دینی در بستر تغییرات اجتماعی
🔹هر فردی صرف نظر از میزان تقیداتِ خود به دین، همین که حدی از باورمندی به اصول دینی را داشته باشد، میتواند و «باید» مخاطب رسانه و سازمانِ دین تلقی شود. در غیر اینصورت رسانه و سازمانِ دین، عملاً در دورِ باطل و مستمرِ تولید محتوا برای گروهی خاص قرار میگیرد بدون آنکه منجر به جذب یا ارتقایِ شاخصهای دینداری در وجوه مختلف آن شود.
🔹جامعه ای که با تغییرات اجتماعی گام به سوی دموکراتیک شدن فرهنگ می گذارد، بیش از آنکه پذیرای روابط عمودی «بالا به پایین» ازسوی واعظ، خطاب به مردم باشد، مستلزم و نیازمندِ روابطِ افقی است. به تدریج که در نظام آموزشی هم اشکالِ سنتیِ آموزشِ «سخنرانی محور» جای خود را به آموزش تعاملی و مشارکتی می دهد، برنامه های مذهبی چه در رسانه و چه در مسجد و هیأتهای مذهبی هم علاوه بر سخنرانی ها و خطبه ها و موعظه ها، نیازمند «گفتگو» است.
🔹تغییرات در ذائقه مخاطبان برنامههای مذهبیِ رسانه و سازمان دینی به تَبَعِ تغییرات در سبک زندگیِ ایرانی قابل فهم است. سبک زندگی ایرانیان چه از نظر الگوی گذران فعالیتهای روزانه، چه از نظر مصرف فرهنگی، چه الگوی روابط اجتماعی و ترجیحات در این روابط و چه سایر ابعاد سبک زندگی تغییرات مهمی داشته است.
🔹نشانههای حضور و اثر این تغییرات در برنامههای مذهبی امروزی هم به خوبی قابل مشاهده است. به عنوان نمونه دختران و پسران جوان، این روزها با تیپهای امروزین، آرایشهای مد روز و گاه دست در دستِ دوستانِ جنس مخالف خود – به ویژه در شهرهای بزرگ – در مراسم سوگواری محرم و صفر شرکت میکنند، در هیأت های محلی حضور مییابند، نذری میگیرند و حتی در آیین پیاده روی اربعین هم شرکت میکنند. آنها همان گونه که در گردش سایرِ روزها و ماههای سال زندگی میکنند، وارد کنشِ سوگوارانه در ایام عزای امام حسین (ع) هم میشوند. گویی برای آنها زندگی در دهه محرم و ماه صفر همان زندگی در سایر روزهای سال، فقط با یک «تِمِ» مشکی است.
🔹فهمِ آنچه در نحوه حضور بعضی از گروههای اجتماعی در مراسم دینی امروزِ جامعه مشاهده میشود، تنها با فهم تغییرات اجتماعی و فرهنگیِ جامعه ممکن است. در غیر این صورت ممکن است چنین تصور شود که ما با یک گسست فرهنگی بزرگ در ایام و مناسبتهای مذهبی روبرو هستیم. در حالی که این یک گسست نیست. بلکه دقیقاً یک پیوستگی فرهنگی از روزهای عادی و جریانِ معمولِ زندگیِ مردم تا عمقِ کنشِ مذهبی آنهاست.
#مصاحبه_ها
#محمدرضا_پویافر
لینک کامل مصاحبه🔻🔻🔻
http://deabelnews.ir/vdcgtz9w.ak9wu4prra.html
@religionandsociety
کانال دین و جامعه مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
مصاحبه محمدرضا پویافر با «دعبل» در مورد مخاطب دینی در بستر تغییرات اجتماعی
🔹هر فردی صرف نظر از میزان تقیداتِ خود به دین، همین که حدی از باورمندی به اصول دینی را داشته باشد، میتواند و «باید» مخاطب رسانه و سازمانِ دین تلقی شود. در غیر اینصورت رسانه و سازمانِ دین، عملاً در دورِ باطل و مستمرِ تولید محتوا برای گروهی خاص قرار میگیرد بدون آنکه منجر به جذب یا ارتقایِ شاخصهای دینداری در وجوه مختلف آن شود.
🔹جامعه ای که با تغییرات اجتماعی گام به سوی دموکراتیک شدن فرهنگ می گذارد، بیش از آنکه پذیرای روابط عمودی «بالا به پایین» ازسوی واعظ، خطاب به مردم باشد، مستلزم و نیازمندِ روابطِ افقی است. به تدریج که در نظام آموزشی هم اشکالِ سنتیِ آموزشِ «سخنرانی محور» جای خود را به آموزش تعاملی و مشارکتی می دهد، برنامه های مذهبی چه در رسانه و چه در مسجد و هیأتهای مذهبی هم علاوه بر سخنرانی ها و خطبه ها و موعظه ها، نیازمند «گفتگو» است.
🔹تغییرات در ذائقه مخاطبان برنامههای مذهبیِ رسانه و سازمان دینی به تَبَعِ تغییرات در سبک زندگیِ ایرانی قابل فهم است. سبک زندگی ایرانیان چه از نظر الگوی گذران فعالیتهای روزانه، چه از نظر مصرف فرهنگی، چه الگوی روابط اجتماعی و ترجیحات در این روابط و چه سایر ابعاد سبک زندگی تغییرات مهمی داشته است.
🔹نشانههای حضور و اثر این تغییرات در برنامههای مذهبی امروزی هم به خوبی قابل مشاهده است. به عنوان نمونه دختران و پسران جوان، این روزها با تیپهای امروزین، آرایشهای مد روز و گاه دست در دستِ دوستانِ جنس مخالف خود – به ویژه در شهرهای بزرگ – در مراسم سوگواری محرم و صفر شرکت میکنند، در هیأت های محلی حضور مییابند، نذری میگیرند و حتی در آیین پیاده روی اربعین هم شرکت میکنند. آنها همان گونه که در گردش سایرِ روزها و ماههای سال زندگی میکنند، وارد کنشِ سوگوارانه در ایام عزای امام حسین (ع) هم میشوند. گویی برای آنها زندگی در دهه محرم و ماه صفر همان زندگی در سایر روزهای سال، فقط با یک «تِمِ» مشکی است.
🔹فهمِ آنچه در نحوه حضور بعضی از گروههای اجتماعی در مراسم دینی امروزِ جامعه مشاهده میشود، تنها با فهم تغییرات اجتماعی و فرهنگیِ جامعه ممکن است. در غیر این صورت ممکن است چنین تصور شود که ما با یک گسست فرهنگی بزرگ در ایام و مناسبتهای مذهبی روبرو هستیم. در حالی که این یک گسست نیست. بلکه دقیقاً یک پیوستگی فرهنگی از روزهای عادی و جریانِ معمولِ زندگیِ مردم تا عمقِ کنشِ مذهبی آنهاست.
#مصاحبه_ها
#محمدرضا_پویافر
لینک کامل مصاحبه🔻🔻🔻
http://deabelnews.ir/vdcgtz9w.ak9wu4prra.html
@religionandsociety
کانال دین و جامعه مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
🔶رقصِ بی تدبیری
✍️محمدرضا پویافر
به تازگی یادداشتی در کانال شخصی ام با عنوان «هزینه سازی مداوم با بی تدبیری اجتماعی» (https://t.me/mr_pouyafar/458) به این پرداخته بودم که چطور در نظام جمهوری اسلامی از «نامسأله ها»، «مسأله اجتماعی» تولید می شود. در نتیجه آنچه تا دیروز کمتر اهمیتی داشت، اولاً مسأله دست اول و نقل محافل خصوصی و عمومی مردم می شود و دوم این که این مسأله ها مشروعیت نظام سیاسی، بلکه کل نظام اجتماعی را می فرساید.
طی همین چند روز یکی دیگر از این بی تدبیری ها در تولیدِ هزینه و مسأله سازی از «نامسأله ها» را شاهد بودیم. دختری به نام مائده هژبری که ژیمناست بوده، به جرم انتشار کلیپ های رقص خود در ایسنتاگرام دستگیر می شود. مسأله وقتی مضاعف می شود که صدا و سیمای ملی هم وارد صحنه می شود و با اجرای پلانِ تکراریِ ساخت و پخش اعترافات این دختر از شبکه یک سیما، واکنش های منفی به این موضوع را مضاعف می کند.
این که رقص در انظارِ نامحرمان و ظاهر شدن بی حجاب در نظرِ بیگانه، شرعاً حرام است با این که این کار جرم انگاری در سطح جامعه شود، دو مسأله کاملاً مجزاست. اما جرم انگاریِ کنش های اجتماعی موضوعی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه در سالهای اخیر سوژه محافل مختلف بوده است. فردین علیخواه جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان اخیرا در کانال خود خلاصه ای از پایان نامه کارشناسی ارشدی در رشته حقوق را به راهنمایی خود و با همین موضوع مقایسه جرم انگاری بین مردم و دولت آورده است(https://t.me/Fardinalikhah/998 ).
اما صرف نظر از بحث فقهی، حقوقی و البته اجتماعی پیرامون این که آنچه مسأله شرعی است، آیا حتماً باید «جرم» انگاشته شود یا نه؟ یا این که حد جرم انگاری امور شرعی از سوی حکومت اسلامی کجاست؟ نکته مهم، تدبیر/ بی تدبیری حاکمان در موقعیت های مختلف زمانی است
در حالی که وجدان عمومی جامعه سوالات زیادی در مورد شفافیت و عدالت در اجرای قانون در کشور دارند، هر روز از خود می پرسند که فرزندانِ این مسئولانی که به ما می گویند نگاهتان به داخل کشور باشد، خودشان کجا زندگی می کنند، مفاسد اخلاقی و اقتصادی، قصه تکراری نظام اداری و سازمان های حاکمیتی (نه فقط دولتی) شده و توانِ نظام سیاسی در مدیریت مناسبِ مسایل اجتماعی و اقتصادی به شدت مورد تردید واقع شده، دستگیر کردن یک دخترِ رقصنده و اعلام آن، همان بی تدبیریِ تکراری در تبدیلِ یک نامسأله به یک مسأله است.
نظام جمهوری اسلامی نیاز شدید به توافقِ نسبی در مورد میزانِ جرم انگاریِ رفتارهای خلاف شرع دارد. بسیاری از این رفتارهای غیرشرعی (از بی حجابی تا روزه خواری، از برقراری روابطِ بین جنسیِ غیر شرعی تا تظاهر به رقص، موسیقیِ حرام و ...) باید با تعریف مجدد از نسبت بین حکومت و دین و جنبه فردی یا جمعیِ داشتنِ یک رفتار، مورد بررسی قرار گیرد.
در نهایت باید به چند سوال به طور جدی پاسخ داده شود:
1- کدام یک از احکام شرعی در دایره دخالت حاکم و کدام خارج از آن اند؟
2- اساساً حکومت دینی، حکومتِ مدافعِ دین و حاکمِ دیندار چه تفاوتهایی باهم دارند؟
3- آیا هر آنچه شرعی است، حکومتی و هرآنچه بر اساس حکم حکومتی باشد، شرعی است؟*
4- محدوده ی مفهوم «مصلحتِ سیاسیِ حکومت» در دایرهِ حکمرانی اسلامی کجاست؟
مسایل اجتماعی امروز ما خیلی پیچیده تر از آن اند که مواجهه با آنها با رویه های تکرار زده قبلی ممکن باشد. در چنین شرایطی شاید گاهی به جای اقدام به حل مسأله، بهتر است به مسئولانِ محترم توصیه کرد تا اگر به راه حل موردنظر خود مطمئن نیستند، حداقل هیچ اقدامی نکنند تا وضعیت از این حادتر نشود.
* پ.ن.: مثلاً در مورد حکم مقام قضایی در فیلترینگ تلگرام، حتی با فرض این که حکمِ حکومتِ جنبه شرعی و واجب برای مومنان دارد، مشکلی دیگر وجود داشت و آن این که در خود حکومت دو نوع صدا یکی موافق و دیگری مخالف فیلترینگ تلگرام وجود داششنیده می شد. بنابراین اصل مسأله که نظر حکومت اسلامی در مورد تلگرام چیست زیر سوال رفت. علاوه براین، وقتی حکومت دینی صراحتاً استفاده از پوسته های دستکاری شده تلگرام همچون هاتگرام و تلگرام طلایی را باز گذاشت، مومنِ مقید بر سر دوراهی می ماند که بالاخره استفاده از تلگرام – با فرض شرعی بودن حکمِ حکومت دینی- حرام است یا مباح؟
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
https://t.me/religionandsociety
✍️محمدرضا پویافر
به تازگی یادداشتی در کانال شخصی ام با عنوان «هزینه سازی مداوم با بی تدبیری اجتماعی» (https://t.me/mr_pouyafar/458) به این پرداخته بودم که چطور در نظام جمهوری اسلامی از «نامسأله ها»، «مسأله اجتماعی» تولید می شود. در نتیجه آنچه تا دیروز کمتر اهمیتی داشت، اولاً مسأله دست اول و نقل محافل خصوصی و عمومی مردم می شود و دوم این که این مسأله ها مشروعیت نظام سیاسی، بلکه کل نظام اجتماعی را می فرساید.
طی همین چند روز یکی دیگر از این بی تدبیری ها در تولیدِ هزینه و مسأله سازی از «نامسأله ها» را شاهد بودیم. دختری به نام مائده هژبری که ژیمناست بوده، به جرم انتشار کلیپ های رقص خود در ایسنتاگرام دستگیر می شود. مسأله وقتی مضاعف می شود که صدا و سیمای ملی هم وارد صحنه می شود و با اجرای پلانِ تکراریِ ساخت و پخش اعترافات این دختر از شبکه یک سیما، واکنش های منفی به این موضوع را مضاعف می کند.
این که رقص در انظارِ نامحرمان و ظاهر شدن بی حجاب در نظرِ بیگانه، شرعاً حرام است با این که این کار جرم انگاری در سطح جامعه شود، دو مسأله کاملاً مجزاست. اما جرم انگاریِ کنش های اجتماعی موضوعی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه در سالهای اخیر سوژه محافل مختلف بوده است. فردین علیخواه جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان اخیرا در کانال خود خلاصه ای از پایان نامه کارشناسی ارشدی در رشته حقوق را به راهنمایی خود و با همین موضوع مقایسه جرم انگاری بین مردم و دولت آورده است(https://t.me/Fardinalikhah/998 ).
اما صرف نظر از بحث فقهی، حقوقی و البته اجتماعی پیرامون این که آنچه مسأله شرعی است، آیا حتماً باید «جرم» انگاشته شود یا نه؟ یا این که حد جرم انگاری امور شرعی از سوی حکومت اسلامی کجاست؟ نکته مهم، تدبیر/ بی تدبیری حاکمان در موقعیت های مختلف زمانی است
در حالی که وجدان عمومی جامعه سوالات زیادی در مورد شفافیت و عدالت در اجرای قانون در کشور دارند، هر روز از خود می پرسند که فرزندانِ این مسئولانی که به ما می گویند نگاهتان به داخل کشور باشد، خودشان کجا زندگی می کنند، مفاسد اخلاقی و اقتصادی، قصه تکراری نظام اداری و سازمان های حاکمیتی (نه فقط دولتی) شده و توانِ نظام سیاسی در مدیریت مناسبِ مسایل اجتماعی و اقتصادی به شدت مورد تردید واقع شده، دستگیر کردن یک دخترِ رقصنده و اعلام آن، همان بی تدبیریِ تکراری در تبدیلِ یک نامسأله به یک مسأله است.
نظام جمهوری اسلامی نیاز شدید به توافقِ نسبی در مورد میزانِ جرم انگاریِ رفتارهای خلاف شرع دارد. بسیاری از این رفتارهای غیرشرعی (از بی حجابی تا روزه خواری، از برقراری روابطِ بین جنسیِ غیر شرعی تا تظاهر به رقص، موسیقیِ حرام و ...) باید با تعریف مجدد از نسبت بین حکومت و دین و جنبه فردی یا جمعیِ داشتنِ یک رفتار، مورد بررسی قرار گیرد.
در نهایت باید به چند سوال به طور جدی پاسخ داده شود:
1- کدام یک از احکام شرعی در دایره دخالت حاکم و کدام خارج از آن اند؟
2- اساساً حکومت دینی، حکومتِ مدافعِ دین و حاکمِ دیندار چه تفاوتهایی باهم دارند؟
3- آیا هر آنچه شرعی است، حکومتی و هرآنچه بر اساس حکم حکومتی باشد، شرعی است؟*
4- محدوده ی مفهوم «مصلحتِ سیاسیِ حکومت» در دایرهِ حکمرانی اسلامی کجاست؟
مسایل اجتماعی امروز ما خیلی پیچیده تر از آن اند که مواجهه با آنها با رویه های تکرار زده قبلی ممکن باشد. در چنین شرایطی شاید گاهی به جای اقدام به حل مسأله، بهتر است به مسئولانِ محترم توصیه کرد تا اگر به راه حل موردنظر خود مطمئن نیستند، حداقل هیچ اقدامی نکنند تا وضعیت از این حادتر نشود.
* پ.ن.: مثلاً در مورد حکم مقام قضایی در فیلترینگ تلگرام، حتی با فرض این که حکمِ حکومتِ جنبه شرعی و واجب برای مومنان دارد، مشکلی دیگر وجود داشت و آن این که در خود حکومت دو نوع صدا یکی موافق و دیگری مخالف فیلترینگ تلگرام وجود داششنیده می شد. بنابراین اصل مسأله که نظر حکومت اسلامی در مورد تلگرام چیست زیر سوال رفت. علاوه براین، وقتی حکومت دینی صراحتاً استفاده از پوسته های دستکاری شده تلگرام همچون هاتگرام و تلگرام طلایی را باز گذاشت، مومنِ مقید بر سر دوراهی می ماند که بالاخره استفاده از تلگرام – با فرض شرعی بودن حکمِ حکومت دینی- حرام است یا مباح؟
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
https://t.me/religionandsociety
Telegram
جامعه شناسی، دین و فرهنگ
🔹هزینه سازیِ مداوم با بی تدبیری اجتماعی
✍️محمدرضا پویافر
در حالی که کل کشور در التهاب و در آمیختگی و انباشت انواع مسایل از بحران های زیست محیطی تا مسایل اقتصادی به همراه مسایل اجتماعی گوناگون قرار دارد- و همه آنها هم البته حاصل تدبیرهای نادرست سیاستگذاران…
✍️محمدرضا پویافر
در حالی که کل کشور در التهاب و در آمیختگی و انباشت انواع مسایل از بحران های زیست محیطی تا مسایل اقتصادی به همراه مسایل اجتماعی گوناگون قرار دارد- و همه آنها هم البته حاصل تدبیرهای نادرست سیاستگذاران…
🔶رابطه نهادی شدنِ امر دینی و عرفی شدن
✍️محمدرضا پویافر
در کتاب «پیاده روی اربعین: تأملات جامعه شناختی» که به کوشش دوست و برادرم محسن حسام مظاهری از سوی نشر آرما منتشر شده، مقاله ای دارم با عنوان «نهادی شدن آیین اربعین و عرفی شدن»
با وجود آنکه زمان کمی از انتشار این کتاب می گذرد، اما واکنش های نقادانه ارزشمند در مورد آن آغاز شده است. از جمله نقدی است که در مورد مقاله من به دستم رسیده است:
◀️کتاب پیاده روی اربعین رو مطالعه کردم و همین دقایقی پیش تمامش کردم. مطالب برای من بسیار نو بود و حقیقتا نگاه جدیدی به این مراسم در من بوجود اورد.
اما چند سوال:
اول اینکه در مقاله ی دکتر پویافر؛ متوجه نشدم چطور نهادی شدن مراسم اربعین منجربه عرفی شدن اون میشه؟
اینکه نهادی شدن باعث زیرسوال رفتن اون نهاد بخاطر ضعفها و کاستیها میشود رو میتوان درک کرد ولی هضم عرفی شدن برام کمی مشکل شد.
این نقد ارزشمند فرصتی برای توضیح تکمیلی در مورد موضوعی که مدتی است مورد تمرکز من در حوزه جامعه شناسی دین و از جمله در حوزه «خیر دینی» است فراهم می کند:
1- نظریه های عرفی شدن (سکولار شدن) بر آن اند که یکی از رویه های اجتماعی که موجب عرفی شدن در سطح اجتماعی می شود، قطعه قطعه شدن فرهنگ است.
2- تکثّر در تعاریف از مفاهیم فرهنگی و از بین رفتن غلبه و روایت واحدِ دینی از آنها، مصداق بارزی از قطعه قطعه شدن فرهنگی در مسیر عرفی شدن است.
3- از مصادیقِ قطعه قطعه شدن فرهنگ و امر فرهنگی، قطعه قطعه شدنِ امر دینی، امرِ خیر (نیکوکاری و کنش داوطلبانه) و البته امرِ خیر دینی است.
4- آیین پیاده روی اربعین به عنوان یک رویداد بزرگ زیارتی، در دل خود الگوهایی از مشارکت در خیر دینی را نشان می دهد. این الگوها حداقل در دو بخش متمایز ایرانی و عراقی قابل تفکیک است. مسأله مورد بحث من در مقاله یادشده معطوف به اربعین ایرانی و اختصاصاً «الگوی فعالیت ها وخدمات خیر دینی» در آن است؛ همان که موضوع پژوهش پردامنه من در سال 96 بود.
5- استدلال نهایی این است که وقتی سیاستگذاری، سازمان دهی و برنامه ریزی اربعین از جمله برای ارایه خدمات به زایران به صورت حاکمیتی انجام می شود، علاوه بر هزینه ها و تبعات مختلف از جمله اتلاف منابع مالی، امکانات و نیروی انسانی و همچنین سلبِ امکان خلاقیت زیاد در فعالیت ها و خدمات خیر به زایران، پیامد مهم دیگری در جهت عرفی شدن (سکولار شدن) دارد.
6- وقتی حاکمیت با محدودیت نگاه و تعریف تنگ دامنه خود از امر خیر دینی و مصداق های آن ورود مستقیم به «امر خیر دینی» می کند، موجب مرز بندی تعمّدی بین مصداق های مختلف خدمات خیر و داوطلبانه به مردم ذیل عنوان خیر دینی (یعنی کارهای داوطلبانه و خیری که ثواب دارد) می شود. به بیان دیگر، حاکمیت با غلبه نگاه سنتی و بدون انعطاف خود، مصداق های نوین و مهمی از کنش های خیر در حق مردم - از جمله زایران اربعین - را از شمولِ خدمات خیر و دارای ارزش مندی (بخوانید ثواب)- خارج می کند. این قضیه مانند این است که بدانم نگاه سنتی به کار خیر، کمک به زنان خیابانی و روسپیان، کمک به حیوانات، حفظ محیط زیست و یاری به معتادان را کار خیر چندان با ارزش یا حداقل این که کار خیر دینی همراه با ثواب زیادی نمی داند.
غلبه چنین نگاهی با ورود مستقیم حکومت در ساماندهی امور از جمله در اربعین موجب قطعه قطعه کردنِ تعریف از خیر و خدمات داوطلبانه و در واقع موجب قطعه قطعه کردن مفهوم «خیر دینی» در اربعین می شود. و این قطعه قطعه کردن که مسبب آن خودِ حکومتِ ظاهراً دغدغه مند برای دین است، به طور معکوسی موجب تقویت فرایندهای عرفی شدن می شود.
7- این فرایند چطور موجب عرفی شدن می شود:
وقتی نهاد حکومت و نهادهای دینی سنتی اینطور تعریف خیر دینی و خدمات در اربعین را محدود می کنند و برخی مصداق های نوین از کمک های خیر و خدمت رسانی را طرد می کنند، یعنی خودشان، حوزه تعریف و دامنه حضور و فعالیت نهادها و کنش های دینی را محدود کرده اند و به این ترتیب خودشان مصداق های متعددی از خیر دینی و داوطلبانه را از زیر چترِ سایبانِ مقدس دین خارج کرده اند و این همان مصداق دقیق عرفی شدن است.
بنابراین مشخص می شود که چطور نهادی شدن و از جمله حکومتی شدن امر خیر دینی از جمله در اربعین، موجب تقویت فرایند های عرفی شدن می شود.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@religionandsociety
@mr_pouyafar
✍️محمدرضا پویافر
در کتاب «پیاده روی اربعین: تأملات جامعه شناختی» که به کوشش دوست و برادرم محسن حسام مظاهری از سوی نشر آرما منتشر شده، مقاله ای دارم با عنوان «نهادی شدن آیین اربعین و عرفی شدن»
با وجود آنکه زمان کمی از انتشار این کتاب می گذرد، اما واکنش های نقادانه ارزشمند در مورد آن آغاز شده است. از جمله نقدی است که در مورد مقاله من به دستم رسیده است:
◀️کتاب پیاده روی اربعین رو مطالعه کردم و همین دقایقی پیش تمامش کردم. مطالب برای من بسیار نو بود و حقیقتا نگاه جدیدی به این مراسم در من بوجود اورد.
اما چند سوال:
اول اینکه در مقاله ی دکتر پویافر؛ متوجه نشدم چطور نهادی شدن مراسم اربعین منجربه عرفی شدن اون میشه؟
اینکه نهادی شدن باعث زیرسوال رفتن اون نهاد بخاطر ضعفها و کاستیها میشود رو میتوان درک کرد ولی هضم عرفی شدن برام کمی مشکل شد.
این نقد ارزشمند فرصتی برای توضیح تکمیلی در مورد موضوعی که مدتی است مورد تمرکز من در حوزه جامعه شناسی دین و از جمله در حوزه «خیر دینی» است فراهم می کند:
1- نظریه های عرفی شدن (سکولار شدن) بر آن اند که یکی از رویه های اجتماعی که موجب عرفی شدن در سطح اجتماعی می شود، قطعه قطعه شدن فرهنگ است.
2- تکثّر در تعاریف از مفاهیم فرهنگی و از بین رفتن غلبه و روایت واحدِ دینی از آنها، مصداق بارزی از قطعه قطعه شدن فرهنگی در مسیر عرفی شدن است.
3- از مصادیقِ قطعه قطعه شدن فرهنگ و امر فرهنگی، قطعه قطعه شدنِ امر دینی، امرِ خیر (نیکوکاری و کنش داوطلبانه) و البته امرِ خیر دینی است.
4- آیین پیاده روی اربعین به عنوان یک رویداد بزرگ زیارتی، در دل خود الگوهایی از مشارکت در خیر دینی را نشان می دهد. این الگوها حداقل در دو بخش متمایز ایرانی و عراقی قابل تفکیک است. مسأله مورد بحث من در مقاله یادشده معطوف به اربعین ایرانی و اختصاصاً «الگوی فعالیت ها وخدمات خیر دینی» در آن است؛ همان که موضوع پژوهش پردامنه من در سال 96 بود.
5- استدلال نهایی این است که وقتی سیاستگذاری، سازمان دهی و برنامه ریزی اربعین از جمله برای ارایه خدمات به زایران به صورت حاکمیتی انجام می شود، علاوه بر هزینه ها و تبعات مختلف از جمله اتلاف منابع مالی، امکانات و نیروی انسانی و همچنین سلبِ امکان خلاقیت زیاد در فعالیت ها و خدمات خیر به زایران، پیامد مهم دیگری در جهت عرفی شدن (سکولار شدن) دارد.
6- وقتی حاکمیت با محدودیت نگاه و تعریف تنگ دامنه خود از امر خیر دینی و مصداق های آن ورود مستقیم به «امر خیر دینی» می کند، موجب مرز بندی تعمّدی بین مصداق های مختلف خدمات خیر و داوطلبانه به مردم ذیل عنوان خیر دینی (یعنی کارهای داوطلبانه و خیری که ثواب دارد) می شود. به بیان دیگر، حاکمیت با غلبه نگاه سنتی و بدون انعطاف خود، مصداق های نوین و مهمی از کنش های خیر در حق مردم - از جمله زایران اربعین - را از شمولِ خدمات خیر و دارای ارزش مندی (بخوانید ثواب)- خارج می کند. این قضیه مانند این است که بدانم نگاه سنتی به کار خیر، کمک به زنان خیابانی و روسپیان، کمک به حیوانات، حفظ محیط زیست و یاری به معتادان را کار خیر چندان با ارزش یا حداقل این که کار خیر دینی همراه با ثواب زیادی نمی داند.
غلبه چنین نگاهی با ورود مستقیم حکومت در ساماندهی امور از جمله در اربعین موجب قطعه قطعه کردنِ تعریف از خیر و خدمات داوطلبانه و در واقع موجب قطعه قطعه کردن مفهوم «خیر دینی» در اربعین می شود. و این قطعه قطعه کردن که مسبب آن خودِ حکومتِ ظاهراً دغدغه مند برای دین است، به طور معکوسی موجب تقویت فرایندهای عرفی شدن می شود.
7- این فرایند چطور موجب عرفی شدن می شود:
وقتی نهاد حکومت و نهادهای دینی سنتی اینطور تعریف خیر دینی و خدمات در اربعین را محدود می کنند و برخی مصداق های نوین از کمک های خیر و خدمت رسانی را طرد می کنند، یعنی خودشان، حوزه تعریف و دامنه حضور و فعالیت نهادها و کنش های دینی را محدود کرده اند و به این ترتیب خودشان مصداق های متعددی از خیر دینی و داوطلبانه را از زیر چترِ سایبانِ مقدس دین خارج کرده اند و این همان مصداق دقیق عرفی شدن است.
بنابراین مشخص می شود که چطور نهادی شدن و از جمله حکومتی شدن امر خیر دینی از جمله در اربعین، موجب تقویت فرایند های عرفی شدن می شود.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@religionandsociety
@mr_pouyafar
🔶حنیفِ دیوانه!
✍️محمدرضا پویافر
کتاب «حاجی خودتی» پس از «مشرکی در خانوده پیامبر»، دومین اثر حسن محدثی است که از یک اثر کلاسیک علمی فاصله گرفته و تلاش میکند تا با وفاداری به رسالت خود به عنوان جامعه شناس، دایره بزرگتری از مردم را مخاطب قرار دهد. در مورد «حاجی خودتی» در همین مدت اندک که از انتشار آن گذشته، بحثهایی شده و از این پس هم بیش از این خواهد شد. اما آنچه میخواهم در اینجا بگویم، نه در مورد خودِ اثر و نه در مورد چارچوب تحلیلیِ جامعه شناختیِ آن، بلکه بیشتر در مورد نویسنده این اثر است.
صرفنظر از اختلاف نظرهایم در مورد برخی برداشتها و تفسیرهای او از دین و واقعیت اجتماعی آن، حسن محدثی را باید به واقع نمونه یک انسان دانشگاهی به معنای حقیقی آن دانست. حسن محدثی حداقل بر اساس آنچه به ویژه در این مدت اخیرِ ارتباط نزدیکتر با او دریافتهام، فقط یک جامعه شناس نیست. شاید اصلاً مشکل او هم همین است که خیلیها با او مشکل دارند؛ مشکلِ جستجوگری مداوم در مسیرِ حقیقت. این را همان زمانی که با بزرگواری و فروتنی نگارش مقدمه کتاب در دست انتشار مرا (سفر به تنهایی، روایت مردم نگارانه از تجربه دینی اعتکاف- در دست چاپ) پذیرفت و به جای مقدمه با صرف وقت و دقتی شگرف متنی نزدیک به یک فصل از کتاب را نوشت، مجدداً و عمیقاً درک کردم.
روح جستجوگرِ او در مسیری حرکت میکند که گاه، حتی ناخودآگاه بعضی از دینداران را ناراحت میکند. گویی اساساً تعمق و جستجوگری برای حقیقتِ دین، بعضی از دیندارانِ هراسان از عریان شدن حقیقتِ دین برای خود و دیگران را عصبانی میکند. یعنی ممکن است همین گروه دیندارانِ ظاهراً دغدغه مند، فردی را که در جستجویِ حقیقتِ دین است، بدعت گذار یا حتی «نه چندان مقّید به دین» تلقی کنند. آنها نمیدانند که اصلاً دغدغه دین و جذابیتِ ذاتِ مهربانِ دین است که فرد جستجوگرِ حقیقت را به سوی خود میکشاند.
حسن محدثی از همین دست افرادِ جستجوگر است. جستجوی حقیقت برای او نه فقط یک راه برای پیمودن، بلکه خودِ هدف است. او در عین حال یک انسان دانشگاهیِ به غایت اخلاق مدار است. تا امروز نشنیدهام که حسن محدثی اینجا و آنجا در پی گرفتن پروژههای مکرر پژوهشی دویده باشد یا با تعداد زیادی دانشجو مقالاتی را که کمتر سهمی در آنها داشته را با ذکر نام خود به عنوان نویسنده اول منتشر کند.
محبتِ اسلام و پیامبرِ مهربان او، هم منبعِ انگیزه و انرژی در جستجوی حقیقت و هم عامل اخلاق مداری برای برای محدثی است. گویی تجربه حج و پیمانی که در منا و عرفات بسته، هیچ گاه او را رها نمیکند:
در این لحظهای که میخواهم عهدی بزرگ ببندم، میخواهم به حال خودم باشم و به خریّتی فکر کنم که میخواهم مرتکب شوم: عهد بستن با خدا، عهدی بزرگ که از اوّل می دانی از پسش بر نمیآیی. ولی با خود می گویی الآن من اینجا هستم و اصلاً باید با لبیک به حج ورود کنم. ... به همین دلیل هم بود که وقتی سال بعد دوباره برای تکرار همان تحقیق به حج دعوت شدم نرفتم و گفتم که من از همین تهران با گروه تحقیقات همکاری میکنم. مگر نه این که بزرگترین خریّت، تکرار خریّت سابق است! مگر من میتوانستم به عهده قبلی وفادار بمانم که دوباره بروم و تجدید عهد کنم؟ همان پیمان برای هفت پشتم بس است. ولی ... این یکی از باشکوهترین و دوست داشتنیترین خریتها است. (حاجی خودتی، ص 24).
نویسنده این چنین توصیفهایی از عهد بزرگِ حج در تمام متن کتاب از کشاکش خود با معنای نهفته در پس تک تک اعمال حج - از عرفات تا مشعر، تا قربانی و رمی جمرات، قربانی و تا زیارت قبر پیامبر (ص) – میگوید. او از اشکهایش که از دیگران پنهان میکند میگوید و روح جستجوگرِ دیوانهای را توصیف میکند که تا عمیق تاریخ، تا خودِ «ابراهیم» و آزمون بزرگ او به کاوش برای حقیقت میپردازد و در تمام این مسیرِ به خدای خود همچون معشوق نجوا میکند. از این رو باید گفت، «حاجی خودتی» نه تنها روایت گر تجربه حجِ یک جامعه شناس و نه حتی روایت گر تحلیل و تفسیر جامعه شناسانه او از مناسک حج، بلکه روایت گرِ روحِ دیوانهی یک حنیف است که از قضای روزگار، جامعه شناس شده است. «حنیف دیوانه» تأکیدی دوباره بر اصالت اخلاقیِ یک مسلمان جستجوگر است که با دیوانگی تمام در زندگی اش دورویی نمی کند، حتی در مصاحبه های گزینشی تیم تحقیق برای اعزام به حج، کاملاً صادق است(حاجی خودتی، ص 16 و 17) و در ازای هیچ امتیاز دنیوی، تن به ریا نمی دهد. حسن محدثی حنیف دیوانه ای است که هم در منش شخصی و اخلاقی و هم در کنشِ علمی خود به عنوان یک جامعه شناسِ دینِ مسلمان، به رسالت «انسانِ دانشگاهی» پایبند مانده است؛ هم انسان و هم دانشگاهی.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@mr_pouyafar
@religionandsociety
✍️محمدرضا پویافر
کتاب «حاجی خودتی» پس از «مشرکی در خانوده پیامبر»، دومین اثر حسن محدثی است که از یک اثر کلاسیک علمی فاصله گرفته و تلاش میکند تا با وفاداری به رسالت خود به عنوان جامعه شناس، دایره بزرگتری از مردم را مخاطب قرار دهد. در مورد «حاجی خودتی» در همین مدت اندک که از انتشار آن گذشته، بحثهایی شده و از این پس هم بیش از این خواهد شد. اما آنچه میخواهم در اینجا بگویم، نه در مورد خودِ اثر و نه در مورد چارچوب تحلیلیِ جامعه شناختیِ آن، بلکه بیشتر در مورد نویسنده این اثر است.
صرفنظر از اختلاف نظرهایم در مورد برخی برداشتها و تفسیرهای او از دین و واقعیت اجتماعی آن، حسن محدثی را باید به واقع نمونه یک انسان دانشگاهی به معنای حقیقی آن دانست. حسن محدثی حداقل بر اساس آنچه به ویژه در این مدت اخیرِ ارتباط نزدیکتر با او دریافتهام، فقط یک جامعه شناس نیست. شاید اصلاً مشکل او هم همین است که خیلیها با او مشکل دارند؛ مشکلِ جستجوگری مداوم در مسیرِ حقیقت. این را همان زمانی که با بزرگواری و فروتنی نگارش مقدمه کتاب در دست انتشار مرا (سفر به تنهایی، روایت مردم نگارانه از تجربه دینی اعتکاف- در دست چاپ) پذیرفت و به جای مقدمه با صرف وقت و دقتی شگرف متنی نزدیک به یک فصل از کتاب را نوشت، مجدداً و عمیقاً درک کردم.
روح جستجوگرِ او در مسیری حرکت میکند که گاه، حتی ناخودآگاه بعضی از دینداران را ناراحت میکند. گویی اساساً تعمق و جستجوگری برای حقیقتِ دین، بعضی از دیندارانِ هراسان از عریان شدن حقیقتِ دین برای خود و دیگران را عصبانی میکند. یعنی ممکن است همین گروه دیندارانِ ظاهراً دغدغه مند، فردی را که در جستجویِ حقیقتِ دین است، بدعت گذار یا حتی «نه چندان مقّید به دین» تلقی کنند. آنها نمیدانند که اصلاً دغدغه دین و جذابیتِ ذاتِ مهربانِ دین است که فرد جستجوگرِ حقیقت را به سوی خود میکشاند.
حسن محدثی از همین دست افرادِ جستجوگر است. جستجوی حقیقت برای او نه فقط یک راه برای پیمودن، بلکه خودِ هدف است. او در عین حال یک انسان دانشگاهیِ به غایت اخلاق مدار است. تا امروز نشنیدهام که حسن محدثی اینجا و آنجا در پی گرفتن پروژههای مکرر پژوهشی دویده باشد یا با تعداد زیادی دانشجو مقالاتی را که کمتر سهمی در آنها داشته را با ذکر نام خود به عنوان نویسنده اول منتشر کند.
محبتِ اسلام و پیامبرِ مهربان او، هم منبعِ انگیزه و انرژی در جستجوی حقیقت و هم عامل اخلاق مداری برای برای محدثی است. گویی تجربه حج و پیمانی که در منا و عرفات بسته، هیچ گاه او را رها نمیکند:
در این لحظهای که میخواهم عهدی بزرگ ببندم، میخواهم به حال خودم باشم و به خریّتی فکر کنم که میخواهم مرتکب شوم: عهد بستن با خدا، عهدی بزرگ که از اوّل می دانی از پسش بر نمیآیی. ولی با خود می گویی الآن من اینجا هستم و اصلاً باید با لبیک به حج ورود کنم. ... به همین دلیل هم بود که وقتی سال بعد دوباره برای تکرار همان تحقیق به حج دعوت شدم نرفتم و گفتم که من از همین تهران با گروه تحقیقات همکاری میکنم. مگر نه این که بزرگترین خریّت، تکرار خریّت سابق است! مگر من میتوانستم به عهده قبلی وفادار بمانم که دوباره بروم و تجدید عهد کنم؟ همان پیمان برای هفت پشتم بس است. ولی ... این یکی از باشکوهترین و دوست داشتنیترین خریتها است. (حاجی خودتی، ص 24).
نویسنده این چنین توصیفهایی از عهد بزرگِ حج در تمام متن کتاب از کشاکش خود با معنای نهفته در پس تک تک اعمال حج - از عرفات تا مشعر، تا قربانی و رمی جمرات، قربانی و تا زیارت قبر پیامبر (ص) – میگوید. او از اشکهایش که از دیگران پنهان میکند میگوید و روح جستجوگرِ دیوانهای را توصیف میکند که تا عمیق تاریخ، تا خودِ «ابراهیم» و آزمون بزرگ او به کاوش برای حقیقت میپردازد و در تمام این مسیرِ به خدای خود همچون معشوق نجوا میکند. از این رو باید گفت، «حاجی خودتی» نه تنها روایت گر تجربه حجِ یک جامعه شناس و نه حتی روایت گر تحلیل و تفسیر جامعه شناسانه او از مناسک حج، بلکه روایت گرِ روحِ دیوانهی یک حنیف است که از قضای روزگار، جامعه شناس شده است. «حنیف دیوانه» تأکیدی دوباره بر اصالت اخلاقیِ یک مسلمان جستجوگر است که با دیوانگی تمام در زندگی اش دورویی نمی کند، حتی در مصاحبه های گزینشی تیم تحقیق برای اعزام به حج، کاملاً صادق است(حاجی خودتی، ص 16 و 17) و در ازای هیچ امتیاز دنیوی، تن به ریا نمی دهد. حسن محدثی حنیف دیوانه ای است که هم در منش شخصی و اخلاقی و هم در کنشِ علمی خود به عنوان یک جامعه شناسِ دینِ مسلمان، به رسالت «انسانِ دانشگاهی» پایبند مانده است؛ هم انسان و هم دانشگاهی.
#یادداشتها
#محمدرضا_پویافر
@mr_pouyafar
@religionandsociety
Forwarded from نقد و اندیشه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔰 شصتودومین جلسه از سلسله نشستهای #نقد_و_اندیشه با موضوع «آسیب شناسی شبکههای اجتماعی در فضای مجازی»
🎙#محمدرضا_پویافر، جامعهشناس فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه(بخش اول🔻):
✅شبکه های اجتماعی پیچیدگی های بیشتری نسبت به پیام رسان ها دارند.
✅گروه های زیادی نشان می دهند که دغدغه فرهنگی دارند ولی حاضر به هزینه برای دغدغه خود نیستند.
✅ مسله اصلی در کشور تغییرات اجتماعی است که در نتیجه ارتباط با رسانه به وجود آمده و تمام ابعاد زندگی ما را در هر لحظه تحت تاثیر قرار داده است.
✅نرخ تجرد قطعی در ایران بالاتر از بسیاری از کشورهای توسعه یافته است.
🎙#محمدرضا_پویافر، جامعهشناس فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه(بخش اول🔻):
✅شبکه های اجتماعی پیچیدگی های بیشتری نسبت به پیام رسان ها دارند.
✅گروه های زیادی نشان می دهند که دغدغه فرهنگی دارند ولی حاضر به هزینه برای دغدغه خود نیستند.
✅ مسله اصلی در کشور تغییرات اجتماعی است که در نتیجه ارتباط با رسانه به وجود آمده و تمام ابعاد زندگی ما را در هر لحظه تحت تاثیر قرار داده است.
✅نرخ تجرد قطعی در ایران بالاتر از بسیاری از کشورهای توسعه یافته است.
Forwarded from نقد و اندیشه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 شصتودومین جلسه از سلسله نشستهای #نقد_و_اندیشه با موضوع «آسیب شناسی شبکههای اجتماعی در فضای مجازی»
🎙#محمدرضا_پویافر، جامعه شناس فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه(بخش دوم🔻):
✅ به دلیل بی اعتمادی که در جامعه وجود دارد، حاکمیت هر چه تلاش کند باز مردم به پیام رسان ها اعتماد نمی کنند.
✅مردم فرودست راه های بسیاری برای مقاومت کردن علیه قدرت دارند و با تخطی کردن از فرمان های اجباری حاکمیت مقاومت خود را نشان می دهند.
✅نظام هایی که مردم سال ها در آن با بی سامانی زندگی می کنند همیشه آماده بحران هستند و معطل این نیستند که حاکمیت برای آنها کاری انجام بدهد.
✅ نقش حاکمیت باید به تسهیل، حمایت و نظارت تقلیل پیدا کند تا گروه های مختلف و جوانان تشویق شوند و به میدان بیایند.
🎙#محمدرضا_پویافر، جامعه شناس فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه(بخش دوم🔻):
✅ به دلیل بی اعتمادی که در جامعه وجود دارد، حاکمیت هر چه تلاش کند باز مردم به پیام رسان ها اعتماد نمی کنند.
✅مردم فرودست راه های بسیاری برای مقاومت کردن علیه قدرت دارند و با تخطی کردن از فرمان های اجباری حاکمیت مقاومت خود را نشان می دهند.
✅نظام هایی که مردم سال ها در آن با بی سامانی زندگی می کنند همیشه آماده بحران هستند و معطل این نیستند که حاکمیت برای آنها کاری انجام بدهد.
✅ نقش حاکمیت باید به تسهیل، حمایت و نظارت تقلیل پیدا کند تا گروه های مختلف و جوانان تشویق شوند و به میدان بیایند.