🔷عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی:
رویکردهای فقهی منسوخبودن فقه را به ذهن مؤمنترین افراد هم میآورد🔻
حجتالاسلام والمسلمین رحیم نوبهار استاد دانشگاه شهید بهشتی:
🔘بیش از سه دهه گذشت تا ما متوجه شدیم در پرداخت دیه انسان به جای شتر، گاو، گوسفند و پارچههای بافت یمن میشود پول رایج هم پرداخت کرد! اگر روند فهم ما از واقعیتهای اجتماعی و فقه این قدر کند باشد، بسیار نگران کننده است.
🔘پیوسته تأکید کردهام که یکی از دلایل روی آوردن به سکولاریسم در جوامع دینی، رویکردهای فقهی ناکارآمد و بیگانه از زمان و مکان و واقعیتهای اجتماعی است. اینگونه فتاوی است که رفتهرفته منسوخبودن فقه را به ذهنها ـ حتی ذهن مؤمنترین و شریعتمدارترین انسانها هم ـ میآورد. این تعلل و کوتاهی در پیشگاه باری تعالی مسئولیتی است که رهایی از تبعات آن آسان نخواهد بود.
🔘به هر نوآوری و نواندیشی، انگ بدعت در دین زدن و صاحبان برداشتی جز برداشت رسمی را دشمن قلمداد کردن، خدمت به شریعت محمدی(ص) و اسلام علوی(ع) نیست؛ بلکه موجب مسئولیت در برابر خداوند صاحب شریعت و کسانی است که حقشان از این بابت تضییع میشود.
🔘نیروهای انقلاب و در رأس آن روحانیت باید به عهدی که با مردم بستهاند پایبند باشند. گاه برخی رفتارها عرفاً مصداق بدعهدی است. آیا ذهنیت مردم و پیمان نانوشتهای که میان مردم در جریان انقلاب بود این بود که یک نفر از نجیبترین اقلیتهای دینی یعنی زردشتیان نتواند عضو شورای شهر باشد؟روحانیون و روشنفکران در کنار هم انقلاب کردند؛ آیا زیبنده است که در مجلس خبرگان رهبری یک دانشگاهی به عنوان دانشگاهی حضور نداشته باشد؟
منبع: شفقنا
#مصاحبه_ها
#رحیم_نوبهار
ما را به دوستانتان معرفی و مطالب و رویدادهای مفید را برای ما ارسال کنید.
@religionandsociety
رویکردهای فقهی منسوخبودن فقه را به ذهن مؤمنترین افراد هم میآورد🔻
حجتالاسلام والمسلمین رحیم نوبهار استاد دانشگاه شهید بهشتی:
🔘بیش از سه دهه گذشت تا ما متوجه شدیم در پرداخت دیه انسان به جای شتر، گاو، گوسفند و پارچههای بافت یمن میشود پول رایج هم پرداخت کرد! اگر روند فهم ما از واقعیتهای اجتماعی و فقه این قدر کند باشد، بسیار نگران کننده است.
🔘پیوسته تأکید کردهام که یکی از دلایل روی آوردن به سکولاریسم در جوامع دینی، رویکردهای فقهی ناکارآمد و بیگانه از زمان و مکان و واقعیتهای اجتماعی است. اینگونه فتاوی است که رفتهرفته منسوخبودن فقه را به ذهنها ـ حتی ذهن مؤمنترین و شریعتمدارترین انسانها هم ـ میآورد. این تعلل و کوتاهی در پیشگاه باری تعالی مسئولیتی است که رهایی از تبعات آن آسان نخواهد بود.
🔘به هر نوآوری و نواندیشی، انگ بدعت در دین زدن و صاحبان برداشتی جز برداشت رسمی را دشمن قلمداد کردن، خدمت به شریعت محمدی(ص) و اسلام علوی(ع) نیست؛ بلکه موجب مسئولیت در برابر خداوند صاحب شریعت و کسانی است که حقشان از این بابت تضییع میشود.
🔘نیروهای انقلاب و در رأس آن روحانیت باید به عهدی که با مردم بستهاند پایبند باشند. گاه برخی رفتارها عرفاً مصداق بدعهدی است. آیا ذهنیت مردم و پیمان نانوشتهای که میان مردم در جریان انقلاب بود این بود که یک نفر از نجیبترین اقلیتهای دینی یعنی زردشتیان نتواند عضو شورای شهر باشد؟روحانیون و روشنفکران در کنار هم انقلاب کردند؛ آیا زیبنده است که در مجلس خبرگان رهبری یک دانشگاهی به عنوان دانشگاهی حضور نداشته باشد؟
منبع: شفقنا
#مصاحبه_ها
#رحیم_نوبهار
ما را به دوستانتان معرفی و مطالب و رویدادهای مفید را برای ما ارسال کنید.
@religionandsociety
🔷گزیده مصاحبه دکتر حسن محدثی با مجله خیمه
❇️ روحانیت در حال از دست دادن فرصتی تاریخی است./ فقط زرق و برق حوزهی علمیه بهروز شده است.
◽️روحانیان شعارهایی دادند، آرمانهایی مطرح کردند، طرحهایی ارایه کردند، و ادّعاهایی را با مردم در میان گذاشتند و به نظر من پس از چهار دهه هنوز موفّق نبودهاند.
◽️متأسفانه باید عرض کنم که آنان در حال از دست دادن فرصتی تاریخی هستند. معلوم نیست که دیگر چنین فرصتی مجدداً به روحانیان داده شود.
◽️آنها در حال استفادهی یکطرفه از ذخایر اعتبار فرهنگی و اجتماعی روحانیت هستند؛ اعتباری که در طیِّ قرون حاصل شده است. این اعتبار فرهنگی، معنوی و اجتماعی بدون اینکه چیزی بدان افزوده شود.
◽️حوزهی علمیه نیز بهرغم تحوّلات زیادی که پیدا کرده و البته همهی این تحوّلات هم لزوماً مثبت نبوده، بهنظرم بسیار بسته است.
◽️تجربهی جالبی دارم از شرکت در یکسخنرانی و یک ترم تدریس در یکی از دانشگاههایی که حوزویان اداره میکنند. مرا به یاد یکی از تکیهکلامهای گیلکی میاندازد: «این باشه هرگز نباشه»؛ یعنی اینکه دیگر نمیخواهیم تجربهاش کنیم.
◽️وقتی سخنان بندهی ناچیز که بهواقع دانشجویی در حال آموختن هستم، قابل طرح و بحث نباشد، چگونه حوزوی میتواند افکار بیگانهها را تحمّل کند.
◽️در آنجا از دانشجویانم که طلبه هم بودند میشنیدم که در حوزهی علمیه مثلاً آرای محسن کدیور و احمد قابل امکان طرح و بحث ندارد. وقتی حوزهی علمیه چنین فضای بستهای داشته باشد، چگونه میخواهد بهروز شود؟
◽️البته، حوزهی علمیه زرق و برقش بهروز شده است. طلبهها بهجای کاغذ و قلم با لبتاپ تایپ میکنند، اما اگر بهروز شدن اینجوری بود، کار خیلی آسان میشد.
◽️بعد از هر جلسه تدریس در دانشگاه مورد نظر، در جلسهی خارج فقه یک حضرات که سمت سیاسی مهمی هم داشت، شرکت میکردم. بحثهای آنجا هم هیچ حکایتی از بهروز بودن نداشت. البته دانش من در این باره محدود است. متأسّفانه باب حوزهی علمیه برای کار تجربی به روی جامعهشناسان بسته است.
◽️با روحانی در حج مصاحبه میکردم. خیلی نگران بود. بهزحمت برای مصاحبه راضیاش کردم و بوسیدمش و گفتم که این اطلاعات به جایی داده نمیشود و فقط پژوهشی دانشگاهی است. میانهی کار بهمحض اینکه صدایش کردند، رها کرد و رفت و هیچ نشانیای برای تکمیل مصاحبه نداد و زحمتم بههدر رفت.
◽️در سخنرانی که دانشگاه تربیت مدرس داشتم گفتم که از میزان بالای کدورتی که در مورد روحانیان در حال شکل گیری است و یا شکلگرفته است نگرانم و وظیفه ی همهی ما این است که آن را در جامعه مهار کنیم.
◽️اینکه به روحانی صرفاً بهخاطر روحانی بودنش حمله شود و روحانی مضروب گردد و یا به قتل برسد، بسیار نگران کننده است. اینها نشانههای پیشروی خشم و نفرت انباشته است.
◽️در بحثهایی که در شبکههای اجتماعی در جریان است نیز نوعی نفرت و خشونت در باب روحانیان و صنفشان دیده میشود. اگر امکان نقد صریح و علنی روحانیان فراهم شود نه تنها برای اصلاح آنان خوب است بلکه این میزان از خشم و نفرت انباشته نخواهد شد.
◽️ما باید حتماً از واگرایی شدید اجتماعی و انباشت نفرت نسبت به هر گروهی جلوگیری کنیم. تمام مسیرهای حذف و نیروهایی که در پی حذف یک صنف، گروه یا جریان اجتماعی هستند، پتانسیلی مخرّب دارند و ضروری است مهار و خنثی شوند. بنابراین، امکان نقد روحانیان و روحانیت میتواند این وضع آسیبشناختی را مهار کند.
◽️تحولاتی هم که در حوزهی علمیه رخ داده است، بهنظر من محصول تربیت درونی حوزهی علمیه نیست. بیشتر متأثّر از محیط حوزهی علمیه است. بهعبارت دیگر، تحولّاتی که در حوزه دیده میشود، درونزا نیست، برونزا است. کاش داوریام درست نباشد و حوزهی علمیه بهنحو درونزا منشأ تحوّل باشد و اثرگذاری جدّی داشته باشد.
◽️اینها البته، قضاوتهایی از دور است و هیچکدام بدین معنا نیست که ما نمیتوانیم از حوزویان بیاموزیم. من بههیچ وجه اینطور فکر نمیکنم. بسیار مشتاق بودم که در کنار تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات حوزوی داشته باشم.
◽️حتّی از دانشگاهم تقاضا کرده بودم که اجازه بدهد برای فرصت مطالعاتی به جای رفتن به خارج کشور، به حوزهی علمیهی قم بروم. امّا شرایطش متأسّفانه فراهم نشد. الآن هم اگر چند سالی زندگیام تأمین میشد، حتّی در همین سن و سال، فرصت را از دست نمیدادم.
#مصاحبه_ها
#حسن_محدثی
ما را به دوستانتان معرفی و مطالب مرتبط را برای ما ارسال کنید.
@religionandsociety
❇️ روحانیت در حال از دست دادن فرصتی تاریخی است./ فقط زرق و برق حوزهی علمیه بهروز شده است.
◽️روحانیان شعارهایی دادند، آرمانهایی مطرح کردند، طرحهایی ارایه کردند، و ادّعاهایی را با مردم در میان گذاشتند و به نظر من پس از چهار دهه هنوز موفّق نبودهاند.
◽️متأسفانه باید عرض کنم که آنان در حال از دست دادن فرصتی تاریخی هستند. معلوم نیست که دیگر چنین فرصتی مجدداً به روحانیان داده شود.
◽️آنها در حال استفادهی یکطرفه از ذخایر اعتبار فرهنگی و اجتماعی روحانیت هستند؛ اعتباری که در طیِّ قرون حاصل شده است. این اعتبار فرهنگی، معنوی و اجتماعی بدون اینکه چیزی بدان افزوده شود.
◽️حوزهی علمیه نیز بهرغم تحوّلات زیادی که پیدا کرده و البته همهی این تحوّلات هم لزوماً مثبت نبوده، بهنظرم بسیار بسته است.
◽️تجربهی جالبی دارم از شرکت در یکسخنرانی و یک ترم تدریس در یکی از دانشگاههایی که حوزویان اداره میکنند. مرا به یاد یکی از تکیهکلامهای گیلکی میاندازد: «این باشه هرگز نباشه»؛ یعنی اینکه دیگر نمیخواهیم تجربهاش کنیم.
◽️وقتی سخنان بندهی ناچیز که بهواقع دانشجویی در حال آموختن هستم، قابل طرح و بحث نباشد، چگونه حوزوی میتواند افکار بیگانهها را تحمّل کند.
◽️در آنجا از دانشجویانم که طلبه هم بودند میشنیدم که در حوزهی علمیه مثلاً آرای محسن کدیور و احمد قابل امکان طرح و بحث ندارد. وقتی حوزهی علمیه چنین فضای بستهای داشته باشد، چگونه میخواهد بهروز شود؟
◽️البته، حوزهی علمیه زرق و برقش بهروز شده است. طلبهها بهجای کاغذ و قلم با لبتاپ تایپ میکنند، اما اگر بهروز شدن اینجوری بود، کار خیلی آسان میشد.
◽️بعد از هر جلسه تدریس در دانشگاه مورد نظر، در جلسهی خارج فقه یک حضرات که سمت سیاسی مهمی هم داشت، شرکت میکردم. بحثهای آنجا هم هیچ حکایتی از بهروز بودن نداشت. البته دانش من در این باره محدود است. متأسّفانه باب حوزهی علمیه برای کار تجربی به روی جامعهشناسان بسته است.
◽️با روحانی در حج مصاحبه میکردم. خیلی نگران بود. بهزحمت برای مصاحبه راضیاش کردم و بوسیدمش و گفتم که این اطلاعات به جایی داده نمیشود و فقط پژوهشی دانشگاهی است. میانهی کار بهمحض اینکه صدایش کردند، رها کرد و رفت و هیچ نشانیای برای تکمیل مصاحبه نداد و زحمتم بههدر رفت.
◽️در سخنرانی که دانشگاه تربیت مدرس داشتم گفتم که از میزان بالای کدورتی که در مورد روحانیان در حال شکل گیری است و یا شکلگرفته است نگرانم و وظیفه ی همهی ما این است که آن را در جامعه مهار کنیم.
◽️اینکه به روحانی صرفاً بهخاطر روحانی بودنش حمله شود و روحانی مضروب گردد و یا به قتل برسد، بسیار نگران کننده است. اینها نشانههای پیشروی خشم و نفرت انباشته است.
◽️در بحثهایی که در شبکههای اجتماعی در جریان است نیز نوعی نفرت و خشونت در باب روحانیان و صنفشان دیده میشود. اگر امکان نقد صریح و علنی روحانیان فراهم شود نه تنها برای اصلاح آنان خوب است بلکه این میزان از خشم و نفرت انباشته نخواهد شد.
◽️ما باید حتماً از واگرایی شدید اجتماعی و انباشت نفرت نسبت به هر گروهی جلوگیری کنیم. تمام مسیرهای حذف و نیروهایی که در پی حذف یک صنف، گروه یا جریان اجتماعی هستند، پتانسیلی مخرّب دارند و ضروری است مهار و خنثی شوند. بنابراین، امکان نقد روحانیان و روحانیت میتواند این وضع آسیبشناختی را مهار کند.
◽️تحولاتی هم که در حوزهی علمیه رخ داده است، بهنظر من محصول تربیت درونی حوزهی علمیه نیست. بیشتر متأثّر از محیط حوزهی علمیه است. بهعبارت دیگر، تحولّاتی که در حوزه دیده میشود، درونزا نیست، برونزا است. کاش داوریام درست نباشد و حوزهی علمیه بهنحو درونزا منشأ تحوّل باشد و اثرگذاری جدّی داشته باشد.
◽️اینها البته، قضاوتهایی از دور است و هیچکدام بدین معنا نیست که ما نمیتوانیم از حوزویان بیاموزیم. من بههیچ وجه اینطور فکر نمیکنم. بسیار مشتاق بودم که در کنار تحصیلات دانشگاهی، تحصیلات حوزوی داشته باشم.
◽️حتّی از دانشگاهم تقاضا کرده بودم که اجازه بدهد برای فرصت مطالعاتی به جای رفتن به خارج کشور، به حوزهی علمیهی قم بروم. امّا شرایطش متأسّفانه فراهم نشد. الآن هم اگر چند سالی زندگیام تأمین میشد، حتّی در همین سن و سال، فرصت را از دست نمیدادم.
#مصاحبه_ها
#حسن_محدثی
ما را به دوستانتان معرفی و مطالب مرتبط را برای ما ارسال کنید.
@religionandsociety
🔻بازخوانی منطق "لا به لای سطور" سید جواد طباطبایی در مورد "اسلام به مثابه نظام معنایی متحجر"
🔻چرا طباطبایی با منطق کاتولیکی اسلام را خوانش میکند؟
📣 مصاحبه سید جواد میری با خبرگزاری تسنیم
🔹این مصاحبه درواقع بازخوانی انتقادی مصاحبه ایست که دکتر سید جواد طباطبائی با مجله لِکسپانسیون(L'expansion) با عنوان «به واقع، اسلام مرده است» در تاریخ یازدهم کتبر سال 2001 انجام داده است،
دکتر میری "مصاحبه" را به مثابه یک ژانر در نظر گرفته و از این منظر به سراغ منطق "لابه لای سطور" طباطبایی در ارجاع به آثار مکتوبش رفته است. میری معتقد است طباطبائی در "ایران نایستاده است" بل در داخل "نظام معنایی کاتولیکی و یوروسنتریکی" ایستاده و به ایران اسلامی می نگرد.
#سید_جواد_میری
#سید_جواد_طباطبائی
#مصاحبه
#اسلام
#نظام_معنایی
👈نقل از کانال سید جواد میری
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
🔻چرا طباطبایی با منطق کاتولیکی اسلام را خوانش میکند؟
📣 مصاحبه سید جواد میری با خبرگزاری تسنیم
🔹این مصاحبه درواقع بازخوانی انتقادی مصاحبه ایست که دکتر سید جواد طباطبائی با مجله لِکسپانسیون(L'expansion) با عنوان «به واقع، اسلام مرده است» در تاریخ یازدهم کتبر سال 2001 انجام داده است،
دکتر میری "مصاحبه" را به مثابه یک ژانر در نظر گرفته و از این منظر به سراغ منطق "لابه لای سطور" طباطبایی در ارجاع به آثار مکتوبش رفته است. میری معتقد است طباطبائی در "ایران نایستاده است" بل در داخل "نظام معنایی کاتولیکی و یوروسنتریکی" ایستاده و به ایران اسلامی می نگرد.
#سید_جواد_میری
#سید_جواد_طباطبائی
#مصاحبه
#اسلام
#نظام_معنایی
👈نقل از کانال سید جواد میری
«دین و جامعه» کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
@religionandsociety
Telegram
attach 📎
🔶مخاطب را دسته بندی نکنیم/ نهادی سازیِ امر دینی خنجری است که دسته خود را میبرد
مصاحبه محمدرضا پویافر با «دعبل» در مورد مخاطب دینی در بستر تغییرات اجتماعی
🔹هر فردی صرف نظر از میزان تقیداتِ خود به دین، همین که حدی از باورمندی به اصول دینی را داشته باشد، میتواند و «باید» مخاطب رسانه و سازمانِ دین تلقی شود. در غیر اینصورت رسانه و سازمانِ دین، عملاً در دورِ باطل و مستمرِ تولید محتوا برای گروهی خاص قرار میگیرد بدون آنکه منجر به جذب یا ارتقایِ شاخصهای دینداری در وجوه مختلف آن شود.
🔹جامعه ای که با تغییرات اجتماعی گام به سوی دموکراتیک شدن فرهنگ می گذارد، بیش از آنکه پذیرای روابط عمودی «بالا به پایین» ازسوی واعظ، خطاب به مردم باشد، مستلزم و نیازمندِ روابطِ افقی است. به تدریج که در نظام آموزشی هم اشکالِ سنتیِ آموزشِ «سخنرانی محور» جای خود را به آموزش تعاملی و مشارکتی می دهد، برنامه های مذهبی چه در رسانه و چه در مسجد و هیأتهای مذهبی هم علاوه بر سخنرانی ها و خطبه ها و موعظه ها، نیازمند «گفتگو» است.
🔹تغییرات در ذائقه مخاطبان برنامههای مذهبیِ رسانه و سازمان دینی به تَبَعِ تغییرات در سبک زندگیِ ایرانی قابل فهم است. سبک زندگی ایرانیان چه از نظر الگوی گذران فعالیتهای روزانه، چه از نظر مصرف فرهنگی، چه الگوی روابط اجتماعی و ترجیحات در این روابط و چه سایر ابعاد سبک زندگی تغییرات مهمی داشته است.
🔹نشانههای حضور و اثر این تغییرات در برنامههای مذهبی امروزی هم به خوبی قابل مشاهده است. به عنوان نمونه دختران و پسران جوان، این روزها با تیپهای امروزین، آرایشهای مد روز و گاه دست در دستِ دوستانِ جنس مخالف خود – به ویژه در شهرهای بزرگ – در مراسم سوگواری محرم و صفر شرکت میکنند، در هیأت های محلی حضور مییابند، نذری میگیرند و حتی در آیین پیاده روی اربعین هم شرکت میکنند. آنها همان گونه که در گردش سایرِ روزها و ماههای سال زندگی میکنند، وارد کنشِ سوگوارانه در ایام عزای امام حسین (ع) هم میشوند. گویی برای آنها زندگی در دهه محرم و ماه صفر همان زندگی در سایر روزهای سال، فقط با یک «تِمِ» مشکی است.
🔹فهمِ آنچه در نحوه حضور بعضی از گروههای اجتماعی در مراسم دینی امروزِ جامعه مشاهده میشود، تنها با فهم تغییرات اجتماعی و فرهنگیِ جامعه ممکن است. در غیر این صورت ممکن است چنین تصور شود که ما با یک گسست فرهنگی بزرگ در ایام و مناسبتهای مذهبی روبرو هستیم. در حالی که این یک گسست نیست. بلکه دقیقاً یک پیوستگی فرهنگی از روزهای عادی و جریانِ معمولِ زندگیِ مردم تا عمقِ کنشِ مذهبی آنهاست.
#مصاحبه_ها
#محمدرضا_پویافر
لینک کامل مصاحبه🔻🔻🔻
http://deabelnews.ir/vdcgtz9w.ak9wu4prra.html
@religionandsociety
کانال دین و جامعه مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
مصاحبه محمدرضا پویافر با «دعبل» در مورد مخاطب دینی در بستر تغییرات اجتماعی
🔹هر فردی صرف نظر از میزان تقیداتِ خود به دین، همین که حدی از باورمندی به اصول دینی را داشته باشد، میتواند و «باید» مخاطب رسانه و سازمانِ دین تلقی شود. در غیر اینصورت رسانه و سازمانِ دین، عملاً در دورِ باطل و مستمرِ تولید محتوا برای گروهی خاص قرار میگیرد بدون آنکه منجر به جذب یا ارتقایِ شاخصهای دینداری در وجوه مختلف آن شود.
🔹جامعه ای که با تغییرات اجتماعی گام به سوی دموکراتیک شدن فرهنگ می گذارد، بیش از آنکه پذیرای روابط عمودی «بالا به پایین» ازسوی واعظ، خطاب به مردم باشد، مستلزم و نیازمندِ روابطِ افقی است. به تدریج که در نظام آموزشی هم اشکالِ سنتیِ آموزشِ «سخنرانی محور» جای خود را به آموزش تعاملی و مشارکتی می دهد، برنامه های مذهبی چه در رسانه و چه در مسجد و هیأتهای مذهبی هم علاوه بر سخنرانی ها و خطبه ها و موعظه ها، نیازمند «گفتگو» است.
🔹تغییرات در ذائقه مخاطبان برنامههای مذهبیِ رسانه و سازمان دینی به تَبَعِ تغییرات در سبک زندگیِ ایرانی قابل فهم است. سبک زندگی ایرانیان چه از نظر الگوی گذران فعالیتهای روزانه، چه از نظر مصرف فرهنگی، چه الگوی روابط اجتماعی و ترجیحات در این روابط و چه سایر ابعاد سبک زندگی تغییرات مهمی داشته است.
🔹نشانههای حضور و اثر این تغییرات در برنامههای مذهبی امروزی هم به خوبی قابل مشاهده است. به عنوان نمونه دختران و پسران جوان، این روزها با تیپهای امروزین، آرایشهای مد روز و گاه دست در دستِ دوستانِ جنس مخالف خود – به ویژه در شهرهای بزرگ – در مراسم سوگواری محرم و صفر شرکت میکنند، در هیأت های محلی حضور مییابند، نذری میگیرند و حتی در آیین پیاده روی اربعین هم شرکت میکنند. آنها همان گونه که در گردش سایرِ روزها و ماههای سال زندگی میکنند، وارد کنشِ سوگوارانه در ایام عزای امام حسین (ع) هم میشوند. گویی برای آنها زندگی در دهه محرم و ماه صفر همان زندگی در سایر روزهای سال، فقط با یک «تِمِ» مشکی است.
🔹فهمِ آنچه در نحوه حضور بعضی از گروههای اجتماعی در مراسم دینی امروزِ جامعه مشاهده میشود، تنها با فهم تغییرات اجتماعی و فرهنگیِ جامعه ممکن است. در غیر این صورت ممکن است چنین تصور شود که ما با یک گسست فرهنگی بزرگ در ایام و مناسبتهای مذهبی روبرو هستیم. در حالی که این یک گسست نیست. بلکه دقیقاً یک پیوستگی فرهنگی از روزهای عادی و جریانِ معمولِ زندگیِ مردم تا عمقِ کنشِ مذهبی آنهاست.
#مصاحبه_ها
#محمدرضا_پویافر
لینک کامل مصاحبه🔻🔻🔻
http://deabelnews.ir/vdcgtz9w.ak9wu4prra.html
@religionandsociety
کانال دین و جامعه مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
⚡️جامعه ما دیگر پتانسیل انقلابکردن ندارد باید بفکر اصلاح بود
⚡️فقه بسته یکدست نیست نایینی و آیت الله سیستانی هم درون فقه هستند و همچنین شیخ فضل الله و آیت الله مصباح یزدی
✔️داود فیرحی در گفتگو با روزنامه شرق🔻
🔹شریعتی متفکر دوره انتقال بود. متفکران دوره انتقال سه کار میکنند؛ یک، وضعیت موجود را نقد میکنند. دو، راهی را برای انتقال به یک شرایط خاص یا مطلوب دنبال میکنند و سه، کلیات آن نظام یا وضعیت [پیشرو] را توضیح میدهند، آنها هیچوقت وارد جزئیات نمیشوند. متفکران دوره انتقال طرحهای خیلی دقیق و روشنی ندارند. شما خود مارکس را نگاه کنید. او هم همینطور است.
🔹مرحوم شریعتی نقدی به وضع موجود داشت و احساس میکرد که با تکیه بر ادبیات شیعی، بهویژه تاریخ و شخصیتهای شیعه میتواند نیرو یا گفتمانی فراهم کند که وضع موجود را تغییر دهد؛ مثلا او بر مفهوم رهبری خیلی تأکید میکرد. راجع به نظام بعد، در یکی، دو سخنرانی بحث نظام امت- امامت را مطرح میکند. مرحوم آقای بهشتی هم بعدا این بحث را پی میگیرد و بخشی از آن را وارد قانون اساسی میکند.
🔹فقه یک بسته یکدست نیست. فقه طیف بزرگی است؛ از یکطرف امثال آقای نائینی تا سیستانی هستند و از آن طرف هم شیخفضلالله و در معاصران هم مثلا آقای مصباح را میبینید. مثل دانش است، مثلا شما که فلسفه را در نظر بگیرید، در آن نازیسم هست، در آن افرادی مثل افلاطون، ارسطو و هگل هم هستند تا بیایید جلوتر و متفکران دموکرات معاصر مثل رالز را هم میبینید. این طیف بزرگ در فقه هم هست. اینطور نیست که فقه یک بسته باشد که هر تفسیری از شریعتی، بلافاصله با آن، به مشکل بخورد.
🔹دستگاههای دینی خیلی بزرگتر از فقه است و آنجا نظامهای ارجاع شکل میگیرد. دستگاه روحانیت تماما فقه نیست، بسیار بزرگ است، مجموعه سنتهایش هست، کلامش هست، فلسفهاش هست منتها فقه یک دانشی برای اداره جامعه بود و بعدتر خود را به مفهوم جدید «حقوق» گره زد. این بحث بیشتر به جزئیات قانونگذاری یا پسزمینه قانونگذاری برمیگردد. دستگاههای فقهی بیشتر جنبه تکنیکی دارد؛ یعنی مدتی جامعه را مستقیم اداره میکردند و الان هم که قانون موضوعه پیدا شده است، معمولا فقه پسزمینه این قانون موضوعه را بهوجود میآورد. مبنای قانون موضوعه را تأمین میکند.
🔹تفسیرهای دموکراتیکی که از فقه درمیآید با تفسیرهایی که آرامآرام از شریعتی درمیآید، همسویی دارند، هرچند ممکن است جوهر آنها متفاوت باشد. در هرصورت خود شریعتی متفکر دوره گذار است اما یک نوع نوشریعتیسم یا شریعتیانیسم – مثل نومارکسیسم یا مارکسیانیسم – و اینها هستند که میتوانند برای امروز اهمیت داشته باشند. اما هنوز نمایندگان خودشان را پیدا نکردهاند. ما در جامعه میگردیم تا پیدا کنیم که چه کسی نوشریعتیست یا شریعتیانیست است – یعنی برخی واژههای شریعتی را گرفته و بسط داده است – هنوز بالفعل نمایندهای جدی سراغ نداریم که به او ارجاع دهند.
🔹جامعه ما دیگر پتانسیل انقلابکردن ندارد انقلاب پشت انقلاب رخ نمیدهد؛ بنابراین متفکری که متفکر انقلابی است، در پساانقلاب باید از آن تفسیر کرد. ما نمیتوانیم روشنفکری داشته باشیم که منادی انقلاب باشد. ما باید روشنفکری داشته باشیم که منادی اصلاح باشد که بگویید چهکار باید بکنیم. هیجان اصلاح کم است. بنابراین در آن تبدیلشدن روشنفکر به یک قهرمان-مثل شریعتی- خیلی سخت است.
نقل از کانال نامه های حوزوی
#داود_فیرحی
#مصاحبه_ها
@religionandsociety
کانال دین و جامعه مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
⚡️فقه بسته یکدست نیست نایینی و آیت الله سیستانی هم درون فقه هستند و همچنین شیخ فضل الله و آیت الله مصباح یزدی
✔️داود فیرحی در گفتگو با روزنامه شرق🔻
🔹شریعتی متفکر دوره انتقال بود. متفکران دوره انتقال سه کار میکنند؛ یک، وضعیت موجود را نقد میکنند. دو، راهی را برای انتقال به یک شرایط خاص یا مطلوب دنبال میکنند و سه، کلیات آن نظام یا وضعیت [پیشرو] را توضیح میدهند، آنها هیچوقت وارد جزئیات نمیشوند. متفکران دوره انتقال طرحهای خیلی دقیق و روشنی ندارند. شما خود مارکس را نگاه کنید. او هم همینطور است.
🔹مرحوم شریعتی نقدی به وضع موجود داشت و احساس میکرد که با تکیه بر ادبیات شیعی، بهویژه تاریخ و شخصیتهای شیعه میتواند نیرو یا گفتمانی فراهم کند که وضع موجود را تغییر دهد؛ مثلا او بر مفهوم رهبری خیلی تأکید میکرد. راجع به نظام بعد، در یکی، دو سخنرانی بحث نظام امت- امامت را مطرح میکند. مرحوم آقای بهشتی هم بعدا این بحث را پی میگیرد و بخشی از آن را وارد قانون اساسی میکند.
🔹فقه یک بسته یکدست نیست. فقه طیف بزرگی است؛ از یکطرف امثال آقای نائینی تا سیستانی هستند و از آن طرف هم شیخفضلالله و در معاصران هم مثلا آقای مصباح را میبینید. مثل دانش است، مثلا شما که فلسفه را در نظر بگیرید، در آن نازیسم هست، در آن افرادی مثل افلاطون، ارسطو و هگل هم هستند تا بیایید جلوتر و متفکران دموکرات معاصر مثل رالز را هم میبینید. این طیف بزرگ در فقه هم هست. اینطور نیست که فقه یک بسته باشد که هر تفسیری از شریعتی، بلافاصله با آن، به مشکل بخورد.
🔹دستگاههای دینی خیلی بزرگتر از فقه است و آنجا نظامهای ارجاع شکل میگیرد. دستگاه روحانیت تماما فقه نیست، بسیار بزرگ است، مجموعه سنتهایش هست، کلامش هست، فلسفهاش هست منتها فقه یک دانشی برای اداره جامعه بود و بعدتر خود را به مفهوم جدید «حقوق» گره زد. این بحث بیشتر به جزئیات قانونگذاری یا پسزمینه قانونگذاری برمیگردد. دستگاههای فقهی بیشتر جنبه تکنیکی دارد؛ یعنی مدتی جامعه را مستقیم اداره میکردند و الان هم که قانون موضوعه پیدا شده است، معمولا فقه پسزمینه این قانون موضوعه را بهوجود میآورد. مبنای قانون موضوعه را تأمین میکند.
🔹تفسیرهای دموکراتیکی که از فقه درمیآید با تفسیرهایی که آرامآرام از شریعتی درمیآید، همسویی دارند، هرچند ممکن است جوهر آنها متفاوت باشد. در هرصورت خود شریعتی متفکر دوره گذار است اما یک نوع نوشریعتیسم یا شریعتیانیسم – مثل نومارکسیسم یا مارکسیانیسم – و اینها هستند که میتوانند برای امروز اهمیت داشته باشند. اما هنوز نمایندگان خودشان را پیدا نکردهاند. ما در جامعه میگردیم تا پیدا کنیم که چه کسی نوشریعتیست یا شریعتیانیست است – یعنی برخی واژههای شریعتی را گرفته و بسط داده است – هنوز بالفعل نمایندهای جدی سراغ نداریم که به او ارجاع دهند.
🔹جامعه ما دیگر پتانسیل انقلابکردن ندارد انقلاب پشت انقلاب رخ نمیدهد؛ بنابراین متفکری که متفکر انقلابی است، در پساانقلاب باید از آن تفسیر کرد. ما نمیتوانیم روشنفکری داشته باشیم که منادی انقلاب باشد. ما باید روشنفکری داشته باشیم که منادی اصلاح باشد که بگویید چهکار باید بکنیم. هیجان اصلاح کم است. بنابراین در آن تبدیلشدن روشنفکر به یک قهرمان-مثل شریعتی- خیلی سخت است.
نقل از کانال نامه های حوزوی
#داود_فیرحی
#مصاحبه_ها
@religionandsociety
کانال دین و جامعه مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین
🔻 پدیدارشناسی یک جدایی🔻
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش اول از دو بخش]
👤مصاحبه: #راضیه_شیخرضایی
📝 توضیح: فضای شهر شیعی به واسطه حرم های امامان، در طول سالها مقتضیات خاصی داشته است اما در دوره جمهوری اسلامی این فضاهای شهری تحت تاثیر مداخلات شهری پیرامون حرم ها و اجرای طرح توسعه و نوسازی قرار گرفته است. در همین رابطه با «عباس آذری»، پژوهشگر شهرسازی و مدرس دانشگاه گفت و گو کردیم که در ادامه می آید. وی رساله دکتری خود را با عنوان «پدیدارشناسی جدایی حرم های مطهر از بافت پیرامون» در دیماه ۱۳۹۷ در «مرکز پژوهشی هنر، معماری و شهرسازی نظر» دفاع کرده است.
🔹 پیش از شروع رساله دکتری، با جهاد دانشگاهی پروژه ای درباره مستندسازی بافت دور حرم امام رضا (ع) داشتم و به تدریج ارتباط بین حرم و بافت پیرامون آن برای من مهم شد. در واقع هرچه در آن پژوهش عمیق تر شدم، متوجه اوج فاجعه در تخریب ۳۰۰ هکتاری طرح توسعه شدم، تخریبی که هم هویت را از بین برده است و هم بر خلاف مبحث انسان کامل در شیعی بود.
🔸 در تحقیقاتم به موضوع «انسان کامل» رسیدم، الگویی که نه تنها در اسلام بلکه در عرفان، مسیحیت و زرتشت هم بوده است. در الگوی انسان کامل نظریه قطب را داریم که پیروان دور انسان کامل حلقه می زنند و نزدیکی به انسان کامل یک ویژگی مثبت تلقی می شود. همین رویکرد در شیعه عامل توجه به حرم های مطهر امامان و امامزاده ها است. در این الگوی گویی انسان کامل بعد از مرگ نیز زنده است. در رسالهام الگوی ارتباط حرم امام رضا و بافت دور آن را با انسان کامل و پیروان مقایسه کردم. بدین نحو که حرم به مثابه انسان کامل است و بافت دور آن همچون حلقه ای از پیروان انسان کامل است. چنانکه امام در میان پیروان خود زنده است. براساس این رویکرد در دوره صفوی، خانه هایی در دور تا دور حرم شکل گرفت که آن بافت منسجمی بود.
🔹 پيدايش مفهوم انسان كامل با پيدايش عرفان اسلامي همگام است و عارفاني مانند حلاج و بايزيد به آن توجه داشتهاند. تا آنجا كه اطلاع حاصل است، ابن عربي نخستين كسي است كه در عرفان اسلامي اصطلاح «الانسان الكامل» را وضع كرده است. او انسان كامل را حافظ عالم ميداند و معتقد است تا زماني كه انسان كامل در هستي وجود دارد، عالم و خزاين موجود در آن به وسيله او حفظ ميگردد و چون اين انسان از عالم، گام به عرصه آخرت نهد، تمام خزاين اين دنيا، مانند كمالات و معنويات را با خود به آن عالم خواهد برد، زيرا كه اسرار الهي در وجود اين انسان متمكّن گرديده است و هرگاه وجود وي از اين عالم رخت بربندد، خزاين الهي نيز با او به آن عالم خواهد رفت.
🔸 از نقطه نظر حکمت و عرفان اسلامی عوامل چهارگانه ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت وجود دارند که مکانهای مقدس میتوانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. از نظر شیعیان حرم های امامان - به عنوان انسان کامل- دارای صفت ملکوتی هستند و میتوانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. این نظر برخاسته از دیدگاه آنان درباره انسان کامل است. در این میان، دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، پیامبران الهی و امامان معصوم را نمونه بارز انسانهای کامل میدانند که بعد از فوت و شهادت نه تنها نمیمیرند بلکه زنده و جاودان هستند و همچنان میتوان با تمسک جستن به آنها، در مسیر رشد و سعادت معنوی قدم برداشت.
#جامعهشناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی
#مصاحبه
@religionandsociety
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش اول از دو بخش]
👤مصاحبه: #راضیه_شیخرضایی
📝 توضیح: فضای شهر شیعی به واسطه حرم های امامان، در طول سالها مقتضیات خاصی داشته است اما در دوره جمهوری اسلامی این فضاهای شهری تحت تاثیر مداخلات شهری پیرامون حرم ها و اجرای طرح توسعه و نوسازی قرار گرفته است. در همین رابطه با «عباس آذری»، پژوهشگر شهرسازی و مدرس دانشگاه گفت و گو کردیم که در ادامه می آید. وی رساله دکتری خود را با عنوان «پدیدارشناسی جدایی حرم های مطهر از بافت پیرامون» در دیماه ۱۳۹۷ در «مرکز پژوهشی هنر، معماری و شهرسازی نظر» دفاع کرده است.
🔹 پیش از شروع رساله دکتری، با جهاد دانشگاهی پروژه ای درباره مستندسازی بافت دور حرم امام رضا (ع) داشتم و به تدریج ارتباط بین حرم و بافت پیرامون آن برای من مهم شد. در واقع هرچه در آن پژوهش عمیق تر شدم، متوجه اوج فاجعه در تخریب ۳۰۰ هکتاری طرح توسعه شدم، تخریبی که هم هویت را از بین برده است و هم بر خلاف مبحث انسان کامل در شیعی بود.
🔸 در تحقیقاتم به موضوع «انسان کامل» رسیدم، الگویی که نه تنها در اسلام بلکه در عرفان، مسیحیت و زرتشت هم بوده است. در الگوی انسان کامل نظریه قطب را داریم که پیروان دور انسان کامل حلقه می زنند و نزدیکی به انسان کامل یک ویژگی مثبت تلقی می شود. همین رویکرد در شیعه عامل توجه به حرم های مطهر امامان و امامزاده ها است. در این الگوی گویی انسان کامل بعد از مرگ نیز زنده است. در رسالهام الگوی ارتباط حرم امام رضا و بافت دور آن را با انسان کامل و پیروان مقایسه کردم. بدین نحو که حرم به مثابه انسان کامل است و بافت دور آن همچون حلقه ای از پیروان انسان کامل است. چنانکه امام در میان پیروان خود زنده است. براساس این رویکرد در دوره صفوی، خانه هایی در دور تا دور حرم شکل گرفت که آن بافت منسجمی بود.
🔹 پيدايش مفهوم انسان كامل با پيدايش عرفان اسلامي همگام است و عارفاني مانند حلاج و بايزيد به آن توجه داشتهاند. تا آنجا كه اطلاع حاصل است، ابن عربي نخستين كسي است كه در عرفان اسلامي اصطلاح «الانسان الكامل» را وضع كرده است. او انسان كامل را حافظ عالم ميداند و معتقد است تا زماني كه انسان كامل در هستي وجود دارد، عالم و خزاين موجود در آن به وسيله او حفظ ميگردد و چون اين انسان از عالم، گام به عرصه آخرت نهد، تمام خزاين اين دنيا، مانند كمالات و معنويات را با خود به آن عالم خواهد برد، زيرا كه اسرار الهي در وجود اين انسان متمكّن گرديده است و هرگاه وجود وي از اين عالم رخت بربندد، خزاين الهي نيز با او به آن عالم خواهد رفت.
🔸 از نقطه نظر حکمت و عرفان اسلامی عوامل چهارگانه ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت وجود دارند که مکانهای مقدس میتوانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. از نظر شیعیان حرم های امامان - به عنوان انسان کامل- دارای صفت ملکوتی هستند و میتوانند ارتباط بین عالم ناسوت و ملکوت را برقرار کنند. این نظر برخاسته از دیدگاه آنان درباره انسان کامل است. در این میان، دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه، پیامبران الهی و امامان معصوم را نمونه بارز انسانهای کامل میدانند که بعد از فوت و شهادت نه تنها نمیمیرند بلکه زنده و جاودان هستند و همچنان میتوان با تمسک جستن به آنها، در مسیر رشد و سعادت معنوی قدم برداشت.
#جامعهشناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی
#مصاحبه
@religionandsociety
🔻 پدیدارشناسی یک جدایی🔻
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش پایانی]
👤مصاحبه: #راضیه_شیخرضایی
🔸 این تفکر منجربه علاقه و تلاش بیش از پیش شیعیان برای تقرب و نزدیکی به حرم معصومین و مجاور نمودن خانههای مسکونی به آنها شد به طوریکه آن را ارزش تلقی کرده و به عنوان نوعی فضیلت محسوب میکردند. به عنوان مثال بررسیهای صورت گرفته در شهر مشهد نشان میدهد که در گذشته نه تنها مردم برای نزدیکی و همسایه شدن با حرم مطهر امام رضا (ع) تلاش میکردند، بلکه این افتخار نصیب کسانی میشد که از نظر اعتقادی و جایگاه اجتماعی دارای فضیلت و برتری بودند. اعتقاد به زیارت انسان کامل باعث به وجود آوردن معنا به این مکان مقدس شده و مناسک خاص مذهبی و اجتماعی را به وجود آورده است.
🔹 جامعهشناسی تشیع: در اجرای طرح توسعه حرم امام رضا در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟
در توسعه حرم امام رضا، بافت دور آن تخریب شد و آن انسجام بین امام و پیروان که هیچ فاصله ای نداشت، از بین رفته است و این ارتباط به تدریج به یک گسست تبدیل شده است. در واقع با پروژه توسعه ۳۰۰ هکتاری فاصله ای بین حرم با بافت پیرامون و شهر ایجاد شد، در صورتی که در گذشته ارتباط منسجمی بین حرم و بافت پیرامون بود. این اتفاق منجر به تخریب کاراکتر و روح مکان شد و کسانی که در آن مناطق ساکن بوده اند، نادیده گرفته شدند و بماند که چه تعدادی از مردم به رضایت یا عدم رضایت املاکشان را از دست دادند.
🔸 نگاه غلطی بود که زمین های دور حرم تملک، تخریب شد و به قطعه بزرگی برای ساخت پاساژ تبدیل شد. متاسفانه این اتفاق در بخش بزرگی تحت عنوان شارستان رضوی رقم خورد. در نتیجه روح مکان از بین رفت و در اصطلاح بافت دور حرم دچار بی مکانی شد و همه این حس را دارند. کسانی که سن بالاتری دارند و به زیارت می روند، دیگر آن حس قدیم را ندارند.
🔹 برای ارائه خدمات به زائر، حرم را بزرگ و بزرگتر کردند و بافت پیرامون حرم را در نظر نگرفتند و یک بافت نامنسجم به وجود آمد. در این طرح توسعه فقط به زائران فکر کردند، کسانی که زندگی کوتاه مدتی در فضای مشهد دارند اما به مجاوران حرم کسانی که سالیان سال در پیرامون حرم زندگی می کردند و حتی خدماتی به زائران می دادند نادیده گرفته شدند. با این اتفاق جریان شهری مشهد از حرم دور شد و پیرامون حرم که با امام ارتباط داشت با مقولات اقتصادی و تجاری ترکیب شد.
🔸 در طی پژوهشهایم، پرسش نامه ای از مشاور طرح توسعه بافت دور حرم به دستم رسید که مربوط به اوایل کار توسعه بود. این پرسش نامه کاملا به طور هدایت شده ای، پاسخ های مردم را به سمتی برده بود که طرح توسعه باید انجام شود. وقتی من با مردم صحبت می کردم، می گفتند ما توسعه می خواستیم ولی نه بدین شکل که با ما وارد دو دوتا شوند که ملک را چند می فروشید و اصلا برایشان مهم نباشد که چه کسی اینجا ریشه داشته است.
🔹 وقتی من چشم هایم را در قسمت های جدید حرم امام رضا می بندم و باز می کنم، هیچ بخشی نیست که به من احساس حرم امام رضا بدهد و این یعنی بی مکانی. در صورتی که ما می توانستیم با مشوق هایی و طرح هایی، کار کنیم تا روح مکان تقویت شود، امری که کشورهای دیگر برای تقویت هویتشان در مکان ها انجام می دهند. ما فکر می کنیم اگر محله های دور حرم را تخریب کنیم و توسعه بدهیم، از نو بسازیم، بسیار شیک می شود ولی نمی دانیم که با این توسعه چه چیزی را از دست می دهیم و چه چیزی را به دست می آوریم.
🔸 ما ممکن است هویتی را از دست بدهیم که شاید ۵۰۰ سال و بیشتر طول بکشد تا هویت مکانی دوباره شکل گیرد.
👈 مطالعه متن کامل مصاحبه در سایت گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع :
http://socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/420
#جامعهشناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی
#مصاحبه
@religionandsociety
(پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون)
[بخش پایانی]
👤مصاحبه: #راضیه_شیخرضایی
🔸 این تفکر منجربه علاقه و تلاش بیش از پیش شیعیان برای تقرب و نزدیکی به حرم معصومین و مجاور نمودن خانههای مسکونی به آنها شد به طوریکه آن را ارزش تلقی کرده و به عنوان نوعی فضیلت محسوب میکردند. به عنوان مثال بررسیهای صورت گرفته در شهر مشهد نشان میدهد که در گذشته نه تنها مردم برای نزدیکی و همسایه شدن با حرم مطهر امام رضا (ع) تلاش میکردند، بلکه این افتخار نصیب کسانی میشد که از نظر اعتقادی و جایگاه اجتماعی دارای فضیلت و برتری بودند. اعتقاد به زیارت انسان کامل باعث به وجود آوردن معنا به این مکان مقدس شده و مناسک خاص مذهبی و اجتماعی را به وجود آورده است.
🔹 جامعهشناسی تشیع: در اجرای طرح توسعه حرم امام رضا در سالهای اخیر چه اتفاقی افتاده است؟
در توسعه حرم امام رضا، بافت دور آن تخریب شد و آن انسجام بین امام و پیروان که هیچ فاصله ای نداشت، از بین رفته است و این ارتباط به تدریج به یک گسست تبدیل شده است. در واقع با پروژه توسعه ۳۰۰ هکتاری فاصله ای بین حرم با بافت پیرامون و شهر ایجاد شد، در صورتی که در گذشته ارتباط منسجمی بین حرم و بافت پیرامون بود. این اتفاق منجر به تخریب کاراکتر و روح مکان شد و کسانی که در آن مناطق ساکن بوده اند، نادیده گرفته شدند و بماند که چه تعدادی از مردم به رضایت یا عدم رضایت املاکشان را از دست دادند.
🔸 نگاه غلطی بود که زمین های دور حرم تملک، تخریب شد و به قطعه بزرگی برای ساخت پاساژ تبدیل شد. متاسفانه این اتفاق در بخش بزرگی تحت عنوان شارستان رضوی رقم خورد. در نتیجه روح مکان از بین رفت و در اصطلاح بافت دور حرم دچار بی مکانی شد و همه این حس را دارند. کسانی که سن بالاتری دارند و به زیارت می روند، دیگر آن حس قدیم را ندارند.
🔹 برای ارائه خدمات به زائر، حرم را بزرگ و بزرگتر کردند و بافت پیرامون حرم را در نظر نگرفتند و یک بافت نامنسجم به وجود آمد. در این طرح توسعه فقط به زائران فکر کردند، کسانی که زندگی کوتاه مدتی در فضای مشهد دارند اما به مجاوران حرم کسانی که سالیان سال در پیرامون حرم زندگی می کردند و حتی خدماتی به زائران می دادند نادیده گرفته شدند. با این اتفاق جریان شهری مشهد از حرم دور شد و پیرامون حرم که با امام ارتباط داشت با مقولات اقتصادی و تجاری ترکیب شد.
🔸 در طی پژوهشهایم، پرسش نامه ای از مشاور طرح توسعه بافت دور حرم به دستم رسید که مربوط به اوایل کار توسعه بود. این پرسش نامه کاملا به طور هدایت شده ای، پاسخ های مردم را به سمتی برده بود که طرح توسعه باید انجام شود. وقتی من با مردم صحبت می کردم، می گفتند ما توسعه می خواستیم ولی نه بدین شکل که با ما وارد دو دوتا شوند که ملک را چند می فروشید و اصلا برایشان مهم نباشد که چه کسی اینجا ریشه داشته است.
🔹 وقتی من چشم هایم را در قسمت های جدید حرم امام رضا می بندم و باز می کنم، هیچ بخشی نیست که به من احساس حرم امام رضا بدهد و این یعنی بی مکانی. در صورتی که ما می توانستیم با مشوق هایی و طرح هایی، کار کنیم تا روح مکان تقویت شود، امری که کشورهای دیگر برای تقویت هویتشان در مکان ها انجام می دهند. ما فکر می کنیم اگر محله های دور حرم را تخریب کنیم و توسعه بدهیم، از نو بسازیم، بسیار شیک می شود ولی نمی دانیم که با این توسعه چه چیزی را از دست می دهیم و چه چیزی را به دست می آوریم.
🔸 ما ممکن است هویتی را از دست بدهیم که شاید ۵۰۰ سال و بیشتر طول بکشد تا هویت مکانی دوباره شکل گیرد.
👈 مطالعه متن کامل مصاحبه در سایت گروه مطالعاتی جامعه شناسی تشیع :
http://socio-shia.com/index.php/news-reports/90-mainnews/420
#جامعهشناسی_تشیع
#زیارت_زمان_و_مکانهای_مذهبی
#مصاحبه
@religionandsociety
Socio-Shia
پدیدارشناسی جدایی حرم امام رضا(ع) از بافت پیرامون
جامعه شناسی تشیع
پایگاه اطلاع رسانی مطالعات اجتماعی تشیع دوازده امامی در ایران
پایگاه اطلاع رسانی مطالعات اجتماعی تشیع دوازده امامی در ایران