Fossil Archive
231 subscribers
96 photos
6 videos
4 files
118 links
● دیرینه شناسی
- البرز امیدی (پژوهشگر دیرینه شناسی)
Download Telegram
Fossil Archive
علم برای بچه ها (اهمیت دایناسورها) دایناسورها، اعضای بدن انسان، و سیارات می‌توانند به عنوان ملموس ترین و قابل درک ترین موضوعات علمی برای بچه ها شناخته شوند. بچه ها درمورد آنها کتاب می‌خوانند، ویدیو می‌بینند و با ماکت‌ها و عروسک‌های آنها سرگرم می‌شوند. بدین…
بچه ها عاشق این استخوان های باستانی هستند! نوع ترویج علم اهمیت دارد

من معمولا شوخی میکنم و جناس می‌سازم و بیشتر اوقات بازی با کلمات پای ثابت حرف‌هایم است. اما اغلب نمی‌توانم در متون علمی از لحن طنز آمیز استفاده کنم هرچند که گاهی جناس ساختم و شوخی کردم. شاید فضای متن علمی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد، شاید من در این مورد آنقدر توانا نیستم، یا شاید دایناسورها با کسی شوخی ندارند! به هر حال لحن طنز آمیز و شوخی های شیرین، می‌توانند کودکان را بیشتر به سمت علم سوق دهند. بچه ها تقریبا به هر چیزی که حتی کمی خنده دار باشد واکنش مثبت نشان می‌دهند. چیزهایی که شاید دیگر ما نتوانیم به آنها بخندیم...

با وجود پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی، آموزش موضوعات علمی به کودکان امروزه ساده تر و کم هزینه تر از هر زمان دیگری است. به کمک هوش مصنوعی می‌توانیم تصاویر زیبا و دلنشینی ایجاد کنیم که کودکان را به خود جلب می‌کنند و برای آنها یادآور انیمیشن‌های محبوبشان است. البته نقش خود انیمیشن‌ها را دست کم نگیرید!

لحن خوب، هوش مصنوعی، انیمیشن‌ها، عروسک‌ها و کتاب ها می‌توانند آینده‌ی کودک شما را به سمت علم هدایت کنند.
همانطور که انتظارش را داشتم، تحقیقات مربوط به پروتئین‌های باستانی سنگ تمام گذاشته‌اند!

💢دیرینه‌شناسان پروتئین‌های باستانی را در مینای دندان پستانداران ۱۸ میلیون ساله پیدا کردند!


محققان اخیراً دریافتند که ده‌ها (اگر نگوییم صدها) نوع مختلف پروتئین در داخل مینای دندان وجود دارد. با درک این موضوع که پروتئین‌های زیادی در دندان‌های امروزی یافت می‌شوند، محققان به فسیل‌های کرگدن‌ها و فیل‌ها روی آوردند. این حیوانات به عنوان گیاهخوار، دندان‌های بزرگی برای خرد کردن غذای گیاهی خود داشتند. این پستانداران می‌توانستند مینای دندانی به ضخامت دو تا سه میلی‌متر داشته باشند. آنچه که محققین پیدا کردند قطعات پپتیدی و زنجیره‌هایی از آمینواسیدها بود که در کنار هم پروتئین‌هایی به قدمت ۱۸ میلیون سال را تشکیل می‌دادند.

این تحقیق درهای جدیدی را به دیرینه‌شناسی می‌گشاید و به دانشمندان اجازه می‌دهد فراتر از استخوان‌ها و مورفولوژی، صفات مولکولی و فیزیولوژیکی حیوانات و انسان‌تباران منقرض‌شده را بازسازی کنند.

ما می‌توانیم از این قطعات پپتیدی برای بررسی روابط بین حیوانات باستانی استفاده کنیم، مشابه روشی که از DNA مدرن در انسان‌ها برای شناسایی ارتباط افراد با یکدیگر استفاده می‌شود. چون این قطعات حاصل فعالیت DNA هستند!

https://www.nature.com/articles/s41586-025-09040-9

💢 تجزیه و تحلیل پروتئین‌های باستانی، اطلاعات جدیدی در مورد شجره‌نامه کرگدن‌ها ارائه می‌دهد.

دیرین‌شناسان توالی‌های پروتئین مینای باستانی را از یک دندان فسیل شده Epiaceratherium، یک کرگدن که تقریبا ۲۴ میلیون سال پیش (اوایل میوسن) در شمال کانادا زندگی می‌کرد، بازیابی کرده‌اند. توالی‌های بازیابی شده به محققان این امکان را داد تا مشخص کنند که این کرگدن باستانی در دوره ائوسن-الیگوسن میانی، حدود ۴۱ تا ۲۵ میلیون سال پیش، از سایر کرگدن‌ها جدا شده است.

این تحقیقات همچنین اطلاعات جدیدی در مورد واگرایی بین دو زیر خانواده اصلی کرگدن‌ها، یعنی Elasmotheriinae و Rhinocerotinae، ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد جدایی جدیدتری در الیگوسن، حدود ۳۴ تا ۲۲ میلیون سال پیش، نسبت به آنچه قبلاً از طریق تجزیه و تحلیل استخوان نشان داده شده بود، رخ داده است.

https://www.nature.com/articles/s41586-025-09231-4

- البرز امیدی
چه می‌کنه این پروتئین! (Pro-tein-)😁
Fossil Archive
چند روز پیش تریلر سری جدید برنامه‌ی خاطره انگیز "راهپیمایی با دایناسورها" (Walking with Dinosaurs) منتشر شد و فقط یک کلمه برای توصیف آن وجود دارد : شاهکار! هیولاهای دوست داشتنی پس هنرنمایی‌های به یادماندنی‌شان در "سیاره ماقبل تاریخ" (prehistoric planet) و…
آنقدر هم که انتظار داشتم شاهکار نبود! بررسی مستند همگام با دایناسورها ۲۰۲۵

چند وقت پیش سری جدید مستند همگام با دایناسورها که یکی از برنامه های آموزشی BBC و PBS بود منتشر شد. نکات مثبت از نکات منفی بیشتر بود اما به عنوان یک مستند حرفه‌ای از دایناسورها، نتوانست انتظارات مخاطبان را برآورده کند اما ارزش وقت گذاشتن را داشت، به هر حال چه خوب چه بد، بحث دایناسور وسط است! طی چند سال اخیر دقیق ترین مستند های علمی دیرینه شناسی تولید و منتشر شدند که عامل اصلی بالارفتن انتظارات از همگام با دایناسورها بود! مستند سیاره ماقبل تاریخ (prehistoric planet) سبکی مانند مستند های حیات وحش امروزی داشت و صدای دلنشین دیوید اتنبرو آن را صد در صد تضمین می‌کرد. از طرفی مستند زندگی در سیاره ما (life on our planet) روایتگر روند تکامل بود و بنظر من دست کمی از سیاره ماقبل تاریخ نداشت.

سری جدید همگام با دایناسورها داستان‌هایی حماسی از این موجودات را روایت می‌کرد و ویژگی مثبتش این بود که دیرینه شناسان حاضر در مجموعه، شواهد فسیلی مربوط به آن واقعه را ارائه می‌دادند و حتی بیشتر فسیل ها قابل مشاهده بودند. اما از طرفی برخی صحنه‌ها کمی دلسرد کننده بودند مثلا صحنه‌ی مربوط به تروسور آژدارهید در اوایل اپیزود پنجم پیش از حد مصنوعی و غیر واقعی به نظر می‌رسد. (ظاهراً انیماتور پای کار خوابش برده) به هر حال نمره‌ی من به مستند با دست و دلبازی فراوان ۸/۵ از ۱۰ است.

سری قدیمی در زمان خود چیزی بیشتر از یک هم‌قدمی ساده بود. رسما Wal-king- with dinosaurs بود! هرچند که همگام دایناسورهای جدید را دوست داشتم و معتقدم که نا امید کننده نبود اما بی نظیر هم نبود، ولی ابهت نام ژوراسیک و شوق دیدن دایناسورها بر پرده‌ی سینما باعث شده که فیلم جدید دنیای ژوراسیک همچنان بی همتا در اوج باشد! (با چشم پوشی از برخی اشتباهات علمی)

البته ظاهراً Spinosaurusهای جدید دنیای ژوراسیک چندان برای مردم راضی کننده نبودن و بیشتر تبدیل به یه میم اینترنتی شدن! دایناسور جهش یافته و شرور ماجرا هم بیشتر فرزند طلاق زنومورف و رنکور جنگ ستارگانه!


- البرز امیدی

نقد روزنامه‌ی گاردین👇
https://www.theguardian.com/tv-and-radio/2025/may/25/walking-with-dinosaurs-review-bbc-revival?utm_source=chatgpt.com
Actual Living Dinosaurs :
در ابتدا ثبت جهانی شدن غارهای پیش از تاریخ دره‌ی خرم آباد رو تبریک میگم! چون نه تنها از لحاظ گردشگری خیلی مفید هستن از لحاظ علمی هم تحقیقات جدیدی رو پیش روی دانشمندان قرار میده! اما قرار نیست راجع این موضوع صحبت کنیم :


چگونه ماموت‌های پشمالو، پشمالو شدند؟🦣

شکی نیست که ماموت پشمالو در کنار Tyrannosaurus rex، محبوب ترین موجود ماقبل تاریخ است. از اقوام نزدیک فیل‌های امروزی، و شخصیت دوست داشتنی انیمیشن های عصر یخبندان! مگر می‌شود راجع به دیرینه شناسی و تکامل صحبت کنید و عاشق ماموت نباشید؟ هرچند که شرکت کولوسال واقعا نمی‌تواند ماموت‌های پشمالو را بازسازی کند و بیشتر هدفش تولید یک فیل پشمالو با عاج های بلند شبیه به ماموت است، اما امیدوارم موفق شود تا حداقل برای یک بار هم که شده، این شاهکار تکاملی را ببینم! اخیرا یک دوست کوچولو سوال جالبی از من پرسید : چطور ماموت پشمالو، پشمالو شد؟
سوال خوبی بود دوست کوچولوی من! اینجور سوال‌ها فقط برای یه بچه‌ی کنجکاو پیش میاد!

اما متاسفانه آنقدر که در کانال به دایناسورها پرداخته‌ام، جای خالی تکامل پستانداران را حس می‌کنم! هردوی آنها در تاریخ علم سردمدار پیشرفت بوده‌اند و از مباحث مهم علم تکامل و دیرینه شناسی به شمار می‌آیند. چه دایناسورها، چه پستانداران ماقبل تاریخ، چه موجودات عجیب و غریبی که در طول انفجار کامبرین تکامل پیدا کردند، در دیرینه شناسی باید مورد بررسی قرار گیرند. پیش از این راجع به درخت فیلوژنی Proboscideaها توضیح داده بودم و به دلیل پیدایش پستانداران غولپیکر پرداختم. حالا وقتش رسیده که به بهانه‌ی این سوال ساده، انتخاب طبیعی و تکامل را در ماموت‌های پشمالو توضیح بدهم!

ماموت‌های پشمالو در دوره‌ی پلیستوسن زندگی می‌کردند، یعنی حدود ۴۰۰ هزار تا ۴ هزار سال پیش و آخرین ماموت پشمالو در جزیره Wrangel واقع در سیبری مرد. البته پراکندگی ماموت‌های پشمالو از شمال اروپا تا آمریکای شمالی بود و بیشتر در محیط های سرد و یخبندان (زیست بوم های توندرا) زندگی می‌کردند. ماموت پشمالو (Mammuthus primigenius) از گونه‌ای دیگر با نام علمی Mammuthus trogontherii، تکامل پیدا کرده بود.
اما چگونه این ماموت ها پشمالو شدند؟

💢 پاسخ این سوال در انتخاب طبیعی پنهان شده!

میدانیم که این موجودات شگفت انگیز در عصر یخبندان زندگی می‌کرند. جمعیتی ابتدایی از ماموت‌ها را در نظر بگیرید که برخی از افراد این جمعیت پشمالو و برخی دیگر خز کمتری دارند. با فرا رسیدن عصر یخبندان و کاهش شدید دما، محیط به مرور سرد می‌شود. حالا ماموت‌هایی که پشم کمتری داشتند در برابر این سرما از پا افتاده و زمین بازی را ترک می‌کنند. اما ماموت‌هایی که پشمالو تر بودند تحمل بیشتری در مقابل سرما و یخبندان داشتند و درنتیجه شانس بیشتری برای بقا و تولید مثل داشتند.

بدین ترتیب ماموت‌های پشمالو تر بیشتر شدند و شانس بیشتری برای تولید مثل و بقا در عصر یخبندان داشتند یعنی با هر بار تولید مثل، و با ایجاد نسل جدید، ژن‌هایی که مربوط به صفت «پشمالو بودن» بودند بیشتر به زاده‌ها منتقل می‌شدند و این زمینه ساز تکامل ماموت پشمالو بود!

- البرز امیدی
https://youtu.be/wafql9TOAKw?si=7sG3u-fSywKgn_6-

چرا دایناسورها؟

- دکتر عرفان خسروی
- دکتر هادی صمدی

💢 حکایت سوسمار ظالمی که مرغ شد!

چند سال پیش، خبری مبنی بر تکامل پیدا کردن مرغ از T-Rex، منتشر شد و بسیاری از افراد تصور می‌کردند که حتماً مرغ باید نوه ناخلف پادشاه دایناسورها باشد! حتما جناب رکس شب خوابیده و صبح که بیدار شده قد قد می‌کرده! 🐔 در حالی که تکامل اینطور عمل نمی‌کند و یک فرایند خطی نیست که دایناسور شب بخوابد و صبح به عنوان یک پرنده چشمش را به دنیا باز کند! در حقیقت پرنده‌ها گروهی از دایناسورها هستند که اتفاقاً بیشتر به Velociraptor نزدیک بودند تا T-Rex! البته از اقوام آن هم به حساب می‌آمدند اما اجداد آنها دایناسورهایی مانند Archaeopteryx بودند نه T-Rex! (آنقدر تکرار کردم که تعدادش از دستم در رفته)

متاسفانه بسیاری از افراد فقط با خواندن تیتر یک خبر، و حتی بدون کامل درک کردن آن تیتر، شروع به اظهار نظرهای عجیب و غریبی می‌کنند که آدم شاخ در می‌آورد! منتقدین نظریه تکامل به طور کلی چیز زیادی از تکامل نمی‌دانند! اگر می‌دانستند که آن را نقد نمی‌کردند! (حتی از توضیح تکامل هم عاجزند) اما با توجه به کامنت های عجیب و غریبی که اخیرا زیر پست‌های برنامه جدید تلسی دیده می‌شود، ظاهراً برخی طرفداران نظریه تکامل هم دچار اشتباه می‌شوند! تا جایی که علم ژنتیک را به طور کلی به عنوان مهندسی ژنتیک در نظر می‌گیرند!

دوستان عزیز لطفاً اول مقاله را بخوانید، برنامه را ببینید، کتاب را بررسی کنید و بعد انقدر شتاب زده اظهار نظر کنید! دکتر خسروی عیناً از تکامل دفاع می‌کرد، و ایشان هم به خوبی تمام جانورشناسان و دیرینه شناسان دیگر می‌داند که دیگر دلیلی برای بحث درمورد درست و غلط بودن نظریه تکامل وجود ندارد چرا که تکامل اصل بنیادین زیست شناسی است و برای تایید این سخنان کافیست نگاهی به رزومه دکتر خسروی داشته باشید یا حداقل آن قسمت از برنامه‌ی دکتر صمدی که دکتر خسروی هم در آن حضور دارد را به طور کامل ببینید!

بهتر است خود برنامه را مشاهده کنید اما بد نیست من هم توضیحی بدهم : منظور دکتر خسروی تغییر درخت‌های فیلوژنی موجوداتی مانند دایناسورها بود که به کمک شواهد فسیلی تعیین می‌شوند و با افزایش داده‌های فسیلی دقیق تر می‌شوند. برای تکامل، چه فسیل ها و چه داده‌های ژنتیکی هر دو ضروری هستند!
فسیل نوعی Ichthyosaur به نام cymbospondylus متعلق به دوره‌ی تریاس
Fossil Archive
فسیل نوعی Ichthyosaur به نام cymbospondylus متعلق به دوره‌ی تریاس
رانش قاره‌ای، فسیل و تکامل!

این فسیل مربوط به یک cymbospondylus از دوره‌ی تریاس است! نمی‌توان برای این موجود و سایر Ichthyosaurها از لفظ دایناسور دریایی استفاده کرد! این همان توصیف غلطی است که بسیار استفاده می‌شود و حتی در دنیای ژوراسیک جدید هم شاهد چنین اشتباهی بودیم البته درمورد Mosasaur! فارغ از این غر غرهای علمی، از میان تمام موجودات ماقبل تاریخ، cymbospondylus همیشه برای من جایگاه دیگری داشت حتی محبوب تر از ماموت پشمالو و T-Rex! تقریبا چهار سال پیش بود که یکی از فسیل‌های جدید این خزنده‌ی آبزی با قدمت ۲۴۴ میلیون سال در نوادا کشف شد. جمجمه‌اش به بزرگی یک انسان بود که نشان می‌دهد این موجود در زمان خودش حاکم شرور اقیانوس بوده!

اما همه چیز دوباره از یک سوال کودکانه اما بنیادی و مهم شروع می‌شود : فسیل این خزنده‌ی دریایی داخل کوهستان نوادا چکار میکنه؟

• این سوال ماجرای بزرگی را در دل خود پنهان کرده! بد نیست این بار به سراغ تکامل خود زمین برویم! در دوره‌ی تریاس تمام خشکی‌ها در کنار یکدیگر، ابر قاره‌ای واحد و بزرگ به نام پانگه‌آ را تشکیل داده بودند. بر اثر رانش قاره‌ای که سرعتش چندان مشهود نیست و فقط چند سانتی متر در سال است، این خشکی ها طی میلیون‌ها سال از یکدیگر جدا شده و دو قاره‌ی لورازیا و گوندوانا را بوجود آوردند که مجددا به دلیل رانش قاره‌ای این دو به مرور باعث بوجود آمدن قاره‌های امروزی شدند! گاهی دو ورقه به یکدیگر برخورد می‌کنند، گاهی دو ورقه از هم دور می‌شوند و گاهی هم یکی به زیر دیگری فرورانش می‌کند! جمعیت های مختلف این حیوانات از همه جا بی خبر هم به مرور در این روند قرار گرفت و در سرتاسر زمین پخش شد. انتخاب طبیعی و گونه زایی هم مثل همیشه دست اندر کار تولید گونه‌های جدید هستند اما دلیل وجود فسیل های یکسان، از یک گونه، در دو قاره‌ی متفاوت چیست؟

یکی دوستان من که علاقه‌ی زیادی به حل کردن پازل دارد همیشه می‌گوید که قاره‌های زمین مانند پازل هستند! چندان بیراه نمی‌گوید چون آمریکای جنوبی و آفریقا تقریبا مکمل یکدیگرند و همچنین وجود فسیل‌های مشابه در این دو قاره گویای همه چیز است. نکته‌ی مورد توجه و جالب دیگر اینجاست که روند تکامل هم در این میان دخیل است! مثلا برخی دایناسورهای آمریکای جنوبی شباهت های زیادی با دایناسورهای آفریقایی دارند که ناشی از تکامل یافتن آنها از یک جد مشترک در گذشته است! مانند Spinosaurus آفریقایی و Oxalaia از آمریکای جنوبی!

اما این ها چه ربطی به cymbospondylus دارند؟ کشف این فسیل به معنای زیر آب بودن نوادا در دوره‌ی تریاس است؟ حرکت ورقه های زمین بر اثر برخورد، ورقه های کف دریا در نهایت باعث ایجاد این کوه‌ها شدند. درواقع کوهستان نوادا زیر آب نبوده! سطح آب هم چندان تغییر نکرده و این خشکی‌ها هستند که همواره در حال بالا و پایین رفتن هستند. یعنی این فسیل از دل دریا بیرون آمده!

- البرز امیدی
کولوسال بایوساینسز : اگر قرار بود یک دایناسور را انقراض زدایی کنید، کدام بود؟


بدون فوت وقت گفتم Spinosaurus! اما حالا که فکر میکنم، نهایتا بتوانیم یک کروکدیل غول‌پیکر و دوپا با خارهای عصبی پشتی بزرگ بسازیم. و این یک Spinosaurus نیست!
چرا برخی Ichthyosaurها تا این حد بزرگ بودند؟
Fossil Archive
چرا برخی Ichthyosaurها تا این حد بزرگ بودند؟
چرا برخی Ichthyosaurها تا این حد بزرگ بودند؟

از میان زیر گونه‌های cymbospondylus، زیر گونه‌ای ۲۴۴ میلیون ساله از نوادا، یعنی cymbospondylus youngorum همان حاکم شرور اقیانوس های تریاس است که اخیرا به آن اشاره کردم. فسیل جمجمه به خوبی حفظ شده بود و به اندازه‌ی یک انسان بود! با توجه به اندازه‌ی دو متری جمجمه، احتمالا کل بدن این خزنده‌ی منحصر به فرد ۱۷ متر بوده یعنی حتی بزرگتر از Spinosaurus که به عنوان بزرگترین دایناسور تروپود شناخته می‌شود. این موجود حداکثر ۸ میلیون سال پس از تکامل یافتن اولین Ichthyosaurها، تکامل پیدا کرد که نشان دهنده افزایش اندازه بسیار سریعتری است که ممکن است توسط فرآیندهای پس از انقراض جمعی پرمین ایجاد شده باشد.

خزندگان به طور کلی شامل دو گروه آرکوسورها و لپیدوسورها می‌شوند. توآتاراها و اسکواماتا (مارها و مارمولک‌ها) از جد مشترکی تکامل پیدا کردند که خودش با جد مشترک Ichthyosaurها و plesiosaurها، جد مشترکی داشت. Ichthyosaurها از اجداد خشکی زی تکامل یافته بودند و توانایی استفاده از اکسیژن هوا را نیز داشته‌اند. یعنی برخلاف باور عموم، Ichthyosaurها بیشتر به مارها و مارمولک ها شباهت دارند تا دایناسورها! به هرحال هردوی آنها از دیاپسیدها بودند و درنهایت منقرض شدند. البته برخلاف دایناسورها که ۶۶ میلیون سال پیش منقرض شدند، Ichthyosaurها ۹۰ میلیون سال پیش از بین رفتند. به طور کلی تا پیش از ظهور Mosasaurها، احتمالا آنها شکارچیان راس هرمی اکوسیستم‌های خود بودند.

چه دلیلی برای افزایش اندازه‌ی آنها وجود دارد و آیا شباهتی با نهنگ‌ها دارند؟

شباهت بیش از حد این خزندگان با آب‌بازسانانی مانند دلفین ناشی از تکامل همگراست. محققان دریافتند که اگرچه هم آب‌بازسانان و هم Ichthyosaurها در طول تکامل، اندازه‌های بدنی بسیار بزرگی داشته‌اند، (مانند Ichthyotitan با ۲۵ متر طول) اما مسیر تکاملی آنها به سمت غول‌پیکری متفاوت بوده است. Ichthyosaurها در ابتدا جهش بزرگی در اندازه داشتند و در اوایل تاریخ تکامل خود افزایش اندازه‌ی زیادی داشتند، در حالی که نهنگ‌ها برای غولپیکر شدن به زمان بسیار بیشتری نیاز داشتند.

آنها همچنین ارتباطی بین جثه بزرگ و شکار حیوانات و همچنین ارتباطی بین جثه بزرگ و از دست دادن دندان‌ها دارند. احتمالاً اولین افزایش اندازه‌ی Ichthyosaurها برای غول‌پیکر شدن به لطف افزایش جمعیت آمونیت‌ها و کنودونت‌های مارماهی مانند بدون فک توسط تابش تطبیقی (یک گونه اجدادی به اشکال جدید و متنوعی تکامل می‌یابد) بود که خلا اکولوژیکی پس از انقراض بزرگ پایان پرمین را پر می‌کردند. در کل اگرچه مسیرهای تکاملی آنها متفاوت بود، اما هم نهنگ‌ها و هم Ichthyosaurها بهره‌برداری از جایگاه های ویژه در زنجیره‌ای غذایی به عنوان شکارچی، متکی بودند.

- البرز امیدی
اتفاقاتی که توسط فسیل ها ثبت شدند!

ممکن است با خودتان فکر کنید که فسیل‌ها فقط بقایای استخوانی، یا آثاری از فعالیت های موجودات ماقبل تاریخ هستند. اما اینطور نیست، چرا که فسیل‌ها گاهی مستقیما فعالیت‌های موجودات را ثبت می‌کنند! برای مثال یکی از فسیل‌های معروف Velociraptor در حالی که با یک Protoceratops گلاویز شده بود در صحرای گوبی مغولستان کشف شد که مشخصاً توضیح دیگری برای کشف چنین فسیلی در این حالت وجود ندارد! علیرغم اینکه گاهی فسیل‌ها بسیار ناقص هستند، اما خیلی اوقات فسیل‌های کامل، با جزئیات بسیار زیادی از دایناسورها و سایر موجودات ماقبل تاریخ یافت می‌شود! حدود ۲۵۰ نمونه فسیل از Tyrannosaurus Rex تا به حال کشف شده که نزدیک به ۲۵ تای آنها تقریبا کامل بودند! برخی گونه‌ها مانند Anchiornis، و Archaeopteryx فسیل های زیاد و اغلب کاملی از خود به جا گذاشته‌اند و از طرفی برخی فسیل‌ها مانند فسیل Microraptor شواهدی از رژیم غذایی این موجودات را به ما نشان می‌دهند.

اما گاهی برخی موجودات لقمه‌هایی بزرگتر از دهان خود برمی‌داشتند که دیدگاه ما را راجع به خود عوض کردند!

تا سال ۲۰۲۰ تصور می‌شد که Ichthyosaurها به طور کلی از کنودونت‌ها و سفالوپودهایی مثل آمونیت‌ها تغذیه می‌کردند. اما پس از آن اکتشافی رخ داد که توضیح ما درمورد رژیم غذایی Ichthyosaurها را متحول کرد. Guizhouichthyosaurus که تا سال ۲۰۰۲ یه عنوان یکی از اقوام نزدیک Cymbospondylus به حساب می‌آمد اما حالا می‌دانیم که نزدیک ترین جد مشترکش با Cymbospondylus نبوده! یکی از فسیل‌‌های این خزنده‌ی پنج متری که حدود ۲۴۰ میلیون سال پیش در اقیانوس‌های دوره‌ی تریاس پرسه می‌زده، شواهدی از شکار Xinpusaurus چهار متری توسط این موجود را به ما نشان می‌دهد.

پیش از این به شباهت‌های بین Ichthyosaurها و آب‌بازسانانی مانند دلفین و نهنگ اشاره کرده بودم. آنها مانند دلفین‌ها و نهنگ‌ها هوا تنفس می‌کردند و مانند نهنگ قاتل امروزی یا کوسه‌های سفید بزرگ، آنها ممکن است شکارچیان اصلی اکوسیستم‌های خود بوده باشند، اما تا چند سال پیش شواهد مستقیم کمی در این مورد وجود داشته است. بقایای Xinpusaurus در معده Guizhouichthyosaurus توسط اسید معده حل نشده بود، بنابراین، او باید خیلی زود پس از خوردن این غذا مرده باشد. در واقع بقایای شکار، در بدن شکارچی کشف شده!

هیچکس آنها نبود تا فیلم بگیرد! اما وظیفه‌ی دیرینه شناسان چیزی مانند وظیفه‌ی کارآگاه است. آنها با توجه به شواهدی که پیدا می‌کنند، منطقی ترین نتیجه گیری را ارائه می‌دهند. با اکتشاف شواهد بیشتر ممکن است نتیجه گیری قبلی کامل تر شود و بهبود پیدا کند.


- البرز امیدی
🔥 شایعه‌ای که ظاهراً مورد تایید قرار گرفته!

مستند سیاره‌ی ماقبل تاریخ این بار سوژه‌ای به غیر از دایناسورها را انتخاب کرده و به سراغ عصر یخبندان رفته! بی شک قرار است شاهد دقیق ترین توصیف از ظاهر و زندگی موجودات دوران سنوزوئیک (به خصوص عصر یخبندان) باشیم.

باتوجه به حضور Tyrannosaurus rex در سری قبلی، شکی ندارم که ماموت پشمالو هم قرار است هنرنمایی کند. تصاویر لورفته هم حاکی از حضور Smilodon، Elasmotherium و ... هستند.


- البرز امیدی
Fossil Archive
شواهد ژنتیکی فرگشت در کنار شواهد فسیلی، شواهد ژنتیکی اینجا هستند تا تغییر و تحول گونه‌ها و همچنین ارتباط بین آنها در آغاز حیات را برای ما روشن سازد. حتی اگر درصدی هم در شواهد فسیلی شک و تردیدی وجود داشته باشد (که ندارد)، DNA اینجاست تا ارتباط بین موجودات…
جغرافیای زیستی درمورد تکامل چه می‌گوید ⁉️

دسته‌ی بعدی از شواهد تایید کننده تکامل، مربوط به جغرافیای زیستی یعنی چگونگی پراکنش جغرافیایی گونه‌ها است. پراکنش جغرافیایی جانداران تحت تاثیر عوامل بسیاری قرار دارد از جمله جابجایی قاره‌ها که عبارت است از حرکت آرام قاره‌های کره زمین در طول زمان. چنین حرکتی در حدود ۲۵۰ میلیون سال پیش تمام خشکی‌های بزرگ کره زمین را در کنار یکدیگر قرار داد و یک قاره بزرگ به نام پانگه‌آ را به وجود آورد.

حدودا ۲۰۰ میلیون سال پیش این ابرقاره شروع به قطعه قطعه شدن کرد و ۲۰ میلیون سال پیش قاره‌های امروزی در چند صد کیلومتری مکان فعلی‌شان قرار داشتند. ما می‌توانیم با استفاده از دانش خود درباره تکامل و جابجایی قاره‌ها، مکان‌هایی را که می‌توان فسیل‌های گروه‌های مختلف جانداران را در آنجا یافت تشخیص دهیم به عنوان مثال یک زیست شناس تکاملی درخت فیلوژنی اسب‌ها را بر اساس داده‌های آناتومیکی آنها ترسیم کرده و بر اساس این درخت‌ها و سن فسیل‌های اجداد اسب‌ها محققان برآورد کرده‌اند که اسب‌های امروزی در حدود ۵ میلیون سال پیش در آمریکای شمالی به وجود آمده‌اند. در آن زمان قاره‌های آمریکای شمالی و جنوبی همانند موقعیت امروزی خود به یکدیگر نزدیک بودند اما هنوز به یکدیگر وصل نشده بودند و بنابراین جابجایی بین این دو قاره برای اسب‌ها امکان‌پذیر نبود.

از این رو ما می‌توانیم حدس بزنیم که قدیمی‌ترین سنگواره‌های اسب‌ها فقط بایستی در قاره‌ای که اسب‌ها در آن منشا گرفتند یافت شود، یعنی قاره آمریکای شمالی! صحت این قسمت‌ها از نظریه تکامل در مورد سایر گروه‌های جانداران نیز مورد تایید قرار گرفته است و شواهد بیشتری را در تایید تکامل ارائه می‌کند. ما همچنین می‌توانیم با کمک اطلاعاتی که درباره تکامل داریم، یافته‌های جغرافیای زیستی را نیز توضیح دهیم به عنوان مثال جزایر عموماً دارای تعداد زیادی گونه‌های گیاهی و جانوری بومی هستند، به این معنی که در هیچ جای دیگر جهان غیر از این نواحی یافت نخواهند شد.

تاریخ گذاری های رادیومتری و تکامل🔻

تاریخ گذاری رادیومتری نشان می دهد که زمین حدود ۴/۵ میلیارد سال پیش شکل گرفته است. اولین فسیل‌ها مربوط به موجوداتی شبیه میکروارگانیسم‌هایی مانند باکتری‌ها و سیانوباکتری‌ها هستند. قدیمی ترین این فسیل ها در سنگ هایی با قدمت بیش از ۳/۵ میلیارد سال ظاهر می شوند. قدیمی‌ترین فسیل‌های حیوانی شناخته شده با حدود ۷۰۰ میلیون سال قدمت، از موجودات کرم‌مانند کوچک با بدن نرم به دست آمده‌اند. اولین مهره داران (حیواناتی با ستون فقرات) حدود ۴۰۰ میلیون سال پیش تکامل یافتند و در نهایت اولین پستانداران، کمتر از ۲۰۰ میلیون سال پیش. تاریخچه زندگی ثبت شده توسط فسیل ها شواهد قانع کننده ای از تکامل ارائه می دهد.

همانند ماهی‌های باله شعاعی، گروه اصلی دیگری از ماهیان استخوانی به نام ماهیان باله گوشتی در طول دوره دونین به وجود آمدند و صفت اشتقاقی کلیدی تمام آنها وجود استخوان‌های میله‌ای شکل احاطه شده با لایه ضخیمی از ماهیچه بود. مانند ماهی Coelacanth که امروزه در آب‌های سواحل آفریقای جنوبی و اندونزی زندگی می‌کند اما به دلیل قدمت چندین میلیون ساله‌اش که به دوره‌ی کرتاسه برمی‌گردد به شدت کمیاب ست و حتی تصور می‌شد که حدود ۸۳ میلیون سال پیش منقرض شده. عدم تغییر شکل زیاد این ماهی ناشی از کنار آمدن با شرایط طبیعی در طول دوران کرتاسه تاکنون است. درواقع تا چندین میلیون سال پیش از کوئلاکانت، آرواره داران اولین بار در دوران اردویسین یعنی در حدود ۴۴۰ میلیون سال پیش ظاهر شدند و پیوسته نوع زیستی بیشتری پیدا کردند و موفقیت آنها احتمالاً به دلیل ویژگی آناتومیک آنها بود یعنی داشتن بالاهای زوج و دم که باعث می‌شد برای تعقیب شکار بهتر شنا کنند و و همچنین وجود آرواره که آنها را قادر می‌ساخت شکار خود را بگیرند. در یک بازه زمانی نسبتا متوسط بالاهای پشتی و شکمی و مخرجی که توسط ساختارهای استخوانی به نام fin ray محکم شده بودند، در آرواره داران تکامل یافتند. گروهی از آنها Placoderms بودند که معروف‌ترین گونه‌ی آنها Dunkleosteus با طول بیش از ۱۰ متر بوده حدوداً می‌توانسته نیرویی معادل ۵۶۰ کیلوگرم بر سانتی‌متر مربع در نوک آرواره‌های نیم متری‌اش وارد کند. در نهایت این گروه حدود ۳۵۹ میلیون سال پیش شروع به منقرض شدن کردند.

📚منبع قسمت‌هایی از این یادداشت : بیولوژی کمپبل🌱


- البرز امیدی

مرتبط برای خواندن 👈 تکامل اسب ها
• تکامل هدفمند نیست

مطالعات ما در مورد تکامل کلان چه چیزی را درباره‌ی عملکرد تکامل به ما می‌گوید؟ اولین نکته این است که در طول تاریخ حیات، پیدایش گونه‌های جدید یا تحت تاثیر عوامل با مقیاس کوچک مثل انتخاب طبیعی که در جمعیت‌ها رخ می‌دهد بوده است، یا تحت تاثیر عواملی با مقیاس‌های بسیار بزرگ مثل رانش قاره‌ای که موجب افزایش گونه زایی در سراسر جهان شد!

شاید توصیف فرانسوا جاکوب، متخصص ژنتیک و برنده جایزه نوبل، بتواند کمک حال درک این موضوع باشد. تکامل شبیه نوعی سرهم‌بندی است : فرایندی که در آن اشکال جدید به وسیله تغییراتی تدریجی از اشکال پیشین موجود منشا می‌گیرند. در طول زمان چنین سرهم‌بندی هایی وجب شکل‌گیری سه ویژگی کلیدی جهان طبیعت شده است که آن سه ویژگی امل تناسب چشمگیر موجودات زنده با محیط زندگی‌شان، ویژگی های مشترک حیات و تنوع بسیار حیات است.

انتخاب طبیعی غایتی ندارد! فقط موجودات سازگار با شرایط محیطی برگزیده می‌شوند تا زنده بمانند و ژن‌های خود را به نسل بعدی برسانند. شرایط محیطی ممکن است تغییر کنند، مثلا برای مدتی هوا سرد باشد و سپس دما زیاد شود.

- البرز امیدی
Fossil Archive
• تکامل هدفمند نیست مطالعات ما در مورد تکامل کلان چه چیزی را درباره‌ی عملکرد تکامل به ما می‌گوید؟ اولین نکته این است که در طول تاریخ حیات، پیدایش گونه‌های جدید یا تحت تاثیر عوامل با مقیاس کوچک مثل انتخاب طبیعی که در جمعیت‌ها رخ می‌دهد بوده است، یا تحت تاثیر…
صفات نوظهور تکاملی 🔻

توصیف تکاملی جاکوب بازگشتی به مفهوم تغییر نسل‌های داروین است. تشکیل گونه‌ای جدید، ساختارهای پیچیده و نوظهور نیز می‌توانند حاصل تغییرات تدریجی ساختارهای اجدادی باشند! در اکثر موارد ساختارهای پیچیده، از تکامل نمونه ساده‌تری پدید آمدند که دارای وظیفه اصلی مشابهی بود. برای مثال چشم انسان را در نظر بگیرید که یک عضو پیچیده است و از قسمت‌های متعددی ساخته شده که با کمک یکدیگر تصویر چشم انسان را می‌سازند و به مغز منتقل می‌کنند! چگونه چشم انسان می‌تواند از طریق دوره‌های نمو تدریجی شکل گرفته باشد یا اگر چشم کنونی به همه قسمت‌های سازنده‌اش برای عملکرد خود نیاز دارد پس یک چشم کامل نشده چه استفاده‌ای برای نیاکان ما داشته است؟

همانطور که پیش از این داروین هم ذکر کرده بود اشکالاتی در این استدلال وجود دارد! در واقع از این فرض منشا می‌گیرد که تنها یک چشم با ساختار پیچیده می‌تواند مفید واقع شود! در حقیقت بسیاری از حیوانات دارای چشمانی هستند که بسیار ساده‌تر از چشمان ما هستند. ساده‌ترین چشمی که وجود دارد شکل از سلول‌های گیرنده حساس به نور هستند که به نظر می‌رسد تنها بین روشنایی و تاریکی تمایز قائل می‌شوند! این نوع چشم اکنون در جانوران گوناگونی مانند صدف‌های دریایی و نرم تنان کوچکی به نام limpets، دیده میشود. این چشم‌ها هیچ عدسی یا تجهیزات دیگری برای متمرکز کردن تصاویر ندارند ما به هر حال به جاندار کمک می‌کنند تا بین تاریکی و روشنایی تمایز قائل شود! هنگامی که سایه بر سر صدف‌های دریایی بیفتد کم‌تر به صخره‌های خود می‌چسبند و این یک سازگاری رفتاری است که خطر شکار را کاهش می‌دهد! از آن جایی که این صدف‌های دریایی دارای یک پیشینه تکاملی بسیار طولانی هستند می‌توانیم نتیجه بگیریم که چشمان ساده آنها برای حفظ بقا و تولید مثلشان کاملاً مناسب است!

در فرمانروی حیوانات انواع مختلف چشم‌های پیچیده به دفعات و به طور مستقل از چنین ساختارهای پایه‌ای تکامل یافتند. بعضی از نرم تنان مانند اختاپوس‌ها و Cephalopodها چشمانی به پیچیدگی چشمان انسان و سایر مهره‌داران دارند. اگرچه چشم‌های پیچیده نرم تنان به طور مستقل از چشمان مهره‌داران تکامل یافته است اما منشا هر دوی این‌ها همان سلول‌های ساده گیرنده نور است که در جد مشترک وجود داشت. این واگرایی از طریق دسته‌ای از تغییرات تدریجی صورت پذیرفت که در هر مرحله منفعتی را برای صاحبان چشم‌ها به همراه داشت. شواهد این واگرایی تکاملی در ساختار آنها یافت می‌شود چون چشم‌های مهره‌داران نور را در لایه پشتی شبکه تشخیص می‌دهند و سپس تحریک عصبی را به سمت جلو انجام می‌دهند و این در صورتی است که چشم مرکب نرم‌تنان برعکس این کار را انجام می‌دهد!

در تمام طول تاریخچه تکاملی چشم، آنها عملکرد اصلی خود یعنی بینایی را حفظ کرده‌اند اما صفات نوظهور تکاملی همچنین می‌توانند زمانی ایجاد شوند که ساختارهایی که اساساً نقش خاصی را ایفا می‌کنند به تدریج نقش دیگری نیز پیدا کنند! به عنوان مثال در حالی که Cynodontها به پستانداران اولیه تکامل پیدا می‌کردند، استخوان‌هایی که قبلاً در ساختار مفصل آرواره‌ها به کار رفته بودند یعنی استخوان‌های Articular و Quadrate، در ساختار گوش پستانداران به کار رفتند و جایی که در نهایت ظیفه‌ای جدید یعنی انتقال صدا را بر عهده گرفتند! ساختارهایی که در یک زمینه نمو می‌یابند اما به عنوان همکاری کننده در عملکردهای دیگر نیز ایفای نقش انجام می‌دهند را گاهی اوقات تکامل exaptation خطاب میکنند. دقت کنید که این نوع تکامل به این معنا نیست که یک ساختار حتماً بر اساس پیش بینی استفاده‌ای که در آینده از آن می‌شود نمو پیدا می‌کند در واقع انتخاب طبیعی نمی‌تواند آینده را پیش بینی کند بلکه فقط یک ساختار را در زمینه عملکرد کنونی‌اش بهبود می‌بخشد!

ویژگی‌های نوظهور مانند مفصل آرواره‌های جدید یا استخوان‌های گوش پستانداران اولیه می‌توانند به تدریج و از طریق مجموعه‌ای از مراحل حد واسط پدید آمده باشند در حالی که هر کدام از این مراحل حد واسط عملکردی در فعالیت فعلی جاندار دارد!

📚منبع قسمت‌هایی از این یادداشت : بیولوژی کمپبل🌱


- البرز امیدی