Fossil Archive
233 subscribers
94 photos
6 videos
4 files
118 links
● دیرینه شناسی
- البرز امیدی
Download Telegram
پر عقاب، پوست مار، فلس تمساح!

پر پرندگان مدرن و لایه‌ی شاخی (corneum) پوست خزندگان امروزی، از پروتئین بتاکراتین (β-keratin) تشکیل شده. نوعی پروتئین ساختاری که شامل صفحات بتای متعدد است. پر، فلس پا، چنگال و منقار پرندگان، به همراه لایه‌ی شاخی در فلس خزندگان، از این پروتئین ساختاری تشکیل شده است. بی شک تفاوت‌های زیادی میان لاک لاکپشت گالاپاگوس، و پر عقاب دریایی استلر وجود دارد. اما نباید فراموش کنیم که وجود این پروتئین، ناشی از بیان ژن‌هاییست که آمینواسید های مربوط به آن را رمز می‌کنند. بنابراین ژن‌های مشترکی برای بیان پروتئین بتاکراتین، چه در پرندگان و چه در خزندگان وجود دارد که باعث ایجاد این پروتئین در سطح بدن این جانوران می‌شود.
•تحقیقات جدید ژنوم، تکامل پرندگان و کروکودیل‌ها را روشن می‌کنند. یک پروژه عظیم ژنوم ۴۸ پرنده و ۳ گونه کروکودیل را توالی یابی کرده است و درهایی را برای درک تکامل فرزندان و اقوام زنده‌ی دایناسورها باز می کند.¹
• در کروکدیل‌ها سازماندهی ژنومی برای ژن‌های مرتبط با پروتئین بتاکراتین، Cr-gptrp-2 است که در توالی‌یابی‌های مربوط به ژنوم تمساح و کروکودیل شناسایی شد.²

پیش از این گفته بودم که پر، در ابتدا برای پرواز تکامل نیافت و هدف از تکامل پر، بیشتر حفظ دمای بدن بود. البته برخی دایناسورها مانند Dilophosaurus سازوکارهایی برای تنظیم دمای بدن داشتند. احتمالا دو تاج روی سر این تروپود از دوره‌ی ژوراسیک، حاوی رگ‌های خونی دورتادور خود بوده که برای خنک کردن سر و جمجمه به هنگام گرما کاربرد داشت. تغییرات در پروتئین بتاکراتین، احتمالا تاثیر زیادی بر تکامل پرواز در تروپود‌ها داشته. ساعت‌های مولکولی نشان می‌دهند که ژن‌های مربوط به پروتئین های بتاکراتین در دایناسورهای تروپود حدود ۲۱۶ میلیون سال پیش، شروع به تغییر کرده اما حالت اصلی ژن‌ها را از اقوام کروکدیل خود، و جد مشترک خود با آنها به ارث بردند. اجداد اولیه‌ی پرندگان مانند Archaeopteryx و همچنین اقوام آن مانند Anchiornis، احتمالا دارای بتاکراتینی مانند پرندگان امروزی بوده اند. البته تمایز پروتئین ساختاری بتاکراتین تا حدود ۱۲۵ میلیون سال پیش شروع نشد!

💢 پس دور از انتظار نیست که دایناسورهایی مانند Oviraptor، Velociraptor، و حتی Tyrannosaurus Rex در پرها و فلس‌هایشان، پروتئین ساختاری بتاکراتین داشته باشند.

مقالات مورد استناد
1 : https://news.arizona.edu/story/new-genome-research-illuminates-bird-crocodile-evolution

2 : https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/18942103/


- البرز امیدی
تحلیل درخت فیلوژنی Coelurosaurها

برخی از اطلاعات فیلوژنی مورد استفاده در مقاله‌ای از ژورنال نیچر در سال ۲۰۰۶، حالا دیگر منسوخ شده‌اند. برای مثال حالا می‌دانیم که دایناسورهای تروپود و Ornithischia، از جد مشترکی نزدیک‌تری مشتق شده‌اند و جد مشترکی دایناسورهای ساروپود داشتند. اما برای Coelurosaurها هم ماجرا مقداری تغییر کرده! بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۴ به رهبری دکتر بروسات، در ژورنال Cell و سپس در خبرگذاری Sci News منتشر شد، ما حالا می‌دانیم که این دایناسورها روابط متفاوتی با یک دیگر داشتند. دانشمندان ساختار بیش از ۸۵۳ ویژگی را در ۱۵۰ گونه از Coelurosaurها تجزیه و تحلیل کردند و سپس یک شجره‌نامه خانوادگی دقیق تهیه کردند.

ویژگی‌های آناتومیکی آشنای پرندگان مانند پر، بال و استخوان جناغ همگی ابتدا در اجداد دایناسور آنها تکامل یافته‌اند. به محض اینکه شکل بدن پرنده به طور کامل و کارآمد تکمیل شد، یک انفجار تکاملی آغاز شد که باعث افزایش سرعت تکامل پرندگان شد. این امر در نهایت به هزاران گونه پرنده‌ای که امروزه می‌شناسیم ختم شد. تکامل پرندگان از اجداد دایناسورشان، نقطه عطفی در تاریخ حیات بود. این فرآیند چنان تدریجی بود که اگر در زمان سفر کنید و به دوره‌ی ژوراسیک بروید، متوجه می‌شوید که پرندگان اولیه، به دایناسورها شباهت زیادی داشتند.

دکتر بروسات گفته بود: آنچه ما به عنوان اسکلت اصلی پرندگان می‌شناسیم، به تدریج طی ده‌ها میلیون سال به هم پیوسته است. هنگامی که به طور کامل کنار هم قرار گرفتند، پتانسیل تکاملی بزرگی را آزاد کردند که به پرندگان اجازه داد با سرعت فوق‌العاده‌ای تکامل یابند.


پرندگان عضو زیر گروهی از دایناسورهای تروپود یعنی Coelurosaurها هستند که یک کلاد متنوع شامل Tyrannosauridها، Dromaeosauridها و غیره است. در تحقیقی که توسط دکتر بروسات صورت گرفت، تقریبا تمام Coelurosaurهای دوران مزوزوئیک مورد بررسی قرار گرفتند و تعداد زیادی از آنها فسیل‌های کاملی را از خود برجای گذاشته بودند. در این تحقیقات مشخص شد که دایناسوری مانند Anchiornis از Troodontidهای ابتدایی بوده و همانطور که انتظار می‌رفت، Archaeopteryx به عنوان یکی از اجداد اولیه پرندگان معرفی شد. پس از آن، پرندگان به مرور شروع به تکامل یافتن کرده و در نهایت شاهد فسیل‌هایی از Jixiangornis و Confuciusornis بودیم.

لینک مقاله 👇
https://www.cell.com/current-biology/fulltext/S0960-9822(14)01047-1

- البرز امیدی
⭕️ انفجار کامبرین میلیون‌ها سال زودتر از آنچه تصور می‌شد رخ داده است!

انفجار کامبرین معمولاً به عنوان زمانی در تاریخ زمین شناخته می‌شود که طرح‌های بدن حیوانات در بازه‌ی زمانی چند میلیون ساله اما کم ظاهر می‌شوند. بیشتر مطالعات نشان می‌دهد که این رویداد بین ۵۴۱ تا ۵۳۰ میلیون سال پیش در آغاز دوره کامبرین رخ داده است. دوره کامبرین دوره‌ای منحصر به فرد در تاریخ حیات است که سوالات بسیاری را مطرح می‌کند. برای بررسی تنوع زیستی این دوره، بیشتر مطالعات دیرینه‌شناسی تمایل دارند بر مطالعه ارگانیسم‌هایی که دارای قسمت‌های سخت در بدن خود بوده‌اند، تمرکز کنند.

با این حال، مطالعه فسیل‌های ردیابی‌شده، امکان کشف فعالیت موجودات سخت‌تن، نرم‌تن یا موجودات فاقد اسکلت که در رکورد فسیلی حفظ شده‌اند را فراهم می‌کند. آثار فسیلی گاهی رفتار ارگانیسمی را منعکس می‌کنند که این رفتار توسط زیستگاه و پاسخ به محرک‌های محیطی تعیین می‌شود. (پیش از این به رفتارشناسی موجودات ماقبل تاریخ ازجمله دایناسورها پرداخته بودم). بنابراین، آنها شاخصی از شرایط پالئواکولوژیکی (دیرین‌بوم‌شناسی) هستند که ارگانیسم‌های تولیدکننده آنها در آن زندگی می‌کردند.

دکتر سالاس گفت: «جانوران ادیاکاران تحت سلطه موجودات نرم‌تنی بودند که بدن‌های پیچیده و چند سلولی داشتند. ورود به کامبرین شامل انقراض بخش زیادی از جانوران ادیاکاران و تنوع سریع اشکال پیچیده حیات چند سلولی با بخش‌های سخت (مانند اسکلت خارجی) بود. این هسته تکاملی است که بیشتر شاخه‌های جانوری مدرن از آن پدید آمده‌اند: چیزی که به عنوان انفجار کامبرین شناخته می‌شود.» یافته‌ها نشان می‌دهد که موجودات زنده با بدن‌های باریک و ظریف حدود ۵۴۵ میلیون سال پیش (دوره ادیاکاران) رشد می‌کردند. بنابراین، آنچه انفجار کامبرین نامیده می‌شود و پیامدهای تکاملی آن ممکن است بسیار زودتر از آنچه تخمین زده می‌شود، رخ داده باشد.

توضیح مکمل خودم : حالا با قطعیت بیشتری می‌دانیم که انفجار کامبرین تقریبا زمان کافی برای بوجود آوردن گروه های مختلف جانداران را داشته. البته بدیهی است که این فرایند یک فرایند کاملا طبیعی بدون دخالت‌های غیر طبیعی بوده.


منبع : https://pubs.geoscienceworld.org/gsa/geology/article/doi/10.1130/G53332.1/655874/Quantitative-decoding-of-Ediacaran-locomotory

⭕️ همچنین : مطالعه جدید نشان می‌دهد که ماهی‌های مرکب ۱۰۰ میلیون سال پیش منشأ گرفته و به سرعت در حال تکامل هستند!

دیرینه‌شناسان با استفاده از یک رویکرد نوآورانه استخراج دیجیتال فسیل، بیش از ۲۵۰ فسیل از ۴۰ گونه ماهی مرکب ماقبل تاریخ را تجزیه و تحلیل کردند. نتایج آنها نشان می‌دهد که تغییر اساسی از سفالوپودها با پوسته سنگین و حرکت آهسته به اشکال نرم‌تنان، ناشی از انقراض جمعی پایان کرتاسه، حدود ۶۶ میلیون سال پیش، نبوده است. ماهی‌های مرکب اولیه پیش از این جمعیت‌های بزرگی را تشکیل داده بودند و احتمالا جمعیت آنها از آمونیت‌ها و ماهی‌ها بیشتر بود. آنها به عنوان شناگرانی باهوش و سریع، پیشگام اکوسیستم دریایی نوع مدرن بودند.

منبع : https://www.science.org/doi/10.1126/science.adu6248

- البرز امیدی
این دو خبر واقعا توجه من را جلب کردند

مناسب برای خواندن👇
https://t.me/referenceevolution/102
https://t.me/referenceevolution/62
https://t.me/referenceevolution/60
مجسمه از دنیای ژوراسیک یک، Blue (آبی)، یک Velociraptor دست آموز
Fossil Archive
مجسمه از دنیای ژوراسیک یک، Blue (آبی)، یک Velociraptor دست آموز
علم، عشق و هنر

فیلم جدید دنیای ژوراسیک به تازگی اکران شد. هنوز موفق به دیدن فیلم نشده‌ام اما با توجه به سکانس های لو رفته، تریلر ها و نظرات کاربران دیگر، حداقل برای من که با دایناسورها و شخصیت‌های انسان سری فیلم های ژوراسیک خاطرات زیادی داشتم راضی کننده بود. همچنین حضور بازیگران با تجربه‌ای مانند اسکارلت جوهانسون، جذابیت فیلم را افزایش می‌دهد. تقریباً طبق پیش‌بینی‌هایی بود که داشتم.

پارک ژوراسیک علاوه بر اینکه یک اقتباس سینمایی شاهکار از رمان مایکل کرایتون بود توانایی بی‌نظیر استیون اسپیلبرگ در کارگردانی فیلم های علمی-تخیلی را نشان می‌داد! پارک ژوراسیک (و دنباله‌اش) علاوه بر اینکه یک شاهکار هنری تکرار نشدنی بود بلکه نقطه عطفی برای علم دیرین شناسی و افکار عمومی در مورد دایناسورها به حساب می‌آید. شاید اگر ۲۷ سال پیش، استیون اسپیلبرگ به پیشنهاد جک هورنر (دیرینه شناس)، در قسمت سوم پارک ژوراسیک، از Spinosaurus مشهور جزیره‌ی نوبلار رونمایی نمی‌کرد، اکنون تعداد افراد کمی بودند که این دایناسور منحصر به فرد را می‌شناختند. مدل‌های دایناسورهای پارک ژوراسیک از لحاظ علمی به استثنای چند مورد منسوخ شده‌اند اما در زمان خود، کمک شایانی به جایگزینی ظاهر جدید دایناسورها به جای ظاهر قدیمی آنها (در زمان نوپایی دیرینه شناسی) در افکار عمومی کرد! از طرفی مردم با علوم مهندسی ژنتیک و زیست شناسی تکاملی هم آشنا شدند و به طرز شگفت‌انگیزی تعداد افراد علاقمند به مقوله‌های مختلف علم زیست شناسی افزایش یافت.

عشق افراطی کالین ترورو و استیون اسپیلبرگ به Velociraptor، زبانزد خاص و عام شده! اما همین عشق افراطی باعث رقم زدن صحنه‌های بی‌نظیری در دنیای سینمای علمی-تخیلی شد! ظاهر علمی و واقعی این دایناسور با توجه به شواهد فسیلی غنی، اکنون بسیار متفاوت از از آنچه که در پارک ژوراسیک دیدیم است. ما اکنون می‌دانیم که این دایناسور و اقوامش بدن‌های پوشیده از پر داشتند و از آنچه که در فیلم دیدیم کوچکتر بودند! هرچند که در فیلم دنیای ژوراسیک ۳ این اشتباهات تا حدی جبران شده بود اما نمی‌توان به آنها ایراد گرفت چرا که تغییر دادن ظاهر دایناسورهای خاطره ساز می‌تواند کمی مخاطبین را دور کند. اما به هر حال استیون اسپیلبرگ با ساخت مستند زندگی در سیاره ما (Life on our planet) سعی کرد که توضیحات دقیقی از ظاهر درست دایناسورها و دیگر موجودات ماقبل تاریخ ارائه دهد.

همانطور که در قسمت اول دنیای ژوراسیک دکتر وو خطاب به آقای مازرانی (با نقش آفرینی زنده یاد عرفان خان) گفت : «ما همیشه شکاف‌های موجود در ژنوم دایناسورها را با DNA موجودات امروزی پر کرده‌ایم. اگر این ژن‌ها خالص بودند اکنون این دایناسورها ظواهر متفاوتی از چیزی که هستند داشتند!»
بنابراین تا حدی ظاهر منسوخ شده‌ی دایناسورهای فیلم، توجیه شد.

با وجود بازیگران بی‌نظیری مانند برایس دالاس هاوارد، کریس پرت، جف گلدبوم، سم نیل و اسکارلت جوهانسون، دایناسورهای دوست داشتنی با ظواهر علمی و سینمایی خود، کارگردانان برجسته و ... سری فیلم‌های ژوراسیک هنوز هم جذاب و بینظیر هستند. درست مانند ۱۹۹۳...

این بود داستانی از علم، عشق و هنر...❤️

- البرز امیدی

اصلاح ظاهر دایناسورهای پارک ژوراسیک
https://youtu.be/p5w0mvCfOa4?si=D9DKnO9646Ymddf7
https://youtu.be/dgJjFxLnxBc?si=ctRfGW_RA1mxGDBR
Fossil Archive
مطالعه‌ی دیرین شناسی و تکامل چه اهمیتی دارد؟ دیرین شناسی (Paleontology) به بررسی تاریخ حیات، موجودات منقرض شده، مسیر بوجود آمدن موجودات امروزی، و روند تکامل می‌پردازد. علم دیرین شناسی درواقع یکی از علوم پایه می‌باشد و نباید فراموش کنیم که علوم پایه علیرغم…
بخشی از دستاوردهای تکامل، در زیست شناسی مدرن

پیش از این راجع به اهمیت مطالعه‌ی علم دیرین شناسی و تکامل گفته بودم. اما حالا زمانش رسیده تا راجع به دستاوردهای زیست شناسی تکاملی بگویم. انتخاب طبیعی و تکامل، اکنون ارکان اصلی علم زیست شناسی هستند. می‌توانم با قاطعیت بگویم که بدون تکامل، هیچ چیز در زیست شناسی معنا ندارد. رکورد فسیلی به وضوح روند تکامل موجودات را به ما نشان می‌دهد و شواهد ژنتیکی نیز به ما سرنخ هایی از جد مشترک ابتدایی موجودات و ... می‌دهند. این شواهد آنقدر دقیق هستند که دیگر جای شکی باقی نمی‌ماند. بسیاری از این دستاوردها از مطالعه ژنتیک، دیرینه‌شناسی، و مطالعه رفتارهای موجودات مختلف به دست آمده‌اند.

زیست شناسان تکاملی بر اساس شواهد متعدد، به پرسش‌هایی مانند «چه زمانی، چه اتفاقی و چگونه رخ داد؟» پاسخ می‌دهند. بدین ترتیب با تحقیقات بیشتر، اطلاعات بیشتر راجع به روند تکامل انسان و سایر موجودات، بدست می‌آید و درک ما راجع به حیات گسترش می‌یابد. از طرفی دیگر، زیست شناسی تکاملی در داروسازی، پزشکی، کشاورزی و ... نیز نقش دارد. همانطور که قبلاً گفته بودم، برخی باکتری‌ها طی چند سال اخیر در حال تکامل هستند و به مرور به داروها و آنتی‌بیوتیک ها مقاوم تر می‌شوند. ازین رو ممکن است دوباره برای انسان‌ها و سایر حیوانات به عنوان تهدیدات جدی به شمار آیند👇
https://t.me/referenceevolution/41
همچنین علم میکروبیولوژی نیز اکنون که میکروب‌ها به لطف زیست شناسی تکاملی بهتر درک شده‌اند، در حال تبدیل شدن به یک رشته تکاملی است. همچنین با کمک زیست شناسی تکاملی، میتوانیم منشأ اصلی ویروس‌هایی مانند HIV را پیدا کنیم و در راه درمان آنها قدم برداریم.

با نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب علم، ارتباط دلنشین تحقیقات گرگور مندل و کتاب منشأ انواع چارلز داروین آشکار می‌شود. هرچند که داروین هرگز نامه‌های مندل را نخواند (احتمالا هرگز به دستش نرسید) اما امروز می‌دانیم که الهام بخش تحقیقات گرگور مندل، پدر علم ژنتیک در باغچه‌ی صومعه درمورد وراثت نخود فرنگی‌ها، چارلز داروین بود. تمام پیشرفت‌های چشمگیر علم ژنتیک، بخاطر نظریه تکامل است تا حدی که می‌توان علم ژنتیک را فرزند دلبند نظریه تکامل دانست!

- البرز امیدی

«ما اینجاییم چون باله‌های گروهی عجیب از ماهی‌ها آناتومی خاصی داشت که بعدها پای جانداران خشکی از تکامل آنها پدید آمد؛ چون زمین طی هیچ دوران یخبندانی کاملاً یخ نبست؛ چون گونه‌ای کوچک و ضعیف و کم‌اهمیت حدود دویست و پنجاه هزار سال قبل در آفریقا ظهور کرد و تاکنون به هر لطایف‌الحیلی که بوده توانسته است دوام بیاورد و منقرض نشود.
شاید برای چرایی حضور خود در زمین حسرتِ 'پاسخ متعالی‌تری' را بخوریم، ولی چنین پاسخی واقعاً وجود ندارد.»

▫️ استیون جی گولد (۲۰۰۲-۱۹۴۱)
دیرینه‌شناس آمریکایی

- ترجمه‌: عبدالرضا شهبازی


پیشنهاد میکنم ببینید 👇
فواید عملی نظریه تکامل و زیست شناسی تکاملی
ظهور مگافونای سنوزوئیک

مگافونا (Megafauna) واژه‌ایست برای توصیف جانوران بزرگ. اگرچه به گفته‌ی برخی منابع هیچ وزن مورد توافق جهانی وجود ندارد، اما مگافونا معمولاً حیوانات بزرگی در نظر گرفته می‌شوند که اغلب وزن آنها برای گوشتخواران بیش از ۱۰۰ کیلوگرم و برای گیاهخواران بیش از ۱۰۰۰ کیلوگرم است. واژه‌ی مگافونا معمولا برای پستانداران غولپیکر استفاده می‌شود اما گاهی برای ماهیان بزرگ جثه، دایناسورهای ساروپود، و حتی برخی حشرات بزرگ مانند Meganisoptera، Meganeura که در دوره‌ی کربنیفر تکامل پیدا کردند نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. از معروف ترین پستانداران مگافونا می‌توانم به ماموت پشمالو، Stegodon و Gomphotherium که هر سه از اقوام فیل ها بودند اشاره کنم.

در طول ۵۰ هزار سال گذشته، گونه‌های مگافونای زیادی منقرض شده‌اند و بسیاری از این انقراض‌ها در اواخر پلیستوسن و اوایل هولوسن رخ داده است. نکته مهم این است که این رویداد انقراض نسبت به سایر انقراض‌های سنوزوئیک (۶۶ میلیون سال گذشته) از نظر اندازه بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، تنها ۱۱ گونه از ۵۷ گونه مگافونای گیاهخوار تا به امروز زنده مانده‌اند👇
https://doi.org/10.1017/ext.2024.4
البته در سال ۲۰۱۹ مشخص شد که برخی از آنها، مانند جانوران غول‌پیکری که تا ۴۲ هزار سال پیش در استرالیا زندگی می‌کردند به واسطه‌ی تغییرات اقلیمی و از طرفی دیگر نقش همیشه پررنگ انسان‌ها، منقرض شدند. تغییرات اقلیمی می‌توانسته میزان منابع موجود برای حیوانات غول‌پیکر را محدود کند، اما ظهور انسان احتمالاً یکی دیگر از عوامل مهم و ضروری برای توضیح ناپدید شدن این موجودات در بسیاری از نقاط این قاره بوده است👇
https://www.nature.com/articles/s41467-019-13277-0

انقراض این موجودات درس بزرگی درمورد تغییرات اقلیمی به ما می‌دهد اما سوال این جاست که این پستانداران چگونه تا این حد رشد کردند؟ پاسخ در سازگاری‌های شعاعی است!

شواهد فسیلی نشان میدهند که پس از انقراض گروهی دایناسورها در ۶۶ میلیون سال پیش، پستانداران دستخوش سازگاری های شعاعی گسترده‌ای شدند. اگرچه پستانداران در یک دوره زمانی ۱۲۰ میلیون ساله به تدریج از گروهی از تتراپود ها به نام سیناپسیدها منشا گرفتند اما فسیل‌های مربوط به پستاندارانی که در همسایگی دایناسورها زندگی می‌کردند کوچک و فاقد تنوع زیاد مورفولوژیک هستند. بر اساس گفته‌های جلد چهارم کتاب بیولوژی کمپبل، بسیاری از این گونه‌ها مانند پستانداران شبگرد امروزی دارای چشمانی درشت بودند و بنابراین زندگی شبانه داشتند. تعداد کمی از پستانداران اولیه اندازه‌های متوسطی داشتند مانند پستانداری شکارچی به نام Repenomamus که در حدود ۱۳۰ میلیون سال پیش زندگی میکرد و حتی شواهدی از درگیری این پستاندار با Psittacosaurus که نوعی دایناسور بود وجود دارد.

اما اندازه و تنوع این پستانداران به حد دایناسورها نمی‌رسید و علت کوچک بودن اندازه آنها و عدم تنوع‌شان این بود که قادر به رقابت با دایناسورهای متنوع و بزرگتر نبوده و یا توسط آنها خورده میشدند. با انقراض دایناسور ها (البته به جز پرندگان)، پستانداران گسترش زیادی به لحاظ اندازه و گوناگونی پیدا کرده و موقعیت‌های اکولوژیکی را که زمانی توسط دایناسورها اشغال شده بودند در اختیار گرفتند. به مرور زمان شرایط برای رشد هرچه بیشتر این موجودات فراهم شد و پستانداران مگافونا تکامل پیدا کردند.

- البرز امیدی
زیست شناسی، یا مروری مختصر بر بدن انسان؟ (بخش اول)

اگر کسی ترمودینامیک بداند و موجودات زنده را نیز مثل هر پدیده فیزیکی دیگری مشمول آن قرار دهد، انتخاب طبیعی را به‌عنوان غیرقابل‌انکارترین ویژگی حیات در نظر دارد. انتخاب طبیعی دقیقاً بازگوییِ زیستیِ رقابت دو سامانه برای بقای نظم و گرفتن انرژی از یکدیگر است و انتخاب طبیعی (خلاف نقیضه‌ای که منتقدان غربی این نظریه می‌گویند) نه‌تنها با ترمودینامیک در تناقض نیست، بلکه بیانی خاص از فرایندهای ترمودینامیک است. همین منطقی‌بودن نظریه انتخاب طبیعی باعث شده است که منتقدان نظریه انتخاب طبیعی در همه این سال‌ها نتوانند به هیچ بهانه‌ای ریشه این نظریه را حتی در کتاب‌های درسی بخشکانند. شاید بعضی‌ها دوست داشتند این کار را هم بکنند، ولی نفی انتخاب طبیعی مستلزم نفی بدیهیات دیگری از قبیل همین نظریه ترمودینامیک است که نمی‌شود آن‌ها را کنار گذاشت.

منتقدان نظریه انتخاب طبیعی، به عللی که ذکر شد، هرگز نتوانسته بودند نظریه انتخاب طبیعی را از صحنه خارج یا دست کم تضعیف‌ کنند؛ تا اینکه شوربختانه، محتوای کتاب درسی جدیدالتألیف زیست‌شناسی ۳، برای دانش‌آموزان پایه دوازدهم رشته علوم تجربی چنین کاری کرده است و این نظریه را که شاید مهم‌ترین جزء از استخوان‌بندی زیست‌شناسی نوین باشد، کم‌رنگ، بی‌روح و کم‌رمق نمایان کرده است. فکر می‌کنید زیست‌شناسی دبیرستان این ضربه را از جانب چه کسانی دریافت کرده‌است؟ از سوی منتقدان نظریه انتخاب طبیعی؟ از جانب کسانی که همیشه درباره نسبت نظریه تکامل و عقاید مذهبی مردّد بوده‌اند؟ این افراد خوشبختانه به واسطه اظهار نظرهای صریح بزرگانی که نظریه تکامل را منافی عقاید اسلامی ندانسته ‌بودند، هرگز چنین کاری نکرده‌اند. در واقع، این ضربه از جانب کسانی بوده است که مروجان علم، حسابی از آن‌ها غافل بوده‌اند: گروهی که می‌توان آن‌ها را «معلمان علاقه‌مند به جنبه‌های درآمدزای زیست‌شناسی از قبیل پزشکی» شمرد.

چه بر سر زیست‌شناسی آمده است؟

ادوارد ویلسون در کتاب «غریزه زیست‌گرایی»، به تغییری تاریخی در زمینه پژوهش‌های زیستی که در میانه سده بیستم رخ داد، ‌پرداخته است. تا پیش از این تغییر، عمده زیست‌شناسان و طبیعی‌دانان متخصص در گروه‌های مختلف، مانند گیاه‌شناسان، قارچ‌شناسان، حشره‌شناسان، پستاندارشناسان و غیره بودند. در میانه سده بیستم، حوزه‌های تازه‌ای از قبیل زیست‌شناسی یاخته‌ای، ژنتیک و بوم‌شناسی در زیست‌شناسی نقش پررنگ‌تری یافتند و به حوزه‌هایی مستقل از بررسی اقسام تنوع زیستی تبدیل شدند. با این حال، ویلسون اشاره می‌کند که طی سال‌های اخیر دوباره حوزه‌های سنتی مثل پرنده‌شناسی، پستاندارشناسی و میکروب‌شناسی هویت خود را بازیافته‌اند، ولی این بار با تکیه بر روش‌های برخاسته از زیست‌شناسی یاخته‌ای و ژنتیک؛ چرا که طی این سال‌ها زیست‌شناسان متوجه شده‌اند که اغلب فرایندهای یاخته‌ای، زیست مولکولی، بیوشیمیایی یا حتی بوم‌شناختی، در هر کدام از گروه‌های مختلف جانداران، جنبه‌های ویژه و منحصر به فردی دارد که کماکان بررسی اقسام تنوع زیستی را به صورت مجزا ضروری می‌کند. آنچه ویلسون می‌گوید، روایت سرراستی از روند توسعه زیست‌شناسی طی هفتاد سال اخیر است؛ اما ما کجای این روند ایستاده‌ایم؟

به‌نظر می‌رسد کسانی که پایه‌های این کتاب را پی‌ریزی کرده‌اند، تصور کرده‌اند که این همه سال درس زیست‌شناسی بیش از حد به تنوع زیستی و مباحثی مثل تکامل و بوم‌شناسی پرداخته و حالا نوبت غلبه «انسان‌» است. این رویکرد نه تنها در جهت توسعه زیست‌شناسی در دهه‌های اخیر نبوده، بلکه عقب‌گردی کامل است. در کتاب جدیدالتألیف زیست‌شناسی پایه دوازدهم از میان همه جانداران، انسان پررنگ‌ترین جاندار است و از میان همه مباحث زیستی، آن‌هایی پررنگ‌تر مانده‌اند که به انسان مرتبط‌تر هستند، به‌خصوص «فیزیولوژی انسانی» که بیشتر به درد قبولی دانش‌آموزان در رشته پزشکی می‌خورد. برایند این نگاه کم‌رنگ شدن جنبه‌های بنیادی زیست‌شناسی از قبیل تنوع زیستی، بوم‌شناسی و تکامل است. شاید هدف کسانی که چنین تصمیمی گرفته و تصمیم خود را عملی کرده‌اند، دشمنی با تنوع زیستی، اکولوژی یا نظریه تکامل به‌عنوان نظریه‌ای خلاف آموزه‌های مذهبی نبوده باشد؛ اما به‌نظر می‌رسد حرف ایشان آن است که تعارف را کنار بگذاریم؛ قاطبه دانش‌آموزان زیست‌شناسی را به‌این علت می‌خوانند تا پزشکی را در دانشگاه بیاموزند. جانورشناسی، گیاه‌شناسی یا بوم‌شناسی چندان به درد پزشک‌های آینده نخواهد خورد. پس بهتر است جز قسمت‌های مرتبط با بهداشت و مطالعات دارویی، مطالب دیگر کم‌رنگ یا از کتاب‌های زیست‌شناسی بیرون رانده شوند.

- دکتر عرفان خسروی
جانور شناس و دیرینه شناس
Fossil Archive
زیست شناسی، یا مروری مختصر بر بدن انسان؟ (بخش اول) اگر کسی ترمودینامیک بداند و موجودات زنده را نیز مثل هر پدیده فیزیکی دیگری مشمول آن قرار دهد، انتخاب طبیعی را به‌عنوان غیرقابل‌انکارترین ویژگی حیات در نظر دارد. انتخاب طبیعی دقیقاً بازگوییِ زیستیِ رقابت دو…
زیست شناسی، یا مروری مختصر بر بدن انسان؟ (بخش دوم)

نتیجه کار کتابی است که به سختی می‌توان آن را «زیست‌شناسی» نام نهاد. دانش زیست‌شناسی سرآغاز و هدفی دارد که در چارچوب کتاب‌های درسی مستحیل شده است. شاید اگر قرار بود درس زیست‌شناسی را به‌کلی از دبیرستان حذف و صرفاً «نگاهی مختصر به فیزیولوژی انسان» به جای آن تدریس کنیم، از تعارف دورتر و به واقعیت نزدیک‌تر می‌بودیم.

اگر شما هم فکر می‌کردید دشمن اصلی نظریه‌های علمی در ایران منتقدان مذهبی هستند، سخت در اشتباه‌اید. دست‌کم تجربه نگارنده این سطور که از سال ۱۳۸۰ به‌طور مستمر درباره «تکامل» قلم می‌زده و از سال ۱۳۸۳ به‌طور مستمر معلم زیست‌شناسی بوده و به‌تدریس زیست‌شناسی، از جمله زیست‌شناسی تکاملی اشتغال داشته است، خلاف این را می‌گوید. نگارنده طی این مدت با مذهبی‌ترین منتقدان تکامل به راحتی کنار آمده و بی‌کم‌وکاست و حذف و تعدیل، درباره تکامل نوشته و این مبحث را تدریس کرده‌است. در این مدت، معمولاً این قبیل افراد قانع شده‌اند که این نظریه بنیادی زیستی مزاحمتی برای باورهای مذهبی ندارد و فضای فکری کسی را تنگ نمی‌کند.

به‌نظر می‌رسد جامعه ما همان است که گِرد و کروی بودن زمین را بدیهی می‌شمارد و هرگونه بحث علمی در این باره را خارج از حوصله می‌داند. بنابراین، ظاهراً، اگرچه جامعه ما در مرحله تأیید نظریات علمی، از آمریکایی‌ها بسیار پیش‌تر است؛ اما وقتی پای استدلال و استنتاج درباره لزوم آشنایی با علم و نظریات علمی پیش می‌آید، بی‌حوصله و ناگنجاست.

به نظر نگارنده نباید در ایران نگران تقابل نگاه علمی با عقاید مذهبی باشیم، زیرا بزرگ‌ترین دشمن علم در ایران همین شیوه نگاهی است که علم محض و ترویج تفکر علمی را بحثی خارج از حوصله، بیهوده و تزئینی می‌شمارد و ارزش چندانی برای کنجکاوی‌های علمی قائل نیست. این طرز فکر نام‌های مختلفی دارد: مؤلفان کتاب زیست‌شناسی دوازدهم آن را «انسان‌محوری» تلقی‌کرده‌اند؛ در فضای اقتصادی نامش «اقتصاد دانش‌بنیان» است و بودجه‌های پژوهشی را به جای علوم محض، خرج شرکت‌هایی می‌کنند که باید در فضای مطلقاً رقابتی کسب درآمد می‌کردند؛ در فضای دانشگاهی هم نام این طرز فکر را گذاشته‌اند «پژوهش مسئله‌محور» و باز هم پژوهش‌های غیرکاربردی را بی‌اجر رها می‌کنند و البته در فضای سیاست‌گذاری، مدافعان سرسخت این تفکر که «علم باید منبع درآمد اقتصادی» باشد، همه‌جا هستند. تغییرات اخیر کتاب‌های زیست‌شناسی دبیرستان به‌خصوص زیست‌شناسی سال دوازدهم، قطعه‌ای کوچک از چنین جورچین بزرگی است.

- دکتر عرفان خسروی
جانور شناس و دیرینه شناس

شما می‌توانید متن کامل را در اینجا مطالعه کنید
تفاوت دیرینه شناسی و باستان شناسی

متاسفانه گاهی این دو با یک دیگر اشتباه گرفته می‌شوند. مثلا یک خبر با تیتر «اکتشاف جدید باستان شناسان درمورد دایناسورها» از همان ابتدا راه را کج رفته است! دیرینه شناسی و باستان شناسی تا حدودی به یکدیگر شباهت دارند اما تفاوت‌های بسیاری زیادی میان آنها وجود دارد. دیرینه شناس (Paleontologist) به بررسی فسیل‌ها، مطالعه‌ی روند تکامل و تکوین حیات و تحقیق درمورد زندگی موجودات ماقبل تاریخ می‌پردازد. دیرینه شناسی بخشی درخشان از علوم تجربی (Science) بوده و از زیرشاخه‌های مشترک زیست شناسی و زمین شناسی به حساب می‌آید. همچنین بسیاری از مبانی علوم زیستی مختلف از جمله جانور شناسی، گیاه‌شناسی، و حتی ژنتیک را تشکیل می‌دهد و ازین رو ارتباط تنگاتنگی با آنها دارد.

دانشمندان در دیرین‌زیست شناسی (Paleobiology) به روند تکامل و تغییر حیات می‌پردازند و در دیرین جانورشناسی درمورد جانوران ماقبل تاریخ و نحوه‌ی پیدایش و گسترش آنها تحقیق میکنند. برخی از این فسیل‌ها مربوط به مهره داران و برخی دیگه متعلق به بی‌مهرگان است. البته بخش کمتر مورد توجه قرار گرفته‌ی دیگری هم وجود دارد که به آن میگوییم Paleobotany و وظیفه‌ی بررسی فسیل‌های گیاهی و روند تکامل گیاهان را بر عهده دارد.

این درحالیست که باستان شناسی (Archaeology) بخشی از علوم انسانی است و به بررسی بقایای انسان ها و اولین تمدن های انسانی می‌پردازد و کاری با انقراض دایناسورها با انفجار کامبرین ندارد. باستان شناسان اهداف متعددی از جمله کشف آثار باستانی باقی مانده از تمدن و فعالیت های انسانی، در زمان های گذشته دارند. می‌توانم چنین بگویم که باستان شناسی به تاریخ ابتدایی بشر می‌پردازد در حالی که دیرینه شناسی یا همان فسیل شناسی تاریخ طبیعت و سایر موجودات زنده را مورد بررسی قرار می‌دهد.

💢 آیا دیرینه شناسی و باستان شناسی وجه اشتراکی هم دارند؟

صد البته! با وجود تفاوت‌های متعدد، این دو رشته در برخی تحقیقات به همکاری یکدیگر نیاز دارند. بحث دیرین‌انسان شناسی (Paleoanthropology) منحصرا به انسان‌های خردمند و فسیل‌های کشف شده از اجداد ما می‌پردازد. دیرین‌انسان شناسی از اساتید این رشته می‌توانم به دکتر حامد وحدتی نسب هم اشاره کنم.

- البرز امیدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و حالا هم واکنش خنده دار اسکارلت جوهانسون بازیگر جدید فیلم دنیای ژوراسیک، به خبر انقراض زدایی گرگ های وحشت!😁

میگه بهتره که چیزی رو از انقراض برنگردونیم!
علم برای بچه ها (اهمیت دایناسورها)

دایناسورها، اعضای بدن انسان، و سیارات می‌توانند به عنوان ملموس ترین و قابل درک ترین موضوعات علمی برای بچه ها شناخته شوند. بچه ها درمورد آنها کتاب می‌خوانند، ویدیو می‌بینند و با ماکت‌ها و عروسک‌های آنها سرگرم می‌شوند. بدین ترتیب یک کودک علم‌گرا و کنجکاو پرورش می‌یابد. این علایق در آینده می‌توانند به علوم بنیادین دیرین شناسی، فیزیولوژی، نجوم و ... گسترش پیدا کنند.

با این حال چنین علایقی معمولا نادیده گرفته می‌شوند و حتی پس از ورود به مدرسه به مرور کمرنگ می‌شوند. وظیفه‌ی ما این است که از این واقعه جلوگیری کنیم و بهتر است علاج واقعه قبل از وقوع باشیم تا نوش دارو پس از مرگ سهراب!

این بچه ها به کمک دایناسورها و ... با روش علمی آشنا می‌شوند. برای مثال آنها سعی میکنند بین دایناسورها و موجودات امروزی ارتباطی برقرار کرده و آنها را مقایسه کنند. تفکر علمی در ذهن آنها نهادینه می‌شود و نه تنها در برابر پذیرش برخی خرافات مقاوم تر می‌شوند بلکه با تفکر نقاد و بسیاری از ویژگی های علمی دیگر نیز پرورش می‌یابند. و این نسل می‌توانند نسل ارزشمندی برای علم در جهان باشند!
Fossil Archive
علم برای بچه ها (اهمیت دایناسورها) دایناسورها، اعضای بدن انسان، و سیارات می‌توانند به عنوان ملموس ترین و قابل درک ترین موضوعات علمی برای بچه ها شناخته شوند. بچه ها درمورد آنها کتاب می‌خوانند، ویدیو می‌بینند و با ماکت‌ها و عروسک‌های آنها سرگرم می‌شوند. بدین…
بچه ها عاشق این استخوان های باستانی هستند! نوع ترویج علم اهمیت دارد

من معمولا شوخی میکنم و جناس می‌سازم و بیشتر اوقات بازی با کلمات پای ثابت حرف‌هایم است. اما اغلب نمی‌توانم در متون علمی از لحن طنز آمیز استفاده کنم هرچند که گاهی جناس ساختم و شوخی کردم. شاید فضای متن علمی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد، شاید من در این مورد آنقدر توانا نیستم، یا شاید دایناسورها با کسی شوخی ندارند! به هر حال لحن طنز آمیز و شوخی های شیرین، می‌توانند کودکان را بیشتر به سمت علم سوق دهند. بچه ها تقریبا به هر چیزی که حتی کمی خنده دار باشد واکنش مثبت نشان می‌دهند. چیزهایی که شاید دیگر ما نتوانیم به آنها بخندیم...

با وجود پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی، آموزش موضوعات علمی به کودکان امروزه ساده تر و کم هزینه تر از هر زمان دیگری است. به کمک هوش مصنوعی می‌توانیم تصاویر زیبا و دلنشینی ایجاد کنیم که کودکان را به خود جلب می‌کنند و برای آنها یادآور انیمیشن‌های محبوبشان است. البته نقش خود انیمیشن‌ها را دست کم نگیرید!

لحن خوب، هوش مصنوعی، انیمیشن‌ها، عروسک‌ها و کتاب ها می‌توانند آینده‌ی کودک شما را به سمت علم هدایت کنند.
همانطور که انتظارش را داشتم، تحقیقات مربوط به پروتئین‌های باستانی سنگ تمام گذاشته‌اند!

💢دیرینه‌شناسان پروتئین‌های باستانی را در مینای دندان پستانداران ۱۸ میلیون ساله پیدا کردند!


محققان اخیراً دریافتند که ده‌ها (اگر نگوییم صدها) نوع مختلف پروتئین در داخل مینای دندان وجود دارد. با درک این موضوع که پروتئین‌های زیادی در دندان‌های امروزی یافت می‌شوند، محققان به فسیل‌های کرگدن‌ها و فیل‌ها روی آوردند. این حیوانات به عنوان گیاهخوار، دندان‌های بزرگی برای خرد کردن غذای گیاهی خود داشتند. این پستانداران می‌توانستند مینای دندانی به ضخامت دو تا سه میلی‌متر داشته باشند. آنچه که محققین پیدا کردند قطعات پپتیدی و زنجیره‌هایی از آمینواسیدها بود که در کنار هم پروتئین‌هایی به قدمت ۱۸ میلیون سال را تشکیل می‌دادند.

این تحقیق درهای جدیدی را به دیرینه‌شناسی می‌گشاید و به دانشمندان اجازه می‌دهد فراتر از استخوان‌ها و مورفولوژی، صفات مولکولی و فیزیولوژیکی حیوانات و انسان‌تباران منقرض‌شده را بازسازی کنند.

ما می‌توانیم از این قطعات پپتیدی برای بررسی روابط بین حیوانات باستانی استفاده کنیم، مشابه روشی که از DNA مدرن در انسان‌ها برای شناسایی ارتباط افراد با یکدیگر استفاده می‌شود. چون این قطعات حاصل فعالیت DNA هستند!

https://www.nature.com/articles/s41586-025-09040-9

💢 تجزیه و تحلیل پروتئین‌های باستانی، اطلاعات جدیدی در مورد شجره‌نامه کرگدن‌ها ارائه می‌دهد.

دیرین‌شناسان توالی‌های پروتئین مینای باستانی را از یک دندان فسیل شده Epiaceratherium، یک کرگدن که تقریبا ۲۴ میلیون سال پیش (اوایل میوسن) در شمال کانادا زندگی می‌کرد، بازیابی کرده‌اند. توالی‌های بازیابی شده به محققان این امکان را داد تا مشخص کنند که این کرگدن باستانی در دوره ائوسن-الیگوسن میانی، حدود ۴۱ تا ۲۵ میلیون سال پیش، از سایر کرگدن‌ها جدا شده است.

این تحقیقات همچنین اطلاعات جدیدی در مورد واگرایی بین دو زیر خانواده اصلی کرگدن‌ها، یعنی Elasmotheriinae و Rhinocerotinae، ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد جدایی جدیدتری در الیگوسن، حدود ۳۴ تا ۲۲ میلیون سال پیش، نسبت به آنچه قبلاً از طریق تجزیه و تحلیل استخوان نشان داده شده بود، رخ داده است.

https://www.nature.com/articles/s41586-025-09231-4

- البرز امیدی
چه می‌کنه این پروتئین! (Pro-tein-)😁
Fossil Archive
چند روز پیش تریلر سری جدید برنامه‌ی خاطره انگیز "راهپیمایی با دایناسورها" (Walking with Dinosaurs) منتشر شد و فقط یک کلمه برای توصیف آن وجود دارد : شاهکار! هیولاهای دوست داشتنی پس هنرنمایی‌های به یادماندنی‌شان در "سیاره ماقبل تاریخ" (prehistoric planet) و…
آنقدر هم که انتظار داشتم شاهکار نبود! بررسی مستند همگام با دایناسورها ۲۰۲۵

چند وقت پیش سری جدید مستند همگام با دایناسورها که یکی از برنامه های آموزشی BBC و PBS بود منتشر شد. نکات مثبت از نکات منفی بیشتر بود اما به عنوان یک مستند حرفه‌ای از دایناسورها، نتوانست انتظارات مخاطبان را برآورده کند اما ارزش وقت گذاشتن را داشت، به هر حال چه خوب چه بد، بحث دایناسور وسط است! طی چند سال اخیر دقیق ترین مستند های علمی دیرینه شناسی تولید و منتشر شدند که عامل اصلی بالارفتن انتظارات از همگام با دایناسورها بود! مستند سیاره ماقبل تاریخ (prehistoric planet) سبکی مانند مستند های حیات وحش امروزی داشت و صدای دلنشین دیوید اتنبرو آن را صد در صد تضمین می‌کرد. از طرفی مستند زندگی در سیاره ما (life on our planet) روایتگر روند تکامل بود و بنظر من دست کمی از سیاره ماقبل تاریخ نداشت.

سری جدید همگام با دایناسورها داستان‌هایی حماسی از این موجودات را روایت می‌کرد و ویژگی مثبتش این بود که دیرینه شناسان حاضر در مجموعه، شواهد فسیلی مربوط به آن واقعه را ارائه می‌دادند و حتی بیشتر فسیل ها قابل مشاهده بودند. اما از طرفی برخی صحنه‌ها کمی دلسرد کننده بودند مثلا صحنه‌ی مربوط به تروسور آژدارهید در اوایل اپیزود پنجم پیش از حد مصنوعی و غیر واقعی به نظر می‌رسد. (ظاهراً انیماتور پای کار خوابش برده)

سری قدیمی در زمان خود چیزی بیشتر از یک هم‌قدمی ساده بود. رسما Wal-king- with dinosaurs بود! هرچند که همگام دایناسورهای جدید را دوست داشتم و معتقدم که نا امید کننده نبود اما بی نظیر هم نبود، ولی ابهت نام ژوراسیک و شوق دیدن دایناسورها بر پرده‌ی سینما باعث شده که فیلم جدید دنیای ژوراسیک همچنان بی همتا در اوج باشد! (با چشم پوشی از برخی اشتباهات علمی)

البته ظاهراً Spinosaurusهای جدید دنیای ژوراسیک چندان برای مردم راضی کننده نبودن و بیشتر تبدیل به یه میم اینترنتی شدن! دایناسور جهش یافته و شرور ماجرا هم بیشتر فرزند طلاق زنومورف و رنکور جنگ ستارگانه!


- البرز امیدی

نقد روزنامه‌ی گاردین👇
https://www.theguardian.com/tv-and-radio/2025/may/25/walking-with-dinosaurs-review-bbc-revival?utm_source=chatgpt.com
Actual Living Dinosaurs :
در ابتدا ثبت جهانی شدن غارهای پیش از تاریخ دره‌ی خرم آباد رو تبریک میگم! چون نه تنها از لحاظ گردشگری خیلی مفید هستن از لحاظ علمی هم تحقیقات جدیدی رو پیش روی دانشمندان قرار میده! اما قرار نیست راجع این موضوع صحبت کنیم :


چگونه ماموت‌های پشمالو، پشمالو شدند؟🦣

شکی نیست که ماموت پشمالو در کنار Tyrannosaurus rex، محبوب ترین موجود ماقبل تاریخ است. از اقوام نزدیک فیل‌های امروزی، و شخصیت دوست داشتنی انیمیشن های عصر یخبندان! مگر می‌شود راجع به دیرینه شناسی و تکامل صحبت کنید و عاشق ماموت نباشید؟ هرچند که شرکت کولوسال واقعا نمی‌تواند ماموت‌های پشمالو را بازسازی کند و بیشتر هدفش تولید یک فیل پشمالو با عاج های بلند شبیه به ماموت است، اما امیدوارم موفق شود تا حداقل برای یک بار هم که شده، این شاهکار تکاملی را ببینم! اخیرا یک دوست کوچولو سوال جالبی از من پرسید : چطور ماموت پشمالو، پشمالو شد؟
سوال خوبی بود دوست کوچولوی من! اینجور سوال‌ها فقط برای یه بچه‌ی کنجکاو پیش میاد!

اما متاسفانه آنقدر که در کانال به دایناسورها پرداخته‌ام، جای خالی تکامل پستانداران را حس می‌کنم! هردوی آنها در تاریخ علم سردمدار پیشرفت بوده‌اند و از مباحث مهم علم تکامل و دیرینه شناسی به شمار می‌آیند. چه دایناسورها، چه پستانداران ماقبل تاریخ، چه موجودات عجیب و غریبی که در طول انفجار کامبرین تکامل پیدا کردند، در دیرینه شناسی باید مورد بررسی قرار گیرند. پیش از این راجع به درخت فیلوژنی Proboscideaها توضیح داده بودم و به دلیل پیدایش پستانداران غولپیکر پرداختم. حالا وقتش رسیده که به بهانه‌ی این سوال ساده، انتخاب طبیعی و تکامل را در ماموت‌های پشمالو توضیح بدهم!

ماموت‌های پشمالو در دوره‌ی پلیستوسن زندگی می‌کردند، یعنی حدود ۴۰۰ هزار تا ۴ هزار سال پیش و آخرین ماموت پشمالو در جزیره Wrangel واقع در سیبری مرد. البته پراکندگی ماموت‌های پشمالو از شمال اروپا تا آمریکای شمالی بود و بیشتر در محیط های سرد و یخبندان (زیست بوم های توندرا) زندگی می‌کردند. ماموت پشمالو (Mammuthus primigenius) از گونه‌ای دیگر با نام علمی Mammuthus trogontherii، تکامل پیدا کرده بود.
اما چگونه این ماموت ها پشمالو شدند؟

💢 پاسخ این سوال در انتخاب طبیعی پنهان شده!

میدانیم که این موجودات شگفت انگیز در عصر یخبندان زندگی می‌کرند. جمعیتی ابتدایی از ماموت‌ها را در نظر بگیرید که برخی از افراد این جمعیت پشمالو و برخی دیگر خز کمتری دارند. با فرا رسیدن عصر یخبندان و کاهش شدید دما، محیط به مرور سرد می‌شود. حالا ماموت‌هایی که پشم کمتری داشتند در برابر این سرما از پا افتاده و زمین بازی را ترک می‌کنند. اما ماموت‌هایی که پشمالو تر بودند تحمل بیشتری در مقابل سرما و یخبندان داشتند و درنتیجه شانس بیشتری برای بقا و تولید مثل داشتند.

بدین ترتیب ماموت‌های پشمالو تر بیشتر شدند و شانس بیشتری برای تولید مثل و بقا در عصر یخبندان داشتند یعنی با هر بار تولید مثل، و با ایجاد نسل جدید، ژن‌هایی که مربوط به صفت «پشمالو بودن» بودند بیشتر به زاده‌ها منتقل می‌شدند و این زمینه ساز تکامل ماموت پشمالو بود!

- البرز امیدی
https://youtu.be/wafql9TOAKw?si=7sG3u-fSywKgn_6-

چرا دایناسورها؟

- دکتر عرفان خسروی
- دکتر هادی صمدی

💢 حکایت سوسمار ظالمی که مرغ شد!

چند سال پیش، خبری مبنی بر تکامل پیدا کردن مرغ از T-Rex، منتشر شد و بسیاری از افراد تصور می‌کردند که حتماً مرغ باید نوه ناخلف پادشاه دایناسورها باشد! حتما جناب رکس شب خوابیده و صبح که بیدار شده قد قد می‌کرده! 🐔 در حالی که تکامل اینطور عمل نمی‌کند و یک فرایند خطی نیست که دایناسور شب بخوابد و صبح به عنوان یک پرنده چشمش را به دنیا باز کند! در حقیقت پرنده‌ها گروهی از دایناسورها هستند که اتفاقاً بیشتر به Velociraptor نزدیک بودند تا T-Rex! البته از اقوام آن هم به حساب می‌آمدند اما اجداد آنها دایناسورهایی مانند Archaeopteryx بودند نه T-Rex! (آنقدر تکرار کردم که تعدادش از دستم در رفته)

متاسفانه بسیاری از افراد فقط با خواندن تیتر یک خبر، و حتی بدون کامل درک کردن آن تیتر، شروع به اظهار نظرهای عجیب و غریبی می‌کنند که آدم شاخ در می‌آورد! منتقدین نظریه تکامل به طور کلی چیز زیادی از تکامل نمی‌دانند! اگر می‌دانستند که آن را نقد نمی‌کردند! (حتی از توضیح تکامل هم عاجزند) اما با توجه به کامنت های عجیب و غریبی که اخیرا زیر پست‌های برنامه جدید تلسی دیده می‌شود، ظاهراً برخی طرفداران نظریه تکامل هم دچار اشتباه می‌شوند! تا جایی که علم ژنتیک را به طور کلی به عنوان مهندسی ژنتیک در نظر می‌گیرند!

دوستان عزیز لطفاً اول مقاله را بخوانید، برنامه را ببینید، کتاب را بررسی کنید و بعد انقدر شتاب زده اظهار نظر کنید! دکتر خسروی عیناً از تکامل دفاع می‌کرد، و ایشان هم به خوبی تمام جانورشناسان و دیرینه شناسان دیگر می‌داند که دیگر دلیلی برای بحث درمورد درست و غلط بودن نظریه تکامل وجود ندارد چرا که تکامل اصل بنیادین زیست شناسی است و برای تایید این سخنان کافیست نگاهی به رزومه دکتر خسروی داشته باشید یا حداقل آن قسمت از برنامه‌ی دکتر صمدی که دکتر خسروی هم در آن حضور دارد را به طور کامل ببینید!

بهتر است خود برنامه را مشاهده کنید اما بد نیست من هم توضیحی بدهم : منظور دکتر خسروی تغییر درخت‌های فیلوژنی موجوداتی مانند دایناسورها بود که به کمک شواهد فسیلی تعیین می‌شوند و با افزایش داده‌های فسیلی دقیق تر می‌شوند. برای تکامل، چه فسیل ها و چه داده‌های ژنتیکی هر دو ضروری هستند!