Fossil Archive
232 subscribers
95 photos
6 videos
4 files
118 links
● دیرینه شناسی
- البرز امیدی
Download Telegram
Fossil Archive
جینگمای اوکانر (Jingmai O'Connor) دیرینه‌شناس فعال در موزه فیلد شیکاگو
جینگمای اوکانر (Jingmai O'Connor) دیرینه‌شناس فعال در موزه فیلد شیکاگو در سال ۲۰۲۱ مصاحبه ای درباره کشفیات جدید و مسائل مرتبط با تنوع در دیرینه‌شناسی داشته است که در اینجا مرور می کنیم.

اوکانر درپاسخ به پرسشی درباره انگیزه‌اش برای ورود به این رشته گفت که مادرش در دوران کودکی او دکترای علوم زمین داشت و او بارفتن به طبیعت همراه مادرش و جمع‌آوری سنگ‌ها، کانی‌ها و فسیل‌ها، علاقه‌مند شد. او در دانشگاه، تحت تأثیر استادی به نام دان پروترو عاشق دیرینه‌شناسی شد. پروترو با وجود هشدارهایی درباره دشواری‌های این رشته، با فراهم‌کردن فرصت‌ها و ارتباط با همکارانش، اوکانر را برای رسیدن به رؤیای مطالعه فسیل‌ها حمایت کرد.

اوکانر می‌گوید پروترو او را تشویق به شرکت درکار میدانی، آماده‌سازی فسیل در موزه تاریخ طبیعی لس‌آنجلس، سفرهای میدانی تابستانی و حتی سفر به چین در دوره کارشناسی کرد. او همچنین اوکانر را به درخواست کمک‌هزینه‌ها و آمادگی برای مقطع دکترا تشویق کرد. به گفته اوکانر، این استاد فراتر از وظایفش برای کمک به موفقیت دانشجویان تلاش کرد.

در نهایت، اوکانر با آگاهی کامل از جنبه‌های مختلف دیرینه‌شناسی وارد مقطع دکترا شد و از آن زمان این رشته را بهترین شغل ممکن دانسته است: «شما یک کاوشگر ناشناخته‌ها هستید که برای نفع بشریت، دانش را دنبال می‌کنید.»


اوکانر می‌گوید بیشتر مردم فکر می‌کنند دیرینه‌شناسان وقت زیادی را صرف حفاری می‌کنند، اما در واقع ۹۵ درصد وقت‌شان پشت کامپیوتر است و فعالیت‌های پژوهشی‌شان بسیار متنوع و گسترده است.

- ادامه‌ی مطالب را در کانال فسیل شناسان ایران، مطالعه کنید

مطالعه کنید👇
مطالعه‌ی دیرین شناسی چه اهمیتی دارد؟
جمجمه‌های گروه Eudromaeosauria در مقالات علمی به عنوان جمجمه‌هایی محافظه‌کارانه تر در مقایسه با خویشاوندان maniraptor خود توصیف شده‌اند. این جمجمه‌ها، به ویژه در مقایسه با پرندگان و oviraptorosaurs ، فضاهای پنوماتیک کمتری داشتند. این امر تا حد زیادی ناشی از نتایج تحقیقات اکولوژی غذایی Eudromaeosauriaهاست که برخلاف سایر maniraptoranها که یا گیاهخوار یا همه‌چیزخوار بودند، به طور طبیعی رژیم غذایی گوشتخواری داشتند.

مقاله‌ای در سال 2024 که جمجمه‌های Eudromaeosauria را مورد بررسی قرار می‌داد، چندین تحلیل، از جمله تحلیل اِلِمان محدود (FEA) را در تلاش برای استنباط خواص فیزیکی این جمجمه‌ها انجام داد. نتایج آنها از این ایده پشتیبانی می‌کرد که Deinonychus به دلیل نیروی گاز گرفتن نسبتاً بالا (در مقایسه با دیگر گونه‌های خویشاوند) و سرعت گاز گرفتن آهسته، برای شکار طعمه‌های بزرگ تکامل یافته بود. همین تحلیل، مزیت مکانیکی نسبتاً بالایی را برای جمجمه Dromaeosaurus نشان داد که در مقابله با طعمه‌های بزرگ موثر است. این با از دست دادن عناصر پنوماتیک در استخوان‌های صورت Eudromaeosauria سازگار است، که احتمالا سازگاری‌هایی برای تغذیه از طعمه‌های بزرگ هستند.

در گونه‌های نزدیک‌تر به Velociraptor، (شکل C و D) ساختار سوراخ‌های جمجمه برای پخش کردن فشار هر نیرویی که بر آن اعمال می‌شود در سراسر جمجمه سازگار شده است، که منجر به تحمل فشار کمتر بر هر یک از نقاط اهرمی روی جمجمه می‌شود. شباهت‌های بین Velociraptor و Troodontidae محققان را به این نتیجه رساند که وضعیت جمجمه Velociraptor ممکن است مانند اجداد Eudromaeosauriaها باشد. محققان دیگر اظهار داشته‌اند که ترتیب و محل قرار گیری سوراخ‌های جمجمه Velociraptor یک وضعیت مشتق شده است که ناشی از انبساط سینوس‌های جمجمه‌ای است. مطالعه دیگری در مورد نیروهای گاز گرفتن تروپودها نشان داد که Dromaeosaurusها برای خرد کردن استخوان‌های طعمه‌های نسبتاً کوچک جمجمه‌های تخصص یافته تری داشتند.

- البرز امیدی

یکی از تحقیقات مذکور
مرتبط برای مطالعه 👇
استخوان های پنوماتیک (PNEUMATIC)
تحلیل درخت فیلوژنی دایناسورهای Dromaeosauridae
Fossil Archive
جمجمه‌های گروه Eudromaeosauria در مقالات علمی به عنوان جمجمه‌هایی محافظه‌کارانه تر در مقایسه با خویشاوندان maniraptor خود توصیف شده‌اند. این جمجمه‌ها، به ویژه در مقایسه با پرندگان و oviraptorosaurs ، فضاهای پنوماتیک کمتری داشتند. این امر تا حد زیادی ناشی از…
شکل مربوط به مطالب👆

همیشه به Dromaeosauridaeها نگاه متفاوتی داشتم و آنها را جدا از سایر گروه‌های بزرگ و کوچک دایناسورها مورد بررسی قرار می‌دهم. به دلیل ارتباطات تقریبا نزدیک این گروه با پرندگان از لحاظ تکاملی و شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو تاکسون خواهری، مطالعه‌ی این موجودات می‌تواند درهای جدیدی از ریزه‌کاری های روند تکامل را بر روی ما بگشاید. بنابراین بیشتر مطالب کانال راجع به دایناسورهای پردار، و ارتباطات تکاملی بین پرندگان و کروکدیل‌هاست
متابولیسم و تنظیم دمای بدن در Eudromaeosauriaها

احتمالا همه‌ی Eudromaeosauria (و Coelurosauria به طور کلی) خونگرم بوده‌اند. گفته می‌شود که وجود پرها در ابتدا به عنوان یک ابزار برای کنترل و تنظیم دمای بدن تکامل یافته بود که البته برای ارگانیسم‌های کاملاً Ectotherm (خونسرد) کاربرد خاصی ندارد. بنابراین، می‌توان از وجود پر، درمورد خونگرم بودن دایناسورها نتیجه گیری کرد. با این حال، Eudromaeosauria احتمالاً در تنظیم دمای خود به اندازه پستانداران یا پرندگان مدرن (Aves) تکامل یافته نبودند و میانگین سرعت متابولیک پایین‌تری نسبت به این حیوانات مدرن داشته‌اند. البته فراموش نکنید که Eudromaeosauria اجداد پرندگان نبودند 👇
https://t.me/referenceevolution/351
https://t.me/referenceevolution/262
https://t.me/paleogram/1063
https://t.me/referenceevolution/115
https://t.me/referenceevolution/363

محققان مطالعه‌ای را در سال ۲۰۲۳ بر روی آناتومی جمجمه چندین تروپود منقرض شده و زنده (پرندگان) انجام دادند، که در آن، از توموگرافی کامپیوتری برای مدل‌سازی حجم حفره‌های بینی آنها و مقایسه آنها با حجم کل جمجمه‌ها استفاده شد. این جمجمه‌ها تحت یک Regression analysis (مجموعه‌ای از فرآیندهای آماری برای تخمین روابط بین یک متغیر وابسته با یک یا چند متغیر مستقل) قرار گرفتند که رابطه‌ای بین این دو حجم و کارایی مجرای بینی به عنوان یک دستگاه تنظیم حرارت را بازیابی کرد. بر اساس این تحلیل، پیشنهاد شد که Eudromaeosaur مورد آزمایش در این تحقیق، یعنی Velociraptor، قادر به تنظیم حرارت بینی با کارایی بسیار کمتری نسبت به پرندگان مدرن بوده است. این با پیشنهادهای قبلی مبنی بر اینکه dromaeosauria سرعت متابولیک کمتری نسبت به پرندگان مدرن داشتند، مطابقت دارد.

💢 یک سوال اساسی درمورد تکامل دایناسورها این است که چگونه آنها با تغییرات آب و هوایی طولانی مدت در دوران مزوزوئیک ( از ۲۳۰ تا ۶۶ میلیون سال پیش) سازگار شدند؟

پاسخ در این است که زمانی که آنها سازگاری مستقل از محیط زیست و به سبک پرندگان را توسعه دادند، خونگرم شدند. توانایی دایناسورهای خونگرم برای سازگاری یافتن در محیط‌های خشن‌تر، از جمله مناطق سرد و با عرض جغرافیایی بالاتر، سوالات جالبی را در مورد منشا ویژگی‌های کلیدی مشترک دایناسورها با پرندگان مدرن ایجاد می‌کند و نشان می‌دهد که توسعه homeothermy (حفظ دمای بدن ثابت) و endothermy (تولید گرمای بدن) نقش مهمی در تنوع زیست محیطی آنها ایفا کرده. بر اساس تحقیقات جدید، این ویژگی ممکن است در میان برخی از دایناسورها در اوایل دوره ژوراسیک حدود ۱۸۰ میلیون سال پیش تکامل یافته باشد. برخی ازین اکتشافات به لطف تجزیه و تحلیل و محاسبه‌ی داده های حاصل از بررسی ایزوتوپ اکسیژن در فسیل ها محقق شدند.

-البرز امیدی

مقاله‌ی مربوط به تحقیق انجام شده در سال ۲۰۲۳
جمجمه‌ی Eudromaeosauriaها، به اندازه سایر گروه‌های تروپود (مانند Tyrannosauridea ) مورد مطالعه گسترده قرار نگرفته است. با این حال، بقایای جمجمه‌ای زیادی از Velociraptor، Bambiraptor و Saurornitholestes شناخته شده است که امکان مقایسه حجم بینی آنها با سایر تروپودهای غیر پرنده را فراهم می‌کند. مشخص شد که در این سه Dromaeosaurid، نسبت حجم بینی به جرم بدن در مقایسه با سایر گروه‌های maniraptoranها بیشتر بوده و از این نظر حتی با Tyrannosauridea قابل مقایسه هستند. فرض بر این است که این نسبت، معیاری تقریبی از قدرت بویایی است که نشان می‌دهد Dromaeosauridها حس بویایی قوی داشته‌اند. از طرفی این نتایج با این ایده که این شکارچیان شبگرد بوده‌اند نیز سازگار است. با این حال، همچنین ممکن است که این نشان دهنده قلمروهای وسیعی باشد که توسط این گونه‌ها تعیین می‌شد.

- البرز امیدی

با آرزوی سلامتی برای تمام هموطنان عزیزم. در این شرایط سخت و دشوار درخواست آرامش و خونسردی و در عین حال تصمیم گیری‌های هوشمندانه در جهت کاهش تلفات دارم.
شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد Dromaeosauridها بدنی پوشیده از پر داشته‌اند.

برخی از فسیل‌های Dromaeosaurid، پرهای بلند و پهنی را روی دست‌ها و بازوها (remiges) و دم (rectrices) و همچنین پرهای کوتاه‌تر و کرک مانندی که بدن را می‌پوشاند، حفظ کرده‌اند. سایر فسیل‌ها، که آثار واقعی پرها را حفظ نکرده‌اند، هنوز برآمدگی‌های مرتبط با آن را روی استخوان‌های ساعد، جایی که پرهای بلند، در زمان حیات به آن متصل می‌شدند، دارا هستند. به طور کلی، این الگوی پر بسیار شبیه Archaeopteryx است.

اولین Dromaeosaurid که شواهد قطعی از پر داشت، Sinornithosaurus بود که در چین کشف شد. بسیاری از فسیل‌های Dromaeosaurid دیگر با پرهایی که بدنشان را پوشانده بود، یافت شده‌اند، و حتی برخی هم با بال‌های پردار و کاملاً توسعه‌یافته! Microraptor حتی شواهدی از یک جفت بال روی پاهای عقبی خود را نشان می‌دهد. در حالی که حفظ و ایجاد آثار مستقیم پر فقط در رسوبات ریزدانه امکان‌پذیر است، برخی از فسیل‌های یافت شده در سنگ‌های درشت‌تر، شواهدی از پر (نقاط اتصال پرهای بال که برخی از پرندگان دارند) را نشان می‌دهند. Dromaeosauridهایی مانند، Rahonavis و Velociraptor هر دو با برآمدگی‌هایی در فسیل‌شان پیدا شده‌اند که نشان می‌دهد این گونه‌ها با وجود اینکه هیچ اثر مستقیمی از پر پیدا در فسیل‌هایشان نداشتند، بدنی پوشیده از پر داشتند. با توجه به این موضوع، به احتمال زیاد حتی Dromaeosauridهای بزرگتر نیز پر داشته‌اند، زیرا حتی پرندگان امروزی که توانایی پرواز ندارند نیز بیشتر پرهای خود را حفظ کرده‌اند و Dromaeosauridهای بزرگ، مانند Utahraptor، پرهای نوک‌تیز خود را حفظ کرده‌اند. اگرچه برخی از دانشمندان تا مدتی بر این باور بودند که Dromaeosauridهای بزرگتر بخشی یا تمام پوشش پرهای خود را از دست داده‌اند، اما با کشف پر در نمونه‌های Velociraptor به عنوان مدرکی مبنی بر حفظ پرها توسط همه اعضای خانواده‌ی Dromaeosauridها، این دیدگاه کنار گذاشته شد.

گونه‌ی Dakotaraptor گونه‌ای حتی بزرگتر از بسیاری از سایر Dromaeosauridها است که شواهدی از پر دارد. اگرچه این تاکسون توسط برخی محققان به عنوان chimeara در نظر گرفته می‌شود. چنین ویژگی‌هایی یعنی وجود پر، در خانواده‌ی Oviraptorها نیز وجود دارد.

- البرز امیدی
اهمیت مطالعه‌ی تکامل پرندگان، و دایناسورهای Coelurosaur

همانطور که گفته بودم، همیشه به Dromaeosauridaeها نگاه متفاوتی داشتم و آنها را جدا از سایر گروه‌های بزرگ و کوچک دایناسورها مورد بررسی قرار می‌دهم. به دلیل ارتباطات تقریبا نزدیک این گروه با پرندگان از لحاظ تکاملی و شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو گروه کلیدی، مطالعه‌ی این موجودات می‌تواند درهای جدیدی از ریزه‌کاری های روند تکامل را بر روی ما بگشاید.
اما فراموش نکنید که ماجرای دایناسورهای پردار، چیزی فراتر از Dromaeosauridaeهاست! در واقع بسیاری از دایناسورهای Coelurosaur، بدن هایی پوشیده از پر داشتند. حتی تا مدتی پیش تصور می‌شد که خانواده‌ی Tyrannosauridها هم بدنی پوشیده از پر داشتند اما حالا مشخص شد که این پرها مختص به گروه سنی، و ناحیه‌ای خاص از بدن آنها بوده👇
https://t.me/referenceevolution/166

دایناسورهایی که اکنون آنها را میشناسیم بسیار متفاوت از آنچه که فکر می‌کردیم بودند. این دایناسورها اکنون ظاهری متفاوت از دایناسورهای سه گانه‌ی پارک ژوراسیک دارند. دایناسورهای گروه Coelurosauria، اکثرا بدن هایی پوشیده از پر داشتند و ازآنجایی که پرندگان هم عضوی از این گروه دایناسورهای تروپود به حساب می‌آیند بنابراین مطالعه‌ی این دایناسورها، می‌تواند به درک بهتر ما از تکامل پرندگان کمک شایانی کند. یکی از فسیل‌هایی که تاریخ علم را تغییر داد، فسیل Archaeopteryx بود. دایناسوری که روی فسیلش، آثار پر را حفظ کرده بود. البته، هنوز دم بلند استخوانی، دندان و همچنین پنجه‌ی اجداد دایناسوری خود را نیز داشت. Archaeopteryx نیز یکی از دایناسورهای Coelurosaur بود که به پذیرش نظریه تکامل در جامعه‌ی علمی سرعت زیادی بخشید و ازین جهت بسیار حائز اهمیت است.

نزدیک ترین اقوام زنده‌ی پرندگان، کروکدیل‌ها هستند. می‌دانیم که دایناسورها، تروسورها و کروکدیل‌ها، عضو گروه آرکوسورها به شمار می‌آیند. دایناسورها و تروسورها جد مشترک نزدیک تری داشتند که خود از جد مشترکی با اجداد کروکدیل‌ها تکامل یافته بود. به همین دلیل است بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های بین کروکدیل‌ها و پرندگان، علیرغم دور از انتظار بودن، می‌تواند خیلی مهم باشد. به همین دلیل بود که چند مطلب راجع به Dromaeosauridها گذاشتم تا برای مطالب بیشتر درمورد تکامل پرندگان زمینه سازی کنم. همانطور که گفته بودم، بیشتر مطالب کانال راجع به دایناسورهای پردار، تکامل پرندگان، و ارتباطات تکاملی بین پرندگان و کروکدیل‌هاست.


- البرز امیدی
دزدان تخم یا والدین فداکار؟ ارتباط آنها با تکامل پرندگان

پیش از این در بخشی از مطالب مربوط به رفتارشناسی موجودات ماقبل تاریخ، راجع به رفتار لانه سازی در Oviraptor صحبت کردم و کمی قبل‌تر، راجع به اینکه چنین رفتاری چه سرنخ‌هایی درمورد تکامل پرندگان به ما می‌دهد و در دایناسورهای زنده (پرندگان) و نزدیک ترین اقوام زنده‌ی آنها (کروکودیل‌ها) چگونه است، توضیح داده بودم👇
https://t.me/referenceevolution/17
https://t.me/referenceevolution/308

در ابتدا تصور می‌شد که Ovitaptor، تخم‌های سایر دایناسورهای همسایه‌ی خود را می‌دزدیده تا از آنها تغذیه کند، و حتی به همین دلیل چنین نامی روی این گونه گذاشته شد (Ovitaptor به معنای دزد تخم است!). بررسی های بیشتر نشان داد که تخم‌های موجود در کنار فسیل این دایناسور، متعلق به خودش بوده و شباهتی با تخم‌های دایناسورهای اورنیتوپود و سایر دایناسورهای آن منطقه نداشت. بنابراین Ovitaptor نه تنها دزد تخم‌ها نبوده، بلکه مادری مهربان بوده که تا پای جان برای فرزندانش فداکاری می‌کرد! اما به دلیل تلاش برای جلوگیری از ایجاد انحراف، نام این موجود Ovitaptor ماند و دیگر تغییری نکرد. (نامش همچنان غلط انداز است). نمیدانم چرا اما این دایناسور بدقواره با آن زائده‌ی عجیب روی سرش، از کودکی در کنار Tyrannosaurus Rex و خانواده‌اش، جزو دایناسورهای مورد علاقه‌ی من بوده. اما دلیل نوشتن این متن، ارتباط تنگاتنگ خانواده‌ی Ovitaptor با Dromaeosauridهاست و همانند این گروه، می‌تواند شواهدی از تکامل را در اختیار ما قرار دهد. oviraptorosaurها از جد مشترکی ‌با Dromaeosauridها و Troodontidها مشتق شدند اما این دو گروه جد مشترک نزدیک تری داشتند یعنی oviraptorosaurها چند میلیون سال، زودتر از آنها جدا شدند. البته این اطلاعات مربوط به مقاله ایست که Sci News آن را منتشر کرد. ولی با توجه به درخت فیلوژنی دیگری که توسط ژورنال Nature مورد استناد قرار گرفت، oviraptorosaurها و Therizinosauroidea جد مشترکی داشتند که خودش با جد مشترک، Dromaeosauridها، Troodontidها و پرندگان، جد مشترکی داشت. با این حساب دور از انتظار نیست که بگویم oviraptor و Therizinosaur هم، مانند Dromaeosauridها بدنی پوشیده از پر داشتند👇
https://t.me/referenceevolution/372

موضوع قابل توجه این است که به نظر می‌رسد oviraptorosaurها در حال طی کردن مراحلی از تکامل همگرا در مقایسه با پرندگان بودند. با توجه به همان مقاله در Sci News، این گروه از دایناسورها به عنوان تروپودهای بدون دندان شناخته می‌شوند و احتمالا همانند پرندگان امروزی که اکثرا دندان های خود را طی چند میلیون سال تکامل از دست داده‌اند، این گروه از دایناسورها نیز چنین روندی را طی کرده بودند. اما oviraptor از آن دست oviraptorosaurهاییست که هنوز دندان‌های کم و کوچکی را در آرواره‌ی خود حفظ کرده بود!

لینک مقاله‌ی ژورنال Nature👇
https://www.nature.com/articles/440287a

لینک مقاله‌ی خبرگذاری Sci News (دقت کنید که Sci News یک خبرگزاری علمی معتبر است نه یک ژورنال)👇
https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&opi=89978449&url=https://www.sci.news/paleontology/science-family-tree-transition-dinosaurs-birds-02175.html&ved=2ahUKEwjx_omhjIKOAxWnlP0HHWufE4cQr4kDegQIIBAA&usg=AOvVaw31yd9LhzLTnLmrcs5GRqnY


💢البته این نکته را فراموش نکنید که مقاله‌ی موجود در ژورنال نیچر، مربوط به سال ۲۰۰۶ بود و مقاله‌ی Sci news جدید تر و بی شک به روز تر بود.


- البرز امیدی
پر عقاب، پوست مار، فلس تمساح!

پر پرندگان مدرن و لایه‌ی شاخی (corneum) پوست خزندگان امروزی، از پروتئین بتاکراتین (β-keratin) تشکیل شده. نوعی پروتئین ساختاری که شامل صفحات بتای متعدد است. پر، فلس پا، چنگال و منقار پرندگان، به همراه لایه‌ی شاخی در فلس خزندگان، از این پروتئین ساختاری تشکیل شده است. بی شک تفاوت‌های زیادی میان لاک لاکپشت گالاپاگوس، و پر عقاب دریایی استلر وجود دارد. اما نباید فراموش کنیم که وجود این پروتئین، ناشی از بیان ژن‌هاییست که آمینواسید های مربوط به آن را رمز می‌کنند. بنابراین ژن‌های مشترکی برای بیان پروتئین بتاکراتین، چه در پرندگان و چه در خزندگان وجود دارد که باعث ایجاد این پروتئین در سطح بدن این جانوران می‌شود.
•تحقیقات جدید ژنوم، تکامل پرندگان و کروکودیل‌ها را روشن می‌کنند. یک پروژه عظیم ژنوم ۴۸ پرنده و ۳ گونه کروکودیل را توالی یابی کرده است و درهایی را برای درک تکامل فرزندان و اقوام زنده‌ی دایناسورها باز می کند.¹
• در کروکدیل‌ها سازماندهی ژنومی برای ژن‌های مرتبط با پروتئین بتاکراتین، Cr-gptrp-2 است که در توالی‌یابی‌های مربوط به ژنوم تمساح و کروکودیل شناسایی شد.²

پیش از این گفته بودم که پر، در ابتدا برای پرواز تکامل نیافت و هدف از تکامل پر، بیشتر حفظ دمای بدن بود. البته برخی دایناسورها مانند Dilophosaurus سازوکارهایی برای تنظیم دمای بدن داشتند. احتمالا دو تاج روی سر این تروپود از دوره‌ی ژوراسیک، حاوی رگ‌های خونی دورتادور خود بوده که برای خنک کردن سر و جمجمه به هنگام گرما کاربرد داشت. تغییرات در پروتئین بتاکراتین، احتمالا تاثیر زیادی بر تکامل پرواز در تروپود‌ها داشته. ساعت‌های مولکولی نشان می‌دهند که ژن‌های مربوط به پروتئین های بتاکراتین در دایناسورهای تروپود حدود ۲۱۶ میلیون سال پیش، شروع به تغییر کرده اما حالت اصلی ژن‌ها را از اقوام کروکدیل خود، و جد مشترک خود با آنها به ارث بردند. اجداد اولیه‌ی پرندگان مانند Archaeopteryx و همچنین اقوام آن مانند Anchiornis، احتمالا دارای بتاکراتینی مانند پرندگان امروزی بوده اند. البته تمایز پروتئین ساختاری بتاکراتین تا حدود ۱۲۵ میلیون سال پیش شروع نشد!

💢 پس دور از انتظار نیست که دایناسورهایی مانند Oviraptor، Velociraptor، و حتی Tyrannosaurus Rex در پرها و فلس‌هایشان، پروتئین ساختاری بتاکراتین داشته باشند.

مقالات مورد استناد
1 : https://news.arizona.edu/story/new-genome-research-illuminates-bird-crocodile-evolution

2 : https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/18942103/


- البرز امیدی
تحلیل درخت فیلوژنی Coelurosaurها

برخی از اطلاعات فیلوژنی مورد استفاده در مقاله‌ای از ژورنال نیچر در سال ۲۰۰۶، حالا دیگر منسوخ شده‌اند. برای مثال حالا می‌دانیم که دایناسورهای تروپود و Ornithischia، از جد مشترکی نزدیک‌تری مشتق شده‌اند و جد مشترکی دایناسورهای ساروپود داشتند. اما برای Coelurosaurها هم ماجرا مقداری تغییر کرده! بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۱۴ به رهبری دکتر بروسات، در ژورنال Cell و سپس در خبرگذاری Sci News منتشر شد، ما حالا می‌دانیم که این دایناسورها روابط متفاوتی با یک دیگر داشتند. دانشمندان ساختار بیش از ۸۵۳ ویژگی را در ۱۵۰ گونه از Coelurosaurها تجزیه و تحلیل کردند و سپس یک شجره‌نامه خانوادگی دقیق تهیه کردند.

ویژگی‌های آناتومیکی آشنای پرندگان مانند پر، بال و استخوان جناغ همگی ابتدا در اجداد دایناسور آنها تکامل یافته‌اند. به محض اینکه شکل بدن پرنده به طور کامل و کارآمد تکمیل شد، یک انفجار تکاملی آغاز شد که باعث افزایش سرعت تکامل پرندگان شد. این امر در نهایت به هزاران گونه پرنده‌ای که امروزه می‌شناسیم ختم شد. تکامل پرندگان از اجداد دایناسورشان، نقطه عطفی در تاریخ حیات بود. این فرآیند چنان تدریجی بود که اگر در زمان سفر کنید و به دوره‌ی ژوراسیک بروید، متوجه می‌شوید که پرندگان اولیه، به دایناسورها شباهت زیادی داشتند.

دکتر بروسات گفته بود: آنچه ما به عنوان اسکلت اصلی پرندگان می‌شناسیم، به تدریج طی ده‌ها میلیون سال به هم پیوسته است. هنگامی که به طور کامل کنار هم قرار گرفتند، پتانسیل تکاملی بزرگی را آزاد کردند که به پرندگان اجازه داد با سرعت فوق‌العاده‌ای تکامل یابند.


پرندگان عضو زیر گروهی از دایناسورهای تروپود یعنی Coelurosaurها هستند که یک کلاد متنوع شامل Tyrannosauridها، Dromaeosauridها و غیره است. در تحقیقی که توسط دکتر بروسات صورت گرفت، تقریبا تمام Coelurosaurهای دوران مزوزوئیک مورد بررسی قرار گرفتند و تعداد زیادی از آنها فسیل‌های کاملی را از خود برجای گذاشته بودند. در این تحقیقات مشخص شد که دایناسوری مانند Anchiornis از Troodontidهای ابتدایی بوده و همانطور که انتظار می‌رفت، Archaeopteryx به عنوان یکی از اجداد اولیه پرندگان معرفی شد. پس از آن، پرندگان به مرور شروع به تکامل یافتن کرده و در نهایت شاهد فسیل‌هایی از Jixiangornis و Confuciusornis بودیم.

لینک مقاله 👇
https://www.cell.com/current-biology/fulltext/S0960-9822(14)01047-1

- البرز امیدی
⭕️ انفجار کامبرین میلیون‌ها سال زودتر از آنچه تصور می‌شد رخ داده است!

انفجار کامبرین معمولاً به عنوان زمانی در تاریخ زمین شناخته می‌شود که طرح‌های بدن حیوانات در بازه‌ی زمانی چند میلیون ساله اما کم ظاهر می‌شوند. بیشتر مطالعات نشان می‌دهد که این رویداد بین ۵۴۱ تا ۵۳۰ میلیون سال پیش در آغاز دوره کامبرین رخ داده است. دوره کامبرین دوره‌ای منحصر به فرد در تاریخ حیات است که سوالات بسیاری را مطرح می‌کند. برای بررسی تنوع زیستی این دوره، بیشتر مطالعات دیرینه‌شناسی تمایل دارند بر مطالعه ارگانیسم‌هایی که دارای قسمت‌های سخت در بدن خود بوده‌اند، تمرکز کنند.

با این حال، مطالعه فسیل‌های ردیابی‌شده، امکان کشف فعالیت موجودات سخت‌تن، نرم‌تن یا موجودات فاقد اسکلت که در رکورد فسیلی حفظ شده‌اند را فراهم می‌کند. آثار فسیلی گاهی رفتار ارگانیسمی را منعکس می‌کنند که این رفتار توسط زیستگاه و پاسخ به محرک‌های محیطی تعیین می‌شود. (پیش از این به رفتارشناسی موجودات ماقبل تاریخ ازجمله دایناسورها پرداخته بودم). بنابراین، آنها شاخصی از شرایط پالئواکولوژیکی (دیرین‌بوم‌شناسی) هستند که ارگانیسم‌های تولیدکننده آنها در آن زندگی می‌کردند.

دکتر سالاس گفت: «جانوران ادیاکاران تحت سلطه موجودات نرم‌تنی بودند که بدن‌های پیچیده و چند سلولی داشتند. ورود به کامبرین شامل انقراض بخش زیادی از جانوران ادیاکاران و تنوع سریع اشکال پیچیده حیات چند سلولی با بخش‌های سخت (مانند اسکلت خارجی) بود. این هسته تکاملی است که بیشتر شاخه‌های جانوری مدرن از آن پدید آمده‌اند: چیزی که به عنوان انفجار کامبرین شناخته می‌شود.» یافته‌ها نشان می‌دهد که موجودات زنده با بدن‌های باریک و ظریف حدود ۵۴۵ میلیون سال پیش (دوره ادیاکاران) رشد می‌کردند. بنابراین، آنچه انفجار کامبرین نامیده می‌شود و پیامدهای تکاملی آن ممکن است بسیار زودتر از آنچه تخمین زده می‌شود، رخ داده باشد.

توضیح مکمل خودم : حالا با قطعیت بیشتری می‌دانیم که انفجار کامبرین تقریبا زمان کافی برای بوجود آوردن گروه های مختلف جانداران را داشته. البته بدیهی است که این فرایند یک فرایند کاملا طبیعی بدون دخالت‌های غیر طبیعی بوده.


منبع : https://pubs.geoscienceworld.org/gsa/geology/article/doi/10.1130/G53332.1/655874/Quantitative-decoding-of-Ediacaran-locomotory

⭕️ همچنین : مطالعه جدید نشان می‌دهد که ماهی‌های مرکب ۱۰۰ میلیون سال پیش منشأ گرفته و به سرعت در حال تکامل هستند!

دیرینه‌شناسان با استفاده از یک رویکرد نوآورانه استخراج دیجیتال فسیل، بیش از ۲۵۰ فسیل از ۴۰ گونه ماهی مرکب ماقبل تاریخ را تجزیه و تحلیل کردند. نتایج آنها نشان می‌دهد که تغییر اساسی از سفالوپودها با پوسته سنگین و حرکت آهسته به اشکال نرم‌تنان، ناشی از انقراض جمعی پایان کرتاسه، حدود ۶۶ میلیون سال پیش، نبوده است. ماهی‌های مرکب اولیه پیش از این جمعیت‌های بزرگی را تشکیل داده بودند و احتمالا جمعیت آنها از آمونیت‌ها و ماهی‌ها بیشتر بود. آنها به عنوان شناگرانی باهوش و سریع، پیشگام اکوسیستم دریایی نوع مدرن بودند.

منبع : https://www.science.org/doi/10.1126/science.adu6248

- البرز امیدی
این دو خبر واقعا توجه من را جلب کردند

مناسب برای خواندن👇
https://t.me/referenceevolution/102
https://t.me/referenceevolution/62
https://t.me/referenceevolution/60
مجسمه از دنیای ژوراسیک یک، Blue (آبی)، یک Velociraptor دست آموز
Fossil Archive
مجسمه از دنیای ژوراسیک یک، Blue (آبی)، یک Velociraptor دست آموز
علم، عشق و هنر

فیلم جدید دنیای ژوراسیک به تازگی اکران شد. هنوز موفق به دیدن فیلم نشده‌ام اما با توجه به سکانس های لو رفته، تریلر ها و نظرات کاربران دیگر، حداقل برای من که با دایناسورها و شخصیت‌های انسان سری فیلم های ژوراسیک خاطرات زیادی داشتم راضی کننده بود. همچنین حضور بازیگران با تجربه‌ای مانند اسکارلت جوهانسون، جذابیت فیلم را افزایش می‌دهد. تقریباً طبق پیش‌بینی‌هایی بود که داشتم.

پارک ژوراسیک علاوه بر اینکه یک اقتباس سینمایی شاهکار از رمان مایکل کرایتون بود توانایی بی‌نظیر استیون اسپیلبرگ در کارگردانی فیلم های علمی-تخیلی را نشان می‌داد! پارک ژوراسیک (و دنباله‌اش) علاوه بر اینکه یک شاهکار هنری تکرار نشدنی بود بلکه نقطه عطفی برای علم دیرین شناسی و افکار عمومی در مورد دایناسورها به حساب می‌آید. شاید اگر ۲۷ سال پیش، استیون اسپیلبرگ به پیشنهاد جک هورنر (دیرینه شناس)، در قسمت سوم پارک ژوراسیک، از Spinosaurus مشهور جزیره‌ی نوبلار رونمایی نمی‌کرد، اکنون تعداد افراد کمی بودند که این دایناسور منحصر به فرد را می‌شناختند. مدل‌های دایناسورهای پارک ژوراسیک از لحاظ علمی به استثنای چند مورد منسوخ شده‌اند اما در زمان خود، کمک شایانی به جایگزینی ظاهر جدید دایناسورها به جای ظاهر قدیمی آنها (در زمان نوپایی دیرینه شناسی) در افکار عمومی کرد! از طرفی مردم با علوم مهندسی ژنتیک و زیست شناسی تکاملی هم آشنا شدند و به طرز شگفت‌انگیزی تعداد افراد علاقمند به مقوله‌های مختلف علم زیست شناسی افزایش یافت.

عشق افراطی کالین ترورو و استیون اسپیلبرگ به Velociraptor، زبانزد خاص و عام شده! اما همین عشق افراطی باعث رقم زدن صحنه‌های بی‌نظیری در دنیای سینمای علمی-تخیلی شد! ظاهر علمی و واقعی این دایناسور با توجه به شواهد فسیلی غنی، اکنون بسیار متفاوت از از آنچه که در پارک ژوراسیک دیدیم است. ما اکنون می‌دانیم که این دایناسور و اقوامش بدن‌های پوشیده از پر داشتند و از آنچه که در فیلم دیدیم کوچکتر بودند! هرچند که در فیلم دنیای ژوراسیک ۳ این اشتباهات تا حدی جبران شده بود اما نمی‌توان به آنها ایراد گرفت چرا که تغییر دادن ظاهر دایناسورهای خاطره ساز می‌تواند کمی مخاطبین را دور کند. اما به هر حال استیون اسپیلبرگ با ساخت مستند زندگی در سیاره ما (Life on our planet) سعی کرد که توضیحات دقیقی از ظاهر درست دایناسورها و دیگر موجودات ماقبل تاریخ ارائه دهد.

همانطور که در قسمت اول دنیای ژوراسیک دکتر وو خطاب به آقای مازرانی (با نقش آفرینی زنده یاد عرفان خان) گفت : «ما همیشه شکاف‌های موجود در ژنوم دایناسورها را با DNA موجودات امروزی پر کرده‌ایم. اگر این ژن‌ها خالص بودند اکنون این دایناسورها ظواهر متفاوتی از چیزی که هستند داشتند!»
بنابراین تا حدی ظاهر منسوخ شده‌ی دایناسورهای فیلم، توجیه شد.

با وجود بازیگران بی‌نظیری مانند برایس دالاس هاوارد، کریس پرت، جف گلدبوم، سم نیل و اسکارلت جوهانسون، دایناسورهای دوست داشتنی با ظواهر علمی و سینمایی خود، کارگردانان برجسته و ... سری فیلم‌های ژوراسیک هنوز هم جذاب و بینظیر هستند. درست مانند ۱۹۹۳...

این بود داستانی از علم، عشق و هنر...❤️

- البرز امیدی

اصلاح ظاهر دایناسورهای پارک ژوراسیک
https://youtu.be/p5w0mvCfOa4?si=D9DKnO9646Ymddf7
https://youtu.be/dgJjFxLnxBc?si=ctRfGW_RA1mxGDBR
Fossil Archive
مطالعه‌ی دیرین شناسی و تکامل چه اهمیتی دارد؟ دیرین شناسی (Paleontology) به بررسی تاریخ حیات، موجودات منقرض شده، مسیر بوجود آمدن موجودات امروزی، و روند تکامل می‌پردازد. علم دیرین شناسی درواقع یکی از علوم پایه می‌باشد و نباید فراموش کنیم که علوم پایه علیرغم…
بخشی از دستاوردهای تکامل، در زیست شناسی مدرن

پیش از این راجع به اهمیت مطالعه‌ی علم دیرین شناسی و تکامل گفته بودم. اما حالا زمانش رسیده تا راجع به دستاوردهای زیست شناسی تکاملی بگویم. انتخاب طبیعی و تکامل، اکنون ارکان اصلی علم زیست شناسی هستند. می‌توانم با قاطعیت بگویم که بدون تکامل، هیچ چیز در زیست شناسی معنا ندارد. رکورد فسیلی به وضوح روند تکامل موجودات را به ما نشان می‌دهد و شواهد ژنتیکی نیز به ما سرنخ هایی از جد مشترک ابتدایی موجودات و ... می‌دهند. این شواهد آنقدر دقیق هستند که دیگر جای شکی باقی نمی‌ماند. بسیاری از این دستاوردها از مطالعه ژنتیک، دیرینه‌شناسی، و مطالعه رفتارهای موجودات مختلف به دست آمده‌اند.

زیست شناسان تکاملی بر اساس شواهد متعدد، به پرسش‌هایی مانند «چه زمانی، چه اتفاقی و چگونه رخ داد؟» پاسخ می‌دهند. بدین ترتیب با تحقیقات بیشتر، اطلاعات بیشتر راجع به روند تکامل انسان و سایر موجودات، بدست می‌آید و درک ما راجع به حیات گسترش می‌یابد. از طرفی دیگر، زیست شناسی تکاملی در داروسازی، پزشکی، کشاورزی و ... نیز نقش دارد. همانطور که قبلاً گفته بودم، برخی باکتری‌ها طی چند سال اخیر در حال تکامل هستند و به مرور به داروها و آنتی‌بیوتیک ها مقاوم تر می‌شوند. ازین رو ممکن است دوباره برای انسان‌ها و سایر حیوانات به عنوان تهدیدات جدی به شمار آیند👇
https://t.me/referenceevolution/41
همچنین علم میکروبیولوژی نیز اکنون که میکروب‌ها به لطف زیست شناسی تکاملی بهتر درک شده‌اند، در حال تبدیل شدن به یک رشته تکاملی است. همچنین با کمک زیست شناسی تکاملی، میتوانیم منشأ اصلی ویروس‌هایی مانند HIV را پیدا کنیم و در راه درمان آنها قدم برداریم.

با نگاهی به تاریخ پر فراز و نشیب علم، ارتباط دلنشین تحقیقات گرگور مندل و کتاب منشأ انواع چارلز داروین آشکار می‌شود. هرچند که داروین هرگز نامه‌های مندل را نخواند (احتمالا هرگز به دستش نرسید) اما امروز می‌دانیم که الهام بخش تحقیقات گرگور مندل، پدر علم ژنتیک در باغچه‌ی صومعه درمورد وراثت نخود فرنگی‌ها، چارلز داروین بود. تمام پیشرفت‌های چشمگیر علم ژنتیک، بخاطر نظریه تکامل است تا حدی که می‌توان علم ژنتیک را فرزند دلبند نظریه تکامل دانست!

- البرز امیدی

«ما اینجاییم چون باله‌های گروهی عجیب از ماهی‌ها آناتومی خاصی داشت که بعدها پای جانداران خشکی از تکامل آنها پدید آمد؛ چون زمین طی هیچ دوران یخبندانی کاملاً یخ نبست؛ چون گونه‌ای کوچک و ضعیف و کم‌اهمیت حدود دویست و پنجاه هزار سال قبل در آفریقا ظهور کرد و تاکنون به هر لطایف‌الحیلی که بوده توانسته است دوام بیاورد و منقرض نشود.
شاید برای چرایی حضور خود در زمین حسرتِ 'پاسخ متعالی‌تری' را بخوریم، ولی چنین پاسخی واقعاً وجود ندارد.»

▫️ استیون جی گولد (۲۰۰۲-۱۹۴۱)
دیرینه‌شناس آمریکایی

- ترجمه‌: عبدالرضا شهبازی


پیشنهاد میکنم ببینید 👇
فواید عملی نظریه تکامل و زیست شناسی تکاملی
ظهور مگافونای سنوزوئیک

مگافونا (Megafauna) واژه‌ایست برای توصیف جانوران بزرگ. اگرچه به گفته‌ی برخی منابع هیچ وزن مورد توافق جهانی وجود ندارد، اما مگافونا معمولاً حیوانات بزرگی در نظر گرفته می‌شوند که اغلب وزن آنها برای گوشتخواران بیش از ۱۰۰ کیلوگرم و برای گیاهخواران بیش از ۱۰۰۰ کیلوگرم است. واژه‌ی مگافونا معمولا برای پستانداران غولپیکر استفاده می‌شود اما گاهی برای ماهیان بزرگ جثه، دایناسورهای ساروپود، و حتی برخی حشرات بزرگ مانند Meganisoptera، Meganeura که در دوره‌ی کربنیفر تکامل پیدا کردند نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. از معروف ترین پستانداران مگافونا می‌توانم به ماموت پشمالو، Stegodon و Gomphotherium که هر سه از اقوام فیل ها بودند اشاره کنم.

در طول ۵۰ هزار سال گذشته، گونه‌های مگافونای زیادی منقرض شده‌اند و بسیاری از این انقراض‌ها در اواخر پلیستوسن و اوایل هولوسن رخ داده است. نکته مهم این است که این رویداد انقراض نسبت به سایر انقراض‌های سنوزوئیک (۶۶ میلیون سال گذشته) از نظر اندازه بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، تنها ۱۱ گونه از ۵۷ گونه مگافونای گیاهخوار تا به امروز زنده مانده‌اند👇
https://doi.org/10.1017/ext.2024.4
البته در سال ۲۰۱۹ مشخص شد که برخی از آنها، مانند جانوران غول‌پیکری که تا ۴۲ هزار سال پیش در استرالیا زندگی می‌کردند به واسطه‌ی تغییرات اقلیمی و از طرفی دیگر نقش همیشه پررنگ انسان‌ها، منقرض شدند. تغییرات اقلیمی می‌توانسته میزان منابع موجود برای حیوانات غول‌پیکر را محدود کند، اما ظهور انسان احتمالاً یکی دیگر از عوامل مهم و ضروری برای توضیح ناپدید شدن این موجودات در بسیاری از نقاط این قاره بوده است👇
https://www.nature.com/articles/s41467-019-13277-0

انقراض این موجودات درس بزرگی درمورد تغییرات اقلیمی به ما می‌دهد اما سوال این جاست که این پستانداران چگونه تا این حد رشد کردند؟ پاسخ در سازگاری‌های شعاعی است!

شواهد فسیلی نشان میدهند که پس از انقراض گروهی دایناسورها در ۶۶ میلیون سال پیش، پستانداران دستخوش سازگاری های شعاعی گسترده‌ای شدند. اگرچه پستانداران در یک دوره زمانی ۱۲۰ میلیون ساله به تدریج از گروهی از تتراپود ها به نام سیناپسیدها منشا گرفتند اما فسیل‌های مربوط به پستاندارانی که در همسایگی دایناسورها زندگی می‌کردند کوچک و فاقد تنوع زیاد مورفولوژیک هستند. بر اساس گفته‌های جلد چهارم کتاب بیولوژی کمپبل، بسیاری از این گونه‌ها مانند پستانداران شبگرد امروزی دارای چشمانی درشت بودند و بنابراین زندگی شبانه داشتند. تعداد کمی از پستانداران اولیه اندازه‌های متوسطی داشتند مانند پستانداری شکارچی به نام Repenomamus که در حدود ۱۳۰ میلیون سال پیش زندگی میکرد و حتی شواهدی از درگیری این پستاندار با Psittacosaurus که نوعی دایناسور بود وجود دارد.

اما اندازه و تنوع این پستانداران به حد دایناسورها نمی‌رسید و علت کوچک بودن اندازه آنها و عدم تنوع‌شان این بود که قادر به رقابت با دایناسورهای متنوع و بزرگتر نبوده و یا توسط آنها خورده میشدند. با انقراض دایناسور ها (البته به جز پرندگان)، پستانداران گسترش زیادی به لحاظ اندازه و گوناگونی پیدا کرده و موقعیت‌های اکولوژیکی را که زمانی توسط دایناسورها اشغال شده بودند در اختیار گرفتند. به مرور زمان شرایط برای رشد هرچه بیشتر این موجودات فراهم شد و پستانداران مگافونا تکامل پیدا کردند.

- البرز امیدی
زیست شناسی، یا مروری مختصر بر بدن انسان؟ (بخش اول)

اگر کسی ترمودینامیک بداند و موجودات زنده را نیز مثل هر پدیده فیزیکی دیگری مشمول آن قرار دهد، انتخاب طبیعی را به‌عنوان غیرقابل‌انکارترین ویژگی حیات در نظر دارد. انتخاب طبیعی دقیقاً بازگوییِ زیستیِ رقابت دو سامانه برای بقای نظم و گرفتن انرژی از یکدیگر است و انتخاب طبیعی (خلاف نقیضه‌ای که منتقدان غربی این نظریه می‌گویند) نه‌تنها با ترمودینامیک در تناقض نیست، بلکه بیانی خاص از فرایندهای ترمودینامیک است. همین منطقی‌بودن نظریه انتخاب طبیعی باعث شده است که منتقدان نظریه انتخاب طبیعی در همه این سال‌ها نتوانند به هیچ بهانه‌ای ریشه این نظریه را حتی در کتاب‌های درسی بخشکانند. شاید بعضی‌ها دوست داشتند این کار را هم بکنند، ولی نفی انتخاب طبیعی مستلزم نفی بدیهیات دیگری از قبیل همین نظریه ترمودینامیک است که نمی‌شود آن‌ها را کنار گذاشت.

منتقدان نظریه انتخاب طبیعی، به عللی که ذکر شد، هرگز نتوانسته بودند نظریه انتخاب طبیعی را از صحنه خارج یا دست کم تضعیف‌ کنند؛ تا اینکه شوربختانه، محتوای کتاب درسی جدیدالتألیف زیست‌شناسی ۳، برای دانش‌آموزان پایه دوازدهم رشته علوم تجربی چنین کاری کرده است و این نظریه را که شاید مهم‌ترین جزء از استخوان‌بندی زیست‌شناسی نوین باشد، کم‌رنگ، بی‌روح و کم‌رمق نمایان کرده است. فکر می‌کنید زیست‌شناسی دبیرستان این ضربه را از جانب چه کسانی دریافت کرده‌است؟ از سوی منتقدان نظریه انتخاب طبیعی؟ از جانب کسانی که همیشه درباره نسبت نظریه تکامل و عقاید مذهبی مردّد بوده‌اند؟ این افراد خوشبختانه به واسطه اظهار نظرهای صریح بزرگانی که نظریه تکامل را منافی عقاید اسلامی ندانسته ‌بودند، هرگز چنین کاری نکرده‌اند. در واقع، این ضربه از جانب کسانی بوده است که مروجان علم، حسابی از آن‌ها غافل بوده‌اند: گروهی که می‌توان آن‌ها را «معلمان علاقه‌مند به جنبه‌های درآمدزای زیست‌شناسی از قبیل پزشکی» شمرد.

چه بر سر زیست‌شناسی آمده است؟

ادوارد ویلسون در کتاب «غریزه زیست‌گرایی»، به تغییری تاریخی در زمینه پژوهش‌های زیستی که در میانه سده بیستم رخ داد، ‌پرداخته است. تا پیش از این تغییر، عمده زیست‌شناسان و طبیعی‌دانان متخصص در گروه‌های مختلف، مانند گیاه‌شناسان، قارچ‌شناسان، حشره‌شناسان، پستاندارشناسان و غیره بودند. در میانه سده بیستم، حوزه‌های تازه‌ای از قبیل زیست‌شناسی یاخته‌ای، ژنتیک و بوم‌شناسی در زیست‌شناسی نقش پررنگ‌تری یافتند و به حوزه‌هایی مستقل از بررسی اقسام تنوع زیستی تبدیل شدند. با این حال، ویلسون اشاره می‌کند که طی سال‌های اخیر دوباره حوزه‌های سنتی مثل پرنده‌شناسی، پستاندارشناسی و میکروب‌شناسی هویت خود را بازیافته‌اند، ولی این بار با تکیه بر روش‌های برخاسته از زیست‌شناسی یاخته‌ای و ژنتیک؛ چرا که طی این سال‌ها زیست‌شناسان متوجه شده‌اند که اغلب فرایندهای یاخته‌ای، زیست مولکولی، بیوشیمیایی یا حتی بوم‌شناختی، در هر کدام از گروه‌های مختلف جانداران، جنبه‌های ویژه و منحصر به فردی دارد که کماکان بررسی اقسام تنوع زیستی را به صورت مجزا ضروری می‌کند. آنچه ویلسون می‌گوید، روایت سرراستی از روند توسعه زیست‌شناسی طی هفتاد سال اخیر است؛ اما ما کجای این روند ایستاده‌ایم؟

به‌نظر می‌رسد کسانی که پایه‌های این کتاب را پی‌ریزی کرده‌اند، تصور کرده‌اند که این همه سال درس زیست‌شناسی بیش از حد به تنوع زیستی و مباحثی مثل تکامل و بوم‌شناسی پرداخته و حالا نوبت غلبه «انسان‌» است. این رویکرد نه تنها در جهت توسعه زیست‌شناسی در دهه‌های اخیر نبوده، بلکه عقب‌گردی کامل است. در کتاب جدیدالتألیف زیست‌شناسی پایه دوازدهم از میان همه جانداران، انسان پررنگ‌ترین جاندار است و از میان همه مباحث زیستی، آن‌هایی پررنگ‌تر مانده‌اند که به انسان مرتبط‌تر هستند، به‌خصوص «فیزیولوژی انسانی» که بیشتر به درد قبولی دانش‌آموزان در رشته پزشکی می‌خورد. برایند این نگاه کم‌رنگ شدن جنبه‌های بنیادی زیست‌شناسی از قبیل تنوع زیستی، بوم‌شناسی و تکامل است. شاید هدف کسانی که چنین تصمیمی گرفته و تصمیم خود را عملی کرده‌اند، دشمنی با تنوع زیستی، اکولوژی یا نظریه تکامل به‌عنوان نظریه‌ای خلاف آموزه‌های مذهبی نبوده باشد؛ اما به‌نظر می‌رسد حرف ایشان آن است که تعارف را کنار بگذاریم؛ قاطبه دانش‌آموزان زیست‌شناسی را به‌این علت می‌خوانند تا پزشکی را در دانشگاه بیاموزند. جانورشناسی، گیاه‌شناسی یا بوم‌شناسی چندان به درد پزشک‌های آینده نخواهد خورد. پس بهتر است جز قسمت‌های مرتبط با بهداشت و مطالعات دارویی، مطالب دیگر کم‌رنگ یا از کتاب‌های زیست‌شناسی بیرون رانده شوند.

- دکتر عرفان خسروی
جانور شناس و دیرینه شناس
Fossil Archive
زیست شناسی، یا مروری مختصر بر بدن انسان؟ (بخش اول) اگر کسی ترمودینامیک بداند و موجودات زنده را نیز مثل هر پدیده فیزیکی دیگری مشمول آن قرار دهد، انتخاب طبیعی را به‌عنوان غیرقابل‌انکارترین ویژگی حیات در نظر دارد. انتخاب طبیعی دقیقاً بازگوییِ زیستیِ رقابت دو…
زیست شناسی، یا مروری مختصر بر بدن انسان؟ (بخش دوم)

نتیجه کار کتابی است که به سختی می‌توان آن را «زیست‌شناسی» نام نهاد. دانش زیست‌شناسی سرآغاز و هدفی دارد که در چارچوب کتاب‌های درسی مستحیل شده است. شاید اگر قرار بود درس زیست‌شناسی را به‌کلی از دبیرستان حذف و صرفاً «نگاهی مختصر به فیزیولوژی انسان» به جای آن تدریس کنیم، از تعارف دورتر و به واقعیت نزدیک‌تر می‌بودیم.

اگر شما هم فکر می‌کردید دشمن اصلی نظریه‌های علمی در ایران منتقدان مذهبی هستند، سخت در اشتباه‌اید. دست‌کم تجربه نگارنده این سطور که از سال ۱۳۸۰ به‌طور مستمر درباره «تکامل» قلم می‌زده و از سال ۱۳۸۳ به‌طور مستمر معلم زیست‌شناسی بوده و به‌تدریس زیست‌شناسی، از جمله زیست‌شناسی تکاملی اشتغال داشته است، خلاف این را می‌گوید. نگارنده طی این مدت با مذهبی‌ترین منتقدان تکامل به راحتی کنار آمده و بی‌کم‌وکاست و حذف و تعدیل، درباره تکامل نوشته و این مبحث را تدریس کرده‌است. در این مدت، معمولاً این قبیل افراد قانع شده‌اند که این نظریه بنیادی زیستی مزاحمتی برای باورهای مذهبی ندارد و فضای فکری کسی را تنگ نمی‌کند.

به‌نظر می‌رسد جامعه ما همان است که گِرد و کروی بودن زمین را بدیهی می‌شمارد و هرگونه بحث علمی در این باره را خارج از حوصله می‌داند. بنابراین، ظاهراً، اگرچه جامعه ما در مرحله تأیید نظریات علمی، از آمریکایی‌ها بسیار پیش‌تر است؛ اما وقتی پای استدلال و استنتاج درباره لزوم آشنایی با علم و نظریات علمی پیش می‌آید، بی‌حوصله و ناگنجاست.

به نظر نگارنده نباید در ایران نگران تقابل نگاه علمی با عقاید مذهبی باشیم، زیرا بزرگ‌ترین دشمن علم در ایران همین شیوه نگاهی است که علم محض و ترویج تفکر علمی را بحثی خارج از حوصله، بیهوده و تزئینی می‌شمارد و ارزش چندانی برای کنجکاوی‌های علمی قائل نیست. این طرز فکر نام‌های مختلفی دارد: مؤلفان کتاب زیست‌شناسی دوازدهم آن را «انسان‌محوری» تلقی‌کرده‌اند؛ در فضای اقتصادی نامش «اقتصاد دانش‌بنیان» است و بودجه‌های پژوهشی را به جای علوم محض، خرج شرکت‌هایی می‌کنند که باید در فضای مطلقاً رقابتی کسب درآمد می‌کردند؛ در فضای دانشگاهی هم نام این طرز فکر را گذاشته‌اند «پژوهش مسئله‌محور» و باز هم پژوهش‌های غیرکاربردی را بی‌اجر رها می‌کنند و البته در فضای سیاست‌گذاری، مدافعان سرسخت این تفکر که «علم باید منبع درآمد اقتصادی» باشد، همه‌جا هستند. تغییرات اخیر کتاب‌های زیست‌شناسی دبیرستان به‌خصوص زیست‌شناسی سال دوازدهم، قطعه‌ای کوچک از چنین جورچین بزرگی است.

- دکتر عرفان خسروی
جانور شناس و دیرینه شناس

شما می‌توانید متن کامل را در اینجا مطالعه کنید
تفاوت دیرینه شناسی و باستان شناسی

متاسفانه گاهی این دو با یک دیگر اشتباه گرفته می‌شوند. مثلا یک خبر با تیتر «اکتشاف جدید باستان شناسان درمورد دایناسورها» از همان ابتدا راه را کج رفته است! دیرینه شناسی و باستان شناسی تا حدودی به یکدیگر شباهت دارند اما تفاوت‌های بسیاری زیادی میان آنها وجود دارد. دیرینه شناس (Paleontologist) به بررسی فسیل‌ها، مطالعه‌ی روند تکامل و تکوین حیات و تحقیق درمورد زندگی موجودات ماقبل تاریخ می‌پردازد. دیرینه شناسی بخشی درخشان از علوم تجربی (Science) بوده و از زیرشاخه‌های مشترک زیست شناسی و زمین شناسی به حساب می‌آید. همچنین بسیاری از مبانی علوم زیستی مختلف از جمله جانور شناسی، گیاه‌شناسی، و حتی ژنتیک را تشکیل می‌دهد و ازین رو ارتباط تنگاتنگی با آنها دارد.

دانشمندان در دیرین‌زیست شناسی (Paleobiology) به روند تکامل و تغییر حیات می‌پردازند و در دیرین جانورشناسی درمورد جانوران ماقبل تاریخ و نحوه‌ی پیدایش و گسترش آنها تحقیق میکنند. برخی از این فسیل‌ها مربوط به مهره داران و برخی دیگه متعلق به بی‌مهرگان است. البته بخش کمتر مورد توجه قرار گرفته‌ی دیگری هم وجود دارد که به آن میگوییم Paleobotany و وظیفه‌ی بررسی فسیل‌های گیاهی و روند تکامل گیاهان را بر عهده دارد.

این درحالیست که باستان شناسی (Archaeology) بخشی از علوم انسانی است و به بررسی بقایای انسان ها و اولین تمدن های انسانی می‌پردازد و کاری با انقراض دایناسورها با انفجار کامبرین ندارد. باستان شناسان اهداف متعددی از جمله کشف آثار باستانی باقی مانده از تمدن و فعالیت های انسانی، در زمان های گذشته دارند. می‌توانم چنین بگویم که باستان شناسی به تاریخ ابتدایی بشر می‌پردازد در حالی که دیرینه شناسی یا همان فسیل شناسی تاریخ طبیعت و سایر موجودات زنده را مورد بررسی قرار می‌دهد.

💢 آیا دیرینه شناسی و باستان شناسی وجه اشتراکی هم دارند؟

صد البته! با وجود تفاوت‌های متعدد، این دو رشته در برخی تحقیقات به همکاری یکدیگر نیاز دارند. بحث دیرین‌انسان شناسی (Paleoanthropology) منحصرا به انسان‌های خردمند و فسیل‌های کشف شده از اجداد ما می‌پردازد. دیرین‌انسان شناسی از اساتید این رشته می‌توانم به دکتر حامد وحدتی نسب هم اشاره کنم.

- البرز امیدی