تکامل پستانداران
پستانداران در یک دوره زمانی ۱۲۰ میلیون ساله به تدریج از گروهی از تتراپود ها به نام سیناپسیدها منشا گرفتند. سیناپسیدها هم گروهی از آمنیونداران بودند. این گروه به دلیل داشتن یک لایه به نام آمنیون دور تا دور جنین خود، با این نام شناخته میشود و جد مشترک آنها موجودی به نام Hylonomus با قدمت ۳۱۰ میلیون سال و حدود ۲۵ سانتی متر طول بوده که احتمالا از حشرات و سایر بیمهرگان کوچیک تغذیه میکرده. گروه Synapsidها از نوادگان این جد مشترک به حساب میآیند :
1⃣سیناپسید ها (Synapsids) :
این موجودات با ۳۰۰ میلیون سال قدمت استخوان های متعددی در آرواره پایینی و دندانهای تک ریشهای داشتند. همچنین سیناپسیدها سوراخی به نام سوراخ گیجگاهی یا Temporal Fenestra را در پشت حدقه چشم خود داشتند و ماهیچههای قوی صورت سیناپسید هایی مانند دیمترودون (Dimetrodon) برای بستن مفاصل احتمالاً از سوراخ گیجگاهی عبور میکردند. در طول زمان این سوراخها بزرگتر شدهاند و به سمت جلوی مفاصل و بین آرواره پایینی و بالایی حرکت کردند و این وضعیت باعث شد که آروارهها با قدرت و دقت بیشتری بتوانند بسته شوند.
2⃣تراپسیدها (Therapsids) :
گروهی از سیناپسیدها که آنها را تراپسید مینامیم حدود ۲۸۰ میلیون سال قبل تکامل پیدا کردند. در این گروه استخوان Dentary بزرگتر شد تا حدی که تقریبا بزرگترین استخوان در جمجمه به حساب میآمد و صورت موجودات هم کشیدهتر شد و این ویژگی در موجوداتی مانند بیارموسوکوس (Biarmosuchus) و گورگونوپسید (Gorgonopside) خودنمایی میکرد. حفره گیجگاهی یا Temporal Fenestra نسبت به سیناپسیدهای ۳۰۰ میلیون ساله مقداری کشیدهتر بوده و کم کم این نشانههای دندانهای ویژه یعنی دندانهای نیش بزرگ در آنها پیدا شد (دندان های Canine tooth)
3⃣سینودونت های اولیه (Early Cynodont) :
در سینودونت اولیه استخوان Dentary به طور قطع بزرگترین استخوان در آرواره پایین به شمار میرفت و سوراخ گیجگاهی هم بزرگتر بوده و به طرف مفصل آروارهها قرار گرفته و دندانهای عاجدار برای اولین بار ظاهر شدند (در تصویر مشخص نیست). آرواره همانند سیناپسیدهای ابتداییتر دارای مفصل Articular-Quadrate که بوده که فک بالا و فک پایین را به یکدیگر متصل میساخته.
4⃣سینودونت های بعدی (Later Cynodont) :
سینودنتهای اولیه حدود ۲۶۰ میلیون سال پیش تکامل یافتند اما سینودنتهای ثانویه حدود ۲۲۰ میلیون سال پیش از سینودنتهای اولیه فرگشت یافتند. دندانهای با الگوی عاج دار پیچیدهتری داشتند و آروارههای پایینی و بالای آنها در دو نقطه به یکدیگر متصل شده بود و علاوه بر مفصل اصلی Articular-Quadrate که در آنها باقی مانده بود یک مفصل ثانویه و جدید بین استخوان Dentary و استخوان های Squamosal شکل گرفته بود.
5⃣سینودونت های بسیار بعد تر (very later Cynodonts) :
مفصل اصلی Articular-Quadrat جد مشترک پستانداران و سینودنتهای بسیار بعدتر از آنها حذف شده و مفصل جدید Dentary-Squamasol به عنوان تنها مفصل بین آروارههای پایینی و بالایی باقی مانده بود. استخوان های Articular و Quadrat ناحیه گوش مهاجرت کرده و عملکرد انتقال صدا را بر عهده گرفتند و در پستانداران امروزی به استخوانهای معروف چکشی و سندانی تکامل پیدا کردند.
[رفرنس 📚]
بیولوژی کمپبل، جلد چهارم
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
پستانداران در یک دوره زمانی ۱۲۰ میلیون ساله به تدریج از گروهی از تتراپود ها به نام سیناپسیدها منشا گرفتند. سیناپسیدها هم گروهی از آمنیونداران بودند. این گروه به دلیل داشتن یک لایه به نام آمنیون دور تا دور جنین خود، با این نام شناخته میشود و جد مشترک آنها موجودی به نام Hylonomus با قدمت ۳۱۰ میلیون سال و حدود ۲۵ سانتی متر طول بوده که احتمالا از حشرات و سایر بیمهرگان کوچیک تغذیه میکرده. گروه Synapsidها از نوادگان این جد مشترک به حساب میآیند :
1⃣سیناپسید ها (Synapsids) :
این موجودات با ۳۰۰ میلیون سال قدمت استخوان های متعددی در آرواره پایینی و دندانهای تک ریشهای داشتند. همچنین سیناپسیدها سوراخی به نام سوراخ گیجگاهی یا Temporal Fenestra را در پشت حدقه چشم خود داشتند و ماهیچههای قوی صورت سیناپسید هایی مانند دیمترودون (Dimetrodon) برای بستن مفاصل احتمالاً از سوراخ گیجگاهی عبور میکردند. در طول زمان این سوراخها بزرگتر شدهاند و به سمت جلوی مفاصل و بین آرواره پایینی و بالایی حرکت کردند و این وضعیت باعث شد که آروارهها با قدرت و دقت بیشتری بتوانند بسته شوند.
2⃣تراپسیدها (Therapsids) :
گروهی از سیناپسیدها که آنها را تراپسید مینامیم حدود ۲۸۰ میلیون سال قبل تکامل پیدا کردند. در این گروه استخوان Dentary بزرگتر شد تا حدی که تقریبا بزرگترین استخوان در جمجمه به حساب میآمد و صورت موجودات هم کشیدهتر شد و این ویژگی در موجوداتی مانند بیارموسوکوس (Biarmosuchus) و گورگونوپسید (Gorgonopside) خودنمایی میکرد. حفره گیجگاهی یا Temporal Fenestra نسبت به سیناپسیدهای ۳۰۰ میلیون ساله مقداری کشیدهتر بوده و کم کم این نشانههای دندانهای ویژه یعنی دندانهای نیش بزرگ در آنها پیدا شد (دندان های Canine tooth)
3⃣سینودونت های اولیه (Early Cynodont) :
در سینودونت اولیه استخوان Dentary به طور قطع بزرگترین استخوان در آرواره پایین به شمار میرفت و سوراخ گیجگاهی هم بزرگتر بوده و به طرف مفصل آروارهها قرار گرفته و دندانهای عاجدار برای اولین بار ظاهر شدند (در تصویر مشخص نیست). آرواره همانند سیناپسیدهای ابتداییتر دارای مفصل Articular-Quadrate که بوده که فک بالا و فک پایین را به یکدیگر متصل میساخته.
4⃣سینودونت های بعدی (Later Cynodont) :
سینودنتهای اولیه حدود ۲۶۰ میلیون سال پیش تکامل یافتند اما سینودنتهای ثانویه حدود ۲۲۰ میلیون سال پیش از سینودنتهای اولیه فرگشت یافتند. دندانهای با الگوی عاج دار پیچیدهتری داشتند و آروارههای پایینی و بالای آنها در دو نقطه به یکدیگر متصل شده بود و علاوه بر مفصل اصلی Articular-Quadrate که در آنها باقی مانده بود یک مفصل ثانویه و جدید بین استخوان Dentary و استخوان های Squamosal شکل گرفته بود.
5⃣سینودونت های بسیار بعد تر (very later Cynodonts) :
مفصل اصلی Articular-Quadrat جد مشترک پستانداران و سینودنتهای بسیار بعدتر از آنها حذف شده و مفصل جدید Dentary-Squamasol به عنوان تنها مفصل بین آروارههای پایینی و بالایی باقی مانده بود. استخوان های Articular و Quadrat ناحیه گوش مهاجرت کرده و عملکرد انتقال صدا را بر عهده گرفتند و در پستانداران امروزی به استخوانهای معروف چکشی و سندانی تکامل پیدا کردند.
[رفرنس 📚]
بیولوژی کمپبل، جلد چهارم
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
بزرگترین خزندهی شکارچی در طول تاریخ طبیعت، برخلاف تصور پیشین ما، یک دایناسور آبزی نبوده!
اسپاینوسورس (Spinosaurus) در ردیف بزرگترین دایناسورهای گوشتخوار تاریخ است و مرتبهی اول را دارد. این دایناسور حتی از گیگانتوسورس و تیرانوسورس نیز بزرگتر بوده و طول آن به حدود 15 تا 17 متر و وزن آن نیز 13 تا 18 تن بوده است!
جمجمه این دایناسور پوزه باریکی داشت که پر از دندانهای مخروطی مستقیم بود که برخلاف برخی گونههای دیگر فاقد دندانههای ریز در طرفین خود بودند. ۶ یا ۷ دندان در جلوی فک بالا در pre maxilla و ۱۲ دندان دیگر در فک بالا وجود دارد دندانهای ۲ و ۳ هر طرف به طور قابل توجهی بزرگتر از بقیه دندانها هستند و فضایی بین آنها ایجاد میکنند.
خارهای عصبی بسیار بلند که روی این مهرههای پشتی کمر اسپاینو ساروس رشد میکردند تقریباً یک حالت بادبان مانند را برای آن به وجود میآورد مانند بادبان روی کمر دیمترودون (گونه ای خزندهی ماقبل تاریخ که میلیون ها سال قبل از دایناسورها منقرض شد) به احتمال زیاد برای تنظیم دمای بدن آن با استفاده از رگهای خونی موجود کاربرد داشته.
تا پیش از این تصور میشد که به دلیل دم بلند و کروکودیلی شکل این موجود، و وجود ماهیچههای احتمالا نرم، این موجود احتمالاً آبزی بوده اما حقیقات جدید نشان میدهد که علی رغم ماهیگیر بودن و زندگی در کنار آب، اسپاینوسورس آبزی نبوده!
• همچنین برخلاف قبل ما حالا میدانیم که Spinosaurus تماما چهارپا نبوده!
[رفرنس 📚]
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC9711522/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
اسپاینوسورس (Spinosaurus) در ردیف بزرگترین دایناسورهای گوشتخوار تاریخ است و مرتبهی اول را دارد. این دایناسور حتی از گیگانتوسورس و تیرانوسورس نیز بزرگتر بوده و طول آن به حدود 15 تا 17 متر و وزن آن نیز 13 تا 18 تن بوده است!
جمجمه این دایناسور پوزه باریکی داشت که پر از دندانهای مخروطی مستقیم بود که برخلاف برخی گونههای دیگر فاقد دندانههای ریز در طرفین خود بودند. ۶ یا ۷ دندان در جلوی فک بالا در pre maxilla و ۱۲ دندان دیگر در فک بالا وجود دارد دندانهای ۲ و ۳ هر طرف به طور قابل توجهی بزرگتر از بقیه دندانها هستند و فضایی بین آنها ایجاد میکنند.
خارهای عصبی بسیار بلند که روی این مهرههای پشتی کمر اسپاینو ساروس رشد میکردند تقریباً یک حالت بادبان مانند را برای آن به وجود میآورد مانند بادبان روی کمر دیمترودون (گونه ای خزندهی ماقبل تاریخ که میلیون ها سال قبل از دایناسورها منقرض شد) به احتمال زیاد برای تنظیم دمای بدن آن با استفاده از رگهای خونی موجود کاربرد داشته.
تا پیش از این تصور میشد که به دلیل دم بلند و کروکودیلی شکل این موجود، و وجود ماهیچههای احتمالا نرم، این موجود احتمالاً آبزی بوده اما حقیقات جدید نشان میدهد که علی رغم ماهیگیر بودن و زندگی در کنار آب، اسپاینوسورس آبزی نبوده!
• همچنین برخلاف قبل ما حالا میدانیم که Spinosaurus تماما چهارپا نبوده!
[رفرنس 📚]
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC9711522/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
ساختاری های مورد بررسی در فرگشت🦕
1⃣ ساختار های آنالوگ (analogous structure) : ساختار هایی که از اجزا و عناصر متفاوت تشکیل شدند و جنس و ساختمان آنها متفاوت است اما در گونه های متفاوت، کارکرد ها و وظایف یکسانی دارند!
مانند : بال Quetzalcoatlos (یک گونه خزندهی پرواز کنندهی ماقبل تاریخ) که از جنس پردهی کلاژنی بین انگشت شست بلند و طرفین شکم است و بال Microraptor (یک گونه دایناسور که توانایی پرواز کردن داشته است) که پوشیده از پر های خارج شده از استخوان های اسفنجیاش بوده. اما در هر دو جانور، کارکرد پرواز دارد
2⃣ ساختار هومولوگ (Homologous structures) : ساختارهایی هستند که علیرغم وجود ساختمان و اجزای یکسان، ممکن است در گونه های مختلف کارکرد های متفاوت داشته باشند.
مانند : دستان Gigantosaurus (یک گونه دایناسور گوشتخوار) که دقیقا همانند بالههای نهنگ متشکل از استخوان های : بازو، زند زیرین و زبرین، مچ، کف دست و استخوانهای انگشتان است اما در یکی از گونهها گاهی در نبردها کاربرد داشته و در گونهای دیگر برای شنا به درد میخورده
3⃣ ساختار های وستجیال (Vestigial Structures) : برخی ساختارها در طول تکامل نسبت به اشکال قبلی خود تحلیل رفتهاند تا حدی که الان هیچ گونه کاربردی برای گونه ندارند! این ساختارها از جد مشترک گونهها به ارث رسیده هرچند که شاید در گذشته حاوی کاربردی بوده باشه اما برای گونههای بعدی بیکاربرد است.
مانند : بقایای استخوان پا در مار ها
[رفرنس📚]
https://www.genscript.com/biology-glossary/8484/analogous-structure
https://www.biologyonline.com/dictionary/homologous-structures
https://www.osmosis.org/answers/vestigial-structures
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
1⃣ ساختار های آنالوگ (analogous structure) : ساختار هایی که از اجزا و عناصر متفاوت تشکیل شدند و جنس و ساختمان آنها متفاوت است اما در گونه های متفاوت، کارکرد ها و وظایف یکسانی دارند!
مانند : بال Quetzalcoatlos (یک گونه خزندهی پرواز کنندهی ماقبل تاریخ) که از جنس پردهی کلاژنی بین انگشت شست بلند و طرفین شکم است و بال Microraptor (یک گونه دایناسور که توانایی پرواز کردن داشته است) که پوشیده از پر های خارج شده از استخوان های اسفنجیاش بوده. اما در هر دو جانور، کارکرد پرواز دارد
2⃣ ساختار هومولوگ (Homologous structures) : ساختارهایی هستند که علیرغم وجود ساختمان و اجزای یکسان، ممکن است در گونه های مختلف کارکرد های متفاوت داشته باشند.
ساختارهای هومولوگ متاثر از ژن هستند بنابراین وجود چنین ساختارهایی ناشی از وجود جد مشترک است. هرچقدر دو گونه ساختارهای هومولوگ مشترک بیشتری داشته باشند یعنی از جد مشترک نزدیک تری تکامل پیدا کردهاند.
مانند : دستان Gigantosaurus (یک گونه دایناسور گوشتخوار) که دقیقا همانند بالههای نهنگ متشکل از استخوان های : بازو، زند زیرین و زبرین، مچ، کف دست و استخوانهای انگشتان است اما در یکی از گونهها گاهی در نبردها کاربرد داشته و در گونهای دیگر برای شنا به درد میخورده
3⃣ ساختار های وستجیال (Vestigial Structures) : برخی ساختارها در طول تکامل نسبت به اشکال قبلی خود تحلیل رفتهاند تا حدی که الان هیچ گونه کاربردی برای گونه ندارند! این ساختارها از جد مشترک گونهها به ارث رسیده هرچند که شاید در گذشته حاوی کاربردی بوده باشه اما برای گونههای بعدی بیکاربرد است.
مانند : بقایای استخوان پا در مار ها
[رفرنس📚]
https://www.genscript.com/biology-glossary/8484/analogous-structure
https://www.biologyonline.com/dictionary/homologous-structures
https://www.osmosis.org/answers/vestigial-structures
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
روشی برای تایید ارتباط تکاملی پرندگان و دایناسور ها، خزندگانی مانند کروکدیل ها هستند.
کروکدیل ها و تمساح ها قلب چهار حفره ای دارند که دقیقا ساختار حفره ای مانند قلب پرندگان دارند! از طرفی دیگر هم پرندگان و هم کروکدیل ها لانه سازند و عملی به نام Brooding را انجام میدهند که یعنی با بدنشان تخم هایشان را گرم نگه میدارند! این شباهت رفتاری در دایناسور ها نیز یافت شد. چرا که در شواهد فسیلی کشف شده در صحرای گوبی مغولستان از موجودی به نام oviraptor به ما نشان داد که دایناسورها نیز لانه ساز بودند و عمل Brooding را انجام میدادند
از طرفی دیگر تمام خزندگان و پرندگان از یک پروتئین ساختاری در پوست خود برخوردار هستند که بتاکراتین نام دارد
[رفرنس 📚]
بیولوژی کمپبل جلد چهار فصل ۲۳
https://news.ucsc.edu/2014/12/crocodile-genomes.html
https://www.google.com/amp/s/phys.org/news/2016-08-evolution-bird-reproduction.amp
https://www.google.com/amp/s/amp.smh.com.au/technology/when-it-comes-to-dna-crocodiles-and-birds-flock-together-20141216-128719.html
https://elifesciences.org/articles/36882
https://academic.oup.com/icb/article/40/4/530/101506
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/30637919/
تحقیقات جدید ژنوم تکامل پرنده، کروکودیل را روشن می کند
یک پروژه عظیم ژنوم 48 پرنده و سه گونه کروکودیل را توالی یابی کرده است و درهایی را برای درک تکامل فرزندان زنده دایناسورها باز می کند.👇
https://news.arizona.edu/story/new-genome-research-illuminates-bird-crocodile-evolution
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
کروکدیل ها و تمساح ها قلب چهار حفره ای دارند که دقیقا ساختار حفره ای مانند قلب پرندگان دارند! از طرفی دیگر هم پرندگان و هم کروکدیل ها لانه سازند و عملی به نام Brooding را انجام میدهند که یعنی با بدنشان تخم هایشان را گرم نگه میدارند! این شباهت رفتاری در دایناسور ها نیز یافت شد. چرا که در شواهد فسیلی کشف شده در صحرای گوبی مغولستان از موجودی به نام oviraptor به ما نشان داد که دایناسورها نیز لانه ساز بودند و عمل Brooding را انجام میدادند
از طرفی دیگر تمام خزندگان و پرندگان از یک پروتئین ساختاری در پوست خود برخوردار هستند که بتاکراتین نام دارد
[رفرنس 📚]
بیولوژی کمپبل جلد چهار فصل ۲۳
https://news.ucsc.edu/2014/12/crocodile-genomes.html
https://www.google.com/amp/s/phys.org/news/2016-08-evolution-bird-reproduction.amp
https://www.google.com/amp/s/amp.smh.com.au/technology/when-it-comes-to-dna-crocodiles-and-birds-flock-together-20141216-128719.html
https://elifesciences.org/articles/36882
https://academic.oup.com/icb/article/40/4/530/101506
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/30637919/
تحقیقات جدید ژنوم تکامل پرنده، کروکودیل را روشن می کند
یک پروژه عظیم ژنوم 48 پرنده و سه گونه کروکودیل را توالی یابی کرده است و درهایی را برای درک تکامل فرزندان زنده دایناسورها باز می کند.👇
https://news.arizona.edu/story/new-genome-research-illuminates-bird-crocodile-evolution
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
آرکئوپتریکس، منشأ پرواز و پرندگان؟
یکی از معروف ترین فسیلهای کشف شده از موجودات ماقبل تاریخ، فسیل یک دایناسور با بدن پوشیده از پر به نام Archaeopteryx بود که در دوره ژوراسیک یعنی بین ۱۶۳ تا ۱۴۵ میلیون سال پیش در منطقه آلمان زندگی میکرده.
در این زمان گروهی از دایناسورهای تروپاد در حال تکامل یافتن به پرندگان بودند. Archaeopteryx بالهای پوشیده از پر داشت اما خصوصیات اولیه مانند دندان و انگشتهای پنجهدار و همچنین دم طویل را حفظ کرده بود. سرعت پرواز این موجود بالا بوده اما این جانور برخلاف پرندگان امروزی قادر نبوده از یک حالت ایستاده مستقیماً پرواز کند.
شواهد فسیلی نشان میدهند که این موجود قادر به پرواز بوده اما همانطور که ذکر شد بسیاری از ویژگیهای دایناسورهای غیر پرنده را نیز حفظ کرده. برای مدتها به عنوان اولین پرنده در نظر گرفته میشد اما شواهد فسیلی اخیر بحثهایی را در این باره ایجاد کرده است. برخی تحلیلها نشان میدهند که این موجود یک غیر پرنده خویشاوند با پرندگان دیگر است اما دیگر بررسیها این موجود را به عنوان یک پرنده در نظر میگیرند اما در حال حاضر به طور قطع میدانیم که Archaeopteryx اولین پرنده نبوده.
فسیلهای تعداد دیگری از پرندگان در دوره کرتاسه، کاهش تدریجی برخی از خصوصیات دایناسورهای پیشین را نشان میدهند که دندانها و چنگالها و اندامهای حرکتی جلویی و نیز به دست آوردن صفات جدیدی که در پرندگان امروزی یافت میشود مانند یک دم کوتاه پوشیده از پر به صورت بادبزن.
[رفرنس📚]
بیولوژی کمپبل، جلد ۴، فصل ۳۴
https://www.britannica.com/animal/Archaeopteryx
https://books.google.co.jp/books?hl=en&lr=&id=DMjD962DhssC&oi=fnd&pg=PA13&dq=info:SkiQ8s90dnoJ:scholar.google.com/&ots=1E6M2kF7mL&sig=3oDdiQvLyGBBnjxu1T8FwY7lGx8&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false
https://academic.oup.com/biolinnean/article-abstract/8/2/91/2682639
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
یکی از معروف ترین فسیلهای کشف شده از موجودات ماقبل تاریخ، فسیل یک دایناسور با بدن پوشیده از پر به نام Archaeopteryx بود که در دوره ژوراسیک یعنی بین ۱۶۳ تا ۱۴۵ میلیون سال پیش در منطقه آلمان زندگی میکرده.
در این زمان گروهی از دایناسورهای تروپاد در حال تکامل یافتن به پرندگان بودند. Archaeopteryx بالهای پوشیده از پر داشت اما خصوصیات اولیه مانند دندان و انگشتهای پنجهدار و همچنین دم طویل را حفظ کرده بود. سرعت پرواز این موجود بالا بوده اما این جانور برخلاف پرندگان امروزی قادر نبوده از یک حالت ایستاده مستقیماً پرواز کند.
شواهد فسیلی نشان میدهند که این موجود قادر به پرواز بوده اما همانطور که ذکر شد بسیاری از ویژگیهای دایناسورهای غیر پرنده را نیز حفظ کرده. برای مدتها به عنوان اولین پرنده در نظر گرفته میشد اما شواهد فسیلی اخیر بحثهایی را در این باره ایجاد کرده است. برخی تحلیلها نشان میدهند که این موجود یک غیر پرنده خویشاوند با پرندگان دیگر است اما دیگر بررسیها این موجود را به عنوان یک پرنده در نظر میگیرند اما در حال حاضر به طور قطع میدانیم که Archaeopteryx اولین پرنده نبوده.
فسیلهای تعداد دیگری از پرندگان در دوره کرتاسه، کاهش تدریجی برخی از خصوصیات دایناسورهای پیشین را نشان میدهند که دندانها و چنگالها و اندامهای حرکتی جلویی و نیز به دست آوردن صفات جدیدی که در پرندگان امروزی یافت میشود مانند یک دم کوتاه پوشیده از پر به صورت بادبزن.
[رفرنس📚]
بیولوژی کمپبل، جلد ۴، فصل ۳۴
https://www.britannica.com/animal/Archaeopteryx
https://books.google.co.jp/books?hl=en&lr=&id=DMjD962DhssC&oi=fnd&pg=PA13&dq=info:SkiQ8s90dnoJ:scholar.google.com/&ots=1E6M2kF7mL&sig=3oDdiQvLyGBBnjxu1T8FwY7lGx8&redir_esc=y#v=onepage&q&f=false
https://academic.oup.com/biolinnean/article-abstract/8/2/91/2682639
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
بادبان روی کمر Spinosaurus چه کاربردی داشته؟
در میان دایناسورها و خزندگان ماقبل تاریخ برخی از موجودات ویژگیهای متفاوتی دارند که آنها را نسبت به بقیه جانوران هم عصر خود متمایز میسازد. Spinosaurus، و Oxalaia دو گونه از دایناسورهای تروپاد بودند که خارهای عصبی کمر آنها به اندازه ۲ متر رشد داشته و ظاهر خاصی را به آنها میبخشیده.
در گذشته تصور میشد که بادبان این جانوران مانند یک بار اضافی روی کمر آنهاست و به هیچ دردی نمیخورد، اما با گذشت زمان فرضیههای متعددی در رابطه با کارکرد این ساختار شگفت انگیز ارائه شد. برخیها بر این باور بودند که بادبان روی کمر Spinosaurus در نمایشهای جفت یابی به هنرنماییهای جنس نر کمک میکرده. اما به نظر نمیرسد که این فرضیه چندان قوی باشد.
از طرفی ما میدانیم که این موجود، بخشی از روز را در آب و بخشی از روز را در خشکی سپری میکرده. برخی دیگر از فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی بر این باورند که رگهای خونی زیادی به دور این خارهای عصبی ۲ متری پیچیده و دمای بدن موجود را کنترل میکنند. فاصله بین هر دو قسمت از بادبان روی کمر Spinosaurus، با ماهیچه پر شده اما روی این ماهیچهها و استخوانها با لایهای چرمی پوشیده شده است!
[رفرنس📚]
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC8467245/
https://www.nhm.ac.uk/discover/dino-directory/spinosaurus.html
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
در میان دایناسورها و خزندگان ماقبل تاریخ برخی از موجودات ویژگیهای متفاوتی دارند که آنها را نسبت به بقیه جانوران هم عصر خود متمایز میسازد. Spinosaurus، و Oxalaia دو گونه از دایناسورهای تروپاد بودند که خارهای عصبی کمر آنها به اندازه ۲ متر رشد داشته و ظاهر خاصی را به آنها میبخشیده.
در گذشته تصور میشد که بادبان این جانوران مانند یک بار اضافی روی کمر آنهاست و به هیچ دردی نمیخورد، اما با گذشت زمان فرضیههای متعددی در رابطه با کارکرد این ساختار شگفت انگیز ارائه شد. برخیها بر این باور بودند که بادبان روی کمر Spinosaurus در نمایشهای جفت یابی به هنرنماییهای جنس نر کمک میکرده. اما به نظر نمیرسد که این فرضیه چندان قوی باشد.
از طرفی ما میدانیم که این موجود، بخشی از روز را در آب و بخشی از روز را در خشکی سپری میکرده. برخی دیگر از فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی بر این باورند که رگهای خونی زیادی به دور این خارهای عصبی ۲ متری پیچیده و دمای بدن موجود را کنترل میکنند. فاصله بین هر دو قسمت از بادبان روی کمر Spinosaurus، با ماهیچه پر شده اما روی این ماهیچهها و استخوانها با لایهای چرمی پوشیده شده است!
[رفرنس📚]
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC8467245/
https://www.nhm.ac.uk/discover/dino-directory/spinosaurus.html
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
تکامل_همگرا (convergent evolution) : ایده دیگر داروین
ایده دیگر چارلز داروین برای تغییر شکل گونهها تکامل همگرا بود که در راستای نظریه تکامل اصلی و انتخاب طبیعی پیش میرود.
تکامل همگرا زمانی اتفاق میافتد که ارگانیسمهایی که ارتباط نزدیکی با هم ندارند، ویژگیها یا رفتارهای مشابهی را در روند تکامل نشان میدهند، یا به نوعی : اغلب به عنوان راهحلی شبیه، برای مشکلات یکسان.
برای مثال ببر دندان خنجری معروف یعنی SMILODON که یک پستاندار Palecental بود و شیر کیسه دار یعنی thylacosmilus که در واقع یک پستاندار کیسه دار بود به دلیل وجود طعمه های بزرگ و قدرتمند هر دو دارای دندان های بزرگ و تیزی بودند که از دهان آنها بیرون آمده در حالی که یکی از آنها کیسه دار دیگری Palecental است.
[رفرنس 📚]
https://www.nhm.ac.uk/discover/convergent-evolution.html
https://evolution.berkeley.edu/similarities-and-differences-understanding-homology-and-analogy-ms/convergent-evolution/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
ایده دیگر چارلز داروین برای تغییر شکل گونهها تکامل همگرا بود که در راستای نظریه تکامل اصلی و انتخاب طبیعی پیش میرود.
تکامل همگرا زمانی اتفاق میافتد که ارگانیسمهایی که ارتباط نزدیکی با هم ندارند، ویژگیها یا رفتارهای مشابهی را در روند تکامل نشان میدهند، یا به نوعی : اغلب به عنوان راهحلی شبیه، برای مشکلات یکسان.
برای مثال ببر دندان خنجری معروف یعنی SMILODON که یک پستاندار Palecental بود و شیر کیسه دار یعنی thylacosmilus که در واقع یک پستاندار کیسه دار بود به دلیل وجود طعمه های بزرگ و قدرتمند هر دو دارای دندان های بزرگ و تیزی بودند که از دهان آنها بیرون آمده در حالی که یکی از آنها کیسه دار دیگری Palecental است.
[رفرنس 📚]
https://www.nhm.ac.uk/discover/convergent-evolution.html
https://evolution.berkeley.edu/similarities-and-differences-understanding-homology-and-analogy-ms/convergent-evolution/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
وجود استخوانهای پنگوئنی، در بدن بزرگترین دایناسور گوشتخوار ناشی از زندگی کنار آب است!
پیش از این در مطالب دیگر، به معرفی Spinosaurus پرداختیم و توضیح دادیم که چرا این موجود دریایی نبوده! اما به هر حال به طور قطع میدانیم که Spinosaurus در کنار رودخانه ها و برکه ها زندگی میکرده. و احتمالاً رای شکار ماهیهای بزرگ سر خود را پس از تمرکز چشمان بر روی شکار مقداری به عقب میبرده و سپس در یک چشم بر هم زدن با آروارههای بلند و کروکودیل شکلش شکار را از پای در میآورده.
وجود ساختار های مشابه و ویژگی های مشترک میان موجوداتی از قبیل baryonyx و Spinosaurus که پسر عموی تکاملی یکدیگر محسوب میشوند، یک امر بدیهی است. هر دوی این موجودات و گونههای دیگر از این گروه، استخوانهای پنگوئنی شکلی داشتند که نشان دهنده زندگی در کنار آبگیرها و رودخانههاست.
رژیم غذایی اکثر این خزندگان شامل برخی دایناسورهای کوچک مانند بچه Ouranosaurus، ماهی هایی مانند Xiphactinus، sawfish، lungfish، coelacanths و حتی برخی کوسه ها و کروکدیل های کوچک بوده.
[رفرنس 📚]
https://www.nationalgeographic.com/science/article/spinosaurus-had-penguin-like-bones-a-sign-of-hunting-underwater
https://www.nhm.ac.uk/discover/news/2022/march/spinosaurus-baryonyx-may-have-hunted-fish-underwater.html
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
پیش از این در مطالب دیگر، به معرفی Spinosaurus پرداختیم و توضیح دادیم که چرا این موجود دریایی نبوده! اما به هر حال به طور قطع میدانیم که Spinosaurus در کنار رودخانه ها و برکه ها زندگی میکرده. و احتمالاً رای شکار ماهیهای بزرگ سر خود را پس از تمرکز چشمان بر روی شکار مقداری به عقب میبرده و سپس در یک چشم بر هم زدن با آروارههای بلند و کروکودیل شکلش شکار را از پای در میآورده.
وجود ساختار های مشابه و ویژگی های مشترک میان موجوداتی از قبیل baryonyx و Spinosaurus که پسر عموی تکاملی یکدیگر محسوب میشوند، یک امر بدیهی است. هر دوی این موجودات و گونههای دیگر از این گروه، استخوانهای پنگوئنی شکلی داشتند که نشان دهنده زندگی در کنار آبگیرها و رودخانههاست.
رژیم غذایی اکثر این خزندگان شامل برخی دایناسورهای کوچک مانند بچه Ouranosaurus، ماهی هایی مانند Xiphactinus، sawfish، lungfish، coelacanths و حتی برخی کوسه ها و کروکدیل های کوچک بوده.
[رفرنس 📚]
https://www.nationalgeographic.com/science/article/spinosaurus-had-penguin-like-bones-a-sign-of-hunting-underwater
https://www.nhm.ac.uk/discover/news/2022/march/spinosaurus-baryonyx-may-have-hunted-fish-underwater.html
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
شواهد ژنتیکی فرگشت
در کنار شواهد فسیلی، شواهد ژنتیکی اینجا هستند تا تغییر و تحول گونهها و همچنین ارتباط بین آنها در آغاز حیات را برای ما روشن سازد. حتی اگر درصدی هم در شواهد فسیلی شک و تردیدی وجود داشته باشد (که ندارد)، DNA اینجاست تا ارتباط بین موجودات را به ما نشان دهد! دو دانشی که از نظریه تکامل پشتیبانی میکنند هر لحظه در حال پیشرفت روزافزون هستند که ما را بیش از قبل به فرگشت یافتن جانداران مطمئن میسازد! جهشهای ژنتیکی علی رغم اینکه خیلی اوقات منجر به بیماری و در نهایت مرگ موجود زندهای میشوند، در بعضی موارد موجب تکامل و بهتر کنار آمدن با شرایط محیطی میشوند! اما بحث مورد بررسی ما این نیست!
لازم به ذکر است که انسان با پسر عموهای تکاملی خود یعنی شامپانزه، اورانگوتان و گوریل نزدیک به ۹۸ درصد همخوانی ژنتیکی دارد. در واقع ۹۸ درصد از توالیهای ژنی انسان و دیگر Apeها از توالیهای حفظ شده هستند یا اینکه قسمت خیلی کمی از آن کمتر حفظ شده، اما باز هم با این حال شباهت زیادی دارند. موضوع همخوانی ژنتیکی به انسان و شامپانزه ختم نمیشود چرا که انسان و دیگر موجودات همگی با یکدیگر همخوانی ژنتیکی دارند و حتی میزان همخوانی ژنتیکی یک شامپانزه و یک موش بیش از ۹۰ درصد است!
هرچه دو موجود به یکدیگر نزدیکتر باشند همخوانی ژنتیکی بیشتری دارند برای مثال همخوانی ژنتیکی یک گورخر و یک شیر کوهی که هر دو پستاندار هستند، بیشتر از همخوانی ژنتیکی همان شیر کوهی با یک تمساح خزنده یا یک درخت است! و اما از طرفی همخوانی ژنتیکی یک تمساح خزنده با یک پرنده بیشتر از همخوانی ژنتیکی همان تمساح با یک شیر کوهی است! اما به هر حال همخوانی ژنتیکی میان تمام موجودات زنده وجود دارد!
تاریخچه های خانوادگی مشابهی از ساختارهای سه بعدی و توالی آمینواسیدهای سایر پروتئین ها، مانند سیتوکروم c و پروتئین های گوارشی مانند تریپسین و کیموتریپسین به دست آمده است. بررسی ساختار مولکولی ابزاری جدید و بسیار قدرتمند برای مطالعه روابط تکاملی ارائه می دهد. از آنجایی که توانایی تعیین توالی نوکلئوتیدهای سازنده DNA بهبود یافته است، استفاده از ژن ها برای بازسازی تاریخچه تکاملی موجودات نیز ممکن شده است. به دلیل جهش، توالی نوکلئوتیدها در یک ژن به تدریج در طول زمان تغییر می کند. همانطور که ذکر شد، هر چه دو موجود زنده به هم نزدیکتر باشند، DNA آنها تفاوت کمتری خواهد داشت. از آنجایی که ده ها هزار ژن در انسان و سایر موجودات وجود دارد، DNA حاوی اطلاعات بسیار زیادی در مورد تاریخچه تکامل هر موجود زنده است. ژنها با سرعتهای متفاوتی تکامل مییابند، زیرا اگرچه جهش یک رویداد تصادفی است، اما برخی از پروتئینها نسبت به سایر پروتئینها نسبت به تغییرات توالی آمینواسیدشان بسیار تحمل میکنند. به همین دلیل، ژنهایی که این پروتئینهای محدودتر را رمزگذاری میکنند، سریعتر تکامل مییابند.
[رفرنس 📚]
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK230201/
https://www.britannica.com/science/evolution-scientific-theory/Molecular-evolution
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2781938/
https://www.amnh.org/exhibitions/permanent/human-origins/understanding-our-past/dna-comparing-humans-and-chimps
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/7726296/
https://biologos.org/common-questions/what-is-the-genetic-evidence-for-human-evolution?campaign=539861
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
در کنار شواهد فسیلی، شواهد ژنتیکی اینجا هستند تا تغییر و تحول گونهها و همچنین ارتباط بین آنها در آغاز حیات را برای ما روشن سازد. حتی اگر درصدی هم در شواهد فسیلی شک و تردیدی وجود داشته باشد (که ندارد)، DNA اینجاست تا ارتباط بین موجودات را به ما نشان دهد! دو دانشی که از نظریه تکامل پشتیبانی میکنند هر لحظه در حال پیشرفت روزافزون هستند که ما را بیش از قبل به فرگشت یافتن جانداران مطمئن میسازد! جهشهای ژنتیکی علی رغم اینکه خیلی اوقات منجر به بیماری و در نهایت مرگ موجود زندهای میشوند، در بعضی موارد موجب تکامل و بهتر کنار آمدن با شرایط محیطی میشوند! اما بحث مورد بررسی ما این نیست!
لازم به ذکر است که انسان با پسر عموهای تکاملی خود یعنی شامپانزه، اورانگوتان و گوریل نزدیک به ۹۸ درصد همخوانی ژنتیکی دارد. در واقع ۹۸ درصد از توالیهای ژنی انسان و دیگر Apeها از توالیهای حفظ شده هستند یا اینکه قسمت خیلی کمی از آن کمتر حفظ شده، اما باز هم با این حال شباهت زیادی دارند. موضوع همخوانی ژنتیکی به انسان و شامپانزه ختم نمیشود چرا که انسان و دیگر موجودات همگی با یکدیگر همخوانی ژنتیکی دارند و حتی میزان همخوانی ژنتیکی یک شامپانزه و یک موش بیش از ۹۰ درصد است!
⭕️توالیهایی از ژنوم که در میان گونههای مختلف یکسان هستند را توالیهای حفظ شده مینامیم.
هرچه دو موجود به یکدیگر نزدیکتر باشند همخوانی ژنتیکی بیشتری دارند برای مثال همخوانی ژنتیکی یک گورخر و یک شیر کوهی که هر دو پستاندار هستند، بیشتر از همخوانی ژنتیکی همان شیر کوهی با یک تمساح خزنده یا یک درخت است! و اما از طرفی همخوانی ژنتیکی یک تمساح خزنده با یک پرنده بیشتر از همخوانی ژنتیکی همان تمساح با یک شیر کوهی است! اما به هر حال همخوانی ژنتیکی میان تمام موجودات زنده وجود دارد!
ژن از نسل پیشین یا از والدین به زاده منتقل میشود. ارثی بودن ژنها نشان میدهد که همخوانی ژنتیکی به طور قطع نشان دهنده جد مشترک است! (این یک نظریه نیست و یک قانون علمی است) 💢برای مثال شما و پسر عمویتان به دلیل داشتن یک جد مشترک که پدربزرگ شماست ژنهای مشترک بیشتری با یک فرد غریبه دارید! اما ژنهای مشترکی هم بین هر دوی شما و فرد غریبه وجود دارد که ناشی از جد مشترک میان انسانهاست!
تاریخچه های خانوادگی مشابهی از ساختارهای سه بعدی و توالی آمینواسیدهای سایر پروتئین ها، مانند سیتوکروم c و پروتئین های گوارشی مانند تریپسین و کیموتریپسین به دست آمده است. بررسی ساختار مولکولی ابزاری جدید و بسیار قدرتمند برای مطالعه روابط تکاملی ارائه می دهد. از آنجایی که توانایی تعیین توالی نوکلئوتیدهای سازنده DNA بهبود یافته است، استفاده از ژن ها برای بازسازی تاریخچه تکاملی موجودات نیز ممکن شده است. به دلیل جهش، توالی نوکلئوتیدها در یک ژن به تدریج در طول زمان تغییر می کند. همانطور که ذکر شد، هر چه دو موجود زنده به هم نزدیکتر باشند، DNA آنها تفاوت کمتری خواهد داشت. از آنجایی که ده ها هزار ژن در انسان و سایر موجودات وجود دارد، DNA حاوی اطلاعات بسیار زیادی در مورد تاریخچه تکامل هر موجود زنده است. ژنها با سرعتهای متفاوتی تکامل مییابند، زیرا اگرچه جهش یک رویداد تصادفی است، اما برخی از پروتئینها نسبت به سایر پروتئینها نسبت به تغییرات توالی آمینواسیدشان بسیار تحمل میکنند. به همین دلیل، ژنهایی که این پروتئینهای محدودتر را رمزگذاری میکنند، سریعتر تکامل مییابند.
[رفرنس 📚]
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK230201/
https://www.britannica.com/science/evolution-scientific-theory/Molecular-evolution
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC2781938/
https://www.amnh.org/exhibitions/permanent/human-origins/understanding-our-past/dna-comparing-humans-and-chimps
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/7726296/
https://biologos.org/common-questions/what-is-the-genetic-evidence-for-human-evolution?campaign=539861
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
فرگشت خرد چیست؟ فرگشت کلان چگونه قابل بررسی است؟
فرگشت در دو مقیاس خرد و کلان مورد بررسی قرار میگیرد. علیرغم اینکه فرگشت خرد با صرف زمان نسبتاً زیاد، تقریباً به صورت مستقیم قابل مشاهده است، اما فرگشت کلان همانطور که از نامش پیداست، نیازمند زمان طولانی در بازهی زمانی ۱۰۰۰۰ تا چند میلیون سال است.
پس فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی چگونه این دو را بررسی میکنند؟
⭕️ تکامل خرد یا microevolution را به طور کلی میتوان تغییر در اطلاعات ژنی یک گروه از جانداران دانست. تکامل خرد در طی چند نسل از موجودات قابل مشاهده است و ما تا کنون نمونه های مختلف و متفاوتی از تکامل خرد را در دنیای پیرامون خود کشف و بررسی کردهایم
🦠تکامل خرد در مقاومت به آنتیبیوتیک ها در برخی باکتری ها میتواند از طریق تجمع تغییرات جهشی یا با کسب ژنهای مقاومت از باکتریهای دیگر از طریق انتقال افقی ژن رخ دهد. این نوعی از انتقال خرد در دنیای پیرامون ماست که مقاومت برخی باکتری ها با آنتیبیوتیک ها ناشی از آن است. این باکتری از ابتدا به آنتیبیوتیک مقاوم نبوده و در طول زمان، به این ویژگی رسیدند
⭕️ در تکامل کلان یا macroevolution به تکامل بالاتر از سطح میپردازیم و مباحث متفاوتی از قبیل انشعاب پرندگان از دایناسورها، منشأ پستانداران، شروع گیاهان گلدار و ... که از بزرگترین روند ها و دگرگونی های تاریخ حیات هستند مورد بررسی قرار میگیرند. در تکامل کلان الگوهای متفاوتی وجود دارند که روند تغییر و تحول گونه ها را نمایان میکنند :
1⃣ الگوی ایستایی : برخی گونه ها و حتی گروه های موجودات زنده در طول تاریخ تغییرات چندان زیادی را در خود نداشتند و تقریباً با گذشتهی خود فرقی ندارند مانند ماهی coelacanth که با اجداد ۸۰ میلیون سالهی خود تفاوت چندان چشمگیر و قابل توجهی ندارد
2⃣ تغییر شخصیت : دودمانها میتوانند گاهی به سرعت و گاهی به آهستگی دچار تغییر شوند که در این روند ممکن است چیز جدیدی را به دست آورند و یا ممکن است چیزی را به دست آورند و سپس چیز دیگری را از دست بدهند! مثلا سابقهی فسیلی Trilobiteها با بیش از ۳۰۰ میلیون سال قدمت به وضوح نشان می دهد که چندین دودمان در طول میلیون ها سال افزایش مشابهی در تعداد بخش ها داشتهاند.
3⃣ گونه زایی : الگوهای گونه زایی را می توان با ساختن و بررسی یک فیلوژنی شناسایی کرد.
در گونه زایی دگر میهنی که مانع جغرافیایی افراد یک جمعیت را از هم جدا میکند که در نتیجه این جمعیت به دو گروه تقسیم میشود دچار یک جدایی جغرافیایی میشود. در این بین دیگر شارش ژنی وجود نخواهد داشت و اعضای دو گروه به دلیل همان مانع جغرافیایی توانایی آمیزش با یکدیگر را ندارند. عموماً رخدادهای زمین شناختی مانند حوادث کوهزایی و غیره این موانع جغرافیایی هستند. در نهایت رفته رفته تفاوت خزانه ژنی دو گروه بیشتر و بیشتر میشود تا اینکه به به تدریج و طی چندین نسل این دو گروه که قبلاً همگونه بودند در حال حاضر به دو گونه جدید کامل مییابند.
اما در گونه زایی هم میهنی دیگر سد جغرافیایی در کار نیست موجودات در اثر جهشهای مختلف و تغییر در اطلاعات ژنی خود و انتقال این صفات به نسلهای بعدی، باعث ایجاد گونههای جدید میشود.
4⃣ انقراض : تقریبا مهمترین حادثه در تاریخ طبیعت انقراض است. وقتی محیط زندگی اعضای یک گونه طی یک اتفاق، دچار تغییر ناگهانی شدید شود و افراد گونه نتوانند با شرایط جدید سازگاری پیدا کنند آنگونه منقرض میشود. پس تنها زمانی، گونهها تکامل پیدا میکنند که توانایی کنار آمدن با شرایط را نیز داشته باشند و در غیر این صورت منقرض خواهند شد.
💢 چه تکامل خرد و چه تکامل کلان هر دو دارای مدارک جانورشناسی و ژنتیکی هستند اما مدارک فسیلی نیز برای تکامل کلان مورد استفاده قرار میگیرند. شواهد فسیلی خود به تنهایی بیانگر وقوع تکاملی کلان در طول تاریخ حیات هستند که در پیش، به آنها پرداختیم
[رفرنس 📚]
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/what-is-microevolution/
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/examples-of-microevolution/
https://www.nature.com/articles/s41598-024-65178-y
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/what-is-macroevolution/
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/patterns-in-macroevolution/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
فرگشت در دو مقیاس خرد و کلان مورد بررسی قرار میگیرد. علیرغم اینکه فرگشت خرد با صرف زمان نسبتاً زیاد، تقریباً به صورت مستقیم قابل مشاهده است، اما فرگشت کلان همانطور که از نامش پیداست، نیازمند زمان طولانی در بازهی زمانی ۱۰۰۰۰ تا چند میلیون سال است.
پس فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی چگونه این دو را بررسی میکنند؟
⭕️ تکامل خرد یا microevolution را به طور کلی میتوان تغییر در اطلاعات ژنی یک گروه از جانداران دانست. تکامل خرد در طی چند نسل از موجودات قابل مشاهده است و ما تا کنون نمونه های مختلف و متفاوتی از تکامل خرد را در دنیای پیرامون خود کشف و بررسی کردهایم
🦠تکامل خرد در مقاومت به آنتیبیوتیک ها در برخی باکتری ها میتواند از طریق تجمع تغییرات جهشی یا با کسب ژنهای مقاومت از باکتریهای دیگر از طریق انتقال افقی ژن رخ دهد. این نوعی از انتقال خرد در دنیای پیرامون ماست که مقاومت برخی باکتری ها با آنتیبیوتیک ها ناشی از آن است. این باکتری از ابتدا به آنتیبیوتیک مقاوم نبوده و در طول زمان، به این ویژگی رسیدند
⭕️ در تکامل کلان یا macroevolution به تکامل بالاتر از سطح میپردازیم و مباحث متفاوتی از قبیل انشعاب پرندگان از دایناسورها، منشأ پستانداران، شروع گیاهان گلدار و ... که از بزرگترین روند ها و دگرگونی های تاریخ حیات هستند مورد بررسی قرار میگیرند. در تکامل کلان الگوهای متفاوتی وجود دارند که روند تغییر و تحول گونه ها را نمایان میکنند :
1⃣ الگوی ایستایی : برخی گونه ها و حتی گروه های موجودات زنده در طول تاریخ تغییرات چندان زیادی را در خود نداشتند و تقریباً با گذشتهی خود فرقی ندارند مانند ماهی coelacanth که با اجداد ۸۰ میلیون سالهی خود تفاوت چندان چشمگیر و قابل توجهی ندارد
2⃣ تغییر شخصیت : دودمانها میتوانند گاهی به سرعت و گاهی به آهستگی دچار تغییر شوند که در این روند ممکن است چیز جدیدی را به دست آورند و یا ممکن است چیزی را به دست آورند و سپس چیز دیگری را از دست بدهند! مثلا سابقهی فسیلی Trilobiteها با بیش از ۳۰۰ میلیون سال قدمت به وضوح نشان می دهد که چندین دودمان در طول میلیون ها سال افزایش مشابهی در تعداد بخش ها داشتهاند.
3⃣ گونه زایی : الگوهای گونه زایی را می توان با ساختن و بررسی یک فیلوژنی شناسایی کرد.
در گونه زایی دگر میهنی که مانع جغرافیایی افراد یک جمعیت را از هم جدا میکند که در نتیجه این جمعیت به دو گروه تقسیم میشود دچار یک جدایی جغرافیایی میشود. در این بین دیگر شارش ژنی وجود نخواهد داشت و اعضای دو گروه به دلیل همان مانع جغرافیایی توانایی آمیزش با یکدیگر را ندارند. عموماً رخدادهای زمین شناختی مانند حوادث کوهزایی و غیره این موانع جغرافیایی هستند. در نهایت رفته رفته تفاوت خزانه ژنی دو گروه بیشتر و بیشتر میشود تا اینکه به به تدریج و طی چندین نسل این دو گروه که قبلاً همگونه بودند در حال حاضر به دو گونه جدید کامل مییابند.
اما در گونه زایی هم میهنی دیگر سد جغرافیایی در کار نیست موجودات در اثر جهشهای مختلف و تغییر در اطلاعات ژنی خود و انتقال این صفات به نسلهای بعدی، باعث ایجاد گونههای جدید میشود.
برخلاف تصور عموم، گونه زایی بارها و بارها در موجودات مختلف، از جمله پشه ماهی، میگوی گازگیر، مارمولکهای ماداگاسکار و ... ثبت شده. ادامهی مطالب👈 https://t.me/referenceevolution/259
4⃣ انقراض : تقریبا مهمترین حادثه در تاریخ طبیعت انقراض است. وقتی محیط زندگی اعضای یک گونه طی یک اتفاق، دچار تغییر ناگهانی شدید شود و افراد گونه نتوانند با شرایط جدید سازگاری پیدا کنند آنگونه منقرض میشود. پس تنها زمانی، گونهها تکامل پیدا میکنند که توانایی کنار آمدن با شرایط را نیز داشته باشند و در غیر این صورت منقرض خواهند شد.
💢 چه تکامل خرد و چه تکامل کلان هر دو دارای مدارک جانورشناسی و ژنتیکی هستند اما مدارک فسیلی نیز برای تکامل کلان مورد استفاده قرار میگیرند. شواهد فسیلی خود به تنهایی بیانگر وقوع تکاملی کلان در طول تاریخ حیات هستند که در پیش، به آنها پرداختیم
[رفرنس 📚]
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/what-is-microevolution/
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/examples-of-microevolution/
https://www.nature.com/articles/s41598-024-65178-y
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/what-is-macroevolution/
https://evolution.berkeley.edu/evolution-at-different-scales-micro-to-macro/patterns-in-macroevolution/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
فسیلها به چند دسته طبقهبندی میشوند؟
پیش از این، به نحوه تشکیل فسیل و تعاریف آن و همچنین سوابق فسیلی نظریه تکامل پرداختیم. اما یکی از مبانی مهم فسیل شناسی، آشنایی با انواع فسیل هاست.
یادآوری : فسیلها فقط استخوانهای بدن موجودات زنده نیستند بلکه هرگونه اثری از موجودات ماقبل تاریخ، فسیل محسوب میشود.
از لحاظ کلی فسیلها دو نوع هستند :
1⃣ نوع اول فسیلها، آنهایی هستند که بقایای بدن یک موجود زنده را در گذشته تشکیل میدادند. برای مثال، استخوانهای بدن دایناسورها و دیگر موجودات ماقبل تاریخ و همچنین صدف موجوداتی مانند Ammonite و Brachiopod، و حتی برگهای گیاهان ماقبل تاریخ روی سنگها از فسیلهای نوع اول محسوب میشوند.
🦣 نحوه کلی تشکیل نوع اول : گاهی پس از مرگ موجود بلافاصله یا با فاصله زمانی کوتاه، رسوبات و لایههای مختلف روی جسد جاندار را گرفته و مانع از تجزیه ۱۰۰ درصدی بدن آن توسط باکتریها و قارچها میشوند. چرا که آنزیمها میتوانند سلولهای بدن موجود مرده را متلاشی کنند.
🌀 از آن جایی که فسیلهای نوع اول همگی اجزای بدن موجود زنده ماقبل تاریخ هستند، حالت های مختلفی دارند :
۱- فسیل های جایگزین : در این حالت، از مرگ جاندار، مواد مختلفی که در رسوبات وجود دارند، خود را جایگزین عناصر درون فسیل میکنند. بر این اساس فسیلهای محکمی مانند سنگ که در واقع چوب درختان هستند.
۲- فسیلهای استخوانی : مانند فسیلهای دایناسورها و دیگر موجودات ماقبل تاریخ مهرهدار
۳- فسیلهای کل بدن : زمانی که پس از مرگ و یا حتی پیش از مرگ، یک موجود زنده در مواد طبیعی مانند یخ یا یا صمغ درختان (کهربا) به نوعی حبس شوند که خیلی از اعضای بدن موجود زنده دست نخورده باقی بمانند، این حالت از فسیلهای نوع اول به وجود میآید.
2⃣ اما نوع دوم فسیلها آنهایی هستند که فعالیت موجودات منقرض شده و ماقبل تاریخ را ثبت میکنند ما از طریق آنها میتوانیم به برخی جزئیات مانند جهت مهاجرت و سرعت حرکت یک موجود منقرض شده پی ببریم. مانند رد پای دایناسورها، و ...
(این نوع فسیل ها، فسیل های ردیابی هم خطاب میشوند)
[رفرنس 📚]
https://learningzone.oumnh.ox.ac.uk/fossil-types
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
پیش از این، به نحوه تشکیل فسیل و تعاریف آن و همچنین سوابق فسیلی نظریه تکامل پرداختیم. اما یکی از مبانی مهم فسیل شناسی، آشنایی با انواع فسیل هاست.
یادآوری : فسیلها فقط استخوانهای بدن موجودات زنده نیستند بلکه هرگونه اثری از موجودات ماقبل تاریخ، فسیل محسوب میشود.
از لحاظ کلی فسیلها دو نوع هستند :
1⃣ نوع اول فسیلها، آنهایی هستند که بقایای بدن یک موجود زنده را در گذشته تشکیل میدادند. برای مثال، استخوانهای بدن دایناسورها و دیگر موجودات ماقبل تاریخ و همچنین صدف موجوداتی مانند Ammonite و Brachiopod، و حتی برگهای گیاهان ماقبل تاریخ روی سنگها از فسیلهای نوع اول محسوب میشوند.
🦣 نحوه کلی تشکیل نوع اول : گاهی پس از مرگ موجود بلافاصله یا با فاصله زمانی کوتاه، رسوبات و لایههای مختلف روی جسد جاندار را گرفته و مانع از تجزیه ۱۰۰ درصدی بدن آن توسط باکتریها و قارچها میشوند. چرا که آنزیمها میتوانند سلولهای بدن موجود مرده را متلاشی کنند.
🌀 از آن جایی که فسیلهای نوع اول همگی اجزای بدن موجود زنده ماقبل تاریخ هستند، حالت های مختلفی دارند :
۱- فسیل های جایگزین : در این حالت، از مرگ جاندار، مواد مختلفی که در رسوبات وجود دارند، خود را جایگزین عناصر درون فسیل میکنند. بر این اساس فسیلهای محکمی مانند سنگ که در واقع چوب درختان هستند.
۲- فسیلهای استخوانی : مانند فسیلهای دایناسورها و دیگر موجودات ماقبل تاریخ مهرهدار
۳- فسیلهای کل بدن : زمانی که پس از مرگ و یا حتی پیش از مرگ، یک موجود زنده در مواد طبیعی مانند یخ یا یا صمغ درختان (کهربا) به نوعی حبس شوند که خیلی از اعضای بدن موجود زنده دست نخورده باقی بمانند، این حالت از فسیلهای نوع اول به وجود میآید.
2⃣ اما نوع دوم فسیلها آنهایی هستند که فعالیت موجودات منقرض شده و ماقبل تاریخ را ثبت میکنند ما از طریق آنها میتوانیم به برخی جزئیات مانند جهت مهاجرت و سرعت حرکت یک موجود منقرض شده پی ببریم. مانند رد پای دایناسورها، و ...
(این نوع فسیل ها، فسیل های ردیابی هم خطاب میشوند)
[رفرنس 📚]
https://learningzone.oumnh.ox.ac.uk/fossil-types
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
آیا دایناسور های گوشتخوار لب داشتند؟
⭕️ مدت ها بود که سوال «آیا دایناسورهای گوشتخوار مانند Tyrannosaurus Rex لب داشتند؟» ذهن فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی را مشغول خود کرده بود تا اینکه در سال ۲۰۲۳، دانشمندان پاسخی برای این پرسش ارائه دادند.
در گذشته با بررسی جمجمهی Tyrannosaurus rex که یکی از بزرگترین شکارچیان در دورهی کرتاسه، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که فک پایین بسیاری از دایناسورهای گوشتخوار مانند Tyrannosaurus rex، Tarbosaurus و Giganotosaurus، از فک بالایشان، طول کمتری داشته پس مانند تمساح های امروزی در هنگام بستن دهان، دندان هایشان قابل مشاهده بوده (دیرینه شناسان قبلا معتقد بودند که دایناسورهای گوشتخوار آرواره های بدون لب دارند)
تجزیه و تحلیل کلی فسیل ها نشان داد که Tyrannosaurus rex و دایناسورهای مشابه دندان های بلندی نسبت به اندازه خود ندارند پس شاید لب می توانسته به راحتی دندان های آنها را بپوشاند. نکته مهمتر این است که مینای دندان دایناسورها نسبتاً نازک است و اگر دائماً در معرض هوا قرار می گرفت، مستعد خشک شدن بود. تمساح و کروکودیل امروزی نیز مینای دندان نازکی دارند اما چون در مجاورت آب زندگی میکنند و محیط زندگی آنها مرطوب است، مشکلی درمورد این موضوع ندارند!
https://www.smithsonianmag.com/smart-news/t-rex-had-lips-that-concealed-its-teeth-study-says-180981914/
https://www.nytimes.com/2023/03/30/science/lips-tyrannosaurus-rex-dinosaur.html
https://www.nationalgeographic.com/premium/article/t-rex-lips-dinosaurs-paleontology-fossils
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
⭕️ مدت ها بود که سوال «آیا دایناسورهای گوشتخوار مانند Tyrannosaurus Rex لب داشتند؟» ذهن فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی را مشغول خود کرده بود تا اینکه در سال ۲۰۲۳، دانشمندان پاسخی برای این پرسش ارائه دادند.
در گذشته با بررسی جمجمهی Tyrannosaurus rex که یکی از بزرگترین شکارچیان در دورهی کرتاسه، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که فک پایین بسیاری از دایناسورهای گوشتخوار مانند Tyrannosaurus rex، Tarbosaurus و Giganotosaurus، از فک بالایشان، طول کمتری داشته پس مانند تمساح های امروزی در هنگام بستن دهان، دندان هایشان قابل مشاهده بوده (دیرینه شناسان قبلا معتقد بودند که دایناسورهای گوشتخوار آرواره های بدون لب دارند)
تجزیه و تحلیل کلی فسیل ها نشان داد که Tyrannosaurus rex و دایناسورهای مشابه دندان های بلندی نسبت به اندازه خود ندارند پس شاید لب می توانسته به راحتی دندان های آنها را بپوشاند. نکته مهمتر این است که مینای دندان دایناسورها نسبتاً نازک است و اگر دائماً در معرض هوا قرار می گرفت، مستعد خشک شدن بود. تمساح و کروکودیل امروزی نیز مینای دندان نازکی دارند اما چون در مجاورت آب زندگی میکنند و محیط زندگی آنها مرطوب است، مشکلی درمورد این موضوع ندارند!
هرچند این موضوع هنوز به طور کامل در جامعهی علمی مورد قبول واقع نشده اما اکثریت فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی بنا بر دلایلی مانند قطعیت لب داشتن برخی دایناسورهای کوچک مانند VelociRaptor، این موضوع را پذیرفته اند.[رفرنس 📚]
https://www.smithsonianmag.com/smart-news/t-rex-had-lips-that-concealed-its-teeth-study-says-180981914/
https://www.nytimes.com/2023/03/30/science/lips-tyrannosaurus-rex-dinosaur.html
https://www.nationalgeographic.com/premium/article/t-rex-lips-dinosaurs-paleontology-fossils
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
Fossil Archive
آیا دایناسور های گوشتخوار لب داشتند؟ ⭕️ مدت ها بود که سوال «آیا دایناسورهای گوشتخوار مانند Tyrannosaurus Rex لب داشتند؟» ذهن فسیل شناسان و زیست شناسان تکاملی را مشغول خود کرده بود تا اینکه در سال ۲۰۲۳، دانشمندان پاسخی برای این پرسش ارائه دادند. در گذشته…
مدل قدیمی Tyrannosaurus rex (بدون لب) در کنار مدل علمی و مدرن این موجود
انفجار کامبرین چه بود و چه اتفاقی در این دوره از حیات رخ داد؟ (بخش اول)
در حدود ۵۴۰-۵۳۰ تا ۵۱۸ میلیون سال پیش یعنی با فاصله زمانی نزدیک به ۱۰ تا ۲۰ میلیون سال دریاهای کره زمین، تنوع شگفتانگیزی از جانوران جدید را به خود دیدند. انفجار کامبرین که یک رویداد بسیار مهم در تکامل موجودات به حساب میآید در واقع نوعی تکامل کوتاه مدت بود. در مقایسه با روند تکاملی دایناسورها که بیش از ۱۵۰ میلیون سال طول کشید، انفجار کامبرین فقط در حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیون سال پیش باعث تکامل یافتن گونههای بسیار زیادی شد.
بسیاری از موجودات دوره کامبرین بند پایانی با چشمان مرکب و حتی کرمهایی با آبششهای پر و گاهی شکارچیانی سریع بودند که طعمه را در فکهای خود از پای در میآوردند.
برخی زیست شناسان تکاملی و فسیل شناسان معتقدند که افزایش شدید اکسیژن باعث انفجار کامبرین شد در حالی که برخی دیگر معتقدند بیشتر به دلیل تکامل یافتن بینایی به طرز پیشرفتهتر چنین تنوعی صورت گرفته. همچنین تنوع طرح بدن هم در این دوره قابل مشاهده بود. یکی از اولین گروههای شناخته شده از بندپایان که در دوره کامبرین زندگی میکردند گروهی به نام Trilobiteها بودند. و تقریباً حدود ۲۰ هزار گونه پراکنده در سرتاسر اقیانوس از آنها وجود داشت.
⭕️ آیا اصطلاح انفجار برای این پدیده مناسب است؟
این اصطلاح ممکن است کمی اشتباه باشد. زندگی کامبرین در یک چشم برهم زدن تکامل نیافته. قبل از کامبرین میلیونها سال تکامل وجود داشت و بسیاری از شاخههای جانوری در واقع در طول پرکامبرین از هم جدا شدند. موجودات کامبرین از آسمان ظاهر نمیشدند. فسیلهایی از موجودات قبل از کامبرین پیدا شده که نشان میدهد تقریباً ۵۷۵ میلیون سال پیش اجداد موجودات دوران کامبرین در زمین زندگی میکردند. یک فسیل ۵۵۰ میلیون ساله جانوری به نام Clodina سوراخ روی یک صدف را نشان میدهد که به احتمال زیاد ناشی از مورد حمله قرار گرفتن توسط یک شکارچی بوده.
تغییر ناگهانی عصر کامبرین به بیان نسبی برای روند تکامل چندان هم ناگهانی نبوده. تغییرات دوران کامبرین طی یک شبانه روز یا حتی هزاران سال رخ نداده بلکه در طی چندین میلیون سال که تعداد زیادی از نسلهای متوالی موجودات آن دوران را در بر میگرفته، رخ داده است.
[رفرنس 📚]
https://www.scientificamerican.com/article/what-sparked-the-cambrian-explosion1/
https://www.nhm.ac.uk/discover/news/2019/february/the-cambrian-explosion-was-far-shorter-than-thought.html
https://evolution.berkeley.edu/the-cambrian-explosion/
https://www.britannica.com/science/Cambrian-explosion
https://biologos.org/common-questions/does-the-cambrian-explosion-pose-a-challenge-to-evolution
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
در حدود ۵۴۰-۵۳۰ تا ۵۱۸ میلیون سال پیش یعنی با فاصله زمانی نزدیک به ۱۰ تا ۲۰ میلیون سال دریاهای کره زمین، تنوع شگفتانگیزی از جانوران جدید را به خود دیدند. انفجار کامبرین که یک رویداد بسیار مهم در تکامل موجودات به حساب میآید در واقع نوعی تکامل کوتاه مدت بود. در مقایسه با روند تکاملی دایناسورها که بیش از ۱۵۰ میلیون سال طول کشید، انفجار کامبرین فقط در حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیون سال پیش باعث تکامل یافتن گونههای بسیار زیادی شد.
بسیاری از موجودات دوره کامبرین بند پایانی با چشمان مرکب و حتی کرمهایی با آبششهای پر و گاهی شکارچیانی سریع بودند که طعمه را در فکهای خود از پای در میآوردند.
برخی زیست شناسان تکاملی و فسیل شناسان معتقدند که افزایش شدید اکسیژن باعث انفجار کامبرین شد در حالی که برخی دیگر معتقدند بیشتر به دلیل تکامل یافتن بینایی به طرز پیشرفتهتر چنین تنوعی صورت گرفته. همچنین تنوع طرح بدن هم در این دوره قابل مشاهده بود. یکی از اولین گروههای شناخته شده از بندپایان که در دوره کامبرین زندگی میکردند گروهی به نام Trilobiteها بودند. و تقریباً حدود ۲۰ هزار گونه پراکنده در سرتاسر اقیانوس از آنها وجود داشت.
⭕️ آیا اصطلاح انفجار برای این پدیده مناسب است؟
این اصطلاح ممکن است کمی اشتباه باشد. زندگی کامبرین در یک چشم برهم زدن تکامل نیافته. قبل از کامبرین میلیونها سال تکامل وجود داشت و بسیاری از شاخههای جانوری در واقع در طول پرکامبرین از هم جدا شدند. موجودات کامبرین از آسمان ظاهر نمیشدند. فسیلهایی از موجودات قبل از کامبرین پیدا شده که نشان میدهد تقریباً ۵۷۵ میلیون سال پیش اجداد موجودات دوران کامبرین در زمین زندگی میکردند. یک فسیل ۵۵۰ میلیون ساله جانوری به نام Clodina سوراخ روی یک صدف را نشان میدهد که به احتمال زیاد ناشی از مورد حمله قرار گرفتن توسط یک شکارچی بوده.
تغییر ناگهانی عصر کامبرین به بیان نسبی برای روند تکامل چندان هم ناگهانی نبوده. تغییرات دوران کامبرین طی یک شبانه روز یا حتی هزاران سال رخ نداده بلکه در طی چندین میلیون سال که تعداد زیادی از نسلهای متوالی موجودات آن دوران را در بر میگرفته، رخ داده است.
[رفرنس 📚]
https://www.scientificamerican.com/article/what-sparked-the-cambrian-explosion1/
https://www.nhm.ac.uk/discover/news/2019/february/the-cambrian-explosion-was-far-shorter-than-thought.html
https://evolution.berkeley.edu/the-cambrian-explosion/
https://www.britannica.com/science/Cambrian-explosion
https://biologos.org/common-questions/does-the-cambrian-explosion-pose-a-challenge-to-evolution
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
حتما توجه کنید که انفجار کامبرین هرگز پیدایش ناگهانی نبوده بلکه تکاملی کلان، اما در مقایسه با دیگر روند های تکاملی کوتاه مدت تر بوده!
Fossil Archive
Photo
انفجار کامبرین چه بود و چه اتفاقی در این دوره از حیات رخ داد؟ (بخش دوم)
موجود درون تصویر، Anomalocaris، یکی از موجودات مشهور دوران پالئوزوئیک در دورهی کامبرین است. این موجود در حدود نیم میلیارد سال پیش زندگی میکرده و تقریباً یک متر طول داشته. این موجود یک شکارچی بوده چون قطعات بدن یک Trilobite نیز در مدفوع فسیل شده یافت شده است که بزرگتر از آن است که توسط هر حیوان دیگری ساخته شده باشد. هرچند احتمالا طعمه های نرم بدن تر را هم مورد هدف قرار میداده.
از آنجایی که کپیهای مکرر بسیاری از اندامهای بندپایان را میتوان در بدنهای تقسیمبندی شده آنها یافت، پی بردن به اینکه Anomalocaris یک بندپاست بدیهیست. ما میدانیم که Lenisicaris از اجداد Anomalocaris بوده و Shucaris از اقوام نزدیک این دو گونه بود. این نشان میدهد که انفجار کامبرین روندی تدریجی بوده و ناگهانی بودن آن صرفا به معنای این است که در تاریخ کرهی زمین نسبت به روند های تکاملی دیگر مانند روند تکاملی دایناسورها، کوتاه است.
[رفرنس 📚]
https://www.nationalgeographic.com/science/article/anomalocaris-sharp-eyes-predator
https://www.sci.news/paleontology/stanleycaris-hirpex-10988.html
https://www.nature.com/articles/nature10689
💢 بسیاری از فسیلهای مشهور کامبرین (از جمله فسیلهای مربوط به اولین جانوران دارای اسکلت سخت معدنی) با اغلب جانوران امروزی کاملاً متفاوت هستند! با این حال فسیل شناسان نشان دادند که سنگوارههای مختلف کامبرین از اعضای شاخههای جانوران زنده امروزی و یا حداقل از خویشاوندان نزدیک آنها هستند و به طور خاص اغلب فسیلهای به دست آمده از این دوران متعلق به Bilateria است.
• در دوره کامبرین همانطور که در پیش گفته شده طیف متنوعی از موجودات تکامل پیدا کردند که فسیل هایشان در منطقه Burgess Shale در کانادا دیده شدهاند. این جانوران شامل Pikaia، Hallucigenia، Anomalocaris و در نهایت Marella!
• یکی دیگر از گروههایی که در طی دوره کامبرین تکامل پیدا کردند، Cephalopodها بودند. به نقل از جلد چهارم کتاب مرجع بیولوژی کمپبل : Cephalopodها شکارچیانی فعال و آبزی هستند. آنها از بازوها برای گرفتن طعمه و همچنین از آرواره منقار مانند خود برای تزریق سم بیحس کننده به طعمه استفاده میکنند.
در اواخر دوره کامبرین یعنی حدود ۴۹۷ میلیون سال پیش، این گروه از موجودات تکامل پیدا کردند و بهتر است بگوییم اجداد اختاپوسها و اسکوئیدها احتمالاً نرمتنان صدف داری بودند که روش زندگی شکاری را در پیش گرفته بودند. و در طول تکامل صدف محکم آنها از بین رفت اما گروهی دیگر از Cephalopodها، صدفهایشان را از دست نداده و Ammonite نام گرفتند که اندازههای متفاوتی داشتند و در نهایت اکثر آنها به همراه دایناسورها حدود ۶۶ میلیون سال پیش منقرض شدند.
-البرز امیدی
موجود درون تصویر، Anomalocaris، یکی از موجودات مشهور دوران پالئوزوئیک در دورهی کامبرین است. این موجود در حدود نیم میلیارد سال پیش زندگی میکرده و تقریباً یک متر طول داشته. این موجود یک شکارچی بوده چون قطعات بدن یک Trilobite نیز در مدفوع فسیل شده یافت شده است که بزرگتر از آن است که توسط هر حیوان دیگری ساخته شده باشد. هرچند احتمالا طعمه های نرم بدن تر را هم مورد هدف قرار میداده.
از آنجایی که کپیهای مکرر بسیاری از اندامهای بندپایان را میتوان در بدنهای تقسیمبندی شده آنها یافت، پی بردن به اینکه Anomalocaris یک بندپاست بدیهیست. ما میدانیم که Lenisicaris از اجداد Anomalocaris بوده و Shucaris از اقوام نزدیک این دو گونه بود. این نشان میدهد که انفجار کامبرین روندی تدریجی بوده و ناگهانی بودن آن صرفا به معنای این است که در تاریخ کرهی زمین نسبت به روند های تکاملی دیگر مانند روند تکاملی دایناسورها، کوتاه است.
[رفرنس 📚]
https://www.nationalgeographic.com/science/article/anomalocaris-sharp-eyes-predator
https://www.sci.news/paleontology/stanleycaris-hirpex-10988.html
https://www.nature.com/articles/nature10689
💢 بسیاری از فسیلهای مشهور کامبرین (از جمله فسیلهای مربوط به اولین جانوران دارای اسکلت سخت معدنی) با اغلب جانوران امروزی کاملاً متفاوت هستند! با این حال فسیل شناسان نشان دادند که سنگوارههای مختلف کامبرین از اعضای شاخههای جانوران زنده امروزی و یا حداقل از خویشاوندان نزدیک آنها هستند و به طور خاص اغلب فسیلهای به دست آمده از این دوران متعلق به Bilateria است.
• در دوره کامبرین همانطور که در پیش گفته شده طیف متنوعی از موجودات تکامل پیدا کردند که فسیل هایشان در منطقه Burgess Shale در کانادا دیده شدهاند. این جانوران شامل Pikaia، Hallucigenia، Anomalocaris و در نهایت Marella!
• یکی دیگر از گروههایی که در طی دوره کامبرین تکامل پیدا کردند، Cephalopodها بودند. به نقل از جلد چهارم کتاب مرجع بیولوژی کمپبل : Cephalopodها شکارچیانی فعال و آبزی هستند. آنها از بازوها برای گرفتن طعمه و همچنین از آرواره منقار مانند خود برای تزریق سم بیحس کننده به طعمه استفاده میکنند.
در اواخر دوره کامبرین یعنی حدود ۴۹۷ میلیون سال پیش، این گروه از موجودات تکامل پیدا کردند و بهتر است بگوییم اجداد اختاپوسها و اسکوئیدها احتمالاً نرمتنان صدف داری بودند که روش زندگی شکاری را در پیش گرفته بودند. و در طول تکامل صدف محکم آنها از بین رفت اما گروهی دیگر از Cephalopodها، صدفهایشان را از دست نداده و Ammonite نام گرفتند که اندازههای متفاوتی داشتند و در نهایت اکثر آنها به همراه دایناسورها حدود ۶۶ میلیون سال پیش منقرض شدند.
-البرز امیدی
فرگشت چیست؟ تکامل فرایندی است که منجر به تغییراتی در مواد ژنتیکی یک جمعیت در طول زمان میشود. فرایندهای تکاملی هم به تغییرات در تنوع ژنتیکی و هم به تغییرات در فراوانی آلل در طول زمان بستگی دارند.
[رفرنس📚]
https://www.nature.com/scitable/definition/evolution-78/
علم تکامل چیست؟ مطالعه علم تکامل میتواند درک ما از موضوع تاریخ طبیعت را کاملاً متحول کند چون تکامل به نوعی تاریخ همه موجودات زنده روی زمین است. و مقیاس زمانی برای درک این تاریخ بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما برای مطالعه تاریخ بشر تنها میتوانیم درک کنیم.
[رفرنس📚]
https://www.genome.gov/genetics-glossary/Evolution
تکامل در ارتباط با ژنومیک چیست؟ به فرایندی اطلاق میشود که در آن موجودات زنده در طول زمان از تغییرات در ژنوم دچار تحولاتی میشوند که چنین تغییرات تکاملی ناشی از جهشهایی است که تنوع ژنومی ایجاد میکند و باعث ایجاد افرادی میشود که عملکردهای بیولوژیکی یا فیزیکی آنها تغییر میکند.
[رفرنس📚]
https://www.genome.gov/genetics-glossary/Evolution
طبق فرگشت/تکامل : تمام زندگی روی زمین یک نیای مشترک دارد همانطور که شما و پسرعموهایتان یک مادربزرگ مشترک دارید. در فرایند انتخاب طبیعی این جد مشترک باعث پیدایش گونههای متنوعی شد که امروزه در فسیلها و اطراف خود مستند شدهاند.
[رفرنس📚]
https://evolution.berkeley.edu/evolution-101/an-introduction-to-evolution/
روند تکامل : تصور کنید یک جمعیت از تمساحها در یک منطقه زندگی میکند. پس از مدتی فصل خشکسالی فرا میرسد و فقط تمساحهایی توانایی زنده ماندن را دارند که ژنهای مقابله با خشکی را دارند. پس در نسلهای بعدی تعداد تمساحهای مقاوم به خشکسالی بیشتر میشود.
مدارک تکامل : خیل عظیمی از شواهد فسیلی و ژنتیکی که پیش از این در مطالبی سوابق فسیلی و همخوانیهای ژنتیکی به آنها پرداختیم از نظریه تکامل پشتیبانی میکنند.
ایده اصلی فرگشت : تغییر و تحول گونه ها (نه تعیین منشأ حیات)
تکامل مدولار چیست؟
تکامل مدولار فرآیندی است که در آن صفات مختلف موجود در یک ارگانیسم یا دودمان با سرعت های متفاوت و اغلب مستقل از یکدیگر تکامل می یابند. این بدان معناست که همه صفات به طور هماهنگ تکامل نمییابند.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
[رفرنس📚]
https://www.nature.com/scitable/definition/evolution-78/
علم تکامل چیست؟ مطالعه علم تکامل میتواند درک ما از موضوع تاریخ طبیعت را کاملاً متحول کند چون تکامل به نوعی تاریخ همه موجودات زنده روی زمین است. و مقیاس زمانی برای درک این تاریخ بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما برای مطالعه تاریخ بشر تنها میتوانیم درک کنیم.
[رفرنس📚]
https://www.genome.gov/genetics-glossary/Evolution
تکامل در ارتباط با ژنومیک چیست؟ به فرایندی اطلاق میشود که در آن موجودات زنده در طول زمان از تغییرات در ژنوم دچار تحولاتی میشوند که چنین تغییرات تکاملی ناشی از جهشهایی است که تنوع ژنومی ایجاد میکند و باعث ایجاد افرادی میشود که عملکردهای بیولوژیکی یا فیزیکی آنها تغییر میکند.
[رفرنس📚]
https://www.genome.gov/genetics-glossary/Evolution
طبق فرگشت/تکامل : تمام زندگی روی زمین یک نیای مشترک دارد همانطور که شما و پسرعموهایتان یک مادربزرگ مشترک دارید. در فرایند انتخاب طبیعی این جد مشترک باعث پیدایش گونههای متنوعی شد که امروزه در فسیلها و اطراف خود مستند شدهاند.
[رفرنس📚]
https://evolution.berkeley.edu/evolution-101/an-introduction-to-evolution/
روند تکامل : تصور کنید یک جمعیت از تمساحها در یک منطقه زندگی میکند. پس از مدتی فصل خشکسالی فرا میرسد و فقط تمساحهایی توانایی زنده ماندن را دارند که ژنهای مقابله با خشکی را دارند. پس در نسلهای بعدی تعداد تمساحهای مقاوم به خشکسالی بیشتر میشود.
مدارک تکامل : خیل عظیمی از شواهد فسیلی و ژنتیکی که پیش از این در مطالبی سوابق فسیلی و همخوانیهای ژنتیکی به آنها پرداختیم از نظریه تکامل پشتیبانی میکنند.
ایده اصلی فرگشت : تغییر و تحول گونه ها (نه تعیین منشأ حیات)
تکامل مدولار چیست؟
تکامل مدولار فرآیندی است که در آن صفات مختلف موجود در یک ارگانیسم یا دودمان با سرعت های متفاوت و اغلب مستقل از یکدیگر تکامل می یابند. این بدان معناست که همه صفات به طور هماهنگ تکامل نمییابند.
تکامل مدولار در Darwinopterus
گونه ای از pterosaurها به نام Darwinopterus از اواسط دورهی ژوراسیک با قدمتی حدود ۱۶۰ میلیون سال، به ما نشان داد که Pterodactyloida از طریق تکامل مدولار از Rhamphorhynchoidea ابتدایی تر تکامل یافته اند. به عبارت دیگر، بهجای تغییر تدریجی از یک نوع بدن به نوع دیگر، جنبههای مختلف آناتومی Pterodactyloida به صورت غیر سیستماتیک پدید آمده و گونههایی را با ترکیبهای متمایز از ویژگیهای اولیه تکامل دادند.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
حیات روی کره زمین چگونه آغاز شد؟
🦠 منشا اصلی حیات را نمیتوان فعلاً به طور دقیق تاریخ گذاری کرد اما شواهدی از فسیل ها وجود دارد که موجودات باکتری مانند، حدود ۳/۸ میلیارد سال پیش روی زمین زندگی میکردند. این موجودات اولیه باید سادهتر از موجودات زنده امروزی بوده باشند علاوه بر این، قبل از اولین موجودات زنده باید ساختارهایی وجود داشته باشند که نتوان آنها را «زنده» خطاب کرد اما از اجزای موجودات زنده باشد. امروزه همه مجاز زنده اطلاعات ژنتیکی خود را از دو نوع مولکول DNA و RNA ذخیره کرده و انتقال میدهند.
آزمایشهایی که که با شبیه سازی شرایط اولیه زمین در آزمایشگاه انجام شدند منجر به تولید برخی از اجزای شیمیایی پروتئینها، DNA و RNA شدند. میلر و یوری سعی کردند شرایط محیط ابتدایی زمین را در ظروف آزمایشگاهی باز تولید کنند. آنها درون ظروف شیشهای آب ریختند و جوی از آمونیاک را با متان، آب و هیدروژن مخلوط کردند. در ادامه به طور مستمر گازها و آب را حرارت دادند و مخلوط کردند و در همین حال با جرقههای الکتریکی، رعد و برقها را بازسازی میکردند و به این سامانه انرژی میافزودند.
نتیجه کار آنها شگفت انگیز بود. در طی چند روز آب قهوهای شد و تجزیه و تحلیل شیمیایی، حضور آمینو اسیدها چه سنگ بنای پروتئین هستند را آشکار کرد. اما آزمایشهای بعدی با دیگر ترکیبات گازها یا تابش فرابنفش هم نتایج مشابهی در بر داشت. آمینو اسیدها و قندها و دیگر مولکولهای لازم برای حیات در هر آزمایش تولید میشدند.
اما تمام پیچیدگی حیات توسط آزمایشهای میلر و یوری قابل توضیح نیست! در عوض زندگی تقریباً به طور قطع در یک سری مراحل کوچک سرچشمه میگیرد که هر کدام بر اساس پیچیدگیهایی که قبلاً تکامل یافته بودند بنا میشد.
1⃣ مولکولهای عالی ساده شبیه به نوکلئوتید، باید در منشا حیات نقش داشته باشند و آزمایشها نشان میدهد که مولکولهای عالی میتوانند در جو اولیه زمین سنتز شده و به اقیانوسها باریده شده باشند.
2⃣ همه موجودات زنده تولید مثل میکنند و از مواد ژنتیکی خود کپی میکنند و آنها را به فرزندان خود منتقل میکنند بنابراین توانایی کپی کردن مولکولهایی که اطلاعات ژنتیکی را رمزگذاری میکنند گامی کلیدی در پیدایش حیات است و بدون آن زندگی نمیتوانست وجود داشته باشد. مولکول RNA ابتدا به شکل یک مولکول خود تکثیر کننده که میتواند خودش را کپی کند تکامل یافته است.
هنگامی که یک مولکول خود تکثیر کننده اولیه شکل گرفت برخی از انواع این تکثیرگرهای اولیه بهتر از بقیه کار خود را در کپیبرداری انجام میدادند و فرزندان بیشتری تولید میکردند. از طریق این فرایند و انتخاب طبیعی پیوسته، تغییرات کوچکی در مولکولهای در حال تکثیر در نهایت تا زمانی که یک سیستم تکرار شونده پایدار و کارآمد تکامل یافت، انباشته شد.
4⃣ برخی از سلولها شروع به تکامل فرایندهای متابولیک مدرن کردند و از آنهایی که اشکال قدیمیتر متابولیسم داشتند در رقابت پیشی گرفتند!
5⃣ در اوایل ۲ میلیارد سال پیش برخی از سلولها پس از تکثیر، مسیر جداگانه خود را متوقف کردند و جهت عملکردهای تخصصی تکامل یافتند. آنها اولین نسل موجودات زنده چند سلولی زمین مانند جلبک قرمز با قدمت ۱/۲ میلیارد را پدید آوردند.
[رفرنس 📚]
https://evolution.berkeley.edu/from-soup-to-cells-the-origin-of-life/how-did-life-originate/
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK230211/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
🦠 منشا اصلی حیات را نمیتوان فعلاً به طور دقیق تاریخ گذاری کرد اما شواهدی از فسیل ها وجود دارد که موجودات باکتری مانند، حدود ۳/۸ میلیارد سال پیش روی زمین زندگی میکردند. این موجودات اولیه باید سادهتر از موجودات زنده امروزی بوده باشند علاوه بر این، قبل از اولین موجودات زنده باید ساختارهایی وجود داشته باشند که نتوان آنها را «زنده» خطاب کرد اما از اجزای موجودات زنده باشد. امروزه همه مجاز زنده اطلاعات ژنتیکی خود را از دو نوع مولکول DNA و RNA ذخیره کرده و انتقال میدهند.
آزمایشهایی که که با شبیه سازی شرایط اولیه زمین در آزمایشگاه انجام شدند منجر به تولید برخی از اجزای شیمیایی پروتئینها، DNA و RNA شدند. میلر و یوری سعی کردند شرایط محیط ابتدایی زمین را در ظروف آزمایشگاهی باز تولید کنند. آنها درون ظروف شیشهای آب ریختند و جوی از آمونیاک را با متان، آب و هیدروژن مخلوط کردند. در ادامه به طور مستمر گازها و آب را حرارت دادند و مخلوط کردند و در همین حال با جرقههای الکتریکی، رعد و برقها را بازسازی میکردند و به این سامانه انرژی میافزودند.
نتیجه کار آنها شگفت انگیز بود. در طی چند روز آب قهوهای شد و تجزیه و تحلیل شیمیایی، حضور آمینو اسیدها چه سنگ بنای پروتئین هستند را آشکار کرد. اما آزمایشهای بعدی با دیگر ترکیبات گازها یا تابش فرابنفش هم نتایج مشابهی در بر داشت. آمینو اسیدها و قندها و دیگر مولکولهای لازم برای حیات در هر آزمایش تولید میشدند.
اما تمام پیچیدگی حیات توسط آزمایشهای میلر و یوری قابل توضیح نیست! در عوض زندگی تقریباً به طور قطع در یک سری مراحل کوچک سرچشمه میگیرد که هر کدام بر اساس پیچیدگیهایی که قبلاً تکامل یافته بودند بنا میشد.
1⃣ مولکولهای عالی ساده شبیه به نوکلئوتید، باید در منشا حیات نقش داشته باشند و آزمایشها نشان میدهد که مولکولهای عالی میتوانند در جو اولیه زمین سنتز شده و به اقیانوسها باریده شده باشند.
2⃣ همه موجودات زنده تولید مثل میکنند و از مواد ژنتیکی خود کپی میکنند و آنها را به فرزندان خود منتقل میکنند بنابراین توانایی کپی کردن مولکولهایی که اطلاعات ژنتیکی را رمزگذاری میکنند گامی کلیدی در پیدایش حیات است و بدون آن زندگی نمیتوانست وجود داشته باشد. مولکول RNA ابتدا به شکل یک مولکول خود تکثیر کننده که میتواند خودش را کپی کند تکامل یافته است.
هنگامی که یک مولکول خود تکثیر کننده اولیه شکل گرفت برخی از انواع این تکثیرگرهای اولیه بهتر از بقیه کار خود را در کپیبرداری انجام میدادند و فرزندان بیشتری تولید میکردند. از طریق این فرایند و انتخاب طبیعی پیوسته، تغییرات کوچکی در مولکولهای در حال تکثیر در نهایت تا زمانی که یک سیستم تکرار شونده پایدار و کارآمد تکامل یافت، انباشته شد.
4⃣ برخی از سلولها شروع به تکامل فرایندهای متابولیک مدرن کردند و از آنهایی که اشکال قدیمیتر متابولیسم داشتند در رقابت پیشی گرفتند!
5⃣ در اوایل ۲ میلیارد سال پیش برخی از سلولها پس از تکثیر، مسیر جداگانه خود را متوقف کردند و جهت عملکردهای تخصصی تکامل یافتند. آنها اولین نسل موجودات زنده چند سلولی زمین مانند جلبک قرمز با قدمت ۱/۲ میلیارد را پدید آوردند.
[رفرنس 📚]
https://evolution.berkeley.edu/from-soup-to-cells-the-origin-of-life/how-did-life-originate/
https://www.ncbi.nlm.nih.gov/books/NBK230211/
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
Fossil Archive
حیات روی کره زمین چگونه آغاز شد؟ 🦠 منشا اصلی حیات را نمیتوان فعلاً به طور دقیق تاریخ گذاری کرد اما شواهدی از فسیل ها وجود دارد که موجودات باکتری مانند، حدود ۳/۸ میلیارد سال پیش روی زمین زندگی میکردند. این موجودات اولیه باید سادهتر از موجودات زنده امروزی…
فسیل جلبک قرمز با نام علمی Bangiomorpha pubescens
اولین نسل از موجودات چند سلولی در زمین
اولین نسل از موجودات چند سلولی در زمین
آخرین جد مشترک انسان ها و میمون ها شبیه گوریل یا شامپانزه بود
⭕️ میمون های آفریقایی ذکر شده در متن در واقع نخستی سانان ماقبل تاریخ اهل آفریقا هستند
انسان ها از نزدیک ترین خویشاوندان میمون های آفریقایی ما در حدود ۶ تا ۷ میلیون سال پیش جدا شدند. ما ویژگی هایی داریم که به وضوح ما را با میمون های آفریقایی مرتبط می کند، اما از طرفی دیگر نیز ویژگی هایی داریم که ابتدایی تر به نظر می رسند.
دانشمندان به دقت فسیل ها را مطالعه می کنند تا مشخص کنند آخرین جد مشترک انسان و میمون های آفریقایی چگونه بوده است. این جد مشترک، گونه ای به نام Paranthropus معرفی شده است، که انسانگونهای با قدمت بین ۲ تا ۱/۴ میلیون سال اهل جنوب صحرای آفریقا بوده.
به نظر میرسد که شکل شانه تغییرات رفتار انسان اولیه مانند کاهش بالا روندگی و در عین حال افزایش استفاده از ابزار را دنبال میکند. شانههای میمونهای آفریقایی از یک تیغه مالهای شکل و یک ستون فقرات دسته مانند تشکیل شده است که مفصل را با بازو به سمت جمجمه هدایت میکند و به بازوها هنگام بالا رفتن یا تاب خوردن از میان شاخهها برتری میدهد.
در مقابل، ستون فقرات کتف میمون ها بیشتر به سمت پایین است. در انسان، این ویژگی حتی بارزتر است، که نشان دهنده رفتارهایی مانند ساخت ابزار سنگی و پرتاب با سرعت بالا است. دانشمندان دریافتند که شکل شانه و جهت جانبی Homo sapiens های مدرن از لحاظ آناتومی با اورانگوتان ها و شکل تیغه کتف با میمون های آفریقایی مشترک است.
⁉️نسب انسان چگونه تکامل یافت و نیای مشترک انسانهای امروزی در کجا شکل گرفت، شانهای مانند ما؟
برای یافتن این موضوع، محققان دو اجداد اولیه انسان Australopithecus afarensis و Australopithecus sediba و همچنین هومو ارگاستر و Neanderthal را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند تا ببینند آنها در همین طیف شانه قرار دارند یا خیر! نتایج نشان داد که Australopithecus حد واسطی بین نخستی های آفریقایی ماقبل تاریخ و انسان هستند. شانه Australopithecus afarensis بیشتر شبیه یک نخستی آفریقایی بود تا یک انسان، و Australopithecus sediba به انسان نزدیکتر بود تا یک میمون.
https://www.sci.news/othersciences/anthropology/science-homo-pan-last-common-ancestor-03220.html
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
⭕️ میمون های آفریقایی ذکر شده در متن در واقع نخستی سانان ماقبل تاریخ اهل آفریقا هستند
انسان ها از نزدیک ترین خویشاوندان میمون های آفریقایی ما در حدود ۶ تا ۷ میلیون سال پیش جدا شدند. ما ویژگی هایی داریم که به وضوح ما را با میمون های آفریقایی مرتبط می کند، اما از طرفی دیگر نیز ویژگی هایی داریم که ابتدایی تر به نظر می رسند.
دانشمندان به دقت فسیل ها را مطالعه می کنند تا مشخص کنند آخرین جد مشترک انسان و میمون های آفریقایی چگونه بوده است. این جد مشترک، گونه ای به نام Paranthropus معرفی شده است، که انسانگونهای با قدمت بین ۲ تا ۱/۴ میلیون سال اهل جنوب صحرای آفریقا بوده.
به نظر میرسد که شکل شانه تغییرات رفتار انسان اولیه مانند کاهش بالا روندگی و در عین حال افزایش استفاده از ابزار را دنبال میکند. شانههای میمونهای آفریقایی از یک تیغه مالهای شکل و یک ستون فقرات دسته مانند تشکیل شده است که مفصل را با بازو به سمت جمجمه هدایت میکند و به بازوها هنگام بالا رفتن یا تاب خوردن از میان شاخهها برتری میدهد.
در مقابل، ستون فقرات کتف میمون ها بیشتر به سمت پایین است. در انسان، این ویژگی حتی بارزتر است، که نشان دهنده رفتارهایی مانند ساخت ابزار سنگی و پرتاب با سرعت بالا است. دانشمندان دریافتند که شکل شانه و جهت جانبی Homo sapiens های مدرن از لحاظ آناتومی با اورانگوتان ها و شکل تیغه کتف با میمون های آفریقایی مشترک است.
⁉️نسب انسان چگونه تکامل یافت و نیای مشترک انسانهای امروزی در کجا شکل گرفت، شانهای مانند ما؟
برای یافتن این موضوع، محققان دو اجداد اولیه انسان Australopithecus afarensis و Australopithecus sediba و همچنین هومو ارگاستر و Neanderthal را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند تا ببینند آنها در همین طیف شانه قرار دارند یا خیر! نتایج نشان داد که Australopithecus حد واسطی بین نخستی های آفریقایی ماقبل تاریخ و انسان هستند. شانه Australopithecus afarensis بیشتر شبیه یک نخستی آفریقایی بود تا یک انسان، و Australopithecus sediba به انسان نزدیکتر بود تا یک میمون.
🔹دکتر Zeray Alemseged از آکادمی علوم کالیفرنیا، یکی از نویسندگان این مقاله توضیح داد: این یک نخستی به وضوح در راه انسان شدن است.[رفرنس 📚]
https://www.sci.news/othersciences/anthropology/science-homo-pan-last-common-ancestor-03220.html
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution