مطالعات جدید حدود ۵۰ خویشاوند پنهان برای Pterodactylus را معرفی میکنند.
تقریباً ۲۵۰ سال پیش، اولین فسیل pterosaur در معدنی در شمال باواریا پیدا شد. این فسیل ۱۵۰ میلیون ساله که Pterodactylus نام دارد، اولین شواهد را برای وجود گروهی شگفت انگیز از خزندگان پرواز کننده که آسمان مزوزوئیک را پر کردهاند، ارائه کرد. موجوداتی بر فراز سر آسمان ها با بالهایی که میتوانستند به بزرگی ۱۰ متر یا بیشتر باشند. در حالی که این اولین pterosaur فقط به اندازه یک کبوتر بود، اما درک ما از زندگی ماقبل تاریخ را کاملاً تغییر داد.
درواقع، Pterodactylus علیرغم اینکه Pterodactyl اصلی بود، خیلی زود به معنای واقعی کلمه تحت الشعاع pterosaur های عظیمی مانند Pteranodon و Quetzalcoatlos قرار گرفت که توجه مردم را به خود جلب کردند. اما Pterodactylus در میان دانشمندان pterosaur مورد علاقه باقی ماند.
https://www.google.com/amp/s/phys.org/news/2024-12-family-reunion-million-years-paleontologists.amp
-البرز امیدی
تقریباً ۲۵۰ سال پیش، اولین فسیل pterosaur در معدنی در شمال باواریا پیدا شد. این فسیل ۱۵۰ میلیون ساله که Pterodactylus نام دارد، اولین شواهد را برای وجود گروهی شگفت انگیز از خزندگان پرواز کننده که آسمان مزوزوئیک را پر کردهاند، ارائه کرد. موجوداتی بر فراز سر آسمان ها با بالهایی که میتوانستند به بزرگی ۱۰ متر یا بیشتر باشند. در حالی که این اولین pterosaur فقط به اندازه یک کبوتر بود، اما درک ما از زندگی ماقبل تاریخ را کاملاً تغییر داد.
درواقع، Pterodactylus علیرغم اینکه Pterodactyl اصلی بود، خیلی زود به معنای واقعی کلمه تحت الشعاع pterosaur های عظیمی مانند Pteranodon و Quetzalcoatlos قرار گرفت که توجه مردم را به خود جلب کردند. اما Pterodactylus در میان دانشمندان pterosaur مورد علاقه باقی ماند.
https://www.google.com/amp/s/phys.org/news/2024-12-family-reunion-million-years-paleontologists.amp
-البرز امیدی
کشف گونهی جدیدی از Pterosaur ها در آرژانتین کنونی با قدمت بیش از ۱۷۴ میلیون سال (دورهی ژوراسیک)!
این گونهی شگفت انگیز عضوی از Monofenestrata است، کلاد بزرگی از Pterosaurها متشکل از Darwinoptera، Anurognathidae و Pterodactyloidea. گروه pterosaurها اولین گروه تتراپودهای فعال در پرواز بودند و در طول مزوزوئیک بسیار تنوع یافته و به توزیع جهانی از تریاس تا کرتاسه رسیدند. در طی آن زمان، برخی از آنها از شکل بدنی غیر Monofenestrata به سبک بدنی Pterodactyloideaها تکامل یافت.
این رویداد تکاملی در سالهای اخیر با شناسایی کلاد Darwinoptera، که عمدتاً بهعنوان Monofenestrataهای واسطه در نظر گرفته میشوند کشف شده است. در کل میتوان دریافت که رکورد فسیلی از pterosaur ها در نیمکرهی شمالی غنی تر از رکورد فسیلی آنها در نیمکرهی جنوبی است.
https://www.sci.news/paleontology/melkamter-pateko-13528.html
- البرز امیدی
این گونهی شگفت انگیز عضوی از Monofenestrata است، کلاد بزرگی از Pterosaurها متشکل از Darwinoptera، Anurognathidae و Pterodactyloidea. گروه pterosaurها اولین گروه تتراپودهای فعال در پرواز بودند و در طول مزوزوئیک بسیار تنوع یافته و به توزیع جهانی از تریاس تا کرتاسه رسیدند. در طی آن زمان، برخی از آنها از شکل بدنی غیر Monofenestrata به سبک بدنی Pterodactyloideaها تکامل یافت.
این رویداد تکاملی در سالهای اخیر با شناسایی کلاد Darwinoptera، که عمدتاً بهعنوان Monofenestrataهای واسطه در نظر گرفته میشوند کشف شده است. در کل میتوان دریافت که رکورد فسیلی از pterosaur ها در نیمکرهی شمالی غنی تر از رکورد فسیلی آنها در نیمکرهی جنوبی است.
https://www.sci.news/paleontology/melkamter-pateko-13528.html
- البرز امیدی
⁉️چگونه سن فسیلها را تشخیص میدهیم؟
ما میدانیم که Tyrannosaurus rex، تروپاد غولپیکر حدودا ۱۲ متری، شکارچی راس هرمی منطقهی آمریکای شمالی در دورهی کرتاسه و مالک قدرتمندترین آروارهی تاریخ، حدود ۷۲ تا ۶۶ میلیون سال پیش روی زمین پیاده روی میکرده. اما این اعداد چگونه به دست آمدند؟ از طریق تعیین سن مطلق، یا همان تاریخ گذاریهای رادیومتریک ما میتوانیم سن واقعی فسیلهای این موجودات را مشخص کنیم. اما این کار به کمک عناصر پرتوزا که مداوماً در حال واپاشی هستند صورت میگیرد. هر کدام از این عناصر پرتوزا با سرعتی ثابت در حال واپاشی هستند که نیمی از آنها در یک بازه زمانی مخصوص پایدار میشود. این بازه زمانی که در آن نیمی از عنصر پرتوزا به پایدار بدل میشود نیم عمر آن ایزوتوپ نام دارد.
● در اتمسفر کره زمین به دلیل واکنشها، ایزوتوپ کربن ۱۴ با نیمه عمر ۵۷۳۰ سال تولید میشود. ایزوتوپ کربن ۱۴ در حالت پایدار به عنصر نیتروژن ۱۴ تبدیل میشود اما در این میان میتواند به بدن موجودات زنده هم وارد شود. یعنی در طی ۵۷۳۰ سال، ۵۰ درصد از مقادیر کربن ۱۴، پایدار شده، و در طی ۱۱۴۶۰ سال ۵۰ درصد از ۵۰ درصد باقی مانده، یعنی ۲۵ درصد از مقدار اولیه کربن ۱۴، اکنون در کنار ۵۰ درصد قبلی، به نیتروژن تبدیل شده. استفاده از کربن ۱۴ برای فسیل های انسانی و برخی پستانداران از دوران سنوزوئیک مانند ماموت ها کارآمد است.
● اما برای تعیین سن فسیل هایی مانند فسیل دایناسورها و ... از عنصر پرتوزای دیگری استفاده میشود. برای مثال اورانیوم ۲۳۵ نیم عمری در حدود ۷۱۳ میلیون سال دارد که در حالت پایدار به عنوان سرب ۲۰۷ شناخته میشود. و برای فسیل یک دایناسور با قدمت ۶۶ میلیون سال، قطعا مقداری کمتر از ۵۰ درصد از اورانیوم، اکنون به سرب تبدیل شده.
⁉️ آیا امکان خطای محاسباتی در این میان وجود دارد؟
بله مانند هر محاسبهی دیگری تعیین سن فسیل ها هم ممکن است خطا داشته باشند اما خطای این محاسبات ۴۰ سال است.
عناصر مختلف نیمه عمر های مختلفی دارند برای مثال نیمه عمر بریلیم ۷ تنها ۵۳ روز است و ۱ و نیم درصد از آن، تنها ۱۹ ساعت است (و از آن در تعیین سن فسیل ها استفاده نمیشود). در حالی که نیمه عمر پتاسیم ۴۰ بیش از یک میلیارد سال است و ۱ و نیم درصد از آن، ۱۹ میلیون سال است.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
ما میدانیم که Tyrannosaurus rex، تروپاد غولپیکر حدودا ۱۲ متری، شکارچی راس هرمی منطقهی آمریکای شمالی در دورهی کرتاسه و مالک قدرتمندترین آروارهی تاریخ، حدود ۷۲ تا ۶۶ میلیون سال پیش روی زمین پیاده روی میکرده. اما این اعداد چگونه به دست آمدند؟ از طریق تعیین سن مطلق، یا همان تاریخ گذاریهای رادیومتریک ما میتوانیم سن واقعی فسیلهای این موجودات را مشخص کنیم. اما این کار به کمک عناصر پرتوزا که مداوماً در حال واپاشی هستند صورت میگیرد. هر کدام از این عناصر پرتوزا با سرعتی ثابت در حال واپاشی هستند که نیمی از آنها در یک بازه زمانی مخصوص پایدار میشود. این بازه زمانی که در آن نیمی از عنصر پرتوزا به پایدار بدل میشود نیم عمر آن ایزوتوپ نام دارد.
● در اتمسفر کره زمین به دلیل واکنشها، ایزوتوپ کربن ۱۴ با نیمه عمر ۵۷۳۰ سال تولید میشود. ایزوتوپ کربن ۱۴ در حالت پایدار به عنصر نیتروژن ۱۴ تبدیل میشود اما در این میان میتواند به بدن موجودات زنده هم وارد شود. یعنی در طی ۵۷۳۰ سال، ۵۰ درصد از مقادیر کربن ۱۴، پایدار شده، و در طی ۱۱۴۶۰ سال ۵۰ درصد از ۵۰ درصد باقی مانده، یعنی ۲۵ درصد از مقدار اولیه کربن ۱۴، اکنون در کنار ۵۰ درصد قبلی، به نیتروژن تبدیل شده. استفاده از کربن ۱۴ برای فسیل های انسانی و برخی پستانداران از دوران سنوزوئیک مانند ماموت ها کارآمد است.
● اما برای تعیین سن فسیل هایی مانند فسیل دایناسورها و ... از عنصر پرتوزای دیگری استفاده میشود. برای مثال اورانیوم ۲۳۵ نیم عمری در حدود ۷۱۳ میلیون سال دارد که در حالت پایدار به عنوان سرب ۲۰۷ شناخته میشود. و برای فسیل یک دایناسور با قدمت ۶۶ میلیون سال، قطعا مقداری کمتر از ۵۰ درصد از اورانیوم، اکنون به سرب تبدیل شده.
⁉️ آیا امکان خطای محاسباتی در این میان وجود دارد؟
بله مانند هر محاسبهی دیگری تعیین سن فسیل ها هم ممکن است خطا داشته باشند اما خطای این محاسبات ۴۰ سال است.
یعنی ممکن است فسیل کشف شده، ۴۰ سال قدیمی تر یا ۴۰ سال جدید تر باشد.
عناصر مختلف نیمه عمر های مختلفی دارند برای مثال نیمه عمر بریلیم ۷ تنها ۵۳ روز است و ۱ و نیم درصد از آن، تنها ۱۹ ساعت است (و از آن در تعیین سن فسیل ها استفاده نمیشود). در حالی که نیمه عمر پتاسیم ۴۰ بیش از یک میلیارد سال است و ۱ و نیم درصد از آن، ۱۹ میلیون سال است.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
بعضی از دودمانهای تکاملی روندی به سمت بزرگتر یا کوچکتر شدن اندازه بدن را نشان میدهند.
مانند تکامل اسب کنونی از جنس Equus که از دودمان Hyracotherium قسمت ۵۵ میلیون سال است. Hyracotherium تقریباً هم اندازه یک سگ بود و دارای ۴ انگشت در پای جلویی و سه انگشت در پای عقبی خود بود و دندانهایی داشت که برای خوردن شاخ و برگ بوتهها و درختان تکامل یافته بودند. اما اسبهای امروزی بزرگتر هستند و تنها یک انگشت در هر پا دارند و دارای دندانهایی هستند که برای چریدن در چمنزارها تکامل یافته است.
جنس Equus در یکمسیر مستقیم تکامل نیافته است بلکه تنها شاخه زنده یک درخت تکاملی پر انشعاب است. Equus در حقیقت از طریق مجموعهای از وقایع تکاملی گونه زایی پدید آمده است. سازگاریهای شعاعی متعددی در این مسیر رخ دادهاند ه همه آنها در راستای پدید آمدن اسبهای بزرگتر و تغییر شکل انگشتان و دندانها نبودند. به عنوان مثال تنها موجودات مشتق شده از Parahippus، دندان هایی برای چریدن داشتند و موجودات انشعاب یافته از Miohippus، اکنون همگی منقرض شده و برای ۳۵ میلیون سال، چند انگشتی و شاخ و برگ خوار باقی ماندند.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
مانند تکامل اسب کنونی از جنس Equus که از دودمان Hyracotherium قسمت ۵۵ میلیون سال است. Hyracotherium تقریباً هم اندازه یک سگ بود و دارای ۴ انگشت در پای جلویی و سه انگشت در پای عقبی خود بود و دندانهایی داشت که برای خوردن شاخ و برگ بوتهها و درختان تکامل یافته بودند. اما اسبهای امروزی بزرگتر هستند و تنها یک انگشت در هر پا دارند و دارای دندانهایی هستند که برای چریدن در چمنزارها تکامل یافته است.
جنس Equus در یک
تصویر: مسیر زرد رنگی که توالی اسبهای فسیلی حد واسط بین اسبهای امروزی و جد ۵۵ میلیون ساله آنها یعنی Hyracotherium را دنبال میکند، موجب کج فهمی در مورد سیر تدریجی تکامل اسبها به سمت اندازه بزرگتر و تغییرات آنها شده است.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
پیشرفت تکنیک CT scan به ما این امکان را داده تا اطلاعاتی راجع به مغز دایناسورها بدست بیاوریم. به کمک این تکنیک و دستگاههای مرتبط با آن، تفاوت های تراکم در جمجمه آشکار میشود. سپس بدین طریق میتوان مدلی سه بعدی از جمجمه را تصویر سازی کرد و حفرات درون آن را مورد بررسی قرار داد. حالا با بررسی قسمتی از جمجمه که در گذشته، جایگاه قرار گیری مغز در بدن جانور بوده، میتوانیم شکل مغز را دریابیم. با چنین روشی توانستیم به اطلاعاتی از مغز Tyrannosaurus rex دست پیدا کنیم. مغز این دایناسور نسبت به دنش بسیار کوچک به نظر میرسد اما میتوان گفت که برای یک خزنده تقریباً بزرگ بوده و بیشتر به مغز پرندگان شباهت داشته. (سلولهای مغز پرندگان کوچک هستند و اطلاعات فشردهتری را در خود ذخیره میکنند)
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
● پیازهای بویایی Tyrannosaurus rex در مقایسه با سایر تروپاد ها بزرگ تر بوده ← این به معنای بویایی قوی در این موجود است.
● مسیری که اعصاب بینایی، از چشم تا مغز طی میکردند هم اندازهی قابل توجهی داشته ← پس Tyrannosaurus rex از بینایی خوبی هم برخوردار بوده.
● ساختار صورتی رنگی که در تصویر وجود دارد ساختار گوش داخلی بوده که به صورت کانالهای حلقوی شکل قابل مشاهده است. همانند موجودات دیگر این ساختار در مغز Tyrannosaurus rex موجب احساس حرکت سر در فضا میشد ← در نتیجه دایناسور، میتوانست حرکات چشم و سر را کنترل و آنها را متناسب با یک دیگر تنظیم کند.💢 و این چنین، Tyrannosaurus rex به یک قاتل و شکارچی تمام عیار بدل گردید...
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
Forwarded from کانال فسیل شناسان ایران (Saeid Oftadeh)
20241231_175836.jpg
1.3 MB
International Chronostratighraphic Chart 2024
چندین میلیون سال پیش یک Tyrannosaurus rex در محیطی گلآلود قدم برداشت و اصولا اثر ردپای آن، روی گل باقی ماند و سپس زیر آفتاب خشک شد. در نهایت این ردپاهای خشک شده زیر رسوبات مدفون شدند. رفته رفته طی میلیونها سال لایههای رسوبات روی هم قرار گرفتند و دنیا ظاهری جدید پیدا کرد و دیگر خبری هم از دایناسورها نبود. حالا دیگر این رد پاها در عمق زمین مدفون شدند و محیط خارج روی آنها تاثیری ندارد. حالا طی فرسایش لایههای بالاتر رسوبات، رد پاها میتوانند نمایان شوند.
رد پاهای فسیلی همیشه نشان دهنده مسیر اصلی حرکت حیوانات نیست. چندین نوع مسیر فسیلی را میتوان از یک مرحله ایجاد کرد. در واقع فسیل رد پا که با قدم گذاشتن حیوان در رسوبات نرم باقی میماند مسیر واقعی نامیده میشود. گاهی در این میان جزئیاتی مانند آثار پوستی هم در مسیرهای واقعی حفظ میشوند. لایههای رسوب در زیر لایه مسیر واقعی که حیوان در آن قدم گذاشته است نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و فرورفتگی در این رسوبات که در اثر فشار وزن حیوان ایجاد میشود زیر خط نامیده میشود.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
رد پاهای فسیلی همیشه نشان دهنده مسیر اصلی حرکت حیوانات نیست. چندین نوع مسیر فسیلی را میتوان از یک مرحله ایجاد کرد. در واقع فسیل رد پا که با قدم گذاشتن حیوان در رسوبات نرم باقی میماند مسیر واقعی نامیده میشود. گاهی در این میان جزئیاتی مانند آثار پوستی هم در مسیرهای واقعی حفظ میشوند. لایههای رسوب در زیر لایه مسیر واقعی که حیوان در آن قدم گذاشته است نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و فرورفتگی در این رسوبات که در اثر فشار وزن حیوان ایجاد میشود زیر خط نامیده میشود.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
حالا که فسیلهایی از اثر پوستی Tyrannosaurus rex کشف کردیم واضح به نظر میرسد که حداقل بدن Tyrannosaurus rex، پوشیده از پر نبوده. البته این بدان معنا نیست که این موجود کاملاً بی پر بوده اما اگر پرهایی روی بدنش بوده احتمالاً تعداد کمی از آنها را روی ناحیه پشت گردن داشته. یا شاید در مقطعی از عمر خود هم بدنی پوشیده از پر داشته و پس از رسیدن به بلوغ به طرز قابل توجهی این ویژگی کاهش مییافته.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد Tyrannosaurideaهای اولیه بدنی پوشیده از پر داشتند که احتمالاً ابتداییتر از ساختار پر در پرندگان امروزی بوده باشد. اعضای این خانواده پرها را تکامل دادند اما در برخی گونهها مانند Tyrannosaurus rex و Tarbosaurus، آن را از دست دادند. وقتی حیوان توده بدنی بزرگتری پیدا کند باید بیشتر نگران خنک بودن بدنش باشد.
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
تجزیه و تحلیل داده های حاصل از جدول تودهی بدنی خانوادهی Tyrannosaurideaها نشان دهندهی اختلاف چشمگیر توده بدنی Tyrannosaurus rex با دیگر اعضای این خانواده است. ممکن است این نمودار را دیده باشید ولی تجزیه و تحلیل این نمودار میتواند بسیار مهم باشد. با بررسی این نمودار در مییابیم که توده بدنی T.Rex تا سن پنج سالگی با Dasplotosaurus، Gorgosaurus، و Albertosaurus برابر بوده و حتی تا مقداری پس از ۱۰ سالگی توده بدنی Dasplotosaurus از T.Rex بیشتر بوده. اما پیش از ۱۵ سالگی، تودهی بدنی T.Rex به طرز قابل توجهی افزایش مییافته و در نهایت در سن ۲۵ سالگی به ۶۰۰۰ کیلوگرم میرسید.
https://t.me/referenceevolution
با توجه به نمودار، رشد توده بدنی t.rex برخلاف دیگر گونه ها، دیرتر متوقف میشده.
همچنین این نمودار نشان میدهد که Gorgosaurus، و Albertosaurus تودهی بدنی نسبتا یکسانی داشتند. البته باید در نظر گرفت که در این میان Tyrannosaurideaهای دیگری مانند Tarbosaurus و Zhuchengtyrannus وجود داشتند که در این نمودار حضور ندارند. در حالی که توده بدنی آنها از Dasplotosaurus بیشتر و از T.Rex کمتر بود.- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
در اواسط دورهی ژوراسیک یعنی حدود ۱۶۵ میلیون سال پیش، گروهی از دایناسورهای تروپاد که به Coelurosauria معروف هستند تکامل پیدا کردند. یکی از گروهای منشعب شده از این گروه، Tyrannosauroidea بودند که شامل گروه های مختلفی شامل Proceratosaurida، و Pantyrannosauria میشود. یکی از گروههای منشعب شده از مورد دوم، Eutyrannosauria بودند که در نهایت حدود ۸۲ میلیون سال پیش موجب تکامل Tyrannosauridae های اصلی شدند.
در طی تجزیه و تحلیل فیلوژنی میتوان دریافت که Tyrannosaurus و Tarbosaurus جد مشترک نزدیک تری دارند و نزدیک ترین اقوام آنها Zhuchengtyrannus بود. البته به نظر میرسد که Tarbosaurus در بازهی زمانی طولانی تری نسبت به Tyrannosaurus و گونهی Zhuchengtyrannus زندگی میکرده اما در نهایت ۶۶ میلیون سال پیش در طی انقراض کرتاسه منقرض شد.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
در طی تجزیه و تحلیل فیلوژنی میتوان دریافت که Tyrannosaurus و Tarbosaurus جد مشترک نزدیک تری دارند و نزدیک ترین اقوام آنها Zhuchengtyrannus بود. البته به نظر میرسد که Tarbosaurus در بازهی زمانی طولانی تری نسبت به Tyrannosaurus و گونهی Zhuchengtyrannus زندگی میکرده اما در نهایت ۶۶ میلیون سال پیش در طی انقراض کرتاسه منقرض شد.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
💢 فسیل Lapworthella fasciculata قدیمیترین نمونه شناختهشده در سابقه فسیلی یک "مسابقه با اسلحه" تکاملی را ارائه میکند.
این فعل و انفعالات ۵۱۷ میلیون ساله شکارچی و طعمه در اقیانوسی که اکنون استرالیای جنوبی را پوشانده است، بین یک حیوان کوچک پوسته پوش که از فاصله دور با سفالوپودها مرتبط است و یک حیوان دریایی ناشناخته که قادر به سوراخ کردن پوسته آن است، رخ داده است.
مسابقه تسلیحاتی تکاملی فرآیندی است که در آن شکارچیان و طعمه ها به طور مداوم در پاسخ به یکدیگر سازگار شده و تکامل می یابند. این پویایی اغلب به عنوان یک مسابقه تسلیحاتی توصیف می شود زیرا توانایی های بهبود یافته یک گونه منجر به بهبود گونه های دیگر در پاسخ به توانایی های خود می شود.
بیش از ۲۰۰ مورد از این نمونه های بسیار کوچک، از اندازه کمی بزرگتر از یک دانه شن تا کوچکتر از یک دانه سیب، دارای سوراخ هایی هستند که احتمالاً توسط یک شکارچی ایجاد شده است و به احتمال زیاد یا نوعی نرم تن نرم بدن است یا نوعی کرم! محققان این نمونه ها را در رابطه با سن زمین شناسی آن ها تجزیه و تحلیل کردند و افزایش ضخامت دیواره پوسته را پیدا کردند که همزمان با افزایش تعداد پوسته های سوراخ شده در مدت زمان کوتاهی است. این نشان می دهد که یک مسابقه تسلیحاتی تکاملی در جریان بوده است.
📎مطالعه کنید
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
این فعل و انفعالات ۵۱۷ میلیون ساله شکارچی و طعمه در اقیانوسی که اکنون استرالیای جنوبی را پوشانده است، بین یک حیوان کوچک پوسته پوش که از فاصله دور با سفالوپودها مرتبط است و یک حیوان دریایی ناشناخته که قادر به سوراخ کردن پوسته آن است، رخ داده است.
فعل و انفعالات شکارچی و طعمه اغلب به عنوان محرک اصلی انفجار کامبرین مطرح می شود، به ویژه با توجه به افزایش سریع تنوع و فراوانی موجودات در این زمان.
مسابقه تسلیحاتی تکاملی فرآیندی است که در آن شکارچیان و طعمه ها به طور مداوم در پاسخ به یکدیگر سازگار شده و تکامل می یابند. این پویایی اغلب به عنوان یک مسابقه تسلیحاتی توصیف می شود زیرا توانایی های بهبود یافته یک گونه منجر به بهبود گونه های دیگر در پاسخ به توانایی های خود می شود.
بیش از ۲۰۰ مورد از این نمونه های بسیار کوچک، از اندازه کمی بزرگتر از یک دانه شن تا کوچکتر از یک دانه سیب، دارای سوراخ هایی هستند که احتمالاً توسط یک شکارچی ایجاد شده است و به احتمال زیاد یا نوعی نرم تن نرم بدن است یا نوعی کرم! محققان این نمونه ها را در رابطه با سن زمین شناسی آن ها تجزیه و تحلیل کردند و افزایش ضخامت دیواره پوسته را پیدا کردند که همزمان با افزایش تعداد پوسته های سوراخ شده در مدت زمان کوتاهی است. این نشان می دهد که یک مسابقه تسلیحاتی تکاملی در جریان بوده است.
بیکنل میگوید: «این رکورد تکاملی بسیار مهم، برای اولین بار نشان میدهد که شکار نقش مهمی در تکثیر اکوسیستمهای اولیه جانوری ایفا کرده است و سرعت سریعی را نشان میدهد که چنین تغییرات فنوتیپی در طول رویداد انفجار کامبرین به وجود آمد.
📎مطالعه کنید
- البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
فرگشت چگونه کار میکند؟
● فرگشت یک فرایند خطی نیست بلکه یک فرایند انشعابی همانند یک شجره نامهی عظیم است. در این شجره نامه عظیم موجودات بر اساس ردهبندی به روش لینه قرار میگیرند. در واقع این موجودات در Genus های خاصی هستند اما در گروههای بزرگتری هم قرار میگیرند. Genusها در یک Family، Family ها در یک Order، Orderها در یک Class، Classها در یک Phylum، Phylumها در یک Kingdom و در نهایت در یک Domain قرار میگیرند. واحد نامگذاری ردهبندی در هر مرحله یک تاکسون نامیده میشود. برای مثال تاکسون Tyrannosaurinae، در حد کلاد است. یا تاکسون خزندگان، یک تاکسون در حد Class میباشد. تاریخ تکاملی یک گروه از موجودات را میتوان در نمودار درختی به نام فیلوژنتیک به نمایش گذاشت. شاخههای چنین درختی سلسله مراتب ردهبندی گروههای مختلف را درون گروههای بزرگتر جا میدهند. درختهای هیدروژنتیک به درک بهتر روند فرگشت کمک میکنند.
←در واقع در فرگشت به کمک انتخاب طبیعی، فرایند گونه زایی و دیگر فرایندها، برخی افراد یک جمعیت از یک گونه، دچار تغییراتی میشوند. این تغییرات نسل به نسل طی هزاران تا میلیونها سال به بقای گونه در شرایط محیطی مختلف کمک میکنند و در نهایت باعث تکامل گروهی جدید از موجودات میشوند.
دقت داشته باشید که فرگشت کلان در طی چند روز، چند ماه، یا حتی چند قرن رخ نمیدهد بلکه در یک بازهی زمانی طولانی در حد چندین میلیون سال، رخ میدهد.
- البرز امیدی
آخرین جد مشترک انسان ها و میمون ها شبیه گوریل یا شامپانزه بود
شواهد ژنتیکی تکامل
سوالات پر تکرار
تکامل خرد و کلان
ممکن است تصور کنید که در روند فرگشت، تمام اعضای یک گونه، به گونه ای دیگر تغییر شکل پیدا میکنند. ممکن است به تصورات غلطی مانند تکامل یافتن انسان از شامپانزه یا تکامل یافتن مرغ از T.Rex برخورد کنید. اما این مشکل به دلیل درک نادرست از روند فرگشت است.
● فرگشت یک فرایند خطی نیست بلکه یک فرایند انشعابی همانند یک شجره نامهی عظیم است. در این شجره نامه عظیم موجودات بر اساس ردهبندی به روش لینه قرار میگیرند. در واقع این موجودات در Genus های خاصی هستند اما در گروههای بزرگتری هم قرار میگیرند. Genusها در یک Family، Family ها در یک Order، Orderها در یک Class، Classها در یک Phylum، Phylumها در یک Kingdom و در نهایت در یک Domain قرار میگیرند. واحد نامگذاری ردهبندی در هر مرحله یک تاکسون نامیده میشود. برای مثال تاکسون Tyrannosaurinae، در حد کلاد است. یا تاکسون خزندگان، یک تاکسون در حد Class میباشد. تاریخ تکاملی یک گروه از موجودات را میتوان در نمودار درختی به نام فیلوژنتیک به نمایش گذاشت. شاخههای چنین درختی سلسله مراتب ردهبندی گروههای مختلف را درون گروههای بزرگتر جا میدهند. درختهای هیدروژنتیک به درک بهتر روند فرگشت کمک میکنند.
←در واقع در فرگشت به کمک انتخاب طبیعی، فرایند گونه زایی و دیگر فرایندها، برخی افراد یک جمعیت از یک گونه، دچار تغییراتی میشوند. این تغییرات نسل به نسل طی هزاران تا میلیونها سال به بقای گونه در شرایط محیطی مختلف کمک میکنند و در نهایت باعث تکامل گروهی جدید از موجودات میشوند.
دقت داشته باشید که فرگشت کلان در طی چند روز، چند ماه، یا حتی چند قرن رخ نمیدهد بلکه در یک بازهی زمانی طولانی در حد چندین میلیون سال، رخ میدهد.
✓ به عنوان مثال، گروهی از دایناسورهای تروپاد که به Paraves معروف هستند، باعث تکامل پرندگان شدند. اما پرندگان به طور مستقیم از Deinonychus، یا Troodon تکامل نیافتند. بلکه گروهی از Paraves رفته رفته با روند انتخاب طبیعی و جهش های تصادفی، باعث تکامل پرندگان شدند.
- البرز امیدی
آخرین جد مشترک انسان ها و میمون ها شبیه گوریل یا شامپانزه بود
شواهد ژنتیکی تکامل
سوالات پر تکرار
تکامل خرد و کلان
Fossil Archive
تکامل_همگرا (convergent evolution) : ایده دیگر داروین ایده دیگر چارلز داروین برای تغییر شکل گونهها تکامل همگرا بود که در راستای نظریه تکامل اصلی و انتخاب طبیعی پیش میرود. تکامل همگرا زمانی اتفاق میافتد که ارگانیسمهایی که ارتباط نزدیکی با هم ندارند، ویژگیها…
مطالعهی جدید : دندانهای شکارچیان دندان خنجری در سوراخ کردن بدن طعمه بسیار موثر بود! شکارچیان دندان خنجری از قبیل Smilodon fatalis، و Thylacosmilus در گروه های مختلف پستانداران تکامل یافتند.
طبق تحقیقات جدید که توسط دیرینه شناسان دانشگاه بریستول انجام شد، دندان های غیرمعمول آنها از نظر عملکردی، بهینه بود و در سوراخ کردن بدن طعمه بسیار تاثیر چشمگیری داشت.
دانشمندان با استفاده از ماکت های دندان خنجری، پرینت سه بعدی در مجموعه ای از آزمایش های گاز گرفتن و شبیه سازی های کامپیوتری پیشرفته، شکل و عملکرد ۹۵ دندان مختلف پستانداران گوشتخوار، از جمله ۲۵ گونه دندان خنجری را تجزیه و تحلیل کردند. آنها دریافتند که دندان های تیغه مانند بلند و تیز، به عنوان سلاح های تخصصی برای گرفتن طعمه مزیت های زیادی دارد. این یافتهها به توضیح اینکه چرا دندان خنجری ها بارها (حداقل پنج بار مستقلا در پستانداران) تکامل یافتهاند کمک میکند. تخصص فزاینده آنها ممکن است آنها را به شکارچیانی بسیار قدرتمند تبدیل کرده باشد اما همچنین در هنگام تغییر اکوسیستم ها و کمیاب شدن طعمه آنها در برابر انقراض آسیب پذیرتر هستند.
این گروه از محققان اکنون قصد دارند تجزیه و تحلیل خود را گسترش دهند تا تمام انواع دندان ها را در بر بگیرد و هدف آن کشف معاوضه های بیومکانیکی است که تکامل ساختارهای مختلف دندانی را در سراسر قلمرو حیوانات شکل داده است.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
طبق تحقیقات جدید که توسط دیرینه شناسان دانشگاه بریستول انجام شد، دندان های غیرمعمول آنها از نظر عملکردی، بهینه بود و در سوراخ کردن بدن طعمه بسیار تاثیر چشمگیری داشت.
دانشمندان با استفاده از ماکت های دندان خنجری، پرینت سه بعدی در مجموعه ای از آزمایش های گاز گرفتن و شبیه سازی های کامپیوتری پیشرفته، شکل و عملکرد ۹۵ دندان مختلف پستانداران گوشتخوار، از جمله ۲۵ گونه دندان خنجری را تجزیه و تحلیل کردند. آنها دریافتند که دندان های تیغه مانند بلند و تیز، به عنوان سلاح های تخصصی برای گرفتن طعمه مزیت های زیادی دارد. این یافتهها به توضیح اینکه چرا دندان خنجری ها بارها (حداقل پنج بار مستقلا در پستانداران) تکامل یافتهاند کمک میکند. تخصص فزاینده آنها ممکن است آنها را به شکارچیانی بسیار قدرتمند تبدیل کرده باشد اما همچنین در هنگام تغییر اکوسیستم ها و کمیاب شدن طعمه آنها در برابر انقراض آسیب پذیرتر هستند.
این گروه از محققان اکنون قصد دارند تجزیه و تحلیل خود را گسترش دهند تا تمام انواع دندان ها را در بر بگیرد و هدف آن کشف معاوضه های بیومکانیکی است که تکامل ساختارهای مختلف دندانی را در سراسر قلمرو حیوانات شکل داده است.
دکتر Tahlia Pollock از دانشگاه بریستول گفت: «مطالعه ما به ما کمک میکند تا درک بهتری از چگونگی تکامل سازگاریهای شدید (نه فقط در شکارچیان دندان خنجری) بلکه در سراسر طبیعت داشته باشیم. با ترکیب بیومکانیک و نظریه تکامل، میتوانیم کشف کنیم که چگونه انتخاب طبیعی حیوانات را برای انجام وظایف خاص شکل میدهد.»
آلیستر ایوانز، پروفسور دانشگاه موناش، گفت: «یافتهها نه تنها درک ما را از شکارچیان دندان شمشیری عمیقتر میکنند، بلکه پیامدهای گستردهتری برای زیستشناسی تکاملی و بیومکانیک دارند.📎مطالعه کنید
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
یکی از من پرسید که آیا فسیلی در ایران هم یافت شده؟
پاسخ این است که بله! فسیل های مختلفی از موجودات ماقبل تاریخ در کشور ما کشف شده و حتی نوعی نوعی کرگدن از دوره میوسن پسین، به دلیل کشف فسیلش در ایران (در مراغه)، Iranotherium نامگذاری شده. همچنین دکتر عرفان خسروی (دیرین شناس و جانور شناس) از پیشگامان اکتشاف فسیل دایناسورهای ایرانی بود. فسیل هایی از ردپای اقوام Deinonychus و دندان دایناسور گوشتخوار دیگری در ایران کشف شده :
https://t.me/paleogram/468
اما فسیل های موجودات ماقبل تاریخ ایرانی به دایناسورها و پستانداران ماقبل تاریخ محدود نمیشوند. در این میان فسیل هایی هستند که شاید توسط هر شخصی چه بسا یک کودک هم پیدا شوند فقط به کمی دقت نیاز است. فسیل های زیبایی از بیمهرگان آبزی ماقبل تاریخ. در اینجا ۴ نمونه از ۳ گونهی این موجودات را که پیش از این، در مناطق مختلفی از ایران پیدا کرده بودم مورد بررسی قرار میدهم :
۱. مورد اول فسیل نوعی خارپوست دریایی شبیه به ستاره دریاییست که قدمت همتایان آن به دورهی اولیگوسن بازمیگردد. ابزار و تکنیک های لازم برای تعیین سن فسیل را ندارم اما با توجه به دیگر تحقیقات میتوان حدس زد که این فسیل قدمتی از اولیگوسن دارد. احتمالا این نمونه، از جنس Echinolampas باشد.
۲ و ۳. از میان فسیل های صدفی که پیدا کردم، این دو کمی چشمگیرترند و توانایی این را دارند که توجه هر کسی را جلب کنند. این فسیل ها در منطقهی مخملکوه، لرستان، پیدا شدند. این فسیل ها نشان میدهند که این منطقه که امروز کوهستانی است در گذشته منطقه ای زیر آب بوده. در سمت راست فرورفتگی کنار جاده ای که از دل کوه میگذرد، فسیل ها یافت میشوند اما در سمت چپ این فرورفتگی که آب در آن جاری میشود، دیگر خبری از فسیل ها نیست!
۴. فسیل سفالوپود مشهور، آمونیت (شاخ قوچی های تاریخ مصرف گذشته!😁) ، از استان سمنان، حوالی شهر شاهرود! این آمونیت ها موجوداتی بودند که همزمان با انقراض دایناسورها، در پایان دورهی کرتاسه، منقرض شدند. بدین ترتیب میتوان دریافت که این فسیل در کمترین حالت، ۶۶ میلیون سال قدمت دارد. البته باید سن اصلی منطقه را تشخیص داد تا بتوان سن این نمونه را هم تعیین کرد.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
پاسخ این است که بله! فسیل های مختلفی از موجودات ماقبل تاریخ در کشور ما کشف شده و حتی نوعی نوعی کرگدن از دوره میوسن پسین، به دلیل کشف فسیلش در ایران (در مراغه)، Iranotherium نامگذاری شده. همچنین دکتر عرفان خسروی (دیرین شناس و جانور شناس) از پیشگامان اکتشاف فسیل دایناسورهای ایرانی بود. فسیل هایی از ردپای اقوام Deinonychus و دندان دایناسور گوشتخوار دیگری در ایران کشف شده :
https://t.me/paleogram/468
اما فسیل های موجودات ماقبل تاریخ ایرانی به دایناسورها و پستانداران ماقبل تاریخ محدود نمیشوند. در این میان فسیل هایی هستند که شاید توسط هر شخصی چه بسا یک کودک هم پیدا شوند فقط به کمی دقت نیاز است. فسیل های زیبایی از بیمهرگان آبزی ماقبل تاریخ. در اینجا ۴ نمونه از ۳ گونهی این موجودات را که پیش از این، در مناطق مختلفی از ایران پیدا کرده بودم مورد بررسی قرار میدهم :
۱. مورد اول فسیل نوعی خارپوست دریایی شبیه به ستاره دریاییست که قدمت همتایان آن به دورهی اولیگوسن بازمیگردد. ابزار و تکنیک های لازم برای تعیین سن فسیل را ندارم اما با توجه به دیگر تحقیقات میتوان حدس زد که این فسیل قدمتی از اولیگوسن دارد. احتمالا این نمونه، از جنس Echinolampas باشد.
۲ و ۳. از میان فسیل های صدفی که پیدا کردم، این دو کمی چشمگیرترند و توانایی این را دارند که توجه هر کسی را جلب کنند. این فسیل ها در منطقهی مخملکوه، لرستان، پیدا شدند. این فسیل ها نشان میدهند که این منطقه که امروز کوهستانی است در گذشته منطقه ای زیر آب بوده. در سمت راست فرورفتگی کنار جاده ای که از دل کوه میگذرد، فسیل ها یافت میشوند اما در سمت چپ این فرورفتگی که آب در آن جاری میشود، دیگر خبری از فسیل ها نیست!
۴. فسیل سفالوپود مشهور، آمونیت (شاخ قوچی های تاریخ مصرف گذشته!😁) ، از استان سمنان، حوالی شهر شاهرود! این آمونیت ها موجوداتی بودند که همزمان با انقراض دایناسورها، در پایان دورهی کرتاسه، منقرض شدند. بدین ترتیب میتوان دریافت که این فسیل در کمترین حالت، ۶۶ میلیون سال قدمت دارد. البته باید سن اصلی منطقه را تشخیص داد تا بتوان سن این نمونه را هم تعیین کرد.
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
قصد دارم این نمونه ها را در آینده به یکی از موزه های تاریخ طبیعی اهدا کنم
تحقیقات جدید میگویند پلنگ های برفی چندین بار از فلات تبت پراکنده شدند
پلنگ برفی (Panthera uncia) یک گربه سان بزرگ است که منحصر به فلات تبت و مناطق اطراف آن است. چگونگی سازگاری تدریجی این شکارچی اوج با محیط های شدید به دلیل سابقه فسیلی اندک در تبت ناشناخته باقی مانده است. در تحقیقات جدید، دانشمندان پنج رکورد خارج از تبت از دودمان پلنگ برفی را بررسی کردند که شکاف ها را پر میکند. نتایج آنها نشان می دهد که پلنگ برفی چندین بار در طول دوره کواترنری از فلات تبت پراکنده شده است.
آناتومی پلنگ برفی مدرن سازگاری زیادی با شیب تند و محیط سرد و ارتفاعات دارد. نتایج جدید نشان میدهد که پلنگ برفی به تدریج چنین سازگاری را بدست آورده است، به ویژه از پلیستوسن میانه (۰/۸ میلیون سال پیش)
محققان، دادههای آب و هوایی از آخرین عصر یخبندان را برای ارزیابی حداکثر توزیع بالقوه پلنگهای برفی مدرن در آن دوره زمانی به کار گرفتند. نتایج نشان می دهد که توزیع مناسب برای پلنگ های برفی در طول آخرین عصر یخبندان به طور قابل توجهی بزرگتر از امروز بوده است.
این نشان می دهد که پلنگ های برفی فسیل شده ممکن است سازگاری های زیست محیطی متفاوت از پلنگ های برفی مدرن ایجاد کرده باشند. در نتیجه، توزیع پلنگ های برفی فسیلی را نمی توان به طور کامل با استفاده از مدل های پلنگ برفی مدرن پیش بینی کرد.
یافتههای جدید مسیر تکامل پلنگهای برفی را نشان میدهد و نشان میدهد که زمینهای کوهستانی ممکن است نقش مهمتری در بقای آنها داشته باشد تا عوامل آب و هوایی به تنهایی.
• در طی این تحقیقات، محققان کشف کردند که پلنگ های برفی دورهی پلیستوسن اولیه یعنی pyrenaica و اوایل پلیستوسن میانی یعنی Panthera pyrenaica، دارای فک پایینی بودند که قبلاً زاویهدار شده بود اما هنوز کوتاه نشده بودند.
• علاوه بر این، اندازه دندان های گونه آنها افزایش نیافته بود. این نشان دهنده سازگاری اولیه با طعمه ای به نام Caprinae است. با این حال، هیچ تخصص قابل توجهی برای محیط های سرد در این مرحله آشکار نبود.
• فسیلهای متأخر، مانند پلنگهای پلیستوسن میانی پسین یعنی uncia و Panthera uncia lusitana که از اواخر پلیستوسن است، بسیار شبیه به پلنگ های برفی مدرن هستند و سازگاری های مشابهی را نشان می دهند اما کاملا با آنها یکسان نیستند.
📎مطالعه کنید
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution
پلنگ برفی (Panthera uncia) یک گربه سان بزرگ است که منحصر به فلات تبت و مناطق اطراف آن است. چگونگی سازگاری تدریجی این شکارچی اوج با محیط های شدید به دلیل سابقه فسیلی اندک در تبت ناشناخته باقی مانده است. در تحقیقات جدید، دانشمندان پنج رکورد خارج از تبت از دودمان پلنگ برفی را بررسی کردند که شکاف ها را پر میکند. نتایج آنها نشان می دهد که پلنگ برفی چندین بار در طول دوره کواترنری از فلات تبت پراکنده شده است.
آناتومی پلنگ برفی مدرن سازگاری زیادی با شیب تند و محیط سرد و ارتفاعات دارد. نتایج جدید نشان میدهد که پلنگ برفی به تدریج چنین سازگاری را بدست آورده است، به ویژه از پلیستوسن میانه (۰/۸ میلیون سال پیش)
محققان، دادههای آب و هوایی از آخرین عصر یخبندان را برای ارزیابی حداکثر توزیع بالقوه پلنگهای برفی مدرن در آن دوره زمانی به کار گرفتند. نتایج نشان می دهد که توزیع مناسب برای پلنگ های برفی در طول آخرین عصر یخبندان به طور قابل توجهی بزرگتر از امروز بوده است.
این نشان می دهد که پلنگ های برفی فسیل شده ممکن است سازگاری های زیست محیطی متفاوت از پلنگ های برفی مدرن ایجاد کرده باشند. در نتیجه، توزیع پلنگ های برفی فسیلی را نمی توان به طور کامل با استفاده از مدل های پلنگ برفی مدرن پیش بینی کرد.
یافتههای جدید مسیر تکامل پلنگهای برفی را نشان میدهد و نشان میدهد که زمینهای کوهستانی ممکن است نقش مهمتری در بقای آنها داشته باشد تا عوامل آب و هوایی به تنهایی.
این بینش ها برای تلاش های مداوم حفاظت از پلنگ برفی مهم هستند و همچنین سودمندی دیرینه شناسی حفاظتی را اثبات میکنند. دکتر جوآن مادورل مالاپیرا گفت: «تحلیلهایی که انجام دادهایم ما را به این نتیجه میرسانند که مطمئناً ارتفاع زیاد و برف عامل محدودکننده پراکنش گونهها نبوده است، بلکه وجود فضاهای باز و شیبدار بوده است.»به عبارت دیگر، پلنگ برفی همیشه برای زندگی در کوه ها سازگار بوده است، اما نه لزوما در ارتفاعات بالا و همراه با برف اما به مرور با این شرایط نیز سازگاری یافته و تکامل پیدا کرده. و این، در شرایطی مانند تغییرات آب و هوایی کنونی، برای تضمین بقای آنها دلگرم کننده است.
• در طی این تحقیقات، محققان کشف کردند که پلنگ های برفی دورهی پلیستوسن اولیه یعنی pyrenaica و اوایل پلیستوسن میانی یعنی Panthera pyrenaica، دارای فک پایینی بودند که قبلاً زاویهدار شده بود اما هنوز کوتاه نشده بودند.
• علاوه بر این، اندازه دندان های گونه آنها افزایش نیافته بود. این نشان دهنده سازگاری اولیه با طعمه ای به نام Caprinae است. با این حال، هیچ تخصص قابل توجهی برای محیط های سرد در این مرحله آشکار نبود.
• فسیلهای متأخر، مانند پلنگهای پلیستوسن میانی پسین یعنی uncia و Panthera uncia lusitana که از اواخر پلیستوسن است، بسیار شبیه به پلنگ های برفی مدرن هستند و سازگاری های مشابهی را نشان می دهند اما کاملا با آنها یکسان نیستند.
✓ این فسیل ها یک روند تکاملی نسبتا کامل از پلنگ برفی را نشان میدهند
📎مطالعه کنید
-البرز امیدی
https://t.me/referenceevolution