زمین تهی است ز رندان؛
همین تویی تنها!
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی.
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان!
«حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی»
📝محمدرضا شفیعیکدکنی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
همین تویی تنها!
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی.
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان!
«حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی»
📝محمدرضا شفیعیکدکنی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
Weak Me
Daigo Hanada
ای غم بگو از دست تو
اخر کجا باید شدن
در گوشه ی میخانه هم
مارا تو پیدا میکنی
📝شهریار
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
اخر کجا باید شدن
در گوشه ی میخانه هم
مارا تو پیدا میکنی
📝شهریار
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
تا گُل ِ غُربت نَروياند بهار از خاك جانم
با خَزان ات نيز خواهم ساخت خاكِ بي خزانم!
گرچه خشتي از تو را حتی به رؤيا هم ندارم
زير سقفِ آشنايي هات مي خواهم بمانم
بي گمان زيباست آزادي ولي من چون قناري
دوست دارم در قفس باشم كه زيباتر بخوانم
در همين ويرانه خواهم ماند و از خاكِ سياه اش
شعرهايم را به آبي هاي دنيا مي رسانم
گر تو مجذوب كجا آباد دنيايي من اما
جذبه اي دارم كه دنيا را به اينجا مي كشانم
نيستي شاعر كه تا معناي «حافظ» را بداني
ورنه بيهوده نمي خواندي به سوي عاقلانم
عقل يا احساس حق با چيست؟ پيش از رفتن اي خوب!
كاش مي شد اين حقيقت را بداني يا بدانم
#شعر 🌱
✍🏼 محمد علی بهمنی
📚@readingsmartt📚
با خَزان ات نيز خواهم ساخت خاكِ بي خزانم!
گرچه خشتي از تو را حتی به رؤيا هم ندارم
زير سقفِ آشنايي هات مي خواهم بمانم
بي گمان زيباست آزادي ولي من چون قناري
دوست دارم در قفس باشم كه زيباتر بخوانم
در همين ويرانه خواهم ماند و از خاكِ سياه اش
شعرهايم را به آبي هاي دنيا مي رسانم
گر تو مجذوب كجا آباد دنيايي من اما
جذبه اي دارم كه دنيا را به اينجا مي كشانم
نيستي شاعر كه تا معناي «حافظ» را بداني
ورنه بيهوده نمي خواندي به سوي عاقلانم
عقل يا احساس حق با چيست؟ پيش از رفتن اي خوب!
كاش مي شد اين حقيقت را بداني يا بدانم
#شعر 🌱
✍🏼 محمد علی بهمنی
📚@readingsmartt📚
گفتم ای دل، نروی؟خار شوی، زار شوی
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟
نکُنَد دل نکَنی،دل بکَنَد،بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،صبح که بیدار شوی؟؟!
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
بر سرِ آن دار شوی بی بَر و بی بار شوی
نکند دام نهد؟خام شوی، رام شوی؟
نپَری جلد شوی،بی پر و بی بال شوی؟
نکند جام دهد؟کام دهد، ازلب خود وام دهد؟
در برت ساز زند، رقص کند،کافر و بی عار شوی؟
نکند مست شوی؟فارغ از این هست شوی؟
بعد آن کور شوی،کر شوی، شاعر و بیمار شوی؟
نکُنَد دل نکَنی،دل بکَنَد،بهرِ تو دِل دِل نَکُنَد؟
برود در بر یار دگری،صبح که بیدار شوی؟؟!
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
نفست شکفته بادا و
ترانه ات شنیدم
گلِ آفتابگردان!
نگهت خجسته بادا و
شکفتن تو دیدم
گل آفتابگردان!
به سَحَر که خفته در باغ، صنوبر و ستاره
تو به آب ها سپاری همه صبر و خواب خود را
و رَصَد کنی ز هر سو، رهِ آفتاب خود را
نه بنفشه داند این راز، نه بید و رازیانه
دم همتی شگرف است تو را درین میانه
تو همه درین تکاپو
که حضورِ زندگی نیست
به غیر آرزوها
و به راهِ آرزوها
همه عمر
جست و جوها
من و بویه ی رهایی
و گَرَم به نوبت عمر
رهیدنی نباشد
تو و جست و جو
و گر چند، رسیدنی نباشد
چه دعات گویم ای گل!
تویی آن دعای خورشید که مستجاب گشتی
شده اتحاد معشوق به عاشق از تو، رمزی
نگهی به خویشتن کن که خود آفتاب گشتی!☀️🌻
#شعر 🌱
📝 شفیعی کدکنی
📚@readingsmartt📚
ترانه ات شنیدم
گلِ آفتابگردان!
نگهت خجسته بادا و
شکفتن تو دیدم
گل آفتابگردان!
به سَحَر که خفته در باغ، صنوبر و ستاره
تو به آب ها سپاری همه صبر و خواب خود را
و رَصَد کنی ز هر سو، رهِ آفتاب خود را
نه بنفشه داند این راز، نه بید و رازیانه
دم همتی شگرف است تو را درین میانه
تو همه درین تکاپو
که حضورِ زندگی نیست
به غیر آرزوها
و به راهِ آرزوها
همه عمر
جست و جوها
من و بویه ی رهایی
و گَرَم به نوبت عمر
رهیدنی نباشد
تو و جست و جو
و گر چند، رسیدنی نباشد
چه دعات گویم ای گل!
تویی آن دعای خورشید که مستجاب گشتی
شده اتحاد معشوق به عاشق از تو، رمزی
نگهی به خویشتن کن که خود آفتاب گشتی!☀️🌻
#شعر 🌱
📝 شفیعی کدکنی
📚@readingsmartt📚
از کبر مدار هیچ در دل هوسی
کز کبر به جایی نرسیدهست کسی
چون زلف بتان شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
📝ابوسعید ابوالخیر
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
کز کبر به جایی نرسیدهست کسی
چون زلف بتان شکستگی عادت کن
تا صید کنی هزار دل در نفسی
📝ابوسعید ابوالخیر
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
به تماشا سوگند
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
آفتابی لبِ درگاه شماست
که اگر در بگشایید
به رفتار شما می تابد...
📝سهراب سپهری
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
و به آغاز کلام
و به پرواز کبوتر از ذهن
واژه ای در قفس است
آفتابی لبِ درگاه شماست
که اگر در بگشایید
به رفتار شما می تابد...
📝سهراب سپهری
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
ای زاهد خرقه پوش تا کی
با عاشق خستهدل کنی جنگ
گِردِ دو جهان بگشته عاشق
زاهد بنگر نشسته دلتنگ
📝 سعدی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
با عاشق خستهدل کنی جنگ
گِردِ دو جهان بگشته عاشق
زاهد بنگر نشسته دلتنگ
📝 سعدی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
من به بعضی چهرهها چون زود عادت میکنم
پیششان سر بر نمیآرم، رعایت میکنم
همچنانکه برگ خشکیده نماند بر درخت
مایهی رنج تو باشم رفع زحمت میکنم
این دهان باز و چشم بیتحرک را ببخش
آنقدر جذابیت داری که حیرت میکنم
کم اگر با دوستانم مینشینم جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت میکنم
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا؟
در قدم برداشتنهای تو دقت میکنم
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
ترک افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم
توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
کاظم بهمنی
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
پیششان سر بر نمیآرم، رعایت میکنم
همچنانکه برگ خشکیده نماند بر درخت
مایهی رنج تو باشم رفع زحمت میکنم
این دهان باز و چشم بیتحرک را ببخش
آنقدر جذابیت داری که حیرت میکنم
کم اگر با دوستانم مینشینم جرم توست
هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت میکنم
فکر کردی چیست موزون میکند شعر مرا؟
در قدم برداشتنهای تو دقت میکنم
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم
ترک افیونی شبیه تو اگرچه مشکل است
روی دوش دیگران یک روز ترکت میکنم
توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت با تو صحبت میکنم
کاظم بهمنی
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
تو را به رسم خویش دوستت دارم
آرام و سربزیر و فروتن
چو بیدی مجنون
که بادهای آوار را
تو را به رسم خویش دوستت دارم
صبور و گرم و صمیمی
چو خورشید صبحگاهی
که نرمینه ی سحر را
تو را دوست دارم
به رسم سبزینهها
به رسم دیرینه ی انتظار
به رسم خزهای سمج
که آغوش سخت سنگ را
دوستت دارم
تو را به رسمِ نامی عشق
تو را بسان خویش دوستت دارم
بسان جاری رود
که بیکران آبی دریا را
📝حمید جدیدی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
آرام و سربزیر و فروتن
چو بیدی مجنون
که بادهای آوار را
تو را به رسم خویش دوستت دارم
صبور و گرم و صمیمی
چو خورشید صبحگاهی
که نرمینه ی سحر را
تو را دوست دارم
به رسم سبزینهها
به رسم دیرینه ی انتظار
به رسم خزهای سمج
که آغوش سخت سنگ را
دوستت دارم
تو را به رسمِ نامی عشق
تو را بسان خویش دوستت دارم
بسان جاری رود
که بیکران آبی دریا را
📝حمید جدیدی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
✍🏻 صادق سرمد
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد
پـر و بـال ما بریدند و در قفـس گشـودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
✍🏻 صادق سرمد
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم با دلهای تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
هر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی
بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر
رفتهای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلختر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم
خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر
📝 حامد عسکری
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
با همه گرمیم با دلهای تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
هر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی
بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر
رفتهای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلختر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر
هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم
خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر
📝 حامد عسکری
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
ای یار دوردست که دل میبری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هر چند خط کشیده بر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز
سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز
ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوههای وسوسه بارآوری هنوز
آن سیبهای راه به پرهیز بسته را
در سایهسار زلف، تو میپروری هنوز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
📝حسین منزوی
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هر چند خط کشیده بر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز
سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز
ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوههای وسوسه بارآوری هنوز
آن سیبهای راه به پرهیز بسته را
در سایهسار زلف، تو میپروری هنوز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
📝حسین منزوی
#شعر🌱
📚@readingsmartt📚
ای دل صبور باش و
مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و
این شب سَحر شود...
📝خواجوی کرمانی
#شعر 🌱
در پناه خدا شبتون آرام
📚@readingsmartt📚
مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و
این شب سَحر شود...
📝خواجوی کرمانی
#شعر 🌱
در پناه خدا شبتون آرام
📚@readingsmartt📚
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بیخبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
🖊سعدی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بیخبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
🖊سعدی
#شعر 🌱
📚@readingsmartt📚