🌼یک داستان یک پند
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
#دانستنیهای_مذهبی
💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇
💠 @raz_Nahjolbalagheh
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
#دانستنیهای_مذهبی
💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇
💠 @raz_Nahjolbalagheh
🌼یک داستان یک پند
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
#دانستنیهای_مذهبی
💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇
💠 @raz_Nahjolbalagheh
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
#دانستنیهای_مذهبی
💠بزرگترین کانال سخنان امام علی ونهج البلاغه 👇
💠 @raz_Nahjolbalagheh
✔️#دانستنیهای زیبا و جالب دینی
#اولين دختر پیامبر ﷺ که وفات کرد 👈زینب زن ابوالعاص
#نماز در کدام مسجد از 100,000 نماز دیگر مساجد بهتر است (غیر از مسجد نبی)👈 مسجد الحرام
#نماز در کدام مسجد است از 1000 نماز بهتر است👈 مسجد النبی
#نماز در مسجد الاقصی از چند نماز افضلتر است👈500. (1190 بخاری)
#لقب ابراهیم 👈 ابو انبیاء
#لقب آدم 👈ابو البشر
#لقب موسی 👈کلیم الله
#لقب یعقوب 👈 اسراییل
#لقب یوسف 👈 صدیق
#لقب نوح 👈 شیخ مرسلین
#لقب ادریس 👈 اخنوج
#لقب هود 👈عابر
#اسم شتر پیامبر 👈 قصواء
#کدام سوره است در تمام آیاتش اسم "الله" است 👈 مجادله
#عيسي كجا متولد شد 👈فلسطين / بيت لحم
#كماندار مسلمين در احد چه کسی بود 👈 عبدالله بن جبیر
#زن ابراهیم که مادر اسحاق بود👈ساره
#زن ابراهیم که مادر اسماعیل بود👈هاجر
#اسم صحرایی که موسی از دست فرعون نجات یافت 👈 سیناء
#اولین سوره ای که بعد از هجرت نازل شد 👈 بقره
#عام الحزن چه سالی بود 👈سالیکه خدیجه و ابوطالب فوت کردند
#اولین زنیکه به پیامبر ﷺ شیر داد 👈 ثوبیه
#اسم دوم چاه زمزم 👈چاه اسماعیل
#زن یهودیی که در شیر پیامبر زهر ریخت 👈زینب بنت حارث زن سالم بن مشکم
#اولین یهودیی که اسلام آوردعبدالله بن سلام
@raz_Nahjolbalagheh
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
#اولين دختر پیامبر ﷺ که وفات کرد 👈زینب زن ابوالعاص
#نماز در کدام مسجد از 100,000 نماز دیگر مساجد بهتر است (غیر از مسجد نبی)👈 مسجد الحرام
#نماز در کدام مسجد است از 1000 نماز بهتر است👈 مسجد النبی
#نماز در مسجد الاقصی از چند نماز افضلتر است👈500. (1190 بخاری)
#لقب ابراهیم 👈 ابو انبیاء
#لقب آدم 👈ابو البشر
#لقب موسی 👈کلیم الله
#لقب یعقوب 👈 اسراییل
#لقب یوسف 👈 صدیق
#لقب نوح 👈 شیخ مرسلین
#لقب ادریس 👈 اخنوج
#لقب هود 👈عابر
#اسم شتر پیامبر 👈 قصواء
#کدام سوره است در تمام آیاتش اسم "الله" است 👈 مجادله
#عيسي كجا متولد شد 👈فلسطين / بيت لحم
#كماندار مسلمين در احد چه کسی بود 👈 عبدالله بن جبیر
#زن ابراهیم که مادر اسحاق بود👈ساره
#زن ابراهیم که مادر اسماعیل بود👈هاجر
#اسم صحرایی که موسی از دست فرعون نجات یافت 👈 سیناء
#اولین سوره ای که بعد از هجرت نازل شد 👈 بقره
#عام الحزن چه سالی بود 👈سالیکه خدیجه و ابوطالب فوت کردند
#اولین زنیکه به پیامبر ﷺ شیر داد 👈 ثوبیه
#اسم دوم چاه زمزم 👈چاه اسماعیل
#زن یهودیی که در شیر پیامبر زهر ریخت 👈زینب بنت حارث زن سالم بن مشکم
#اولین یهودیی که اسلام آوردعبدالله بن سلام
@raz_Nahjolbalagheh
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•