Forwarded from کانال خصوصی کادر کانون
سال 90 در چنین شبی ما مدینه بودیم
#امید_رجایی
http://yon.ir/cGlEA
🔺منظورم از ما، بنده و زوجه گرامی میباشد . تقریبا چند روزی بود که مدینه بودیم و به شدت از رفتار این وهابی ها آزرده . یادم نمیرود که رو به قبر حضرت ام البنین علیهاسلام در بقیع ایستادم و دستم را بر روی سینه ام گذاشتم و فارغ از تذکرات این خرمقدس ها،یک سلام با آرامش دادم و همین هم باعث شد تا پایان خروجم از بقیع تحت نظر ماموران باشم.
🔺رفیقمان را هم گرفته بودند و زندانی بود و حال و روز خانمش اصلا مساعد نبود و اصلا فکر نمیکردیم قرار است 5 ماه در زندان سعودی کتک همراه با آب خنک بخورد.
حسابی دلمان پر بود و بغض گلویمان را گرفته بود. دقیقا آن سال هم، شب وفات خانم، شب جمعه بود و بعثه مقام معظم رهبری جهت قرائت دعای کمیل دعوت بودیم.
باورتان نمیشود که آن دعای کمیل آنقدر میچسبید و آنقدر انرژی بخش بود که هیچ وقت از خاطرم پاک نمیشود. عقده ای باز کردیم که نپرس !!
🔺حالا که این سعودی ها دارند جفتک می اندازند و بمباران یمن به سال چهارم وارد میشود و بن سلمان پیشنهاد فروش کود انسانی ارزان تر از ترکیه به ایران را داده است، یادم به بغض های آن روزها افتاده است ... به بغض های روزهای فاجعه منا.
🙏 ای کاش غیر از عقده گشایی در دعای کمیل امشب راهی پیدا میکردم که ذره ای از نفرت درونی خودم را خالی کنم. ای کاش رئیس جمهور کمی از اقتدار رهبری را داشت و در توییترش مینوشت : کودهایتان را برای خودتان انبار کنید تا بعد از تمام شدن مارمولک های صحراهایتان از گرسنگی نمیرید! ای کاش ظریف بنزینش تمام نمیشد ! ای کاش رهبری بیشتر قاسم سلیمانی داشت ....
پ ن : این عکس مربوط میشود به همان سفر و زیارت مسجد سلمان فارسی که در کنار مساجد سبعه ( هفت گانه ) که بسیار هم پر زرق و برق بود، دربش را بسته بودند و تقریبا به مخروبه و زباله دانی تبدیل شده بود ...
.
@rahpouyancom
.
#امید_رجایی
http://yon.ir/cGlEA
🔺منظورم از ما، بنده و زوجه گرامی میباشد . تقریبا چند روزی بود که مدینه بودیم و به شدت از رفتار این وهابی ها آزرده . یادم نمیرود که رو به قبر حضرت ام البنین علیهاسلام در بقیع ایستادم و دستم را بر روی سینه ام گذاشتم و فارغ از تذکرات این خرمقدس ها،یک سلام با آرامش دادم و همین هم باعث شد تا پایان خروجم از بقیع تحت نظر ماموران باشم.
🔺رفیقمان را هم گرفته بودند و زندانی بود و حال و روز خانمش اصلا مساعد نبود و اصلا فکر نمیکردیم قرار است 5 ماه در زندان سعودی کتک همراه با آب خنک بخورد.
حسابی دلمان پر بود و بغض گلویمان را گرفته بود. دقیقا آن سال هم، شب وفات خانم، شب جمعه بود و بعثه مقام معظم رهبری جهت قرائت دعای کمیل دعوت بودیم.
باورتان نمیشود که آن دعای کمیل آنقدر میچسبید و آنقدر انرژی بخش بود که هیچ وقت از خاطرم پاک نمیشود. عقده ای باز کردیم که نپرس !!
🔺حالا که این سعودی ها دارند جفتک می اندازند و بمباران یمن به سال چهارم وارد میشود و بن سلمان پیشنهاد فروش کود انسانی ارزان تر از ترکیه به ایران را داده است، یادم به بغض های آن روزها افتاده است ... به بغض های روزهای فاجعه منا.
🙏 ای کاش غیر از عقده گشایی در دعای کمیل امشب راهی پیدا میکردم که ذره ای از نفرت درونی خودم را خالی کنم. ای کاش رئیس جمهور کمی از اقتدار رهبری را داشت و در توییترش مینوشت : کودهایتان را برای خودتان انبار کنید تا بعد از تمام شدن مارمولک های صحراهایتان از گرسنگی نمیرید! ای کاش ظریف بنزینش تمام نمیشد ! ای کاش رهبری بیشتر قاسم سلیمانی داشت ....
پ ن : این عکس مربوط میشود به همان سفر و زیارت مسجد سلمان فارسی که در کنار مساجد سبعه ( هفت گانه ) که بسیار هم پر زرق و برق بود، دربش را بسته بودند و تقریبا به مخروبه و زباله دانی تبدیل شده بود ...
.
@rahpouyancom
.