رهپویان وصال شیراز _ انجوی نژاد
4.13K subscribers
7.88K photos
2.23K videos
164 files
3.83K links
تنها کانال رسمی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد و کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز

ادمین کانال:
@rahpouyan_vesal

📩ایتا :
https://eitaa.com/rahpouyancom

📩اینستاگرام:
https://www.instagram.com/rahpouyan_vesal
Download Telegram
⁣⁣⁣🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠

#حماسه_یاسین 8
#قسمت هشتم





💠#ميشاني و#حسينيان و#شرف_زاده از جمله انان بودند كه دوتاي اول در دسته ما وسومي در گروهان #ستار بودند .كلاسهاي غير رسمي وخصوصي با اينها بود. هر شب در اتاق قبل از خواندن سوره واقعه به تفسيري كه #ميشاني ميكرد گوش ميداديم كه بسيار دلنشين بود.🎧🎤هنوز اواي دلنشين ولحن صحبت كردنش در گوشم طنين انداز است يادش بخير. 😔

💠يادم است شبي در تفسير سوره واقعه بحث حورالعين بود ومیشاني توضيح داد كه در ان دنيا به هر كسي حوري هم سن وسال خودش تعلق ميگيردو...در اينجا حاجي #لكزايي امدادگر دسته كه حدود ٦٠ سال داشت فرياد اعتراضش بلند شد كه اي بابا سر ما كلاه رفت من حوري ٦٠ ساله ميخوام چكار؟!😠😩😤وشروع كرد به سرو صدا كردن وقيل وقال كه يا همين حالا حوري سهم من را ١٧ - ١٨ ساله كنيد يا ما برگشتيم مشهد!شهادت وحوري هم پيشكش خودتان!خلاصه شوخي در اتاق بالا گرفت و خنده در اتاق پر شد. 😜سرانجام #ميشاني حاجي را قانع كرد وگفت كه شما بعد از شهادت در روز قيامت جوان شده وسپس بر انگيخته ميشويد كه حاجي هم خوشحال وخندان سر جايش نشست . 😁

💠هر شب قبل از خواب مراسم خواندن سوره واقعه در هر اتاق به طور مجزا برگزار ميشد وصبحها سوره الرحمن وزيارت عاشورا بعد از نماز جماعت و ظهرها تفسير قران واخلاق بعد از دو نماز وشبها دعاهاي مختلف همراه با مراسم نوحه خواني وسينه زني وخواندن دعاهاي ورود به اب ودعاهاي قبل از غذا خوردن ودعاي بعد از غذا بصورت دسته جمعي ودعاي قبل از مطالعه به طور رسمي انجام ميشد.مراسم غير رسمي هم كه الي ماشااالله. 😐

💠يك روز وقتي #حاجي_واعظي رسيد خذوه فغلوه ثم الجحيم صلوه مجلس از دستش خارج شد.هم خودش هم بچه ها چنان داد وبيدادي راه انداخته بودند كه بيا وببين!😭هيچ وقت حال خوشي را كه بعد از ان روز داشتم فراموش نمي كنم . تا مدتها با خودم زمزمه ميكردم (خذوه) واز خوف خدا مي لرزيدم!همان شب بعد از شام #علي_شيباني را ديدم كه در محوطه راه مي رفت وزمزمه ميكرد واشك مي ريخت.😢شاد كام هم سر سفره اي به گوشه اي خيره مي ماند وبعد يواشكي اشك خود را پاك ميكرد. در نماز ها لحظه اي صداي گريه قطع نميشد.شرو ع گريه هم از ايه (اياك نعبدو اياك نستعين) بود.اول كسي كه ميزد زير گريه #علي_تشكري بود .بعد #سيد_هاشم_سادات وبعد #محمدرضا_رنجبر معاون گروهان ما البته اين ترتيب هميشه رعايت نميشد!

🔸قسمت نهم، فردا شب راس ساعت 22
⁣⁣⁣⁣⁣⁣🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠


#حماسه_یاسین 14
#قسمت چهاردهم


چون بعد از نماز كار شروع مي شد ، يك ساعت وقت براي خداحافظي داشتيم . با مجيد #آزادفر ، #حسين_ضميري ، #عليزاده ، #حسن_پور و . . . كه خداحافظي كردم ، احساس دلتنگي شديد مي كردم .
برگشتيم داخل پاساژ ، بچه ها شاد و شنگول سروصدا راه انداخته بودند و عراق هم انگار بو برده باشد ، زمين و زمان را به خمپاره و توپ بسته بود . صداي گرم و دلنشين اذان #علي_شيباني، همه را به خود آورد . هر وقت علي اذان مي گفت ، مي رفتم جلويش و با چشمهاي از حدقه درآمده در چشمهايش نگاه مي كردم تا خنده اش مي گرفت و اذان گفتنش سكته پيدا مي كرد !👹 اما اين بار علي لبخندي غمناك زد و در حالي كه اشك از چشمهايش سرازير بود ، خواند : اشهد ان محمداً رسول االله . . .😢

صف نماز بسته شد . حاج آقا #واعظي خيلي زحمت كشيد تا توانست خود را كنترل كرده ، تكبيره الاحرام بگويد . مكبّر هم #محمد_واحدي بود . صداي او به هيچ كس نمي رسيد . پيشنماز گريه مي كرد😢 ، مأمومين گريه مي كردند😢 ، مكبر گريه مي كرد 😢، عجب نمازي بود ! خيلي چسبيد . در قنوت نماز ، صداي ناله و انابه هاي ” الهي الحقني بالشهداء والصالحين “ در فضاي سالن پيچيده بود . نماز كه تمام شد ، بچه ها شروع كردند به خداحافظي و حلاليت طلبيدن .

لباسهاي غواصي را پوشيديم و تجهيزات را بستيم . يكي از بچه هاي تبليغات با فلاش عكس مي گرفت . 📸 دلم براي علي تنگ شده بود ! آخر او در گروهان #ستار بود و من در گروهان #قهار . بلند صدايش زدم .🎷🎺 يك پس كلة دوستانه از #سيفي ، مرا به خود آورد كه بايد ساكت باشم 😐🤐😫. راست هم مي گفت ؛ اما دست خودم نبود . اصلاً يادم رفته بود كجا هستم ! خلاصه نشد دوباره ببينمش

بيني ام تير مي كشيد 👃🏼 و اشك در چشمانم 😭و بغض در گلويم بيتابي مي كرد . رو به آسمان كردم و با تضرع به درگاه خدا التماس كردم : ” خدايا ! عليِ مرا از من نگير ! با #سيد_هادي_مشتاقيان ، #تشكري ، « حميد #رجبي » ، #مهراني ، #پاكدل ، #حسينيان و #سيفي در ديد هم بوديم . اول ، گروهان #ستار رفت بيرون تا از كانالي كه بچه هاي مهندسي لشكر ( طي ٣ ماه با زحمت بسيار ) كشيده بودند و تا اروند رود سه كيلومتر راه بود ، عبور كنند .

وقتي نوبت گروهان ما شد ، ديدم بين در پاساژ تا لب كانال ، ٢ تا از بچه هاي گروهان #ستار افتاده اند و يكي دو تا امدادگر داشتند برشان مي گرداندند 🚔🚔داخل پا ساژ . حاج آقا #واعظي ، روحاني گردان و ” #حسين_مهدي_پور “ بودند كه اول كاري با يك خمپاره مجروح شده بودند . پريدم تو كانال . بايد از درون كانال وارد اروندرود مي شديم ؛ البته دويست متر آخر را تا كمر در آب بوديم ؛ آب و گِل كه از نظر استتار خوب بود . نام عمليات را اعلام كردند : ” #كربلاي_چهار ، با رمز « يا فاطمه الزهرا (س) »"😢


⁣⁣قسمت پانزدهم، فردا شب راس ساعت 22

🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠🔷💠
@rahpouyancom