پرچم سرخی در باد تکان می خورد. جسمش رو به خاموشی می رفت، اما جانش تازه نفس بود. دژخیم آماده می شد تا آخرین قطره های زندگی او را به خاک بریزد....
-----------------------------
عکسها- عکسی از تیزابی در نخستین دستگیری او که منجر به حکم 5 زندان برای او شد و سال 53 از زندان بیرون آمد. این بار مصمم تر از بار نخست فعالیت سیاسی زیر زمینی را آغاز کرد که منجر به شکار او در سال 53 شد. عکس مرگ زیر شکنجه او از دیوار شکنجه گاه کمیته مشترک بدست آمد و عکس اول از پرونده او در اوین!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
-----------------------------
عکسها- عکسی از تیزابی در نخستین دستگیری او که منجر به حکم 5 زندان برای او شد و سال 53 از زندان بیرون آمد. این بار مصمم تر از بار نخست فعالیت سیاسی زیر زمینی را آغاز کرد که منجر به شکار او در سال 53 شد. عکس مرگ زیر شکنجه او از دیوار شکنجه گاه کمیته مشترک بدست آمد و عکس اول از پرونده او در اوین!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
راه توده 744
تاریخ مصرف فیلترینگ هم به پایان می رسد
دلیل واقعی استعفای سردبیر روزنامه اعتماد
هفته گذشته سردبیر روزنامه اعتماد استعفا داد. وی دلیل استعفای خود را برتری مجلات هفتگی نسبت به روزنامهها اعلام کرد! در حالیکه دلیل واقعی آن مربوط به فشار ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، پس از انتشار نامه حزب اعتماد ملی به رئیسی برای رفع حصر در صفحه اول روزنامه اعتماد بود. رئیسی به جای پاسخ به این نامه و توضیح اینکه به چه دلیل موسوی و کروبی بطور غیرقانونی زندانی شده اند و چرا محاکمه نمی شوند سردبیر اعتماد را ناگزیر به استفعا کرد. همین نشان می دهد که سانسور و قانون گریزی و دخالتهای قوه قضائیه و اطلاعات سپاه چه وضعی را برای مطبوعات و رسانهها بوجود آورده است. امروز رسانههای ایران و بویژه صدا و سیما به درشکه شکستهای می مانند که سانسور سورچی آن است و با این سورچی می خواهند به پای اسب چابک رسانههای خارج از کشور برسند و با آنها مسابقه دهند. طبیعی است که نمی توانند اعتماد مردم را جلب کنند.
در همین هفته دیده شد درباره انفجار در پارچین، آتش سوزی در شیراز، کشتن قاضی منصوری، و حتی ماجرای حکم اعدام موسوی مجد بعنوان جاسوسی که در کنار سردار سلیمانی بود، این گاری شکسته رسانهای و اسب پیر و خستهای که به آن بستهاند چگونه لنگان لنگان در گل ماند و رسانههای دیگر پیش افتادند. بویژه که گاری شکسته رسانههای جمهوری اسلامی زمانی می خواهند با این شبکهها رقابت کنند که ما وارد عصر "مردم خبرنگار" شده ایم و آن رسانهها از این مردم خبرنگار بعنوان منابع خبری خود استفاده می کنند و آنها هم اگر استفاده نکنند خود این مردم خبرنگاران خبرها و فیلمهای خود را در فضای مجازی که بسیار پر مخاطب تر از صداو سیما و روزنامههای ایران است منتشر می کنند.
مقامات و دستاندرکاران جمهوری اسلامی خود می دانند که در رقابت با این شبکه ها شکست خورده اند ولی راه مقابله با شکست و بی توجهی مردم به رسانههای داخلی را نه پایان دادن به سانسور و ارتقا کیفیت صدا و سیما و رسانههای داخلی بلکه بیراهه پخش پارازیت و فیلترینگ و بستن مطبوعات و گسترش سانسور رسانههای خارجی می دانند. در سه دهه گذشته در هر دوره بحث نه بر سر نحوه کارآمد تر کردن نظام خبری و اطلاع رسانی بلکه جنجال بر سر نحوه سانسور این یا آن وسیله نشر و رسانه بوده است. در دوران اولیه روی کار آمدن آقای خامنهای بحث تهاجم فرهنگی پیش کشیده شد که گفته می شد عامل آن "کتاب" است. همزمان با ایجاد دهها مانع در راه تولید و انتشار کتاب، جنجال بر سر ویدیو و سی دی فیلم و مبارزه با فروش آنها در خیابان ها به راه افتاد. سپس نوبت به ماهواره و پرداخت هزینه سنگین برایانداختن پارازیت و همزمان لشکرکشی بر روی پشت بامها و از آنجا به فیلترینگ سایتهای اینترنتی رسید. پس از آن مبارزه با رسانههای مجازی نظیر تلگرام آغاز شد که بدلیل مخالفت دولت بدست یک قاضی که خود او اکنون به اتهام فساد در زندان است عملی شد و اکنون مجلس جدید قصد فیلترینگ اینستاگرام را دارد. نتیجه این کار بیهوده، مانند پخش پارازیت، تنها تحمیل هزینه سنگینی به بودجه ملی است، زیرا مردم را ناگزیر به استفاده از فیلترشکن می کند که خود به معنای دو برابر شدن رفت و آمد بسته های اطلاعاتی و شکسته شدن کمر وزارت مخابرات زیر بار هزینه سنگین آن است. و البته درآمدهای نجومی را برای تولیدکنندگان داخلی و حکومتی فیلترشکن فراهم کرده است.
همه اینها درشرایطی است که به گفته کارشناسان حداکثر تا سه سال دیگر موضوع فیلترینگ به کلی بی معنا می شود و همه مردم می توانند از طریق تلفنهای همراه خود مستقیما از طریق ماهواره به اینترنت جهانی متصل شوند. بعد از سه سال می خواهند چه کسی و چه چیزی را سانسور و فیلتر کنند؟ فعلا کار صدا و سیما و قوه قضائیه و اطلاعات سپاه و بیت رهبر شده جمع کردن مشتری برای بی بی سی و صدای آمریکا و شبکه من و تو و تلویزیون اینترنشنال و مشابه آنها و حتما توقع دارند که رسانههای حکومتی یا مستقل داخلی زیر فشار سانسور و انواع محدودیتها بتوانند با این شبکهها مقابله کنند!
پیدایش رسانههای نوین ارتباطی، ورود به عصر "مردم خبرنگار"، گسترش اینترنت و آغاز به کار نسل پنجم و پرسرعت تلفنهای همراه، تکنولوژیهای ماهوارهای ارتباطات و ... همه و همه نه تنها شیوههای گذشته کار رسانهای را بشدت تحت تاثیر قرار داده و حتی دگرگون کرده است، بلکه امکان ادامه سانسور و کنترل و سرکوب رسانهها را نیز ناممکن کرده است. تاریخ فرصت بسیار کوتاهی در اختیار حکومت ایران برای حفظ وضع کنونی و ادامه آن داده است!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
تاریخ مصرف فیلترینگ هم به پایان می رسد
دلیل واقعی استعفای سردبیر روزنامه اعتماد
هفته گذشته سردبیر روزنامه اعتماد استعفا داد. وی دلیل استعفای خود را برتری مجلات هفتگی نسبت به روزنامهها اعلام کرد! در حالیکه دلیل واقعی آن مربوط به فشار ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، پس از انتشار نامه حزب اعتماد ملی به رئیسی برای رفع حصر در صفحه اول روزنامه اعتماد بود. رئیسی به جای پاسخ به این نامه و توضیح اینکه به چه دلیل موسوی و کروبی بطور غیرقانونی زندانی شده اند و چرا محاکمه نمی شوند سردبیر اعتماد را ناگزیر به استفعا کرد. همین نشان می دهد که سانسور و قانون گریزی و دخالتهای قوه قضائیه و اطلاعات سپاه چه وضعی را برای مطبوعات و رسانهها بوجود آورده است. امروز رسانههای ایران و بویژه صدا و سیما به درشکه شکستهای می مانند که سانسور سورچی آن است و با این سورچی می خواهند به پای اسب چابک رسانههای خارج از کشور برسند و با آنها مسابقه دهند. طبیعی است که نمی توانند اعتماد مردم را جلب کنند.
در همین هفته دیده شد درباره انفجار در پارچین، آتش سوزی در شیراز، کشتن قاضی منصوری، و حتی ماجرای حکم اعدام موسوی مجد بعنوان جاسوسی که در کنار سردار سلیمانی بود، این گاری شکسته رسانهای و اسب پیر و خستهای که به آن بستهاند چگونه لنگان لنگان در گل ماند و رسانههای دیگر پیش افتادند. بویژه که گاری شکسته رسانههای جمهوری اسلامی زمانی می خواهند با این شبکهها رقابت کنند که ما وارد عصر "مردم خبرنگار" شده ایم و آن رسانهها از این مردم خبرنگار بعنوان منابع خبری خود استفاده می کنند و آنها هم اگر استفاده نکنند خود این مردم خبرنگاران خبرها و فیلمهای خود را در فضای مجازی که بسیار پر مخاطب تر از صداو سیما و روزنامههای ایران است منتشر می کنند.
مقامات و دستاندرکاران جمهوری اسلامی خود می دانند که در رقابت با این شبکه ها شکست خورده اند ولی راه مقابله با شکست و بی توجهی مردم به رسانههای داخلی را نه پایان دادن به سانسور و ارتقا کیفیت صدا و سیما و رسانههای داخلی بلکه بیراهه پخش پارازیت و فیلترینگ و بستن مطبوعات و گسترش سانسور رسانههای خارجی می دانند. در سه دهه گذشته در هر دوره بحث نه بر سر نحوه کارآمد تر کردن نظام خبری و اطلاع رسانی بلکه جنجال بر سر نحوه سانسور این یا آن وسیله نشر و رسانه بوده است. در دوران اولیه روی کار آمدن آقای خامنهای بحث تهاجم فرهنگی پیش کشیده شد که گفته می شد عامل آن "کتاب" است. همزمان با ایجاد دهها مانع در راه تولید و انتشار کتاب، جنجال بر سر ویدیو و سی دی فیلم و مبارزه با فروش آنها در خیابان ها به راه افتاد. سپس نوبت به ماهواره و پرداخت هزینه سنگین برایانداختن پارازیت و همزمان لشکرکشی بر روی پشت بامها و از آنجا به فیلترینگ سایتهای اینترنتی رسید. پس از آن مبارزه با رسانههای مجازی نظیر تلگرام آغاز شد که بدلیل مخالفت دولت بدست یک قاضی که خود او اکنون به اتهام فساد در زندان است عملی شد و اکنون مجلس جدید قصد فیلترینگ اینستاگرام را دارد. نتیجه این کار بیهوده، مانند پخش پارازیت، تنها تحمیل هزینه سنگینی به بودجه ملی است، زیرا مردم را ناگزیر به استفاده از فیلترشکن می کند که خود به معنای دو برابر شدن رفت و آمد بسته های اطلاعاتی و شکسته شدن کمر وزارت مخابرات زیر بار هزینه سنگین آن است. و البته درآمدهای نجومی را برای تولیدکنندگان داخلی و حکومتی فیلترشکن فراهم کرده است.
همه اینها درشرایطی است که به گفته کارشناسان حداکثر تا سه سال دیگر موضوع فیلترینگ به کلی بی معنا می شود و همه مردم می توانند از طریق تلفنهای همراه خود مستقیما از طریق ماهواره به اینترنت جهانی متصل شوند. بعد از سه سال می خواهند چه کسی و چه چیزی را سانسور و فیلتر کنند؟ فعلا کار صدا و سیما و قوه قضائیه و اطلاعات سپاه و بیت رهبر شده جمع کردن مشتری برای بی بی سی و صدای آمریکا و شبکه من و تو و تلویزیون اینترنشنال و مشابه آنها و حتما توقع دارند که رسانههای حکومتی یا مستقل داخلی زیر فشار سانسور و انواع محدودیتها بتوانند با این شبکهها مقابله کنند!
پیدایش رسانههای نوین ارتباطی، ورود به عصر "مردم خبرنگار"، گسترش اینترنت و آغاز به کار نسل پنجم و پرسرعت تلفنهای همراه، تکنولوژیهای ماهوارهای ارتباطات و ... همه و همه نه تنها شیوههای گذشته کار رسانهای را بشدت تحت تاثیر قرار داده و حتی دگرگون کرده است، بلکه امکان ادامه سانسور و کنترل و سرکوب رسانهها را نیز ناممکن کرده است. تاریخ فرصت بسیار کوتاهی در اختیار حکومت ایران برای حفظ وضع کنونی و ادامه آن داده است!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
راه توده 744
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل؟
سالهاست که مقالات و نوشتههایی از رهبران در خاک خفته حزب توده ایران همراه با ستایش از آنها در برخی سایتها و فیسبوکها منتشر می شود. از جمله در نامه مردم که حساب خود را تقریبا از مشی تودهای جدا کرده اما گهگاه به ستایش از یک یا چند نفر آنها می پردازد.
ما دراین باره می گوییم: گیرم پدر تو بود فاضل- از فضل پدر تو را چه حاصل؟
این که آنها چنان نوشتند و چنان گفتند و دقیق و علمی هم گفتند، ستایش انگیز است، اما شما از این نوشتهها و گفتهها چه آموخته اید و اگر آموخته اید کجاست موضع گیریهای سیاسی روزانه و هفتگی شما درباره جامعه ایران و حوادث بی وقفهای که در آن روی میدهد؟ در غیر اینصورت چند تنی تودهای می خوانند و افسوس می خورند که آن رفقا و آن نویسندگان دیگر نیستند. اما اگر مخاطب مردم ایران هستند، آنها بدنبال تحلیل تودهای شما درباره مهم ترین حوادث روزانه جامعهاند. کجاست آن درسی که از نوشته های رهبران گذشته حزب گرفته اید و کجاست آن نوشتههای تودهای شما درباره اوضاع ایران؟
نه تنها درسی نیاموختهاند که ظاهرا اصرار نیز دارند که درسی نیاموزند. سر دادن شعارهائی برای گریز از سخن گفتن از موضوعات روز و ادامه انفعال این سخن طنز آمیز زنده یاد کیانوری را به یاد می آورد که می گفت: "آن روز که ما در ایران سوسیالیسم را می سازیم عدهای از چپ روها سر بر می آورند و می گویند که ما که از اول گفتیم سوسیالیستی بشود و شما توده ایها سازشکاری می کردید و نمی گذاشتید!"
هر تودهای می داند که طرح شعارها و "پیش بینی"هایی که چهار دهه بعد باید بوقوع بپیوندد جز تمسخر مشی تودهای چیزی دیگر نیست و درست عکس تاریخ و شیوه رهبران حزب توده ایران است که برخی مطالب آنها را منتشر می کنند. از آغاز تاسیس حزب توده ایران تا انقلاب 57 سی و هفت سال طول کشید. حزب توده ایران در 1320 با شعار دفاع از سلطنت مشروطه و جبهه ضد فاشیستی شروع کرد. از سال 1324 جبهه آزادی را مطرح کرد. بعد دفاع از ملی شدن نفت و سپس جلوگیری از کودتا و سپس مبارزه با دولت کودتا را شعار خود کرد. تنها از سال 52 ببعد و بویژه از سال 1354 یعنی سه سال قبل از انقلاب بود که بحث "سرنگونی استبداد سلطنتی" را با دو صفت "استبدادی شاه" پیش کشید. و این تازه مربوط به شرایطی بود که در بخش عمده آن ارتباط حزب با داخل کشور به کلی قطع و محدود بود.
باید آن 37 سال را با این 32 سال مقایسه کرد و سنجید و دستاوردهای آن را در کنار هم قرار داد تا بتوان از گذشته آموخت. آیا آنها که مقاله و نوشته و تحلیل رهبران گذشته حزب توده ایران را منتشر می کنند از آن 37 سال و این 32 سال درس هائی گرفته و آموخته اند؟ اگر آموخته اند کجاست نوشته های مستقل و جامع و توده ای آنها درباره حوادث روز به روز و حتی ساعت به ساعت ایران؟
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
گیرم پدر تو بود فاضل
از فضل پدر تو را چه حاصل؟
سالهاست که مقالات و نوشتههایی از رهبران در خاک خفته حزب توده ایران همراه با ستایش از آنها در برخی سایتها و فیسبوکها منتشر می شود. از جمله در نامه مردم که حساب خود را تقریبا از مشی تودهای جدا کرده اما گهگاه به ستایش از یک یا چند نفر آنها می پردازد.
ما دراین باره می گوییم: گیرم پدر تو بود فاضل- از فضل پدر تو را چه حاصل؟
این که آنها چنان نوشتند و چنان گفتند و دقیق و علمی هم گفتند، ستایش انگیز است، اما شما از این نوشتهها و گفتهها چه آموخته اید و اگر آموخته اید کجاست موضع گیریهای سیاسی روزانه و هفتگی شما درباره جامعه ایران و حوادث بی وقفهای که در آن روی میدهد؟ در غیر اینصورت چند تنی تودهای می خوانند و افسوس می خورند که آن رفقا و آن نویسندگان دیگر نیستند. اما اگر مخاطب مردم ایران هستند، آنها بدنبال تحلیل تودهای شما درباره مهم ترین حوادث روزانه جامعهاند. کجاست آن درسی که از نوشته های رهبران گذشته حزب گرفته اید و کجاست آن نوشتههای تودهای شما درباره اوضاع ایران؟
نه تنها درسی نیاموختهاند که ظاهرا اصرار نیز دارند که درسی نیاموزند. سر دادن شعارهائی برای گریز از سخن گفتن از موضوعات روز و ادامه انفعال این سخن طنز آمیز زنده یاد کیانوری را به یاد می آورد که می گفت: "آن روز که ما در ایران سوسیالیسم را می سازیم عدهای از چپ روها سر بر می آورند و می گویند که ما که از اول گفتیم سوسیالیستی بشود و شما توده ایها سازشکاری می کردید و نمی گذاشتید!"
هر تودهای می داند که طرح شعارها و "پیش بینی"هایی که چهار دهه بعد باید بوقوع بپیوندد جز تمسخر مشی تودهای چیزی دیگر نیست و درست عکس تاریخ و شیوه رهبران حزب توده ایران است که برخی مطالب آنها را منتشر می کنند. از آغاز تاسیس حزب توده ایران تا انقلاب 57 سی و هفت سال طول کشید. حزب توده ایران در 1320 با شعار دفاع از سلطنت مشروطه و جبهه ضد فاشیستی شروع کرد. از سال 1324 جبهه آزادی را مطرح کرد. بعد دفاع از ملی شدن نفت و سپس جلوگیری از کودتا و سپس مبارزه با دولت کودتا را شعار خود کرد. تنها از سال 52 ببعد و بویژه از سال 1354 یعنی سه سال قبل از انقلاب بود که بحث "سرنگونی استبداد سلطنتی" را با دو صفت "استبدادی شاه" پیش کشید. و این تازه مربوط به شرایطی بود که در بخش عمده آن ارتباط حزب با داخل کشور به کلی قطع و محدود بود.
باید آن 37 سال را با این 32 سال مقایسه کرد و سنجید و دستاوردهای آن را در کنار هم قرار داد تا بتوان از گذشته آموخت. آیا آنها که مقاله و نوشته و تحلیل رهبران گذشته حزب توده ایران را منتشر می کنند از آن 37 سال و این 32 سال درس هائی گرفته و آموخته اند؟ اگر آموخته اند کجاست نوشته های مستقل و جامع و توده ای آنها درباره حوادث روز به روز و حتی ساعت به ساعت ایران؟
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
راه توده 744
رهبرج. اسلامی
عامل اصلی جلوگیری از تحول!
آقای خامنهای در سخنرانی این هفته خود از سه گروه که با تحول مخالفند سخن گفت در حالیکه از نظر مردم خود او و بیت او نه فقط به بزرگترین مانع تحول، بلکه به مهمترین موضوع تحول هم تبدیل شده اند. امروز اکثریت بزرگ مردم ایران هر نوع تحول و تغییری را زمانی واقعی می دانند که با تغییر و تحول در رهبری و بیت رهبری آغاز شود. یکی از دلایل توجه روز به روز کمتر مردم به انتخاباتها در جمهوری اسلامی که نمونه اش را در مشارکت 15 درصدی شهرهای بزرگ در مجلس یازدهم دیدیم همین است. مسئله فقط این نیست که این انتخابات ها با نظارت استصوابی و حذف نامزدهای مستقل از مفهوم انتخابات خالی شده است، بلکه این نیز هست که انتخابات مثلا برای تعیین رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس تا چه اندازه می تواند کارساز باشد و تا چه اندازه ریشه مشکلات در جایی دیگر و در رهبری و بیت اوست.
اینکه امروز از نظر بخش بزرگی از مردم ایران رهبر و بیت او هم به بزرگترین موضوع و هم مانع تحول تبدیل شدهاند نتیجه یک تجربه حداقل بیست ساله است. انتخاب 20 میلیونی محمد خاتمی در دوم خرداد 76 با مقاومت رهبر و بیت رهبری دربرابر تغییر و تحول و کارشکنی و جنجال های هر 9 روز یکبار سرانجام به انتخابات 1384 انجامید. انتخاباتی که بقول سردار مفقودالاثر "محمد باقر ذوالقدر" طی یک "عملیات چندلایه" احمدی نژاد را به قدرت رساند تا کشور را به سوی فاجعه هدایت کند. بعد بیت رهبری برای جلوگیری از تحول و ممانعت از تغییر احمدی نژاد که رهبر نظرات او را به خود نزدیک می دانست علیه میرحسین موسوی کودتا کرد.
در انتخابات سال 92 ابتدا با چراغ سبز بیت رهبری برای جلوگیری از هرگونه تحول و تغییر رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی رقم خورد و گمان شد که می توان فاجعه دوران احمدی نژاد را در قالب جدیدی مانند قالیباف و محسن رضایی ادامه داد. با شکست نامزدهای بیت رهبری و پیروزی حسن روحانی، رهبر پس از پذیرش "نرمش قهرمانانه" با وحشت از اینکه مبادا امضای برجام موجب تغییر و تحولی در کشور شود زیر امضای خود بر برجام زد و مخالفت خود با برجام دو و سه یعنی استفاده از برجام برای تنش زدایی بین المللی و به راه افتادن امور اقتصادی کشور را اعلام کرد. در انتخابات 96 و با شکست ناباورانه ابراهیم رئیسی که پول آستانقدس و "فالوورها"ی تتلو هم نتوانستند به کمکش بیایند، رهبر شمشیرها را برای حسن روحانی از رو بست و اعلام کرد که هیچ تحولی را نمی پذیرد و همه اعضای کابینه باید با نظر او تعیین شوند. نتیجه آن خروج کسانی نظیر شهیندخت مولاوردی از ترکیب کابینه حسن روحانی و حتی چیدن پر و بال اسحاق جهانگیری و پر شدن وزارتخانهها با وابستگان به بیت رهبری و سپاه بود که امروز فغان مردم از فساد و بی لیاقتی آنها به آسمان بلند شده و البته رهبر زیر بار اینکه خودش آنها را به این دولت تحمیل کرده نمی رود.
چنانکه می بینیم به همان نسبت که رهبر بیشتر به مانع تحول و تغییر تبدیل می شود، به همان نسبت بیشتر به موضوع تحول و تغییر هم تبدیل می شود. مانند سال 1357 که همه مردم به این نتیجه رسیده بودند که تا زمانی که شاه بر سر کار است هیچ تحول و تغییری ممکن نیست زیرا خود او مانع هرگونه تغییری است. در نتیجه همه شعارها متوجه خود شاه شد. امروز هم وابستگان بیت رهبری و صدا و سیما و رسانههای همکار آنها در خارج کشور بسیار می کوشند که خشم مردم را به سمت دیگران و بویژه دولت حسن روحانی برگردانند و رهبر را تبرئه کنند ولی موفق نخواهند شد زیرا مردم با تجربه دههای اخیر بخوبی می دانند که ظرفیت هر دولت برای تغییر و تحول تا چه اندازه محدود است. همه می دانند که در میان کسانی که در دور و بر رهبر و بیت رهبری هستند حسن روحانی، تازه بالیاقت ترین آنهاست. چه کسی از اطرافیان رهبر قرار است جانشین حسن روحانی شود؟ ابراهیم رئیسی؟ قالیباف؟ ولایتی؟ میرسلیم؟ زاکانی؟ محسن رضایی؟ یا حسین طائب؟
این بخش سوم تبدیل شدن رهبر به موضوع تحول و بزرگترین مانع تحول است. بیت رهبری بدلیل ضعف و بی کفایتی نمی تواند با افراد لایق و با کفایت کار کند. همه کسانی که رهبر بر سر کار می آورد باید از خود او ضعیف تر، واپسگراتر و بی لیاقت تر باشند. در غیراینصورت رهبر نمی تواند در برابر آنها قد علم کند و جلوه فروشی کند. نمونه اش را در باره امام جمعهها می بینیم. بدنام ترین و فاسدترین روحانیان در هر شهر امام جمعه آن شهر هستند. یا مثلا مناسبات رهبر با مراجع تقلید که رهبر در برابر آنها ضعف دارد و آنها هم وی را قبول ندارند. یا ترکیب مسخره مجمع تشخیص مصلحت نظام که مشتی فرتوت و فاسد و فرصت طلب را در آن جمع کرده است و البته گردانندگان بیت رهبری می توانند مدعی باشند که از همه آنها "با لیاقت تر" هستند!
رهبرج. اسلامی
عامل اصلی جلوگیری از تحول!
آقای خامنهای در سخنرانی این هفته خود از سه گروه که با تحول مخالفند سخن گفت در حالیکه از نظر مردم خود او و بیت او نه فقط به بزرگترین مانع تحول، بلکه به مهمترین موضوع تحول هم تبدیل شده اند. امروز اکثریت بزرگ مردم ایران هر نوع تحول و تغییری را زمانی واقعی می دانند که با تغییر و تحول در رهبری و بیت رهبری آغاز شود. یکی از دلایل توجه روز به روز کمتر مردم به انتخاباتها در جمهوری اسلامی که نمونه اش را در مشارکت 15 درصدی شهرهای بزرگ در مجلس یازدهم دیدیم همین است. مسئله فقط این نیست که این انتخابات ها با نظارت استصوابی و حذف نامزدهای مستقل از مفهوم انتخابات خالی شده است، بلکه این نیز هست که انتخابات مثلا برای تعیین رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس تا چه اندازه می تواند کارساز باشد و تا چه اندازه ریشه مشکلات در جایی دیگر و در رهبری و بیت اوست.
اینکه امروز از نظر بخش بزرگی از مردم ایران رهبر و بیت او هم به بزرگترین موضوع و هم مانع تحول تبدیل شدهاند نتیجه یک تجربه حداقل بیست ساله است. انتخاب 20 میلیونی محمد خاتمی در دوم خرداد 76 با مقاومت رهبر و بیت رهبری دربرابر تغییر و تحول و کارشکنی و جنجال های هر 9 روز یکبار سرانجام به انتخابات 1384 انجامید. انتخاباتی که بقول سردار مفقودالاثر "محمد باقر ذوالقدر" طی یک "عملیات چندلایه" احمدی نژاد را به قدرت رساند تا کشور را به سوی فاجعه هدایت کند. بعد بیت رهبری برای جلوگیری از تحول و ممانعت از تغییر احمدی نژاد که رهبر نظرات او را به خود نزدیک می دانست علیه میرحسین موسوی کودتا کرد.
در انتخابات سال 92 ابتدا با چراغ سبز بیت رهبری برای جلوگیری از هرگونه تحول و تغییر رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی رقم خورد و گمان شد که می توان فاجعه دوران احمدی نژاد را در قالب جدیدی مانند قالیباف و محسن رضایی ادامه داد. با شکست نامزدهای بیت رهبری و پیروزی حسن روحانی، رهبر پس از پذیرش "نرمش قهرمانانه" با وحشت از اینکه مبادا امضای برجام موجب تغییر و تحولی در کشور شود زیر امضای خود بر برجام زد و مخالفت خود با برجام دو و سه یعنی استفاده از برجام برای تنش زدایی بین المللی و به راه افتادن امور اقتصادی کشور را اعلام کرد. در انتخابات 96 و با شکست ناباورانه ابراهیم رئیسی که پول آستانقدس و "فالوورها"ی تتلو هم نتوانستند به کمکش بیایند، رهبر شمشیرها را برای حسن روحانی از رو بست و اعلام کرد که هیچ تحولی را نمی پذیرد و همه اعضای کابینه باید با نظر او تعیین شوند. نتیجه آن خروج کسانی نظیر شهیندخت مولاوردی از ترکیب کابینه حسن روحانی و حتی چیدن پر و بال اسحاق جهانگیری و پر شدن وزارتخانهها با وابستگان به بیت رهبری و سپاه بود که امروز فغان مردم از فساد و بی لیاقتی آنها به آسمان بلند شده و البته رهبر زیر بار اینکه خودش آنها را به این دولت تحمیل کرده نمی رود.
چنانکه می بینیم به همان نسبت که رهبر بیشتر به مانع تحول و تغییر تبدیل می شود، به همان نسبت بیشتر به موضوع تحول و تغییر هم تبدیل می شود. مانند سال 1357 که همه مردم به این نتیجه رسیده بودند که تا زمانی که شاه بر سر کار است هیچ تحول و تغییری ممکن نیست زیرا خود او مانع هرگونه تغییری است. در نتیجه همه شعارها متوجه خود شاه شد. امروز هم وابستگان بیت رهبری و صدا و سیما و رسانههای همکار آنها در خارج کشور بسیار می کوشند که خشم مردم را به سمت دیگران و بویژه دولت حسن روحانی برگردانند و رهبر را تبرئه کنند ولی موفق نخواهند شد زیرا مردم با تجربه دههای اخیر بخوبی می دانند که ظرفیت هر دولت برای تغییر و تحول تا چه اندازه محدود است. همه می دانند که در میان کسانی که در دور و بر رهبر و بیت رهبری هستند حسن روحانی، تازه بالیاقت ترین آنهاست. چه کسی از اطرافیان رهبر قرار است جانشین حسن روحانی شود؟ ابراهیم رئیسی؟ قالیباف؟ ولایتی؟ میرسلیم؟ زاکانی؟ محسن رضایی؟ یا حسین طائب؟
این بخش سوم تبدیل شدن رهبر به موضوع تحول و بزرگترین مانع تحول است. بیت رهبری بدلیل ضعف و بی کفایتی نمی تواند با افراد لایق و با کفایت کار کند. همه کسانی که رهبر بر سر کار می آورد باید از خود او ضعیف تر، واپسگراتر و بی لیاقت تر باشند. در غیراینصورت رهبر نمی تواند در برابر آنها قد علم کند و جلوه فروشی کند. نمونه اش را در باره امام جمعهها می بینیم. بدنام ترین و فاسدترین روحانیان در هر شهر امام جمعه آن شهر هستند. یا مثلا مناسبات رهبر با مراجع تقلید که رهبر در برابر آنها ضعف دارد و آنها هم وی را قبول ندارند. یا ترکیب مسخره مجمع تشخیص مصلحت نظام که مشتی فرتوت و فاسد و فرصت طلب را در آن جمع کرده است و البته گردانندگان بیت رهبری می توانند مدعی باشند که از همه آنها "با لیاقت تر" هستند!
بنابر این هرچه ما بیشتر به پیش می رویم، مسئله دیگر برای مردم این نیست که چه عواملی مانع تحول هستند، بلکه این است که چه کسانی یا دقیق تر چه کسی مانع تحول و تغییر است. همین چند روز پیش پرویز ثابتی، تحلیل گر کارکشته امنیتی و معاون سیاسی ساواک سابق، گفته بود "شرایط امروز ایران من را به یاد شرایط سال 57 می اندازد" شاید اشاره او نیز به همین باشد که بزرگترین مانع تحول و عمده ترین موضوع تحول می رود که مانند سال 1357 در یک فرد یا حداکثر در یک "بیت" خلاصه شود.
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
سرمقاله 744
شاه هم نامه های هشدار آمیز را جدی نگرفت
نامه ای واقع بینانه
خطاب به رهبر ج. اسلامی
نامه سرگشاده آقای خوئینی ها به رهبر جمهوری اسلامی با تاکید بر ضرورت تحولات و تغییر سیاست هائی که ناکارآمدی آنها به بحران کنونی در کشور انجامیده، در این هفته از مهم ترین رویدادهای سیاسی بود. محتوای نامه ایشان برخاسته از احساس نگرانی از سرانجام نظامی است که بنام انقلاب 57 سکان هدایت کشور را در دست دارد اما آنچه را شاهدیم با آرمان های انقلاب 57 فاصله ای نجومی دارد.
هشدارهائی که آقای خوئینی ها نسبت به آینده ایران و نظام حاکم داده شباهت انکار ناپذیری به نامه های هشدارگونه ای دارد که در سال 56 امثال علی اصغر حاج سید جوادی و سپس برخی بازماندگان جبهه ملی و نهضت آزادی به شمول برخی روحانیون ملی ایران مانند آقایان "برفعی" و "زنجانی" برای شاه نوشتند و از او خواستند اجازه بدهد در ساختار نظام تحولاتی ایجاد شود و در راس این تحولات بازگشت شاه به قانون اساسی و قبول سلطنت و نه حکومت مطرح شد. پیشنهادی محدود تر از پیشنهادی که مصدق پیش از کودتای 28 مرداد به شاه کرده و علاوه بر پیشنهاد سلطنت و نه حکومت به وی، عدم دخالت خانواده سلطنتی در امور کشورداری را مطرح و خواهان خروج خواهر مداخله جو و توطئه گر وی "اشرف" از ایران را کرده بود که شاه به ظاهر و بصورت موقت و مشروط پذیرفت اما توطئه های پنهانی برای کشیدن آجر از زیر پای دولت مصدق را آغاز کرد.
همه آنها که در سال 56 به شاه نامه نوشتند نیز محترمانه از او خواستند مانع تحولی که ضرورت آن گریز ناپذیر است نشود تا کار به سرنگونی سلطنت نیانجامد! شاه که متکی به ارتش، دستگاه امنیتی خود و حمایت انگلستان و امریکا زیر پای خود را مستحکم می دیدید نه تنها به این نامه ها پاسخ مثبت نداد، بلکه ماموران اطلاعات و امنیت و برخی نویسندگان در خدمت دربار را مامور پاسخ دادن به نویسندگان این نامه ها کرد و برای زهر چشم گرفتن از برخی روحانیونی که از این نامه ها حمایت علنی و یا مخفی کرده بودند، دستور تهیه و انتشار آن نامه معروف با امضای جعلی "رشیدی مطلق" علیه آیت الله خمینی را داد. نامه ای که مدعی بود خمینی اصلا ایرانی نیست بلکه "هندی" است!
پاسخ به این نامه ها ابتدا با انتشار مقالاتی توهین آمیز و زیر و رو کردن زندگی شخصی نویسندگان آنها و طرح اتهاماتی مانند "خود رهبر بینی"، "جاه طلبی"، "توطئه خارجی" و....آغاز شد و سپس کار به بازداشت آنها نیز انجامید که با آغاز خیزهای خیابانی انقلاب این بازداشت ها به دراز نکشید. این درحالی بود که اگر شاه دوراندیشی داشت و واقعیات جاری در کشور و منطق نهفته دراین نامه ها را درک کرده ومی پذیرفت، در همان ابتدای سال 56 بجای این نوع واکنش ها بلافاصله می توانست همه آنها را به یک جلسه مشورتی فرا بخواند و از درون همین جلسه مشورتی با قبول عدم دخالت در امور حکومتی و دولتی، تشکیل یک دولت مستقل و ملی با اعلام برنامه مدون اقتصادی و سیاسی برای برون رفت کشور از بحران را قبول می کرد. یعنی به قول قوام السلطنه "کشتی بان را سیاستی دگر" آغاز می شد.
نامه آقای خوئینی ها به رهبر جمهوری اسلامی تداعی کننده آن نامه نگاری ها و توصیه ها به شاه برای قبول تحول در ساختار و سیاست های نظام حاکم است. آینده ای که پشت سر مانده، به شاه نشان داد که حق با نویسندگان آن نامه ها و هشدارهای نهفته در آنها بود و همه شواهد نشان میدهد که اینبار نیز حق با آقای خوئینی هاست و نه بادمجان دورقاب چینان اطراف و داخل بیت رهبری که حفظ موقعیت خود را مهم تر از آینده نظام میدانند و به همین دلیل، شتابزده و شاید به امید حمایت رهبر جمهوری اسلامی علیه ایشان به میدان در آمده اند. از آغاز سال 56 و نخستین نامه ای که علی اصغر حاج سید جوادی ابتدا به رئیس دفتر شاه و سپس خود شاه نوشت تا انقلاب و سقوط سلطنت کمی بیش از یکسال و نیم بیشتر طول نکشید و حوادث سالهای 56 و 57 نشان داد که حق با نویسندگان آن نامه ها بود. نویسندگانی که در آخرین ماههای رژیم خودکامه شاه، وی که از نخست وزیری شریف امامی و ژنرال ازهاری طرفی نبسته و از جانب آنها نیز افاقه ای صورت نگرفت، دست به دامن آنها شد تا تشکیل دولت بدهد اما دیگر بازگرداندن آب رفته از جوی ناممکن بود. حتی علی امینی، سیاستمدار کهنه کار نیز با آگاهی از همین عبور آب از سر، پیشنهاد شاه برای تشکیل دولت را نپذیرفت. یگانه فردی که از میان ملیون شانس خود را آزمایش کرد شاپور بختیار بود که با یک محاسبه سیاسی قبول نخست وزیری کرد به این شرط که شاه از ایران خارج شود و ارتش تابع دولت باشد. این دو شرط را شاه پذیرفت و از ایران خارج شد.
شاه هم نامه های هشدار آمیز را جدی نگرفت
نامه ای واقع بینانه
خطاب به رهبر ج. اسلامی
نامه سرگشاده آقای خوئینی ها به رهبر جمهوری اسلامی با تاکید بر ضرورت تحولات و تغییر سیاست هائی که ناکارآمدی آنها به بحران کنونی در کشور انجامیده، در این هفته از مهم ترین رویدادهای سیاسی بود. محتوای نامه ایشان برخاسته از احساس نگرانی از سرانجام نظامی است که بنام انقلاب 57 سکان هدایت کشور را در دست دارد اما آنچه را شاهدیم با آرمان های انقلاب 57 فاصله ای نجومی دارد.
هشدارهائی که آقای خوئینی ها نسبت به آینده ایران و نظام حاکم داده شباهت انکار ناپذیری به نامه های هشدارگونه ای دارد که در سال 56 امثال علی اصغر حاج سید جوادی و سپس برخی بازماندگان جبهه ملی و نهضت آزادی به شمول برخی روحانیون ملی ایران مانند آقایان "برفعی" و "زنجانی" برای شاه نوشتند و از او خواستند اجازه بدهد در ساختار نظام تحولاتی ایجاد شود و در راس این تحولات بازگشت شاه به قانون اساسی و قبول سلطنت و نه حکومت مطرح شد. پیشنهادی محدود تر از پیشنهادی که مصدق پیش از کودتای 28 مرداد به شاه کرده و علاوه بر پیشنهاد سلطنت و نه حکومت به وی، عدم دخالت خانواده سلطنتی در امور کشورداری را مطرح و خواهان خروج خواهر مداخله جو و توطئه گر وی "اشرف" از ایران را کرده بود که شاه به ظاهر و بصورت موقت و مشروط پذیرفت اما توطئه های پنهانی برای کشیدن آجر از زیر پای دولت مصدق را آغاز کرد.
همه آنها که در سال 56 به شاه نامه نوشتند نیز محترمانه از او خواستند مانع تحولی که ضرورت آن گریز ناپذیر است نشود تا کار به سرنگونی سلطنت نیانجامد! شاه که متکی به ارتش، دستگاه امنیتی خود و حمایت انگلستان و امریکا زیر پای خود را مستحکم می دیدید نه تنها به این نامه ها پاسخ مثبت نداد، بلکه ماموران اطلاعات و امنیت و برخی نویسندگان در خدمت دربار را مامور پاسخ دادن به نویسندگان این نامه ها کرد و برای زهر چشم گرفتن از برخی روحانیونی که از این نامه ها حمایت علنی و یا مخفی کرده بودند، دستور تهیه و انتشار آن نامه معروف با امضای جعلی "رشیدی مطلق" علیه آیت الله خمینی را داد. نامه ای که مدعی بود خمینی اصلا ایرانی نیست بلکه "هندی" است!
پاسخ به این نامه ها ابتدا با انتشار مقالاتی توهین آمیز و زیر و رو کردن زندگی شخصی نویسندگان آنها و طرح اتهاماتی مانند "خود رهبر بینی"، "جاه طلبی"، "توطئه خارجی" و....آغاز شد و سپس کار به بازداشت آنها نیز انجامید که با آغاز خیزهای خیابانی انقلاب این بازداشت ها به دراز نکشید. این درحالی بود که اگر شاه دوراندیشی داشت و واقعیات جاری در کشور و منطق نهفته دراین نامه ها را درک کرده ومی پذیرفت، در همان ابتدای سال 56 بجای این نوع واکنش ها بلافاصله می توانست همه آنها را به یک جلسه مشورتی فرا بخواند و از درون همین جلسه مشورتی با قبول عدم دخالت در امور حکومتی و دولتی، تشکیل یک دولت مستقل و ملی با اعلام برنامه مدون اقتصادی و سیاسی برای برون رفت کشور از بحران را قبول می کرد. یعنی به قول قوام السلطنه "کشتی بان را سیاستی دگر" آغاز می شد.
نامه آقای خوئینی ها به رهبر جمهوری اسلامی تداعی کننده آن نامه نگاری ها و توصیه ها به شاه برای قبول تحول در ساختار و سیاست های نظام حاکم است. آینده ای که پشت سر مانده، به شاه نشان داد که حق با نویسندگان آن نامه ها و هشدارهای نهفته در آنها بود و همه شواهد نشان میدهد که اینبار نیز حق با آقای خوئینی هاست و نه بادمجان دورقاب چینان اطراف و داخل بیت رهبری که حفظ موقعیت خود را مهم تر از آینده نظام میدانند و به همین دلیل، شتابزده و شاید به امید حمایت رهبر جمهوری اسلامی علیه ایشان به میدان در آمده اند. از آغاز سال 56 و نخستین نامه ای که علی اصغر حاج سید جوادی ابتدا به رئیس دفتر شاه و سپس خود شاه نوشت تا انقلاب و سقوط سلطنت کمی بیش از یکسال و نیم بیشتر طول نکشید و حوادث سالهای 56 و 57 نشان داد که حق با نویسندگان آن نامه ها بود. نویسندگانی که در آخرین ماههای رژیم خودکامه شاه، وی که از نخست وزیری شریف امامی و ژنرال ازهاری طرفی نبسته و از جانب آنها نیز افاقه ای صورت نگرفت، دست به دامن آنها شد تا تشکیل دولت بدهد اما دیگر بازگرداندن آب رفته از جوی ناممکن بود. حتی علی امینی، سیاستمدار کهنه کار نیز با آگاهی از همین عبور آب از سر، پیشنهاد شاه برای تشکیل دولت را نپذیرفت. یگانه فردی که از میان ملیون شانس خود را آزمایش کرد شاپور بختیار بود که با یک محاسبه سیاسی قبول نخست وزیری کرد به این شرط که شاه از ایران خارج شود و ارتش تابع دولت باشد. این دو شرط را شاه پذیرفت و از ایران خارج شد.
بختیار بر این تصور بود که با رفتن شاه و داشتن ارتش در پشت سر خود می تواند با آیت الله خمینی وارد مذاکره شده و از او بخواهد که به ایران بازگردد. او براین تصور بود که خمینی پس از بازگشت به ایران به قم خواهد رفت و حداکثر نقشی که خواهد داشت نقش انتقادی خواهد بود و پیشنهادهائی نیز خواهد داشت که دولت خواهد پذیرفت. او از شاه بعنوان "لولو" که هر لحظه ممکن است به ایران بازگردد، برای تحمیل احتیاط به آیت الله خمینی و روحانیون می خواست استفاده کند و با بازگشت مردم از خیابانها به خانه هایشان و دادن تنفس به ارتش و تصفیه فرماندهان آن، ارتشی بدون وابستگی به شاه را سازمان بدهد. در این فاصله حادثه ای روی داد که نه شاه و نه بختیار و نه خمینی انتظار آن را نداشتند و غافلگیر شدند. یعنی اعلام بی طرفی ارتش (به توصیه ژنرال امریکائی و اعزامی "هایزر" به ایران) که این بی طرف معنای دیگری نداشت جز متلاشی شدن ارتش، سرگردانی سربازان در خیابانها و خالی شدن پشت بختیار و نقش بر آب شدن همه محاسباتی که کرده بود.
وقتی فرصت تحولات از کف حکومت ها می رود، یک حادثه می تواند به بزرگترین رویداد بیانجامد. چنان که در انقلاب 57 با فروپاشی ارتش چنین شد، بویژه که بخش هائی از همین ارتش به انقلاب پیوستند و یا با آیت الله خمینی بیعت کردند!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
وقتی فرصت تحولات از کف حکومت ها می رود، یک حادثه می تواند به بزرگترین رویداد بیانجامد. چنان که در انقلاب 57 با فروپاشی ارتش چنین شد، بویژه که بخش هائی از همین ارتش به انقلاب پیوستند و یا با آیت الله خمینی بیعت کردند!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
راه توده 744 منتشر شد
هفته نامه راه توده - شماره 744 (پنجشنبه 12 تیرماه 1399)- منتشر شد و مطالب آن علاوه بر سایت این نشریه، روی کانال تلگرام و فیسبوک راه توده نیز قرار گرفت.
هفته نامه راه توده - شماره 744 (پنجشنبه 12 تیرماه 1399)- منتشر شد و مطالب آن علاوه بر سایت این نشریه، روی کانال تلگرام و فیسبوک راه توده نیز قرار گرفت.
راه توده 745
آمار خوانندگان راه توده شماره 744 بر روی فیسبوک و تلگرام راه توده و فیسبوک هایی که مقالات آن را به اشتراک گذاشته اند. آمار سایت راه توده را تا ثبت نام در یک شرکت آماری جدید نداریم.
1 – راه توده 744 منتشر شد!
دوازده هزار و 340 خواننده.
2 – سرمقاله "شاه هم نامه های هشدار آمیز را جدی نگرفت"
نامه ای واقع بینانه خطاب به رهبر ج. اسلامی
شانزده هزار و 200 خواننده.
3 – رهبرج. اسلامی عامل اصلی جلوگیری از تحول!
دو هزار و 850 خواننده.
4 – گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟
دو هزار و 345 خواننده.
5 – تاریخ مصرف فیلترینگ هم به پایان می رسد
دلیل واقعی استعفای سردبیر روزنامه اعتماد
سیزده هزار و 550 خواننده.
6 – "تیزابی" مرگ سرخ در شکنجه گاه
و سردبیر راه توده"هوشنگ تیزابی" به قلم "رحمان هاتفی"
دو هزار و 500 خواننده.
7 – بخش پایانی "بیگانه ای در امواج"
سر بریده کوچک خان به رضا خان هدیه شد!
هزار و 880 خواننده.
8 – آنچه درباره کیانوری خیلی ها نمیدانند
چهار هزار و 455 خواننده.
9 – سخنرانی دانشگاهی دکتر صداقت
در باره نقش کیانوری در معماری نوین و شهرک سازی نوین
دو هزار و 600 خواننده.
10 – دو عکس برگزیده این شماره
دو هزار خواننده.
11 – پیشروی ترکیه در لیبی متوقف خواهد شد؟ اومانیته- ترجمه آذرنگ
دو هزار و 130 خواننده.
12 – تاخیرهای مسکو برای وحدت دوباره اکراین و فدراسیون روسیه
سویتسکایا راسیا ترجمه آزاده اسفندیاری
دو هزار و 155 خواننده.
13 – نخستین ارزیابی ها از نتایج اتحاد در انتخابات شهرداری های فرانسه!
اومانیته- جعفر پویا
دو هزار و 250 خواننده.
14 – چین با ساز امریکائی ها نخواهد رقصید! یلنا پوستُویوُتووا
بنیاد فرهنگ استراتژیکترجمه - کیوان خسروی
دو هزار و 220 خواننده.
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
آمار خوانندگان راه توده شماره 744 بر روی فیسبوک و تلگرام راه توده و فیسبوک هایی که مقالات آن را به اشتراک گذاشته اند. آمار سایت راه توده را تا ثبت نام در یک شرکت آماری جدید نداریم.
1 – راه توده 744 منتشر شد!
دوازده هزار و 340 خواننده.
2 – سرمقاله "شاه هم نامه های هشدار آمیز را جدی نگرفت"
نامه ای واقع بینانه خطاب به رهبر ج. اسلامی
شانزده هزار و 200 خواننده.
3 – رهبرج. اسلامی عامل اصلی جلوگیری از تحول!
دو هزار و 850 خواننده.
4 – گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟
دو هزار و 345 خواننده.
5 – تاریخ مصرف فیلترینگ هم به پایان می رسد
دلیل واقعی استعفای سردبیر روزنامه اعتماد
سیزده هزار و 550 خواننده.
6 – "تیزابی" مرگ سرخ در شکنجه گاه
و سردبیر راه توده"هوشنگ تیزابی" به قلم "رحمان هاتفی"
دو هزار و 500 خواننده.
7 – بخش پایانی "بیگانه ای در امواج"
سر بریده کوچک خان به رضا خان هدیه شد!
هزار و 880 خواننده.
8 – آنچه درباره کیانوری خیلی ها نمیدانند
چهار هزار و 455 خواننده.
9 – سخنرانی دانشگاهی دکتر صداقت
در باره نقش کیانوری در معماری نوین و شهرک سازی نوین
دو هزار و 600 خواننده.
10 – دو عکس برگزیده این شماره
دو هزار خواننده.
11 – پیشروی ترکیه در لیبی متوقف خواهد شد؟ اومانیته- ترجمه آذرنگ
دو هزار و 130 خواننده.
12 – تاخیرهای مسکو برای وحدت دوباره اکراین و فدراسیون روسیه
سویتسکایا راسیا ترجمه آزاده اسفندیاری
دو هزار و 155 خواننده.
13 – نخستین ارزیابی ها از نتایج اتحاد در انتخابات شهرداری های فرانسه!
اومانیته- جعفر پویا
دو هزار و 250 خواننده.
14 – چین با ساز امریکائی ها نخواهد رقصید! یلنا پوستُویوُتووا
بنیاد فرهنگ استراتژیکترجمه - کیوان خسروی
دو هزار و 220 خواننده.
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
راه توده 745
گرسنگان جهان
علیه فقر متحد خواهند شد؟
ترجمه و تدوین- عسگر داوودی
مسئول آژانس غذایی سازمان ملل متحد در اردیبهشت سال جاری هشدار داد: همزمان با همهگیری جهانی کرونا، جهان در آستانه »همهگیری گرسنگی» نیز قرار گرفته که در صورت عدم اقدام فوری، میتواند منجر به «قحطیهای متعدد» شود. «دیوید بیزلی»، مدیر اجرایی سازمان برنامه جهانی غذا WFP به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرده که حتی پیش از تبدیل کرونا به یک مشکل نیز به رهبران جهان گفته بوده که «سال 2020 میلادی، جهان با بدترین بحران بشردوستانه از زمان جنگ جهانی دوم روبهرو خواهد شد.» این اتفاق به دلیل جنگ در سوریه، یمن و دیگر مناطق، هجوم ملخها در آفریقا، فجایع طبیعی و بحرانهای اقتصادی از جمله در لبنان، کنگو، سودان و اتیوپی است. در حال حاضر 821 میلیون تن هر شب در سراسر جهان گرسنه به خواب میروند و 135 میلیون تن دیگر با «سطوح بحرانی و وخیم گرسنگی » مواجهاند. یک تجزیه و تحلیل جدید برنامه جهانی غذا نشان میدهد که در نتیجهی شیوع کرونا 130 میلیون تن دیگر نیز ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۰ میلادی به آستانه قحطی و گرسنگی رانده شده و احتمالا به پناهندگی در کشور های دیگر روی آورند.
بحران کمبود غذا در سوریه نیز به سطحی بی سابقه در 9 سال گذشته منجر شده است. بر اساس برآورد سازمان ملل، تعداد کسانی که در سوریه به مواد غذایی کافی دسترسی ندارند، 9 میلیون و 300 هزارتن را شامل می شود.
به گزارش مدیر اجرایی برنامه جهانی در بدترین سناریوی ممکن برای حدود 36 کشور، قحطی پیشبینی میشود و در 10 مورد از این کشورها در حال حاضر بیش از یک میلیون تن در آستانه گرسنگی هستند بر اساس اعلام برنامه جهانی غذا، 10 کشوری که بدترین وضعیت را از نظر بحران غذا در سال 2019 میلادی داشتند کشورهای یمن، کنگو، افغانستان، ونزوئلا، اتیوپی، سودان جنوبی، سوریه، سودان، نیجریه و هائیتی می باشند.
همچنین به نقل از خبرگزاری فرانسه از نیویورک، «مارک لولوک» معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در امور بشر دوستانه، در یادداشتی به 15 عضو شورای امینت، هشدار داده است در صورتی که اوضاع در یمن به همین وضع باقی بماند، 14 میلیون تن طی ماههای آینده در آستانه قحطی قرار خواهند گرفت.
وی در این یادداشت نوشت: وضعیت انسانی در یمن، بدترین وضعیت در جهان است، 75 درصد از ساکنان این کشور یعنی معادل 22 میلیون تن نیاز به کمک دارند که در این بین 8/4 میلیون تن در حالت ناامنی جدی غذایی به سر می برند و نیاز فوری به غذا دارند. در بدترین حالت به تعداد 8/4 میلیون تن تعداد 5/6 میلیون تن دیگر اضافه شده و مجموع تعداد یمنی ها که در آستانه قحطی و گرسنگی قرار می گیرند، به 14 میلیون تن خواهد رسید.
گزارش «شبکه تلویزیونی روسیا الیوم» نیز در همین رابطه چنین گزارش داده است: «کورین فلیشر» مسئول برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل گفت، هم اکنون بیش از 11 میلیون تن در سوریه نیازمند کمک و حمایت هستند و 6 میلیون و 600 هزار تن از مردم این کشور از بیم عناصر تروریست مسلح مزدور به کشورهای همسایه پناهنده شدند و در اثر آن بدترین بحران پناهجویی در جهان شکل گرفته است. بسیاری از مردم سوریه با بحران گرسنگی بی سابقه ای روبرو هستند به گونه ای که هم اکنون بیش از 9 میلیون و 300 هزار تن از کمبود مواد غذایی رنج می برند که این موضوع می تواند و ممکن است موج انتشار ویروس کرونا در این کشور را شدت دهد. سازمان برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل اعلام کرده است: بخاطر پسرفت اقتصادی و اجرای قرنطینه خانگی به منظور پیشگیری از انتشار ویروس کرونا نرخ مواد غذایی ظرف کمتر از یک سال به بیش از دو برابر افزایش یافته است.
گرسنگان جهان
علیه فقر متحد خواهند شد؟
ترجمه و تدوین- عسگر داوودی
مسئول آژانس غذایی سازمان ملل متحد در اردیبهشت سال جاری هشدار داد: همزمان با همهگیری جهانی کرونا، جهان در آستانه »همهگیری گرسنگی» نیز قرار گرفته که در صورت عدم اقدام فوری، میتواند منجر به «قحطیهای متعدد» شود. «دیوید بیزلی»، مدیر اجرایی سازمان برنامه جهانی غذا WFP به شورای امنیت سازمان ملل متحد اعلام کرده که حتی پیش از تبدیل کرونا به یک مشکل نیز به رهبران جهان گفته بوده که «سال 2020 میلادی، جهان با بدترین بحران بشردوستانه از زمان جنگ جهانی دوم روبهرو خواهد شد.» این اتفاق به دلیل جنگ در سوریه، یمن و دیگر مناطق، هجوم ملخها در آفریقا، فجایع طبیعی و بحرانهای اقتصادی از جمله در لبنان، کنگو، سودان و اتیوپی است. در حال حاضر 821 میلیون تن هر شب در سراسر جهان گرسنه به خواب میروند و 135 میلیون تن دیگر با «سطوح بحرانی و وخیم گرسنگی » مواجهاند. یک تجزیه و تحلیل جدید برنامه جهانی غذا نشان میدهد که در نتیجهی شیوع کرونا 130 میلیون تن دیگر نیز ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۰ میلادی به آستانه قحطی و گرسنگی رانده شده و احتمالا به پناهندگی در کشور های دیگر روی آورند.
بحران کمبود غذا در سوریه نیز به سطحی بی سابقه در 9 سال گذشته منجر شده است. بر اساس برآورد سازمان ملل، تعداد کسانی که در سوریه به مواد غذایی کافی دسترسی ندارند، 9 میلیون و 300 هزارتن را شامل می شود.
به گزارش مدیر اجرایی برنامه جهانی در بدترین سناریوی ممکن برای حدود 36 کشور، قحطی پیشبینی میشود و در 10 مورد از این کشورها در حال حاضر بیش از یک میلیون تن در آستانه گرسنگی هستند بر اساس اعلام برنامه جهانی غذا، 10 کشوری که بدترین وضعیت را از نظر بحران غذا در سال 2019 میلادی داشتند کشورهای یمن، کنگو، افغانستان، ونزوئلا، اتیوپی، سودان جنوبی، سوریه، سودان، نیجریه و هائیتی می باشند.
همچنین به نقل از خبرگزاری فرانسه از نیویورک، «مارک لولوک» معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در امور بشر دوستانه، در یادداشتی به 15 عضو شورای امینت، هشدار داده است در صورتی که اوضاع در یمن به همین وضع باقی بماند، 14 میلیون تن طی ماههای آینده در آستانه قحطی قرار خواهند گرفت.
وی در این یادداشت نوشت: وضعیت انسانی در یمن، بدترین وضعیت در جهان است، 75 درصد از ساکنان این کشور یعنی معادل 22 میلیون تن نیاز به کمک دارند که در این بین 8/4 میلیون تن در حالت ناامنی جدی غذایی به سر می برند و نیاز فوری به غذا دارند. در بدترین حالت به تعداد 8/4 میلیون تن تعداد 5/6 میلیون تن دیگر اضافه شده و مجموع تعداد یمنی ها که در آستانه قحطی و گرسنگی قرار می گیرند، به 14 میلیون تن خواهد رسید.
گزارش «شبکه تلویزیونی روسیا الیوم» نیز در همین رابطه چنین گزارش داده است: «کورین فلیشر» مسئول برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل گفت، هم اکنون بیش از 11 میلیون تن در سوریه نیازمند کمک و حمایت هستند و 6 میلیون و 600 هزار تن از مردم این کشور از بیم عناصر تروریست مسلح مزدور به کشورهای همسایه پناهنده شدند و در اثر آن بدترین بحران پناهجویی در جهان شکل گرفته است. بسیاری از مردم سوریه با بحران گرسنگی بی سابقه ای روبرو هستند به گونه ای که هم اکنون بیش از 9 میلیون و 300 هزار تن از کمبود مواد غذایی رنج می برند که این موضوع می تواند و ممکن است موج انتشار ویروس کرونا در این کشور را شدت دهد. سازمان برنامه جهانی غذا وابسته به سازمان ملل اعلام کرده است: بخاطر پسرفت اقتصادی و اجرای قرنطینه خانگی به منظور پیشگیری از انتشار ویروس کرونا نرخ مواد غذایی ظرف کمتر از یک سال به بیش از دو برابر افزایش یافته است.
با آغاز بحران سوریه، 12 میلیون تن از جمعیت 23 میلیون و 500 هزار نفری این کشور در سال 1390 از این کشور آواره شده اند؛ از این تعداد حدود 6 میلیون و 500 هزار تن به خارج سوریه و حدود 5میلیون و 500 هزار تن نیز در داخل این کشور آوارهستند.
در رابطه با بحران های حاصل از درگیری های منطقه ای که نتیجه آن همیشه با پناهندگی و آوارگی و گرسنگی تعداد بیشماری از مردم بی پناه و زحمتکش در سطح جهان همراه است «روزنامه یونگه ولت» چاپ آلمان نیز گزارشی منتشر کرده است که ترجمه آن را در زیر می خوانید:
جنگ، خشونت، تعقیب و شکنجه عامل اصلی فرار اقشار زحمتکش و بی پناه از خانه و کاشانه خود است. به گزارش «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان» در ماه های پایانی سال 2019 میلادی بار دیگر رکورد پناهجوئی در سطح جهان با رقم 79/5 میلیون شکسته شد. رقم ذکر شده نسبت به یکسال قبل 9 میلیون افزایش نشان می دهد. این گزارش 30 خرداد منتشر شده است. تهیه کنندگان گزارش معتقدند که عامل اصلی بالا رفتن تعداد پناهجویان در سطح جهان به دلیل دخالت تعدادی از مسئولین کشورها در امور داخلی دیگر کشورها وایجاد تشنج و اخلال در صلح مابین درگیر شوندگان است. «فلیپو گراندی» رئیس «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان» با انتقاد از مورد ذکر شده می گوید: بدین ترتیب عملا راه بازگشت پناهجویانی که از خانه و کاشانه خود متواری شده اند، نیز بسته می شود. «فلیپو گراندی» با توجه به « شکاف فزاینده همبستگی و اتحاد عمل فعلی در بین جوامع کشور های جهان» و «عدم استعداد برای استقرار صلح مابین جوامع» ابراز نگرانی می کند که در آینده تعداد پناهجویان در سطح جهان باز هم افزایش خواهد داشت.
اعلام خبر وجود نزدیک به 80میلیون پناهجو در سطح جهان توسط سازمان ملل در طول 70 سال موجودیت «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان» بینظیر، غیر مترقبه و نگران کننده است. تعداد پناهجویان مابین سال های 2010 تا 2019 با رقم 40 میلیون افزایش، تقریبا دو برابرشده است. تعداد فراریان و رانده شدگان از محل سکونت خود از رقم 41/3 میلیون در پایان سال 2018 به رقم 41/7 میلیون فراروئیده است.در پایان سال 2019 تعداد سه چهارم از افراد ساکن در مناطق درگیری و بحران به حاشیه نسبتا امن این مناطق درگیری فرار کرده اند. «فیونا سمیت» از همکاران «اکسفام»، یکی از سازمانهای امداد رسانی بین المللی که توسط فعالان اجتماعی و دانشگاهیان آکسفورد در سال 1942 تأسیس شده است، در خطاب به مسئولین حکومتی کشورها، خواستار افزایش هزینه برای کمک، بویژه برای پناهجویانی که در معرض ابتلا به ویروس کرونا می باشند، است.
«کارل ـ اتو تسنتل» سخنگوی سازمان کمک رسانی بین المللی «کر» در آلمان نیزدر اطلاعیه خود بمنابست بیستمِ ژوئنِ روزِ جهانیِ پناهندگان، اعلام خطر کرده است که میزان تعهدات کمک مالی به این سازمان در سال فعلی «بطور دراماتیکی» نازل و کسری داشته است. مثلا کشور ایالات متحده آمریکا از تعهد کمک مالی مقرر 9.7 میلیارد یوروئی خود، تاکنون فقط 1 میلیارد یورو پرداخت کرده است!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
در رابطه با بحران های حاصل از درگیری های منطقه ای که نتیجه آن همیشه با پناهندگی و آوارگی و گرسنگی تعداد بیشماری از مردم بی پناه و زحمتکش در سطح جهان همراه است «روزنامه یونگه ولت» چاپ آلمان نیز گزارشی منتشر کرده است که ترجمه آن را در زیر می خوانید:
جنگ، خشونت، تعقیب و شکنجه عامل اصلی فرار اقشار زحمتکش و بی پناه از خانه و کاشانه خود است. به گزارش «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان» در ماه های پایانی سال 2019 میلادی بار دیگر رکورد پناهجوئی در سطح جهان با رقم 79/5 میلیون شکسته شد. رقم ذکر شده نسبت به یکسال قبل 9 میلیون افزایش نشان می دهد. این گزارش 30 خرداد منتشر شده است. تهیه کنندگان گزارش معتقدند که عامل اصلی بالا رفتن تعداد پناهجویان در سطح جهان به دلیل دخالت تعدادی از مسئولین کشورها در امور داخلی دیگر کشورها وایجاد تشنج و اخلال در صلح مابین درگیر شوندگان است. «فلیپو گراندی» رئیس «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان» با انتقاد از مورد ذکر شده می گوید: بدین ترتیب عملا راه بازگشت پناهجویانی که از خانه و کاشانه خود متواری شده اند، نیز بسته می شود. «فلیپو گراندی» با توجه به « شکاف فزاینده همبستگی و اتحاد عمل فعلی در بین جوامع کشور های جهان» و «عدم استعداد برای استقرار صلح مابین جوامع» ابراز نگرانی می کند که در آینده تعداد پناهجویان در سطح جهان باز هم افزایش خواهد داشت.
اعلام خبر وجود نزدیک به 80میلیون پناهجو در سطح جهان توسط سازمان ملل در طول 70 سال موجودیت «کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان» بینظیر، غیر مترقبه و نگران کننده است. تعداد پناهجویان مابین سال های 2010 تا 2019 با رقم 40 میلیون افزایش، تقریبا دو برابرشده است. تعداد فراریان و رانده شدگان از محل سکونت خود از رقم 41/3 میلیون در پایان سال 2018 به رقم 41/7 میلیون فراروئیده است.در پایان سال 2019 تعداد سه چهارم از افراد ساکن در مناطق درگیری و بحران به حاشیه نسبتا امن این مناطق درگیری فرار کرده اند. «فیونا سمیت» از همکاران «اکسفام»، یکی از سازمانهای امداد رسانی بین المللی که توسط فعالان اجتماعی و دانشگاهیان آکسفورد در سال 1942 تأسیس شده است، در خطاب به مسئولین حکومتی کشورها، خواستار افزایش هزینه برای کمک، بویژه برای پناهجویانی که در معرض ابتلا به ویروس کرونا می باشند، است.
«کارل ـ اتو تسنتل» سخنگوی سازمان کمک رسانی بین المللی «کر» در آلمان نیزدر اطلاعیه خود بمنابست بیستمِ ژوئنِ روزِ جهانیِ پناهندگان، اعلام خطر کرده است که میزان تعهدات کمک مالی به این سازمان در سال فعلی «بطور دراماتیکی» نازل و کسری داشته است. مثلا کشور ایالات متحده آمریکا از تعهد کمک مالی مقرر 9.7 میلیارد یوروئی خود، تاکنون فقط 1 میلیارد یورو پرداخت کرده است!
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
Telegram
راه توده - Rahetudeh
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
راه توده 745
دولت فرانسه
زیر فشار اتحاد سبزها و چپ ها
اومانیته- ترجمه آذرنگ
بدنبال شکست حزب رئیس جمهور "مکرون" در انتخابات شهرداری ها و استعفای نخست وزیر این کشور، دولت جدید فرانسه کار خود را از روز سه شنبه آغاز میکند. "ژان کاستکس" نخست وزیر جدید تا پایان دوره ریاست جمهوری مکرون یعنی به مدت دوسال دولت را اداره خواهد کرد. مکرون قصد دارد علاوه بر ادامه اصلاحات فوق لیبرال خود، به طور فعال برای انتخاب مجدد خود درانتخابات ریاست جمهوری سال 2022 آماده شود. کابینه جدید از 20 وزیر تشکیل میشود. بازیگران جدید دولت ناتوانی خود را برای تغییرات بنیادین نشان داده اند. برخی از چهره ها در کابینه جدید تغییر کرده است ولی محتوا تغییری نکرده است. رئیس دولت گذشته "ادوار فیلیپ" در دسامبر 2018قول داد: "ما روند عادی زندگی خود را در مقابل بحران ها مانند گذشته ادامه نخواهیم داد. همه چیز تغییر خواهد کرد ".
کاخ الیزه در مقابله با جنبش جلیقه زردها، "خرده ریزه هایی" داد تا بتواند مسیر "اصلاحات فوق لیبرال" را حفظ کند. استراتژی مشابه برای همه گیری کرونا 19 تکرار شد .
از یک طرف، امانوئل ماکرون از همه می خواهد که "خود را دوباره اختراع کنند و بسازند" و در سخنرانی در 14 ژوئن خود گفت: "من اعتقاد ندارم که با پشت سر گذاشتن چالش های پیش رو ما به عقب باز می گردیم."
مانورهای "آسانسوری" دولت، پنهان کردن واقعیت و ادامه فریب مردم است .
1ـ اصلاحات بازنشستگی بعنوان راهی برای مکرون که بتواند چهره خود را در بین رای دهندگان راست و راست میانه "نوسازی" کند .
وی تصریح کرد: "هیچ گسستگی در اصلاحات حقوق بازنشستگی وجود نخواهد داشت". اتحادیه ها با این برنامه بازنشستگی او مخالف هستند .
لورن برگر، رهبر سندیکای "ث .اف . د .ت" گفت :
طرح باز نشستگی در حال حاضر در اولویت نیست، بحران اشتغال، محرومیت و فقر در اولویت است و دولت باید برای اینها راه حل ارائه بدهد. همچنین رهبرسندیکای "ث .ژ .ت"، کمونیستها "فیلیپ مارتینز" و"ایو واریر" رهبر سندیکای "چپ های افراطی "اف. او" وغیره ... قاطعانه با این طرح مکرون مخالف هستند.
2- شرکتهای رنو، ایرباس، ایر فرانسه، نوکیا ... در صنعت نیز مانند تجارت فلج شده اند، برنامه های اجتماعی در حال نابودی است. هزاران نفرشغل خود را از دست داده اند .
دولت برای عبور کوتاه مدت از بحران، میلیارد ها یورو برای شرکت ها در نظر گرفته است.
3ـ پرسنل بیمارستان طی شیوع کووید 19 همه زیر فشار شدید قرار دارند.، کارکنان بیمارستان ها از راهکارهایی که تاکنون در زمینه بهداشت اعلام شده رضایت ندارند.
انتصاب "ژان کاستکس" نخست وزیر جدید مکرون باعث اطمینان خاطر کارکنان پرستار نمی شود.
4ـ رئیس جمهور تحت فشار جنبش جلیقه زردها قرار دارد. جنبشی که عدالت اجتماعی و طرفدار حفظ محیط زیست است.
طرفداران محیط زیست که در انتخابات شهرداری ها به پیروزی دست یافتند فعلا در کنار چپ ها و سبزها فعال هستند. با پیروزی اتحاد چپ ها و سبزها در انتخابات شهرداریهای فرانسه بخصوص در اکثر شهرهای بزرگ فرانسه امید به تحول بار دیگر در فرانسه جوانه زده و مکرون دشوار تر از گذشته می تواند اصلاحات لیبرالی خود را پیش ببرد!
.
https://www.humanite.fr/un-nouveau-gouvernement-pour-un-retour-au-jour-davant-691331
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh
دولت فرانسه
زیر فشار اتحاد سبزها و چپ ها
اومانیته- ترجمه آذرنگ
بدنبال شکست حزب رئیس جمهور "مکرون" در انتخابات شهرداری ها و استعفای نخست وزیر این کشور، دولت جدید فرانسه کار خود را از روز سه شنبه آغاز میکند. "ژان کاستکس" نخست وزیر جدید تا پایان دوره ریاست جمهوری مکرون یعنی به مدت دوسال دولت را اداره خواهد کرد. مکرون قصد دارد علاوه بر ادامه اصلاحات فوق لیبرال خود، به طور فعال برای انتخاب مجدد خود درانتخابات ریاست جمهوری سال 2022 آماده شود. کابینه جدید از 20 وزیر تشکیل میشود. بازیگران جدید دولت ناتوانی خود را برای تغییرات بنیادین نشان داده اند. برخی از چهره ها در کابینه جدید تغییر کرده است ولی محتوا تغییری نکرده است. رئیس دولت گذشته "ادوار فیلیپ" در دسامبر 2018قول داد: "ما روند عادی زندگی خود را در مقابل بحران ها مانند گذشته ادامه نخواهیم داد. همه چیز تغییر خواهد کرد ".
کاخ الیزه در مقابله با جنبش جلیقه زردها، "خرده ریزه هایی" داد تا بتواند مسیر "اصلاحات فوق لیبرال" را حفظ کند. استراتژی مشابه برای همه گیری کرونا 19 تکرار شد .
از یک طرف، امانوئل ماکرون از همه می خواهد که "خود را دوباره اختراع کنند و بسازند" و در سخنرانی در 14 ژوئن خود گفت: "من اعتقاد ندارم که با پشت سر گذاشتن چالش های پیش رو ما به عقب باز می گردیم."
مانورهای "آسانسوری" دولت، پنهان کردن واقعیت و ادامه فریب مردم است .
1ـ اصلاحات بازنشستگی بعنوان راهی برای مکرون که بتواند چهره خود را در بین رای دهندگان راست و راست میانه "نوسازی" کند .
وی تصریح کرد: "هیچ گسستگی در اصلاحات حقوق بازنشستگی وجود نخواهد داشت". اتحادیه ها با این برنامه بازنشستگی او مخالف هستند .
لورن برگر، رهبر سندیکای "ث .اف . د .ت" گفت :
طرح باز نشستگی در حال حاضر در اولویت نیست، بحران اشتغال، محرومیت و فقر در اولویت است و دولت باید برای اینها راه حل ارائه بدهد. همچنین رهبرسندیکای "ث .ژ .ت"، کمونیستها "فیلیپ مارتینز" و"ایو واریر" رهبر سندیکای "چپ های افراطی "اف. او" وغیره ... قاطعانه با این طرح مکرون مخالف هستند.
2- شرکتهای رنو، ایرباس، ایر فرانسه، نوکیا ... در صنعت نیز مانند تجارت فلج شده اند، برنامه های اجتماعی در حال نابودی است. هزاران نفرشغل خود را از دست داده اند .
دولت برای عبور کوتاه مدت از بحران، میلیارد ها یورو برای شرکت ها در نظر گرفته است.
3ـ پرسنل بیمارستان طی شیوع کووید 19 همه زیر فشار شدید قرار دارند.، کارکنان بیمارستان ها از راهکارهایی که تاکنون در زمینه بهداشت اعلام شده رضایت ندارند.
انتصاب "ژان کاستکس" نخست وزیر جدید مکرون باعث اطمینان خاطر کارکنان پرستار نمی شود.
4ـ رئیس جمهور تحت فشار جنبش جلیقه زردها قرار دارد. جنبشی که عدالت اجتماعی و طرفدار حفظ محیط زیست است.
طرفداران محیط زیست که در انتخابات شهرداری ها به پیروزی دست یافتند فعلا در کنار چپ ها و سبزها فعال هستند. با پیروزی اتحاد چپ ها و سبزها در انتخابات شهرداریهای فرانسه بخصوص در اکثر شهرهای بزرگ فرانسه امید به تحول بار دیگر در فرانسه جوانه زده و مکرون دشوار تر از گذشته می تواند اصلاحات لیبرالی خود را پیش ببرد!
.
https://www.humanite.fr/un-nouveau-gouvernement-pour-un-retour-au-jour-davant-691331
تلگرام راه توده:
https://telegram.me/rahetudeh