راه توده - Rahetudeh
4.73K subscribers
6.12K photos
23 videos
3 files
6.18K links
سیاسی،فرهنگی،اجتماعی
Download Telegram
راه توده 715 منتشر شد

آدرس و لینک فیسبوک راه توده:
https://www.facebook.com/rahe.tudeh

هفته نامه راه توده – شماره 715 (پنجشنبه 23 آبان 98) – منتشر شد و مطالب آن علاوه بر سایت این نشریه، روی فیسبوک و کانال تلگرام آن نیز قرار گرفت. سرمقاله این شماره به تحلیل سخنرانی اخیر حسن روحانی رئیس جمهور در سفر به دو شهر یزد و رفسنجان اختصاص دارد. بخش دوم خاطرات محسن رفیقدوست را نیز در این شماره می خوانید که ما به خوانندگان خود توصیه می کنیم این خاطرات را حوصله کرده و بخوانند. در همین شماره نگاهی داریم به زندگی سیاسی و علمی نورالدین کیانوری که 20 سال از در گذشت او گذشت. علاوه بر اینها، در این شماره مقالاتی می خوانید با عناوین زیر:
بازنگری واقع بینانه تصرف سفارت امریکا در ایران، شعار مردم عراق علیه ایران محصول چه سیاستی است؟ زمینه های آغاز شورشی شبیه عراق در ایران، دو احتمال برای اعتراض های خیابانی کنونی در کشورهای مختلف، چرا توده های مردمدر انقلاب 57 با شعارهای مذهبی به میدان آمدند؟، خونین ترین کودتا در پر جمعیت ترین کشور مسلمان، غرش توپ ها در اوکرائین خاموش می شود، امریکا در تدارک یک جزیره مستقل در خاک سوریه، رشد اندیشه های سوسیالیستی در نسل جوان امریکا، رقابت اقتصادی عربستان با ایران مهم تر از جنگ است.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716

بدلیل قطع اینترنت در ایران امکان جمع آوری آمار خوانندگان راه توده روی فیسبوک و کانال تلگرام این نشریه نبود. آمار خوانندگان راه توده شماره 716 روی سایت این نشریه بالغ بر 12 هزار و 200 خواننده است.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716
"ترامپ" به قیمت جنگ
می خواهد در کاخ سفید بماند
اومانیته- ترجمه آذرنگ

دونالد ترامپ که پیشرفت مجدد صنعتی ایالات متحده را شعار انتخاباتی " ساخته بود، حالا در سال پایانی ریاست جمهوری خود نگران اخراج از کاخ سفید در دور انتخابات ریاست جمهوری اش است.
او هنوز امیدوار است که تا پیش از رسید زمان انتخابات مانع سقوط سیستم مالی شود و نرخ رسمی بیکاری (در حدود 3.5 در صد ) را حفظ کند و حتی آن را پائین نیز بیاورد که نسبت به 50 سال گذشته یک جهش است.
او برای دستیابی به این آرزو، جابجای مشاغل در چین و مکزیک را وعده میدهد، اما قادر به احیای صنایع از جمله در بخش هیدرو کربن و ذغال سنگ هم نیست. بیشتر مشاغل جدیدی که نرخ بیکاری را در دوران او پائین آورده مربوط به بخش خدمات و هتل و رستوران است.
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی خاطر نشان می کند که نیروی کار نسبتا ضعیف در ایالات متحده (79.7) از امریکایهای در سنین 25 تا 54 سال شاغل هستند . در مقایسه با فرانسه (80.8) درصد شاغل میباشند اما کاهش بیکاری بین سالهای 2008تا 2016 عمدتا از دوره باراک اوباما آغاز شد.
دبیر خزانه داری ایالات متحده اخیرا گفت : با کاهش مالیات شرکت ها، باز گشت گسترده سرمایه گذاری در ایالات متحده چشمگیر است . بدین ترتیب بخش خصوصی موفق شد از پرداخت بیش از 1300 میلیارد دلار در اثر (کاهش مالیات برنامه ریزی شده در طی 10 سال )معاف شود . تنها 16 درصد از مدیران در ابتدای سال 2019 اعلام کردند که سیاست سرمایه گذاری و استخدام خود را تغییر میدهند .
در دوران ترامپ به بهانه منافع ملی امریکا از سازمانهای همکاری بین المللی خرج شد. توافق هسته ای با ایران را لغو کرد، از توافقنامه پاریس در مورد مقابله با آلودگی هوا خارج شد و حتی حضور در ناتو را مشروط به کمک مالی برای ادامه حضور در این پیمان کرده است.
همزمان با این سیاست های جنجالی، دست از حمایت کردهای سوریه برداشت اما چاه های نفت سوریه در شمال شرق این کشور را در اشغال خود حفظ کرد.
او در تاریخ 3 نوامبر در مورد نگهداری چند صد سرباز در منطقه دیرالزور که کانون " هیدروکربن" است گفت: "ما پشت عقب نماندیم، نفت را نگه داشتیم» و افزود :"دیگران (روسها ) می توانند درمرز سوریه گشت بزنند ، و ترکیه به آنها اجازه دهد تا این گشت را انجام دهند. آنها 1000 سال است که می جنگند. بگذارید مرز را رصد کنند. ما نمی خواهیم این کار را انجام دهیم. ما سربازان خود را در سوریه نگه میداریم تا نفت را برای ما نگهدارند. من نفت را دوست دارم".
وضعیت تاسف بار منطقه دیرالزور ویران شده از جنگ داخلی به هیچ وجه امکان استخراج وسیع نفت را که تا سال 2017 توسط سازمان تروریستی "دولت اسلامی" چپاول میشد را نمیدهد.
علیرغم لغزندگی های پیاپی ترامپ، زیاده خواهی های او در جنگ تجاری اعلام شده با مخالفان خود (روسیه و چین) و متحدانش (فرانسه و آلمان) نیز برای امریکا دردسرساز شده است. این مجموعه موجب طرح استیضاح او شده و حالا خطر در آنجاست که ترامپ برای نجات خود از باتلاقی که در آن گیر کرده دست به ماجراجوئی جنگی بزند تا بلکه در کاخ سفید بماند . او در عرض 4 ماه گذشته 125 میلیون دلار پول برای هزینه های انتخاباتی خود جمع اوری کرد . بسیار فراتر از 86 میلیون دلار توسط بارک اوباما در پایان دوره اول انتخابات خود و برنی سندرز با 25.3 میلیون دلار .
سیاست های مالیاتی سخاوتمندانه ترامپ برای میلیاردرها آنقدر سودمند بوده که حالا به یاری او بیایند.
شلدون آدلسون که بزرگ کازینودار جهان معروف است، در ابتدای مبارزات انتخاباتی ترامپ 30 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده است، در حالی که ترامپ در جلسات انتخاباتی خود عهد کرد که هزینه های انتخاباتی خود را خود تامین میکند . شلدون آولسون مشتاقانه از راست افراطی اسرائیل حمایت میکند و در انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیتی ملی و سیاست های تهاجمی علیه ایران نقش مهمی را بر عهده داشت.

.https://www.humanite.fr/comment/reply/680035 — ‏

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716
کودتای نظامی- موتوری علیه مورالس
ولادیمیر پروخواتیلف- بنیاد فرهنگ استراتژیک
ترجمه کیوان خسروی

رئیس جمهور بولیوی «اوو مورالس» دهم نوامبر اعلام کرد که استعفاء می دهد. بیستم اکتبر وی در اتنخابات ریاست جمهوری پیروز شد و پس از آن در کشور اعتراضات با متهم کردن دولت به اینکه نتایج انتخابات را جعل کرده است آغاز شد.«مورالس» آنچه روی داده را کودتا نامید. مکزیک، کوبا، ونزوئلا نیز رویدادهای بولیوی را بمثابه کودتا ارزیابی کردند.
«اوو مورالس» سرخ پوستی از قبیله «آیمار» است و در سال 2005 رئیس جمهور شد. وی اولین رئیس دولت در آمریکای لاتین است که نماینده مردمان بومی این قاره بود. سیاست اقتصادی «مورالس» عنوان «اوونومیک» را دریافت کرد. این سیاست به کاهش وابستگی به سازمانهای مالی بین المللی، ملی شدن صنعت نفت و گاز، قانونی کردن کشت و پرورش «کوکا» برای کاهش فقر که دهقانان سرخ پوست به آن اشتغال دارند و 62 درصد مردم بولیوی را تشکیل می دهند، سمتگیری کرده بود. در طول دوره ریاست جمهوری «مورالس» بولیوی پیشتاز رشد اقتصادی در آمریکای لاتین بود. تولید ناخالص داخلی آن که در سال 2005 ، 57\9 میلیارد دلار بود، تا سال 2018 به 41\41 میلیارد دلار رسید. وزیر اقتصاد بولیوی «لوئیس آرسه» در سال 2014 در مصاحبه ای با مجله روسی« آمریکای لاتین» گفت که این کشور تاحد زیادی بدلیل رد مدلهای نئولیبرالی به موفقیت های مهم اقتصادی دست یافته است. طبق گفته «لوئیس آرسه» تا حد بسیاری دولت مالک نفت و گاز، استخراج معادن، صنایع متالوژی و در بخش انرژی بود. در سال 2006 برنامه مکانیزاسیون کشاورزی آغاز شد که در چارچوب آن به کشاورزان سرخپوست تراکتور داده شد. میزان بهره دهی کار افزایش یافت و رشد درآمد دهقانان آغاز شد. دولت یارانه های اجتماعی را برای نوجوانانی که در مدارس دولتی مشغول به تحصیل هستند، برای زنان باردار و زنان دارای فرزندان زیر دو سال، برای افراد مسن بالای 60 سال که مستمری دولتی را دریافت نمی کنند، برقرار کرد. براساس اعلام بانک توسعه بین آمریکایی برای سال 2019 طی 14 سال ریاست جمهوری «مورالس»، وی موفق شد سطح فقر را از 38 درصد به 15 درصد کاهش دهد. شمار فقرای بولیوی از 60 درصد به 34 درصد کاهش یافت. «اِل پایس» اسپانیا می نویسد که «مورالس» باعث رشد اقتصاد بولیوی بطور متوسط به 9\4 درصد درسال شد و تورم در عمل متوقف گردید. بولیوی به یکی از شرکای برجسته روسیه در آمریکای لاتین تبدیل شد.
در پی دیدار «اوو مورالس» از مسکو در ژوئیه سال 2019 تفاهم نامه همکاری بین «روساتوم» و وزارت انرژی بولیوی در زمینه اکتشاف و توسعه معادن لیتیوم و مبادله اطلاعات و تحقیقات علمی در عرصه استخراج و تولید لیتیوم و فرآورده های لیتیومی امضاء شد.
از سال 1825 هنگامیکه استقلال بولیوی اعلام شد، در کشور 10 کودتای نظامی رخ داد. و اکنون ارتش بولیوی« اوو مورالس» را مجبور کرد که استعفاء بدهد. علت رسمی و ظاهری شورشهایی است که توسط هواداران بازنده انتخابات ریاست جمهوری« کارلوس مسا» سازماندهی شده بود که ارتباط بسیار تنگاتنگی با محافل مالی آمریکا دارد. «والدو آلباراسین» رئیس دانشگاه بولیوی «سن آندرس» گفت که نیروهای مسلح آموزش مقاومت دربرابر هوادران «مورالس» را دیده اند. اعتراضات در «سانتا کروس دلاسیرا» مرفه ترین شهر این کشور آغاز شد. این شهر بمدت یازده روز فلج شده بود. چنین اتفاقی هرگز در بولیوی رخ نداده بود. در این اواخر «سانتا کروس» میزبان گروه هایی بود که از یکی از هواداران«مسا»، رهبر به اصطلاح کمیته شهروندان «سانتا کروس» بنام«فرناندو کاماچو» تبعیت می کند. آنها شهروندانی که از ایست بارزسی عبور می کردند را بازرسی و تفتیش می کردند و مناطق خاصی از شهر را محاصره و مسدود کرده بودند.
موتورسواران، به اصطلاح جنبش «مقاومت جوانان کوکالا» به نیروی های ضربتی اپوزیسیون تبدیل شدند و یکی از رهبران آنها به نشریه «اوپنیون» گفت که این گروه در حد عالی مجهز شده و 1200 موتور سیکلت با دو راننده در اختیار دارد.
گروه های موتور سوار توسط کاروانهای اتوبوس اپوزیسیون حمایت می شدند. در شهر«ویلا پاگادور» « موتور سواران» به ساکنان یکی از مناطق شهر که خواستار پایان دادن به محاصره منطقه خود شده بودند حمله کردند. کانال تلویزیونی ونزوئلا بنام «تله سور» گزارش داد که ششم نوامبر ستیزه جویان اپوزیسیون به راهپیمایی دهقانان بومی حمله کردند. بویژه مخالفان با زنان بومی کشاورز با قساوت بیشتر رفتار کردند. معاون رئیس جمهور «آلوارو گارسیا لینرا» اظهار داشت که « این فاشیسم نامیده می شود و آنچه امروز بولیوی با آن روبرو می شود، - یک موج فاشیستی است». اعضای پارلمان بولیوی فیلم های ویدیویی از خشونت علیه راهپیمایی زنان سرخ پوست و همچنین آدم ربایی و ضرب و شتم شهردار «وینتو» را نشان دادند که توسط ستیزه جویان موتورسوار مورد شکنجه قرار گرفته بودند. در ویدئویی که کانال «تله سور» نشان داد میتوان دید که چگونه «پاتریسیا آرسه» را با موهای تراشیده در خیابان می کشند و رویش رنگ قرمز می ریزند. آنها روی او تف و ادرار می کنند و سپس به او می گویند از مقام خود استعفاء بدهد.
تهاجم و تجاوز علیه زنان در بولیوی، بویژه زنان سرخپوست، موجب اعلامیه سازمان ملل متحد شد که مثل همیشه بی رنگ و بو بود: سازمان ملل متحد «از خشونت و رفتارغیر انسانی» با شهردار«وینتو» وهمچنین از«حمله به زنان و مردان، جوانان و دختران متاسف است ».«کریستوفر هاریگ» همکار علمی دانشگاه آلمان در نیروهای مسلح، که روابط بین رهبران نظامی و شهروندان در آمریکای لاتین را پژوهش می کند، می گوید که «اعتراضات در بولیوی... موقعیت نظامیان را در نقش داور نهایی در بحرانهای سیاسی تقویت می کند. این کارشناس آلمانی معتقد است که این پروسه به قطبی شدن بیشتر جامعه کمک خواهد کرد». فعلا معاون دوم رئیس مجلس سنا «جنین آنیس» رهبری کشور را برعهده گرفته است. قدرت واقعی در این مورد در دستان ارتش به رهبری ژنرال«ویلیامز کالیمان رومرو»خواهد بود که رهبر واقعی کودتا است. او به خاطر روابط برقرار شده با آمریکا که در سالهای 2016- 2013 در زمانی که «رومرو» وابسته نظامی در واشنگتن بود، معروف است. کودتا در بولیوی یک دلیل متهم اقتصادی دارد: غنی ترین ذخایر«لیتیوم» موجود که حاوی بزرگترین مرداب نمکی جهان است. در اینجا از 50 تا 70 درصد ذخایر «لیتیوم» شناخته شده جهان، حدود 100 میلیون تن متمرکز شده است. لیتیوم «نفت آینده» نامیده می شود. تبدیل موتورهای بنزینی به الکترو موبیل(خود روی برقی.مترجم) که از باتری های «لیتیوم یونی» استفاده می‌شود، به آن وابسته است. بزرگترین مصرف کننده لیتیوم در جهان شرکت آمریکایی «تسلا ایلونا ماسک» است. «ماسک» برای اجرای ایده ها و برنامه های خود که تولید 500 هزار خودروی برقی(الکتروموبیل) در سال است، باید تمامی«لیتیوم» در بازار جهانی را بخرد. بهای فلز بسرعت در حال رشد است: اگر در سال 1998 یک تن «لیتیوم» حدود دو هزار دلار ارزش داشت اکنون آماده آن بیست هزار دلار خریده می شود. در ژوییه سال 2019 «روساتوم» به پروژه ساخت کارخانه لیتیوم- کربنات در منطقه «اویونی» پیوست که توسط شرکت سپرده گذاری «لیتیوم» بولیوی و کنسرسیوم چینی«ت.و.اِ.آ. گروپ»(تولید کننده ترانسفورما تور های برق و سایر تجهیزات برقی.مترجم) اداره می شوند. در چارچوب این پروژه ساخت کارخانه تولید باتری ها در نظر گرفته شده بود.
«ا.ب.سی. انترناسیونال» می نویسد که« راهپیمایی بزرگ مردم بومی در حمایت از «مورالس» آغاز شده است. ستون های عظیمی از سرخپوستان بسوی «لاپاز» پایتخت بولیوی درحرکت هستند.

https://www.fondsk.ru/news/2019/11/13/kto-stoit-za-gosudarstvennym-perevorotom-v-bolivii-49453.html

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716
در عراق، نه بالائی ها می‌توانند
و نه پائینی‌ها می‌خواهند
ترجمه و تدوین از الناز گرجی

در عراق بالایی ها دیگر نمی توانند به شیوه کهنه حکومت کنند، طبقات پایین نمیخواهند به شیوه کهنه زندگی کنند. از ابتدای اکتبر عراق را اعتراضات توده ای و گسترده ای در بر گرفته که بزرگترین اعتراضات از زمان سرنگونی صدام حسین در سال 2003 است. شمار آسیب دیدگان از 12 هزار تجاوز کرده است. یک پنجم آسیب دیدگان را نظامیان و نیروهای امنیتی تشکیل می دهند. 31 اکتبر نخست وزیر «عادل عبدالمهدی» با استعفای خود موافقت کرد، اما رئیس جمهور«برهام صالح» اعلام کرد که رئیس دولت در مقام خود باقی خواهد ماند تا وقتی که بلوک های سیاسی در مورد نامزد جانشین او موافقت کنند. دولت همچنان به کار ادامه میدهد، زیرا«سقوط دولت کشور را دچار هرج و مرج خواهد کرد». رئیس جمهور نشست اضطراری را برگزار کرد که در آن «ع. عبدالمهدی»، سخنگوی مجلس « محمد الحلبوسی»، مشاور امنیت ملی« فالح فیاض»، نخست وزیر پیشین « نوری المالکی» و رئیس سازمان شبه نظامی «بدر» « هادی العامری» حضور داشتند. تصمیاتی در باره برگزاری انتخابات زودرس، گنجاندن اصلاحاتی در قانون اساسی و در قانون انتخابات، درباره «آغاز رفرم و حمایت از معترضین» اتخاذ شد. این تصمیمات مهم ، اما دیرهنگام هستند.
اول نوامبر تظاهر کنندگان که در میدان مرکزی پایتخت جمع شده بودند، لیستی از 20 درخواست خود را قرائت کردند که مهم ترین آنها بشرح زیرهستند:
- استعفای فوری دولت و برپائی دادگاه برای متهمین کشتار مردم معترض.
- انحلال مجلس؛- تجدید نظر در قانون اساسی و تهیه متن اصلاحی آن با مشارکت حقوقدانهای حرفه ای مستقل.
- تصویب قوانین جدید انتخابات، که توسط وابستگان حزبی و مذهبی یا قبیله ای تنظیم نشده باشند
- انحلال کلیه گروه های شبه نظامی و خلع سلاح آنها
- جلوگیری از نفوذ و تاثیر سازمانهای مذهبی بر سیاست
- بازگرداندن سرمایه های ربوده شده و بسرقت رفته به کشور و پیگرد قانونی اختلاسگران
- تشکیل یک ارتش و نیروهای امنیتی جدید که وظایف آنها خواهد بود با وظیفه دفاع از کشور و محافظت از شهروندان و نه مقامات دولتی.
- لغو کلیه مزایا ،امتیازات و حقوق ویژه مقامات.

به مطالبات معترضان نامه های رسمی فرمانداران استانهای «میسان»،« دیوانیه» و دیگران به شورای وزیران نیز اضافه شده است. خواسته اصلی آنها پرداخت سریع و فوری بدهی های کسری بودجه که طی سالیان انباشته شده اند، بویژه در زمینه برنامه « پترو دلار» است.
دولت فدرال دستپاچه است، آنها به دست و پا افتاده اند. پنجم نوامبر مقررات منع رفت و آمد در پایتخت، لغو شد و تاکید شد که این تصمیم «در نتیجه همکاری بین نیروهای امنیتی و معترضین» گرفته شده است. همزمان بطور کامل دستیابی به اینترنت مسدود شد و همچنین سانسور شدیدی در رسانه های همگانی بوجود آمد که برخی رادیو و تلویزیونهای عربی و حتی عراقی پخش خبر و برنامه خود را از بغداد به اربیل منتقل کردند.
برای مقامات خودمختار کرد این مسئله فرصتی برای تاکید بر جایگاه و وضعیت خاص آنها شده است. نخست وزیر کردستان عراق «مسرور بارزانی» میگوید که تنش در عراق نه به دلیل محتوای قانون اساسی، بلکه به دلیل عدم اجرای آن است- کنایه مستقیمی است به وضعیت استان مورد مناقشه کرکوک.
اکنون در منطقه خودمختار پایگاهای نظامی ترکیه و آمریکا وجود دارند، در آنجا صدها مشاور نظامی از کشورهای عضو ناتو، حتی از «استرالیا»، «نیوزلند» مستقر هستند وحتی یک واحد ارتش منظم عراق نیست.
خشن ترین درگیری ها در استانهای مرکزی و جنوبی، جایی که اکثریت مردم شیعه هستند و نفوذ ایران بسیار زیاد است رخ می دهند. سوم نوامبر انبوه جمعیت مخالف به کنسولگری ایران در شهر کربلا «به نشانه اعتراض به دخالت تهران در امور داخلی عراق» یورش بردند. تظاهر کنندگان پرچم ایران را پاره کردند و ورودی ساختمان را آتش زدند؛ نگهبانان از سلاح استفاده کردند- سه نفر کشته شدند و بیش از 20 نفر زخمی شدند، بیش از صدها حمله کننده دستگیر شدند. در پاسخ به این مسئله گروهی از شیوخ قبایل محلی به مقامات دولتی اولتیماتوم دادند و خواستار آزاد کردن بازداشت شدگان ظرف 72 ساعت شدند و تهدید کردند که در غیر اینصورت اقدامات مؤثرتری را بعمل خواهند آورد.
اوضاع در استان «بصره» شبیه کربلاست. پنجم نوامبر تظاهر کنندگان خشمگین به داخل منطقه یک واحد نظامی نزدیک بندر«ام القصر» حمله کردند و چندین وسیله نقلیه ارتش و سلاح را به غنیمت گرفتند. نیروهای نظامی آتش گشودند– چهار حمله کننده مجروح و یک تن کشته شدند. ششم نوامبر دولت بیانیه ویژه ای صادر کرد که در آن اشاره شده بود: مسدود کردن بندر«ام القصر» توسط معترضین برای کشور بیش از شش میلیارد دلار هزینه برداشته است. با این وجود هفتم نوامبر راه های ورودی به دروازه اصلی دریایی عراق دوباره مسدود شدند و صدها کامیون تجمع کردند. مقامات دولتی معترضین را به «دوری شدن» از واحد ها و تاسیسات زیرساختی استراتژیک از جمله بندرها و مناطق استخراج نفت شدند اما معترضین با تهدید به یک اقدام عمومی واکنش نشان دادند. در همان روز، هفتم نوامبر مقامات دادگستری استان «بصره» اعلام کردند که حکم دستگیری فرماندار پیشین «مجید النصرابی» را صادر و برخی از اعضای سابق شورای استان را در رابطه با اتهام فساد و رشوه خواری و خروج پول به خارج از کشور ممنوع الخروج کرده اند. مقامات دولتی مجبور شدند نمایش دهند که مطالبات معترضین را برآورد می‌کنند، اما تنش فروکش نکرد. در این زمینه هیچ کس علاقه ای به گزارش درباره رشد و اوج گیری فعالیت های تروریستی داعش ندارد، هرچند از آغاز سال در نتیجه خشونت های مسلحانه در آنجا 1903 نفر جان باخته اند.

https://www.fondsk.ru/news/2019/11/08/irak-revoljucionnaja-situacija-uzhe-sozrela-49415.html

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716
عراق و لبنان پیش از ایران
سرگیی کاژمیاکین- روزنامه پراودا
آزاده اسفندیاری

اعتراض های گسترده در لبنان و عراق سیستم‌ سیاسی این دو کشور را به لرزه در آورده است. علت اعتراضات و تظاهرات وسیع خیابانی مردم ناراضی مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. دولت های غربی سعی بر آن دارند با استفاده از موقعیت به وجود آمده، نفوذ ایران را در این دو کشور تضعیف کنند.
از ابتدای تاسیس کشور لبنان، مبارزات درونی بین احزاب و گروه‌های مختلف قومی جریان داشته است. تقسیم قدرت بر اساس تعلقات حزبی و قومی و نه گرایش های سیاسی، مجال نفوذ قدرت‌های منطقه ای و فرامنطقه ای را در کشور لبنان فراهم کرده است. به همین مناسبت، این کشور کوچک و زیبای خاورمیانه تا کنون جنگ‌ها و تنش‌های زیادی را به خود دیده است.
سال 2016 مجلس لبنان پس از 46 بار کوشش، موفق شد میشل عون را برای ریاست جمهوری معرفی کند. رئیس جمهور جدید توانست آرامش نسبی بر قرار کند و بین احزاب مختلف تفاهم ایجاد کند اما از همان ابتدای ائتلاف گروه‌ها و احزاب، ایالات متحده و اسرائیل با فشار بر دولت این کشور خواستار آن شدند تا حزب اله شیعه هوادار ایران را خلع سلاح کرده از صحنه سیاسی این کشور خارج کنند. اسرائیل از لبنان همسایه‌ ای خاموش و بی خطر را طلب می‌ کند در حالی که حزب الها، نقش جدی برای دفاع از لبنان دارد و در عین حال با حمایت نظامی از حکومت سوریه به رهبری بشار اسد، در مقابل تروریسم ساخته و پرداخته ایالات متحده و اسرائیل ایفاء کرده است.
آتش جنگی که توسط آمریکا و همدستانش در سوریه به پا شد، عواقب بس ناگواری را برای لبنان به وجود آورد. جمعیت این کشور قبل از جنگ 4.5 میلیون نفر بود در حالی که با هجوم پناهندگان سوری این تعداد به بیش از 6 میلیون نفر رسید. با وارد شدن پناهندگان به لبنان، کسری بودجه دولت به 11 در صد رسید و با افت اقتصادی، بیکاری رقم 40 در صد را نشان داد.
مشکلات اجتماعی و اقتصادی کشور که از دهه های قبل بر روی هم انباشته شده بود با بحران های جدید شرایط را دشوار تر کرد. ضعف سازماندهی حکومت، فساد ناشی از فاصله عمیق طبقاتی، قطع دائمی برق، عدم مدیریت در پاکسازی محیط در زمان های طولانی همه و همه دست به هم دادند تا شرایط دشوار اقتصادی- اجتماعی برای شهروندان رقم زده شود. باید توجه داشت که 58 درصد ثروت کشور در اختیار یک در صد از اهالی لبنان است. سعد حریری نخست وزیر و چند سیاستمدار دیگر امپراتوری اقتصادی دارند و ثروت آن‌ها سر به میلیارد ها دلار میزند.
نیروهای خارجی با آگاهی از وضع نا بسامان در لبنان برای بی ثباتی بیشتر وارد معرکه شدند. از یک سو اسرائیل با حملات هوایی و بمباران مناطق حساس و از سمت دیگر، آمریکا با تشدید تحریم های برخی بانک ها، شرکت ها و شخصیت های ملی، خصوصا افراد با نفوذ حزب الها وارد میدان شدند. سر انجام وام دهندگان خارجی به رهبری صندوق بین‌المللی پول با وعده‌های میلیاردی به بیروت، خواستار اصلاحات خاص برنامه‌های خود شدند. از ماه سپتامبر حریری با تأسی از رهنمود های صندوق بین‌المللی پول اعلام وضعیت اضطراری کرد. بسته شامل خصوصی سازی، کاهش هزینه‌های اجتماعی اعم از پایین آوردن حقوق بازنشستگان، کارمندان دولت و پرسنل ارتش و افزایش مالیات را به اجرا درآورد.
حزب الهپ و متحدین این حزب، با طرح حریری مخالفت کردند. در این رابطه حسن نصراله اعلام کرد: « برنامه دولت منجر به انفجار اجتماعی خواهد شد. مشکلات اقتصادی با کاهش هزینه عموم مردم قابل حل نیست بلکه هزینه‌ها را طبقه حاکم باید بپردازد». پیشنهاد نصراله از طرف دولت شنیده نشد و از 17 اکتبر صدها هزار نفر به عنوان اعتراض به شرایط موجود به خیابان‌ها آمدند.
حزب کمونیست لبنان در جریان اعتراضات خیابانی این کشور فعالانه شرکت کرد و طی اطلاعیه ای نوشت: «کابینه حریری، توسط صندوق بین‌المللی پول، بانک های بزرگ اروپا و پادشاهی های عرب هدایت می شود. تظاهرات و به میدان آمدن مردم، برای اولین بار، جدا از وابستگی‌های قومی و حزبی است و ما آن را یک قیام ملی می دانیم. خیزش شهروندان علیه طبقه حاکم است که ثروت ملی کشور را غارت می کنند».
سناریوی مشابهی با تفاوت‌هایی در عراق شروع شد. ائتلاف به رهبری ایالات متحده آمریکا با سرنگون کردن صدام حسین، حاکمیت ضعیفی را که هدف آن نه توسعه کشور بلکه تأمین کننده منافع بیگانگان بود به مردم این کشور تحمیل کرد. عراق به عنوان یکی از بزرگ‌ ترین صادر کنندگان نفت، همچنان آلوده به فقر، فساد، بیکاری و نا برابری است. در مدت 15 سال مقامات دولتی 450 میلیارد دلار از بودجه های کشور را دزدیده و فرار کرده اند. زیر ساخت های اساسی که بر اثر جنگ تخریب شده بود، به علت سوء مدیریت هنوز ترمیم نشده اند. قطع برق دائمی است و در بصره هزاران نفر بر اثر آلودگی آب مسموم شده اند...
عراق موج‌های اعتراضی بسیاری را تا به حال از سر گذرانده است اما حوادث اخیر در این کشور بی سابقه می باشد. از ابتدای اکتبر مردم با جمعیت های میلیونی با اعتصاب، تظاهرات و شورش عمومی به میدان آمده اند. واکنش خشونت بار مقامات، آتش خشم مردم را شعله‌ ور تر کرد. پلیس علاوه بر به کار بردن گلوله های پلاستیکی و گازهای اشگ آور، برای خاموش کردن فریاد مردم از گلوله جنگی استفاده کرد که تا به حال بیش از 300 نفر کشته شده اند.
حزب کمونیست عراق با موضع گیری صریح در ارتباط با وضعیت این کشوراعلام کرد: « دولت در تمام سطوح با شکست مواجه شده است. مقامات کشور باید هر چه سریع‌ تر برای رفع نیاز های مبرم مردم اقدام کنند. مقدمات همه‌ پرسی و انتخابات زود هنگام را در دستور کار قرار دهند. مبارزه با فساد و مجازات افرادی که در سرکوب مردم شرکت داشته‌ اند باید در الویت قرار گیرد. اکنون زمان آن رسیده است تا دولتی بر اساس دموکراسی و عدالت اجتماعی زمام امور را به دست گیرد».
در مقایسه با وضعیت لبنان، حوادث عراق به سمت و سوی دیگری هدایت می شوند. در بغداد و تعداد دیگری از شهرها تک تیر اندازان نا شناس به برخی از تظاهر کنندگان و ماموران پلیس شلیک کردند و عده زیادی کشته شدند. بزرگ‌ ترین بندر این کشور، بندر ام القصر که از آنجا نفت صادر و مواد غذایی وارد می‌شود بسته شده است. آتش زدن ادارات دولتی و دفاتر احزاب، از جمله دفتر حزب کمونیست در شهر ناصریه نمونه های قابل تاملی می باشند.
در آشفته بازار حوادث عراق، از یک طرف تروریست های داعش فعال شده‌ اند و از طرف دیگرهواپیما های بمب افکن اسرائیل، پایگاه های شبه نظامیان شیعه را بمباران کردند. شایعه انتقال نیروهای ویژه ایران برای سرکوب تظاهرات در این کشور به طور وسیع پخش می شود. درهمین حال روز 4 نوامبر، نیروهایی سعی کردند کنسولگری ایران را در شهر کربلا به اشغال خود درآورند. رسانه های خارجی با تبلیغ حضور نیروهای ایرانی و پخش اخباری، مبنی بر این که: «ایران در حال به یغما بردن ثروت مردم عراق» است سعی در تخریب روابط دو کشور دارند.
در این میان مقامات وزارت خارجه آیالات متحده آمریکا طی اطلاعیه ای با صراحت اعلام کردند: «واشنگتن باید برای مردم عراق روشن کند که جنگ علیه ایران موجب تقویت استقلال بغداد خواهد شد. مردم این کشور قربانی نزدیکی تهران و بغداد هستند».
انگیزه واشنگتن کاملاً واضح است. تعداد نیروهای نظامی آمریکا در عراق به رقم 5.2 هزار نفر می رسد. بر این تعداد کارشناسان نظامی و افراد وابسته به شرکت های خصوصی نظامی را هم باید اضافه کرد. اخیراً نیز تعداد هزار سرباز آمریکایی از سوریه به جمع نظامیان افزوده شده اند. پایگاه های نظامی در عراق در حال باز سازی هستند و تعداد دیگری نیز در حال ساختمان می باشند. بزرگراه‌های استراتژیک بغداد- دمشق و بغداد - امان در حال ساخت هستند. بدین ترتیب آمریکا خواهان بازگرداندن نیروهای نظامی خود از عراق نیست. در این ارتباط جان هود، شریک تجاری آمریکا در عراق با صراحت اعلام کرد: « ارتش عراق بدون حمایت ما قادر به تأمین امنیت کشور خود نیست».
از جانب دیگر روندی در حال اجرا است که با برنامه اشغالگرانه واشنگتن مطابقت ندارد. روز اول نوامبر روند همسان سازی انرژی برق ایران و عراق شروع شد. در سه سال آینده سوریه نیز به شبکه انرژی عراق و ایران وصل خواهد شد. ایجاد شبکه‌ های بزرگ حمل و نقل و راه آهن بین سه کشور مورد گفتگو قرار گرفته است. شروع ساخت و اتصال راه بین شلمچه از طرف ایران و بصره پیش‌بینی شده بود که در اثر حوادث داخلی عراق برای مدتی متوقف گردیده است. همکاری‌های نظامی بین دو کشور قرار است تقویت شوند. توافقنامه ای بین نیروهای دریایی دو کشور امضا شد و ایران در زمینه تقویت دفاع هوایی به عراق کمک کرده است.
در سال‌های اخیر، روابط عراق با جمهوری خلق چین در حال گسترش می باشد. پکن در سال گذشته جای اول را در تجارت با بغداد به دست آورد. با مسافرت عادل المهدی، نخست وزیرعراق در ماه مه به چین این کشور به پروژه یک مدار یک گزینه ( نوسازی جاده ابریشم) پیوست. بر اساس توافق طرفین مبلغ 10 میلیارد دلار به ساختن جاده، بنادر و نیروگاه ها اختصاص داده شده است. پکن همچنین توانست امتیاز توسعه میدان بزرگ نفتی مجنون را به دست آورد.
وقایع و حوادث در لبنان و عراق با تمایلات و استراتژی ایالات متحده آمریکا و متحدین این کشور در خاورمیانه مطابقت دارد. باید توجه داشت که آن‌ ها در گام اول از اشتباهات رژیم های حاکم در این کشورها سوء استفاده می‌ کنند. بنا براین، نا بسامانی های پدید آمده باید درس و عبرتی برای کشورهایی باشد که خواهان استقلال می باشند.

https://gazeta-pravda.ru/issue/127-30914-15-18-noyabrya-2019-goda/rukotvornyy-khaos%20127-19/

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716
درس هائی که آیت الله سیستانی
از اشتباهات ج. اسلامی گرفت
فروزنده فرزاد

روزنامه ی نیویورک تایمز و سایت اینترسپت اخیرا صدها سند اطلاعاتی ایران را پیرامون نفوذ و عملیات اطلاعاتی ایران در عراق منتشر کردند. هدف افشاگر به نوشته ی نیویورک تایمز «آگاه کردن جهان از مداخلات ایران در عراق» بوده است. انتشار این اسناد در بحبوحه ی اعتراض های خیابانی مردم عراق به مشکلات اقتصادی و فساد دولتی که طی آن بیش از 200 تن جان باخته اند، احتمالا با هدف تشدید احساسات ضد ایرانی در میان معترضان عراقی و جلوگیری ازبازیگردانی ایران برای توافق احتمالی میان نیروهای سیاسی در چارچوب دولت حاضر بوده است.
در اکتبر ۲۰۱۸ دولت عادل عبدالمهدی نخست وزیر کنونی با میانجیگری قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و توافق دو جناح عمده ی شیعه در عراق شکل گرفت. یکی ائتلاف سائرون به رهبری مقتدی الصدر که در انتخابات پارلمانی بیشترین کرسی را بدست آورد و دیگری ائتلاف فتح که هوادار جمهوری اسلامی ایران است و نیز حشدالشعبی و سپاه بدر و بازوهای نظامی آن. گفته میشود در پی شعله ور شدن آتش شورش در عراق قاسم سلیمانی باز هم به این کشور سفر کرد تا با جلب حمایت گروه های شیعه و اقناع آنها به برخورد با معترضان، دولت عبدالمهدی را حفظ و اوضاع را آرام کند. تقریبا بلافاصله پس از این سفر و در طی یک هفته بیش از صد تن از مردم معترض عراق کشته شدند.
اما اینبار پیوستن مقتدی الصدر به معترضان و احساسات ضد ایرانی در میان مردم معادلات را پیچیده کرده است و دورنمای ماندن دولت عبدالمهدی را نامعلوم. احتمالا از همین رو آیت الله سیستانی پس از دیدار با نماینده ی ویژه ی دبیر کل سازمان ملل در ۱۱ نوامبر،۴ روز بعد حمایت خویش را از معترضان اعلام کرد و گفت: «من با مردم عراق هستم حتی اگر تصمیمشان با نظر من همراستا نباشد... به نظر نمیاید احزاب و گروهها در اجرای اصلاحات واقعی جدی باشند. اگر چنان شود باید راه دیگری را در نظر داشت.» او همچنین گفت: «عراقِ پس از اعتراض ها هرگز به عراقِ پیش از آن شبیه نخواهد بود.»
به عبارت دیگر چه بسا برداشت آیت الله سیستانی از وقایع اخیر او را به این نتیجه رسانده که به سبب سرخوردگی مردم از روی کار آمدن پیاپی دولت های ناکارآمد و دخالت های ایران و آمریکا در میدان سیاست عراق و رقابت ایندو بر سر نفوذ در دستگاه سیاسی کشور، خطر درگیرهای مذهبی و دور دیگری از جنگ داخلی این کشور را تهدید میکند و ضرورت اصلاحات جدی است. بیان «راه دیگر» در عمل دولت را بر سر دوراهی اجرای اصلاحات و در نتیجه ی آن کوتاه کردن دست ایران از صحنه ی سیاست عراق یا سقوط آن در صورت ادامه ی اعتراض ها که با حمایت آیت الله سیستانی و مقندی الصدر محتمل مینماید، قرار داده است.
انگیزه های مذهبی آیت الله سیستانی را نیز نباید از نظر دور داشت. شورش های اخیر و مشروعیت از دست رفته ی تشیع در ایران و رفته رفته بی رمق شدن نفوذ ایران در عراق میدان را برای قد علم کردن آیت الله سیستانی و پر رنگ تر شدن مرجعیت او که زیرکانه خود را به مسائل پیش پا افتاده ی سیاسی نیالوده و در برابر مردم نایستاده باز کرده است. این احتمال دور نیست که با تضعیف نفوذ ایران و بازوهای سیاسی و نظامی شیعی اش در عراق و بطور کلی بحران و زوال تشیع سیاسی در ایران آرام آرام مرجعیت سیاسی شیعه از نجف سر برآورد!

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
راه توده 716
"ترامپ "کم عقل نیست
یک استراتژی
را با جنجال پیش می برد!

ماه گذشته "فوروم سیاست امنیتی آلمان" تحت عنوان "در نظام نوین جهانی، جایگاه آلمان و جایگاه اروپا کجاست؟" برگزار شد. (نگاه کنید به مقاله "اروپای غیرمتحد را کدام کشور رهبری خواهد کرد؟" ترجمه رضا نافعی در وبسایت آینده ما). در این اجلاس مسائل متنوعی مطرح شد که از میان آنها یک جمله "مارکوس کربر" معاون وزیر کشور آلمان مورد توجه ماست. وی گفت : "اجماع نوین در جامعه سرمایه داری غرب این است که بازارها را باید تنظیم کرد در غیر اینصورت بیم آن میرود که دست به تخریب خود بزنند." این سخنان مشابه آن چیزیست که چندی پیش ماکرون رئیس جمهور فرانسه نیز بر زبان آورد و به خطر از دست دادن "کنترل" اشاره کرد که در واقع منظور وی همین از دست دادن کنترل بازارها و تخریب‌های برآمده از آن بود.
"اجماع نوین" که معاون وزیر کشور آلمان از آن سخن می گوید در برابر اجماع پیشین قرار دارد که به "اجماع واشنگتن" معروف است. یعنی سیاست‌هایی که در دهه هشتاد از طریق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به کشورهای بدهکار تحمیل و سپس در همه جا اجرا شد. عمده این سیاست‌ها مبتنی بر نظریه بازار آزاد خود تنظیم کننده بود. یعنی بازار خود به تنهایی اقتصاد را تنظیم می کند و تنها وظیفه دولت عدم دخالت در کار آن است. البته خود کشورهای غربی در این زمینه با احتیاط پیش رفتند ولی در کشورهایی مانند ما که منافع تجاری در آن مسلط است این نظریه به شکلی وحشیانه و سرسام آور اجرا شد زیرا منافع تجاری با هر نوع نظم و ثبات و برنامه ریزی درازمدت و تنظیم دولتی مخالف است و آن را به زیان خود می داند. اینکه قدرت‌های خارجی نیز اجازه نمی دهند که در منطقه ما و در کشورهایی نظیر ما ثبات ایجاد شود و رهبران خود ایران هم نانشان در بی ثباتی است همه به همسویی منافع تجاری داخلی و خارجی باز می گردد.
براساس اجماع واشنگتن که اجماع حکومتی در ایران نیز هست وظیفه دولت فقط این بود و این است که در کار بازار دخالت نکند. براساس این "اجماع" دولت تاجر خوبی نیست، وظیفه بنگاه داری به عهده دولت نیست، دولت گویا رقیب بخش خصوصی است، باید واردات و صادرات برای سرمایه داری تجاری آزاد باشد. بستن حقوق گمرکی بر روی واردات کالاها دخالت در کار بازار است. تعیین حقوق کارگری و دستمزدها و شرایط کار را باید به بازار سپرد. جلوی سندیکاهای کارگران و خانه‌های تعاونی‌ها و سازمان حمایت از مصرف کنندگان و همه نهادهای مدنی اقتصادی را گرفت چون می خواهند در کار بازار دخالت کنند. بهداشت، آموزش، فرهنگ، هنر و ... همه کالا هستند که بازار باید سمت و سو و بهای آنها را تعیین کند...
از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا ناقوس مرگ اجماع واشنگتن و این بازار آزاد به اصطلاح "خود تنظیم کننده" نواخته شد. نه اینکه ترامپ ناقوس مرگ آن را نواخته باشد. بلکه خود روی کار آمدن ترامپ محصول بحران بازار آزاد خود تنظیم کننده بود. ترامپ از روز انتخاب در حال تنظیم این بازار بسود سرمایه داران آمریکایی است. جنگ تجاری با چین و بخش مهمی از آنچه تحت عنوان "تحریم" انجام می دهد در واقع با هدف تنظیم بازار است. ولی ترامپ همه اینها را زیر پوشش کم عقلی و جنجال به پیش می برد تا جهان متوجه عمق ماجرا و شکست نولیبرالیسم و فراتر از آن ناتوانی نظام سرمایه داری نشود.
اکنون بدنبال ترامپ و ماکرون رئیس جمهور فرانسه، شرکت کنندگان در فوروم سیاست امنیتی آلمان نیز به همین نتیجه ضرورت تنظیم بازارها رسیده‌اند که در غیرآنصورت "بیم آن می رود که دست به تخریب خود بزنند" یعنی سازوکار بازار اقتصاد کشورها را چنان به سمت فروپاشی ببرد که ضرورت دخالت نه تنها دولتی بلکه مردمی در اقتصاد نیز اجتناب ناپذیر شود. ولی آیا کشورهای سرمایه داری غرب خواهند توانست در این زمینه به عقب نشینی دست بزنند و اجماع دیگری را جانشین اجماع واشنگتن کنند؟ پاسخ منفی است!
تضادهای سرمایه داری و جهانی شدن نولیبرالی عقب نشینی دولت‌های سرمایه داری در چارچوب حفظ منافع سرمایه داران را ناممکن کرده است. امکان جهانی شدن نولیبرالی خود برآمده از انقلاب صنعتی دوم در شماری کشورهای عقب مانده و توسعه نیافته در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی بود. نتیجه این شد که کشورهای غربی گمان کردند می توانند صنایع کاربر و آلوده ساز را به آن دسته از کشورهای توسعه نیافته که انقلاب صنعتی خود را انجام داده‌اند منتقل کنند و ضمنا از شر جنبش کارگری داخلی نیز آسوده شوند. در عین حال صنایع و تکنولوژی‌های پیشرو دارای ارزش افزوده بالا را برای خود نگه دارند. با فروپاشی اتحاد شوروی این سمتگیری سرعتی بیسابقه به خود گرفت و این گمان که برتری نظامی آمریکا و غرب هر نوع رقابت اقتصادی و مقاومت کشورهای توسعه نیافته را در برابر خواست‌های غرب در هر زمان در هم خواهد شکست مسلط شد.
ولی اوضاع به نحوی دیگر پیش رفت. سه عامل در این تغییر اوضاع موثر بود. اول. روی کار آمدن ولادیمیر پوتین در روسیه و بازسازی قدرت دفاعی و نظامی آن کشور که گمان برتری همیشگی نظامی و تحمیل خواست‌ها بر کشورهای توسعه نیافته را بر هم زد.
دوم. رشد سریع اقتصادی چین و دستیابی به فن آوری‌های پیشرو و دارای ارزش افزوده بالا که غرب انحصار آنها را برای خود گمان کرده بود. یکی از دلایل مخالفت آمریکا با صدور سلاح‌های روسیه نه شاید صرفا جنبه استراتژیک و نظامی آن بلکه جنبه اقتصادی آن است. آمریکا به عنوان کشوری که تنها 10 درصد کالاهای مصرفی داخلی خود را تولید می کند اگر بازار صنایع تسلیحاتی را که دارای ارزش افزوده فوق العاده هستند از دست دهد چگونه می خواهد پاسخگوی 90 درصد واردات کالاهای مصرفی مردم خود شود؟ همینطور است مخالفت با شرکت هووای چین و فن آوری تلفن‌ها و سیستم‌های هوشمند که رقیب کلان ترین سودها برای اقتصاد آمریکا هستند.
سوم. گسترش بحران اقتصادی و دامنگیر شدن فقر و بیکاری و نارضایتی در خود کشورهای سرمایه داری غرب که موانع جدی در راه پیشبرد برنامه‌های سرمایه داری بوجود آورده است.
اکنون کشورهای سرمایه داری غرب در بن بستی قرار گرفته‌اند که راه برونرفتی از آن نمی بینند. از یکسو در رقابت با کشورهای آسیایی و بویژه چین قرار گرفته‌اند که تجارت آزاد به سود آنهاست و غرب می داند بزودی و بسرعت از آن عقب خواهد ماند. بنابراین این کشورها گرایش به سمت کنترل و مهار تجارت آزاد را دارند. از سوی دیگر با دیگر کشورهای جهان و بویژه کشورهای نفتی مانند ما رابطه دارند و اگر بخواهند رسما با قوانین تجارت آزاد مخالفت کنند صادرات آنها به این کشورها و غارت منابع خام و معدنی آنها دچار لطمه خواهد شد. بالاخره از داخل با جنبش نارضایتی عمومی مواجه هستند که کمترین نشانه‌های عقب نشینی از نولیبرالیسم اقتصادی را تبدیل به جنبشی بزرگ برای اصلاحات و تحمیل عقب نشینی به حکومت‌ها بسود مردم خواهد کرد؛ در شرایطی که هر نوع عقب نشینی در برابر مردم و کارگران و زحمتکشان خودی موجب عقب افتادن بیشتر آنها در رقابت تجاری و صنعتی با کشورهایی مانند چین خواهد شد. بالاخره تعادل نظامی در جهان نیز به آنها اجازه ماجراجویی و خودسری و تحمیل هرانچه را می خواهند به بقیه کشورها نمی دهد. این مجموعه یعنی بن بست کامل سرمایه داری غرب. ضمن اینکه در خود کشور چین هم بعنوان مهمترین رقیب غرب، جنبش بزرگی بسود سوسیالیسم وجود دارد که از جمله در داخل رهبری آن کشور و در سطح جامعه نیز نفوذ جدی دارد و هر زمان در خود چین هم شرایط می تواند به سود شیوه دیگری از رشد اقتصادی تغییر کند، تغییری که به زیان توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی در چین و بسود غرب نخواهد بود بلکه بحران سرمایه داری در غرب را باز هم بیشتر تشدید خواهد کرد.
به هر حال صرفنظر از آنکه در چین چه پیش خواهد آمد، سرمایه داری غرب در یک بن بست کامل است و گام‌های لرزان و لنگانی که برای انطباق خود با وضع جدید سرمایه داری در جهان می کند و سخنرانی‌های جویده از نوع معاون وزیر کشور آلمان درباره "اجماع نوین" دوای درد مشکلات این کشورها و نظام سرمایه داری نخواهد بود.

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh
دو عکس برگزیده راه توده شماره 716

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh