504:لغات
1. #abandon :
desert, leave without planning to come back, quit
ترک کردن، ترک کردن بدون قصد بازگشت، دست کشیدن از
a. When Roy abandoned his family, The police went looking for him.
وقتی "روی" خانواده اش را ترک کرد، پلیس به جستجوی او پرداخت
b. The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle.
سرباز نتوانست دوستانش را که در جنگ زخمی شده بودند رها کند
c. Because Rose was poor, She had to abandon her idea of going to college.
"رز" فقیر مجبور شد از رفتن به دانشگاه صرف نظر کند.
2. #keen :
sharp, eager, intense, sensitive
تیز، مشتاق، شدید، حساس
a. The butcher 's keen knife cut through the meat.
چاقوی تیز قصاب اعماق گوشت را برید
b. My dog has a keen sense of smell.
سگ من شامه تیزی دارد
c. Bill 's keen mind pleased all his teachers.
ذهن مشتاق "بیل" تمام معلم های او را خوشحال کرد
3. #jealous :
afraid that the one you love might prefer someone else, wanting what someone else has
هراسان ازینکه شخصی را که دوست دارید ممکن است دیگری را ترجیح دهد، خواستن آن چه شخص دیگری آن را دارد
a. A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned her.
بیوه حسود کاراگاهی را استخدام کرد تا دوست پسرش را که ترکش گفته بود پیدا کند
b. Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.
اگرچه همسایه من تازه یک ماشین جدید خریده اما به او حسادت نمیکنم
c. Being jealous, Mona would not let her boyfriend dance with any of the cheerleaders.
"مونا" ی حسود به دوست پسرش اجازه نمی دهد تا با هیچیک از تشویق کنندگان برقصد
4. #tact :
ability to say the right thing
توانایی گفتن سخن مناسب، تدبیر، کیاست
a. My aunt never hurts anyone s feeling s because she always uses tact.
عمه من هرگز احساسات کسی را جریحه دار نمی کند زیرا همیشه سنجیده عمل می کند
b. By the use of tact, Janet was able to calm her jealous husband.
جانت با کاردانی توانست همسر حسودش را آرام کند
c. Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness.
اگر با تدبیر و فکر رفتار کنید، دوستانتان شما را تحسین خواهند کرد
5. #Oath :
a promise that something is true, a curse
سوگند به اینکه چیزی درست است، دشنام، سوگند
a. The president will take the oath of office tomorrow.
رییس جمهور فردا سوگند وفاداری خواهد خورد
b. In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth.
شاهد در دادگاه سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید
c. When Terry discovered that he had been abandoned, he let out an angry oath.
وقتی "تری" فهمید که تنها گذاشته شده است، با عصبانیت فحش داد
6. #Vacant :
empty, not filled
خالی، پر نشده
a. Someone is planning to build a house on that vacant lot.
شخصی قصد دارد تا در آن زمین خالی خانه بسازد
b. I put my coat on that vacant seat.
من کتم را روی صندلی خالی گذاشتم
c. When the landlord broke in, he found that apartment vacant.
وقتی صاحب خانه با زور وارد آپارتمان شد، فهمید که خالی است.
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheroushanEnglish
1. #abandon :
desert, leave without planning to come back, quit
ترک کردن، ترک کردن بدون قصد بازگشت، دست کشیدن از
a. When Roy abandoned his family, The police went looking for him.
وقتی "روی" خانواده اش را ترک کرد، پلیس به جستجوی او پرداخت
b. The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle.
سرباز نتوانست دوستانش را که در جنگ زخمی شده بودند رها کند
c. Because Rose was poor, She had to abandon her idea of going to college.
"رز" فقیر مجبور شد از رفتن به دانشگاه صرف نظر کند.
2. #keen :
sharp, eager, intense, sensitive
تیز، مشتاق، شدید، حساس
a. The butcher 's keen knife cut through the meat.
چاقوی تیز قصاب اعماق گوشت را برید
b. My dog has a keen sense of smell.
سگ من شامه تیزی دارد
c. Bill 's keen mind pleased all his teachers.
ذهن مشتاق "بیل" تمام معلم های او را خوشحال کرد
3. #jealous :
afraid that the one you love might prefer someone else, wanting what someone else has
هراسان ازینکه شخصی را که دوست دارید ممکن است دیگری را ترجیح دهد، خواستن آن چه شخص دیگری آن را دارد
a. A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned her.
بیوه حسود کاراگاهی را استخدام کرد تا دوست پسرش را که ترکش گفته بود پیدا کند
b. Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.
اگرچه همسایه من تازه یک ماشین جدید خریده اما به او حسادت نمیکنم
c. Being jealous, Mona would not let her boyfriend dance with any of the cheerleaders.
"مونا" ی حسود به دوست پسرش اجازه نمی دهد تا با هیچیک از تشویق کنندگان برقصد
4. #tact :
ability to say the right thing
توانایی گفتن سخن مناسب، تدبیر، کیاست
a. My aunt never hurts anyone s feeling s because she always uses tact.
عمه من هرگز احساسات کسی را جریحه دار نمی کند زیرا همیشه سنجیده عمل می کند
b. By the use of tact, Janet was able to calm her jealous husband.
جانت با کاردانی توانست همسر حسودش را آرام کند
c. Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness.
اگر با تدبیر و فکر رفتار کنید، دوستانتان شما را تحسین خواهند کرد
5. #Oath :
a promise that something is true, a curse
سوگند به اینکه چیزی درست است، دشنام، سوگند
a. The president will take the oath of office tomorrow.
رییس جمهور فردا سوگند وفاداری خواهد خورد
b. In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth.
شاهد در دادگاه سوگند خورد که تمام حقیقت را بگوید
c. When Terry discovered that he had been abandoned, he let out an angry oath.
وقتی "تری" فهمید که تنها گذاشته شده است، با عصبانیت فحش داد
6. #Vacant :
empty, not filled
خالی، پر نشده
a. Someone is planning to build a house on that vacant lot.
شخصی قصد دارد تا در آن زمین خالی خانه بسازد
b. I put my coat on that vacant seat.
من کتم را روی صندلی خالی گذاشتم
c. When the landlord broke in, he found that apartment vacant.
وقتی صاحب خانه با زور وارد آپارتمان شد، فهمید که خالی است.
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheroushanEnglish